در زندگى زناشويى دو وظيفه براى زن و دو وظيفه براى مرد، آن هم با الهام از قرآن كريم، مشخص شده است.
دو وظيفه مرد، عبارتند از: نفقه و حسن معاشرت و صد البته، مردى كه اين دو وظيفه را خوب انجام دهد، مرد ايده آل است و حتى خود زن ها بر اين باورند كه اگر مردى در تأمين نفقه، صد درصد ايده آل نباشد، ولى در حسن معاشرت، ايده آل باشد، كافى است.
اما دو وظيفه زن، عبارتند از قنوت و حفظ. درباره اين كه زن بايد در غيبت شوهر، حافظ مال و ناموس او باشد، بحث كرده ايم؛ اما درباره قنوت، كه عبارت از تمكين و اطاعت زن از شوهر است به طور جامع و كامل، بحث نكرده ايم و آنچه به اشاره نوشته ايم، كافى و وافى نبوده است.
اضافه مى كنيم كه مسؤوليت حفظ ناموس، يك مسؤوليت هميشگى و عمومى است و اين فكر غلط غربى را بايد به دور انداخت كه: دختر تا وقتى كه شوهر نكرده، در معاشرت ها و رفت وآمدها و تماس ها آزاد است. فقط وقتى شوهر كرد، آزادى او محدود مى شود، اين اخلاق اسلامى نيست.
زن يا دختر، اعم از اين كه شوهر داشته باشند، يا نداشته باشند، بايد مظهر عفاف و احصان باشند و به هيچ وجه اجازه ندهند كه مردى بيگانه، از آنها تمتع و تلذذ ببرد، زيرا در نظام اسلامى، به جز در چارچوب ازدواج و از راه مشروع، چنين اجازه اى به كسى داده نشده است.در مسأله حفظ مال نيز توصيه مى كنيم كه خيانت به مالِ هيچ فرد مسلمانى جايز نيست، منتها زن بايد توجه داشته باشد كه وقتى با اختيار و آگاهى، پيمان زناشويى را امضا كرد و زندگى مشترك را پذيرفت، براى شوهر يار و مددكار است و بنابراين، او را در حفظ مال و ناموس كمك مى كند و اسباب زحمت و دردسر نمى شود.
حتى در بعضى از روايات آمده است كه:.
لَيسَ لِلْمَرأةِ مَعَ زوجِها امر فى عِتْقٍ وَلاصَدَقةٍ وَلاتدبيرٍ وَلاهِبَةٍ وَلانذْرٍ فى مالِها إلاّ بِإذنِ زوجِها، إلاّ فى حجٍّ أو زَكاةٍ أو برِّ والِديها اوْ صِلَةِ قَرابتها؛(1).
زن بدون اذن شوهر، در اموال خودش نيزتصرف نمى كند، مگر اين كه بخواهد حج نمايد، يا زكات بدهد يا به والدين و خويشاوندان خود كمك كند.
چنين اخلاقى در زندگى خانوادگى، شايسته و درخور زن نمونه و ايده آل است و اين همان است كه قبلاً هم گفتيم كه زندگى خانوادگى به مرحله اى مى رسد كه فرديت و استقلال را در خود محو مى كند و (من) و (تو) را به (ما) تبديل مى سازد.
اما مسأله قنوت و تمكين زن در برابر شوهر، از اينها مهم تر است. اگر ساير مسائل را بايد با تفاهم حل كرد، اين مسأله، در ايجاد تفاهم، نقش بسيار مؤثرى دارد.
زن وقتى موجوديت واقعى خود را مى تواند آشكار كند كه با تمام وجود، در برابر شوهر، قانت و رام باشد و همه امكانات و شرايط را براى جلب و جذب شوهر و كشانيدن او به سوى خود فراهم سازد و فكر او را از رفتن به سوى زن هاى ديگر و احياناً تجديد فراش! و تعدد زوجات! باز دارد و كمبودى در امور جنسى و خلأى در امور عاطفى براى او باقى نگذارد و بداند كه اگر او راه و رسم زن بودن و شيوه شوهردارى را نمى شناسد، يا در به كار بردن آنها قصور و تقصير مى ورزد، خودش در خور ملامت است و گله كردن از شرع و جنس مردها دواى درد نيست!زنى كه به فطرت و سرشت زنانه خود توجه دارد و شيوه هاى زن بودن را هوشيارانه و به طور طبيعى - و نه تصنعى و فورماليته اى - به كار مى گيرد، در زندگى موفق است و نه تنها خودش كامياب است، بلكه شوهر را نيز كامياب مى كند و تلخى هاى زندگى را از جان و دل خود و او مى زدايد و نشاط و خرمى را در كانون خانه و خانواده، مستقر مى سازد.اين جاست كه مرد نيز موجوديت واقعى خود را تحقق يافته مى بيند و خود را مغبون نمى بيند كه در صدد جبران برآيد و خلأى در زندگى خود احساس نمى كند كه بخواهد از راه تبديل به احسن! يا تكميل! آن خلأ را پر كند.
شايد منظور سعدى نيز از شعر زير همين است:.
زن خوبِ فرمانبر پارسا
كند مرد درويش را پادشا.
قطعاً وى در مهد فرهنگ اسلامى پرورش يافته و مى داند كه فرمانبرى يك زن مسلمان، در برابر شوهر به آشپزى و جاروكشى و لباس شويى و وصله و پينه كردن پارگى هاى لباس هاى كهنه نيست كه اينها مربوط به تفاهم و همكارى است، بلكه به تمكين و قنوت او در محدوده زناشويى است و اين چيز كمى نيست. زنى كه گام استوار خود را بر چنين قله بلندى نهاده، هم خود ايده آل است و هم شوهر را مطابق ذوق و سليقه خود ايده آل و نمونه مى سازد و هم خانواده آنها خانواده نمونه و ايده آل است.
اسلام كه اصولاً حامى و پشتيبان انسانيت است و در اصلاح و تهذيب و تزكيه انسان ها براى خود - به حق - رسالتى عظيم قايل است، در اين ميدان پرخطر و فراز و نشيب، زن را بى برنامه و بدون دستورالعمل رها نكرده، بلكه حتى ريزه كارى هاى فوت و فن زنانه را به او آموخته است و انتظار دارد كه او را در تسخير قلب شوهر و اشباع و ارضاى او كاملاً موفق بنگرد.
اسلام، شكست زنان را در شوهردارى و رونق بخشيدن به خانواده، ناپسند مى داند و اين شكست را نه تنها عامل بدبختى دنيوى، بلكه عامل بدبختى اخروى مى شناسد.
هيچ ترديدى نيست كه ناهماهنگى ها و اختلاف نظرها، آرامش و آسايش را از محيط مقدس خانواده مى زدايد و جنگ اعصاب را بر اين محيط حاكم مى سازد و هيچ يك از اعضاى خانواده را مجال رشد و تكامل - به طورى كه بايد و شايد - نمى دهد.
جوانى از زندان به والدين خود پيام فرستاده بود كه به فكر من نباشيد. من هيچ گونه ناراحتى ندارم، فقط ناراحتى از جنگ و دعواى شماست. خواهش مى كنم با يكديگر تفاهم داشته باشيد.
آرى، درمحيط ناهماهنگ خانوادگى، فرزندان هم آرامش و آسايش ندارند و كاملاً طبيعى است كه وقتى آرامش و آسايش نباشد، جوان موفق به اين كه از راه كار و تحصيل و مطالعه و تأمل، كارآمد بشود، نخواهد بود.
در ديك جوشان و خروشان خانواده، جسم و جان اعضا در تلاطم واضطراب است و در تنور سوزان اين زندگى به ظاهر مشترك، استعدادها خاكستر مى شوند!.
چه بايد كرد چه كسى بايد فداكارى كند زن يا مرد هركس فداكارى كند، ايده آل و نمونه است، هركس عقل و منطق را بر شهوات و تمايلات شيطانى حاكم نمايد، بنده خالص خداست.
در اين جا چون بحث ما درباره زن نمونه و ايده آل است، توصيه مى كنيم كه زن، با توجه به لطافت و صفاى روحى اش، گناه آشفتگى و پريشانى محيط خانواده رإ؛هه3! به گردن نگيرد و كارى نكند كه خود را مبغوض و منفور خدا و رسول گرداند.
در يكى از روايات است كه پيامبر خدا با رقت و محبت فوق العاده اى كه شايسته و ويژه خودش بود، درباره زنان فرمودند:
حامِلات والِدات مُرْضِعات رَحيمات لَو ما يَأتينَ إلى بُعُولَتِهِنَّ ما دَخَلَتْ مُصَلِّية مِنْهُنَّ النارَ؛(2).
زن هايى كه باردارى و وضع حمل و شيردادن و مهربانى به فرزندان، از ويژگى هاى آنهاست! اگر نسبت به شوهران رفتار ناروا نمى كردند، نمازگزار آنها به دوزخ نمى رفت.
اگر پذيرفتيم كه زناشويى، آميزش جسم و روح و دو جنس مخالف و پذيرفتن همه آثار و لوازم آن است، به آسانى مى پذيريم كه وقتى از مرد، نفقه و حسن معاشرت خواسته اند، از زن نيز بايد قنوت و حفظ بخواهند.
مقوله قنوت زن، تسليم و تمكين و آمادگى اوبراى پذيرش شوهر است و در اين رابطه بايد هر چه مزاحم و مغاير تسليم و تمكين و آميزش جسم و روح است، از خود بزدايد.
زن اگر خود را نظيف و پاكيزه نسازد و در حد متعارف و معمول، خود را نيارايد و بى اجازه شوهر به هر جايى آمد و رفت كند، زمينه آميزش جسم و روح را فراهم نكرده و در حوزه جذب و انجذاب، قرار نگرفته است.
زن اگر از لحاظ اخلاقى، زمينه ساز انس و الفت شوهر در محيط خانواده نباشد و با اخم هاى خود پيوسته تلخى و نفرت بيافريند، اهل قنوت و تمكين نيست.
زن بايد عميقاً توجه كند كه جلوه هاى طبيعى زنانه، در محيط خانواده - و نه در بازار و خيابان و پارتى ها و گردش ها - به او در اعماق دل و جان شوهر عظمت و وقار مى بخشد و تحت اجازه و فرمان او بودن، نه تنها چيزى از شخصيت او نمى كاهد، بلكه به شخصيت او اعتلا و بزرگى مى دهد.
آيين مقدس اسلام، همه اين مسائل را به صورت باز و روشن بيان نموده و جاى هيچ گونه شبهه و ابهامى براى كسى باقى نگذاشته است.
زنى خدمت پيامبر بزرگ اسلامْ رفت و پرسيد: حق مرد بر زن چيست حضرت فرمودند:
تُطيعُهُ وَلا تَعْصيهِ، وَلاتَصَدَّقُ مِنْ بَيْتِها شَيْئاً إلاّ بِإذْنِهِ، وَلا تَصُومُ تَطَوُّعاً إى بِإذْنِهِ، وَلاتَمْنَعُهُ نَفْسَها وَإنْ كانَتْ عَلى ظَهرِ قَتَبٍ، وَلا تَخْرُجُ مِنْ بَيتهِا إلاّ بِإذْنِهِ فَإنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إذْنِه لَعَنَتْها ملائِكَةُ السماءِ، وَمَلائِكَةُ الأرْضِ، وَمَلائِكَةُ الغَضَبِ، وَمَلائِكَةُ الرَحْمَةِ حَتّى تَرْجِعَ إلى بَيْتِها...؛( 3).
او را اطاعت مى كند و نافرمانى نمى كند و بدون اذنش چيزى از خانه اش صدقه نمى دهد و روزه مستحب، بدون اذن او نمى گيرد و در هيچ حالى خود را از او دريغ نمى دارد و از خانه، بدون اذنش خارج نمى شود و اگر خارج شود، فرشتگان آسمان و زمين و فرشتگان غضب و رحمت، او را لعنت مى كنند، تا به خانه برگردد.
بار ديگر پيامبر خداْ به زنان فرمودند:
لاتُطَُوِّلَنَّ صَلاتَكُنَّ لِتَمْنَعْنَ أزواجَكُنَّ؛(4).
آن قدر نماز خود را طول ندهيد كه شوهران را از خود محروم سازيد.
و باز به يكى از زن ها كه درباره حق شوهر پرسيده بود، فرمودند:
لَيْسَ لَها أنْ تَصومَ إى بِإذنِهِ - يَعنى تَطَوُّعاً - وَلاتخرُج مِن بَيْتِها إى بِإذنِهِ، وَعَلَيْها أنْ تَطّيَّبَ بأطْيَبِ طِيبها، وتَلبسَ أحْسَن ثِيابها، وَتَزّيَّنَ بِأحسَنِ زِينَتها، وَتعرِضَ نَفسَها عَلَيْهِ غَدوةً وعَشيّةً، وأكثَرُ مِن ذلك حقوقُهُ عَلَيها؛(5).
حق ندارد بدون اذن او روزه مستحب بگيرد و از خانه خارج شود. وظيفه اوست كه بهترين بوى خوش را به كار برد و بهترين لباسش را بپوشد و با بهترين زينتش خود را بيارايد و صبح و شام خود را در معرض تمتع او قرار دهد و حق شوهر از اينها بيشتر است.
اسلام نمى پسندد كه زن ها، خوى و خصلت زنانه خود را كه در همسر جويى و آرايشگرى هاى زنانه است، عاطل و باطل سازند.
زنى خدمت امام صادق(عليه السلام) آمد و عرض كرد: من تصميم گرفته ام كه ازدواج نكنم. حضرت فرمود: چرا عرض كرد: مى خواهم كسب فضيلت كنم.
فرمود:انْصَرفى، فَلَوكانَ ذلك فضلاً لَكانَتْ فاطمةُ أحقَّ بِهِ مِنْكِ، إنّه لَيْسَ أحد يَسبقُها إلى الفَضْلِ؛(6).
از اين تصميم منصرف شو. اگر ترك ازدواج فضيلت بود، فاطمه به اين كار سزاوارتر بود، هيچ كس از لحاظ فضيلت، بالاتر از او نيست.
امام باقر(عليه السلام) فرمودند:
لا ينبَغى لِلمَرأةِ أنْ تعطِّلَ نَفسَها ولو تعلِّقُ فِى عُنُقِها قَلادةً، ولايَنبغى أن تعطِّل يَدَها منَ الخضابِ ولو تمسحُها مَسْحاً بِالحنّاءِ وإنْ كانتْ مسنَّةً؛(7).
سزاوار نيست كه زن، از زينت كردن خوددارى كند، اگر چه به يك گردن بند باشد و سزاوار نيست كه زن دست خود را خضاب نكند، اگر چه به وسيله حنا و در سن پيرى باشد.
در عين حال، اين جلوه گرى ها، تنها بايد براى شوهر باشد و به همين جهت، آن بزرگوار فرمودند:
أيُّمَا امْرَأةٍ تَطَيَّبَتْ لِغَيْرِ زوجِها لَمْ تُقبَلْ مِنْها صَلاة حَتّى تَغْتَسِل مِنْ طيبِها كَغُسْلِها مِنْ جِنابَتِها؛(8).
هر زنى كه خود را براى غير شوهر خوشبو سازد، هيچ نمازى از او قبول نمى شود، تا وقتى كه خود را به گونه اى كه از جنابت مى شويد از آن بوى خوش بشويد.
و نيز امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
لايَنْبَغى لِلمَرْأةِ أنْ تُجْمِرَ ثَوْبَها إذا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها؛(9).
سزاوار نيست كه زن هنگام بيرون رفتن از خانه، لباس خود را خوشبو سازد.
و نيز پيامبر خداْ فرمودند:
لَيْسَ للِنِساءِ مِنْ سَراةِ الطَريقِ وَلكِنْ جنبَيْهِ؛(10).
زن نبايد از وسط راه بگذرد، بلكه بايد از يكى از دو طرف آن عبور كند.
امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
در زمان پيامبر خداْ مردى به سفر رفت و هنگام رفتن به همسرش گفت: تا بازگشتن من بايد از خانه بيرون نروى. اتفاقاً در طول مسافرت وى، پدر آن زن بيمار شد. زن، كسى خدمت پيامبر خدا فرستاد و پيغام داد كه شوهرم چنين دستورى به من داده و اينك پدرم بيمار است، آيا شما اجازه مى دهيد كه پدرم را عيادت كنم فرمود: نه، در خانه ات بنشين و شوهرت را اطاعت كن. طولى نكشيد كه بيمار از دنيا رفت. باز كسى را خدمت پيامبر فرستاد و اجازه خواست كه برجنازه پدر حاضر شود و بر او نماز بخواند. باز هم پيامبر اجازه نداد و دستور داد كه در خانه اش بنشيند و شوهرش را اطاعت كند. سرانجام، مردم، مرده را به خاك سپردند و رهبر بزرگ اسلام، به آن زن پيام داد كه:.
إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ غَفَرَ لكِ وَلاَِبيكِ بِطاعَتِكِ لِزَوْجِكِ؛(11).
خداوند به خاطر اين كه شوهرت را اطاعت كردى، گناهان خودت و پدرت را آمرزيد.
در اين جا سعى كرديم بيشتر رواياتى كه در مقام تعليم و تزكيه زنان است و راه و رمز شوهردارى را به آنها عرضه مى كند، ذكر كنيم،تا از اين رهگذر، زنان مسلمان و علاقه مند به مكتب آسمانى اسلام را از رهنمودهاى پر محتواى اسلام آگاه گردانيم.
بدون شك، خود زنان متعهد و آگاه نيز توجه دارند كه اگر آنها دقيقاً در خط اسلام حركت كنند، سعادتمند خواهند بود و اگر آنها سعادتمند شوند، خوشبختى خانواده ها تأمين مى شود و اگر خوشبختى خانواده ها تأمين شود، نسل هاى آينده نيز سعادتمند و صالح خواهند شد.
نگارنده اميدوار است كه در اين نوشته ها، هرگز يك بعدى حركت نكرده و آنچه مى نويسد بهانه اى به دست زن يا مردى كه در زندگى خانوادگى به دنبال تخلف است، نداده باشد.
اگر اسلام روى قنوت و تمكين زن، اين همه تأكيد كرده، روى حسن معاشرت مرد هم كم تأكيد نكرده و اگر خوددارى زن از قنوت، به سعادت اخروى او لطمه مى زند، خوددارى مرد هم از حسن معاشرت، مايه پريشانى او در عالم عقبى خواهد بود.
امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
أيُّما امْرَأةٍ باتَتْ وَزَوْجُها عَلَيْها ساخِط لَمْ تُقبَلْ مِنْها صَلاة حَتّى يَرْضى عَنْها؛(12).
هر زنى كه شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگين باشد، خداوند از او نمازى نمى پذيرد، تا اين كه از وى راضى شود.
در مقابل، اين را نيز در تاريخ پرشكوه اسلام داريم كه: وقتى سعد بن معاذ به خاطر جراحتى كه در جنگ خندق برداشته بود به شهادت رسيد، پيامبر خدا او را به خاك سپرد و ناگهان تكبيرى گفت كه همه حاضران نيز از او پيروى كرده و تكبير گفتند. وقتى علت تكبير پيامبر خدا را جويا شدند، فرمود: قبر به او فشارى داد. همه از اين گفته رهبر بزرگ اسلام متعجب شدند. آخر چگونه ممكن است كسى كه مقام شهادت نصيبش شده و پيامبر خدا اين همه از او تجليل كرده گرفتار فشار قبر شود!.
رهبر بزرگ اسلام فرمودند:
إنَّهُ كانَ فى خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ سُوْء؛.
او با خانواده اش بدخلقى مى كرد.
به اين ترتيب، براى اين كه زندگى خانوادگى همراه با تلخى و نفرت نباشد و به صورت مرگ تدريجى در نيايد و خود پايه و اساس يك زندگى شوم و نفرت بار در سراى جاودان نشود، توصيه مى كنيم كه هم زنان و هم مردان مسلمان، اخلاق خانوادگى را از مكتب انسان ساز اسلام فرا گيرند و با به كار گرفتن آن، خود را براى يك سعادت ممتد و مستمر و جذب و انجذاب و يگانگى واقعى آماده و مهيا سازند و توجه داشته باشند كه: امتياز انسان ها به اخلاق پسنديده و انسانى و اسلامى است.
پي نوشت:
1.همان، ص361.
2.همان ، ص366.
3.همان، ص360.
4همان، ص362.
5.همان جا.
6.همان، ص365.
7.همان، ص367.
8.همان، ص367.
9.همان، ص367.
10.همان، ص376.
11.همان، ص365.
12.سفينة البحار، ماده (خلق).
منبع: www.balagh.net الف