ايفاي مسؤوليت خانوادگي، ايثار، سعه ي صدر، سياست، عقل صبر عفو و علم مي خواهد. رياست خانه مواظبت از خانواده است که «رئيس القوم خادمُهُم ـ رئيس يک قوم يا جمعيتي خدمتگزار آن است».
در فرازهاي پيش آمد که چون زنان در انجام وظايف خويش کوتاهي کردند آنها را «موعظه» کنيد و گفتيم بهترين راه براي تأثير موعظه مهرباني، عطوفت و ملايمت است. قرآن شريف در باره ي «لقمان» مي فرمايد:
«و إذ قال لُقمانُ لِإبنه و هُو يَعظُهُ يا بُنيّ لا تُشرک بالله إنّ الشّرک لَظُلمٌ عظيمٌ (1)
«لقمان در مقام موعظه ي فرزندش گفت: اي پسرک من، به خدا شرک نياور که همانا شرک گناه بزرگي است.»
در اين آيه «لقمان» در مقام موعظه کردن، با تلطّف و عطوفت سخن مي گويد، و فرزندش را با مهرباني پند مي دهد. و سپس گفته ي خويش را بر پايه ي استدلال استوار مي کند. زيرا، تندي و پرخاش کردن نه تنها امکان تأثير موعظه را ازبين مي برد، بلکه سبب گستاخي و تجرّي مي شود.
استفاده از روايات در «موعظه»
براي موعظه ي خانواده استفاده از روايات اهل بيت، خاصه رواياتي که با آن موضوع خاص، تناسب بيشتري داشته باشد، بسيار ثمربخش است. مثلاً گفته مي شود: در روايات آمده است؛ «زني که در مقابل همسرش زبان درازي کند، زبانش در صف محشر آنقدر کشيده مي شود که روز قيامت اهل محشر اين زبان را پايمال مي کنند». يا «رسول گرامي (صلي الله عليه و آله وسلم) در شب معراج، در دوزخ زناني را ديدند که از زبانهايشان آويزان شده بودند، هنگامي که علت آن را از جبرائيل سؤال کردند، جبرائيل گفت اينها زناني هستند که در مقابل شوهرشان زبان درازي کرده اند».
البته، بيان اين احاديث و موارد بايد جنبه موعظه داشته و در کمال عطوفت باشد، و هرگز با تندي و سوء خلق موعظه نکنيم که در اين صورت نه تنها اثر مطلوب ندارد، بلکه اثر سوء خواهد گذاشت.
منشأ اختلاف زن و مرد
بايد توجه داشت که معمولاً ناسازگاري ها تقصير طرفين است، و چنين نيست که تنها زن مقصر باشد و يا مرد و عمدتاً منشأ ناسازگاري ها و اختلاف ها خودخواهي و عدم «سعه ي صدر» است. بطوري که اگر جامعه اي «سعه ي صدر» داشته باشد و خودخواهي ها را از خود دور کند نزاعها هم برطرف مي شود، بلکه اساساً مشکل و ناسازگاري پيش نمي آيد. بديهي است که هيچگاه توافق اخلاقي کامل ميان دو نفر، از جمله زن و مرد حاصل نمي شود. زيرا، اين توافق تنها در ميان انبياء و اولياي الهي متصوّر است که ارواحشان متحد است و همگي تسليم محض امر باري تعالي هستند. از اين رو، نبايد انتظار داشت که در يک خانواده زن و مرد در تمام جزئيات با هم توافق داشته باشند، اختلاف يک امر طبيعي است، و نبايد روابط خانوادگي را تحت تأثير قرار دهد و کانون خانواده را متزلزل کند.
چاره ي اختلاف سليقه در خانواده، داشتن «سعه ي صدر» است. يعني زن، و مرد هنگام روبرو شدن با اختلافات و مشکلات از تندي کردن و داد و فرياد بپرهيزند، عاقلانه و با آرامش ريشه ي اختلاف و مشکل را پيدا کنند و سپس در انديشه ي چاره جويي برآيند. پس از برطرف
شدن مشکل، منصفانه خداي را شاهد بگيرند که در بروز مشکل کداميک نقش اساسي داشته است.
انعطاف مرد
مردانگي اقتضا مي کند که اگر مرد در بروز اختلاف مقصّر بوده است اقرار کند و با کمال شهامت عذرخواهي نمايد. چه اگر مقصر باشد ولي زير بار نرود و اشتباه خود را نپذيرد، هرگز نمي تواند به موعظه ي زن بپردازد و موعظه اش بي اثر خواهد بود. در اينجا خود بيشتر محتاج موعظه و نصيحت است. اين حالت حکم به ناحق دادن است. در اين باره استاد بزرگوار ما، رهبر عظيم الشأن انقلاب، مي فرمودند: ضرب المثل «حرف مرد يکي است» که در ميان مردم رواج دارد، نادرست است. مرد کسي است که وقتي مرتکب اشتباهي شود اقرار کند. زيرا ما معصوم نيستيم، مسلماً اشتباهات بسياري داريم و لازم است که به اشتباه خود اقرار کنيم.
بنابراين، انسان بايد قابل انعطاف باشد. تنها کسي مي تواند در زندگي اجتماعي موفق باشد که خوي نرم و انعطاف پذيري داشته باشد، در غير اين صورت انسان مستبد و مطرود جامعه خواهد شد. از جمله نشانه هاي مروّت و مردانگي در آن است که در نزاع و اختلاف حق را به صاحبش دهيم. اين سخن که اگر مرد به اشتباه خويش اعتراف کند زن جسور و گستاخ مي شود و حرمت مرد مي شکند از وسوسه هاي شيطاني است زيرا همه چيز در برابر حق بي ارزش است، و بايد به آن
سر تسليم فرود آورد. امام حسن مجتبي (ع)، به «جناده» فرمودند:
«إذا اَردتَ عِزّاً بِلا عَشيره و هَيبَتاً بِلا سُلطانٍ فاخرُج مِن ذُلّ معصيه الله إلي عِزّ طاعه الله عَزّوجلّ (2)»
«اگر کسي بخواهد عزيز شود بدون اينکه عشيره اي داشته باشد، بر دلها حکومت کند و با هيبت و حرمت باشد بدون اين که سلطنت کند، بايد لباس خواري گناه را از تن برکند و لباس عزت بندگي الهي را بر تن نمايد.»
«إنّ الّذين آمنوا و عَملوالصّالحات سَيجعلُ لهُم الرّحمن وِدّاً (3)»
«آنان که به خدا ايمان آوردند و نيکوکار شدند، خداوند رحمان آنها را محبوب مي کند.»
گذشت و خطاپوشي
از ديگر صفاتي که مرد و زن در کانون خانواده بايد داشته باشند، گذشت و خطاپوشي است.
اين خصلت نيکو در سيده ي ائمه ي معصومين و انبياي الهي (عليهم السلام) جلوه ي تام دارد. آن بزرگواران بسيار با گذشت و خطا پوشند.
روزي شخصي از اهل شام به مدينه آمد، چشمش به امام حسن (عليه السلام) افتاد، او را نمي شناخت. وقتي از هويت او پرسيد و او را شناخت تحت تأثير تبليغات سويي که دشمنان اهل بيت عصمت پراکنده بودند حضرت را «قُربه إلي الله!!» دشنام گفت، بعد از آنکه
عقده ي دل خود را گشود و ناسزا و فحش بسيار داد، امام حسن (عليه السلام) بدون اين که خشمناک شوند و اظهار ناراحتي نمايند، نگاهي پر مهر و عاطفه به آن مرد انداختند، چند آيه قرآن را، مبني بر حسن خلق داشتن تلاوت فرمودند و افزودند: «ما براي هر نوع خدمت و کمک به تو آماده هستيم».
سپس، از او پرسيدند: «آيا اهل شام هستي؟» جواب داد: «آري». آنگاه فرمودند: «من با اين گونه برخورد و خلق و خوي آشنايي ديرين دارم و سرچشمه ي آن را نيک مي دانم. تو در شهر ما غريبي اگر احتياجي داري آماده ايم تا به تو کمک دهيم، و در خانه ي خود از تو پذيرايي کنيم، تو را بپوشانيم و به تو پول دهيم». مرد شامي که منتظر عکس العمل شديدي بود و تصور چنين گذشت و عفوي را نداشت چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمين شکافته مي شد و من در زمين فرو مي رفتم و اين چنين نشناخته و نسنجيده گستاخي نمي کردم. تا آن ساعت کسي در روي زمين از حسن بن علي و پدرش (سلام الله عليهما) برايم مبغوض تر نبود، ولي از آن هنگام به بعد کسي نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست».
نمونه اي ديگر از روايات
از امام صادق (ع) روايت شده است که فرمودند:
«اَلعفوُ عِند القُدره مِن سُنن المُرسلين و المُتّقين (4)»
«عفو کردن در حال قدرت از سنتهاي رسولان خدا و انسانهاي پرهيزکار است.»
و امير مؤمنان علي (ع) در باره عفو فرموده است:
«هنگامي که قدرت داريد عفو کنيد، همانا شکر کردن قدرتي که خداوند به شما عطا فرموده عفو است (5)» گذشت حضرت يوسف (ع) از گناه برادرانش و زليخا، سرمشقي براي روندگان راه اولياي خدا است. پيامبر خدا از آن ظلم عظيمي که برادرانش در حق او کردند، در اوج عزت و قدرت با بزرگواري و جوانمردي گذشت کرد و به آنان گفت: شما مرا عزيز مصر کرديد. پس از چهل سال که پدر را ملاقات کرد به او گفت: «شيطان ميان من و برادرانم فساد کرد.»
از جرم زليخا، نيز، گذشت و 9 سال زندان را به هيچ انگاشت.
بنابراين، بايد از گذشت و خطاپوشي پيامبران و پيشوايان دين (عليهم السلام) درس عبرت آموزيم و خود را از مصاديق آيه ي شريفه قرار دهيم که فرمود:
«واليَعفُوا وليَصفحُوا ألا تُحبّون أن يَغفر اللهُ لکُم واللهُ غفورٌ رّحيم (6)»
اهل ايمان بايد گذشت داشته باشند و گناه ديگران را ناديده بگيرند. مگر دوست نداريد که خدا هم از گناهان شما درگذرد؟ البته، خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
آثار گذشت
اگر انسان در محيط خانواده يا جامعه اشتباهات کوچک را ناديده پندارد و گذشت کند، اثر مناسبي در آن محيط دارد، و صفا و صميميت را در پي خواهد داشت. مهمتر اينکه اين امر باعث مي شود که پروردگار عالم در روز قيامت از بديها و خطاهاي انسان چشم بپوشد و او را ببخشايد.
وجود عفو و گذشت يقيناً کانون خانواده را با حرارت نگاه مي دارد موجب بخشش گناهان مي شود. پس هر گاه با اشتباهات و خطاي يکديگر روبرو شديد، بايد شعله هاي پرفروغ رأفت و عفو از قلبهاي شما زبانه بکشد و خطاها را بسوزاند، تا بذر عشق و محبت و گذشت در کانون گرم خانواده تان جوانه بزند و در سايه ي عفو و رحمت زندگي گرم و سراسر شور و حال و معنويت داشته باشيد.
نقش تفاهم در زندگي
شيريني و لذت و معنويت خانواده رهين تفاهم است. اگر تفاهم باشد استحکام و تثبيت نظام خانواده حتمي است.
«احمد حنبل» يکي از پيشوايان اهل سنت، در کتاب معروف خود «مُسند» از قول عايشه چنين گويد:
«روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه ي من بودند «صفيه» (7) از غذايي که پخته بود براي حضرت فرستاد. چون کنيزک
حامل غذا را ديدم، لرزه بر اندامم افتاد و از خود بيخود شدم، ناگاه ظرف غذا از دست او گرفتم و دور انداختم. سپس، چشمهاي رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) را ديدم که به من خيره شده بود، آثار خشم و نفرت از رفتار خويش را در سيمايش به خوبي مشاهده کردم. از خشم رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) به حضرتش پناه بردم و گفتم اميدوارم که مرا نفرين نکني.»
پيامبر (ص) فرمودند: عايشه، توبه کن.
عايشه گفت: «چگونه اين عملم را جبران کنم».
حضرت فرمودند: غذايي مانند غذاي «صفيّه» و ظرفي مثل ظرف او تهيه کن و برايش بفرست (8).
در اين مورد و نمونه هاي ديگر نيز پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) با بزرگواري و سعه ي صدر همواره سعي مي کردند که با برخوردي عاطفي و معقول مشکلات را برطرف کنند، و با تکيه به فرموده ي قرآن همواره آنان را نصيحت مي کردند.
ما نيز در پيروي از پيامبر عاليقدر خود هنگام ديدن اشتباهات، لغزشها را ناديده بگيريم و در صورت لزوم کاملاً مؤدبانه و با لحني که نشان دهنده ي موعظه و دلسوزي است تذکر بدهيم و اختلاف و اشتباه را با داد و فرياد و کتک کاري و بدزباني چاره جويي نکنيم. با تمسّک به روايات و سيره ي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) همديگر را
موعظه کنيم، از زندگي سراسر پند آن بزرگواران درس بگيريم و سخنان گهربار آنان را بازگو کنيم.
چند روايت ديگر
با اين که پيشتر به نمونه اي از احاديثي که در اين موضوع مورد استناد واقع مي شود اشاره رفت، اما به دليل اهميت مطالب به ذکر چند نمونه ي ديگر، نيز مي پردازيم:
معصوم (عليه السلام) مي فرمايند: «بهترين زنان شما زني است که هر گاه همسرش را خشمناک کرد و مورد عضب وي قرار گرفت و يا اين که هر گاه بر همسرش غضبي کرد، به او بگويد: دست من در دست توست و تسليم محض تو هستم (9)»
و باز فرموده اند: «اگر زني بخوابد در حالي که شوهرش از دست او راضي نباشد، ملائکه ي خدا تا صبح او را لعن مي کنند»
اگر مرد بتواند اين گونه روايات را با تبسم و تسلط بر اعصاب و طمأنينه و آرامش براي همسر خود بخواند بسيار اثر بخش است.
خوش خلقي
اگر مرد در بروز اختلافات و مشکلات مقصر هم نباشد اما حق ندارد که با همسر خود با زشتي و تندي برخورد کند. مرد وزن حق ندارند کانون گرم خانواده ،اولين مدرسه ي تعليم و تربيت فرزندان، را سرد
کنند. در تاريخ اسلام مي خوانيم يکي از اصحاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم)از دنيا رفت، حضرت در مراسم تدفين او شرکت کردند و به دست حضرتش به خاک سپرده شد، مادرش با جسد مي گفت: براي تو گريه نمي کنم، چرا گريه کنم؟ در حالي که به دست پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) به خاک سپرده شدي، و حتماً سعادتمندي. وقتي مادر او از سر قبر رفت پيغمبر خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) رو به اصحاب کردند و فرمودند: قبر چنان فشاري به او داد که استخوانهاي سينه اش در هم شکست. اصحاب عرض کردند: يا رسول الله او که آدم خوبي بود؟
حضرت فرمودند: آري، اما درخانه بداخلاق بود.
اگر انسان بر اعصابش تسلط داشته باشد و خشم خود را فرو پوشد و سعه ي صدر داشته باشد، هم مشکلات خانوادگي او برطرف مي شود و هم در شب اول قبر راحتي دارد، و خداوند تبارک و تعالي روز قيامت از او خواهد گذشت.
حسن نيت داشتن
مسئله ي قابل اهميت ديگر اين است که انسان درجامعه و در خانواده نبايد منفي باشد. بايد با حسن نيت مسايل را بنگرد.
زيرا، منفي بافي براي انسان ايجاد عقده، خودخوري، غيبت و شايعه پراکني مي کند. آدمهاي منفي باف روز قيامت به شکل مگس وارد صف محشر مي شودن، چون در دنيا بسان مگسان در پي آلودگي و عيب و نقص و اشتباهند.
از اين رو، هميشه خوبيهاي دوستان و همکاران، مخصوصاً خانواده ي خود را بايد در نظر داشته باشيم و از نقاط ضعف چشم بپوشيم.
حضرت عيسي (عليه السلام) روزي با عده اي از اصحاب از محلي مي گذشتند.درراه به بُزي که به مرداري تبديل شده بود برخوردند، هر يک از اصحاب زبان گشودند، و يکي از معايب آن را بگفتند، اما حضرت عيسي (عليه السلام) فرمودند:اين مردار عجب دندانهاي سفيدي دارد!
رفتار پيامبر خدا به ما مي آموزد که هميشه در پي يافتن عيوب ديگران نباشيم، که چه بسا در پيکر مرداري نيز نقطه ي مثبتي يافت مي شود.
پي نوشت :
1-سوره ي لقمان، آيه ي13.
2-مستدرک الوسايل، ج 11، ص 258، باب 18.
3-سوره ي مريم، آيه 96 .
4-بحارالانوار ج 68، ص 423.
5-سفينه البحار، جلد 2، صفحه ي 208.
6-سوره ي نور، آيه 22.
7-نام يکي از زنان پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) است.
8-مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه ي 272.
9-بحارالانوار جلد 103، باب اصناف النساء.
منبع:کتاب خانواده در اسلام/س