فطرت
از نظر قرآن و روايات فطرت انسان، اسلام و کليات آن را پذيرا است. يعني، «اسلام» و «کليات قوانين» آن در سرشت انسان نهفته است. از اين رو، اگر شخصي از «اسلام» و «کليات» آن منحرف شود نخست پدر و مادر و در وهله ي دوم معلمان و در مرحله ي سوم محيط و جامعه در انحراف او مقصرند. زيرا، قرآن مي فرمايد:
«فَأقم وَجهک للدّين حنيفاً فطرت الله الّتي فَطرالنّاس عليها لا تَبديل لِخلق الله ذلک الدّين القَيّمُ و لکنّ اَکثر الناس لا يَعلمون» (1)
و نيز «کُلّ مَولودٍ يُولد علي الفطره حتّي يَکون اَبواهُ يُهوّدانه و يُنصّرانه (او يُمَجّسانه)» (2)
«هر کودکي بر فطرت خود (که اسلام است) متولد مي شود. و والدين او هستند که او را «يهودي» و «نصراني» يا «مجوسي» مي کنند.»
يعني گرايش به اسلام در فطرت هر کودکي که چشم به جهان مي گشايد نهفته است و اگر پس از آن، «يهودي» يا «نصراني» و يا «مجوسي» بشود، پدر و مادرند که اين انحراف از فطرت را سبب شده اند.
پس، هر طفلي بر مبناي فطرت اسلامي متولد مي شود و بنابراين، بايد روح سالمي داشته باشد. چنانچه در کودکي، روان ناسالم و منحرفي از فرزندان خويش مشاهده کنيم، نشان از کوتاهي والدين دارد، که از راه وراثت، تغذيه يا تربيت بدانها ستم کرده اند.
بستگي سعادت و شقاوت فرزندان به والدين
بنابراين، قرآن شريف با کمال صراحت فرموده است اگر پدر و مادر در تربيت فرزندانشان کوتاهي کنند، در روز قيامت زيانکار خواهند بود. يعني اگر دختري بي عفتي کند يا در امور ديني اش سستي ورزد و يا پسري از مسير اسلام منحرف شود، و باعث آن، کوتاهي پدر و مادر در امر تربيت باشد، روز قيامت علاوه بر اينکه آن پسر و دختر روانه دوزخ مي شوند، پدر و مادر آنها هم در آتش خواهند سوخت اگر چه به ظاهر انسانهاي خوبي باشند.
در کتاب «حليه المتقين» مرحوم «علامه مجلسي» در اين باره از زبان روايات، سخن بسيار رفته است. شما را به مطالعه اين کتاب بسيار شريف و ارزنده و عمل بدان سفارش مي کنيم و در اينجا از تفصيل مطالب درمي گذريم.
به هر حال، سعادت و شقاوت فرزندان به پدر و مادر بستگي فراواني دارد. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
«الشقيُّ مَن شَقي في بَطن اُمّه و السّعيدُ مَن سَعِد في بَطن اُمّه» (3)
«بدبخت کسي است که در شکم مادر گرفتار شقاوت شود و خوشبخت کسي است که در شکم مادر سعادتمند باشد».
از اين رو، اسلام براي جلوگيري از پيدايش نسلهاي فاسد و ناقص از نظر جسمي و خاصه از نظر رواني، تعاليم لازم و سودمند بجاي گذاشته است که اگر اين تعاليم به مرحله ي اجرا گذاشته شود، کمتر انحرافي پيش مي آيد. زيرا، زمينه ي بروز گناه بسيار ضعيف مي شود و چنانچه فرزندي با وجود رعايت تعاليم اسلامي از سوي پدر و مادر منحرف شود، تنها خود مقصر خواهد بود.
حکايتي از شيخ فضل الله نوري قدس سره
يکي از بزرگان نقل مي کند که چند روز قبل از شهادت «شيخ فضل الله نوري» در زندان با او ملاقات کردم. به ايشان عرض کردم که پسر شما خيلي لاابالي است و بر ضد شما کار مي کند. شيخ شهيد فرمود: اين موضوع را از پيش مي دانستم. و افزود اين پسر در نجف به دنيا آمد و مادرش شير نداشت. از اين رو، مجبور شديم که براي شير دادن او زني را در نظر بگيريم. بعد از مدت زيادي که اين کودک از شير آن زن خورد ناگاه متوجه شديم که آن زن خيلي بي عفت و لاابالي است و به دل کينه ي اميرالمؤمنين (عليه السلام) دارد! از همان وقت دريافتيم که سعادتمند شدن اين پسر کاري است بسيار مشکل. (4)
تذکر
اين هشداري است به ما که مواظب طعاممان باشيم و سعي وافر کنيم تا نطفه ي فرزندانمان با محبت اهل بيت (عليهم السلام) بسته شود. اين مسؤوليت بزرگ بيشتر بعهده ي شما مردان است. اگر خداي ناکرده بر اثر غذاي حرام، فرزندان شما از اسلام و فطرت خدايي خويش انحراف پيدا کنند، مسؤول خواهيد بود و روز قيامت از دست شما به باري تعالي شکايت مي برند. پدران و مادران بهوش باشند که پيش از انعقاد نطفه و هنگام تکوين جنين به هيچ چيز جز خدا و محبت اهل بيت عصمت (عليهم السلام) نينديشند.
تأثير روحيات والدين
در خبر آمده است که زن سفيدپوستي، طفل سياهي بدنيا آورد. اين امر موجب اختلاف شد و عفت زن مورد شک قرار گرفت. اختلاف بالا گرفت تا به محضر امام علي (عليه السلام) برده شد.
امام (عليه السلام)با پرس و جو دريافتند که زن گناهکار نيست. از اين رو، مسئله را به گونه اي ديگر مورد بررسي قرار دادند و پرسيدند: هنگام انعقاد نطفه اين کودک در اطاق شما عکسي بوده است؟ عرض کردند: آري، عکس غلام سياهي به ديوار بود.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمودند: اين نوزاد حلال زاده و از آن شما است.ولي، در حال انعقاد نطفه نگاه مرد به آن عکس بوده و اين نگاه در نطفه تأثير گذاشته و بچه را سياه کرده است!
تقصير والدين در نقص عضو نوزادان
بنابراين، خداوند تبارک و تعالي طفل را در شکم مادر سالم و زيبا صورت بندي مي کند. ولي، اشتباهات و گناهان پدر و مادر است که باعث فلج و نقص کودک و يا شرارت او مي شود.
پس، زن در دوران بارداري بايد مواظب روحيه ي خود باشد، گناه نکند، بي نشاط و دلمرده نباشد، در انجام فرايض ديني کوتاهي و سستي نکند، از وسوسه هاي شيطاني بپرهيزد، ادعيه و زيارات را فراوان بخواند. اذکار و اورادي بر زبان جاري داشته باشد، تا روح و جسم کودک او سالم بماند و زمينه ي سعادت کودک خويش را هموار کند. نوزاداني که فلج بدنيا مي آيند يا ناقص العضو هستند يا به امراض رواني دچارند پدر و مادر آنها مقصرند.
اگر خانه اي که زن بارداري در آن زندگي مي کند، آلوده به گناه و ناراحتي و بي نشاطي و غم و غصه باشد، کودک گنگ زاده مي شود يا به بيماريهاي رواني دچار مي شود يا با نقص عضو به دنيا مي آيد و...
نقش نيت در تکوين شخصيت فرزندان
فکر و نيت کار خير، در درگاه خداوند، ثواب داده مي شود . اما، از الطاف بزرگ الهي اين است که فکر گناه باعث عقوبت و عذاب انسان نمي شود، يعني مادامي که آدمي مرتکب گناه نشده باشد، گرفتار عذاب الهي نخواهد شد. ولي، فکر گناه در دل انسان اثر وضعي مي گذارد.
از اين رو، حضرت عيسي (عليه السلام )به حواريون سفارش مي کرد که برادرم موسي (عليه السلام) فرموده است: «زنا نکنيد» و من مي گويم: «فکر زنا هم نکنيد، زيرا، به زنا انديشيدن دل را سياه مي کند».
فکر گناه اگر چه گناه محسوب نمي شود، اما حتماً در دل انسان و روحيه جنين اثر سوء مي گذارد.
شقاوت حجاج
«حجاج بن يوسف سقفي» مردي بسيار نانجيب بود و در شقاوت گوي سبقت از همه ربوده بود. به اعتراف خودش صد و بيست هزار شيعي را به جرم محبت اهل بيت (عليهم السلام) کشته است. وي در زير آفتاب سوزان، زنداني ساخته و غذاي زندانيانش را دو گرده نان قرار داد که
با خاکستر مخلوط بود. به طوري که زندانيان يکي پس از ديگري در روزهاي نخست زنداني شدن جان مي سپردند.
اين نامرد آنقدر شقي و نانجيب بود که مي گفت از لذتهاي من اين است که ببينم شيعه اي در خونش دست و پا مي زند. و بنابراين هنگام ناهار دستور مي داد، شيعه اي را در برابرش گردن بزنند، تا غذا خوردن او همراه با دست و پا زدن شيعه اي در خونش، باشد!! اين همه شقاوت حاصل شرکت شيطان در انعقاد نطفه ي اين پليد بوده است.
چنانکه از امام سجاد (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) روايت شده است که «قساوت و شقاوت حجاج بخاطر شرکت شيطان در نطفه اش بوده است.» ازمطالعه ي تاريخ نيز بدست مي آيد که مادر حجاج زن لاابالي بوده است.
نقش نيت در انعقاد نطفه
در مورد «شيخ انصاري»ـ عليه الرحمه ـ گفته شده است که مادر ايشان در دوران بارداري هيچ گاه طهارت را از دست نداد و در دو سالي که شيخ را شير مي داد، همواره با وضو بود. شکي نيست که فکر و نيت اعمال صالح و ثواب در هنگام انعقاد نطفه اثر مثبت و معنوي در روحيه و آينده ي فرزندان دارد و افکار آلوده به گناه آثار سوء و منفي از خود بجاي مي گذارد. از اين رو، مادران بايد در زمان بارداري و هنگام شيردادن کودکان با طهارت باشند و هم آنها و هم پدران از نگاه
به نامحرم کردن بپرهيزند که زمينه شقاوت را در فرزندان پديد مي آورد. براي داشتن فرزنداني پاک و سالم، به هنگام انعقاد نطفه با صميميت و با نشاط باشيد، زبان از ذکر خدا فرو نبنديد.
غرايز نوزادان
از بدو تولد برخي از استعدادهاي بالقوه ي انسان رو به فعليت مي گذارد و بعضي ديگر همچنان بالقوه باقي مي ماند. مثلاً در ساعات نخستين تولد استعداد غذاخوردن طفل به فعليت مي رسد و از مادر شير مي مکد تا سير شود.
غرايز حقيقت جويي، علم يابي و... همه بالقوه هستند و به مرور زمان به فعليت مي رسند.
از حديث شريف «اُطلب العلم من المهد الي اللحد» استفاده مي شود که آغاز تربيت و تعلم کودک از بدو تولد آغاز مي شود.
حکايت
حکايت شده است که در جنگ جهاني دوم هنگامي که آلماني ها فرانسه را اشغال کردند، زني فرانسوي به جراحي مغز احتياج پيدا کرد. هنگام عمل جراحي، وقتي چاقوي جراح به رگي از مغز آن زن اصابت کرد، زن در حال بيهوشي شروع به خواندن سرود آلماني کرد! وقتي چاقو را از رگ مغز برداشت، سرود خواندن زن هم قطع شده براي بار دوم چاقو را به آن رگ زد، سرود خواندن زن نيز آغاز شد. اين امر
موجب شگفتي پزشکان شده بود پس از بهوش آمدن زن بر تعجب پزشکان افزوده شد. زيرا، وي اظهار مي کرد که قادر به تکلم به زبان آلماني نيست.
در بررسي اين پديده ي شگفت انگيز عده اي از پزشکان و روانشناسان به دور هم گرد آمدند و به تحقيق پرداختند. پس از مطالعات بسيار دريافتند که اين زن هنگام يورش سربازان آلماني به منزلشان کودک خردسالي بوده است و سرودهايي که آلمانيها در آن هنگام مي خواندند در مغز او اثر گذاشته و در ذهن او به يادگار مانده بود.
اين واقعه از نظر روايات نيز قابل تصديق است. زيرا، در اخبار آمده است که هنگامي که طفل متولد مي شود، در گوشش اذان و اقامه بگوييد. و نيز «زن و شوي در معرض ديد کودک خردسال نيز، حق همخوابي و ملاعبه ندارند که اگر چنين کنند و فرزند زناکار بار آيد بايد تنها خود را سرزنش کنند».
اين دستورها نشان از تأثير پذيري ذهن کودکان دارد.
تربيت کودک نسبت به دوران زندگي او به سه قسمت تقسيم مي شود:
1-از تولد تا هفت سالگي
2-از هفت تا چهارده سالگي
3-از چهارده سالگي تا هنگام ازدواج
قوانين تربيتي اسلام
اگر والدين در تربيت شايسته ي کودک همت گمارند، به قوانين تربيتي اسلام آشنا باشند و از آنها مدد گيرند، بسياري از نارساييهاي ناشي از وراثت و غذاي شبهه ناک و... جبران پذير است. به سخني ديگر چنانچه به هر وسيله اي زمينه ي شقاوت در کودک به وجود آمده باشد، تربيت صحيح اسلامي عاملي براي از بين بردن آن زمينه است. به طوري که حتي محيط فاسد، رفيق بد، معلم بي دين و... در انحراف انسان کارگر نيفتد.
بنابراين، «تربيت» عامل اساسي است و بايد بدان توجه بسيار شود. والدين، بايد اصول تربيت در اسلام را بياموزند و در مراحل مختلف زندگي کودک، آن اصول را بکار گيرند.
حقيقت جويي
پيش از اين، اشاره شد که اولين غريزه ي طفل پس از تولد احساس گرسنگي و سيري است. حقيقت جويي و تعلم نيز، از ديگر غرايز اوليه است که پس از آن به فعليت مي رسند و غرايز بالقوه ي ديگر کودک در طول زمان بروز خواهد کرد. اما، والدين بايد غرايز و استعداد کودکان خويش را به خوبي شناسايي و ارزيابي کنند و آنها را با الهام از تعاليم
الهي تحت تربيت صحيح اسلامي قرار دهند. يکي از مصاديق تربيت درست غرايز اين است که در جهتي گام برداريم که غرايز فرزندان ما در موقع معيّن طبيعي و فطري آنها به فعليت برسند و از انجام اموري که باعث شکوفايي غيرطبيعي غرايز مي شود خودداري نماييم. مثلاً قبل از رسيدن کودکان به سن بلوغ نبايد با صحنه هاي جنسي برخورد کنند، يا در برابر آنها از اين موضوع گفتگو شود يا عکس و فيلمهاي مهيجي ببينند. چون در آن صورت کودکان دچار «بلوغ زودرس» مي شوند. يعني در سنين پايين تر از سن طبيعي بالغ مي شوند اين امر موجب مي شود که برخي از استعدادهاي کودکان از بين برود، به ذهن و حافظه ي آنها نيز زيان برسد و علاوه بر آن، بسياري از ارزشهاي انساني و معنوي فدا شود.
از اين رو، روان شناسان تأکيد دارند که غرايز کودکان نبايد زودتر از حد معمول و طبيعي به فعليت برسد و هنگام شکوفايي نيز بايد تعديل شوند. پس، لازم است که حالت نشاط و شادابي کودک همواره حفظ شود تا غرايز او کشته نشود يا به مسير انحرافي نيفتد.
مذهب گرايي
از جمله غرايز بسيار مهمي که از اوان کودکي و بلکه طفوليت، بايد بدان توجه شود، غريزه ي «مذهب گرايي» است. امروزه، براي همه مسلم شده است که انسان غريزه اي بنام «مذهب گرايي» دارد که فطري است و قرآن شريف به فطري بودن آن تصريح فرموده است.
از اين رو، بر والدين است که کودکانشان را از ابتدا به خواندن نماز تشويق و ترغيب کنند. البته، تشويق بايد همواره با تلطف بسيار و مهرباني شاياني همراه باشد، به گونه اي که کودکان به طور «خودکار» و «طبيعي» نماز خوان شوند نه با زور و بداخلاقي و عصبانيت.
حکايت
پزشکي بود که به مقدسات اسلام توهين مي کرد و برخوردهاي زننده اي داشت با اينکه در محيط اسلامي بزرگ و تربيت شده بود. پس از تحقيق، متوجه شديم که بيماري اين پزشک از سخت گيريهاي پدرش ناشي شده است.
مي گفت: پدرم هر صبح با چوب، بالاي سر من مي آمد، و مرا براي خواندن نماز صبح بيدار مي کرد. اگر لحظه اي دير بلند مي شدم، چوب را به گرده ام مي کشيد و بر سر و صورت و بدنم مي نواخت!! به اين ترتيب، وي از اوان کودکي بر اثر برخورد ناصحيح و غير اسلامي پدر دچار عقده و بيماري رواني شده و در سنين بالا باعث آن شده است که وي نسبت به اسلام و مقدسات دين بدبين شود و به آنها جسارت کند.
روش صحيح پرورش غرايز
بنابراين، اگر چه غريزه ي مذهب را بايد از دوران طفوليت در کودک پروراند، اما اين امر نبايد به شيوه هاي غير اسلامي انجام شود. مثلاً کودک ده ساله ي ضعيف را نبايد با زور، وادار کنيم که در هواي داغ
تابستان 30 روز روزه بگيرد. اين راه تربيت و رشد غريزه مذهب نيست. بلکه، بايد کودک را با تشويق، ترغيب و تلطّف تربيت کرد و غرايز او بر اين اساس رشد کند و هدايت شود. براي اين امر بکارگيري روزه هاي چند ساعتي، که ميان کودکان مرسوم است، مفيد و مناسب است. با همين نوع روزه مي توانيم کودکان را به اين عبادت بزرگ تشويق کنيم و غريزه ي مذهبي آنان را رشد دهيم.
هم چنين، با پول، ناز و احترام کردن به شخصيت کودکان بخوبي مي توان غرايز آنها را رشد داد و هدايت کرد. مثلاً، اگر کودک شما پشت سر کسي سخن گفت، او را توبيخ نکنيد.
بلکه، به گونه اي تلطّف آميز، او را از اين کار منع کنيد تا اهل غيبت نشود.
نقش تلطف و مهرباني در تربيت
«و إذ قال لقمان لإبنه و هُو يَعظُه يا بُنيّ لا تَشرک بالله إنّ الشّرک لَظُلمٌ عَظيمٌ» (5)
«اي رسول ما، ياد کن وقتي را که لقمان در مقام پند و موعظه به فرزندش گفت: اي پسر عزيزم هرگز به خدا شرک نياور که شرک ظلم بسيار بزرگي است.»
بعضي از بزرگان معتقدند که قيد «و هو يعظه» بحسب ظاهر اضافه است، ولي از اين جهت در کلام آمده است که آيه ي شريفه در صدد بيان اين نکته است که «لقمان» در مقام موعظه با «تلطف» و «مهرباني» عمل مي کند.
بنابراين، اگر بتوان هر کدام از اين غرايز را در مسير به فعليت رسيدن بخوبي رشد و هدايت کرد، فرزندان ما مسلمان و مقيد به حال مردم خواهند شد. در غير اين صورت، فرزندان مالجوج، عقده اي ، متکبر و ظالم بار خواهند آمد و خود در اين سوء تربيت مقصريم چون در اثر سوء تربيت، فرزندان خود را به شقاوت و خسران دنيا و آخرت ره برده ايم.
تذکر
از اين رو، بر تمام برادران ديني و ايمان است که همانطوري که به کارهاي اجتماعي اهميت مي دهند، بايد حتماً به تربيت خانواده ها و کودکان خود نيز اهميت بدهند. دل انسان بايد براي تربيت صحيح اولادش نيز بتپد، به فکر تربيت صحيح فرزندان خود باشد و از عهده ي اين مسؤوليت خطير نيز به شايستگي تمام برآيد.
مطالعه ي نقش تربيت در پسر يزيد(لعنت الله عليه)
مي دانيد «يزيد بن معاويه» 3 سال حکومت کرد. سال اول حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) را به شهادت رساند و سال دوم مدينه را قتل عام کرد و آنقدر آدم کشت که در کوچه ها خون راه افتاد و سال آخر حکومتش هم خانه ي خدا را به آتش کشيد.
پس از به درک واصل شدن يزيد، جُهّال دور پسرش را گرفتند و گفتند: تو بايد جانشين پدرت شوي. او هم پذيرفت. سپس، به مسجد رفت. همه مردم در مسجد جمع شده بودند. مراسم بسيار بزرگي برپا
شده بود. همه ي بزرگان، شيوخ، رؤسا، اشراف، و مردم عادي جمع شده بودند. وي به مسجد وارد شد و بر بالاي منبر رفت.
مردم منتظر بودند که به سخنراني و خطبه ي خليفه جديد مسلمانان گوش فرا دهند. مجلس از ابهت خاصي برخوردار بود. او روي منبر قرار گرفت و چنين گفت:
خودداري از پذيرش خلافت
پس از حمد و ثناي خداوند، اي مردم ما به وسيله شما امتحان شديم و شما به وسيله ما... همانا نياي من «معاويه بن ابوسفيان» با کسي در امر خلافت به نزاع پرداخت که در خويشاوندي با پيامبر خدا از او سزاوارتر و در اسلام از او شايسته تر بود. کسي که پيشرو مسلمانان بود و اولين مؤمن و پسرعموي پيامبر و پدر فرزندان خاتم الأنبياء (صلي الله عليه و آله وسلم) بود.
آنگاه که پدرم عهده دار حکومت شد با اين که از او اميد خير نمي رفت، بر مرکب هوس نشست، به توجيه گناهانش پرداخت، و آنها را نيک پنداشت. «معاويه بن يزيد» سپس، شروع به گريستن کرد و گفت: ناگوارترين چيزها بر ما آنست که همگي بد مردند و به رسوايي بازگشتن «يزيد» را مي دانيم چه او عترت پيامبر را کشت و حرمت را از ميان برد و کعبه را به آتش کشيد. من کسي نيستم که امر شما را به عهده بگيرم و مسؤوليتهاي شما را تحمل کنم. اکنون خود دانيد و خلافت خود. در حال حاضر، امام بر حق «علي بن الحسين (عليه السلام)»
در مدينه است. مادرش از ميان مجلس زبان به اعتراض گشود و گفت: اي کاش لکه ي خوني بودي و به دنيا نمي آمدي تا تو را چنين ببينم. او هم در پاسخش گفت: آري مادر راست گفتي، کاش لکه ي خوني بودم و به دنيا نمي آمدم تا پسر پدري چون يزيد باشم. سپس، از منبر پايين آمد و به گوشه اي رفت و در خانه اي عزلت گزيد و آنقدر غصه خورد که سرانجام در سن 22 سالگي مرد.
نقش معلم صالح
تحقيق کردند تا ببينند چگونه از يزيد بن معاويه، يک چنين پسري متولد شده است. در ريشه يابي از اين امر دريافتند که اين پسر معلمي صالح داشت که او را تحت تربيت صحيح قرار داده بود و او را از مسير کثيف ترين راه هاي ضلالت و گمراهي و شقي ترين خانواده به راه راست هدايت کرده است.
اين شاهدي است بر اين که تربيت صحيح اسلامي، اثرهاي نطفه ي حرام، غذاي حرام، محيط فاسد، پدر و مادر گناهکار را خنثي مي کند.
رعايت ميانه روي در رشد غرايز
مسئله اي که ذکرش بجاست اين است که اگر چه بايد با تشويقات و تحسينها غرايز کودکان خود را کنترل و تعديل و هدايت کنيم، ولي بايد بسيار مواظب باشيم که در اين امر افراط نشود. نتيجه ي اين کار نيز همچون برخورد خشونت آميز است.
يعني: اگر بچه «لوس» بار بيايد حالت تکبر و خودخواهي در او به وجود مي آيد. بنابراين، نبايد با تشويقات بيش از اندازه ي لازم روحيه ي قلدري و استبداد را در فرزندان خود به وجود آوريم. اگر تلطّف و مهرباني، بي جا و بي اندازه و حساب نشده باشد فرزند شما براي جامعه نه تنها مفيد نخواهد بود بلکه سربار جامعه مي شود. بهترين تربيت، تربيت عملي است. وقتي انسان در منزل اصول اسلامي و انساني را رعايت کند، به حقوق افراد خانواده احترام بگذارد، نماز اول وقت و با طمأنينه بخواند، شوخي هاي بي جا و حرفهاي بيهوده نزند، غيبت نکند، دروغ نگويد، بدزباني و بداخلاقي نکند، طبيعتاً افراد خانواده، خاصه کودکان، تحت تربيت علمي والدين قرار مي گيرند. اين نوع از تربيت، بهترين و موفقيت آميزترين انواع تربيت است.
پي نوشت :
1-سوره ي روم، آيه 30.
2-سفينه البحار، جلد 2، ص 373 .
3-سفينه البحار، جلد 1، ص 709.
4-نورالدين کيانوري رهبر حزب منحله و وابسته توده، نوه ي شهيد شيخ فضل الله نوري است و پسر پسر شيخ فضل الله که پاي دار پدر کف مي زد.
5-سوره ي لقمان، آيه ي 13.
منبع: کتاب خانواده در اسلام/س