جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روشهاي پرورش خلاقيت
-(2 Body) 
روشهاي پرورش خلاقيت
Visitor 548
Category: دنياي فن آوري

روشهاي پرورش خلاقيت

مي توان موهبت خلاقيت را با بلا استفاده گذاردن پژمرده نمود و يا با مبادرت به فعاليت هائي که بيشترين امکان را براي پرورش قدرت تصور خلاق به وجود مي آورد، و خاصه باتمرين دادن مداوم، آن را توسعه داد.
در اين که اين استعداد را مي توان پرورش داد ترديدي وجود ندارد. روانشناسان از مدتها قبل اين اعتقاد را که هر استعداد اساسي را مي توان تربيت نمود- و حتي استعداد متوسط را مي توان با تمرين پرورش داد - پذيرفته اند. با تمرين حساب ذهني، بزرگسالان مي توانند قدرت محاسبه خود را بيش از دو برابر کنند. در مورد اثر تمرين بر روي حافظه، بسياري از طريق تمرين قدرت يادآوري خود را دو برابر کرده اند.
حتي خصوصيات عاطفي را مي توان از طريق تمرين بهتر کرد. هر چه بيشتر مهرباني کنيم مهربان تر مي شويم. با تمرين شادي خود شادتر مي شويم. حتي شوخ طبعي با آموزش توسعه مي يابد و اين موضوع از نتايج دروسي که براي تربيت کمدين ها در برخي دانشگاهها تدريس مي شود، مشخص شده است.
تمرين هم براي پرورش مغز و هم براي پرورش جسم لازم است. والت ديسني توصيه مي کند که به دستگاه تصور خلاق خود به عنوان عضلات مغزي بنگريم. عضلات بدن هر چه بيشتر کار کند به جاي آن که تحليل رود بيشتر پرورش مي يابد. درست مثل عضلات و ارگانهاي جسمي، هوش و ذکاوت بدون تمرين فرسوده مي گردد.
وقتي شکسپير درباره « مزاياي غني تمرين خوب » سخن گفت اشاره داشت که تمرين بر حسب درجه ارزش تغيير مي کند. بهتر از همه انجام واقعي کار است - يعني ترکيب کردن عملي کوشش با قدرت تصور. بدين ترتيب قدرت خلاقيت محفوظ مانده و يا بازيافت مي شود - و در واقع براي رشد برانگيخته مي گردد.

1- تجربه براي ايده جوئي سوخت مي سازد

براي پرورش خلاقيت، مغز نه تنها به تمرين نياز دارد بلکه به وسائلي که با آن بتوان به بهترين وجهي ايده ها را تشکيل داد محتاج است. غني ترين سوخت براي ايده جوئي عبارت از تجربه است.
تجربه دست اول مطلقا غني ترين سوخت است زيرا امکان اين که در مغز ما بماند و در موقع نياز به خاطر آيد زيادتر است. تجربه دست دوم - مانند خواندن سطحي، گوش دادن يا تماشا کردن - سوخت ضعيف تري را تشکيل مي دهد.
در سن دوازده سالگي توماس اديسون در ترن ها شکلات مي فروخت. وقتي فقط 14 سال داشت يک روزنامه منتشر مي کرد. در مواقع بينابين سبزيجات خريد و فروش مي کرد و وقتي هنوز کمتر از 20 سال داشت در تلگرافخانه کار مي کرد. آنقدر مطالب دست اول آموخت که وقتي 22 ساله بود نوار اونيورسال سهام را تکميل نموده آن را به موسسه تلگراف آمريکا به 40000 دلار فروخت. چنين تجارب دست اول است که دليل رکورد خلاقيت مادام العمر اديسون را توجيه مي کند.
مسافرت يک نوع تجربه است که به تغذيه قدرت تصور کمک مي نمايد. نکات برجسته در حافظه ما باقي مانده قدرت تداعي ما را تقويت مي نمايد - بطوري که سالها بعد ممکن است مغزمان ايده اي خلق کند که اگر جائي نرفته بوديم و چيزي نديده بوديم اين خلاقيت امکان نمي داشت.
ارزش خلاقيت مسافرت بستگي به کوششي دارد که در مورد آن بکار مي بريم. يک متخصص خلاقيت وقتي به مسافرت دور دنيا مبادرت نمود، نه تنها از مشاهدات خود بلکه از ايده هائي که هر روز تدبير مي نمود يادداشت بر مي داشت. اين يادداشتها ارزش کاربردي اين سفر را به مقياس وسيعي ارتقاء بخشيد. وي کرارا از اين يادداشتها در نوشته هايش براي روزنامه هاي مختلف که خوانندگان زيادي داشت، استفاده مي کرد.
نوعي از مسافرت که هميشه قدرت تصور را بکار وامي دارد عبارت از سفر به نقاط دورافتاده است. در اين مسافرتها به جاي اتکاء به وسائل موجود در نقاط آبادتر از قبيل هتل ها، رستورانها و غيره شخص مصائب را تحمل نموده، به خود متکي بوده و بهتر قادر خواهد بود که ايده هاي جديد تدبير کند.
خانه بدوشي و آوارگي مردم بسياري را خلاق تر از آن کرده است که در صورت داشتن يک زندگي مرفه مي توانستند بدان نائل آيند. يک نمونه برجسته آن يوجين اونيل درام نويس آمريکائي است که زندگي خويش را با کار در سراسر آمريکاي جنوبي و اروپا اداره مي کرد. بدين ترتيب وقتي 24 ساله بود کوهي از معدن طلا در مغز خود ذخيره نمود که قدرت تصورش، طلائي را که با آن نمايش هايش را پربار مي نمود تصفيه مي کرد.
مسافرتهاي ما چه به اقصي نقاط جهان و چه به حومه شهرمان، به تجربه ما مي افزايد و همچنين قدرت تداعي ما را تحکيم مي بخشد. مسافرت فکر ما را باز نموده و قدرت ايده جوئي را تقويت مي کند.
تماس هاي شخصي نيز براي تغذيه و تهييج تصور ما مي تواند بسيار مفيد واقع گردد. اين موضوع بخصوص در صورت تماس ما با کودکان بيشتر صادق است.
بزرگسالاني که حرفه شان آنان را با کودکان در تماس قرار مي دهد نمونه زنده اي از اثبات اين واقعيت است. بزرگسالان مي توانند در نتيجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند. مربيان کودکستان و کلاس هاي پائين دبستان به طور استثنائي خلاق هستند. آزمايش هاي استعداد نشان مي دهد که 58 درصد اين مربيان در زمينه قدرت تصور خلاق در مقايسه با ساير حرفه ها به نحوي غيرعادي برترند.
براي بدست آوردن بيشترين استفاده از کودکان در زمينه خلاقيت، بايد خود را با آنها نزديک کرد. بايد با آنها صميمانه برخورد نمود همان گونه که خانمي قدرت تصور خود را با درآميختن با کودکان در يافتن وجوه تشابه تقويت مي کرد.وقتي وي با اتومبيل کودکان را به تفريح و تفرج مي برد با آنان به اين بازي مي پرداخت که هر چه مي بينند تشريح کنند
- نه بر حسب تشريح مستقيم بلکه با به خاطر آوردن چيز ديگري که تداعي مي شود.
« اگر گفتيد اين دره مثل چيست ؟»
يکي مي گفت « مثل لحافي است که در گهواره بچه است - آن طوري که راه راه هايش قرار گرفته است.»
ديگري مي گفت « مثل بلوک هاي ساختمان است که پهلوي يکديگر قرار گرفته اند. »
روزي که ابرهاي سفيد در آسمان پراکنده اند منبع بي انتهائي از تصورات است - هيولاها، گاوهاي وحشي، پرندگان، ماهي ها. يک غروب آفتاب عبارت است از کافه گلاسه توت فرنگي که عاقبت به کاکائو تبديل مي شود.
نکته قابل توجه عبارت از آن است که ارزش خلاقيت تماس با کودکان بيشتر بستگي به طرز تلقي بزرگسالان دارد. اگر با آنان با نظر حقارت سخن گوئيم به سرعت ما را ساکت خواهند کرد. ليکن اگر بتوانيم لنگر تصور بزرگسالي خود را رها کنيم با انان در افق زيبائي از تخيل وارد مي شويم....

2- بازي هاي فکري - حل معما و جدول

عده زيادي از مردم مقدار زيادي از وقت خود را صرف بازي هاي مختلف مي کنند. بعضي از اين بازي ها به پرورش قدرت تصور کمک نموده و بعضي به اين استعداد کمکي نمي کنند.
در حدود 250نوع بازي نشسته وجود دارد. تجزيه و تحليل نشان داده است که فقط 50 بازي حاوي تمرينات خلاق اند.
همچنين خلاقيت به مقدار زيادي بستگي به نحوه ي بازي دارد. مثلا در بازي شطرنج مي توانيم « بازيکنان کتابي » باشيم و تمام حرکات را با کمک حافظه انجام دهيم و يا آنکه هر حرکت را به يک حادثه جوئي جسورانه خلاق مبدل کنيم چنان که بعضي از بهترين شطرنج بازان چنين مي کنند بدين معني که به جاي بازي کردن بر طبق عادت، مي کوشند روش هاي جديد و جسورانه اي براي رسيدن به هدف به کار برند. اين باعث مي گردد که بازي، تفريحي تر و تمرين فکري بهتري شود.
بعضي ادعا مي کنند که بازي چکرز (جنگ نادر) تمرين خلاقيتي بيش از شطرنج فراهم مي کند. اينان با ادگار الن پو توافق دارند که مي گويد « در شطرنج که قطعات آن داراي حرکات مختلف و غريب مي باشد، آنچه پيچيده است با آن چه عميق است اشتباه گرفته مي شود. در چکرز هر امتيازي که هر طرف به دست مي آورد با فراست برتر کسب مي گردد.»
از بين بازي هاي مباحثه اي، مسابقه « بيست سوالي » براي کساني که صرفا جواب بلي يا نه مي دهند تمرين خلاقي نيست ليکن سوال کننده مجبور است فکر خود را با انرژِي فراوان براي جستجوي راه هاي مختلف به اين سو و آن سو به حرکت درآورد. بازي هاي ديگري هستند که براي تمام شرکت کنندگان در آن، تمرين خلاقي محسوب مي شوند.
بازي هاي در هواي آزاد، بر حسب آن که چگونه انجام شدند، ممکن است مغز ما را کم و بيش تمرين دهند. يک مجري برنامه هاي تلويزيوني که برنامه هائي درباره ماهيگيري اجرا مي کرد ادعا مي کند که در ماهي گيري بيش از هر ورزش ديگري تصور خلاق مورد استفاده قرار مي گيرد. وي مي گويد، «از عصر حجر وقتي بقاي انسان اوليه به قدرت تصور وي بستگي داشت، تا اين عصر مدرن، موفقيت در تعقيب ماهي بستگي به قدرت ماهيگير در استفاده از استعداد خلاقيتش داشته است.»
توماس اديسون، بر طبق گفته فرزندش چارلز، به حل معما به عنوان تمرين در خلاقيت اعتقاد زيادي داشت. اين روزها مي توان تمرين خلاقيت را با استراحت توأم نمود مثلا بعضي جداول کلمات متقاطع، بسيار مبارزه طلبانه بوده، براي آنها لازم است مغز خود را مجبور به کار خلاق کنيم و اين خود خلاقيت ما را به نحو بارزي پرورش مي دهد.
يک تمرين باز هم با حرارت تر عبارت از ايجاد و افشاي رمزها است. به عنوان يک سرگرمي، علم مخابرات رمزي به اندازه مصر قدمت دارد. افرادي که کريپتوگرام ها (نوشته هاي رمزي) را به عنوان سرگرمي براي خود انتخاب مي کنند نه تنها خلاقيت خود را تا سرحد امکان تمرين مي دهند بلکه خود را براي مشاغلي در اين زمينه که در هر کشوري يک وسيله دفاعي است، آماده مي کنند، خاصه اين که در هنگام جنگ مسئوليت هاي اساسي به آنان داده مي شود.

3- سرگرمي ها و هنرهاي زيبا

در حدود 400 سرگرمي شناسائي گرديده است که غالب آنها مربوط به جمع آوري اشياء و نه خلاقيت مي باشد. سرگرمي هاي مربوط به جمع آوري اشياء منجر به ازدياد دانش و پرورش قوه قضاوت است نه برانگيختن قدرت تصور. از آنجا که سرگرمي ها در ميزان تمرين خلاقيتي که فراهم مي کنند داراي تنوع زيادي هستند، مي توان سرگرمي هائي را که مستلزم کوشش قدرت تصور است انتخاب نمود.
به طور کلي کارهاي دستي تمرين خلاقيت بيشتري از جمع آوري اشياء فراهم مي سازند. به نظر مي رسد که نسبت معکوسي بين فعاليت مغزي و فعاليت دستي مناسب وجود دارد. طبق گفته آلفرد نورت وايتهد « عدم استفاده از کارهاي دستي يکي از علل رخوت فکري اريستوکرات ها است. »
کارهاي دستي براي ما از نظر خلاقيت داراي اثر بيشتري خواهند بود در صورتي که خود هم طرح را به وجود آوريم و هم آن را اجرا کنيم. اين مطلب در مورد سبد سازي، تکه دوزي،منبت کاري، فلز کاري، مدل سازي و تعداد زيادي از کارهاي دستي ديگر صادق است.
به همان ترتيب تبديل وسائل خراب و بي مصرف به اشياء مفيد يا تزئيني براي خلاقيت بسيار موثر است.
ما مي توانيم قدرت تصور خود را با سعي در ابداع سرگرمي هاي جديد افزايش دهيم.
يک چنين ابداعي به وسيله دانشمند جواني در يک آزمايشگاه تحقيقاتي در وقت اضافي ناهار انجام گرفت که طي آن وي يک مدل کشتي را از شيشه ساخت. چه آموزش سختي براي قدرت تصور وي بود که طرح خويش را ابداع نموده و سپس در هر مرحله راه هائي اختراع کند تا بادبان و دکل و طناب ها را از سيليکاي مذاب بسازد.
بسياري از خلاقان بزرگ ادبيات سرگرمي هاي خلاق داشته اند. ويکتورهوگو هم اثاثيه خانه مي ساخت و هم آنها را طراحي مي نمود. وي نه تنها نقاشي مي کرد، حتي از تبديل يک قطره مرکب تر، به يک طرح مجذوب کننده لذت مي برد. يکي از اين طرح ها عنکبوتي در يک تار است که در ان تعداد زيادي عنکبوت ريز به روي تارها در حرکت اند.
هنرهاي زيبا مستلزم کاربرد قدرت تصور است زيرا چنان که ارسطو بيان مي دارد، « بايد چيزي را به عرصه وجود درآورد.» اين مطلب در مورد موسيقي، مجسمه سازي، نقاشي و حتي رقص هنري صادق است. ليکن نتيجه خلاقي که از يک هنر به دست مي آوريم بستگي به چگونگي اجراي آن دارد. مثلا وقتي به طور غير فعال به موسيقي گوش مي دهيم تنها حالت انگيزش قدرت تصور را به وجود آورده ايم ليکن وقتي بکوشيم آهنگ بسازيم خلاقيت خويش را به نحوفعالي به تمرين درمي آوريم.
نقاشي در به تحرک درآوردن قدرت تصور به خطا نمي رود. هر حرکت قلم مو، قلم يا مداد گرايش به بکار انداختن قدرت خودکار ما که موسوم به تداعي معاني است دارد. نقاشي را مي توان به بازي کردن با الکتريسيته تشبيه نمود. يک قسمت نقاشي را دست بزنيد فورا در قسمت ديگر آن اثر مي گذارد.

4- خلاقيت با مطالعه پيشرفت مي کند

چنان که فرانسيس بيکن فيلسوف و نويسنده انگليسي قرن شانزدهم اظهار داشته است، « مطالعه انسان را کامل مي کند ». مطالعه قدرت تصور را تغذيه مي کند ليکن براي آنکه از مطالعه حداکثر استفاده را ببريم، بايد مطالب مناسب براي مطالعه انتخاب کنيم و يک آزمايش براي آنکه چه مطالبي بخوانيم عبارت از پرسش اين سوال است، « آيا اين مطلب تا چه حد تمرين خوبي براي مغز خلاق من فراهم خواهد ساخت ؟»
قدرت تصور ما با داستان هاي خيالي مناسب، از نوع آثار ديکنز، دوما،کنراد و کيپلينگ برانگيخته مي شود. معذالک اغلب رومان هاي کم اهميت تر چيزي جز سرگرمي هاي مطبوع به وجود نمي آورد. با اين وجود داستان هاي اسرارآميز امکان فراهم نمودن تمرينات خلاق مناسب را بهتر فراهم مي کند - در صورتي که آنها را چنان بخوانيم که گويي در رل قهرمانان داستان شرکت مي کنيم نه آنکه فقط به عنوان تماشاچي - و خاصه آنکه به محض پديدار شدن سرنخ ها خواندن را متوقف نموده براي کشف آنکه « چه کسي مجرم است ؟» فکر کنيم.
داستان هاي کوتاه اساسا به اين علت کوتاه اند که مقدار زيادي از مطالب را به قدرت تصور خواننده واگذار مي کنند. براي به دست آوردن حداکثر تمرين خلاقيت از داستان هاي کوتاه بايد بکوشيم که با خواندن قسمت اول داستان و فکر کردن درباره قسمت آخر و نوشتن آن، داستاني متفاوت از داستان اصلي نويسنده و بهتر ازآن خلق کنيم.
پربارترين نوع خواندن عبارت از خواندن بيوگرافي است. زندگي هر کس که ارزش انتشار داشته باشد ممکن نيست حاوي رکورد الهام بخشي از ايده هاي ابداعي نباشد.
بسياري از ما هنگام خواندن مغز خود را صرفا مانند اسفنج به کار مي بريم. به جاي چنين حالت غيرفعالي بايد به کوشش فعال بپردازيم بدين ترتيب که به اندازه کافي انرژي به کار بريم تا قدرت تفکر خلاق خويش را به کار اندازيم. ژرژ برناردشاو در اين کار آنقدر پيش مي رفت که خلاصه اي از هر کتاب را حتي قبل از گشودن آن مي نوشت.
بطور کلي در امر مطالعه بايد بين اطلاعات و تنوير فکري تمايز قائل شد - تمايزي که تعيين مي کند تا چه اندازه خواندن قدرت تصور خلاق را پرورش مي دهد. براي کسب تنوير فکري بايد هنگام خواندن تعمق کنيم. بدين ترتيب از طريق خواندن ايده هاي بيشتري به ما روي مي آورند. غالبا اين ايده ها به وسيله عباراتي که کاملا با فکر خلاق حاصله نامربوط است، شعله ور گشته به خاطرمان مي آيند.
يادداشت برداري در حين مطالعه، تمرين خلاقيت بسيار بهتري به وجود مي آورد. يکي از محاسن اين کار آن است که در ما انرژي بيشتري القاء مي کند. در کتاب بيوگرافي مارک تواين، آلرت بيگلوپين (1) نويسنده کتاب مي نويسد، «در روي ميز کنار تخت خود، بر روي تختخواب و بر روي جا کتابي هاي اتاق بيليارد کتاب هائي را که بيش از همه مي خواند نگاهداري مي کرد. تقريبا تمام کتاب ها داراي يادداشت هائي بود که به صورت حاشيه نويسي، پيش گفتارهايي درباره عناوين و يا اظهار نظرهاي نهائي ظاهر مي شد.
اين کتاب ها را بارها خوانده بود و به ندرت اتفاق مي افتاد که در هر بار خواندن مطلب جديدي نداشته باشند.»
پرفسور هيوز ميرنز(2) يکي از پيشگامان تدريس خلاقيت، بدين طريق موضوع را خلاصه مي کند. « طرز صحيح خواندن سرشار از ويتامين است. آنان که از واحدهاي انرژي زاي آن بي بهره بوده اند ممکن است بعدها از کوتاهي عمر رنج ببرند. معذالک بايد صادقانه قبول کنيم که بسياري توانسته اند از جانشين نزديک آن يعني تجربه غني تغذيه نمايند، ليکن اين به يک روند بسيار طولاني تري نياز دارد.»

5- نويسندگي به عنوان يک تمرين خلاقيت

با نويسندگي مي توان به نحو بارزي قدرت تصور را پرورش داد. آزمايش هاي علمي « روان بودن در نويسندگي » را به عنوان يک شاخص اساسي استعداد خلاقيت ارزيابي نموده است. بعضي متخصصين خلاقيت تاکيد دارند که « تمرين نويسندگي جزء لايتجزاي هر کوشش واقعي براي بهره وري مغزي است.»
لازم نيست که ما نويسنده به دنيا بيائيم تا نويسنده شويم. هر نويسنده اي روزي آماتور بوده است. ماتيوآرنولد نويسنده و منقد انگليسي قرن نوزدهم، که روزي يک بازرس مدارس بود، ناگهان خود را به عنوان يک نويسنده غرق در شهرت يافت. انتوني هوپ بدوا يک وکيل دعاوي موسوم به هاکينز بود. ژوزف کنراد قبل از آنکه به عنوان يک رمان - نويس مشهور گردد 16 سال به دريانوردي مشغول بود. کانن دويل (3) که پزشک بود داستان شرلوک هلمز را به عنوان سرگرمي نگاشت. اي - جي - کرونين (4)، رمان نويس انگليسي و نيز اليور وندل هلمز، نويسنده آمريکائي قرن نوزدهم پزشک بودند. چارلز لمب نويسنده و منقد انگليسي که در قرون هجدهم و اوان قرن نوزدهم مي زيست مدتها به عنوان يک منشي کار مي کرد و نويسندگي را به عنوان سرگرمي و رفع ملالت شروع نمود. استفن ليکاک (5) فکاهي نويس کانادائي سالها در دانشگاه مگيل به تدريس علم اقتصاد اشتغال داشت تا آنکه دريافت که قلم او مردم را به خنده مي اندازد. لانگ فلو(6) نويسنده و شاعر نامدار آمريکائي قرن نوزدهم بدوا دبير زبان بود. آنتوني ترالوپ رمان نويس انگليسي قرن نوزدهم بازرس پست بود. هرمن ملويل رمان نويس امريکائي قرن نوزدهم مدت بيست سال يک کارمند گمنام گمرک بود.
بررسي هاي اخير نشان مي دهد که در ايالات متحده در حدود 2500000 نفر مي کوشند نويسندگي را حرفه خود قرار دهند. بسياري از آنان که انتظار موفقيت بيش از حد سريعي را دارند از گردونه خارج خواهند شد يعني مايوس شده کنار خواهند رفت. ليکن عده زيادي طبق گفته سردبير مجله « رايتر» در دراز مدت موفق خواهند بود. وي چنين ارزيابي مي کند که « در مقابل هر فردي که در نويسندگي موفق شده، شهرت يافته، درآمد قابل توجهي کسب مي کند، حداقل 30 يا 40 نفر هستند که درآمدهاي مناسبي داشته و يا با چند ساعتي کار در روز درآمد خويش را تکميل مي کنند.»
اگر قدرت تصور خود را به کار بريم، نيازي نيست که از شکست هاي موضعي مايوس شويم. کافي است خود را به جاي بزرگترين نويسندگان قرار دهيم تا دريابيم که آنان چگونه در باراني از ملامت ها مقاومت نمودند. سامرست موام نويسندگي را وقتي 18 ساله بود شروع نمود ليکن ده سال طول کشيد تا توانست درآمدي که کفايت زندگي اش را مي کرد به دست آورد.
حتي اگر هرگز نويسندگي را حرفه قرار ندهيم، راههاي متعددي از طريق نويسندگي به نحو آماتور وجود دارد که مي توانيم به وسيله آن استعداد خلاقيت خويش را بالا بريم.حتي نامه نويسي ممکن است در صورتي که به نحو صحيحي انجام شود آموزش مفيدي فراهم سازد.
بعضي با نوشتن جملات مناسب در مورد داستان هاي مصور از نويسندگي نتايج مفيد و موفقيت آميزي بدست مي آورند. بعضي ديگر با جداکردن تصويري از يک مجله و نوشتن داستاني درباره آن تمرين نويسندگي مي کنند. خانمي که از آگهي هاي تجارتي راديو و تلويزيون نارحت مي شد آگهي مربوطه را مجددا مطابق ذوق خود مي نوشت.
يک مهندس صنايع که هرگز نويسندگي نکرده بود در دانشگاه بافالو امريکا يک دوره آموزشي در خلاقيت گذراند. مربي وي از او خواست که داستاني براي کودکان بنويسد.
وي داستاني نوشت که براي هر کودکي لذت بخش بود. اين مي تواند نشانه آن باشد که همه ما در خود استعداد نويسندگي داريم حتي اگر به نويسندگي مبادرت نکرده و فکر کرده ايم که هرگز قادر به اين کار نخواهيم بود.
مي توانيم قدرت تصور خود را با بازي با لغات ورزش دهيم. به عنوان مثال، يافتن مترادف لغات ممکن است به صورت يک بازي مهيج باشد همان گونه که گروهي از افراد با سنين مختلف شبي را با فکر کردن و يافتن مترادف هاي لغت « سطحي » گذراندند اين گروه 22 مترادف مختلف به غير از آنهائي که در واژه نامه وجود داشت يافتند.
اين نوع بازي همچنين بازي دو نفره خوبي را تشکيل مي دهد. دو نفر در مورد يافتن مترادف هاي لغت « فراست » 38 لغت يافتند. دو نفر ديگر که با آنان در اين مورد مسابقه مي دادند هنگام مسافرت با يک قطار 72 مترادف براي لغت مزبور پيدا کردند.
يک تمرين جالب ديگر عبارت از ايجاد تشبيهات است که مي توان صفاتي را انتخاب نموده تشبيهات مناسبي براي آن يافت.

6- تمرين در حل خلاق مسائل

مستقيم ترين روش براي پرورش خلاقيت از پرداختن به کار خلاق يعني واقعا تدبير نمودن راه حل براي مسائل مشخص حقيقي است.
در صدها دوره آموزشي، پرداختن به کار خلاقيت اساس اين دوره ها را تشکيل داده است. به عنوان يک قاعده، در چنين دوره هائي تدريس اصولي خلاقيت با شرکت فعالانه دانشجو در حل مسائل همراه بوده است. نتيجه بخش بودن تدريس خلاقيت به طور علمي از طريق يک پروژه تحقيقاتي در دانشگاه بافالو به وسيله دکتر ارنولد مدو و دکتر سيدني پارنز مورد ارزيابي قرار گرفته است. بدين ترتيب که دانشجوياني که دوره هاي دانشگاهي در حل خلاق مسائل را گذرانيده اند با دانشجويان مشابه که چنين دوره اي را نگذارنده بودند مورد مقايسه قرار گرفتند. نتايج به نحو روشني تاييد مي کند که استعداد خلاقيت به نحو قابل توجهي با گذراندن يک ترمي دانشگاهي در حل خلاق مسائل ارتقاء مي يابد.
مهم ترين آزمايش اين پروژه نشان داده است که آنان که دوره مزبور را گذرانده بودند در خلق ايده هاي ابداعي 94 درصدد بهتر از آنان که اين دوره را نگذرانده بودند قادر به خلاقيت بودند. اين آزمايش ها بر پايه تعداد ايده هاي ايجاد شده در زمان معيني قرار داشت. محققين مربوطه ايده هائي را « خوب» تشخيص دادند که بالقوه مفيد و نسبتا ابداعي بودند. گزارش هاي اين طرح تحقيقاتي در نشريات علمي انتشار يافته است.

سوالات

1- از مسافرت هائي که رفته ايد کدام يک در برانگيختن قدرت تصورتان موثر بوده است؟
دلائل آن را تجزيه و تحليل نموده شرح دهيد چرا ديگر مسافرت ها مثمر چنين نتيجه اي نبوده اند.
2- اعتقاد داريد که کودکان بايد در « تظاهر » نمودن هايشان تشويق يا توبيخ شوند؟ شرح دهيد.
3- تا چه حد با فرانسيس بيکن که مي گويد « مطالعه انسان را کامل مي کند» موافقت داريد؟ موضوع را شرح دهيد.
4- فکر مي کنيد مي توانيد کتاب بنويسيد؟ چرا؟
5- آيا اين اظهار نظر که «هر چه بيشتر تمرين مهرباني کنيد مهربان تر مي شويد» صحيح است يا غلط ؟ شرح دهيد.

تمرينات

1- قطره اي از مرکب روي کاغذ قرار داده آن را خشک کنيد. صورتي از اشيائي که مرکب خشک شده به آن شبيه است تهيه کنيد.
2- شش داستان مصور (کاريکاتور) از روزنامه ها و مجلات بريده شرح اصلي را از آنها حذف کنيد. براي هر کدام شرح متفاوتي پيشنهاد نمائيد.
3- در يک شرح کمتر از صد لغت، خلاصه اي از يک داستان کودکان تهيه کنيد.
4- تمام لغات، عبارات و تصاوير که به جاي لغت «مسخره» به خاطرتان مي آيد ذکر کنيد.
5- يک روز باراني است. ده راه مختلف که يک کودک هشت ساله مي تواند خود را داخل محيط سربسته سرگرم کند تدبير نمائيد.

پي نوشت ها:

1. Albert Bigelow Paine
2. Hughes Mearnes
3. Cannon Doyle
4. A.J. Cronin
5. Stephen Leacock
6. Long Fellow

منبع: کتاب علم و دانش (شاخه جديد)- نوآوري خلاقيت و شکوفايي- فرهنگ و انديشه
اسبورن، دکتر الکس. س: پرورش استعداد همگاني ابداع و خلاقيت، ترجمه دکتر حسن قاسم زاده، انتشارات نيلوفر، ج دوم، 1371، صفحات 38-46

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image