گذري بر زندگي نامه آيتاللّه حاج ميرزا محمد ارباب قمي(رحمت الله عليه)
اشاره:
شهر قم، در طول يک هزار و دويست سال اخير بيهيچ ترديد از بزرگترين مجامع علمي و فکري و مذهبي و گويا کهن سالترين حوزه علمي اسلامي بوده و ساليان دراز از اين دوران ممتد (همچون چند قرن نخست و چند دهه اخير) بزرگترين مرکز علمي شيعه به شمار ميرفته است و اين تجمع و نشاط علمي در آن به صورت متسلسل و متعاقب استمرار يافته و با اقامت دانشمنداني نامور در اين شهر در طيّ قرون تقويت و تحکيم شده و فترات آن به مراتب از فترات علمي ساير مراکز دانش در جهان اسلام چون نجف اشرف (که حيات و نشاط علمي در آن چندين قرن در برابر حلّه و کربلا و اصفهان و ديگر بلاد شيعي حالت رکود داشت) کمتر و ناچيزتر بوده است.(1) با شروع قرن چهاردهم هجري، قم به قطب علم و دانش شيعي مبدّل شد و علاوه بر عالمان و فقيهان شهر قم، هزاران نفر از دانش پژوهان و فرزانگان از گوشه و کنار جهان، به اين شهر آمدند و بازار علوم اهلبيت (عليهم السلام) را رواج بخشودند. يکي از آن مردان بزرگ - که نادره شهر قم بود و استادِ بسياري از علماي قم و با کوشش وي، خدمات بزرگ ديني و علمي صورت گرفت - فقيه محدث اديب شاعر حکيم متکلم مرحوم آيتاللّه حاج ميرزا محمد ارباب قمي است که نامش هماره جاودان خواهد بود.
ولادت
مرحوم آيتاللّه حاج ميرزا محمد ارباب در سال 1273 ق، در بيت علم و فضل - در عين حال کشاورز - در شهر قم چشم به جهان گشود. (2)
پدر
پدر بزرگوارش، مرحوم محمد تقي بيک ارباب - معروف به جان بابا - از فاضلان و اديبان و شاعران قم به شمار مي رفت. مرحوم ميرزا علي اکبر فيض درباره او مينويسد:
«ارباب: داهية الدهر، نابغة الزمان، طليق اللسان، رشيق البنان محمد تقي بيک خلف الصدع حسنعلي بيک که در قريحه نظم و سليقه نثر و انارت رأي و کفايت معضلات و کفالت امورات و خيرت در عمل فلاحت و دانائي به رساتيق و مزارع حومه ولايت و تنقيح حساب و تشخيص جمع... واحدي است بيثاني.(3)
فَتّشْتُ اهل دياري لااري احدٌ * منهم يشاکله في العقل و العلم»
عبداللّه مستوفي هم دربارهاش مينويسد:
«محمد تقي بيک ارباب، با داشتن اطلاعات وسيعي از فلاحت و ساختمان و مقنيگري... که قول و تصديق او در نزد تمام استادان اين متون رهان قاطع به شمار ميرفت، اديب و شاعر و نويسنده و خوشخط و بذلهگو و مجلسآرا هم بود... شعر را بسيار خوب ميگفت، در نويسندگي و اسلوب خط سبک قائم مقام را پيروي ميکرد، هم ساده و روان و هم اديبانه، سهل و ممتنع چيز مينوشت... هيچ کس نميتوانست تصور کند که در اين قباي راسته و [ لباس ] رعيتي... اين قدر اطلاع و فضل و ادب باشد... ممکن است امروز مطلعي مانند او در زراعت و کارهاي مربوط به آن و اديب و نويسندهاي مثل او باشد، ولي من در مدت عمر خود شخصي به اين جامعي هيچ نديدهام... حاجي ميرزا محمد مجتهد، پسرش هم ملّاي جامع خوش محضر تامالعياري بود که در عالم خود هيچ دست کمي از پدرش نداشت...»(4)
وي در جمادي الاول 1311 ق بدرود حيات گفت و از او دو کتاب: مقتل منظوم امام حسين (ع) و تاريخ دارالايمان قم (که به همت استاد سيد حسين مدرسي طباطبايي به چاپ رسيده است) به يادگار مانده است.(5) نمونهاي از اشعار مراثي وي در کتاب تاريخ تکايا و عزاداري قم آمده است.(6)
تحصيلات
مرحوم آيتاللّه ارباب، پس از پشت سر نهادن دوران نوجواني به تحصيل ادبيات همت گمارد و پس از آن به تهران رفت و نزد اساتيد هر فن از هنر علمي توشهاي و از هر خرمن خوشهاي برچيد تا مشار بالبنان گرديد.(7) البته به نام اساتيدش در تهران تصريح نشده، ولي در آن زمان مدار تدريس علوم نقلي و عقلي بر عهده آيات عظام: شيخ عبدالرحيم نهاوندي، ميرزا ابوالحسن جلوه و آقا محمد رضا قمشهاي بوده است.
هجرت به سامراء
مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب، به همراه دوستان گرانقدرش مرحوم آيتاللّه حاج ملا آقا حسين قمي (م 1327 ق) و آيتاللّه مولي عبداللّه قمي به سامراء مهاجرت کردند و چندي در درسهاي آيتاللّه العظمي ميرزاي شيرازي شرکت نمود. پس از آن به همراه ملا عبداللّه قمي به نجف کوچيد.(8) و ساليان بسيار در درسهاي آيات عظام، ميرزاحبيباللّه رشتي و آخوند ملا محمد کاظم خراساني حضور يافت، تا آنکه پس از تحصيل و تکميل علوم ديني، به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد و با اخذ اجازات متعدد روايي (از آيات عظام: محدث نوري و شريعت اصفهاني و حاج ميرزا حسين خليلي تهراني) و اجتهادي (از آخوند خراساني و ميرزا حبيباللّه رشتي) به زادگاهش بازگشت.(9)
بازگشت به قم
مرحوم ارباب، پس از مراجعت به تدريس و تاليف و اقامه جماعت و موعظه و حلّ و فصل دعاوي و رفع مخاصمات اشتغال داشت. وي در اين زمان رياستي عام و شهرتي تام پيدا کرد و آوازه فقاهت و فضيلت او به همه جا رسيد و مجلس درس و بحث او، يکي از پررونقترين مجالس درسي حوزه بود. منبري داشت شيرين و متين و محضري بس نمکين، در نهي از منکر و منع اهل فجور قلبي قوي و قدمي راسخ داشت و در حفظ حدود شرعيه دقيقهاي فرو نگذاشت... جماعت علما در محضر وي، خود را کوچک ميشمردند و بزرگان دين و دنيا نام مبارکش را به حرمت تمام ميبردند.(10)
تدريس
آن فقيه بزرگ، همه روز به تدريس فقه و حديث اشتغال داشت و از مجلس درس وي گروهي بسيار به مدارج عاليه نائل آمدند. برخي از آنان عبارتند از:
1.آيتاللّه حاج شيخ عباس محدث قمي (1294 - 1359 ق) نويسنده «سفينةالبحار» و «الکني و الالقاب»
2.آيتاللّه حاج ميرزا محمد فيض قمي (1293 - 1370 ق) نويسنده «کتاب الفيض» و «ذخيرةالعباد»
3.آيتاللّه حاج ميرزا محمد کبير قمي (1290 - 1369 ق) نويسنده «مطالع الشموس» در علم اصول
4.آيتاللّه حاج شيخ حسن نويسي قمي (1291 - 1371 ق)
5.مرحوم حاج شيخ علي محمد باغ پنبهاي قمي
6.مرحوم حاج سيد علي اکبر برقعي قمي (1317 - 1407 ق) نويسنده «راهنماي دانشوران» و «کانون احساسات»
7.مرحوم حاج شيخ ابوالحسن فقيهي قمي
8. مرحوم ميرزا محمد تقي اشراقي (1313 - 1368 ق) نويسنده «تفسير سوره يوسف» و «تفسير سوره قلم»
9. حاج سيد محمد صادق طاهري
10.حاج شيخ محمد صادق فقيهي قمي
11.حاج شيخ احمد فقيهي قمي
12.آقا ميرزا محمد باقر رباني - فرزند معظم له -
13.مرحوم آقا سيد ناصرالدين قمي (1300 - 1363 ق)
تأليفات
آن مرد بزرگ، تمام اوقات خويش را به خدمت به دين مصروف داشت. او به غير از تدريس و منبر و اقامه جماعت، کتابهايي فراوان در فقه، حديث، شعر، تاريخ و کلام است که عبارتند از:
1.الاربعين الحسينية.اين کتاب، معروفترين نوشتار وي است. مؤلف، در اين کتاب شريف چهل حديث درباره امام حسين (ع) را شرح نموده و در آن از مطالب بسيار در فنون حديث، تفسير، تاريخ، کلام، شعر عربي و فارسي، لغت و فقه سخن گفته است.(11)
اين کتاب، آکنده از فوائد گوناگون و مطالب خواندني بوده و نوشتهاي توسط نگارنده پيرامون آن به چاپ رسيده است.(12) مؤلف بزرگوار، بسياري از اشعار عربي و فارسي خود را در اين کتاب - به تناسب مقام - ذکر نموده و چيرهدستي خود را در فنّ قصيدهسرايي نشان داده است. در سبب تأليف اين کتاب، آوردهاند:
از مرحوم محدث نوري ميخواهند که بحارالانوار را براي چاپ، مقابله و تصحيح نمايد و ايشان، اين کار را به مرحوم آيتاللّه ارباب حواله ميدهد. معظمله نيز ميپذيرد، اما در اثر انجام اين کار سنگين و طاقتفرسا، نور چشم خود را از دست ميدهد و کم ديد ميشود لذا نذر ميکند که اگر خداوند او را شفا دهد کتاب اربعين را بنويسد. و خداوند متعال او را شفا داد و او هم اين کتاب را در سال 1328 ق نگاشت و در سال 1330 به چاپ رسيد.(13)
مؤلف محترم، در آغاز سلسله سند خويش را به ائمه اطهار (عليهم السلام) از طريق محدث نوري، و در حديث 40، از طريق آيات عظام: حاج ميرزا حسين خليلي تهراني، سيد محمد هندي نجفي، شيخ الشريعه اصفهاني و محدث نوري بازگو کرده است.
2.ديوان اشعار (مجموعهاي از اشعار عربي و فارسي، که برخي از آنها بسيار معروف است و اگر گردآوري شود، ديواني بزرگ خواهد شد.)
3.شرح کتاب «بيان» شهيد اول - دوره فقه -
4.شرح قصيده عينيه سيد حميري (لامّ عمرو باللوي مربع)
5.رجوم الشياطين، در ردّ بر فرقه ضاله بابي و بهايي
6.حاشيه بر کتاب «جواهر الکلام»
* حاشيه بر کتابهاي بسيار، مانند: اسفار (14)
7.تصحيح و مقابله و طبع کتاب شريف «بحارالانوار»
8.تصحيح و مقابله و چاپ کتابهاي: غيبت نعماني (چاپ 1318 ق)، اثبات الوصية مسعودي (چاپ 1320 ق)، کنزالعرفان فاضل مقداد و منهاج النجاة فيض کاشاني
ويژگيهاي اخلاقي
آن فقيه بزرگ داراي سجايا و صفاتي بود که از ديگران، متمايزش ساخته بود. از جمله ويژگيهايش دستگيري از مستمندان و کمک به مردم بود. جود و احسان شيوه او بود و به اين ويژگي مشهور چنانکه دربارهاش نوشتهاند:
«وي از آيات الهيه و از براهين قاطعه طريقه جعفريه، در فقاهت و اجتهاد مقامي بسيار بلند و رتبهاي ارجمند داشت. به مقام بزرگواري و بسط يد و نفاذ حکم و قبول عامه که او داشت کمتر کسي رسيده است...»(15)
مهرباني و دوستياش با مردم به اندازهاي بود که حتي مجرمين آن زمان به خود اجازه ميدادند بدو پناهنده شوند و در منزلش «بست» بنشينند و در امان باشند.
بسيار متهجد و شبزندهدار بود و در سفر و حضر تهجدش ترک نميشد. به عزاداري اهلبيت (ع) اهميت بسيار ميداد و در مجالس ماتم ايشان با صداي بلند ميگريست. چنانکه شاگرد نامدارش مرحوم حاج شيخ عباس قمي مينويسد:
«وي - حفظه اللّه تعالي - مانند محمد بن احمد بن عبد اللّه بصري، ملقّب به مفجّع و معروف به کثرت بکاء و گريه و زاري بر اهلبيت بود.»(16)
معظمله در دهه عاشورا و آخر ماه صفر و روز بيست و پنجم ماه رجب سالروز شهادت حضرت موسي بن جعفر - در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) - منبر ميرفتند و مردم را موعظه و ارشاد ميفرمود. در تفقد و دلجويي از سادات بسيار کوشا بود و به محرومان، فراوان رسيدگي ميکرد. متواضع و خوش مجلس و خوش برخورد بود و از علماي معاصر خود، تجليل فراوان مينمود. چنانکه در سال 1322 ق، که تازه شاگرد برازندهاش حاج شيخ عباس قمي به قصد زيارت حضرت رضا (ع) به مشهد مقدس مشرف شده بود، نامهاي عربي به وي نوشت و اشتياق فراوان خود را به او نماياند.(17)
اخلاص و تواضع
آن مرحوم، در تواضع و اخلاص زبانزد همگان بود. گويند: در نخستين روزهايي که آيتاللّه حاج شيخ عبدالکريم حايري درس خود را شروع کرده بودند، معظمله رو به شاگردان خود نمود و فرمود:
«ما سالها است «اهم» و «مهم» را به شما درس ميدهيم، در حال حاضر حضور در درس آيتاللّه حايري «اهم» است، برخيزيد و در درس ايشان حاضر شويد. همه ميروند و تنها دو تن از فرزندانش (مرحوم ميرزا محمد تقي اشراقي و ميرزا محمد باقر رباني) باقي ميمانند - که از محضر پدر، استفاده کنند - ولي معظمله از آنان نيز ميخواهد که در درس آيتاللّه حايري حاضر شوند.
نيز ايشان با ورود آيتاللّه حايري به قم، نهايت تجليل و احترام را از ايشان نموده و در راه تأسيس حوزه علميه قم با ايشان کمال همکاري را نمود. به نوشته صاحب آثار الحجة «و ديگر از کساني که در تأسيس حوزه سهم به سزائي دارد، مرحوم حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج ميرزا محمد ارباب است که بسيار ساعي و مصرّ بودند در توقف مرحوم آيتاللّه حايري در قم»(18) و در تأسيس اين دانشگاه روحاني با مرحوم آيتاللّه حايري همکاري شايانينمود.(19)
امر به معروف و نهي از منکر
او وجود منکرات را در قم برنميتافت و با آن شديداً به مبارزه ميپرداخت. به گونهاي که صاحب تحفة الفاطميين مي نويسد:
«... در حفظ حماي شريعت مصطفوي دقيقهاي فرو نگذاشت و در اين باب اقدام و اهتمام او را ديگري نداشت.»
زماني - ماه محرم که تعزيهخواني تکيه متوليباشي رونق فراوان داشت و عموم مردم قم - از زن و مرد - براي ديدن آن به تکيه مي رفتند - چند تن از فرّاشان و نوکران متوليباشي، خانمي شوهر دار را - که براي تعزيه به تکيه مي رفت - دزديده و متعرّض آن مظلومه شدند تا اينکه آن خانم در سحرگاه روز چهارم خود را نجات داده و به خانه آيتاللّه ارباب شتافت و جريان را براي ايشان گفت. آقا با شنيدن اين جريان تکان شديدي خورد و تصميم به خروج از شهر گرفت. مردم قم نيز به دنبال آقا از شهر خارج شدند. در بيرون شهر - قهوه خانه علي سياه - ماژور ابوالقاسم لاهوتي - رئيس نظميه وقت - به خدمت ايشان رسيد و از او مي خواهد از اين کار صرف نظر نمايد. آقا فرمودند: شهري که دارالمؤمنين خوانند و چنين اعمالي در آن انجام گيرد، مرا در اين شهر ماندن خطا است. با اصرار لاهوتي و تعهد به مجازات مجرمان، آقا به شهر مراجعت مي کنند، ولي از آن طرف مجرمان که در پناه متوليباشي - که در قم، مرد بانفوذ و قدرتمندي به شمار مي رفت - بودند و دست کسي به آنها نمي رسيد، لذا آيتاللّه ارباب شخصاً براي او پيام داده و مجرمان را از او مي خواهد ( تا تحويل مأموران حکومتي دهد ) اصرار و پافشاري معظمله باعث شد تا مجرمان دستگير و در چهار سوق بازار، به سزاي عمل خود رسيده و حدّ خوردند.(20)
دفاع از حقوق مردم
آن مرحوم ، هماره در دفاع از حقوق عامه پيشقدم بود. در جنگ جهاني اول که قواي روس وارد ايران شده همه جارا دستخوش ناامني و چپاول و ناراحتي مردم ساخته بودند، شهر قم نيز از اين مصيبت در رنج و آزار بود. به گونه اي که قواي روسي به غير از غارت و چپاول اموال مردم، کار را به جايي رسانده ودند که دست تعدّي به ناموس مردم دراز کرده و امنيت را از شهر سلب نموده بودند. لذا مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب -بزرگ علماي قم - به همراه چند تن از محترمين شهر به ديدن ژنرال «باراتف» روسي رفت و پس از گفتگوهاي بسيار ژنرال روسي را تحت تأثير قرار داد و او گفت:
«من در خدمت شما هستم و دستور داد که هيچ سربازي حق ندارد به کسي از مردم تعرض کند، و با اين کار هوشمندانه معظم له مردم قم از تعرض سربازان روس در امان مي مانند.»(21)
فرزندان
از آن فقيه بزرگ، فرزنداني والامقام بر جاي مانده که عبارتند از:
مرحوم حجة الاسلام ميرزا محمد باقر رباني و ميرزا محسن اشراقي و در حال حاضر آقاي حاج آقا سعيد اشراقي از جمله فرزندان معظمله به شمارند. اما از همه معروفتر استاد سخن و خطيب شيرين شکّرشکن مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج ميرزا محمد تقي اشراقي است. وي در 1313 ق به دنيا آمد و پس از تحصيل سطوح عاليه نزد والد بزرگوارش و آيتاللّه حاج شيخ ابوالقاسم قمي، به درس آيتاللّه حاج شيخ عبدالکريم حايري حاضر شد و به درجه اجتهاد نائل آمد. او علاوه بر فقه و اصول، در تفسير و حديث و حکمت و فلسفه و ادبيات دستي توانا داشت و يکي از مدرسين بزرگ حوزه علميه به شمار مي آمد. وي در فنّ خطابه و ابتکارات و تحقيق مطالب بيبديل و علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل شُهره بود. در مقام وعظ و ارشاد، به قدري مهارت و استادي در تطبيق مطالب داشت و حق مطلب را ادا مي کرد و داد سخن مي داد که عقول مات و خردها حيران مي ماند.
از تأليفات چاپ شدهاش مي توان از: تفسير سوره يوسف و تفسير سوره اعلي و تفسير سوره قلم را نام برد و کتابهاي: اربعين حديث، تقريرات مکاسب آيتاللّه حايري و تعليقات فراوان بر کتابهاي فقهي، اصولي و فلسفي او به چاپ نرسيده است. وي در 25 رمضان 1368 ق بدرود حيات گفت و در جوار استادش در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.(22)
مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمد علي انصاري پدر نگارنده در رثاي وي قصيدهاي بلند با مطلع:
تا که اشراقي برون از دست ما شد
دين و دانش هر دو تا صاحب عزا شد(23)
و قصيدهاي ديگر با مطلع:
برون زعقده دل نايدم سخن ز دهن
غمم فشرده گلو، سخت بسته راه سخن(24)
سرود و حزن و ماتم خود را نمايان ساخت.
يادگار ارزنده وي مرحوم آيتاللّه حاج آقا شهابالدين اشراقي - داماد حضرت امام خميني (ره) - بود. او از شاگردان والد بزرگوارش، حضرت امام خميني و آيتاللّه محقق داماد و آيتاللّه العظمي بروجردي و صاحبنظر در فقه و تفسير و فلسفه بود. از تأليسفات اوست: 1 - تفسير سخن حق در 20 جلد (5 جلد آن به چاپ رسيده است) 2 - چهرههاي درخشان در تفسير آيه تطهير 3 - پاسداران وحي، در بحث امامت و نقد کتاب شهيد جاويد (اين دو کتاب را با همکاري آيتاللّه العظمي فاضل لنکراني نگاشته است) و کتابهاي غير چاپياش عبارتند از: 1 - کتاب الطهارة 2 - دانستنيهايي از اسلام 3 - فيالاحوط و الاقوي (25) وي در 1342 ق به دنيا آمد و در 1402 ق بدرود حيات گفت و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
درگذشت
سرانجام آن فقيه بزرگ قم، پس از عمري تلاش و کوشش در ترويج دين و بزرگداشت شعاير الهي، در سال 1341 ق در 68 سالگي چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست. در وفات ايشان، مردم و حوزه علميه قم يکپارچه عزادار شدند و به خصوص مرحوم آيتاللّه حايري، بسيار متأثر و نگران شده و در تسليت مرحوم اشراقي و برادران او فرمود:
«نه تنها شما يتيم شديد، بلکه برادري هم از دست من رفته است.»(26)
مردم حق شناس قم، پيکر پاکش را پس از يک تشييع باشکوه، در قبرستان شيخان - در جوار مرقد ميرزاي قمي - به خاک سپردند. عاش سعيدا و مات سعيدا.
پينوشتها:
1.مدرسي طباطبايي، کتابشناسي آثار مربوط به قم، ص 4.
2.اشراقي، مقدمه اربعين الحسينية، ص «ب».
3.مستوفي، شرح زندگاني من، ج 1، ص 699 - 700.
4.مدرسي طباطبايي، کتابشناسي آثار مربوط به قم. ص 73 - 78 (براي اطلاع بيشتر ببينيد).
5.مهدي عباسي. تاريخ تکايا و عزاداري قم، ص 259 - 260.
6.شريف رازي محمد. گنجينه دانشمندان. ج 1، ص 150.
7.شيخ آقا بزرگ تهراني. نقباء البشر. ج 3، ص 1186 و هدية الرازي، ذيل شماره 290.
8.شريف رازي، محمد. گنجينه دانشمندان. ج 1، ص 152 به نقل از: شيخحسين اردهشيرهقمي، تحفةالفاطميين. ج1.
9.تحفة الفاطميين، ج 1 و مدرس خياباني. ريحانة الادب، ج 3، ص 320.
10.شيخ آقا بزرگ تهراني .الذريعة، ج 1، ص 425.
11.ناصرالدين انصاري. مجله مسجد، ش.
12.مجله نور علم، ش 16 (تيرماه 1365 ش)، ص 84.
13.حاج شيخ عباس قمي. سفينةالبحار. ج 2، ص 17.
14.آثارالحجة، ج 1، ص 221 و علماي معاصرين، ص 130 به نقل از تحفة الفاطميين، ج 1.
15.محدث قمي. فوائد الرضوية. ص 602.
16.علي دواني. مفاخر اسلام. ج 11، ص .240 در آن متن پاسخ محدث قمي و اشعاري در مدح مرحوم آيتاللّه ارباب - که سروده محدث قمي است - ذکر شده.
17.شريف رازي. آثار الحجة. ج 1، ص 16.
18.همو. ج 1، ص 220.
19.مهدي عباسي. تاريخ عزاداري قم. ص .128 مجله نور علم، ش 16، ص 89 (با اندکي تغيير).
20.براي شرح و تفصيل بيشتر ر،ک: علي دواني. مفاخر اسلام. ج 11، ص 243 و مهدي عباسي. تاريخ تکايا و عزاداري قم. ص 269 و مجله نور علم، ص 16، ص 89.
21.شريف رازي. آثار الحجة. ج 1، ص 135 - 137 و گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 338.
22.محمد علي انصاري. ديوان اشعار. ص 195 - 197.
23.همو. ديوان اشعار. ص 121 - 122.
24.شريف رازي. گنجينه دانشمندان. ج 2، ص 70.
25.آثارالحجة. ج 1، ص 220.
منابع
1.آثار الحجة يا دائرة المعارف حوزه علميه قم. محمد شريف رازي. قم، انتشارات نوين 1335 ش.
2.اربعين الحسينية. حاج ميرزا محمد ارباب. چاپ انتشارات اسوه. 1372 ش.
* تاريخ تکايا و عزاداري قم. مهدي عباسي. چاپ قم.
3.تحفة الفاطميين في تاريخ قم و القميين. شيخ حسين قمي معروف به اردهشيره. چاپ قم.
* ديوان اشعار. حاج شيخ محمد علي انصاري قمي. چاپ قم، 1342 ش.
4.الذريعة الي تصانيف الشيعة. شيخ آقا بزرگ تهراني. چاپ بيروت.
5.ريحانة الادب في تراجم المعروفين بالکنية و اللقب. محمد علي مدرس خياباني. تهران، انتشارات علمي، 1335 ش.
6.سفينة البحار و مدينة الحکم و الآثار. حاج شيخ عباس قمي. تهران، کانون انتشارات عابدي.
7.علماء معاصرين. حاج ملا علي واعظ خياباني. تبريز، انتشارات قرشي.
* فوائد الرضوية في تراجم علماء المذهب الجعفرية. حاج شيخ عباس قمي. چاپ قم.
8.کتابشناسي آثار مربوط به قم. سيد حسين مدرسي طباطبايي. چاپ قم.
9.گنجينه دانشمندان. محمد شريف رازي. تهران، کتابفروشي اسلاميه، 1352 ش.
10.مجله نور علم. ش 16 (تيرماه 1365 ش) چاپ قم.
11.مفاخر اسلام (ج 11). علي دواني. تهران، دفتر اسناد انقلاب اسلامي.
12.هدية الرازي الي الامام المجدد الشيرازي. شيخ آقا بزرگ تهراني. چاپ نجف.
پايگاه حوزه الف