جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تفکر ناب
-(1 Body) 
تفکر ناب
Visitor 458
Category: دنياي فن آوري
انسان براى رسيدن به تفکر ناب به چند اصل نياز دارد:
1- احتمال اين كه در هر حادثه مى تواند درسى باشد و در هر تصادف نظمى. كسى كه با اين شناخت يا با اين احتمال همراه است و احتمال مى دهد كه در اين خاك ها گوهري نهفته و انگشترى گم شده از آن سطحى نمى گذرد، بلكه درنگ مى كند و در آن مى كاود و آن را زير و رو مى كند و تدبر مى نمايد.
2- نگرش و عينكى (1) كه حادثه را دريك لحظه محبوس نكند.- گل قالى و استكان چاى را در بند يك لحظه و در زمان حالش نگذارد؛ چون هر حادثه ارتباطى باگذشته دارد و جريانى در آينده. و كسى كه ديروز و امروز و آينده را يكجا مى بيند حركت ها را بيشتر حس مى كند و ركود را بهتر مى يابد و از دست دادن را عميق تر احساس مى نمايد و اين است كه بيشتر و بهتر بهره برمى دارد.
3- فراغت و خلوتى كه حادثه ها را در خود بگيرد و آن ها را هضم كند. ذهن خسته و فكر مشغول، برداشتى نخواهد داشت. ذهن انسان حادثه ها را بر اساس اهميت آن ها و علاقه و عشق به آن ها دسته بندي مى كند. ذهن هنگامى كه در همان موضوع با اهميت و مورد علاقه اش جريان مى گيرد، نفوذ بيشتر و قدرت زيادترى خواهد داشت و در نتيجه از اعماق، ره آورد مهم ترى خواهد آورد. هنگامى كه مى خواهى از يك موضوع برداشت بيشتري داشته باشى نبايد به خودت فشار بياورى و بى حاصل فكرت را خسته كنى. هنگامى كه ضرورت حادثه و اهميت آن مشخص شد ناچار فكر به آن معطوف مى شود و به آن رو مى آورد. اهميت حادثه را با ميزان و ترازوى عقل هم مى توان سنجيد.
كسانى كه ذهنشان به يك مساله مشغول است و در مسائل ديگري مى كاوند به جايى نخواهند رسيد.
فراغت و خلوت به وسعت برداشت ها كمك مى كند. ذهن خسته و مشغول و شلوغ برداشتى ندارد و اين است كه راه رفته ها در هر ماه و هفته و روز، حتى در هر ساعت و در هر لحظه، ذهن خود را و درون خود را مراقبت مى كردند و با محاسبه ها، اهميت ها را در نظر مى گرفتند و با مراقبت ها از پارازيت ها جلوگيري مى نمودند و در نتيجه ى فراغت و خلوت درون، حتى با بلبشوي بيرون برداشت ها داشتند و نتيجه گيري ها.
4- نمونه ها و مثال هايي كه در فصل تدبر از آن ياد مى كنيم، طرز برداشت را به ما مى آموزد كه چگونه از لرزش موج و ريزش ابر و زمزمه ي نسيم و حركت ماهى ها و رقص برگ ها و ازگل بى رنگ قالى ها و استكان كثيف چاى درس بگيريم.
با اين نمونه ها و با آن فراغت و خلوت و با آن نگرش و عينك و توجه به گذشته و حال و آينده و با آن احتمال و با آن شناخت، برداشت ها زياد مى شود.
آن هاكه به نظم هستى و نظام عليتى آن پى برده اند و هماهنگى و ارتباط آن را يافته اند، از هيچ حادثه اى، از هيچ تصادفى سطحى نمى گذرند. بگذر از آن كه تذكرها و يادآورى ها، حادثه هاى از دست رفته و درس هاى فراموش شده را به ياد مى آورند.(2)

پي نوشتها:

1- در افسانه اى خواندم پسركى مى خواست به نويسندگى دست بيابد. مى خواست نويسنده بشود. راه افتاد. به پيري رسيد. شايد جادوگري بود. مطلب خود را با او در ميان گذاشت. پيرمرد روى سنگى نشسته بود و گيلاس مى خورد. از كوله بار خود عينكى درآورد و به چشم پسرك نهاد. همين كه عينك بر روى چشم او نشست، ديد صحنه طور ديگرى است. مى ديد هسته ها به دمى و دم ها به شاخه اي و شاخه ها به درختى و درخت در زمين و آب همراه باغبانى و زمين و آب در دست آفتابى و... وقتى به درخت گيلاس كه بالاى سر پيرمرد بود نگاه مى كرد فقط گيلاس نمى ديد، هسته اى را مى ديد كه مردى در زمين كاشت و زمين را ديد كه هسته را روياند و شاخ و برگ و شكوفه و ميوه داد و دستى را ديد كه ميوه ها را مى چيد و پسرك خيلى صحنه در اطراف خودش مى ديد. سخت مشغول بود، كه دست پيرمرد عينك را از چشم او برداشت و او را از حال خود بيرون آورد. باز پسرك فقط درختى مى ديد و فقط هسته هاي گيلاس را كه از دهان پير بيرون مى آمدند.
در اين لحظه پير توضيح داد كه اگر مى خواهى نويسنده باشى بايد اين گونه ببيني و با اين عينک نگاه كنى.
2- در سوره ي عصر براى رهايى از خسارتي سرمايه ها، به دو عامل اشاره مى شود: يكى عامل ايمان و عشق كه كار و همكار و استقامت مى آفريند و ديگري عامل تواصى و سفارش كه حادثه ها و سودهاى از دست رفته را بدست مى آورد.

منبع: کتاب مسئوليت وسازندگي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image