براي روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذيل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ ديني.بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است که براي رسيدن به کمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يک از آنها در حدّ نياز طبيعي، سبب شکوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي کمال سوق داده است. پوشش مناسب براي زن و مرد عامل مهمي در تعديل و تنظيم اين غريزه است.
2- توجه به ساختار فيزيولوژي انسان.نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهاي مستقيم با تفاوتهاي جسمي و روحي زن و مرد دارد.در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روانشناسي زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهاي چشميِ شهوتانگيز حساس ترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمونها در مرد صورتي يکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّکهاي شهواني قرار ميگيرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّکهاي حسي پاسخ ميدهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديک است.از اين گذشته چون هورمونهاي جنسي زن به صورت دورهاي ترشخ ميشوند و به طور متفاوت عمل ميکنند، تأثير محرّکهاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار کمتر است.
با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت: حجاب در اسلام از يک مسئله کلّي و اساسي ريشه گرفته است. اسلام ميخواهدد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي کار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي که حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم ميآميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم ميريزد.اسلام قائل به تفکيک ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ظابطه در تحريک غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است که آثار شوم آن بر کسي پوشيده نيست.
3- آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني.1- بهداشت رواني اجتماع و کاهش هيجانها و التهاب جنسي که سبب کاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.
2- تحکيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت کامل زوجين.
با رواج بي حجابي و جلوه گري زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدوديت و پايان آزاديهاي جنسي خود تلقّي ميکنند وافراد متأهل هر روز در مقايسهاي خطرناک ميان آن چه دارند و ندارند، قرار ميگيرند. اين مقايسهها، هوس را دامن زده و ريشه زندگي را ميسوزاند.
3- استواري اجتماعي و استيفاي نيروي کار و فعاليّت
دختر و پسري که در محيط کار و دانشگاه تحريک شهواني شوند، از تمرکز و کارآيي آنها کاسته ميشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروي فکري و کاري است.
4- بالارفتن ارزش واقعيت زن و جبران ضعف جسماني او
حيا، عفاف و حجاب زن ميتواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيّل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن يکي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيّت زن در برابر مرد است.
اسلام حجاب را براي محدوديّت و حبس زن نياورده، بلکه براي مصونيّت او توصيه کرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، رکود و سرکوبي استعدادهاي زن نيست، بلکه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه ميباشد که در صدد کام جوييهاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت زنان از دست اين گروه از مردان منظور است.علاوه بر مطالب فوق استاد مطهري در بيان اين که چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد: اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچي، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شکارچيگري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباسهاي بدن نما و آرايشهاي تحريک کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحرافهاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است".(1) به عبارت ديگر: جاذبه و کشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريک پذيري جنس مردانه، يکي از علتهاي اين حکم است. توصيه و دستور الهي به پوشش و حجاب براي زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايي از اين قبيل که تنها فريب شيطانياند نميباشد، بلکه در واقع براي آگاهي دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که بايد از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين کاملاً معقول است که هر چيزي ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشتري را ميطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل يک ابزار براي مطامع سودپرستان در نيايد.
به ياد داشته باشيم که غريزه جنسي، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سرکشتر ميگردد، همچون آتش که هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ورتر ميشود، و شهوت خود را به صورت يک عطش روحي و خواست اشباع نشدني در ميآورد.(2) و وضعيت جهان معاصر و کشانده شدن عدهاي به همجنس بازي نشانه آشکاري از اين حالت است.بنابراين رعايت نکردن پوشش اسلامي توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغيان غريزه جنسي آنان نيز ميگردد و پس از مدتي باعث دلزدگي و بي معنايي آن خواهد شد.در مورد مردان نيز اين گونه نيست که بتوانند با هر نوع لباسي از خانه بيرون آيند و نوع پوشش آنها مي تواند به هر صورتي باشد بلکه مردان نيز در اين جهت با محدوديت هاي خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بيشتر در اجتماع و کارهاي سخت و به جهاتي که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.
پي نوشتها:
1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخيص.
2. همان، ص 434.