يکي از پيچيدگيهاي روابط عاشقانه آن است که وقتي همه چيز به خوبي پيش مي رود و احساس مي کنيم که از محبت همسرمان برخورداريم ناگهان پي مي بريم که از نظر عاطفي از او فاصله گرفته و به شکلي نا مهربانانه با او رفتار کنيم . اين حالت کاملاً متدوال است که زن و شوهري که ديوانه وار يکديگر متنفر شوند و روز بعد حتي با هم دعوا کنند . اگر به علت بروز اين تغييرات پي نبريم ، شايد تصور کنيم که داريم عقل خود را از دست مي دهيم يا به اشتباه نتيجه بگيريم که عشق ميان ما به همسرمان مرده است اما جاي خوشحالي است که بروز اين تغييرات ناگهاني بي دليل نيست . عشق ، احساسات حمل نشده ما را نمايان مي سازد ، يک روز احساس محبت مي کنيم و روز بعد ناگهان از اعتماد داشتن به عشق همسرمان نگران مي شويم ، در حالي که به عشق همسرمان اعتماد و اطمينان پيدا کنيم ، خاطرات دردناک زماني که او ما را از خودش مي راند در ذهنمان متجلي مي شود .
هر زمان که خودمان را بيشتر دوست بداريم و يا از سوي ديگران مورد محبت بيشتري قرار گيريم ، احساسات سرکوب شده درون ما نمود پيدا مي کند به همين دليل ناگهان ناراحت ، عيب جو ، دلگير ، پرتوقع و عصباني به نظر مي رسيم . ما همواره کوله باري از احساسات سرکوب شده را به دوش مي کشيم احساسات جريحه دار شده اي که از گذشته ( کودکي ) به همراه داريم و اين احساسات در انتظار است تا ما احساس محبت نماييم و در اين زمان آن احساسات آشکار شود و توجه ما را به خود معطوف نمايد و به تدريج اين احساسات در روابط زناشويي ما بروز پيدا مي کند . اگر بتوانيم با موفقيت از عهده اين احساسات برآييم حال بهتري خواهيم داشت و مي توانيم خلاقيت و توانايي خويش را افزايش داده و بر آن روح ببخشيم ، با اين حال اگر در هنگام بروز احساسات سرکوب شده به جاي بهبود آن با همسرمان به دعوا بپردازيم و او را ملامت کنيم موجب مي شود که بيشتر ناراحت شويم و اين احساسات درباره سرکوب گردد .
احساسات سرکوب شده گذشته فقط زماني بروز پيدا نمي کند که عاشق شويم ، بلکه هر زمان که واقعاً احساس شادي و شعف و محبت نماييم مثلاً رفتن به خانه اي جديد ، رفتن به تعطيلات ، ماشين سواري ، خريد خودرويي نو و ... ممکن است اين احساسات نمايان شود در اين شرايط خوب و ايده آل امکان دارد زن و شوهر بدون دليل و با اينکه ظاهراً بايد خوشحال باشند با يکديگر دعوا کنند . در چنين شرايطي به تقريب 90 درصد ناراحتي ما مربوط به گذشته مي شود و ارتباطي با آنچه که تصور مي کنيم از آن ناراحتيم ندارد ، معمولاً فقط 10 درصد ناراحتي ما به مسائل کنوني بر مي گردد .
مثلاً همسرمان از ما انتقادي مي کند و ما تا اندازه اي از او مي رنجيم اما چون بالغ و عاقل هستيم مي توانيم درک کنيم که آدم عيب جويي نيست همين امر موجب مي شود که از انتقاد او چندان ناراحت و دلگير نباشيم اما روز بعد انتقاد او براي ما بسيار ناراحت کننده مي شود در اين روز احساسات جريحه دار شده گذشته ما در حال ظهور است و به همين دليل نسبت به انتقاد او بسيار آسيب پذير مي شويم .
با آگاهي از اينکه وقتي مرد احساسات ناخوشايند گذشته در او نمايان مي شود به سوي غار تنهايي ذهن خويش مي رود و در آن شرايط بسيار حساس است و بايد از سوي همسرش مورد تأييد قرار گيرد و به همين ترتيب زن هم در چنين شرايطي به درون چاه احساسات خويش فرو مي رود و نيازمند توجه و محبت است ، مي توان شرايط را به خوبي بهبود داد ، بر احساسات خود در هنگام بروز بايد تسلط داشته باشيد ، اگر از همسر خود دلگير هستيد از رو به رو شدن با او ابتدا احساسات خود را بر روي کاغذ بنويسيد ، به کمک روش نامه نگاري عاشقانه منفي باقي شما خود به خود از ميان مي رود و نيز رنجش گذشته شما بهبود پيدا مي کند ، نامه هاي عاشقانه توجه شما را به زمان حال متمرکز مي کند به گونه اي که مي توانيد با همسر خود رفتاري توام با گذشت و تفاهم و اعتماد داشته باشيد .
در حين نوشتن نامه ، ممکن است به ياد خاطراتي از گذشته خويش بيفتيد و متوجه شويد که شما در واقع از مادر يا پدر خودتان ناراحت هستيد در اين لحظه به نوشتن خود ادامه دهيد اما با اين تفاوت که نامه را خطاب به پدر و مادر خود بنويسيد ، بعد هم پاسخ نامه عاشقانه را بنويسيد و آن را با همسرتان در ميان بگذاريد هسمرتان به شيندن نامه شما علاقه مند خواهد بود ، اووقتي متوجه شود که 90 درصد ناراحتي شما مربوط به گذشته است احساس بهتري پيدا مي کند ، اگر مي خواهيد همسرتان نسبت به احساسات شما حساس باشد او را با احساسات ناخوشايند گذشته خويش آشنا کنيد .
رابطه زناشويي بسان باغي است اگر مي خواهد همواره سرسبز باشد بايد مرتب آن را آبياري کنيد با دو نظر گرفتن فصول مختلف سال و آب و هواي متغير بايد توجه خاصي به آن داشته باشيد بايد بذر جديد بکاريد و علفها هرزه آن را وجين کنيد ، به منظور زنده نگه داشتن جادوي عشق در زندگي زناشويي بايد فصول مختلف آن را درک کنيد و نيازهاي خاص عشق را برآورده سازيد .
بهار عشق : احساس مي کنيم که گويي تا آخر عمرش و خوشحال خواهيم زيست ، همه چيز کامل و بي نقص به نظر مي آيد همسرمان هيچ عيب و نقصي ندارد .
تابستان عشق : همسرمان آن گونه که تصور کرديم بي عيب و نقص نيست ، رنجش و نااميدي افزايش مي يابد اين عشق با تصوري که ما از آن مجسم مي کرديم تفاوت دارد زن و شوهر نمي داند برخورداري از عشق هميشه آسان نيست و گاهي براي بهره مند شدن از آن بايد عرق ريخت ما بايد نيازهاي همسرمان را برآورده سازيم و نيز عشقي را که نيازمند آن هستيم به يکديگر ارزاني دهيم اين کار به خودي خود صورت نمي گيرد .
پاييز عشق : در نتيجه تلاش و زحمتي که در تابستان براي باغ عشقمان متحمل شديم ، مي توانيم محصول زحمات خود را درو کنيم ، با پذيرش و درک عيب و نقص خويش و همسرمان عشق واقعي تري را احساس و تجربه کنيم ، زمان شکرگزاري و درد دل با يکديگر است .
زمستان عشق : زمان استراحت ، تأمل و تجديد قواست زمستان در رابطه زناشويي هنگامي است که ما دردهاي التيام نشده خويش را احساس مي کنيم ، زماني که نقاب از چهره ما برداشته مي شود و احساسات دردناک ما آشکار مي گردد در اين هنگام بايد در انزوا به رشد خويش بپردازيم به جاي آنکه براي عشق و خشنودي به همسرمان نگاه کنيم ، بايد به خويشتن بنگريم ، زمان بهبود و التيام است ، زمان آن است که مردها به درون غار خويش خزيده ، زنان نيز به درون چاه احساسات فرو روند .
با توجه به اليتام دروني و کنکاش روحاني سفر زمستاني خويش مي توانيم دروازه هاي قلب خود را بگشاييم و نسيم موسم بهار را احساس نماييم .
منبع: مردان مريخي ، زنان ونوسي
/س