جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
بايسته‏ها و آسيب‏هاي فرهنگ حجاب
-(4 Body) 
بايسته‏ها و آسيب‏هاي فرهنگ حجاب
Visitor 433
Category: دنياي فن آوري

پوشش و حجاب، پاسدار حرمت زنان

انسان در پناه محافظ، احساس آرامش مي‏کند. پوشش اسلامي نيز نگهبان زن است و به او امنيت و آرامش مي‏بخشد. پس هر چه اين پوشش کامل‏تر شود، درصد امنيت و حفاظت زنان بالاتر مي‏رود. زحمت حجاب، حق بيمه‏اي است که زن براي تأمين سلامت خود مي‏پردازد؛ زيرا حجاب، مانع جريان يافتن هواي نفس و نگاه‏هاي آلوده و فسادآميز، به حريم پاک زنان مي‏شود. پوشش، سدّي بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جايگاه والاي زن مي‏طلبد که اين گوهر آفرينش، در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزش‏هاي انساني‏اش در امان بماند. فلسفه نگهباني و پوشش اشيا، ارزش آنهاست و هر قدر اين ارزش بالاتر باشد، نسبت نگه‏داري آنها نيز بيشتر مي‏شود.
پوشيدگي زن، نماد پرهيزکاري اوست. وقتي زن تقواي جنسي را رعايت کند و خود را بپوشاند، وعده‏هاي الهي که براي پرهيزکاران داده شده است، درباره او نيز محقق مي‏شود. در واقع، چيرگي بر هواهاي نفساني و چشم پوشي از لذت‏هاي حرام، به انسان هيبت و وقار مي‏بخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زناني که پوشش ناقصي دارند، برخوردي شهواني و ابزاري است، ولي برخوردشان با زنان پوشيده و با حجاب اسلامي، برخوردي همراه با احترام و تکريم قلبي است.
نوع پوشش زن، معرّف شخصيت عفيف يا هوس‏انگيز اوست که موضع‏گيري مرد را در برابر او مشخص مي‏کند. زن و مرد همانند دو سيم برق هستند که نبود عايق ميان آنها آتش بي‏عفتي را شعله‏ور مي‏سازد و ارزش‏ها را مي‏سوزاند. تا وقتي بانوان، خود را از ديد چشم‏هاي حريص مردان مي‏پوشانند، درياي نفس آنها آرام است، ولي وقتي به جلوه‏گري دست مي‏زنند، تلاطم روحي و نابساماني رواني را براي مردان فراهم مي‏آورند.
پيام متن:
حجاب ديني، پادزهر تهاجم فرهنگي و عاملي مهم در کاهش مفاسد اجتماعي است و به زنان و مردان باحجاب، هيبت و وقار مي‏بخشد.

پرهيز از تحريک مردان

خداوند در آيه‏اي از قرآن مجيد، حکم و حکمت حجاب را چنين بيان مي‏کند:
يا اَيُّها النَّبِيُّ قُلِ لأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنين عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ ذلکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ و کانَ اللّه‏ُ غَفورا رحيما.(احزاب:59)
اي پيامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسري‏هاي بلند خود را بر خويش فروافکنند که اين کار براي اينکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعريض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند، بسيار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
حفظ پاک‏دامني، منحصر به پوشش نيست، بلکه زن بايد از هر گونه رفتاري که سبب تحريک و طمع‏ورزي هوس‏رانان مي‏شود، به شدت بپرهيزد. براي نمونه، خداوند حتي نرمش در سخن گفتن را که سبب تحريک و گناه است، نفي مي‏کند. همچنين خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ يعني آرايش براي خودنمايي را نکوهيده و آن را به جامعه جاهلي نسبت داده و فرموده است:
و لا تَبرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِليَّةِ الاُولي.(احزاب: 33)
و خود را همانند زينت‏نمايي روزگار جاهليت پيشين، زينت‏نمايي نکنيد.
در حقيقت، آنچه مردان را تهييج مي‏کند، سه چيز است: زيبايي، زيور و حرکت‏هاي اغوا کننده که در قرآن مجيد، به تبرّج تعبير شده است. رفتار زن مي‏تواند وسيله اغوا و تهييج مرد شود؛ يعني اگر زيبايي و زيور زني ديده شود، ولي رفتار او معقول و متين باشد، مرد اغوا نمي‏شود، مگر به ندرت. به همين دليل، نرم سخن گفتن زن، گاهي از بي حجابي و بي‏پردگي هم اغوا کننده‏تر است. امروزه بعضي لباس‏ها که مد روز نيز هستند، حجم و انحناي بدن را چنان نمايان مي‏کنند که اغواي اين پوشيدگي گاهي از برهنگي نيز بيشتر است.
پيام متن:
از نظر قرآن، زن نبايد به گونه‏اي در اجتماع ظاهر شود که سبب جلب توجه و تحريک مردها شود.

مهم‏ترين انگيزه‏هاي بي‏حجابي

کساني که در اعتقاد به خداوند ترديد دارند و قلب آنان در ايمان به خداوند و انجام دادن تکاليف ديني و محاسبه روز جزا به مقام اطمينان نرسيده است، در عمل به دستورهاي الهي تسامح مي‏ورزند. کساني که به ضرورت حجاب، به درستي پي نبرده‏اند، در پاي‏بندي به آن نيز از خود ضعف و سستي نشان مي‏دهند. همچنين برخي از زنان براي ارضاي هوس‏راني خود به تنوع پوشش، آرايش و زينت بسيار اهميت مي‏دهند و بهترين وقت‏هاي خود را به حضور در محيط‏هاي تجاري و تفريحي و مهماني‏هاي فساد برانگيز مي‏گذرانند.
اين دسته از بانوان به دور عقل و دورانديشي، مانند اشياي بي‏اراده، به کارهايي دست مي‏زنند که هيچ گونه فايده‏اي براي آنها ندارد و حتي از اين رهگذر، آسيب‏هاي جدي نيز متوجه آنان مي‏شود. آنان مي‏خواهند با نمايش زيبايي‏ها و جاذبه‏هاي طبيعي زنانگي خود، توجه ديگران را به خود جلب و در حقيقت، کمبودهاي کمالي خود را از اين راه جبران کنند، غافل از اينکه بي حجابي، تنها توجه بيماردلان را به زن جلب مي‏کند؛ کساني که خود، کمترين اعتباري ندارند. در اين ميان، هستند زناني که عقده‏دگرآزاري دارند و با خودآرايي مي‏کوشند تمايلات مردان را برانگيزانند و آن گاه بي پاسخ بگذارند. اين حرکت، مردان را عقده‏اي مي‏سازد و در مقابل، زنان بيمار از اين حرکت خود لذت مي‏برند.
متأسفانه برخي دختران نيز بدلباسي و خودنمايي را پلي براي رسيدن به ازدواج مي‏پندارند. آنان گمان مي‏کنند با بيرون ريختن موها، پوشيدن لباس‏هاي زننده و نامناسب و آرايش‏هاي ناپسند، مي‏توانند جوانان را به خود جلب کنند، در حالي که جوانان با همه اقبال و خوش‏رويي‏هايي که با ايشان داشته‏اند، در پي ازدواج با آنان نخواهند بود و جوانان بي‏تقوا، از دختران خودنما تنها براي لذت‏هاي زودگذر استقبال مي‏کنند، نه براي ازدواج. در حقيقت، اين دختران در چشم‏هايشان جاي دارد، نه در دل‏هايشان. بنا براين، بدحجابي و ظاهر سازي، چشم‏انداز مناسبي براي ازدواج نيست و اگر هم ازدواجي به خاطر جاذبه‏هاي جنسي صورت پذيرد، بنيان محکمي نخواهد داشت.
پيام متن:
از انگيزه‏هاي مهم بدحجابي، ضعف ايمان، خودنمايي، دگرآزاري و پندار غلط براي دست يابي به ازدواج است.

نگاهي به ديگر عوامل بدحجابي

شيطان با همه ارزش‏هاي الهي مخالف است و پذيراي گسترش گناهان و زشتي‏هاست و در اين راه، از هر ابزاري بهره مي‏گيرد. او با بررسي روحيه افراد، باورهاي انحرافي خود را به شيوه‏هاي گوناگون عقيدتي، اخلاقي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي به آنان القا مي‏کند. بايد دانست که نزد شيطان، گناهان کليدي اولويت دارند؛ زيرا اين نوع زشتي‏ها سبب اشاعه گناهان نيز مي‏شود. شيطان از يک سو دريافته است که صلاح و فساد زن، در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم‏گيري دارد و از سوي ديگر مي‏داند که زنان، به خودنمايي نزد ديگران راغبند و اين خودنمايي نيز در اشاعه گناهان، نقش مؤثر و کليدي دارد. از اين رو، شيطان چنان در اين مأموريت خود موفق عمل کرده است که برخي زنان باور کرده‏اند چنين گناهان آشکاري، شاخص روشن‏فکري و نشانه پيشرفت است. هر کسي با کمترين واقع بيني، به سرعت درمي‏يابد که هوس‏راني، نه تنها نشانه روشن فکري و متمدن بودن نيست، بلکه قلب را تاريک و عقل را ضعيف مي‏سازد و جز از وسوسه‏هاي شيطان و نفس اماره برنمي‏خيزد.
بي‏حجابي، نتيجه متمدن بودن نيست، بلکه در غرايز جنسي و ضعف باورهاي ديني ريشه دارد. همچنين يکي ديگر از ريشه‏هاي بدحجابي، فخرفروشي است. بعضي از زنان دوست دارند که رفاه مالي آنان را ديگران نيز ببينند. بدين منظور لباس‏هاي فاخر مي‏پوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات مي‏جويند. اينان از جديدترين و شيک‏ترين لباس‏ها و جواهرات بهره مي‏گيرند و مي‏کوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و اندوخته‏هاي مالي خود را به رخ ديگران بکشند و به اين عمل افتخار کنند.
خودپسندي، غرور و فخرفروشي، در رفتار اين‏گونه افراد موج مي‏زند و اينان خود را برتر از ديگران مي‏بينند. از سوي ديگر شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است و مدسازان پشت پرده که با بهره‏گيري از پژوهش‏هاي گسترده روان‏شناسي به طراحي مدهاي جديد مي‏پردازند، با طرح مدل‏هاي تحريک‏آميز بر روي لباس و آرايش زنان، مقلدان بي‏اراده را اغفال مي‏کنند.
پيام متن:
1. شيطان با جلوه دادن بي‏حجابي به عنوان نشانه تشخص مي‏کوشد، به هدف‏هاي خود در اشاعه گناهان توفيق داشته باشد.
2. فخرفروشي به عنوان يکي از عوامل بدحجابي، سبب مي‏شود که بازار طراحان مد گرم شود و به توليد انواع مدل‏هاي تحريک کننده بپردازند.

نقش خانواده در بي‏حجابي

خانواده‏هايي که از آموزه‏هاي ديني فاصله مي‏گيرند، در برزخ ميان عمل به آموزه‏هاي دين يا تن دادن به خواسته‏هاي نفساني خود قرار مي‏گيرند. باورهاي آنها رنگ مذهبي دارد، ولي حقيقت و اساس ديني ندارد؛ زيرا دين را در محدوده‏اي مي‏پذيرند که با باورهاي غير ديني آنها تضاد نداشته باشد. دين، لقلقه زبان اينان است و در صورت روبه‏رو شدن با کمترين سختي يا تضاد آموزه‏هاي دين با تمايلاتشان، به راحتي از دين چشم مي‏پوشند. فرزندان چنين خانواده‏هايي، به فرهنگ تسامح در برابر دين خو مي‏گيرند و به تدريج، به سوي بي‏حجابي گام برمي‏دارند.
بي‏شک، مسائل اخلاقي و تربيتي، اهميت ويژه‏اي دارد و از پايين‏ترين دوره سني بايد آموزش آنها آغاز شود. پس اشتباه است که به مسائل تربيتي مربوط به شرم و حياي دختران تا نُه سالگي توجه نشود و تنها با فرا رسيدن زمان تکليف، از آنها خواسته شود تا يک باره در درون خود انقلاب رفتاري و فلسفي برپا کنند. فراگيري امور تربيتي، حقيقتي است که بايد به تدريج شکل گيرد. حجاب نيز نوعي فرهنگ است و بايد کم‏کم در گذر زمان و حساب شده، در روح و جان فرزندان نهادينه شود. البته سست غيرتي سرپرست خانواده نيز در گرايش به بدحجابي و سستي حيا و عفت زنان و دختران نقش به‏سزايي دارد. اين روحيه منفي گاهي سبب مي‏شود اين گونه افراد که مسئول تربيت ديني خانواده‏اند، با برخي توجيه‏هاي نفساني بر بي‏حجابي و جلوه‏گري ناموس خود اصرار ورزند و چه بسا با نمايش دادن زيبايي‏ها و لباس‏هاي فاخر و زينت‏هاي گران‏بهاي او، بر ديگران فخرفروشي کنند. به راستي بينش و باورهاي چنين سرپرستي، با مردانگي و حفاظت از حريم ناموسي خانواده در تضاد است. گفته‏اند که: «المرأة عورةٌ»؛ يعني تمام اعضاي بدن زن چنان لطافتي دارد که اگر پوششي مناسب نداشته باشد، مايه آسيب رساندن به خود و جامعه‏اش مي‏شود. پس چگونه است که سرپرست خانواده در برابر اهل و عيال خود، چنين بي‏اعتنا مي‏ماند.
پيام متن:
خانواده‏هايي که خود را مسئول تربيت ديني فرزندان نمي‏دانند و حتي در برابر بي‏حجابي اهل و عيال خود فخرفروشي نيز مي‏کنند، هم آنان را از جاده سلامت بيرون مي‏برند و هم جامعه را به آلودگي مي‏کشانند.

رعايت عفاف در مردان و زنان ـ اشاره به برخي عوارض بي‏حجابي

طهارت و پاک‏دامني، اصلي محوري در بينش اسلامي است. اسلام براي طهارت روحي و عفت عمومي، ارزش بسياري قائل است. فلسفه وجود برخي احکام شرعي مانند حجاب، براي پيش‏گيري از تحريک جنسي است. کاهش تحريکات، در صورت بهره‏گيري از پوشش مناسب بدن و پرهيز از رفتارهاي تحريک‏آميز در برابر نامحرم، امکان‏پذير است. البته اگر عفاف بر روح کسي حاکم باشد، اين مسئله در رفتار و گفتار و نوع لباس او نيز اثر مي‏گذارد و از ميزان تحريکش خواهد کاست.
عفاف و خويشتن‏داري بايد در مرد و زن، هر دو موجود باشد. مردان بايد از هر نوع رفتاري که به نوعي موجب تحريک جنسي است، بپرهيزند. حال اگر برخي افراد، حجاب و پوشش اسلامي را رعايت کنند و شماري ديگر بدان بي‏اعتنا باشند، بر روحيه مردم اثر منفي مي‏گذارد؛ زيرا کساني که مسلماني آنها بر اساس ايمان و منطق محکم نيست، به تدريج، قيد و بندهاي شرعي را يکي پس از ديگري کنار مي‏نهند و هويت و شخصيت ديني‏شان را از دست مي‏دهند. از اين رو، تجاهر به فسق و تظاهر به گناه و دوري از حريم عفاف، گناه مضاعفي است؛ گناه آشکاري که از حالت فردي و حوزه خصوصي بيرون مي‏آيد و جنبه اجتماعي پيدا مي‏کند و آثار منفي آن دامن‏گير ديگران نيز مي‏شود. اين گونه افراد با کارشان، ديگران را هم به گناه، دعوت و جامعه را دچار تشويش و مرض مي‏کنند. در واقع، اگر ميل آدمي به چيزي جلب شود و به آن دست نيابد، تعادل روحي و رواني او به هم مي‏ريزد، درونش ناآرام مي‏شود و بر اثر تکرار چنين حالتي، به عقده رواني تبديل مي‏شود. کشاندن مسائل جنسي و برهنگي به جامعه، افزون بر متزلزل کردن عفت زنان و مردان، زمينه از هم پاشيدن بنيان خانواده‏ها را نيز فراهم مي‏آورد. همچنين اگر زنان و دختران و مردان و پسران بالغ جامعه، از شرم و حيا به دور باشند و در پوشش مناسب موي سر، بدن و زينت‏هايشان و نوع لباس و برخوردها و رفتارهاي خويش دقت نکنند، الگوي نامناسبي براي فرزندان جامعه خواهند بود.
پيام متن:
1. عفاف و آزرم، نه تنها در زنان، بلکه بايد در مردان جامعه نيز باشد تا هر دوشان الگويي مناسب براي فرزندان جامعه باشند.
2. بي‏حجابي، به دليل تحريک ميل ديگران و آن‏گاه فرو خفتن آن، سبب به هم خوردن تعادل روحي و رواني ديگران و بروز عقده‏هاي رواني در آنان مي‏شود. همچنين بدحجابي به سست کردن بنيان خانواده‏ها مي‏انجامد.

تأثير الگوها در ترويج فرهنگ حجاب

«اسوه» در لغت؛ به معني پيشوا، رهبر، مثال و نمونه است. در قرآن نيز درباره زنان نمونه آمده است:
و خداوند براي مردم باايمان، همسر فرعون را مثل مي‏زند. آن گاه که گفت: پروردگارا! مرا نزد خود در بهشت جاي دِه و از فرعون و کردارش نجاتم بخش و از مردم ستم پيشه رهايم ساز. (و سرمشق ديگر) مريم دختر عمران (است)؛ آن که دامنش را پاک نگاه داشت و ما از روح خويش در او دميديم و نشانه‏هاي پروردگار و کتاب‏هايش را تصديق کرد و از پارسايان بود. (تحريم: 11 و 12)
يکي از راه‏هاي ترويج پوشش و حجاب اسلامي، پيروي از الگوهاي وارسته است. از اين رو، وظيفه نهادهاي فرهنگي است که در معرفي اين الگوها بکوشند و اگر در اين راه سستي بورزند، دشمن به راحتي فرصت مي‏يابد تا الگوهاي دلخواه خود را به جوانان و نوجوانان معرفي کند. يکي از امتيازهاي اديان الهي اين است که نه تنها الگو معرفي کرده‏اند، بلکه الگوهايشان در جنسيت‏هاي مختلف است. خداي متعال حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را آفريد تا هم الگوي زنان باشد و هم مردان، چنان که علي ابن ابي‏طالب عليه‏السلام نيز هم الگوي مردان است و هم زنان؛ زيرا اين دو جنس، مکمل يکديگرند.
البته بايد ابتدا روح حاکم بر گفتار و کردار الگو را شناخت و از پشتوانه آن مطمئن شد تا بتوان از جنبه‏هاي مختلف زندگي او، به قوانين و درس‏هاي کلي و عمومي دست يافت. الگو بايد در مقايسه با ديگران، فردي برگزيده و شخصيتي ممتاز باشد. فاطمه عليهاالسلام ، از عالي‏ترين الگوهاي اسلامي است که به حق، مسلمانان از آن کمتر بهره برده‏اند. الگو بودن حضرت زهرا عليهاالسلام تنها به نوع وسايل، پوشش يا امور مادي، زوال‏پذير مربوط نيست، بلکه آنچه فاطمه را فاطمه کرده است، اموري است زوال‏ناپذير که کمتر بدان‏ها توجه مي‏شود.
پيام متن:
بي‏شک، پيروي از الگوهاي کامل اسلامي، سرمشقي نيکو در تنظيم رفتار و منش و پوشش جامعه ديني است.

تأثير حيا، بر پوشش بانوان

امام علي عليه‏السلام حيا را زيباترين لباس دنيا مي‏داند و مي‏فرمايد: «أَحْسَنُ مُلابِس الدُّنيا الحَياءُ؛ حيا، زيباترين جامه دنياست.» خداوند در قرآن مجيد هنگام بازگويي داستان دختران شعيب و حضرت موسي عليهم‏السلام ، مي‏فرمايد: «جائت اِحْداهُما تَمْشي علي اسْتِحياءٍ؛ يکي از آن دو دختر در حالي که باحيا راه مي‏رفت، آمد».(قصص:25)
در ديگر اديان نيز بر حيا تأکيد شده است: در انجيل، کتاب مقدس مسيحيان، آمده است: «و زنان نيز به لباس مزين به حيا و پرهيز، خود را بيارايند.» آري زينت‏يابي به زيور حيا، نوعي آراستگي به صفات الهي است؛ زيرا يکي از صفات کمالي خداوند، حياست، چنان که امام محمدباقر عليه‏السلام مي‏فرمايد:
فانّ اللّه‏ عزّوجلّ کريمٌ يَسْتَحيي و يُحِبُّ اَهْلَ الحياء.
خداوند صاحب عزت و جلال، کريمي است که حيا مي‏کند و اهل حيا را دوست دارد.
همچنين نبي مکرم اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز آراسته به ويژگي حيا بود، چنان که امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «شَيْمَتُهُ الحياءُ؛ اخلاق و عادت او حيا بود.» حضرت علي عليه‏السلام نيز فردي حيا پيشه بود. درباره ايشان آمده است: «و کان عليٌ عليه‏السلام کثيرُ الحياء؛ علي، بسيار باحيا بود.» درباره حديث ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام هم مي‏گويند:
فَلَمّا اَصْبَحَ دَعاها فَجاءَتْ خِرْقَةٌ مِنَ الحياءِ.
چون صبح شد، (پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ) فاطمه عليهاالسلام را خواند و او با حيايي آشکار (نزد پدر) آمد.
رفتار حضرت فاطمه عليهاالسلام ، الگو و معيار بسيار روشني براي همه بشر، به ويژه دختران جوان و مسلمان است تا زندگي سعادتمندي داشته باشند. در حقيقت، دختران جوان، باحيا و عفاف خود، گامي مؤثر براي بالا بردن شخصيت و ارزش خود و حفظ موقعيت خويش در برابر مردان برخواهند داشت.
پيام متن:
1. حيا، صفتي است که با به دست آوردن آن، انسان‏ها از کارهاي ناشايست و پوشش نامناسب در امان خواهند بود.
2. بزرگان دين، همه اهل حيا بوده‏اند. پس شايسته است که جامعه مسلمان نيز در اين ويژگي از آنان پيروي کند.

آثار نيک حيا

حيا، مانع افتادن انسان در دام انحراف جنسي و ضامن پاک دامني اوست. حيا، يکي از بهترين نيروهاي کنترل کننده دروني است. حيا، سبب سلامت رواني است. اگر به اين نداي دروني که نشانه هماهنگي با طبيعت انساني است، پاسخ داده نشود، تعادل انسان از ميان مي‏رود. همان گونه که پاسخ ندادن به غريزه گرسنگي و تشنگي، انسان را به سختي مي‏اندازد، پاسخ ندادن به غريزه حيا نيز روابط انسان را مختل مي‏سازد. همچنين در پرتو حيا، شخصيت آدمي در امان مي‏ماند. حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «مَنْ کَساهُ الْحياءُ ثَوْبَهُ خَفِيَ عَلَي النّاسِ عَيْبُهُ؛ هر کس جامه حيا را بر خود بپوشاند، عيبش از مردم پوشيده مي‏ماند.» البته ميان ادب و حيا نيز رابطه محکمي وجود دارد و بسياري از رفتارهاي مؤدبانه، نمونه‏اي از رفتار حيامدارانه است. در بسياري از موارد، سبب پاي‏بندي افراد به ادب، وجود روحيه حيا در آنهاست. انساني که حيا دارد، از انجام دادن کارهاي ناپسند خجالت مي‏کشد، در حالي که اگر شرم نمي‏کرد، ممکن بود آنها را انجام دهد. از اين رو، حيا، در آراسته شدن انسان به ادب نيز نقش به‏سزايي دارد. پيامبر اعظم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد:
آنچه از حيا ريشه مي‏گيرد، عبارت است از: نرمش؛ مهرباني؛ در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان؛ سلامت؛ دوري کردن از بدي؛ خوش‏رويي؛ گذشت و بخشندگي و پيروزي و خوش نامي ميان مردم. اينها فايده‏هايي است که خردمند، از حيا مي‏برد.
بي‏حيايي، زن را با همه ارزش والاي ذاتي‏اش، ابزاري براي سودجويان مي‏سازد و غرور زنانه‏شان را که بخش جدا ناشدني از شخصيت زنانگي آنان است، خواهد شکست.
پيام متن:
پاک‏دامني، سلامت روان، حفظ شخصيت آدمي و آراستگي به صفت ادب را، مي‏توان از آثار حيا دانست.

حيا، سرچشمه عفاف در مردان و زنان

مردان باغيرت و زنان با آزرم و حيا بايد از عفت عمومي پاسداري کنند. عفت و پاک‏دامني، همانند پرده‏اي است که دو پرده ديگر، يعني حجاب و حيا از آن نگه‏داري مي‏کنند. اگر زن در مسير انحراف گام بردارد، ابتدا از حياي او کاسته و سپس حجاب او سست مي‏شود. در حديثي آمده است: «پيش‏درآمد عفت و پاک‏دامني، داشتن حياست.» هويت و شخصيت سالم خانواده، در گرو عفت و پاک‏دامني است. زنان پاک‏دامن، حتي در نگاه مردان بي‏بند و بار و چشم چران نيز احترام و جايگاه مناسبي دارند و اين، رمز تأکيد بر عفت و پاک‏دامني زن است. مقام معظم رهبري، در اين زمينه مي‏فرمايد:
عفت در زن، وسيله‏اي براي تعالي و تکريم شخصيت زن در چشم ديگران، حتي در چشم خود مردان شهوت ران و بي‏بند و بار است. عفاف، مخصوص زنان نيست، مردان نيز بايستي عفيف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسماني مي‏تواند به زن ظلم کند و بر خلاف تمايل زن رفتار کند، روي عفت زن بيشتر تکيه و احتياط شده است.
حيا، سرچشمه عفاف است و روايت شده: «حيا هر جا باشد، به آن بها و قيمت مي‏بخشد و فحش و ناسزاگويي هر کجا جاي گيرد، آنجا را از اعتبار و هستي ساقط مي‏کند.» زن مسلمان با رفتاري شايسته و متين، زمينه گسترش عفت را فراهم مي‏آورد. بدين منظور، اسلام براي سلامت جامعه و جلوگيري از ايجاد زمينه‏هاي فساد، براي حضور زن در اجتماع، شرايطي قائل شده است که وقار در سخن گفتن و سلامت نفس، از آن شرايط است. در حديثي از پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نقل است:
اَيُّ امْرَأةٍ تُطيبَتْ لِغَيْرِ زَوْجِها ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها فَهِيَ تُلْعَنُ حَتّي تَرْجَعُ إلي بَيتها مَتي ما رَجَعَتْ.
هرگاه زني براي غير شوهرش خود را معطر کند و از خانه‏اش خارج شود، تا زماني که به خانه برمي‏گردد، لعنت مي‏شود.
پيام متن:
1. جامعه سالم، در دامان زنان و مردان پاک‏دامن و عفيف شکل مي‏گيرد.
2. ارزش حياپيشگي زنان تا آن‏جاست که شأن آنها را حتي در نگاه مردم چشم چران نيز بالا مي‏برد.

عوامل تضعيف حيا و حجاب

اگر آدمي فلسفه حيا را به خوبي درک نکند، به تدريج، صفت حيا در او کم‏رنگ و همت او در رعايت عفت و خويشتن‏داري کم مي‏شود. صفات پسنديده، نياز به مراقبت دارند و اگر به حال خود رها شوند، از دست مي‏روند. در حقيقت «شرم، احتياج به حمايت دارد، تا اينکه لطيف‏ترين ارکان سرشت انساني را حفظ کند.» در اين ميان، وظيفه جوانان، مطالعه؛ وظيفه والدين، تذکر؛ وظيفه نويسندگان، نوشتن؛ وظيفه مبلغان، سخن گفتن و وظيفه هنرمندان، به تصوير کشيدن جلوه‏هاي مثبت حياست.
بي‏حيايي والدين نيز تأثير بسيار شکننده‏اي بر باورهاي ديني فرزندان دارد. «همان گونه که تربيت صحيح، حيا را تقويت مي‏کند، تربيت ناسالم نيز سبب تضعيف حيا مي‏شود. والدين و مربيان بايد توجه داشته باشند که رفتار آنان به عنوان الگو، بسيار اثرگذار است. اساس بسياري از بي‏شرمي‏هايي که در نوجوانان به چشم مي‏خورد، بي‏شرمي پدر و مادر در روابط است.
در اين زمينه، تأثير بسيار مهم رسانه‏هاي جمعي انکارناپذير است. رسانه‏هاي گروهي مانند مطبوعات، کتاب، اينترنت، راديو، تلويزيون، سينما، ويدئو، ماهواره و سي‏دي، بر فرهنگ عمومي جامعه اثر مي‏گذارند. رسانه‏هاي تصويري، به سبب داشتن صحنه‏هاي ناشايست و غير اسلامي تأثير منفي بسياري بر حياي بينندگان خود مي‏گذارد. اين مسئله، درباره محصولات فرهنگي کشورهاي غربي، به ويژه امريکا محسوس‏تر است و صاحبان رسانه‏هاي آنان، آگاهانه مي‏کوشند فرهنگ ابتذال، برهنگي و بي‏حيايي را جاي‏گزين فرهنگ ناب اسلامي سازند.
مدير آژانس اطلاعاتي امريکا مي‏گويد:
ما مي‏کوشيم تا طرز تفکر انسان را به کمک وسايل ارتباط جمعي، تحت نفوذ قرار دهيم. به وسيله تماس‏هاي فردي، فرستنده‏هاي راديويي، کتاب‏خانه‏ها، انتشارات و پخش کتاب، مطبوعات، فيلم‏هاي سينمايي، تلويزيون، نمايشگاه‏ها، تدريس زبان انگليسي و ديگر راه‏ها.
پيام متن:
از عوامل مهم تضعيف روحيه حيا، بي‏توجهي، بي‏حيايي والدين و تأثير منفي و ويرانگر رسانه‏هاي جمعي، به ويژه محصولات فرهنگي غرب است.

ارتباط متقابل پوشش و حيا

بسياري از بزرگان، استفاده انسان از لباس را معلول وجود روحيه حيا در انسان مي‏دانند. غلام علي حداد عادل مي‏نويسد:
از مجموع تحقيقاتي که به عمل آمده، مسلم شده که لباس، دست کم پاسخ‏گوي سه نياز آدمي است: اول اينکه، او را از سرما و گرما و باد و برف و باران حفظ مي‏کند؛ ديگر اينکه، براي حفظ عفت و شرم به او کمک مي‏کند و سوم اين که، به او آراستگي و وقار مي‏بخشد. پس منشاء اصلي پيدايش لباس، نياز به محفوظ ماندن، عفيف ماندن و زيبا ماندن است.
رعايت کردن حجاب، بر مقدار حيا مي‏افزايد و آن را در شخص دروني‏تر مي‏سازد. البته تا خواست و همت واقعي در کار نباشد، انسان به کاري اقدام نمي‏کند. پس تا زماني که دختر يا زن احساس نکند نمايان بودن مو و سر و گردن يا تنگي و کوتاهي لباس، زشت است و از آن شرم نکند، انگيزه کافي براي پوشاندن خود ندارد. حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «بر شما لازم است که لباس ضخيم بپوشيد. هر کس لباسش نازک است، دين او هم نازک (و سطحي) است.» در کنار اين مسئله، حياي چشم (نگاه) نيز اهميت بسيار دارد. حضرت در سخني ديگر مي‏فرمايد: «الحياءُ غَضُّ الطَّرفِ؛ شرم، چشم فرو بستن است.» امام باقر عليه‏السلام هم در کلامي فرمود: «فاِنَّ اللّه‏َ جَعَلَ الحياءَ في العَيْنَيْن؛ به درستي که خدا، حيا را در چشم‏ها قرار داده است».
پيام متن:
حيا و عفت‏ورزي، پوشش و حجاب را در پي دارد و در مقابل، حجاب نيز، در حيامندي فرد مؤثر است.
منبع: ماهنامه طوبي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image