نويسنده: جلال الدين فارسي
رسول خدا(ص) به خانهي کلثوم بن هدم - از قبيلهي بني عمرو بن عوف - درميآيد. ابوبکر به خانهي خبيب بن اساف - از قبيلهي بنيالحارث بن خزرج - که در سنح است ميرود.
علي بن ابيطالب عليهالسلام سه شبانه روز در مکه ميماند تا وديعههايي را که مردم نزد رسولخدا گذاشتهاند به آنان باز گرداند. چون از اين کار ميپردازد به رسولخدا - در مدينه - ميپيوندد، و همراه وي در خانهي کلثوم بنهدم زندگي ميکند. علي بنابيطالب که در قباء يک يا دو شب زندگي ميکند بعدها ميگويد:«در قباء زن مسلماني بود بيشوهر. ميديدم که در دل تاريکي شب مردي به در خانهي وي آمده در ميزند و زن به در خانه ميآيد و آن مرد چيزي را که همراه دارد به وي ميدهد تا به داخل خانه ميبرد. به حال وي ظنين شدم. به او گفتم: اي کنيز خدا، اين مرد کيست که هر شب ميآيد و درب خانهي تو را ميزند و تو بيرون ميآيي و او چيزي به تو ميدهد که نميدانم چيست، در حالي که تو زن مسلماني هستي که شوهر نداري؟ زن گفت: اين سهل بن حنيف بن واهب است. چون داند که من زني هستم که کسي را ندارم وقتي شب در ميآيد دست به بتهاي قبيلهاش دراز ميکند و آنها را شکسته پيش من ميآورد که اينها را آتش کن»
رسولخدا... نماز جمعه را در مسجدي که در ته دره - درهي رانوناء- است اقامه ميکند. اين نخستين نماز جمعهاي است که در مدينه ميخواند. خطبهي نمازش پس از حمد و ثناي خدا چنين است:
اما بعد، اي آدميان، براي خودتان توشه از پيش فرستيد، بدانيد که به خدا سوگند هر يک از شما از بانگي لرزاننده مدهوش گردد آنگاه رمهي خويش بيچوپان رها کند، آنوقت پروردگارش - در حاليکه نه ترجماني هست و نه پردهداري که راه بر او ببندد- به او گويد: مگر پيامبرم نزد تو نيامد وبه تو پيام نرسانيد، و مگر به تو مال ندادم و بخشايشها ننمودم؟ پس چه توشه از پيش براي خويش فرستادي؟ در اين هنگام به راست و چپ نگرد و هيچ چيزي نبيند، سپس به روبروي خويش نگرد و جز دوزخ نبيند. پس هر کس تواند که وجود خويش از آتش در پناه دارد گرچه به پارهي خرمايي بايد که کند و هر کس حتي پارهي خرمايي نيابد بايد با سخن پاکيزهاي اين کند زيرا هر کار نيکي با ده برابرش و گاهي تا هفتصد برابرش پاداش داده ميشود ...
متن کتاب " پيامبري و جهاد " /خ