نويسنده: مهدي صمدي
حقوق بينالملل،علمي جديد و قديمي است. هر چند چندين قرن از عهدنامه وستفالي ميگذردولي حتي آنها كه وستفالي را به غلط مبناي حقوق بينالملل ميدانند نيز اين رشته راعلمي جديد تصور ميكنند.هر روز تحولات جديد وهر روز ابداعات بديع. اگرچه از دورههاي گذشته تاكنون متون نوشته در برابر متون عرفي به شدت افزايش پيدا كرده است ولي بسياري از متون نوشته آنقدر غيرقابل استفاده هستند كه فقط ميان آمار و ارقام ميتوان صفحات پرشمار آنها را به رخ كشيد. واقعيت آن است كه آنچه در حقوق بينالملل ميتوان به عنوان دستاورد بر زبان آورد متفاوت از آن چيزي است كه در رشتههاي ديگر علمي قابل شناسايي است. هر علم در طول زمان نتايجي را به دست ميآورد و آنچه را بعدها به دست آورده است بر روي نتايج قبلي انباشته مينمايد ولي حقوق بينالملل علم روز است يعني فقط آنچه در آن به عنوان نتايج به حساب ميآيد در همان روز به عمل درميآيد و تضميني قطعي وجود ندارد كه بعدها نيز جز قواعد حقوقي باقي بماند.
سازمانهاي بينالمللي نيز به عنوان يكي از نتايج مشترك دو رشته حقوقي و روابط بينالمللي اين خصوصيت را به نحوي قابل ذكر در خود جاي داده است. اين ارگانها كه از قرن 19 شكل و شمايل جديدي به خود گرفتهاند هر روز در حال تحول به سر ميبرند. يك روز منطقهگرايي، يك روز جهانشمولي، يك روز سياست محوري و يك روز سازمانهاي اقتصادي رونق مييابند و اين فرآيند همواره از نو شروع ميشود. هماكنون اگرچه عدهاي اعتقاد به قدرت يافتن سازمانهاي اقتصادي دارند ولي از سوي ديگر سازمانهاي منطقهاي نيز حال و روز بدي ندارند.
براي وارد شدن به بحث سازمانهاي بينالمللي ارائه يك تعريف از آن را لازم و ضروري ميدانند ولي شايد هيچ كاري سختتر از ارائه تعريف در يك تحقيق علمي گسترده نباشد. تعريف يعني اينكه تمامي آنچه مربوط به مورد تحقيق ميگردد را بتوان در يك يا چند جمله خلاصه نمود. حال چنين عملي درباره سازمانهاي بينالمللي با اين گستردگي دامنه فوقالعاده سخت مينمايد. شايد كل اين نوشتار را بتوان تنها تعريفي از سازمان به حساب آورد. البته براي اينكه تعريفي دقيقتر ارائه دهيم توصيه ميشود ديگر كتابهاي نوشته شده درباره سازمانهاي بينالمللي نيز مطالعه گردد(!)
متن کتاب "سازمان هاي بين المللي"
/س