جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
شيخ محمّد خياباني
-(9 Body) 
شيخ محمّد خياباني
Visitor 486
Category: دنياي فن آوري

ولادت

شهيد شيخ محمد خياباني در سال 1297 ق در خامنه، از توابع شهرستان شبستر، به دنيا آمد. پدر او حاجي عبدالحميد در روسيه به تجارت مشغول بود و قريب سي سال در شهر پتروفسکي، پايتخت آن روز جمهوري خودمختار مسلمان نشين داغستان، مقيم و مشغول داد و ستد بود. شيخ محمد در اوايل کودکي مقدمات دروس آن دوره را در مکتب خواند و سپس به روسيه سفر کرد و در تجارت‏خانه پدر مشغول کار شد و پس از آن به تبريز بازگشت.

تحصيلات

شهيد خياباني بعد از مراجعت به تبريز مشغول تحصيل علوم ديني شد. فقه و اصول را از ميرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجي آموخت و در آن دو رشته از بهترين و مبرّزترين شاگردان حوزه درس ايشان بود و در اندک زماني به دليل برخورداري از هوش فراوان و کوشش بسيار به مراتب بالاي علمي نائل آمد.
وي علم هيئت و نجوم و حساب را در نزد مرحوم ميرزا عبدالعلي، منجّم معروف، تحصيل کرد و در آن فن نيز گوي سبقت را از هم‏دوره‏هاي خود ربُود و در اندک زماني توانايي حل مسائل مشکل هيئت را پيدا کرد. او در علم حکمت و کلام و طبيعيات و تاريخ و ادبيات نيز مهارتي در خور ستايش داشت.

مقام اخلاقي

شهيد خياباني علاوه بر مقامات علمي در اخلاق نيز مقام بلندي داشت. پس از وفات مرحوم آقاي حاجي سيد حسين پيش‏نماز، پدرزن فقيد آن شهيد ـ که در مسجد جامع تبريز امامت داشت ـ خياباني قريب چهار سال، ظهرها در مسجدجامع و شب‏ها و صبح‏ها در مسجد کريم‏خان، امام جماعت بود و بيش از هزار نفر در نماز جماعت به او اقتدا مي‏کردند.

زندگي سياسي

در سال 1324 ق (1285 ش) حکومت ايران تغيير يافته، اصول حکومت شورايي در ايران برقرار شد. دوره دوم زندگي مرحوم خياباني شروع شد و او مقدمات دوره فعاليت‏هاي سياسي خود را فراهم کرد. در ايامي که قواي ارتجاع و قشون محمدعلي ميرزا پيرامون تبريز را محاصره و آب و آذوقه را به روي اهالي شهر بسته بودند، خياباني تفنگ بر دوش، در سنگرها و به همراه مجاهدان، به دفاع از عدالت و آزادي مي‏پردازد. او زماني که از برخي مجاهدان اندک سستي حس مي‏نمايد، با بيانات شيرين و نطق‏هاي مهيّج، آنها را تشجيع مي‏کند و روح تازه‏اي در کالبد افسرده آنها مي‏دمد.
شيخ محمد خياباني در عين مجاهدت، عضو مؤثّر انجمن ايالتي بود و بعد از خاتمه سلطنت محمدعلي‏ميرزا به نمايندگي مردم و مجلس شوراي ملي، با رأي چشم‏گير انتخاب شد.

خياباني در مجلس

شيخ محمد خياباني در سال 1288 به جهت برخورداري از سابقه درخشان، به عنوان نماينده مردم تبريز براي مجلس دوّم انتخاب شد. وي بعد از انتخابات به تهران عزيمت نمود و در دفاع از آزادي و حقوق ملت از هيچ کوشش فروگذار نکرد. در طول مدت نمايندگي، استقلال‏رأي و شيوه خود را حفظ نمود. او در سنگر قانون‏گذاري خود را وارث خون هزاران شهيد انقلاب مي‏دانست و با موضع‏گيري‏هاي آگاهانه و ضدّاستبدادي و ضدّاستعماري، در کنار نمايندگان متعهّدي چون آيت‏اللّه مدرس به دفاع از مردم ستم‏ديده ايران پرداخت.

نطق خياباني در مجلس

در بحث مجلس درباره اولتيماتوم روس ـ که نوعي باج‏خواهي همسايه شمالي به حساب مي‏آمد ـ خياباني نطق غرّا و گيرايي ايراد نمود. آن شهيد راه عدالت و آزادي، پس از شرح وضعيت حکومت‏ها در جهان و ذکر حق حاکميت ملت‏ها، از دولت مي‏خواهد که به هيچ وجه اين اولتيماتوم را نپذيرد و تخلّف آنها را از معاهدات بين المللي گوش‏زد کند. شهيد خياباني معتقد بود: دولت سزاوار است با کمال احترام بگويد که اين تقاضا خلاف معاهدات و خلاف عهدهايي است که در عالم بسته شده است. هيچ‏کس و هيچ دولتي حق ندارد که اختيار و آزادي و استقلال کسي يا دولتي را از دست آنها بگيرد، مگر اين‏که به همان شيوه کهن دو هزار سال قبل برگردد. قبول اين تقاضا رخنه به استقلال ايران است. ممکن نيست اين ملت امور کشور و اختيار و استقلال خود را به ديگران واگذار کند....

استقلال مواضع

اغلب عالمان ديني که براي اصلاحات اجتماعي به‏پا مي‏خيزند، از استقلال موضع برخوردارند. اينان از همان ابتدا با اتکا به قدرت لايزال الهي براي استقرار بخشيدن به دين خدا و نجات جامعه به‏پا مي‏خيزند و در اين کار لحظه‏اي دچار ترديد نمي‏شوند و در طول مبارزه علي‏رغم روبه‏رو شدن با انواع مشکلات، استقلال رأي خود را حفظ مي‏کنند. شيخ محمد خياباني نيز داراي چنين خصوصيت بارزي بوده است.

سخنراني خياباني در ميتينگ سبزه‏ميدان تهران

پس از آن‏که دولت وقت به صلاح‏ديد ناصرالملک نايب السلطنه اولتيماتوم را قبول کرد و مجلس دوّم را بست، در حقيقت يک کودتا در ايران شروع شد. مرحوم خياباني در اجتماع اعتراض‏آميز مردم در سبزه‏ميدان شرکت کرد و در اين مراسم عليه کودتا و حکومت وقت و اولتيماتوم سخنراني کرد و مواضع خود و آزادي‏خواهان را بازگو نمود.
نيروهاي يپرم‏خان در پي دستور وزير امورخارجه، براي دستگيري خياباني و ديگر يارانش به سبزه‏ميدان آمدند، اما اثري از خياباني نيافتند. پس از اين واقعه آقاي معتمدالتجار به خياباني پيشنهاد مي‏کند که آن شب را در منزل او بگذراند. اما شيخ مي‏گويد، وظيفه خود را انجام داديم و نتيجه هم گرفتيم. دستگيري من براي آنها هنگامي ارزش داشت که مراسم برپا نشده و نطقي ايراد نشده بود. اما اينک ما اسرار را براي مردم فاش کرديم و جامعه را آگاه ساختيم.

هجرت

بعد از ماجراي بسته شدن مجلس و سخنراني در سبزه‏ميدان، خياباني براي زيارت مرقد امام هشتم و اقوام خود، همراه خانواده‏اش به مشهد مي‏رود و سه ماه در آن‏جا مي‏ماند. سپس عازم باکو و تفليس مي‏شود و از آن‏جا از طريق راه‏آهن به تبريز باز مي‏گردد. در اين ايام صمدخان شجاع الدوله از طرف روس‏ها حاکم تبريز شده بود؛ در نتيجه وارد شدن به تبريز براي او ميسّر نبود. اطرافيان خياباني به مشاوره پرداختند و قرار شد خانواده خياباني به تبريز عازم شوند و خود او براي مدتي در پتروفسکي نزد عمو و ساير خويشاوندان خود بماند ولي او راضي به اين کار نبود. لذا پس از مدت کوتاهي عازم تبريز شد.

مراجعت به تبريز

در دوره تسلط صمدخان شجاع‏الدوله دست‏نشانده روس‏ها، مرحوم خياباني به صورت مخفيانه به تبريز آمد و بلافاصله به خانه خود وارد شد. چون صمدخان در پي او بود، خانواده‏اش او را پنهان کردند و فقط يکي دو نفر از دوستان نزديکش از آمدن او به تبريز آگاه بودند.
شيخ محمد خياباني يک‏ماه به صورت مخفي در تبريز ماند و نهايتا رفقاي او چنين مصلحت ديدند که ورود او را به صمدخان شجاع الدوله اطلاع دهند. اين کار صورت مي‏گيرد و بعد از مذاکره حکمي مبني بر مصونيت خياباني صادر مي‏شود. در اين حکم شرط مصونيت او اشتغال صرف به امامت جماعت و تجارت ذکر مي‏شود.
مرحوم بادام‏چي مي‏گويد: مدتي شيخ در تبريز به کار امامت جماعت و تجارت مشغول شد، ولي در خفا ارتباط خود را با ياران و آزادي‏خواهان برقرار مي‏کرد و آنان در مسائل کشوري مشورت‏هايي با خياباني انجام مي‏دادند. کليه فعاليت‏ها به صورت مخفي انجام مي‏گرفت تا اين‏که اوضاع به قدري به وخامت گراييد که آتش قيام شعله‏ور شد.

تشکيل حزب دموکرات

به دنبال وقوع انقلاب اکتبر روسيه و کنار گذاشته شدن صمدخان از حکمراني آذربايجان، فضاي آزادي نسبي در تبريز ايجاد شد. در اين فرصت مرحوم خياباني با همکاري ياران خود حزب دموکرات را بنياد نهاد. اين در زماني بود که انقلاب بلشويکي در روسيه رخ داده و فعاليت‏هاي کمونيستي درحال توسعه بود و عواملي نيز در ايران اقدام به فعاليت‏هاي هماهنگ با انقلابيان شوروي مي‏کردند. اقدام شيخ محمد خياباني از اين‏جهت نيز حائز اهميت است؛ چرا که در اين ايام اگر تشکيلاتي براي مبارزه به دست روحانيت و متدّينان ايجاد نمي‏شد، بر اثر شدت فشار استبداد، عملاً فعاليت‏هاي کمونيستي تقويت مي‏شد.
اقدامات خياباني چنان پيش‏رفت که عوامل روسيه براي استفاده از فرصت پيش‏آمده، خود را حامي حرکت شيخ نشان دادند و عملاً موضع انفعالي گرفتند.

انتشار روزنامه تجدّد

موج تبليغات رنگارنگ که از سوي ايادي استعمار و استبداد صورت مي‏گرفت، خياباني و يارانش را واداشت تا براي بيان مواضع خود و نيز مشکلات مردم، دست به انتشار روزنامه بزنند. سهم اين روزنامه در پيشبرد قيام مرحوم خياباني به حدّي است که مي‏توان گفت بدون وجود آن، حتي قدم‏هاي اوّليه را نيز نمي‏توانست بردارد. اقدامات خياباني و دوستانش براي نجات کشور در اين نشريه درج مي‏شد و خيانت‏هاي حکام جور نيز به اطلاع مردم مي‏رسيد و همين امر مردم را بيش از پيش به صحنه مبارزه مي‏کشاند.

اقدامات خياباني

بعد از تشکيل حزب دموکرات و انتشار روزنامه تجدد، خياباني در اندک مدتي شعبات حزب را در تمام نقاط آذربايجان داير کرد و اصلاحات سياسي را آغاز نمود. سپس تشکيلات ژاندارمري آذربايجان را با قريب پانصد نفر ژاندارم راه انداخت. فعاليت دموکرات‏ها منجر به سقوط وثوق‏الدوله شد ولي قيام تداوم يافت و خواسته‏ها و اصلاحات طي تلگراف‏هاي متعددّي به گوش مسئولان مملکتي رسانده مي‏شد.

استقلال حزب دموکرات

خياباني با شناخت کامل از حرکت‏هاي داخلي و خارجي، مراقب تمامي جوانب قيام بود. عثماني‏ها مدت‏هاي طولاني خواب انضمام آذربايجان به اراضي خود را مي‏ديدند و از طرفي روسيه با حرکت‏هاي سلطه‏جويانه سعي در خفه نمودن حرکت‏هاي مستقل داشت. لذا وقتي عثماني‏ها به بهانه سرکوب شورش آشوري‏ها به ايران وارد شدند، دموکرات‏ها به مخالفت برخاستند و اين منجر به دستگيري خياباني و يارانش شد که بعد از تخيله خاک ايران آزاد شدند.

موفقيت در انتخابات

بعد از عزل مکرم الملک و گسترش فعاليت دموکرات‏ها و ايجاد آزادي نسبي، انتخابات دوره چهارم مجلس برگزار شد. فعاليت اعضاي حزب دموکرات و فداکاري آنها باعث شد شش نفر از آنها، از جمله مرحوم خياباني، با اکثر آرا به مجلس راه يابند.

قرارداد 1907 ايران و انگليس

وقتي وثوق‏الدوله اقدام به عقد قرارداد 1907 با انگليسي‏ها نمود، روزنامه‏تجدّد ـ که مديرمسئول آن شيخ محمد خياباني بود ـ طي مقالاتي، بي‏اعتبار بودن آن را گوش‏زد نمود و نوشت: مادامي که اين قرارداد از تصويب مجلس نگذشته، آن را بيش از يک ورق پاره چيز علي‏حده نمي‏دانيم و ترتيب اثري به آن نمي‏دهيم.
نمايندگان آذربايجان تحت قيادت رهبر مقتدر خويش، مرحوم خياباني، با حضور فعال در مجلس با اين قرارداد به مخالفت برخاستند. وثوق‏الدوله براي خنثي کردن اقدامات دموکرات‏ها دست به حرکت‏هايي زد تا بتواند قرارداد را از تصويب مجلس بگذراند. او سعي در محدود کردن فعاليت دموکرات‏ها نمود. اقدامات وثوق‏الدوله موجب تشديد فعاليت خياباني شد و حزب دموکرات کنترل تبريز را به دست گرفت.

آغاز قيام

با آغاز قيام شيخ محمدخياباني در فروردين 1299، دو روزِ تمام نيروهاي انقلابي شهر و ادارات دولتي تبريز را تصرّف کردند. شش ماه با کمال متانت مقاصد مورد نظر انقلابيون پي‏گيري شد و با هرگونه هرج و مرج و فتنه‏جويي برخورد مي‏شد. مرحوم بادام‏چي معتقد است: به شهادت اشخاص بي‏طرف از تجار و کسبه و اعيان، اگر قيام انقلابيون تبريز نبود و يا آن‏که اين نهضت در دست کس ديگري بود، حتما مملکت به طرف هرج و مرج مي‏رفت. تنها فداکاري حزب دموکرات و درايت و کفايت و تدبير شهيد خياباني بود که جلو اين سيل بلا گرفته شد و مملکت از بدبختي غير قابل تحمل نجات و استقلال ايران و اموال و اعراض اهالي از تعدّي و تجاوز اشرار حفظ شد.

نخست‏وزيري مشيرالدوله

در پي قيام پيروزمندانه مردم تبريز به رهبري شيخ‏محمّد خياباني، که در نتيجه کارهاي نامناسب وثوق‏الدوله تشديد شده بود، امکان ادامه کار براي وثوق‏الدوله از بين رفت. پس از عزل او مشيرالدوله به نخست‏وزيري انتخاب شد. مشيرالدوله براي مقابله با قيام تبريز مهدي‏قلي‏خان هدايت معروف به مخبرالسلطنه را به سِمَت والي آذربايجان برگزيد و او را مأمورِ براندازي قيام تبريز کرد. مخبرالسلطنة از طريق صحبت با دوستان خياباني او را تشويق به پايان بخشيدن به قيام کرد، ولي مرحوم خياباني به او اعتنايي نکرد. مخبرالسلطنه چون از راه تزوير و فريب و مذاکره نتوانست خياباني را از ادامه مبارزه منصرف کند، با رئيس قزاق‏خانه تبريز ـ که کلنل روسي بود ـ دست به دست هم داد و نقشه حمله به نيروهاي خياباني را طراحي کرد سرانجام در بامداد 21 شهريور 1299 که بيشتر نيروهاي مرحوم خياباني براي سرکوبي اشرار محلي به اطراف تبريز رفته بودند، به مقرّ حکومت خياباني حمله کرد و پس از کشتن و خلع سلاح کردن نيروهاي باقي‏مانده خياباني مرکز آزادي‏خواهان را به تصرّف درآورد.

تعقيب خياباني

پس از تصرّف مقرّ حکومت مجاهدان تبريز به دست قزاق‏هاي کلنل روسي و نيروهاي حکومتي، مخبرالسلطنه به تعقيب شيخ‏محمدخياباني پرداخت. وقتي قزاق‏ها به خانه خياباني حمله کردند، او قبل از اين‏که آنها به او دست بيابند از راه پشت‏بام خود را به خانه شيخ حسن‏علي ميانجي رساند. شيخ حسن‏علي به خياباني اصرار کرد که از مخبرالسلطنه براي او تأمين بگيرد. امّا رهبر شجاع قيام تبريز گفت: شما شخصيّت بزرگي هستيد. او کوچک‏تر از آن است که شما نزد او برويد. اصرار شيخ‏حسن‏علي به جايي نمي‏رسد و آخرين سخني که شيخ محمّد خياباني در پاسخ به اصرارهاي او گفت اين بود که «من کشته شدن را به تسليم شدن در برابر مخبرالسلطنه ترجيح مي‏دهم. من پيش دشمن زانو بر زمين نمي‏زنم. من فرزند انقلابم». شيخ حسن‏علي با شنيدن اين حرف‏ها و اين همه شهامت و استقامت شيخ را تحسين کرد.

شهادت شيخ محمد خياباني

وقتي شيخ محمّد خياباني پس از سقوط مقرّ حکومتي مجاهدان حاضر به تسليم نشد، در ظهر 22 شهريور 1299، قزاق‏ها به مخفي‏گاه او پي بردند. آنها به آن‏جا حمله کردند و به او قول دادند در صورت عدم تيراندازي به او شليک نخواهند کرد. شيخ در محلي مخفي شده بود که کاملاً به قزاق‏ها مسلّط بود، ولي به اعتبار قولي که به او داده شده بود از تيراندازي به سوي آنها خودداري کرد. امّا سردسته قزاق به محض روبرو شدن با خياباني به صورت بسيار ناجوان‏مردانه او را به رگبار بست و او را در دم به شهادت رساند. آن‏گاه جنازه او را به مقرّ فرمانروايي مخبرالسلطنه حمل کردند و سپس بدون هيچ‏گونه تشريفات، در گورستان امام‏زاده سيدحمزه دفن کردند.

اهداف قيام شيخ‏محمد خياباني

از بررسي سخنان رهبر قيام تبريز و موضع‏گيري‏هاي او چنين برمي‏آيد که قيام مجاهدان تبريز به منظور تحقق بخشيدن به اموري از اين دست بود:
1. قطع دست اجانب از سلطه پيدا کردن بر کشور و منابع آن؛
2. از بين بردن استبداد و احيا و اجراي قانون مشروطيت؛
3. سروسامان دادن به اوضاع آشفته کشور و حفظ استقلال همه‏جانبه ايران؛
4. همکاري با نهضت جنگل به رهبري ميرزا کوچک‏خان در راه اصلاح اوضاع کشور و بيدار کردن مردم.

علل شکست قيام خياباني

درباره علل عدم پيروزي نهضت مجاهدان تبريز به اموري اشاره شده است که ازجمله آنهاست:
1. خيانت عوامل بيگانه؛
2. کم‏بودن نيروهاي مقاومت؛
3. اعتماد بيش از حدّ به افراد به ظاهر حزب؛
4. عدم همکاري هم‏پيمانان خياباني؛
5. استقلال رأي خياباني در حفظ مواضع اصيل انقلابي و حاضر نشدن به همکاري با روس و انگليس.
سخناني کوتاه از شيخ محمّد خياباني
ملّتي که از مرگ نمي‏ترسد هرگز نمي‏ميرد.
اوّلين لازمه شرافت هر ملّت استقلال است؛
حافظ و نگهبان استقلال هر ملّتي شجاعت و قهرماني اوست.
انتظام و انضباط شرط عمده موفقيّت است.
اعتماد به نفس شرط عمده موفقيّت است.
شجاعت مادّي بي‏شجاعت معنوي کامل نيست.
ترسْ عامل عمده اسارت ملّت‏هاست.
در راه زندگي شرافتمندانه بايد از جان و مال گذشت.
استقلال ملّت‏ها را فقط فضايل و اخلاق عالي مي‏تواند محفوظ دارد.
منبع: سايت حوزه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image