جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دغدغه هاي خريد براي سال تحصيلي جديد
-(6 Body) 
دغدغه هاي خريد براي سال تحصيلي جديد
Visitor 1427
Category: دنياي فن آوري

سليقه‌هاي کارتوني خريدهاي فانتزي

چرخ هايي پر از دفترهاي رنگارنگ از اين سو به آن سوي بازار در رفت و آمدند. در مغازه هاي راسته بازار لوازم التحرير ده ها نوع خودکار، مداد، مداد پاکن، تراش و... چشم هر رهگذري را خيره مي سازد، به خصوص بچه هايي که به همراه والدينشان براي خريد سال تحصيلي جديد به بازار آمده اند.
از کنار جعبه هاي بزرگ حاوي مداد رنگي 24 تايي که مي گذرم، صداي يک دانش آموز دبستاني را مي شنوم ، از مادرش مي پرسد: مامان، کدوم يکي را بردارم؟
واقعا انتخاب جنس با کيفيت و به اصطلاح بادوام از ميان اين سفره رنگي انتخاب ها کار بسيار دشواري است. وقتي به رديف دفترهاي فانتزي با عکس باربي، اسپايدرمن، گارفيلد و... چشم مي دوزم، از خودم سوال مي کنم: يعني واردات اين همه لوازم التحرير با انواع و اقسام مارک هاي مختلف در اين دامنه وسيع ضروري است؟
به دو دهه پيش برمي گردم. در بسياري از نقاط کشور از جمله جنوب کلاس ها به ساده ترين شکل ممکن برگزار مي شدند. به جرئت مي توان نوشت که حتي داشتن يک کيف براي حمل کتاب و دفتر وسيله اي تجملاتي به حساب مي آمد. اغلب بچه ها دور کتاب هايشان را با ريسماني محکم مي بستند و يا در يک پلاستيک بزرگ که سوغات بسته بندي کالاهاي خارجي بود، وسايلشان را حمل مي کردند. مهم اين بود که همه يک دست بودند. شرايط جنگ و ساده زيستي بر فضاي جامعه حاکم بود. شايد خيلي از خانواده ها مي توانستند براي فرزندشان کيف تهيه کنند، اما ترجيح مي دادند مثل بقيه رفتار کنند. روزهايي را که مداد جادويي هاي بزرگ با سر مدادي عروسکي مد شده بود و از برنامه هاي ديدني برنامه کودک بود به خاطر مي آوريد؟ خجالت مي کشيديم اين لوازم التحرير متفاوت را به مدرسه ببريم و به همکلاسي هايمان نشان دهيم. مادرم مي گفت: «کاري نکني بچه هاي ديگر حسرت بخورند!» مداد جادويي فقط براي نوشتن مشق هاي خانه بود.

خريد به سليقه بچه ها

در بازار به همراه خانواده غفوري يک به يک مغازه هاي راسته لوازم التحرير را جلو مي رويم. اين خانواده از قشر متوسط و کارگري هستند. مادر خانواده صادقانه مي گويد: «معمولا دفترهاي مشق دخترم را که امسال دوم دبستان مي رود، معمولي انتخاب مي کنم، چون دفترهاي مشق به سرعت عوض مي شوند، اما دفترهاي ديکته و نقاشي اش را فانتزي برمي دارم.» در ميانه گفت وگويمان دختر با هيجان دفتر نقاشي با عکس باربي را به مادرش نشان مي دهد و مي گويد: «مامان، از همين دفترهايي که دوستم داشت! از اينها مي خوام.»
مادر در حالي که يکي از آنها را برمي دارد با خنده مي گويد: «يک وقت خيال نکنيد به خاطر
چشم و هم چشمي اين دفترها را برايش مي خرم، فقط به خاطر جذابيت رنگ و شکل شان است تا دخترم سرذوق بيايد.»
اين خانم خانه دار با اشاره به اين که اگر خانواده ها لوازم التحرير را جيني (12تايي) تهيه کنند بسيار با صرفه است، باورق زدن خاطراتش مي گويد: «زماني که من دانش آموز بودم، پدرم براي ما دفتر و خودکار از تعاوني اداره اش تهيه مي کرد. ما در انتخاب شکل، رنگ و نوع لوازم التحرير هيچ دخالتي نداشتيم، اما نسل امروز هيچ چيز را بدون اعمال سليقه نمي پذيرد.»

پرورش بچه ها با پديده مصرف گرايي!

مجيد موحدکيا يکي از فروشندگان صنف لوازم التحرير مي گويد: «تنها يک گروه خاص از خانواده ها هستند که برايشان هر سطح خريدي امکان پذير است. نرخ سودي که از طرف اتحاديه اعلام شده 10درصد است، اما اکثرا به سود 5 درصد اکتفا مي کنيم.
الان شما شاهد خريد يک خانواده از قشر کارگري بوديد. به آنها 5 تا 6 هزار تومان تخفيف دادم. اين جا خريدار بچه ها هستند. چه کسي دلش اجازه مي دهد که دل اين بچه ها بشکند؟ همين که لبخندشان را مي بينم، احساس شادي مي کنم.
از اين فروشنده سوال مي کنم: فانتزي ترين مدل خودکار و دفترهايتان کدام است؟ وي پاسخ مي دهد: «خودکار ژاپني 5000 تومان و دفتر سيمي پاپکو 200 برگ به قيمت 5500 تومان دارم، اما به جرئت مي گويم که به ازاي هر 100 دفتر معمولي که مي فروشم شايد يک دفتر فانتزي خريداري شود. خودتان هم مي بينيد که بيشتر از 5، 6 نمونه دفتر فانتزي در ويترين مغازه آن هم براي مشتري خاص ندارم.»
اين فروشنده که يک تحصيل کرده قديمي در رشته الکترونيک از دانشگاه شيراز است، مي گويد: «به خاطر بيماري ريوي که دارم، نمي توانم لحيم کاري داشته باشم به همين دليل مدتهاست که جذب اين صنف شده ام. وقتي من مدرسه مي رفتم، بيش از يک نوع دفتر و يک نوع خودکار نبود. تا دفتر اول کاملاً تمام نمي شد، دفتر دوم را نمي خريدند، اما نسل امروز کاملاً مصرف گرا و تنوع طلب بار آمده است. اين شيوه درست نيست ، چون يک روز همين نسل پدر و مادر مي شوند و فرزندانشان نيازهاي بيشتري مطالبه مي کنند.»

توليدات داخلي مهجور مانده اند

وضعيت رکود کالاهاي ايراني در بازار کيف و کفش مدرسه از مرز بحران نيز گذشته است. به جواد عليزاده فروشنده کوله پشتي مدرسه مي گويم:«اين کوله هاي رنگي کره اي تان چه قيمتي است؟» وي با تعجب مي گويد:«کدام مغازه گفته اين مدل کره اي است؟»
90 درصد کارهايي که در بازار مي بينيد، چيني هستند. البته جنس چيني درجه يک، دو و سه هم دارد. خيلي از فروشندگان جنس ايراني و چيني را به اسم جنس کره اي مي فروشند که صحت ندارد.
وي ادامه مي دهد:«کوله ايراني جنس خوب 6 تا 7 هزار تومان است، اما توليدکننده روي جنس توليدي اش مارک هاي غربي مي چسباند تا به عنوان جنس خارجي به مشتري عرضه شود. اتفاقاً جنس کوله هاي ايراني به مراتب بهتر از کوله هاي چيني است، اما تحت فشار سليقه مشتري توليدکننده ناچار مي شود جنس ايراني را به اسم جنس خارجي بفروشد!
پارسال يک تعداد کوله ايراني فروختم، در حسرت ماندم که يکي از خريداران پس از مدتي بيايد و بگويد زيپش خراب شده و يا بندش دوام نداشت.»
اين فروشنده با اشاره به اين که در مورد اجناس چيني هيچ توليدکننده يا فروشنده اي نمي تواند مارک را عوض کند و فقط زباني مثلاً گفته مي شود اين کوله کار کشور ديگري است، وي مثالي مي زند و مي گويد:«يک خانم مشتري کيف برزنتي بود. اول قيمت را و سپس کشور توليدکننده محصول را پرسيد. گفتم: چين.
و او بلافاصله از مغازه خارج شد. چون روزه بودم توانش را نداشتم براي او توضيح دهم اغلب کارها در بازار چيني هستند. شايد همين مشتري مشابه همين کيف برزنتي را در پاساژ ديگري به اسم جنس کشور ديگر چندين برابر قيمت واقعي بخرد و اصلاً متوجه نشود کار چيني است.»

سايه واردات بر سر اجناس بي کيفيت

مهدي ثبوت يکي ديگر از فروشندگان لوازم التحرير با اشاره به اين موضوع که وزارت بازرگاني متعهد شده از 20 شهريور ماه تعدادي دفترچه به قيمت دولتي در بين فروشندگان لوازم التحرير توزيع کند، گله مندانه و با لحني تند مي گويد: «از اين دفترچه ها براي فروش نمي گيريم. چرا فضاي مغازه ام را با جنس بي کيفيت که مشتري سراغش را نمي گيرد، اشغال کنم؟ الان اتحاديه نرخ سود ده درصد را اعلام کرده، اما هميشه مجبوريم 2 تا 3 درصد تخفيف بدهيم.
از آن طرف هر ساله ماليات ها 20 درصد افزوده مي شوند، شهرداري عوارض مي گيرد، قرار است سوبسيدها را بردارند! چاره چيست؟ اين جا در اين راسته همه با هم رقابت دارند و کسي بيشتر مي فروشد که اجناس بيشتر با رنگ و لعاب مختلفي عرضه کند.»
اين فروشنده از تجملگرايي برخي خانواده ها در خريد لوازم التحرير گلايه مي کند و ادامه مي دهد:«وقتي تلويزيون با برنامه هايش تجمل گرايي را تبليغ مي کند، چطور بايد انتظار داشته باشيم که فرزندانمان طوري مصرف کنند که ما در سن آنها توقع داشته ايم.
به نظر من بايد از طريق رسانه ها سليقه ها را هدايت کرد.»
وي در تکميل صحبت هايش مي گويد:«برخي مشتري ها براي خريد عروسک هاي خارجي با رضايت خاطر حاضرند 15 تا 20 هزار تومان هزينه کنند اما براي خريد اقلام تحصيل بچه ها چانه زني مي کنند! اين قبيل کج سليقگي ها در خريد بايد اصلاح شود.»
محمد تائبي باسابقه 30 ساله در صنف لوازم التحرير نيز مي گويد:«انواع مارک خودکار، مداد، مدادرنگي، پاکن و ... در بازار موجود است، اين در حالي است که هر ساله 7 درصد از جمعيت دانش آموزان کم مي شود. آيا زمان آن نرسيده دامنه واردات لوازم التحرير خارجي را کاهش دهيم؟»
تائبي نيز با اشاره به شرايط گذشته از روند مصرف گرايي فعلي گله کرده و مي گويد: «قبلاً که محصل بودم، يک دفتر 40 برگ بالاي صفحاتش تماماً شماره مي خورد. بايد دفتر نوشته شده را با همان تعداد برگ تحويل پدرمان مي داديم و دفتر جديدي تحويل مي گرفتيم. البته من معتقدم آن روزها هم افراط مي شد و امروز هم گرفتار تفريط هستيم. بايد هميشه در مصرف متعادل بود. من براي فرزندانمان وسايل با کيفيت متوسط تهيه مي کنم.
بارها از زبان فرزندانم شنيده ام که دوستشان گفته اند: پدر شما که لوازم التحرير فروشي دارد، چرا وسايل فانتزي نمي آوريد؟»

دلسوزي براي آگاهي خريداران

جواد عليزاده فروشنده کيف مي گويد: «من نمي توانم به مشتري دروغ بگويم. حتي بچه هايي را که براي خريد با پدر و مادرهايشان مي آيند، راهنمايي مي کنم. بارها به بچه ها گفته ام حتي بعضي مدارس اجازه نمي دهد کيف اسپايدرمن و باربي ببريد، پس بهانه گيري نکنند. يا به خانواده ها مي گويم کوله هاي چرخدار براي بچه هاي دبستاني شان نخرند. چرخ اين کوله ها دوامي ندارد. سه ماه بعد بايد کيف ديگري تهيه کنند و هزينه مضاعفي بپردازند.
بهتر است يک کوله دوبنده استاندارد تهيه شود. بچه ها در مدرسه از روي چشم همچشمي همين کوله هاي چرخدار را هم پشتشان مي اندازند و از چرخ دار بودنش بعضاً استفاده اي هم نمي برند.»
وي ادامه مي دهد: «شايد خيلي ها بگويند چرا خودت را براي مشاوره دادن خسته مي کني؟ اما من مي گويم اصلا کوله ام به فروش نرود، يکسال آويزان روي ديوار بماند، به شرط اين که بچه با رضايت خاطر کوله مناسبش را انتخاب کرده و با لبخند از در مغازه خارج شود.»
عليزاده در پايان به هوش بچه هاي اين نسل اشاره کرده و با بيان يکي از خاطراتش مي گويد: «يک روز با مادر يکي از بچه ها صحبت مي کردم که کوله هاي تک بنده امسال مشتري آنچناني ندارد. پسربچه همراهش هم گفت: بگم چرا مشتري نداره؟! چون اخبار گفته کوله يک بنده خوب نيست! بايد دو بند داشته باشه!»

گسترش مراکز عرضه ارزان قيمت

ماجده نجومي براي دخترش که به کلاس چهارم دبستان مي رود معمولا هر ساله 20 تا 25 هزار تومان لوازم التحرير مي خرد. وي با مقايسه قيمت دفتر در محله و در بازار مي گويد: «يک نمونه دفتر را در لوازم التحرير نزديک منزلمان تهيه کردم که بابت هر دفتر 900 تومان پرداختم، اما قيمت همان دفتر در بازار 500 تومان بود.» وي در ادامه مي گويد: «چه قدر خوب است که مسئولين براي خريد در اين فصل مراکز متعددي در سطح شهر با قيمت هاي مناسب برپا کنند و مردم با استرس کمتري به خريدهاي فصلي شان برسند.»
اين خانم خانه دار نيز به خريد جيني (12تايي) لوازم التحرير تأکيد کرده و مي گويد: «حتي اگر تعدادي از دفترها و يا مدادها اضافه بيايند، مي توانم براي سال بعد دخترم استفاده کنم.»

مديري که در دسترس نبود

در تماس هاي مکرري که با وزارت بازرگاني داشتيم متأسفانه با کم لطفي مسئولان تنظيم بازار پاسخي براي سؤالات خود نيافتيم. خانمي از آن سوي خط تلفن صراحتاً اعلام کرد: ايشان به دليل مشغله هايي که در اين فصل دارند، قادر به پاسخگويي نيستند. بعد هم عنوان کرد: در يک نشست خبري همه سؤالات پاسخ داده شده و اضافه بر آن موردي وجود ندارد! اما درست يک هفته بعد با ده ها سؤال که در ذهن فروشندگان لوازم التحرير و خريداران (مردم) بي پاسخ مانده، روبرو مي شوم. سؤالاتي از قبيل چرا کيفيت دفترهاي دولتي پايين است؟
حمايت از توليدکنندگان داخلي در برابر اين همه مارک هاي وارداتي چه مي شود؟ سرانجام براي کنترل مصرف گرايي چه برنامه اي داريم؟ عکس هاي منطبق با فرهنگ غربي از قبيل اسپايدرمن، باربي، گارفيلد و... بر روي لوازم التحرير فرزندان ما چه مي خواهند بگويند؟ راستي چرا دارا و سارا کمتر از 5سال به تاريخ مي پيوندند؟!
منبع: روزنامه کيهان
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image