" قدرت تصور، بر جهان فرمانروايي مي كند و تا حد زيادي مي تواند بر زندگي شخصي فرمانروا باشد. بسياري از دشمني ها و ناسازگاري ها به دليل عدم توانايي در درك ديگران به وجود مي آيد. مثلاً وقتي مي گويند: " قبل از اين كه صحبت كني خوب فكر كن، " منظور اين نيست كه ما آن چه را كه مي خواهيم بگوييم بسنجيم، بلكه اين است كه تصور كنيم اظهارات ما چگونه تلقي خواهد شد. بسياري از حرف هايي كه باعث ناراحتي مي شوند، به علت به كار نبردن قدرت تصورمان در اين زمينه است.
تحقيقي در مورد اين که چرا افراد كار خود را از دست مي دهند انجام شده است. اين تحقيق نشان داده كه فقط 34 در صد از مردم به علت عدم توانايي در انجام كار، از كار بيكار مي شوند؛ در حالي كه 66 درصد به علت عدم موفقيت در روابط انساني اخراج مي گردند . در واقع به علت عدم توانايي در " خود را به جاي ديگران گذاشتن "، يعني عدم استفاده از قدرت تصور.
اگر خود را به جاي ديگران بگذاريم مي توانيم از نظرخلاقيت رشد كنيم. اين كار مستلزم تدبير و انجام كارهايي است كه بايد براي ديگري انجام دهيم. بدين ترتيب نه تنها قدرت تصور جانشيني را به كار مي اندازيم بلكه آن را به طريق خلاقانه اي به كار مي بريم. با چنين ابزاري مي توانيم كوه ها را به حركت در آوريم.
1- قدرت تصور در روابط زناشويي
بسيار پيش آمده كه ما باعث ناراحتي و حتي خشم عزيزترين كسان خود مي شويم نه به اين دليل كه به آنان علاقه مند نيستيم بلكه به علت اين كه قدرت تصور خود را به كار نمي بريم. "آشتي كردن " ممكن است در ابتدا مفيد واقع گردد. ليكن بعدها غالباً مشمول " قانون بازده نزولي " قرار مي گيرد. يك راه بهتر عبارت است از " تدبير"؛ تدبير راههايي براي اجتناب از برخوردهايي كه مستلزم آشتي كردن است. اين نوع عملكرد خلاقانه نه تنها براي محافظت از خوشبختي ما، بلكه براي ساختمان مغز ما نيز مفيد است.
در غالب جوامع پيشرفته و در حال توسعه ، طلاق بسيار مرسوم گرديده است. از تعداد زيادي طلاق كه هر ساله در جهان صورت مي گيرد در چند مورد آن شوهر، زن ، منسوبين يا دوستان، آگاهانه قدرت تصور خود را در جستجوي راه هايي براي اجتناب از برخورد به كار مي برند. روانكاوان در بسياري از موارد براي حل اين مشكل تلاش كرده اند و كلاً نصايح بسياري نموده اند . ليكن كار آنها اغلب از طريق داوري يا انتقاد بوده است. حتي در كمتر از يك دهم موارد، براي تدبير ايده هاي جديد كه پيوند خانواده را حفظ كند، كوشش شده است.
زمان، در تداوم ازدواج حائز اهميت است. خانمي در اين زمينه مي گويد: " در33 سال گذشته من و شوهرم با مسائل مختلفي كه مي تواند منجر به طلاق گردد مواجه شده ايم. هميشه يكي از ما مدتي وقت صرف تفكر كرده و هر بار، يك رابطه بهتر و قوي تري از خاكستر عصبانيت هاي ما حاصل شده است. من معتقدم در هر ازدواجي، زمان اهميت اساسي دارد." استفاده از زمان به عنوان يك ابراز ، يكي از ايده هاي مربوط به حل مسائل ازدواج است. قدرت تصور نه تنها " حائز اهميت اساسي " است بلكه كليد يك ازدواج موفق است.
2- در كارهاي خانه تلاش فراوان لازم است
وظائف خانوادگي غالب خانم ها، مستلزم كوشش خلاقانه تري نسبت به مشاغل شوهرانشان است. " از اين غذاهاي باقي مانده چه مي توانم درست كنم؟" ، "چگونه مي توانم كودك را سر وقت بخوابانم؟ " ، " فردا شب كه مي خواهيم بيرون برويم بچه را نزد كه بگذارم؟ " اينها سؤالاتي است كه خانم ها ، بسيار خلاقانه به آنها پاسخ مي دهند.
خريد مواد غذايي، مسلماً مستلزم تفكر زيركانه است يعني هرچه درآمد كمتر باشد، برنامه ريزي غذا نياز به تصور خلاقانه بيشتري دارد. ممكن است شوهر، تهيه غذا را كار عادي و آساني فرض كند ليكن وقتي براي خوردن غذايي كه از گران ترين غذاها لذيذتر است ولي با قيمتي نازل تهيه شده، بنشيند، خوشحال خواهد شد كه همسرش به جاي پول هاي او، قدرت تصورش را به كار برده است.
3- برخوردهاي خلاق در مورد مسائل فرزندان
اگر پدر و مادرها به جاي نق زدن، با ملاطفت و مهرباني حرفشان را بزنند ، عكس العمل بچه ها خيلي بهتر خواهد بود. نق زدن فقط زبان لازم دارد اما يادآوري همراه با نوازش، مستلزم تفكر خلاق است. چقدر براي هدايت كودكان در عبور از بيابان طفوليت و از جنگل هاي جواني به سرزمين رشد و كمال نياز به ايده هاي فراواني است؟
اگر والدين نتوانند از مجازات چشم پوشي كنند، حداقل مي توانند راه هاي بهتري براي مجازات در نظر بگيرند و براي اين كار، بهتر است به جاي تصميم گيري از روي عصبانيت، اجازه دهند تدبيرشان زمان و مكان مناسب را براي مجازات انتخاب كند.
همچنين براي آنكه مجازات با جرم تناسب داشته باشد، نياز به تصور خلاق داريم تا بتوانيم جريمه اي تعيين كنيم كه كودك ، آن را منصفانه تلقي كند. خانواده اي اين كار را با تعويض نقش انجام مي داد بدين ترتيب كه نخست با پسر خود نشسته و با دقت موضوع را مورد بحث قرار مي داد، سپس تعيين مجازات را به او واگذار مي كرد. در يكي از جلسات، مجازاتي كه پسر تعيين نمود چنان بود كه پدرش گفت: " پسرم، به نظر ما تو خيلي به خودت سخت گرفته اي. ما فكر مي كنيم به جاي بازي نكردن فوتبال براي يك هفته ي تمام ، فقط دو روز كافي است."
يك مشاوره خانواده تعريف مي كند كه پسر كوچكي براي ناهار دير به خانه آمد. مادر با تحقير، خشم و غضب با وي روبه رو شده و او را مجبور به خوردن غذا – تمام غذا – نمود. پس از آن كه مادر بيرون رفت پسر استفراغ كرد و آن شب والدين نتوانستند او را بيابند. نيمه شب پليس تلفن كرد و گزارش داد كه پسر را در حالي كه عازم خارج از شهر بوده و در جاده اي به دنبال وسيله نقليه مي گشته پيدا كرده است. و اما كاري كه مادر بايد طبق گفته مشاور ياد شده انجام داده باشد عبارت است از اين كه وقتي موعد آمدن پسر رسيد و به خانه نيامد، غذا را بخورد و ميز را جمع كند. سپس وقتي پسر غذا خواست به وي بگويد كه بايد غذايش را شخصاً حاضر كند و سپس ظروف را بشويد. اين مجازات متناسب با جرم، به وي مي آموخت كه دير آمدن ، خوب نيست.
وقتي والدين، فرزندان خود را به رعايت نظم و ترتيب دعوت مي كنند، به نحو مطمئن تري به نتيجه ي مطلوب دست مي يابند تا آن كه فرزندان خود را دعوا كنند. ضمناً با كوشش جهت تدبير اين نوع استراتژي ها، والدين نه تنها موفق به تأمين خوشبختي بيشتري براي خانواده مي شوند بلكه تصور خلاق خود را هوشيارتر نگاه مي دارند.
علاوه بر اين والدين مي توانند فرزندان را به كوشش جهت خلاق بودن وا دارند. مثلاً مادري هنگامي كه حوصله يكي از فرزندانش سر رفته بود و غرمي زد كه " امروز چه كار كنم؟ "، جواب داد: " يك برگ كاغذ و يك مداد بردار و تمام كارهايي را كه ممكن است دوست داشته باشي انجام بدهي، روي آن بنويس، قول مي دهم كه مي تواني راه مناسبي براي سرگرم كردن خودت پيدا كني"
پدري كه به وادار كردن فرزندانش براي به كار انداختن فكرشان اعتقاد داشت، يك شب جعبه ي در بسته اي را به خانه آورد كه شكافي روي آن قرار داشت و توضيح داد كه در مشاغل مختلف، سيستم پيشنهادات وجود دارد و اعلام كرد كه هر يك از بچه ها مي تواند ايده هايي براي بهبود وضع خانواده تدبير نموده ، در جعبه بيندازد. سپس شرح داد كه در آخر هر ماه ، جوائزي به بهترين پيشنهادات داده خواهد شد. با وجود آن كه سيستم، ايده هاي خارق العاده اي فراهم ننمود، ليكن كمك نمود تا به خانواده بياموزد كه همگي داراي مغزهايي هستند كه مي توان آن را براي استفاده خلاق به كار برد.
4- كنار آمدن با خود
چه متأهل و چه مجرد، استفاده فعالانه از قدرت تصور مي تواند همه را قادر به استفاده بيشتر از زندگي خود بنمايد. افرادي كه از نظر خلاقيت هشيارترند انسانهاي جالب تري هستند. آنان نه تنها آن چه وجود دارد بلكه آن چه مي تواند وجود داشته باشد را نيز مي بينند و قدرت ديدن آن چه كه ممكن است وجود داشته باشد خصوصيتي است كه انسان ها را از يكديگر متمايز مي كند.
در مورد كنار آمدن با خود، رضايت ما بيشتر بستگي به اين دارد كه خلاق باشيم يا غير خلاق. برطبق يافته هاي علمي، بخش عمده اي از بي قراري ما، نتيجه عدم استفاده از استعدادهايمان است. استعدادهاي ما دايماً در اشتياق روزنه اي جهت ابراز هستند ولي بيشتر مشتاق پرورش اند. وقتي آنها را محبوس كنيم، ما را عذاب مي دهند. بدين ترتيب دليل نارضايتي را معمولاً مي توان عدم موفقيت در تمرين دادن و به كار انداختن استعدادها دانست. چنان كه گفته شده: "دست كشيدن از تفكر، تفاوت اندكي با دست كشيدن از زندگي دارد. "
در سطح بالا مي توان به دو منبع خوشبختي اشاره كرد: يكي دانش اثبات شده اي كه در مغز داريم و ديگري نيروي پرورش يافته اي جهت تدبير راه هايي براي بيرون كشيدن خود از سختي ها و مشكلات. با وجود اين كه غير ممكن است خود را، با محكم كردن بند كفشمان از روي ديواري به آن طرف پرتاب كنيم اما ممكن و شايد آسان است كه ديوار موانع زندگي را به وسيله نيروي تصور خلاق از پيش پايمان برداريم.
با وجود اين افسردگي هايي كه به ما روي مي آورد به ندرت دلائل خرد كننده دارد. از چنين حملاتي مي توان غالباً جلوگيري كرد يا از طريق استفاده صحيح از قدرت تصور ، از آن رهايي يافت.
به جاي صرفاً افسرده بودن، مي توانيم موضوع را روي كاغذ بياوريم. مطمئناً وقتي مشكل نوشته شود ديگر چندان وحشتناك به نظر نمي آيد- حتي ممكن است آن قدر مضحك باشد كه ما را به خنده وا دارد و اين كوشش براي نوشتن، خود ممكن است نوعي رهايي عاطفي به وجود آورد – به عبارت ديگر ممكن است دروازه اي براي نوعي تفكر خلاق به روي ما بگشايد.
همچنين وقتي مي دانيم مشكلي داريم كه نمي توانيم از آن دوري كنيم، بهتر است قدرت تصور خود را رو در رو در جهت مقابله با آن هدايت كنيم. مثلاً اگر به مرضي مبتلا هستيم يك دوره نقاهت را قبول كنيم. درست است كه پس از اين دوره نيز داراي روحيه اي ضعيف خواهيم بود ولي اگر پيشاپيش آن را نپذيريم روحيه ضعيف تري خواهيم داشت.
مي توانيم با جايگزين كردن تفكر خلاق در مورد موضوعي ديگر ، نگراني را از ذهن خود دور كنيم. اكنون اين واقعيت، غير قابل انكار است كه تقريباً همه ما اگر اراده كنيم مي توانيم خلاق تر شويم. با خلاق تر شدن مي توانيم زندگي درخشان تري را ادامه داده و با يكديگر بهتر زندگي كنيم. با خلاق تر شدن مي توانيم محصولات و خدمات بهتري براي يكديگر فراهم كنيم و در نتيجه به تدريج سطح زندگي را بالا و بالاتر ببريم. با خلاق تر شدن مي توانيم حتي راهي براي تأمين صلح پايدار در تمام جهان به وجود آوريم.
منبع:a سايت آفتاب/س