|
شيخ بهايي
-(3 Body)
|
شيخ بهايي
Visitor
595
Category:
دنياي فن آوري
بهاءالدين محمد بن عزالدين حارثي همداني عاملي جبعي (جباعي) معروف به شيخ بهائي در سال 953 ه.ق 1546 ميلادي در بعلبک متولد شد. او در جبل عامل در ناحيه شام و سوريه در روستايي به نام "جبع" يا "جباع" ميزيست.10 ساله بود که پدرش عزالدين حسين عاملي از بزرگان علماي شام بسوي ايران رهسپار شد و چون به قزوين رسيدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شيعه يافتند، در آن سکني گزيدند. بهاءالدين به شاگردي پدر و ديگر دانشمندان آن عصر مشغول شد. او در اندک مدتي چنان پيشرفت کرد که به صورت يک چهره بارز و يکي از مشهورترين مردان دوره صفوي شد. بهاءالدين نه تنها عالم ديني و مردي متکلم بود بلکه رياضيدان، مهندس، معمار و کيميادان بود از علوم غريبه نيز آگاهي داشت. تحصيل علوم رياضي را از نو زنده کرد و رسالههايي در رياضيات و نجوم نوشت که آنها را از تلخيص آثار گذشتگان فراهم آورده بود. کتابهاي خلاصه?الحساب در رياضي و تشريح الافلاک در نجوم از اوست. بهائي آثار برجستهاي به نثر و نظم پديد آورده است. يکي از نمونه کارهاي بهايي نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و روستاهاي مجاور رودخانه است که معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شد و ترتيب بسيار دقيق و درستي براي حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داد که هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان موجود است. يکي ديگر از کارهاي شگفت که به بهائي نسبت ميدهند، ساختمان گلخن گرمابهاي است که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است. اين حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار کهنه نزديک بقعه معروف به درب امام واقع شده و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشتند که گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته که با شمعي گرم ميشد. در زير پاتيل گلخن فضاي خالي تعبيه کرده و شمعي روشن زير آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديد همچنان ميسوخت و آب حمام به اين وسيله گرم ميشد. او خود گفته بود که اگر روزي آن فضا را بشکافند، شمع خاموش ميشود و گلخن از کار ميافتد. ميگويندباستانشناسان خارجي براي فهميدن روش کار اين گرمابه ديوار آن را شکافتند و شمع از کار افتاد. باستانشناسان امروزي معتقدند که دليل گرم شدن گرمابه با يک شمع کانالي بود که شيخ بهايي در بالاي شمع تعبيه کرده بود. اين کانال در حقيقت لوله تهويه فاضلاب حمام بود که گازهاي آن بر اثر شعله شمع شعلهور ميشد و آب را گرم ميکرد. همچنين طراحي منار جنبان اصفهان که هم اکنون نيز پا برجاست به او نسبت داده ميشود. بهترين منبع براي گردآوري اشعار بهائي، کشکول است تا جائي که به عقيده برخي محققان، انتساب اشعاري که در کشکول نيامده است به بهائي ثابت نيست. از اشعار و آثار فارسي بهائي دو تأليف معروف تدوين شده است. يکي به کوشش سعيد نفيسي با مقدّمهاي ممتّع در شرح احوال بهائي، ديگري توسط غلامحسين جواهري وجدي که مثنوي منحول « رموز اسم اعظم » (ص 94 ـ 99) را هم نقل کرده است. با اين همه هر دو تأليف حاوي تمام اشعار و آثار فارسي شيخ نيست. او در سال 1031 ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصيت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند. زندگي علمي اساتيد نام برخي از اساتيد شيخ بهايي از اين قرار است : فقه و اصول، تفسير، حديث و ادبيات عرب را نزد پدرش شيخ عزالدين حسين عاملي. منطق و كلام و معاني و بيان و ادبيات عرب را نزد عبدالله بن شهابالدين حسين يزدي، معروف به ملاعبدالله يزدي. رياضي، كلام و فلسفه را از مولانا افضل قايني مدرس سركار فيض كاشاني فرا گرفت. طب را از حكيم عماد الدين محمود،طبيب ويژه شاه طهماسب و مشهورترين پزشك ايران در آن دوره آموخت. صحيح بخاري را نزد ابي الطيف مقدسي فرا گرفت همچنين نقل است نزد ملا محمد باقر يزدي مؤلف كتاب مطالع الانوار كه از رياضي دانان عصر خود بوده نيز درس خوانده است. شاگردان تعداد کثيري از دانشوران نامي قرن يازدهم نزد وي تحصيل کرده اند. يكي از محققان معاصر 33 تن از شاگردان او را نام برده است كه در اينجا به مشهورترين آنها اشاره ميكنيم: ملا محمد محسن بن مرتضي بن محمود فيض كاشاني، متوفي 1091 ق. سيدميرزا رفيعالدين محمدبن حيدر حسيني طباطبايي نائيني، متوفي 1099 ق. ملامحمدتقي بن مقصود علي مجلسي، معروف به مجلسي اول، متوفي 1070 ق. صدرالدين محمدبنابراهيم شيرازي، معروف به ملاصدرا، حكيم مشهور قرن يازدهم، متوفي 1050 ق. ملامحمدباقربنمحمد مؤمن خراساني سبزواري، معروف به محقق سبزواري، شيخالاسلام اصفهان، متوفي 1090 ق. آثار و تاليفات بهاءالدين عاملي در علومي كه در آن زمان مرسوم بود، بويژه در اخبار و احاديث، تفسير، اصول فقه و رياضيات داراي تاليفات بسيار است. تاليفات شيخ بر اساس پژوهش يكي از محققان بالغ بر 95 كتاب و رساله است. برخي از نويسندگان نيز آثار او را 120 عنوان ذكر كردهاند در اينجا برخي از آثار علمي شيخ را بررسي مي کنيم : جامع عباسي : شاخصترين اثر شيخ است درفقه و به زبان فارسي که اين خود ابتكاري نو در نگارش متون فقهي به شمار مي رفت تا آنجا كه برخي از صاحب نظران از آن به عنوان اولين دوره فقه فارسي غير استدلالي كه به صورت رساله عمليه نوشته شده استياد ميكنند ، اين كتاب از يك مقدمه و بيست باب (از طهارت تا ديات) تشكيل شده است. الزبدة في الاصول : مهمترين اثر شيخ است در اصول. تاريخ نگارش آن يعني سال 1018 ق و به قولي در سال 1005 ق، حكايت از اهميت آن دارد، زيرا اوايل قرن يازدهم، عصر سيطره اخباريان در حوزه فقه و اصول شيعي بوده است . اربعين : تاليف اربعين از سوي محدثان و عالمان شيعي بر اساس حديث معروفي است كه از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده است شيخ بهايي نيز به پيروي از اين سنت معمول، به تاليف اربعين حديث پرداخت، با اين امتياز كه شرح كافي و جامع در باره احاديثياد شده دارد و در مجموع، از بهترين و معروفترين اربعينها ميباشد. اين اثر بعد از مثنوي سوانح حجاز، تنها اثري است كه شيخ در آن به مباحث سياسي پرداخته است، مؤلف در شرح حديث پانزدهم (كه در باره حرمت اعانت ظالمان و گرايش قلبي به آنها وارد شده است) به تفصيل ديدگاههاي خود را مطرح كرده است. شيخ در باره اين موضوع به طور صريح و شفاف سخن گفته است، از اين رو ميتوان ديدگاه و عقيده باطني او در مورد رفتار با حاكم جور، و نيز علل و عوامل همكاري علما با شاهان صفوي را به دست آورد، همچنين وي در اين اثر به بحث از امر به معروف و نهي از منكر، شرايط و مراحل آن پرداخته است. مثنوي سوانح الحجاز( نان و حلوا ) : اين کتاب آميختهاي از مواعظ، طنز، حكايت، تمثيل و لطايف عرفاني و معارف برين بشري است.با زباني روان و دلنشين. نان و حلوا ترسيمي است از رياكاري، تلبيس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنيايي . بهايي در يكي از بخشهاي اين مثنوي به دوري از سلاطين كه خود آن را از نزديك تجربه كرده بود اشاره ميكند، چرا كه قرب شاهان غارت دل و دين را در پي دارد در مجموع، مثنوي نان و حلوا از جمله آثار شيخ بهايي است كه در تبيين ديدگاه و انديشه سياسي او ميتوان بدان استناد كرد. شخصيت ادبي بهائي آثار برجسته اي به نثر و نظم پديد آورده است که علاوه بر فارسي و عربي ترکي را نيز شامل مي شده. اشعار فارسي او عمدتاً شامل مثنويات، غزليات و رباعيات است. وي در غزل به شيوه فخرالدين عراقي و حافظ، در رباعي با نظر به ابو سعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصاري و در مثنوي به شيوه مولوي شعر سروده است. ويژگي مشترک اشعار بهائي ميل شديد به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترين منبع براي گردآوري اشعار بهائي، کشکول است تا جائي که به عقيده برخي محققان، انتساب اشعاري که در کشکول نيامده است به بهائي ثابت نيست. ازمثنوّيات معروف شيخ در زبان فارسي مي توان از اينها نام برد: نان و حلوا يا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوي مولوي) در اين اثر ابياتي از مثنوي را نيز تضمين کرده است). نان و پنير (بر وزن مثنوي مولوي) نزديکترين مثنوي بهائي به مثنوي مولوي از نظر محتوا و زبان شير و شکر (اولين منظومة فارسي در بحر خَبَب يا مُتدارک) مثنويهايي مانند نان و خرما، شيخ ابوالپشم و رموز اسم اعظم را نيز منسوب بدو دانسته اند از نثر فارسي او تنها نمومه اي که در ديوان هاي چاپي آمده است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهايي در عربي نيز شاعر و زبان داني چيره دست است و آثار نحوي و بديع او در ادبيات عرب جايگاه ويژه اي دارد که مهمترين و دقيقترين آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمديه است. قصيده: معروفترين آن موسوم به وسيلة الفوزوالامان في مدح صاحب الزّمان عليه السلام در 63 بيت است که هر گونه شبهه اي را در اثني عشري بودن وي مردود مي سازد. ارجوزه سرايي : دو نمونه بي بديل (هراتية يا الزّهرة)و نيز (رياض الارواح)[ دوبيتي : دوبيتيهاي عربي شيخ بيشتر در اظهار شوق نسبت به زيارت روضة مقدّسه معصومين عليه السلام است. بخش مهمي از اشعار عربي شيخ لُغَز و معمّاست که بيانگر تسلط شيخ بر اين حيطه است. توانايي او در ايجاز و بيان معماگونه مطالب در آثاري چون رسائل پنجگانه اثني عشرّيه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّديه، تهذيب البيان، الوجيزه في الدرايه و همچنين تبحر او در صنعت لُغَز و تعميه در آثاري چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمديه، لغزالکافيه و فائده مشهود است. نامدارترين اثر بهائي الکشکول، معروف به کشکول شيخ بهائي است که مجموعه گرانسنگي از علوم و معارف مختلف و آينه معلومات و مشرب بهائي محسوب مي شود. بهائي در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زوايد است. برجسته ترين آثار چاپ شده: مشرق الشمسين و اکسير السعادتين : (ارائه فقه استدلالي شيعه بر مبناي قرآن ،آيات الاحکام وحديث است. جامع عباسي : از نخستين و معروفترين رساله هاي علميه به زبان فارسي؛ حبل المتين في اِحکام احکام الدّين : در فقه الاثنا عشريه : در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. زبده الاصول : شامل بيش از چهل شرح و حاشيه و نظم الاربعون حديثاً : معروف به اربعين بهائي مفتاح الفلاح : در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسير سورة حمد حدائق الصالحين : (ناتمام)، شرحي است بر صحيفة سجاديه حديقة هلاليه : شامل تحقيقات و فوائد نجومي ارزنده زندگي سياسي شيخ بهايي محمد بن حسين عاملي (شيخ بهايي) در مدت 78 سال عمر خود با چهار تن از سلاطين صفوي معاصر بوده است ولي عمده فعاليت سياسي او در دوره? دو پادشاه آخر گذشته. شاه طهماسب (930-984ق) (از966 (سال هجرت) تا 984ق به مدت 18 سال.) شاه اسماعيل دوم (984-985ق) (به مدت يک سال و اندي.) سلطان محمد خدابنده (985-995ق) (به مدت 10 سال.) شاه عباس اول (995-1038ق) (تا 1031ق (سال رحلت) به مدت 35 سال.) او در سال 966ق در حاليکه سيزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهيد ثاني ) از جبل عامل به سمت ايران مهاجرت كرد. دليل اين مهاجرت از يکسو افزايش تهديدات حاكمان عثماني نسبت به شيعيان جبل عامل و از سوي ديگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ايران (پادشاهان صفوي) به عالمان ديني بود، حاکمان صفوي با اين کار ضمن ترويج دين و کمک به اقتدار سياسي ايران به تحكيم سلطنت خود نيز کمک ميکردند، عالمان شيعي نيز در اين بستر مناسب ضمن ترويج مذهب تشيع اثني عشري، از گسترش صوفيگري در جامعه آن زمان جلوگيري ميکردند. پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پيشينه? علمي و فقهي وبا توصيه شيخ علي منشار (شيخ الاسلام اصفهان) ، از سوي شاه طهماسب به صمت شيخ الاسلامي قزوين (پايتخت) منصوب شد شيخآلاسلام مهمترين منصب روحانيت در آن دوره بوده* و وظيفه? آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهي از منكر و تحقيق و بيان احكام شريعت براي مردم بود. شش سال بعد عنوان شيخ الاسلامي پايتخت از او گرفته شد و شيخالاسلامي مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نويسنده كتاب الهجرة العاملية اين اقدام شاه طهماسب را مصداق نفي بلد و تبعيد سياسي دانسته و دليل آن را تلاش وي در احيا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غيبت مورد اختلاف علما بود) در پايتخت صفويه مي داند چرا که باعث شد دولتمردان صفوي احساس خطر کنند و او را مانند محقق كركي مانع بزرگي در برابر خواستههاي خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((983ق) ايران را به قصد زيارت حج ترك كرد و بعد از انجام مناسك حج به بحرين رفت، در آنجا اقامت گزيد و(يک سال بعد وفات يافت مدت اين چهارده سال در پايتخت و در كنار پدر در مشهد و هرات بودن شيخ بهايي را با منصب و وظايف شيخالاسلامي آشنا ساخت و آماده پذيرش اين منصب بعد از پدر نمود. شواهدي است که نشان ميدهد صمت شيخالاسلامي هرات بعداز فوت پدربه پسر(شيخ بهايي) رسيده است، ميرحسين بن حيدر کرکي (شاگرد شيخ بهايي) در روضات الجنات نقلي دارد که برداشت از آن اين است که شيخ بهايي بعد از پدر، شيخالاسلام هرات شده*، که اگر اين برداشت صحيح باشد سال وفات پدر (984ق) و سال بعداز آن که سالهاي آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نميتواند تاريخ اخذ اين صمت باشد و احتمال دارد که شيخ بعد از اين تاريخ به اين سمت منصوب شده. مؤلف الهجرة العاملية در اين مورد نيز معتقد است شيخ مانند پدراز مركز سياسي و قدرت (پايتخت) دور نگهداشته مي شد. البته تأييدي بر اين منصب شيخالاسلامي هرات در كتاب خيرالبيان وجود ندارد، آنچه درمورد اين دوره از زندگي شيخ (جواني) در خيرالبيان عنوان شده و قابل توجه است اين است که شيخ در عنفوان جواني سفري طولاني مدت به بلاد اسلامي انجام داده و با توجه به اينکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهاي شيخ را 30 سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اينکه آخرين سفر شيخ در سال 1015ق وده ميتوان احتمال داد که اين سفر ميتواند در همين سالها باشد يعني 994 يا 996 که درآن موقع شيخ 30 تا 32 سال داشته است شيخ بهايي و شاه عباس اول: عمده فعاليتهاي سياسي شيخ بهايي در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترين پادشاه سلسله صفوي ضمن آنکه ايران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمينه? رشد و شکوفايي خارقالعاده? فرهنگ، هنر و معارف ديني را نيز فراهم کرد. شاه عباس احترام زيادي براي علماي دين قايل ميشد و در بيشتر امور از ايشان مشورت ميجست، از جمله شواهد اين امر انتخاب خليفه سلطان، شاگرد ميرداماد و شيخ بهايي به وزارت خود بود[، ضمن اينکه حضور اين دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصي به سلطنت اين پادشاه بخشيده بود شيخ بهايي در سال 996ق دو سال و اندي بعد از رحلت شيخ علي منشار (شيخ الاسلام اصفهان)(993)[، به دستور شاه عباس اول به شيخ الاسلامي اصفهان منصوب ش]، درسال 1006 ق با تغيير مکان پايتخت از قزوين به اصفهان اين صمت به شيخالاسلامي کشور تغيير و ارتقاء يافت.شيخ تا زمان وفاتش در اين منصب بود. در عالمآراي عباسي آمده که شيخ پس از مدتي از صمت شيخالاسلامي اصفهان به دليل ملالتخاطر و دلزدگي از مناصب دنيايي اراده? سفر بلاد اسلامي کرد که تاريخ اين رخداد ميتواند بين سالهاي 996 تا 1008ق . باشد ، يعني سالي كه شاه عباس پياده به زيارت امام رضا عليه السلام رفت و شيخ بهايي نيز همراه او بود، اما در منابع ديگر دليل سفر او به بلاد اسلامي اختلاف آرا و ديدگاههاي علمي او با مكتبهاي فلسفي موجود در حوزه اصفهان (يعني «توغل ميرداماد و اصحاب او در علوم عقلي و رواج آن») ميدانند. به اعتقاد عدهاي شيخ بهايي در يكي از سفرهاي خارجي خود به كشور عثماني، سفارت شاه صفوي را بر عهده داشته و حامل پيامي از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاكم عثماني بوده است ايرادهاي وارد بر عملکرد سياسي شيخ : الف) همكاري با سلاطين صفوي در قالب پذيرش منصب شيخ الاسلامي. ب) مدح سلاطين معاصر خود و تاليف كتاب يا رساله به نام آنها. ج) تضاد و دوگانگي در نظر و عمل سياسي. الف) همكاري با سلاطين صفوي : تعامل نزديك شيخ بهايي با دربار صفوي به لحاظ مشروعيت چنين رفتاري از ديرباز مورد بحث انديشمندان بوده است. در فقه شيعه سه عامل اساسي همكاري عالم ديني را با حاكم جائر، جائز ميکند، مشروعيت رفتار سياسي شيخ را در غالب اين سه عامل بررسي ميکنيم: اول تقيه: هرچند شيخ در جايي آورده: «از خشم پادشاه ظالم و جائر بپرهيز كه خشم او مانند خشم فرشته مرگ است كه جان را ميستاند و موجب هلاكت و نابودي حيات انسان ميشود] با اين وجود در نظر گرفتن تقيه به عنوان توجيهي براي عملکرد سياسي شيخ ، چندان به واقعيت نزديک نيست چراکه در آن زمان عالمان بزرگي همانند محقق اردبيلي و ديگران نيز بودهاند كه عليرغم دوري جستن از دربار متحمل هيچگونه گزندي نشدهاند. دوم مصلحت عامه*: با توجه به نقلها ونوشتهها*هيچگونه جاي ترديدي نيست که شيخ به پشتوانه? موقعيت شيخالاسلامي خويش در تامين مصلحت عباد، ياري رساندن به نيازمندان جامعه و دادرسي مظلومان تلاش بسيار کرده. و سوم اقامه امر به معروف و نهي از منكر*: درخيرالبيان* و عالمآرا*از نفوذ فراوان شيخ نزد شاه عباس و اجابت خواستههاي او توسط شاه بسيار آمده، اين خواستهها که مستقيماً و يا در لفافه ادا ميشد اکثراً ديني بود و حمايت نظام سياسي از اين خواستههاي عالم ديني باعث شد اوج رشد فرهنگ و معارف تشيع را در آن دوره شاهد باشيم و اين خود بزرگترين معروفي است که به دست عالمان شيعي در طول تاريخ سياسي اسلام انجام شده. امام خميني رحمه الله در رد اين گونه شبهات چنين ميفرمايد: ...ميبينيم كه يك طايفه از علما اينها گذشت كردهاند از يك مقاماتي و متصل شدهاند به يك سلاطين با اين كه ميديدند مردم مخالفند، لكن براي ترويج ديانت و ترويج تشيع اسلامي و ترويج مذهب حق، اينها متصل شدهاند به يك سلاطين، و اين سلاطين را وادار كردهاند خواهي نخواهي براي ترويج مذهب تشيع و اينها آخوند درباري نبودند. اين اشتباهي است كه بعضي نويسندگان ما ميكنند. اطرافيان سلاطين اين آقايان بودند. اينها اغراض سياسي داشتند، اغراض ديني داشتند. نبايد يك كسي تا به گوشش ميخورد كه مثلا مجلسي رحمه الله، محقق ثاني رحمه الله، شيخ بهايي رحمه الله با اينها روابط داشتهاند و ميرفتند سراغ اينها، همراهيشان ميكردند، خيال كنند كه اينها ماندهاند براي جاه و عزت، و احتياج داشتند به اين كه سلطان حسين و شاه عباس به آنها عنايتي بكنند. اين حرفها نبوده در كار، آنها گذشت كردند، يك مجاهده نفساني كردهاند براي اين كه مذهب را به وسيله آنها، به دست آنها ترويج كنند. ب) مدح سلاطين معاصر و تاليف كتاب و رساله به نام آنها از جمله انتقاداتي که بر شيخ وارد ميشود مدح و ثنايي است که نسبت به پادشاهان زمان خود داشته، شيخ کتاب حبلالمتين را به اسم شاه طهماسب، خلاصه را به اسم حمزه ميرزا، رسالة في مباحث الكر را به نام سلطان محمد خدابنده و کتابهاي العروة الوثقي، جامع عباسي و رساله تحريم ذبايح اهل كتاب را به نام شاه عباس اول نوشته و در ابتدا يا در متن اين کتب شاه صفوي را به اقتدار سياسي، عدالت، انتساب به خاندان اهلبيت (صاحب النسب النبوي شاه عباس الحسيني الموسوي الصفوي و دين مداري ستوده. حال چرا شيخ به مدح درباريان پرداخته: اول جوابي که به ذهن ميرسد تلاش يک مؤلف است براي حفظ و ترويج آثارش، که اين رسم غالب اکثر مؤلفان گذشته و به خصوص آن دوره بوده اما اين کار کاملاً حسابشده صورت گرفته چراکه بسياري از عبارات به كار رفته توسط شيخ در مدح شاهان درواقع شرح وظايفي بوده كه از حاكمان عدل انتظار عمل به آنها ميرفته و نکته? ديگر اينکه بهايي هر چند شاه صفوي را به عدالت و جلوههاي اقتدار ستوده ، ولي هرگز آنان را به تقوا و پرهيزگاري توصيف نكرده، زيرا فسق شاهان صفوي برايشان امري مسلم بوده است، نکته? سومي هم که وجود دارد اينکه شيخ بهايي در وصف شاهان صفوي فقط به توصيف سلطان معاصر خود پرداخته و از تعريف و تمجيد دودمان صفوي و شاهان پيشين اين سلسله خودداري كرده است که البته لازم به ذکر است اين تاييد اقتدار پادشاهان شيعي (صفوي) از سوي علماي دورانديش اماميه در قبال حكومت رقيب (عثماني) امري لازم و اجتنابناپذير بوده. ج) تضاد و دوگانگي در نظر و عمل سياسي : سومين جنبه از شبهات در عملکرد سياسي شيخ است چراکه در تأليفات متعدد مخاطبان به خصوص علما را به دوري جستن از ريا و تلبيس براي رسيدن به مناصب توصيه کرده و بدترين عالمان ديني را، كساني معرفي كرده كه با پادشاهان معاشرت و مجالست دارند در حاليکه خود منصب شيخ الاسلامي را كه مهمترين منصب سياسي مذهبي دوران بوده براي مدتي طولاني ، در دست داشته و به گفته مورخان در سفر و حضر همراه شاه عباس، انيس و جليس او بوده و اين تناقضي آشكار در نظر و عمل سياسي اوست. پاسخ اين رفتار به ظاهر تناقضآميز را بايد در نوع نگرش بهايي نسبتبه مسايل سياسي، اجتماعي و ديني و نيز با ملاحظه اوضاع زمان او جستوجو كرد، نكوهشهاي شيخ در باره دنيا، جملگي در صورتي است كه دنيا في نفسه هدف باشد و انگيزه و خواسته انسان در دستيابي به مال و منصب و رياستهاي دنيوي فقط رسيدن به دنيا باشد. اين امر از مصاديق بارز دنياطلبي است و ريشه هر خطايي است كه از طرف ائمه عليهم السلام و عالمان دين از جمله خود بهايي نكوهش شده است، با توجه به اين تا حدي روشن ميشود كه چرا شيخ بهايي مخاطبان خود را از معاشرت شاهان پرهيز ميداد ولي خود از طرفي به آن تن ميداد. علت آن است كه نگاه او به دنيا و رياستهاي دنيايي نگاهي ابزاري بوده است و هدف شيخ كسب نتايج ديني از مناصب دنيايي بوده، آثاري هم كه شيخ در صحنه سياسي براي ايران و شيعيان و فرهنگ تشيع به جاي گذاشته مؤيد اين ادعا است. آثار و تاليفات دستخط منسوب به شيخ بهائي. مورخ 1008ق. در کتاب تحريراکر در موضوع رياضيبهاءالدين عاملي در علومي که در آن زمان مرسوم بود، بويژه در اخبار و احاديث، تفسير، اصول فقه و رياضيات داراي تاليفات بسيار است. تاليفات شيخ بر اساس پژوهش يکي از محققان بالغ بر 95 کتاب و رسالهاست. برخي از نويسندگان نيز آثار او را 120 عنوان ذکر کردهاند . در اينجا برخي از آثار علمي شيخ را بررسي ميکنيم : جامع عباسي شاخصترين اثر شيخ است درفقه و به زبان فارسي که اين خود ابتکاري نو در نگارش متون فقهي به شمار ميرفت تا آنجا که برخي از صاحب نظران از آن به عنوان اولين دوره فقه فارسي غير استدلالي که به صورت رساله عمليه نوشته شده استياد ميکنند، اين کتاب از يک مقدمه و بيست باب (از طهارت تا ديات) تشکيل شدهاست. الزبده في الاصول مهمترين اثر شيخ است در اصول. تاريخ نگارش آن يعني سال 1018 ق و به قولي در سال 1005 ق، حکايت از اهميت آن دارد، زيرا اوايل قرن يازدهم، عصر سيطره اخباريان در حوزه فقه و اصول شيعي بودهاست. اربعين تاليف اربعين از سوي محدثان و عالمان شيعي بر اساس حديث معروفي است که از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شدهاست. شيخ بهايي نيز به پيروي از اين سنت معمول، به تاليف اربعين حديث پرداخت، با اين امتياز که شرح کافي و جامع در باره احاديثياد شده دارد و در مجموع، از بهترين و معروفترين اربعينها ميباشد. اين اثر بعد از مثنوي سوانح حجاز، تنها اثري است که شيخ در آن به مباحث سياسي پرداختهاست، مؤلف در شرح حديث پانزدهم (که در باره حرمت اعانت ظالمان و گرايش قلبي به آنها وارد شدهاست) به تفصيل ديدگاههاي خود را مطرح کردهاست. شيخ در باره اين موضوع به طور صريح و شفاف سخن گفتهاست، از اين رو ميتوان ديدگاه و عقيده باطني او در مورد رفتار با حاکم جور، و نيز علل و عوامل همکاري علما با شاهان صفوي را به دست آورد، همچنين وي در اين اثر به بحث از امر به معروف و نهي از منکر، شرايط و مراحل آن پرداختهاست. مثنوي سوانح الحجاز(نان و حلوا) اين کتاب آميختهاي از مواعظ، طنز، حکايت، تمثيل و لطايف عرفاني و معارف برين بشري است.با زباني روان و دلنشين. نان و حلوا ترسيمي است از رياکاري، تلبيس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنيايي. بهايي در يکي از بخشهاي اين مثنوي به دوري از سلاطين که خود آن را از نزديک تجربه کرده بود اشاره ميکند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دين را در پي دارد در مجموع، مثنوي نان و حلوا از جمله آثار شيخ بهايي است که در تبيين ديدگاه و انديشه سياسي او ميتوان بدان استناد کرد. کشکول اين کتاب بصورت جُنگي آزاد، شامل شعرها و نثرهاي مورد علاقه بهايي است که برخي از خود وي و برخي نيز گردآوري او از ديوانها و کتابهاي مورد علاقهاش بودهاند. اين مطالب اغلب بيهيچ نظم خاصي به دنبال هم آمدهاند. لکن بيش از ساير تاليفات وي خواننده را به ضمير فکري بهايي نزديک ميکند. خدمات شيخ بهائي: در عرف مردم ايران، شيخ بهائي به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است. در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست. ديگر از كارهاي علمي كه به بهائي نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم بهائي مي دانند. ديگر از كارهاي شيخ بهائي، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند. يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به بهائي نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديد همچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منار جنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود. شيخ بهايي و هنر دانش و هنر دو گوهر گرانبها هستند كه با هم پيوند نزديك دارند. دانش بيشتر رنگ تئوري و انديشه دارد، و هنر رنگ كار و عمل. ايمان و عرفان ضلع سوّم اين دو، بلكه قلب حيات بخش و هدايتگر آن است؛ ايمان استوار و عرفان الهي، اين دو ابزار كارآمد را به كار مي گيرد. و شيخ بهاء الدين، دانش و هنر را به خدمت آرمان هاي مكتبي و ايمان مذهبي گرفته بود و به راستي او نمونه تخصص مكتبي و هنر متعهد بود. گرچه برترين هنر، فتح قله هاي بلند "عرفان" و "زهد" و "جهاد" و "آزادي" است كه شيخ با فتح آن نياز به هنرنمائي ديگر نداشت. امّا توان و تلاش اين فقيه فرزانه و زاهد سياستمدار در استفاده از روش ها و ابزارهاي گسترش انديشه هاي اسلامي، شايان الگو گرفتن است. شيخ در داستان نويسي، معماري، شعر، خوشنويسي، و برخي ديگر از هنرها مهارت داشت. او شعر و شاعري را به دو زبان عربي و فارسي دنبال مي كرد و مثنوي هاي اخلاقي و عرفاني "نان و پنير"، "نان و حلوا" و "شير و شكر" را پديد آورد. هنر معماري شيخ يادگارهاي زيادي دارد كه در تاريخ اصفهان و ايران، بلكه جهان، پرآوازه است. حمام معروف شيخ بهايي، كاريز نجف آباد اصفهان، قنات زرين كمر، تعيين سمت قبله مسجد شاه اصفهان، تقسيم آب زاينده رود و دهها كار ديگر، آوازه هنري شيخ را در جهان گسترده است. هنر داستان نويسي شيخ در كتاب شيرين "پند اهل دانش و هوش" به زبان "گربه و موش" جلوه كرده است. اين كتاب را مي توان از نمونه هاي آموزنده داستان از زبان حيوانات حساب كرد و شايد يكي از منابع الهام سازندگان فيلم هاي كارتوني "مدرسه موشها" و امثال آن بوده است. شيخ بهايي در كتاب معروف به "گربه و موش" نظريات اجتماعي- اخلاقي مفيدي را به زبان حيوانات بيان كرده است، او در يك فصل موش را "نفس امّاره" و هوس هاي بي حد و مرز انسان گرفته و گربه را در نقش "نيروي تخيل" و خيال پرداز به كار گرفته است. در فصلي ديگر، شيخ از سطح مسائل اخلاق فردي فراتر رفته و موش را الگوي صوفي منشي و درويش مآبي حاكم بر قرن 11 و گربه را مظهر جستجوگران علم و دانش شناخته است و از مناظرات اين صوفي "موش منشي" و دانش پژوه "گربه رفتار" نصايح سودمندي خلق كرده است. شيخ بهايي و تفسير قرآن قرآن مجيد، چشمه جوشان علوم اسلامي است و شيخ از كودكي با اين چشمه شيرين و گوارا آشنايي داشت. او آب گواراي وحي را فراوان نوشيده و علم تفسير قرآن را به خوبي آموخته بود. او دانش تفسير را در سينه محدود نكرد و با خود به گور نبرد. بلكه از راه تدريس و نگارش به نشر و گسترش دانش تفسير، كمك فراوان كرد. برخي از كتب تفسيري و قرآني اين عالم ربّاني - كه اكثراً به زبان عربي است- به شرح ذيل مي باشد: 1- عروة الوثقي- كه تفسير سوره حمد است. 2- عين الحياة- اين كتاب، تفسيري است فشرده كه شباهت زيادي به تفسير صافي "ملامحسن فيض كاشاني" دارد. 3- شرح تفسير بيضاوي. 4- حاشيه بر تفسير بيضاوي. 5- حل حروف القرآن. 6- حواشي تفسير كشاف. 7- مشرق الشمسين و اكسير السعادتين. وي در اين كتاب، آيات قرآني مربوط به احكام شرعي را آورده و آن را تفسير كرده است و در زمينه موضوع آيه، احاديث صحيح را نقل نموده است؛ ولي دريغا كه اين اثر فقهي قرآني ناتمام مانده است. شخصيت سياسي محمد بن حسين عاملي (شيخ بهايي) در مدت 78 سال عمر خود با چهار تن از سلاطين صفوي معاصر بودهاست ولي عمده فعاليت سياسي او در دوره? دو پادشاه آخر گذشته. شاه طهماسب (902 - 954 خورشيدي) (از966 (سال هجرت) تا 984ق به مدت 18 سال.) شاه اسماعيل دوم (984-985ق) (به مدت يک سال و اندي.) سلطان محمد خدابنده (985-995ق) (به مدت 10 سال.) شاه عباس اول (995-1038ق) (تا 1031ق (سال رحلت) به مدت 35 سال.) او در سال 966ق در حاليکه سيزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهيد ثاني) از جبل عامل به سمت ايران مهاجرت کرد. دليل اين مهاجرت از يکسو افزايش تهديدات حاکمان عثماني نسبت به شيعيان جبل عامل و از سوي ديگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ايران (پادشاهان صفوي) به عالمان ديني بود، حاکمان صفوي با اين کار ضمن ترويج دين و کمک به اقتدار سياسي ايران به تحکيم سلطنت خود نيز کمک ميکردند، عالمان شيعي نيز در اين بستر مناسب ضمن ترويج مذهب تشيع اثني عشري، از گسترش صوفيگري در جامعه آن زمان جلوگيري ميکردند. پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پيشينه? علمي و فقهي وبا توصيه شيخ علي منشار (شيخ الاسلام اصفهان) ، از سوي شاه طهماسب به صمت شيخ الاسلامي قزوين (پايتخت) منصوب شد شيخآلاسلام مهمترين منصب روحانيت در آن دوره بوده و وظيفه? آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهي از منکر و تحقيق و بيان احکام شريعت براي مردم بود. شش سال بعد عنوان شيخ الاسلامي پايتخت از او گرفته شد و شيخالاسلامي مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نويسنده کتاب الهجرة العاملية اين اقدام شاه طهماسب را مصداق نفي بلد و تبعيد سياسي دانسته و دليل آن را تلاش وي در احيا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غيبت مورد اختلاف علما بود) در پايتخت صفويه ميداند چرا که باعث شد دولتمردان صفوي احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکي مانع بزرگي در برابر خواستههاي خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((983ق) ايران را به قصد زيارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج به بحرين رفت، در آنجا اقامت گزيد و(يک سال بعد وفات يافت . مدت اين چهارده سال در پايتخت و در کنار پدر در مشهد و هرات بودن شيخ بهايي را با منصب و وظايف شيخالاسلامي آشنا ساخت و آماده پذيرش اين منصب بعد از پدر نمود. شواهدي است که نشان ميدهد صمت شيخالاسلامي هرات بعداز فوت پدربه پسر(شيخ بهايي) رسيدهاست، ميرحسين بن حيدر کرکي (شاگرد شيخ بهايي) در روضات الجنات نقلي دارد که برداشت از آن اين است که شيخ بهايي بعد از پدر، شيخالاسلام هرات شده ، که اگر اين برداشت صحيح باشد سال وفات پدر (984ق) و سال بعداز آن که سالهاي آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نميتواند تاريخ اخذ اين صمت باشد و احتمال دارد که شيخ بعد از اين تاريخ به اين سمت منصوب شده. مؤلف الهجرة العاملية در اين مورد نيز معتقد است شيخ مانند پدراز مرکز سياسي و قدرت (پايتخت) دور نگهداشته ميشد. البته تأييدي بر اين منصب شيخالاسلامي هرات در کتاب خيرالبيان وجود ندارد، آنچه درمورد اين دوره از زندگي شيخ (جواني) در خيرالبيان عنوان شده و قابل توجهاست اين است که شيخ در عنفوان جواني سفري طولاني مدت به بلاد اسلامي انجام داده و با توجه به اينکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهاي شيخ را 30 سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اينکه آخرين سفر شيخ در سال 1015ق بوده ميتوان احتمال داد که اين سفر ميتواند در همين سالها باشد يعني 994 يا 996 که درآن موقع شيخ 30 تا 32 سال داشته است. شيخ بهايي و شاه عباس اول عمده فعاليتهاي سياسي شيخ بهايي در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترين پادشاه سلسله صفوي ضمن آنکه ايران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمينه? رشد و شکوفايي خارقالعاده? فرهنگ، هنر و معارف ديني را نيز فراهم کرد. شاه عباس احترام زيادي براي علماي دين قايل ميشد و در بيشتر امور از ايشان مشورت ميجست، از جمله شواهد اين امر انتخاب خليفه سلطان، شاگرد ميرداماد و شيخ بهايي به وزارت خود بود، ضمن اينکه حضور اين دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصي به سلطنت اين پادشاه بخشيده بود شيخ بهايي در سال 996ق دو سال و اندي بعد از رحلت شيخ علي منشار (شيخ الاسلام اصفهان)(993)، به دستور شاه عباس اول به شيخ الاسلامي اصفهان منصوب شد، درسال 1006 ق با تغيير مکان پايتخت از قزوين به اصفهان اين صمت به شيخالاسلامي کشور تغيير و ارتقاء يافت.شيخ تا زمان وفاتش در اين منصب بود. در عالمآراي عباسي آمده که شيخ پس از مدتي از صمت شيخالاسلامي اصفهان به دليل ملالتخاطر و دلزدگي از مناصب دنيايي اراده? سفر بلاد اسلامي کرد که تاريخ اين رخداد ميتواند بين سالهاي 996 تا 1008ق . باشد ، يعني سالي که شاه عباس پياده به زيارت امام رضا عليه السلام رفت و شيخ بهايي نيز همراه او بود، اما در منابع ديگر دليل سفر او به بلاد اسلامي اختلاف آرا و ديدگاههاي علمي او با مکتبهاي فلسفي موجود در حوزه اصفهان (يعني «توغل ميرداماد و اصحاب او در علوم عقلي و رواج آن») ميدانند. به اعتقاد عدهاي شيخ بهايي در يکي از سفرهاي خارجي خود به کشور عثماني، سفارت شاه صفوي را بر عهده داشته و حامل پيامي از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاکم عثماني بوده است
منابع : شيخ بهايي http://aftab.ir شيخ بهايي http://www2.irib.ir زندگي نامه شيخ بهايي http://hamblogi.ir زندگي نامه شيخ بهايي http://www.asatir.blogfa.com شيخ بهايي http://fa.wikipedia.org زندگي نامه شيخ بهايي http://www.pajooheshkade.org زندگي نامه شيخ بهايي http://www.daneshmandan344.blogfa.com الف
|
|
|