جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مَرجَع کل (2)
-(2 Body) 
مَرجَع کل (2)
Visitor 473
Category: دنياي فن آوري

( مصاحبه با آيت الله جعفر سبحاني پيرامون آيت الله بروجردي(رحمت الله عليه) )

حوزه : با تشکراز حضرت عالي که قبول زحمت فرموديد ، خواهشمنداست ، شخصيت علمي و جامعيت مرحوم آيه الله بروجردي را، به طور فشرده بيان فرماييد.
استاد: مرحوم آيه الله العظمي بروجردي ،از شخصيت هاي نادري بود که تاريخ شيعه در شرايط خاصي ، نظير آن را به خود نديده است .
ما در تاريخ شيعه ، نمونه هايي مانند شيخ مفيد، سيد مرتضي ، شيخ طوسي ، شيخ طبرسي و... داشته ايم که در هر قرني ، در دامنن شيعه ، نمونه هايي از آنان پرورش يافته اند.
ويژگي اين افراد،اين است که در عينن تبحر در فقه واصول ، نسبت به ديگر علوم اسلامي ،از جامعيت هايي برخودار بودند، مثل، شيخ مفيد در حالي که فقيه بزرگ شيعه بود، يکي از نوادري است که پايه هاي فقه شيعه را با دلايل استوار تحکيم بخشيد، در علم کلام و فرق ، نمونه عصر خود بود و در مناظره ، قهرماني به شمار مي رفت و که احدي از مخالفان ر، ياراي مقاومت در برابراو نبود، به حدي در بيان و تقرير واقامه دليل ، قوي و نيرومند بود که درباره او مي گويند : اگر مي خواست ، مي توانست ثابت کند که استوانه سنگي ،از آهن و نقره است
عين اين خصوصيات را در و شاگرد بزرگ اوو مرحوم سيد مرتضي و شيخ طوسي مي يابيم . سيد در عين تبحر در فقه ، متکلم نامداري بود که کتاب [ شافي] او گواه عظمت اوست . در عين هنرمندي دراين دو علم ، درادب عربي و تاريخ عرب ، مرد بي تظيري بود و کتاب[ الغرورالدرر] او گوياي اين سخن است .
شيخ طوسي در قلمرو و فقاهت ، ستاره درخشاني است که در نيمه قرن پنجم ، درخشيده و کتابهاي النهايه والخلاف والمبسوط، بر عظمت او گواهي مي دهند. در تفسير، نويسنده کتاب[ التبيان] است که عظمت او در اين ده قرن محفوظ مانده و کساني که پس ازاو تفسير نوشته اند،از اين درياي ژرف ، گوهرهايي را به در آورده اند.
همچنين است سخن درباره سيدرضي و شيخ طبرسي و...
ما عين اين ويژگي را در مرحوم آيه الله بروجردي مي يافتيم .
او در عين ژرف نگري در فقه واحاطه به فروع ،استاد بي نظير حديث ، رجال ، درايه و تاريخ بود.
عظمت فقهي او،از تعليقات ارزشمنداو بر عروه کاملا نمايان است .
از نظراحاطه براقوال علماي فريقين ، در نوع مسائل فقهي ، ممتاز بود و هنگامي که وي ، مساله رااز بعد تاريخي مطرح مي کرد،ابتداء، آراء صحابه و تابعان و فقيهان پس ازاين دو دوره ر، مشروح، بيان مي کرد، آنگاه به آراي علماي شيعه مي پرداخت . تو گويي فقه و تاريخ و ادله آن در دست او چون موم ، نرم است . مرحوم آيه الله بروجردي در عين مهارت در رجال (که بعدا درباره آن سخن خواهيم گفت ) در تاريخ اسلام نيز، دست توانايي داشت . يک دوره تاريخ اسلام را مطالعه کرده بود و خلاصه هايي را در حفظ داشت . وقتي درباره نماز درامکان چهارگانه (مسجدالحرام مسجدالنبي ، مسجد کوفه حائر شريف ) بحث مي کرد، درباره حد حائر و سرگذشت غم انگيزاين مرقد شريف ، در دوران خلفاي عباسي ، به
صورت مشروح ، سخن مي گفت . او، نه تنها در تاريخ عمومي اسلامي ، آگاهي کافي داشت ، بلکه در تاريخ علم کلام ، تاريخ حديث و تاريخ فقه ، کامل، مسلط بوده . هرگاه سخن ازاين مقوله ها پيش مي آمد، به صورت مرحوم شيخ محمدحسين اصفهاني ، کم نظير بود. حتي مرحوم امام راحل ، روزي براين نکته تصريح کرد. علم اصول ، که گاهي سخن به مناسبتي به مسائل عقلي کشيده مي شد، به صورت استادانه در آن باره سخن مي گفت .
به خاطر دارم : به هنگام بحث ازامکان تعبد به ظن ، درباره اقسام امکان ،از قبيل امکام ماهوي ،امکان استعدادي و غيره ، به تفصيل ، سخن گفت وابياتي از منظومه ر، با آن لهجه شيرين خود،از حفظ خواند .
از نظر تسلط بر قواعد عربي واستقاق کلمات ، فرد توانائي بود. پيوسته خواهان آن بود که صحيح بخواند و صحيح بنويسد واگر هم روزي کسي او را متوجه لغزش واشتباهي در تلفظ مي کرد، فوق العاده خوشحال مي شد وازاو تقدير مي نمود.
از باب نمونه : در بحث اوقات صلاه مغرب ، فقها مي گويند بايد حمره مشرقيه از قمه الراس بگذرد.ايشان اين لفظ را به ضم قاف خوانده و فرداي آن روز، به تصحيح آن پرداخت و فرمود برخي از فضلا تذکر داده اند که به کسر قاف است .
در بحث قبله ، مطرح شد که ستاره جدي در برخي از سرزمينه، نشانه قبله به شمار مي رود.ايشان نام اين ستاره را به ضم جيم (جدي ) تلفظ کرد.
مرحوم شيخ علي اکبراديب اهري ، يادآور شد تلفظ صحيح آن به فتح جيم است : (جدي )ايشان فوق العاده ازاو تشکر کرد.
دو نامه عربي از مرحوم آيه الله بروجردي در مجله[ رساله الاسلام] دارالتقريب قاهره منتشر شده است . هر دو، حاکي از تسلطاو برانشاي صحيح عربي ، آن هم ، تا حدي ، به صورت امروزي آن است . ( اگر فرصت باشد، متون اين دو نامه را دراختيار مي گذارم که آقايان منتشر کنند) حتي مقدمه ناتمامي که بر جامع احاديث الشيعه نوشته اند، خود بيانگر همين معناست .
شخصيت علمي و فکري و ذهني مرحوم آيه الله بروجردي را سه چيز تشکيل مي داد:
1. خوش فهمي .
2. حافظه قوي و نيرومند.
3. قدرت تحليل .
نوع افراد، يکي از دو ويژگي نخستين را دارند و جمع ميان آن دو نيز، فراوان است ، ولي انسان که ميان هر سه ويژگي جمع کند، کمياب است . در حقيقت مبتکران و موسسان علوم ، بيشتر،ازاين سه ويژگي برخوردار بوده اند.
حوزه :از حضرت عالي خواهشمنديم که بفرماييد خدمات علمي او، درزمان مرجعيت ، به حوزه هاي علميه تا چه پايه بوده است ؟
استاد: خدمات حضرت آيه الله بروجردي به حوزه هاي علميه ، عبارتنداز
ترويج فقه تطبيقي
درباره خدمات علمي ايشان به حوزه ، همين بس که تحولي عميق در نوع تدريس و تحقيق و حوزه پديد آورد. روزي که ايشان وارد حوزه علميه قم شد،از عمراين حوزه ، بيست و پنج سال مي گذشت . در حوزه ، قبل از ورودايشان ، شيوه تدريس ، بيشتر، بر تفکر و تعمق استوار بود واز تتبع و جستجو دراقوال پيشنيان و نظريات قدما در فقه ، چندان اثري ديده نمي شد.
تدريس فقه در حدود[ جواهر]،[ حدائق] ،[ رياض] واحيانا[ جامع المقاصد] خلاصه مي شد. آقايان فقهاء به همان روشي که مرحوم شيخ انصاري در[ متاجر] پايه گذاري کرده بود، عمل مي کردند.
نخستين کار مرحوم آيه الله بروجردي اين بود که : با حفظ تعمق و تفکر، تتبع دراقوال فقها گذشته ،اعم از سني و شيعه را نيز، بر آن افزود.
استاد:او، معتقد بود که روايات شيعه نيز، بسان آيات قرآن ، براي خود، شان نزولي دارند و آگاهي از شان نزول روايات ، مايه روشن شدن مفاهيم روايات اهل بيت است .اين شان نزولها را مي توان ، دراقوال صحابه و تابعان و فقيهان بعداز آنان يافت و با آگاهي ازاينها به رموز نهفته در روايات ائمه اهل بيت ، پي برد. فقه شيعه ، بايد همراه با آگاهي از نظريات وافکار ديگران باشد. فقه از حالت اختصاصي به فقه تطبيقي و مقارن تبديل شود.
در همين راست، بايد فقيه بر آراي گذشتگان ،اعم از فقهاي اهل سنت و شيعه ، رجوع کند و مساله را مطرح سازد. با چنين روشي توانست از کتب فقهاي قديم ، ترويج بيشتري کند و آنها را مطرح سازد. حتي براثر اين روش ، کتاب مفتاح الکرامه ، نوشته سيدجواد عاملي ، که در گوشه کتابخانه ها مانده بود، بار ديگر، به صحنه بحث و مطالعه بازگشت . روش تدريس فقه ،[ روش تطبيقي] شد و براي همين منظور، کتاب[ خلاف] شيخ ر، که به زحمت آن را گردآورده بود، منتشر ساخت واز مبسوط و[ تذکره] علامه ، که همگي در فقه مقارن هستند، بيش از حد، تقدير مي کرد.
ترويج از حديث صحاح مسانيد
همگي مي دانيم که سنت پيامبر(ص ) دومين رکن استنباط است واحاديث ائمه اهل بيت ( ع ) بيانگر سنت او هستند.
علم حديث ، يکي از علوم بزرگ اسلامي بود که ساليان درازي ، براي خود، استاد و تلميذي داشت ، ولي به مرور زمان ،اين علم ، فروغ و عظمت خود رااز دست داد و علماء و فقيهان ، به جاي آموزش حديث ازاساتيد،از طريق قرائت استاد بر شاگرد، يا قرائت شاگرد براستاد، تنها به مراجعه به کتب حديث اکتفا کردند. براثراين بي توجهي ، ضبط کلمات و اسانيد، بااشکالاتي روبرو شده بود. يکي از کارهاي مرحوم آيه الله بروجردي ، توجه دادن فضلاي حوزه ، به حديث بوده چه از نظر متن و چه از نظر سند. براي همين منظور، گروهي را به گردآوري احاديث شيعه ، به صورت نوي دعوت کرد. در سايه نگارش اين کتاب ، محدثاني را پرورش داد که هم اکنون ،از وجود آنان در حوزه بهره کامل برده مي شود.
ابتکار در علم رجال
استنباط هر حکمي ازاحکام الهي ،از طريق حديث ، در گرواين است که حديث ،از نظر[ دلالت] کامل باشد و[ سند] آن نيز، مطابق ضوابط علم درايه[ حجت] باشد.
قسمت دوم ، که شناخت راويان حديث است ، تا عصر مرحوم آيه الله بروجردي ، جنبه تقليدي داشت يعني يک مجتهد در شناخت راويان ثقه از غيرثقه ، به متخصصان مراجعه مي کرد واحوال راويان رااز آنان مي پرسيد مثلا نجاشي ، يکي از رجاليون بزرگ شيعه مي گويد :
[عبدالله بن سنان ، ثقه و محمد بن سنان ضعيف است]
او، به همين مقداراکتفا مي کرد، ولي مرحوم آيه الله بروجردي ، با شيوه خاص خود، که پيش ازاو، تنها در نوشته مرحوم مولف [جامع الرواه] ديده مي شود،اين مساله رااز حالت تقليدي ، به صورت اجتهادي در آورد.
او، با نگارش دو دوره کتاب ،اين مساله را عملي ساخت :
1. تجريداسانيد کتب اربعه
2. طبقات راويان شيعه
در کتاب نخست ، توانست اعتبار علمي يک راوي را در علم حديث ، به دست آورد و درباره آن قضاوت کند واين سنجش را دراختيار ديگران بگذارد.
وقتي انسان با مراجعه به چنين کتابي ، دريافت که اين ابي عمير،از 400 محدث نقل روايت کرده و دهها محدث نيز،ازاو نقل حديث کرده اند و يا صفوان بن يحيي از 140 شيخ نقل روايت کرده و آنگاه قسمتي از روايات آنان رااز نظر ضبط و حسن نقل ، مورد بررسي قرار داد، قهرا مقام علمي آنان ، کامل، به دست مي آيد که اين دو نفر، متخصص حديث و استاد فن بوده اند و هرگز نمي توان ،او را با کسي که يک روايت از يک شيخ بيشتر نقل نکرده برابر نهاد.
هرگاه بر تعداد مشايخ ، تعداد تلاميذ را نيز بيفزايم و در ميان آنان ، شخصيتهاي برجسته اي به چشم بخورد که ازاو نقل حديث نموده باشند، خوداين ، بر وثاقت استاد گواهي مي دهد و چنين استنباطي ، بدون احراز وثاقت طرف ،امکان پذير نيست .
مرحوم آيه الله بروجردي ، در کتاب[ تجريداسانيد کتب اربعه] توانسته است بااين روشن ، ميزان ارزش علمي و وثاقت علمي و وثاقت و موقعيت هر راوي را در علم حديث ، از نظر قلت کثرت شيخ و تلميذ واتقان واضطراب روايت ، کامل، روشن سازد.
وي ازاين راه ، به نگارش کتاب ديگري به نام[ طبقات الرجال] موفق گرديد. با طبقه بندي رجال احاديث شيعه ، در عصر حضور و تا حدي در عصر غيبت ، توانست حلقه هاي رجال را دراعصار مختلف ، به دست آورد و به افتادگيهاي برخي ازاسناد پي ببرد. در حالي که بدون شناخت طبقات ، آگاهي ازاين نقيصه ، به آساني امکان پذير نبود زيرا وقتي طبقات براي ما روشن شد. در مي يابيم که مثل، طبقه سوم از طبقه اول ، نمي تواند حديث فرا گرفته باشدازاين روي در سند، نامي از طبقه دوم وجود داشته که دراستنساخ از قلم افتاده است .
او، نه تنهااز اين طريق ، نقايص سند رااز نظر حذف و سقط و يا قلب (جا به جا شدن ترتيب و طبقه ) ، جبران کرد، بلکه توانست بسياري از مبهمات اسناد ر، مانند احمد بن محمد يا محمد بن اسماعيل ، که ميان افراد زيادي مشترک هستند، روشن سازد، اين خود يکي از مشکلات فقه، در مساله استنباط از احاديث بود. چه بسا دراسناد،اسلامي مشترک ، مانع از جزم به صحت روايت مي شد زير، محمدبن اسماعيل ، مشترک بين ثقه و غيرثقه است لذا از طريق شناخت استاد و تلميذ، مي توان موقعيت اين گونه راويان را به دست آورد.
البته اين دو دوره آثار مرحوم آيه الله بروجردي ، به دستياري و کوشش شبانه روزي مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاي حاج ميرزا حسن نوري ، قدس سره ، آماده انتشار گرديده و هم اکنون انتشارات آستان قدس رضوي ، مقدمات چاپ آن را فراهم ساخته است . باانتشاراين دو دوره ، تحول عظيمي در شناخت راويان شيعه به وجود خواهد آمد.
حوزه : آيه الله بروجردي ،اين روش رااز کسي آموخته بود باخود مبدع آن بود؟
استاد:ابتکار و نوآوري مرحوم آيه الله بروجردي ، جاي انکار ندارد، ولي ايشان در دوران تحصيل خود در نجف اشرف (1328-1318) علم درايه و رجال و حديث رااز مرحوم آيه الله شريعت اصفهاني آموخته بود و پس از مرحوم محقق خراساني (1329-1255) دومين استاد وي مرحوم شريعت اصفهاني بود.
مرحوم شريعت (1339-1266)ازاعجوبه هاي روزگار در فقه و رجال و حديث بود. در تتبع واحاطه بي نظير به شمار مي رفت . آثار باقيمانده از او، بر تتبع واحاطه او گواهي مي دهد. يکي از آثار خطي ايشان ، که نسخه اي از آن نزداين جانب است ،[ القول الصراح في نقدالصحاح] ، نام دارداين اثر، گواه است براحاطه او، به دو صحاح و مسانيد عامه .
مرحوم آيه الله بروجردي ، زير دست چنين استادي پرورش يافته و طبعا اراشداو، دراين ابتکار موثر بوده است .
گشودن درهاي غرب به روي حوزه
از ديگر خدمتهاي آيه الله بروجردي به حوزه علميه قم ،اين بود که ايشان با طرح تفکر شيعه در غرب ، به حوزه هاي علميه يک ديد جهاني داد زيرااولين کسي بود که توانست با پول سهم امام و کمک تجار، مسجدي را در هامبورگ در کنار درياچه آلستر،ايجاد کند. در آن زمان ،ايجاد چنين مسجدي از طرف مرجع شيعيان ، در غرب ، براي معرفي اسلام و شيعه ، بي سابقه بود. غربيه، پيش از آن ، شناخت چنداني از شيعه نداشتند، زيرا آنان ،اگراسلام را مي شناختند، يااز طريق اهل سنت بود که سعوديه، نوع، مروج آن بودند و يااز طريق قاديانيهاي هند، که در غرب ، فعال بودند.اولين شخصي که از طرف آيه الله بروجردي ، براي تبليغ به مسجد هامبورگ اعزام شد، مرحوم محمدي گلپايگاني بود. (پدر آقا محمدي گلپايگاني که در خدمت حضرت آيه الله خامنه اي است ) بعداز ايشان ، مرحوم آقاي محققي ، شهيد بهشتي و... رفتند.
آيه الله بروجردي ، بااين عمل خويش ، به حوزويان فهماند که مسؤوليت م، تنها در محدوده حوزه وايران نيست ، بلکه ما بايد براي آن سوي مرزها هم برنامه داشته باشيم و کار کنيم .
حوزه : حضرت آيه الله بروجردي ، خدمات اجتماعي بسياري داشته اند، لطفا خلاصه اي از آن را بيان کنيد.
استاد: يکي از خدمات اجتماعي مرحوم آيه الله بروجردي ،اهتمام به وحدت مسلمين بود. مقصوداواز وحدت ، ذوب کردن فرقه اي در فرقه اي ديگر نبود، بلکه هدف اين بود که با بيان مشترکات ميان دو گروه اسلامي ، خوشبيني شديدي در ميان هر دو گروه به وجود آورد، تا همگي به سوي هدف مشترکي گام بردارند.
ابزاراو براي اين تقريب ،اين بود که مساله ثقلين و مرجعيت اهل بيت ، در مسائل علمي واسلامي مطرح شود و با دلايل کافي روشن گردد که : پس از پيامبر گرامي و تا روز رستاخير،اهل بيت پيامبر گرامي (صلي الله عليه و آله و سلّم) رهبري فکري مسلمانان را دراختيار دارند.
به ديگر سخن ،اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلّم) داراي دو شان بودند:
1. مساله خلافت و رهبري سياسي .
2. مرجعيت فکري و علمي .
اگر در مساله نخست اختلافي هست و زمان آن نيز سپري شده است ، ولي مساله دوم ، به قوت خود باقي است و مسلمانان جهان پس از کتاب خد، سنت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلّم) را نيزاز همين مجرا به دست آورند.
در حقيقت[ تقريب] ، براي او يک نوع ايده و آرزوبود و هرگز جنبه تاکتيکي نداشت . خلاصه :ايشان به مساله تقريب بسيار توجه داشت واز مروجين فکر تقريب بود، حتي در لحظات آخر عمر، (پس از آن که به وسيله تنفس براي چند لحظه اي به هوش مي آيد) مي گويد:
[آيا شيخ محمدتقي قمي به مصر رفته است يا خير؟]
طرح اين تفکر در حوزه ، آن هم در سطح مرجعيت ،از خدمات مهم آيه الله بروجردي است .
يکي از خدمات آيه الله بروجردي ، بناهاي عظيم واستواري است که از خود به يادگار نهاد،از جمله : مسجداعظم و نوسازي مدرسه خان و مدرسه باختران .
نمونه ديگراز خدمات اجتماعي ايشان ،اين بود که : تا روح در بدن داشت ، هيبت و عظمت او مانع از آن بود که درايران دست به ويرانگريهاي اقتصادي ، فرهنگي و ديني به نام اصلاحات بزنند، لذا وقتي در گذشت ، بلافاصله ، بلندگوهاي نظام ،اعلام کردند :[موانع از سر راه ، اصلاحات برداشته شده به همين زودي ، برنامه اصلاحات آغاز خواهد شد].
حوزه : حضرت آيه الله بروجردي ، نسبت به عقايد باطله ، حساسيتفوق العاده اي داشتند، لطفا دراين باره توضيح دهيد.
استاد: آيه الله بروجردي ، به خاطر همين شدت علاقه اي که به وحدت مسلمانان داشته ، نسبت به فرقه هاي باطل ، که هيچ گونه اصالتي ندارند و در راه تفرقه بين مسلمانان تلاش مي کنند بسيار حساس بود. مانند بهائيت و...ايشان در سال 1335 مبارزه پي گير خود را با بهائيت شروع نمود. جناب آقاي فلسفي ، به دستورايشان ، يک ماه رمضان ،از طريق راديو، به نقد عقائد وانديشه هاي بهائيان پرداخت .
مرحوم حضرت امام هم ، مرتب به آيه الله بروجردي ، در تماس بود تا مبارزه با بهائيت ادامه يابد.البته بعد موانعي پيش آمد که آيه الله بروجردي ، نتوانست به مبارزات خويش ادامه دهد.
ايشان ، در همين راست، با تصوف نيز مخالفت مي کرد و نسبت به اين فرقه ، شديدا حساس بود.البته تصوف و دکان و دستگاهي واهل خانقاه ، در حالي که عرفان قرآني و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه رااز صميم قلب مي پذيرفت .
حوزه : چه کساني بيش از همه براي ماندن آيه الله العظمي بروجردي درقم ، فعاليت مي کردند.
استاد: براي آمدن آيه الله بروجردي و ماندن ايشان در قم کسي که از همه بيشتر تلاش مي کرد، حضرت امام ، رحمه الله عليه ، بود.اصرارامام هم ، ناشي از شناختي بود که ايشان از شخصيت آقاي بروجردي داشتند، ايشان نقل مي کردند:
سال 23 که نجف بودم و هنوز آقاي سيدابوالحسن اصفهاني هم زنده بود، در جلسه اي که عده اي از فضلاي نجف شرکت داشتند به آنان گفتم :
ايرانيان شما آقايان را نمي شناسند. شما بايد براي بعداز آقا سيدابوالحسن ، کسي را دعوت کنيد که ايرانيان او را بشناسند، تا حوزه نجف را حفظ کند و گرنه از هم مي پاشد.
گفتند: مثلا چه کسي ؟
گفتم : آيه الله بروجردي .
اين حرف من ، آن وقت ، براي آنان تلخ آمد، لکن پس از مرحوم سيد، معلوم شد در نجف کسي که ايرانيان او را بشناسند، نيست ، تا نجف و حوزه آن حفظ کند.
بنابراين ، حضرت امام ، رحمه الله عليه ، نسبت به آقاي بروجردي ،از قبل شناخت داشت . روي همين حساب ، زياد فعاليت مي کرد که ايشان به قم بيايند و ماندگار شوند. حتي نامه باامضاء، جمع مي کرد و وقتي آقاي بروجردي در بيمارستان فيروزآبادي بستري بود، براي ايشان مي فرستاد.بعد هم که ايشان به قم آمدند،امام باايشان رابطه داشتند و درس ايشان مي رفتند هم فقه و هم اصول .امام ، درس آيه الله بروجردي را مرتب مي نوشتند. يک وقت تقريرات درس اصول ايشان را ديدم و خواستم آن نوشته ها را براي ايشان جلد کنم که نپذيرفت .
حوزه :از ويژگي هاي اخلاقي ايشان اگر مطلبي داريد بيان کنيد؟
استاد: مرحوم آيه الله بروجردي ، ويژگيهاي اخلاقي بسياري داشت که من چند نمونه را براي شما نقل مي کنم .
دوري از تظاهر
از خصوصيات اخلاقي ايشان اين بود که : تظاهر به تقدس نمي کرد. يک بار نديدم ايشان در جلسه اي بنشيند و تسبيح در دست بگيرد و ذکر بگويد. امام هم چنين بود، تظاهر نداشت . البته مقصوداين نيست که : هر کس تسبيح در دست مي گيرد و ذکر مي گويد تظاهر به مقدسي مي کند زيرا ممکن است ، خالصانه باشد.
اخلاق اجتماعي
در رعايت ادب ،ايشان فوق العاده بود، من اين را با يک واسطه از حضرت امام نقل مي کنم که : رحمه الله عليه ، فرموده بود:
[آقاي بروجردي به منزل ما تشريف آورده بودند، خدمت ايشان پرتقال آورديم .ايشان پرتقال را خوردند و هسته هاي آن را در دست خود نگهداشتند و کنار بشقاب نگذاشتند که مبادا کسي ببيند و بدش بيايد].
اين تعبير معروف که مي گويند در سه چيزاحتياط لازم است اموال ، نفوس ، و فروج .ايشان تادبا مي گفت :اموال ، نفوس و غيرها.
ترس از خدا
از ديگر ويژگيهاي ايشان ، ترس از خدا بود. هر وقت اسم معاد و لقاءالله را مي برد گريه مي کرد. در همان موعظه هايي که سر درس داشتند ( اين هم از سنتهاي حسنه ايشان است ) بارها مي شد که اشک در چشمانش حلقه مي زد.
توسل به اهل بيت
توسل ايشان نسبت به اهل بيت ، بسيار قوي بود. داستاني است که حتما شنيده ايد، ولي من آن رابا دو واسطه براي شما نقل مي کنم :
مرحوم آقاي مفتح رفته بودند خرم آباد، براي منبر واز قول مرحوم آيه الله کمال وند، براي ما نقل مي کردند :[آيه الله بروجردي ، چشم درد شديد داشتند. درايام محروم ، بک روز که سينه زنهاي آغشته به گل به منزل ايشان مي آيند. آيه الله بروجردي ، تيمن، مقداري از آن گلها را برداشته و بر چشم خود مي مالند. چشمشان شفا مي يابد، به طوري که تا آخر عمر هم ، نياز به عينک پيدا نکرد و کتابهاي خط ريز را به خوبي مطالعه مي کرد].
خلاصه : مرحوم آيه الله بروجردي ، به تنهايي جمعيتي بود به تعبير قرآن ، درباره ابراهيم : [ ان ابراهيم کان امه]
ابراهيم وارامتي بود و آثار مثبت و فراواني از خود به يادگار گذاشت .
درگذشت او درگذشت فردنبود، بلکه درگذشت امتي بود، به حق ، مصداق آيه[ اولم يروااناالارض ننقصها من اطرافها] بود که دراحاديث اسلامي ، به درگذشت عالم تفسير شده است . مااين ضايعه بزرگ ر، حتي پس از گذشت سي سال ، بزرگ مي شماريم و مي گوييم .
از شمار دو چشم يک تن کم
واز شمار خرد، هزاران بيش

منبع : سايت حوزه الف
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image