جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
فريادي در سکوت
-(1 Body) 
فريادي در سکوت
Visitor 465
Category: دنياي فن آوري

تولد فريادگر

در زماني که محو فرهنگ ملي اسلامي مردم آغاز شده بود و در سايه سرنيزه هاي قزاقها سکوت در کوچه ها مستانه عربده مي کشيد در تاريخ 1308 ش . در نوغان مشهد صداي نوزادي نه تنها سکوت خانه را شکست بلکه فريادي شد ماندگار و جاويد بر عليه سکوت و خفقان .

در حوزه نور

سيد احمد پدر وي به پاس قدرداني از رضاي آل محمد صلي الله عليه آله که پس از سالها فرزند پسري را به او هديه کرده بود نام زيباي محمد رضا را بر او نهاد و براي تحويل دادن او به مکتب حياتبخش حوزه به تعليم و تربيت وي پرداخت .
زماني سيد محمد رضا به اقيانوس حوزه گام نهاد که هر کس دم از مذهب مي زد آينده اش قلم سرخ مي خورد تا چه رسد که در ترويج آن عباي پيامبر را بر دوش کشد.
سيد محمد پس از پايان ادبيات دروس حوزه را با جديت و پشتکار پي گرفت و روزها و ماهها را با کتاب و قلم سپري کرد. گرچه در ((منطق )) محمد رضاي جوان در مقابل سکوت زمانه اش فرياد بود و ((اصول )) را خط و راهي مي دانست که جدش حسين عليه السلام از خانه خدا (کعبه ) تا خدا (کربلا) ترسيم ساخته بود ولي منطق و اصول را نزد فرزانگان و استادان نامي آن زمان چون اديب نيشابوري ، شيخ هاشم و شيخ مجتبي قزويني که آوازه نام آنان همه جا را فراگرفته بود آموخت .
در اين دوره انتخاب همسر از خاندان طباطبايي که از نوادگان ميرزاي شيرازي آن فريادگر نامي که بيگانه ستيز عصر خود به شمار مي رفت خود نشاني ديگر از انتخاب راه پرحادثه او بود.
سعيدي پس از پايان دروس سطح و بهره مند شدن از استادان نامدار حوزه مشهد راهي قم شد و در درس مرجع عاليقدر شيعه آيت الله بروجردي شرکت کرد و از محضر پر فيض کسب معرفت نمود. اما در اين هنگام آوازه رادمردي به نام حاج آقا ((روح الله )) سعيدي را به درس او کشيد، سعيدي به محض ورود به درس او گمشده خود را يافت و همه چيزش را به نگاهش باخت ، سعيدي احساس مي کرد که هر جا مراد او حضور مي يابد سکوت رخت بر مي دارد. و اين سرآغاز فريادش شد. عشق و علاقه سعيدي نسبت به امام در هيچ قاموسي نمي گنجد و هيچ واژه اي توان ترسيم آنرا ندارد و اين عشق و علاقه تنها يکطرفه نبود چرا که امام در نامه اي به او واژه ها را ناتوان تر و عليل تر از آن مي داند که با کمک آنها محبت خود را به نشان دهد و در قسمتي از آن چنين مي نويسد:
((من از افرادي مثل شما آنقدر خوشم مي آيد که شايد نتوانم عواطف دروني را آنطور که هست ابراز کنم من قادر نيستم عواطف امثال شما را جواب بدهم لکن خداوند متعال قادر است ))

تجربه زندان

امام که قبل از آغاز نهضت روحانيت طوفاني را در وجودش به پا کرده بود شاهد اولين تجربه زندان وي گشت او که به اتفاق آقاي خزعلي ، آقاي مکارم و آقاي سبحاني و آقاي دواني براي سفري تبليغي به خوزستان رفته بود در ((خسرو آباد)) آبادان شيشه عمر پشه سکوت را سيمرغ وار به سنگ زد و براي اولين بار ميله هاي سرد زندان را تجربه کرد که با وساطت فضلاء پس از چندي از زندان آزاد گشت .

جرقه قيام

لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي و عکس العمل اعلاميه هاي شديداللحن امام و سرآغاز قيام روحانيت و مردم به رهبري امام گشت که دستگاه اوج رذالت حوزه در مدرسه طالبيه تبريز و فيضيه قم به تصوير کشيد سعيدي که خود در اين نهضت شرکت کرده بود پس از فروکش کردن تهاجمات دستگاه به همراه برخي از فضلاء قم روانه کويت شد که روز 11 محرم همان سال از فاجعه خونين 15 خرداد و دستگيري امام باخبر شد.
خشم سرپاي وي را گرفت نخست با ديگر فضلاي ايراني نامه هايي را به آيت الله حکيم و آيت الله خويي نگاشت اما روح بي آرام او مانع آن شد که تنها به اين مقوله اکتفا کند و با شناخت کامل از دستگاه اطلاعاتي قوي شاه در کويت به حسينيه ((فحيعل )) بازگشت و نيروهاي اطلاعاتي را به تعجب وا داشت . او که مي دانست در بازگشت توسط دستگاه امنيتي کشور دستگير مي شود تا آزادي امام در کويت در خانه حجة الاسلام سيد عباس مهري ماندگار شد به گزاف نرفته ايم اگر بگوئيم سعيدي هم بند امام و هم سلول امام بود چرا که آن روز که امام به زندان گام نهاد، سعيدي هم با سخنراني آتشين در کويت زنداني شد.
سعيدي صفر سال بعد مخفيانه و با لباسهاي مبدل کويت را به قصد ايران ترک کرد، از آنجا که در بينش سعيدي بيرون آمدن يک طلبه از لباس روحاني کاري منحوس به شمار مي رفت نامه اي به اين مضمون به امام نوشت .
((سيدي و مولاي با قيافه منحوس وارد قم شده ام و اجازه ملاقات مي خواهم ))
امام نيز با روي گشاده سعيدي را به حضور پذيرفت و مريد و مراد پس از ماهها همديگر را در آغوش گرفتند.

تبعيد خورشيد

عکس العمل شديد امام در مقابل لايحه خفت بار کاپيتولاسيون در مهرماه 1342 منجر به تبعيد امام به ترکيه و سپس نجف گشت ... هشدار سعيدي با دهها تن از فضلاء قم در نامه اي به هويدا به سال 30/7/44 نشانگر پيگيري او و ديگر فضلاي قم براي بازگرداندن حضرت امام بود. سعيدي تنها فرستادن نامه ، اظهار همدردي و همراهي با امام را در قالب نوشته ها کافي نمي دانست بلکه احساس مي کرد که امام را بايد به حوزه علميه نجف شناساند از اينرو مخفيانه و از راهها و گذرگاههاي مخفي مرز به عراق و به نجف اشراف رفت . او در يکي از مدارس علميه طي جلساتي بر فراز منبر به معرفي چهره واقعي امام و بعد علمي ايشان پرداخت و با بيان شخصيت مرادش بر شمار مريدانش افزود.

سعيدي در مسجد امام هفتم عليه السلام

سعيدي در فراق امام ماندن خود را در قم به صلاح نهضت روحانيت نمي دانست و بر آن شد که فرياد بر عليه نظام را به گوش سايرين برساند از اينور نخست به تفرش رفت و در آنجا به افشاگري فجايع رژيم سفاک پهلوي پرداخت در اين زمان بود که از سوي مردم تهران براي اقامه نماز جماعت و سخنراني در مسجد امام موسي بن جعفر عليه السلام دعوت شد. سعيدي اين فرصت طلايي را از دست نداد چرا که پايتخت را محلي خوب براي فعاليت هاي سياسي و اجتماعي خود دانست سال 1345 ش . که سال ورود سعيدي به محله غياثي در مسجد امام موسي بن جعفر عليه السلام در ميدان خراسان بود نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي است . امام در همان روزهاي نخست با فرستادن نامه اي به سعيدي حرکت او را مورد تاءييد قرار داد و چنين نگاشت .
((از اينکه تهران تشريف برده ايد از جهتي خوشوقت شدم چون مرکز از هر جا بيشتر احتياج به علماء عاملين دارد مساعلي جميله جنابعاي مورد تقدير تشکرات ))
سعيدي با تاءسيس حوزه علميه ، تشکيل کلاس براي بانوان ، تشکيلات امر به معروف و نهي از منکر و تاءسيس کتابخانه فعاليتهاي حوزه را آغاز کرد. اما آن چيزي که بيش از هر فعاليت ديگري سعيدي در آن زمان به چشم نمي آمد و در سالهاي پس از شهادت او به ثمر نشست دميدن روح حماسه فرياد در کالبد نوجوانان و جوانان آن محله بود. سعيدي در اين سال کانون انقلاب را همچنان گرم نگه داشت و با سخنراني هاي گرم و آتشين علنا خميني را فرياد زد مجموعه سخنرانيها و نوارهاي برجا مانده او در اين سال جزو گوياترين صفات تاريخ هميشه خونبار تشييع است .
گزارشهاي ساواک در اين سال گوياي اين حقيقت است که وي در مدت سالهاي اقامت در تهران بي مهابا به رژيم مي تاخته است . در گزارش شب 31/4/45 ساواک آمده است .
((طبق اطلاع واصله ساعت 30/20 روز 31/4/45 جلسه موسي بن جعفر با حضور قريب يکهزار نفر از طبقات مختلف تشکيل گرديده است . در اين جلسه سعيدي ابتدا چند دقيقه درباره آيت الله خميني و کتک زدن طلبه ها در قم صحبت کرد و مردم با شنيدن اسم خميني صلوات فرستادند.
نامبرده ... فن حمله به يهوديان فلسطين و امريکا اضافه کرد اينها کارشان در اين مملکت بالا گرفته و دستشان در همه کار باز است و کسي از آنها جلوگيري نمي کند ولي جلسات ما را تعطيل مي نمايند سه سال پيش آيت الله خميني از دولت خواست که اسرائيل در کشور سفارتخانه نداشته باشد ايشان اين جريانات را پيش بيني مي کرد.
ما بايد براي مبارزه کردن تشکيلات داشته باشيم تا بتوانيم در مقابل دشمن مقاومت کنيم و با دولتي که علماء ما را زنداني و تبعيد مي کند مبارزه نمائيم . من راهي را مي روم که امام حسين عليه السلام و رهبر عاليقدر دين ما آيت الله خميني رفت و تا پاي جان ايستادگي کرد. من حرف خود را مي گويم و مبارزه را ناتمام نمي گذارم .
در پي برگزاري مجلس از سوي سعيدي براي شهيد سيد کاظم قريشي وي به تاريخ 8/5/45 به اتهام ((اقدام عليه امنيت داخلي مملکت )) از طرف شهرباني دستگير و به دست سياه دلان ساواک سپرده شد. سعيدي در تاريخ 11/7/45 از زندان آزاد و استوارتر و راسخ ‌تر از قبل وارد ميدان شد تا بار ديگر شيشه عمر سکوت را با فرياد خويش بر سنگ زند.
سعيدي در بهار 1346 مخفيانه از ايران خارج شد و خود را به جوشش گاه فرياد رساند وي پس از ملاقات با حضرت امام در نجف اشرف با روحيه مضاعف به ايران بازگشت در کنار سخنرانيهاي گرم آتشين تلاش براي تشکل ، چاپ استفائات حضرت امام و راه اندازي نشريه اي به نام نشريه مسجد امام هفتم عليه السلام از فعاليتهاي ديگر اوست . که از اين نشريه ها مي توان به جملات و نقطه نظرهاي علماء در خصوص شخصيت امام اشاره کرد که در آن زمان از جايگاه ويژه اي برخوردار بود. شگردهاي ساواک در برخورد با سعيدي يکي از ناجوانمردانه ترين شگردها است . برهم زدن مجالس او توسط اراذل و اوباش - قطع آب - و برق مسجد، تهديد و تطميع نماز گزاران مسجد امام هفتم عليه السلام به گونه اي او را در محدوديتي سخت قرار داده بود تا جائي که او در يک ماه قبل از عروج خونينش در تاريخ 18/2/49 در مسجد موسي بن جعفر عليه السلام غريبانه و مظلومانه مي گويد:
... اين شما هستيد که بايستي با کمکهاي مادي و معنوي خود اين پناهگاه اسلام را حفظ کنيد.
آقايان باور کنيد من امسال آنقدر مجالس روضه خواني زنانه رفتم تا توانستم مخارج اين مسجد را تامين کنم ...

آخر من نمي دانم که چرا آنقدر مردم از من فرار مي کنند؟

آيا به جرم اين است که من از رهبر عاليقدر حضرت آيت الله خميني طرفداري مي کنم ؟ اگر از اين وضع هراس داريد بايد بگويم که نترسيد اين من هستم که بايستي جواب دولت و سازمان امنيت و کلانتري را بدهم نه شما پس در اين صورت ديگر چرا از من کناره گيري مي کنيد؟

اعلاميه فرياد

در پي هجوم سرمايه داران غرب به سوي ايران حوزه علميه قم طي اعلاميه در ارديبهشت ماه 1349 ضمن محکوم کردن اين حرکت غرب و مشي وطن فروشانه دستگاه سلطنتي به افشاگري عليه اين جنايت بزرگ دست زد. سعيدي که مي ديد پس از اين اطلاعيه سکوتي مرگبار سراسر محافل مذهبي و روشنفکري را فراگرفته است و سکون مرز پويش و رويش انقلاب در هم نورديده است . جنايتي بزرگ تر از کاپيتولاسيون و قراردادي استعماري تر از شب کو در شرف تکوين است . قلم بدست گرفت و قبل از اينکه شيشه عمر سکوت را بشکند با خون خود بار ديگر اين جمله را امضاء کرد ((ان کان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني )).
حضرت آيت الله اعظم الله اجورنا و اجورکم
لابد ميدانيد که اين روزها با مطرح شدن مسئله سرمايه گذاري امريکائيها در ايران مصيبت بسيار بزرگ و خورد کننده اي بر ملت اين سرزمين روي آورده که مملکت را در آستانه سقوط و نابودي قرار داده و به مضمون آية شريفه ((يکاد السموات يتفطرن منه و تنشق الارض و تخرالجبال هدا))((هيئت حاکمه ستمگر عامل استعمار ايران چنان در برابر اربابان استعمارگر خود خاضع و تسليم گرديد که طوق بندگي و عبوديت آنان را به گردن افکنده و به منظور نزديکتر شدن به غارتگران استعمارگر جان و مال و نواميس ملت ايران را به پيشگامان تقديم مي دارد هم اکنون اين بندگان استعمار غرب قرباني جديدي براي درگاه خدايان دلار و اسلحه تدارک ديده اند که با تقديم آن بطور دربست اقتصاد ما و به دنبال آن دين و ساير افتخارات ما به چنگال آنان خواهد افتاد. همانطور که قبلا سياست ما را قبضه کردند که اين مصائب را به دنبال خود آورده است بحق و حقيقت سوگند که اين اقدام جديد آنچنان مصيبت بزرگ و خطرناکي است که مسائل مهمي از قبيل امتياز تنباکو، کاپيتولاسيون و ساير حوادث که براي هر يک از آنها جامعه روحانيت پيشقدم در اعتراض و مبارزه بوده و قربانياني داده است در قبال آن کم اهميت و کوچک است .
چقدر جاي تعجب است که شما پيشوايان ديني در مقابل اين خطر بزرگ سکوت اختيار کرده و براي جلوگيري از آن اقدامي نمي کنيد؟
براي ما باور کردي نيست که بگوئيم شما دين و آخرت را با زندگي چند روزه دنيا معامله کرديد و خود را مشمول آية شريف ((اتستبدلون الذي هو ادني بالذي هو خير)) و آية شريفه ((ارضيتم بالحيوة الدنيا من الاخرة )) نموده باشيد راستي چرا شما مهر سکوت بر لب زده ايد؟ و در اين باره چيزي نمي گوئيد؟
خود مي دانيد که موضوع سرمايه گذاري صهيونيست هاي آمريکايي در ايران از تاءسيس سينما در قم (که براي جلوگيري از آن چه سر و صدايي به راه انداختيد) براي اسلام و مسلمين خطرناکتر است . امروز روز فرياد و اعتراض است صداي خود را با اعتراض بلند کنيد، داد بزنيد، فرياد کنيد، يک پارچه و متحد عليه اين قرارداد خائنانه مبارزه نمائيد تا در پيشگاه خدا و پيشينيان بزرگ خود چون مرحوم سيد جمال الدين اسد آبادي و مرحوم شيرازي و نيز نسل آينده رو سفيد و سربلند باشيد ((يوم تبيض وجوه و تسود وجوه ))

سعيدي خراساني در حلقه خفاشان

اعلاميه و نامه تند سعيدي خطاب به علماي شهرهاي ايران رژيم منحوس ‍ پهلوي را به وحشت انداخت دستگاه اطلاعاتي رژيم بخوبي به اين موضوع پي برد که اگر دير بجنبد سعيدي علما را به دادن فتوي عليه اين قرارداد راضي مي کند از اينرو با بسيج نيروها خود را مهياي يک اقدام سفاکنه کرد.
سپهبد مقدم بدنبال گزارش اين اعلاميه دستور داد.
خواهشمند است دستور فرمائيد نامبرده بالا را احضار و به وي تذکر داده شود از تحريک افکار عمومي عليه اقدامات دولت خودداري نمايد و در غير اين صورت شديدي درباره وي گرفته خواهد شد حتما رفتار و گفتار مشاراليه را دقيقا تحت مراقبت دهند و نتيجه را اعلام دارند.
مدير کل اداره سوم - مقدم
در زير دستور مقدم پي نوشت شده است .
رياست اداره يکم فرمودند: با توجه به اينکه قرار است نامبرده دستگير شود لزومي به ارسال نامه فوق نيست ((پرونده محمد رضا سعيدي بايگاني شود))
خفاشان ساواک که سالها انتظار چنين روزي را داشتند خود را آماده دستگيري فريادگر حماسه ها کردند سعيدي با دلي آکنده از درد در روز 11 خرداد ماه 1349 پس از اتمام نماز راهي خانه شد ساعت يک بعد از ظهر بود که سعيدي آماده استراحت و صرف نهار شد که جلادان پهلوي به منزل او يورش بده و او را آماده قرباني کردن در پاي خدايان زور و خدايان زر کمپانيهاي غربي و راکفلرها کنند.
ساواک دست به کاري بي سابقه در تاريخ جنايت خود و تاريخ دستگيري آزادمردان در جهان زد.
10 روز فقط 10 روز از تاريخ دستگيري تا شهادت نشان از سالها خشم اندوخته دستگاه و خروش بي پايان سعيدي است .

نشان نااميدي ساواک از خاموش کردن اين فرياد بود.

عقربه ساعت 9 شب چهارشنبه 20 خرداد 1349 را نشان مي داد بعضي از سلولهايي که در مجاورت سلول سعيدي در زندان قزل قلعه قرار داشت عمدا باز نگه داشته بودند که ناگهان برق زندان خاموش شد.
وحشت سرپاي زندانيان را فرا مي گيرد رفت و آمد در راهرو زندان شروع و مسير گامهاي جلادان تا سلول سعيدي امتداد دارد که ناگهان صداي کشمکش از سلول سعيدي با فرياد او به پايان مي رسد.
جلادان مسير آمدن را بار ديگر طي مي کنند و سکوتي مرموز راهرو زندان را فرا مي گيرد با روشن شدن برق زندانيان از سلولها بيرون مي ريزند و به سوي سلول سعيدي مي روند و با پيکر بي جان سعيدي در حالي که عمامه سياه او به دور گردنش پيچيده شده بود روبرو مي گردند،
بغض زندانيان مي ترکد، فرياد باز هم فرياد

امام راحل در سوگ

خبر شهادت سعيدي از مرزها گذشت و متن تسليت نامه فضلا و محصلين حوزه علميه به امام خميني (ره ) رسيد و امام راحل را در سوگ اين يار و شاگرد وفادار خود نشاند طلاب و شاگردان انقلابي امام بر آن شدند تا نام و خاطره او را زنده نگه دارند.
فاتحه سعيدي به طولاني ترين فاتحه در نجف اشرف مبدل شد. امام مخارج فاتحه سعيدي را بر عهده گرفت و چهل شب خود صاحب عزاي سعيدي شد و پيامي را براي فضلا و محصلين حوزه علميه فرستاد که در پايان آن آمده است .
من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و فداکار را که براي حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد به ملت اسلام عموما و خصوصا به ملت ايران تعزيت مي دهم از خداوند متعال رفع يد دستگاه جبار و عمال کثيف استعمار را مسئلت مي نمايم .
سفاکان و کوردلان که تحمل اين همه عظمت و بزرگي را نداشتند چندين شب برق ((مسجد عمران )) مسجدي که در آن امام و يارانش در سوگ سعيدي نشسته بودند همانند شبي که سعيدي در مسجد ((امام موسي بن جعفر عليه السلام )) به سخن مي نشست و شبي که در زندان ((قزل قلعه )) به معراج رفت خاموش کردند.
غافل از اينکه نور سعيدي هرگز با خاموش شدن برق به خاموشي نمي گرايد و مردي که سکوت را زير دستان فرياد خفه کرد.

و مرگ را زير گامهاي شهادت کشت .

((سعيدي )) دو دنياست و سعيد دو دنيا چراغي است که خداوند وعده جاودانگي او را داده است
((يريدون ليطفووا نور الله با فواههم و الله متم نوره و لوکره المشرکون ))
منبع: گلشن ابرار، جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image