|
شريف
-(5 Body)
|
شريف
Visitor
769
Category:
دنياي فن آوري
سيد مرتضي يکي از چهره هاي اميد آفرين و هدف بخش و سازنده جهان تشيع و بلکه افتخار اسلام به شمار آمده ، آثار علمي و زندگي اجتماعي و شخصيت معنوي او براي همه نسلها آموزنده و الهام بخش است . گرچه بيش از هزار سال از روزگار او مي گذرد، شايستگي و برجستگي هاي وي سد زمان را شکسته و تا امروز امتداد يافته است و شناخت او در همه زمانها به زانوان انسانها توان بيشتر در پيمودن راه انسانيت مي بخشيد. ولادت سيد مرتضي در ماه رجب سال 355 هجري قمري در شهر بغداد ديده به جهان گشود نامش علي فرزند ابو احمد حسين فرزند موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم فرزند امام موسي بن جعفر عليه السلام است که نسب او با پنج واسطه به امام هفتم عليه السلام مي رسد. کنيه اش ابوالقاسم است و پدر و مادرش نيز از افراد لايق آن روزگار بودند. پدرش حسين موسوي به طاهر اوحد ذوالمناقب معروف بود که منصب نقابت و رسيدگي به کار و زندگي سادات دودمان ابوطالب و مسؤ وليت نظارت بر ديوان مظالم و سرپرستي زائران خانه خدا را که از منصبهاي مهم آن روز بود به عهده داشتمادرش نيز بانويي بزرگوار و دانشمند بود که شيخ مفيد پيشواي شيعيان کتاب احکام النساء را به خاطر او تاءليف و تدوين کرده است. آغاز تحصيل پيشواي شيعه شيخ مفيد شبي در خواب ديد حضرت فاطمه زهرا دخت گرامي پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله دست دو فرزندش امام حسن و امام حسين عليه السلام را گرفته ، آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت :جناب استاد! اين دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دين بياموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهاي لازم و با انديشه هاي مختلفي که گريبانگير او بود به محفل درس خود که مسجد براثا واقع در محله شيعه نشين بغداد بود،آمد و پس از لحظاتي درس را شروع کرد. در کلاس درس مساءله خاصي پيش نيامد و موضوع خواب روشن نشد ولي چند لحظه پس از پايان درس ديد زني باوقار خاصي در حالي که دست دو فرزندش را گرفته و پيرامونش را زناني که گويا از کنيزان او هستند همراهي مي کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتي استاد فهميد که او فاطمه دختر ناصر کبير است به احترام او از جا برخاست . مادر دو فرزند ( علي و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شيخ ! اين دو پسر بچه ، پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بياموزند! مرجع بزرگ شيعه فوري به ياد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گريستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گريه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبير شده بود براي آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتياق تعليم و تربيت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پيشبرد آنان به درجات علمي و عملي همت گماشت و آنچنان درهاي علوم و معارف اسلامي را به روي آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. استادان سيد مرتضي (علي ) تا آن زمان که خود بر فراز کرسي استادي تکيه زد در نزد شماري از پاکان عصر خويش براي فراگيري علوم آسماني به ادب زانو زد و بهره ها برد. در ذيل يادي از آن خدا ترسان عرصه علم خواهيم کرد. 1- شيخ مفيد (متوفي 413 ق .): شخصيت ممتازي که به قول نجاشي فضل و برتري او در فقه ، کلام ، روايت ، علم و وثاقت مشهورتر از آن است که توصيف و تعريف شود. او توانست شاگرداني بلند آوازه و نابغه و پرکار همانند شيخ طوسي و سيد مرتضي را تقديم جامعه اسلامي بدارد. 2- ابومحمد هارون فرزند موسي تلعکبري (متوفي 380 ق .): او دانشمند و فقيهي برجسته و کم نظير بود و از جمله راويان مشهوري است که از مرحوم کليني روايت نقل مي کند. 3- شيخ محمد صدوق (متوفي 381 ق .): او از بزرگان و پيشتازان حديث است که به قول شيخ طوسي وي دانشمندي بزرگ ، پاسدار احاديث ، آگاه به رجال و نقاد اخبار بود که در ميان قمي ها کسي در پاسداري از اعم حديث و دانش زياد همانند او ديده نشده است و حدود 300 کتاب تاءليف کرده است . 4-حسين بن علي بابويه برادر شيخ صدوق : او فقيهي بزرگوار و محدثي شناخته شده است که از پدر و برادرش حديث نقل کرده است . در رديف استادان سيد مرتضي رحمه الله نام بزرگان ديگر هم به چشم مي خورد که ما به موجب اختصار فقط به ذکر نام آنان که در کتاب ارزشمند الغدير آمده اکتفا مي کنيم: احمد بن علي بن سعيدکوفي 2 - محمد بن عمران کاتب مرزباني 3 - ابويحيي ابن نباته 4 - ابوالحسن علي بن محمد کاتب 5 - ابوالقاسم عبدالله بن عثمان بن يحيي 6 - احمد بن سهل ديباجي. شاگردان 1- شيخ طوسي : وي پنج سال پس از ورود به بغداد (که مرکز گسترش علوم اسلامي و حوزه علميه شيعه به شمار مي رفت ) و استفاده از محضر استادان گرانقدر بويژه مفيد - با کمال تواضع در مجلس درس سيد مرتضي حاضر شد و بيست و سه سال تمام از محضر اين استاد وارسته علم و ادب آموخت و به مقام والايي رسيد و شاگردان بسياري تربيت کرد که گفته شده شاگردان مجتهد او از عالمان شيعه بيش از سيصد نفر بود و شاگردانش از علماي اهل تسنن بيش از آن بود که بتوان آن را شمرد. 2- ابويعلي سلار ديلمي : او از فقهاي بزرگ شيعه و از شاگردان سيد مرتضي و شيخ مفيد بود و اصلش از ديلم (رشت امروز يا نواحي آن منطقه ) است . از آنجا به بغداد هجرت کرد و از محضر آن دو استاد بزرگ دانش و معرفت را فراگرفت و توانست فوق العاده مورد توجه استادش سيد قرار گرفته ، جانشين او در منصب قضا در شهرهاي حلب گردد. 3- ابوالصلاح حلبي : او از عالمان و فقهاي مشهور است . اين شهر آشوب درباره او مي گويد: ابوالصلاح حلبي از شاگردان سيد مرتضي رحمه الله است و کتابي دارد به نام « بدايه » در فقه و شرحي دارد بر کتاب ذخيره سيد مرتضي . 4- قاضي ابن براج طرابلسي : او از فقها و دانشمندان و شاگردان مشهور سيد مرتضي رحمه الله است که گفته شده سيد مرتضي ماهانه هشت دينار - که در آن زمان مبلغ بالايي بوده است - به او شهريه مي داد و مدت بيست و سه سال تمام در طرابلس قضاوت مي کرد. از اين رو به او قاضي طرابلسي گفته اند. نام شمار ديگري از شاگردان سيد که در کتب معتبر آمده از اين قرار است : شريف ابويعلي محمد بن حسن بن حمزه جعفري ، ابو الصمصام مروزي ، سيد نجيب الدين کراجکي ، شيخ ابوالحسن سليمان صهرشي ، جعفر بن محمد دوريستي ، ثابت بن عبدالله نباتي ،شيخ احمد خزاعي ، شيخ مفيد ثاني ، شيخ ابوالمعالي احمد بن قدامه ، شيخ ابوعبدالله محمد فرزند علي صلواتي و ابوزيد فرزند کيابکي حسيني و... حوزه درس سيد حوزه درس او ويژگيهايي داشت که به سختي مي توان نمونه آن را در درس ديگر عالمان يافت . از ويژگي مجلس درس او اين بود که همه گونه افراد با هر عقيده اي مي توانستند در محضر او حضور يابند و از علوم مختلفي که وي تدريس مي کرد استفاده نمايند. نقل شده زماني مردي يهودي که از قحطي و تنگدستي رنج مي برد به حضور استاد رسيد و از وي تقاضاي يادگيري علم نجوم کرد. سيد مرتضي با گشاده رويي تقاضاي او را پذيرفت و دستور داد هر روز مبلغي به او بپردازند. آن مرد يهودي مدتي در درس استاد شرکت کرد و زندگي خود را از طريق همان مبلغ گذراند و پس از گذشت مدتي نه چندان زياد، تحت تاءثير عظمت و برخوردهاي مکتبي شريف مرتضي قرار گرفت و مسلمان شد. مرحوم محدث نوري مي نويسد: سيد مرتضي - قدس سره - علوم زيادي را تدريس مي کرد.خصوصيت ديگر حوزه درس او اين بود که به هر شاگردي به فراخور حالش شهريه مي پرداخت . نقل شده که اين استاد بزرگوار به شاگرد ممتازش شيخ طوسي ماهانه دوازده دينار مي پرداخت . ويژگي ديگر درس او اين بود که بزرگان بسياري در آن شرکت مي کردند، حتي گاهي استاد عالي قدرش شيخ مفيد رحمه الله نيز در درس او حضور مي يافت . در اين باره چنين گفته شده است : تمام فاضلها و دانشمندان عرب و عجم از جملات او متحير، توگويي سيبويه همه زمانهاست و سبحان قرن چهارم ، تواءم با حکمت لقمان و زهد سلمان . وقتي در درس خواجه نصير نام او برده شد مؤ دبانه گفت : صلوات الله عليه ! چون سيد مرتضي به درس مفيد حاضر گشتي ، مفيد به احترام او از جا برمي خاستي و گاه کرسي درس خود به او دادي و از بيان و تقرير او نشاط کردي و در جلو او بر روي مبارکش لبخند شادي زدي ؛ که گويي سيماي معصومين بيني و گاه که به ياد خواب زهرا عليهاالسلام مي افتادي اشک شوق و محبت به گونه جاري ساختي . دارالعلم و کتابخانه سيد در زمان سيد مرتضي رحمه الله شهر بغداد در مدتي کوتاه شاهراه گسترش علم و ادب بود. در آن روزگار شيفتگان دانش و معرفت از دورترين نقاط جهان به آنجا مي آمدند تا از محضر استاداني چون سيد مرتضي توشه اي گرفته ، به ديار خود بازگردند و اقوام خود را ارشاد نمايند. در ظاهر هيچ مشکلي براي تحصيل علوم و معارف انساني و اسلامي فرا روي آنان ديده نمي شد جز فقر و تنگدستي افراد - بويژه در سالهايي که قحطي شديد در شهر رخ نمود و مردم از جمله دانش پژوهان را در تنگنا و سختي قرار داد. در آن سالها طلاب بيش از ديگران براي تاءمين زندگي و نيازمنديهاي تحصيلي خود در زحمت بودند و کتابخانه اي نيز در آن زمان در شهر وجود نداشت . از اين رو سيد مرتضي بر آن شد تا بخشي از خانه خود را به اهل علم اختصاص دهد تا شاگردان و دانش پژوهان با استفاده از آن و کتابخانه اش ، به تحقيق و مطالعه و مذاکرات علمي و تاءليف بپردازند؛ که آن مرکز بعدها « دارالعلم » ناميده شد. مرحوم علامه اميني مي نويسد: ابن طي گفته : او اولين کسي است که خانه اش را دارالعلم قرار داد و براي مباحثه و مناظره آماده کرد. ابولقاسم تنوخي ، قاضي مدائن و شاگرد سيد مي گويد: کتابخانه وي (سيد مرتضي ) داراي هشتاد هزار جلد کتاب بود که او آنها را خوانده يا تاءليف کرده بود يا مطالب آنها را به خاطر داشت . کار ارزشمند ديگري که سيد مرتضي در اين زمينه انجام داد اين بود که يکي از روستاهاي متعلق به خود را براي تاءمين کاغذ دانشمندان و فقها وقف نمود و مخارج زندگي شاگردان را نيز از درآمد املاکش مي پرداخت. البته معلوم نيست املاکي که سيد در اختيار داشته از ملک شخصي خود وي بوده بلکه به احتمال زياد اين اموال متعلق به بيت المال بوده و سيد مرتضي آنها را در جاهاي مناسب از جمله در راه پيشبرد اهداف اسلام و تربيت شاگردان و رسيدگي به نيازمندان جامعه هزينه مي نموده است . تأليفات سيد مرتضي خداوند متعال به سيد مرتضي ذوق و استعدادي سرشار داده بود و او نيز از اين نعمت بزرگ الهي به خوبي بهره برداري کرد و در نتيجه تلاش و کوشش در مدتي نه چندان طولاني هنرمندي صاحب قلم ، شاعري متعهد مجتهدي عارف ، محققي توانا،اسلام شناسي ورزيده و آگاه و خدمتگزاري لايق و دلسوز براي اسلام و مسلمانان گرديد. او علاوه بر داشتن مسؤ وليتهاي مهم اجتماعي و تربيت شاگردان تاءليفات مهمي در زمينه فقه و اصول ، تفسير، علوم قرآن ، کلام ، حديث و ادبيات به جامعه عرضه کرد که تعدادي از آنها در ايران و کشورهاي عربي چاپ و منتشر شده است و دانشمندان و ادبا از آنها استفاده مي کنند. مرحوم علامه اميني در الغدير نام 86 اثر او را بيان کرده و مرحوم سيد محسن امين نيز نام 89 کتاب وي را برشمرده و آنها را ستوده است. يکي از کتابهاي وي ديوان معروف او با بيست هزار بيت است . او علاوه بر مقام علمي و اجتهاد داراي ذوق شعر و ادب بود و در زمان ايشان غير از برادرش سيد رضي شاعري همانندش نبود. کتاب ديگر او (امالي ) است که در موضوع فقه و تفسير و حديث و شعر و فنون ادب است . نکته مهمي که در تاءليفات وي وجود دارد اين است که در هر زمينه که وارد تحقيق شد سنگ تمام را گذاشته و آنچه در آن قابل بحث و تحقيق بوده بيان کرده است . از اين رو بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله العظمي خميني در مورد کتاب شافي که در بحث امامت نگاشته شده ، چنين فرموده است : کتاب شافي سيد مرتضي علم الهدي متوفي در سال 436که بهترين کتابها و مشهورترين مصنفات در اين باب است در دسترس همه است ؛ که هر چه متاءخرين درباره امامت نوشتند، کمتر از آن است که در شافي سيد مرتضي تحقيق کرده است نکته ديگر اينکه تعداد زيادي از کتابهاي او درباره مسائل آن روز جامعه و بعضي از آنها در پاسخ به سؤ الات افراد در شهرهاي مختلف آن ايام بوده است ؛ همانند کتاب مسائل ناصريه ، مسائل طرابلسيه ، مسائل موصليه ، و... که نشان دهنده اين است که آن بزرگوار با همه اشتغالات علمي و تربيت شاگردان ، با مردم جامعه خود نيز ارتباط تنگاتنگ داشته و عالمي مردمي بوده است که به مسائل و مشکلات فکري و اعتقادي آنان اهميت مي داد و به آنها رسيدگي مي کرده است سيد مرتضي احياگر قرن چهارم در ميان مسلمانان معروف است که خداي بزرگ در آغاز هر صد سال (يک قرن ) کسي را بر مي انگيزد تا دين را رونقي بخشد و در نشر احکام و نگهداشت آن بکوشد. استاد محمد رضا حکيمي در اين مورد مي گويد: شايد مدرک اين عقيده حديثي باشد که ابوداود... از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل کرده است که فرمود: خداوند بزرگ براي اين امت در سر هر صد سال ، کسي را بر مي انگيزد تا دين او را تازگي بخشد و رواج دهد. اين حديث در کتابهاي مختلف با عبارات گوناگون نقل شده و بعضي از نويسندگان نام احياگر هر قرن را هم مشخص کرده اند. .نويسنده کتاب علماي بزرگ شيعه از کليني تا خميني مي نويسد: شيعه مي گويد: مجدد مکتب در قرن اول باقرالعلوم عليه السلام و فرزندش امام صادق عليه السلام بودند. در قرن دوم حضرت ثامن الحج علي بن موسي عليه السلام وبه پيروي از اين امامان همام در قرن سوم محمد بن يعقوب کليني و در قرن چهارم سيد مرتضي اعلي الله مقامه. داناي هنرور در سخن دانشمندان علامه حلي مي گويد: علم الهدي در علوم بسياري يگانه بود. دانشمندان ما بر وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند. در دانشهايي مانند علم کلام و فقه و ادب از قبيل شعر و لغت و جز اينها بر همگان مقدم بود... شيعه از زمان وي تا عصر ما که در سال 693 هجري است از کتابهاي او استفاده کرده اند. او رکن طائفه (شيعه ) و معلم آنهاست. علامه بحر العلوم که خود سرآمد فقهاي شيعه بود، مي نويسد: علي بن حسين ... ابوالقاسم مرتضي علم الهدي ، ذوالمجدين و صاحب الفخرين و الرياستين ، مروج دين جدش ، سرور ثقلين در قرن چهارم ، به روش پيشوايان برگزيده ، او سرور علماي اسلام و پس از ائمه اطهار عليه السلام از همه کس برتر است . او دانشهايي گرد آورد که نصيب هيچ کس نشد و از فضايلي برخوردار گرديد، که او را از همه کس ممتاز گردانيد، دانشمندان مخالف و موافق درباره فزوني فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامي دانشمندان پيشين و پسين معترف مي باشند. ابوالعلا معري در پاسخ افرادي که از او درباره سيد پرسيدند، در ضمن دو بيت شعر عربي چنين گفت : - اي کسي که آمده اي تا درباره سيد مرتضي از من بپرسي ، بدان که او از هر نقص و عيبي پيراسته است . اگر او را ببيني ، خواهي فهميد که وجود همه مردم در مردي جمع ، و روزگار در يک ساعت متمرکز گشته و جهان در يک خانه قرار گرفته است . سيد مرتضي و مسئوليتهاي اجتماعي سيد مرتضي علاوه بر فعاليتهاي علمي و فرهنگي و مسئوليتهاي اجتماعي و رهبري جامعه اسلامي ، پس از وفات برادرش سيد رضي در سال 406 ق . مسئوليت نقابت و امارت حج و نظارت بر ديوان مظالم را به عهده گرفت. از زمان خلفاي بني اميه تا زمان معتضد عباسي ، فرزندان علي بن ابيطالب عليه السلام هميشه تحت تعقيب و مراقبت خلفا و ماءموران بودند. چون با حکام ستمگر مبارزه مي کردند. از اين رو آنان اغلب در شهرهاي مختلف متواري بودند و معمولا در جنگ و گريزها به شهادت مي رسيدند. وجود امامزادگان متعدد در نقاط مختلف و دور افتاده حاکي از همين مبارزات است . هنگامي که حکومت و خلافت در سال 279 ق . به معتضد عباسي واگذار شد موضوع احترام به علويان و تعيين سرپرست مطرح شد و در هر شهري يکي از بزرگان سادات يا علماي علوي نقابت يعني سرپرستي سادات آن شهر يا منطقه را به عهده گرفت . او علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت آنان موظف بود در ميان آنان قضاوت کند، سرپرستي اموال و دارايي يتيمان را بر عهده گيرد، احکام الهي را در صورت ارتکاب گناه درباره آنان جاري کند، دختران و زنان بي سرپرست را شوهر دهد و از بي سرپرستان مراقبت کند. کسي که اين مسئوليت ها را به عهده مي گرفت بايستي دانشمند و مجتهد باشد تا قضاوت او معتبر و نافذ باشد. امارت حج هم مسئوليت بزرگي بود که رياست و رهبري زائران خانه خدا را به عهده داشت و معمولا شخص خليفه آن را به عهده داشت . ولي گاهي خليفه اين مسئوليت بسيار مهم را به شخصي که شايستگي داشت واگذار مي کرد. نظارت بر ديوان - که در آن به اعمال ظالمانه حکام و امرا و رجال بزرگ دولت زير نظر شخص خليفه رسيدگي مي شد. نيز يکي از مسئوليتهاي خطير اجتماعي بود. اين سه مسئوليت مهم در سال 406 ق . (پس از وفات سيد رضي که بيش از بيست سال آنها را به عهده داشت ) به برادرش سيد مرتضي واگذار شد و تا آخر عمر آنها را به عهده داشت و به خوبي از انجام امور مربوط به آنها برآمد. شايسته ذکر است که موقعيت اجتماعي و مسائل سياسي ، فرمانروايان ستمگر را وادار مي کرد تا آن مسئوليت هاي مهم و برادرش نيز به منظور خدمت به اسلام و مسلمانان آن مسئوليت ها را پذيرفتند تا در سايه آن بتوانند خدمات ارزنده براي جامعه انجام دهند وگرنه اين مسئوليت ها چيزي نبود که بر عظمت و شخصيت آنان بيفزايد و به آنها افتخار کنند. از اين رو است که مي بينيم او به پيروي از جد بزرگوارش به وضع بيچارگان و محرومان جامعه خود رسيدگي مي کرد؛ تا جائي که سيد شريف تاج الدين حسيني حلبي مي نويسد: او پيوسته مراقب حال مستمندان و مواظب بسياري از خانواده هاي نيازمند بود و براي افراد بي بضاعت ماهانه مقرر داشته بود که خود آنان از منبع آن خبر نداشتند و پس از رحلت سيد که ماهانه قطع گرديد متوجه شدند . وصيت تکان دهنده و عشق به نماز سيد مرتضي در وصيت خود چنين آورده است : تمام نمازهاي واجب مرا که در طول عمرم خوانده ام به نيابت از من دوباره بخوانيد. وقتي اين سخنان از ايشان نقل شد نزديکان و اطرافيان شگفت زده شدند و پرسيدند چرا؟! شما که فردي وارسته بوديد و اهميت فوق العاده اي به نماز مي داديد، علاقه مند و عاشق نماز بوديد و هميشه قبل از فرارسيدن وقت نماز وضو گرفته ، آماده مي شديد تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اين گونه وصيت مي کنيد؟! سيد در پاسخ فرمود: آري من علاقه مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نياز با خالق خود بودم و از راز و نياز هم لذت فراوان مي بردم ، از اين رو هميشه قبل از فرا رسيدن وقت نماز لحظه شماري مي کردم تا وقت نماز برسد و اين تکليف الهي را انجام دهم و به دليل همين علاقه شديد و لذت از نماز، وصيت مي کنم که تمام نمازهاي مرا دوباره بخوانيد زيرا تصور من اين است که شايد نمازهاي من صد در صد خالص براي خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدي از آنها به خاطر لذت روحي و معنوي خودم به انجام رسيده باشد! پس همه را قضا کنيد چون اگر يک درصد از نماز هم براي غير خدا انجام گرفته باشد شايسته درگاه الهي نيست و مي ترسم به همين سبب اعمال و راز و نيازهاي من مورد پذيرش خداي منان قرار نگيرد! آري ! اشتغالات علمي و اجتماعي و سياسي او نه تنها جلو جلوه هاي عبادي و معنوي او را نتوانست بگيرد، بلکه او در ميدان هم گوي سبقت را از ديگران ربود و الگو قرار گرفت. اينجاست که بايد گفت : او به راستي مرتضي و بحق شريف بود که با گذشت زمان و ارائه کوششهاي افزون و حوادثي که در زندگي او پيش آمد و سبب شد که به نامها و القابي همانند: شريف مرتضي ، علم الهدي ، ذوالمجدين و ابوالثمانين مشهور گردد. وداع با سيد سيد مرتضي سرانجام پس از عمري پربار و انجام کارهايي بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگي در روز يکشنبه 25 ربيع الاول 436 ق . در شهر بغداد به جوار حق شتافت و به دست ابوالحسين نجاشي و با کمک محمد بن حسين جعفري و سلار بن عبدالعزيز و ديگر شاگردانش غسل داده شد و سپس فرزندش سيد محمد بر او نماز خواند و در خانه اش واقع در محله کرخ به خاک سپرده شد و با مرگ او يکي از چهره هاي درخشان قرن چهارم و با مرگ او يکي از چهره هاي درخشان قرن چهارم در بغداد افول کرد. پس از مدتي پيکر مطهر او به کربلا منتقل شد و جوار جد بزرگوارش حضرت سيد الشهدا عليه السلام در کنار قبر برادرش سيد رضي در مقبره ابراهيم حجاب (نياي بزرگشان ) دفن گرديد. در کتاب رجال بحرالعلوم آمده است : به من خبر رسيد که بعضي از فرمانروايان روم - فکر مي کنم سال 942 - قبر مرحوم سيد مرتضي را کندند و ديدند که بدن او هنوز (بعد از پانصد سال و اندي ) تازه است و زمين و خاک ، آن را تغيير نداده و نقل شده که آثار حنا نيز هنوز در دستها و موهاي صورتش وجود داشته است . روحش شاد و با امير المومنين محشور باد.
منبع : www.behar.ir الف
|
|
|