ملا محسن فيض کاشاني در طول 65 سال تحقيق و مطالعه، نزديک به دويست کتاب و رساله نفيس در علوم و متون مختلف نگاشت. آثار او گنجينه ايست که کتابخانه ادب فارسي و علوم اسلامي را تا حد قابل توجهي بارور کرده است و بنا به قول محدث جزايري و صاحب قصص العلما، آثار فيض تا حدود بيشتر از دو صد جلد برآورد گرديده است. اما قبل از آنکه درباره ي آثار او بگوييم بد نيست کمي از تفکرات ديني ايشان را به شما معرفي کنيم.
فيض نخست تحت تاثير افكار فلسفي و عرفاني وعلوم عقلي قرار داشته وانديشه هاي فلسفي و عرفاني را كم و بيش در برخي از آثار خود آورده بود، وي سر انجام به فقه وحديث بر اساس مسلك اخباري دل بست، و به گفته خودش وقت وفكر خود را درخدمت حديث اهل بيت وقف نمود. در” شوق مهدي“ مي گويد:
فيض اگر آب حيات ابدي مي طلبي
منبعش پيروي سنت اهل البيت است
مشكل خود به احاديث نبي كردم عرض
كه به آن گفته خدا هرگرهي وا مي كرد
ديدم آنجا ز علوم نبوي شهري بود
بر درش بود امامي كه سلونا مي كرد
داخل شهر شدم زان در و بحري ديدم
كه ملك غوص در آن بحر تمنا مي كرد
از در و گوهر آن بحر گرفتم مشتي
دل چو ديد آن بفغان آمد و زدنا مي كرد
يا
سبط رسول و قرآن ، فهم درست ايمان
چون جمع شد معاني گوي بيان توان زد
و در ديوانش كه چاپ شده است از جمله ميگويد:
ولاي آل پيغمبر بود معراج روح من
بجز اين آسمانها آسماني كرده ام پيدا
بحبل الله مهر اهل بيت است اعتصام من
براي نظم ايمان ريسماني كرده ام پيدا
سخنهاي اميرالمومنين دل ميبرد از من
ز اسرار حقايق ، دلستاني كرده ام پيدا
جمال عالم آرايش، اگر پنهان شد از چشمم
حديثش راز جان گوش و زباني كرده ام پيدا
كلامش بوي حق بخشد ، مشام اهل معني را
ز گلزار الهي بوستاني كرده ام پيدا
بخاك درگه آل نبي پي برده ام چون فيض
براي خود ز جنت آستاني كرده ام پيدا
از ايشان”وافي“ و ”صافي“ فقيهانرا بود كافي
از اين رو بهر عقبي نردباني كرده ام پيدا
و باز در ديوان مي گويد:
بيا بيا ز سخنهاي فيض ، فيض ببر
كه هر چه گفت ونوشت او ز كردگار گرفت
ز پيش خويش نگويد، حديث بنويسد
كه در طريق ادب راه هشت و چار گرفت
جالب است كه اين سخنان حكيمي است كه عمري را در راه كسب فلسفه يونان وتصوف وعرفان طي كرده، و دوره كامل علوم عقلي را ديده است، تا اينكه به گفته خودش سر انجام به سرچشمه دانش واقعي يعني احاديث نبوي و سخنهاي امير المومنين وگفتار ائمه معصومين رسيده، واز آن منبع پرفيض الهي سيراب گشته است.
علت گرايش اين دانشمند فارغ التحصيل علوم عقلي به احاديث واخبار ديني يكي اين بوده كه در آن روزگار، رواج بازار فلسفه و تصوف و عرفان، متاع احاديث ديني و علوم شرعي را در تمام حوزه هاي علمي از رونق انداخته وكساد كرده بود. طلاب و اهل فضل به تحصيل فلسفه و عرفان فخر مي فروختند و تعصب نشان مي دادند، ودر همان حال حديث واخبار را تحقير مي كردند ونسبت به آن رغبت چنداني نشان نمي دادند.
ديگر اينكه ظهور يك دانشمند محدث بزرگ ايراني بنام” محمد امين استر ابادي“ كه در مكه ومدينه مي زيست با تاليف كتاب ” فوائد مدينه“ ضربت كوبنده اي به علوم بيگانه زد و پايه هاي حديث و علوم ديني را از نومحكم ساخت. فيض چنانكه خود درپايان كتاب” الحق المبين“ مي گويد در مكه معظمه دانشمند نامبرده را ديده وطريقه اورا پسنديده است.
توجه خاص او به علوم شرعيه
فيض خود در رساله ” انصاف“ كه در اواخر عمر به فارسي نگاشته است، از بعضي موضوعات كه دركتب او وجود داشته، و همان نيز دستاويز معترضان بوده است، عذر خواسته، و به عبارت بهتر خط بطلان بر آن كشيده است.
وي در آغاز رساله مزبور مي نويسد:
1. چنين گويد مهتدي به شاهراه مصطفي محسن بن مرتضي كه درعنفوان شباب چون از تفقه دردين و تحصيل بصيرت در اعتقادات وكيفيت عبادات به تعليم ائمه معصومين (ع) آسودم،چنانچه در هيچ مسئله اي محتاج به تقليد غير معصوم نبودم. بخاطر رسيد كه در تحصيل معرفت اسرار دين و علوم راسخين نيز سعي نمايم، شايد نفس را كمال يابد.
2. ليكن چون عقل را راهي به آن نبود، نفس را در آن پايه ايمان كه بود، دري نمي گشود، و صبر بر جهالتم نداشت، وعلي الدوام مرا رنجه مي داشت.
3. بنا بر اين چندي در مطالعه مجادلات متكلمين خوض نمودم، و به آلت جهل در ازالت جهل ساعي بودم. طريق مكالمات متفلسفين( مدعيان فلسفه داني) را نيز پيمودم، و يك چند بلند پروازيهاي متصوفه را در اقاويل ايشان ديدم، ويك چند دررعونت( حماقت) هاي ” من عنديين“ گرديدم. تا آنكه گاهي درتلخيص سخنان طوائف اربع، كتب و رسائل مي نوشتم( چند سطر بعد عربي است كه خلاصه آن چنين است): بدون اينكه همه را تصديق كرده باشم، يا همه را تاييد كنم، بلكه مطالب آنها را نقل كردم، و بر سبيل تمرين مطالبي نوشتم.
4. ازمجموع گفتار آنهاچيزي كه عطش مرا فرو نشاند، يا بيماريم را درمان كند نيافتم، تا جائيكه برخويشتن ترسيدم. پس به خدا پناه بردم تا مرا به حقيقت نائل گرداند، و به گفته امير مومنان عليه السلام كه ميفرمايد: خدايا مرا از اينكه نظرم را در آنچه نهايت آن ديده نمي شود، و فكر به آن نمي رسد، نگاه دار به درگاه خدا ناليدم و سرنوشت خودرا به ذات مقدسش سپردم.
5. خداي مهربان نيز به بركت دين پايدارش مرا رهنمون گرديد تا دراسرار قرآن مجيد واحاديث سرور انبياء صلوات الله عليهم اجمعين، درست بينديشم، و بقدر حوصله و درجه ايمانم ا زقرآن و حديث چيزها بمن آموخت.
6. دلم اطمينان يافت، ووسوسه شيطان را از من دور كرد.خدا را شكر به حقيقت آن نائل گرديدم.
تاليفات فيض:
يكي از امتيازات زندگي اين دانشمند بزرگ توفيقي است كه او مانند هم عصرش علامه مجلسي در تاليف و تصنيف و نشر آثار پر ارج فكري و قلمي يافت و نام او را بر زبان خاص وعام جاري ساخت و با حروف برجسته در تاريخ به يادگار گذارد.
فيض در تمام رشته هاي علمي از معقول و منقول و فروع و اصول و شعر و ادب و اخلاق كتاب دارد. درفلسفه و كلام (عقايد ومذاهب) تفسير، حديث، فقه ، اصول و عرفان هركدام چندين كتاب و بعضي از كتابها در چندين جلد به رشته تحرير كشيده است. و همگي از آثار نفيس و پر ارزش اسلامي است.
فيض مانند مجلسي اول و دوم تاليفات خودرا به دو زبان عربي وفارسي نگاشته كه البته قسمت عمده آن عربي است. زيرا مربوط به صنف خاص يعني اهل علم ميباشد بقول خودش:
”وافي“ و ” صافي“ فقيهان را بود كافي
از اين دو بهر عقبي، نردباني كرده ام پيدا
محدث نامي سيد نعمت الله جزائري دركتاب ” مقامات“ تاليفات فيض را بالغ بر دويست جلد دانسته است كه اگر به قطع وزيري فرضا هر جلدي چهار صد صفحه چاپ شود سر به پانصد جلد كتاب ميزند.
ازميان انبوه آثار فكري و قلمي او به ذكر چند كتاب مبادرت مي ورزيم، و توجه خوانندگان محترم را به ميزان كوشش ورنج اين بزرگ مرد علم ودين ، معطوف مي داريم.
1 - كتاب”وافي“ مشتمل بر احاديث چهار كتاب معتبر حديث شيعه ( كتب اربعه) و توضيح و حل مشكلات وتفسيرآيات آنها. اين كتاب چهارده جلد بوده كه در سه جلد بزرگ به قطع رحلي و چاپ سنگي بطبع رسيده است، و اگر به صورت روز و به قطع وزيري چاپ شود، شايد بيش از سي جلد باشد.
2 - ”شافي“ خلاصه اي است از كتاب ”وافي“ سابق الذكر كه آن نيز چندين جلد خواهد بود.
3- نوادر- درجمع احاديثي كه در كتب معتبر چهار گانه شيعه ذكر نشده است.
4 - المعارف- در اصول اعتقادي بر اساس كتاب وسنت.
5 - نخبه- در خلاصه احكام شريعت اسلام وسنن و آداب ومكارم اخلاق و صفات ناستوده.
6 - الحقايق- مشتمل بر دسته بندي روايات معتبر در اسرار دين و شئون مختلف زندگي و جهات اخلاقي، اخيرا چاپ شده است.
7-8-9- عين اليقين،حق اليقين،علم اليقين، درفلسفه وكلام، هر سه چاپ شده است.
10-11-12- صافي، اصفي، مصفي، هر سه در تفسير قرآن مجيد، چاپ شده است.
13) الحق المبين- در كيفيت تفقه در دين- به پيوست ” الاصول الاصليه“ چاپ شده است.
14) بشاره الشيعه- و اثبات اينكه فرقه ناجيه، طايفه شيعه است.
15) اللب- گفتاري مختصر درباره حدوث عالم، كلام وفلسفه.
16) اللباب- اشاره به چگونگي علم خداوند به اشياء ، قبل از ايجاد و بعد از آن.
17) سفينه النجاه- در بيان ماخذ احكام فقهي و انتقاد ا زروش علماي اصول- چاپ شده است.
18) مفاتيح الشرايع- بهترين متن فقهي بر اساس مشرب اخباري است. اين كتاب اخيرا چاپ شده است، واز همان عصر مولف وقرون بعدي، توسط اعاظم فقها ومجتهدين شيعه، شرح شده است. بهترين شرح آن به قلم سر آمد مجتهدين شيعه درسده دوازدهم هجري، آقا محمد باقر اصفهاني مشهور به ” وحيد بهبهاني“ است.
19) معتصم الشيعه- نيز در احكام شريعت مقدسه است.
20) الاصناف- در بيان طريق حصول علم به اسرار دين.
21) منتخب رسائل اخوان الصفا- در فلسفه و علوم عقلي.
22) تشريح عالم- در هيئت ونجوم.
23) منتخب ابواب فتوحات مكيه- در عرفان و تصوف از محيي الدين ابن العربي.
24) فهرست العلوم- مختصري راجع به كليه علوم عقلي و نقلي.
25) منهاج النجاه- در بيان علمي كه فراگرفتن آن بر هر فرد مرد و زن مسلمان لازم است.
26) اربعين- در فضائل گوناگون حضرت امير المومنين(ع)
27) انوار الحكمه- مختصر علم اليقين، با مطالب تازه فلسفي كه بر آن افزوده است.
28) المحجه البيضاء- تلخيص احياء العلوم غزالي با حذف مطالب غير لازم آن ، و افزودن روايات ائمه اهل بيت بجاي احاديث سنيان. اين كتاب پر ارج دو بار در سه جلد و هشت جلد چاپ شده است.
29) نقد الاصول- ملخص علم اصول فقه و انتقاد از آن.
30) الاصول الاصليه- در ماخذ احكام شريعت، بر اساس آيات و اخبار، چاپ شده است.
31) الفت نامه- در تحكيم پيوند دوستي ميان اهل ايمان.
32) منتخب مثنوي- جلال الدين بلخي- ملاي روم
33) منتخب غزليات وي در ديوان شمس تبريزي.
34) شرح صحيفه سجاديه- به نحو ايجاز.
35) گلزار قدس- ديوان شعر – مناجات با خدايتعالي، سرزنش نفس، اظهار اشتياق، نصايح و حكم، غزليات، رباعيات، قصايد و مراثي و قطعات.
36) مثنويات بنام سلسبيل و تسنيم.
37) شوق الجمال.
38) شوق المهدي( همين كتاب).
39) شوق العشق.
40) دهر پر آشوب.
41) آب زلال.
42) شرح الصدر- شرح زندگي او بقلم خودش.
43) رساله در كليه تاليفات خود با تاريخ اتمام هر يك از آنها.
44) كلمات مكنونه- در ريشه هاي علوم اهل معرفت- چاپ شده است.
45) كلمات طريقه- راجع به اقسام مردم از لحاظ گفتار ورفتار.
46) كلمات مخزونه- در علوم اهل معرفت وآراي آنها.
47) كلمات مضنونه- در توحيد و يگانگي خداوند و مراتب آن.
48) منتخب الاوراد- در اذكاري كه در شب و روز و هفته وماه و سال تكرار ميشود.
49) خلاصه الاذكار- اذكاري كه براي هر كاري و هر وقت و هر حادثه رسيده است.
50) جلاء القلوب- در انواع اذكار قلب و مهمترين امري كه در اشاره به مهمات در اعمال و اوراد شرعي وارد شده است.
51) قره العيون- در مراتب توحيد و ايمان به خدا- به ترتيبي بهتر از كلمات مضنونه.
52) ابواب الجنان- در اثبات وجود عيني نما زجمعه درزمان غيبت امام زمان.
53) شرائط الايمان- تحقيق پيرامون نفي ايمان وكفر و مراتب هر يك.
54) التطهير- در تهذيب اخلاق و تطهير باطن.
55) ميزان القيامه- راجع به محاسبات جهان ديگر.
56) مرآت الاخره- در شناخت سراي ديگر.
57) المشواق- در كشف معاني و حقايق از لباس استعارات براي تفهيم محبت خدا و انس به ذات مقدس او.
58) تهييج الشوق لاهل الذوق.
59) راه صواب- در علل و موجبات اختلاف مذاهب و تعيين مذهب حق.
60) شهاب ثاقب- در وجوب نماز جمعه در زمان غيبت امام عصر (ع).
61) اسرار الصلوه- چاپ شده است.
62) آئينه شاهي- نيز چاپ شده است.
آنچه مايه تاسف است
دانشمند بزرگوار مرحوم سيد محمد باقر خوانساري در كتاب گرانقدر ” روضات الجنات“ در حاشيه شرح حال فيض مينويسد: در يكي از سفينه هاي معتبر ديدم نوشته بود:
موريانه به صندوق محتوي كتب مرحوم فيض رخنه كرد و تمام اوراق و كتابها را خورد، جز قطعه پوستي كه اين رباعي بر آن مسطور بوده است:
علمي كه حقيقي است در سينه بود
در سينه بود هرآنچه درسي نبود
صد خانه تو را كتاب، سودي نكند
بايد كه كتابخانه در سينه بود
اگر اين كتابها آثار قلمي و تاليفات خود قيض بوده است، بايد گفت: افسوس كه قسمتي از بهترين افكار علمي فيض درحكمت و فقه و حديث و تفسير و شعر و ادب وعلوم ديگر، از ميان رفته، و مانند اشباه و نظائر خود جامعه اسلامي بلكه اجتماع بشري از آن محروم شده است.
منبع: مقدمه شوق مهدي به قلم علي دواني/س