جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اصول خودسازي به بيان فيض کاشاني
-(8 Body) 
اصول خودسازي به بيان فيض کاشاني
Visitor 610
Category: دنياي فن آوري

محافظت بر نمازهاي يوميه :

محافظت بر صلوات خمس (نمازهاي يوميه): گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب؛ پس اگر بي‏علتي و عذري از اول وقت تأخير کند، يا به جماعت حاضر نشود، يا سنتي از سُنن، يا ادبي از آداب آن را فرو گذارد از سلوک راه بيرون رفته و با ساير عوام که در بيابان جهالت و ضلالت سرگردان مي‏چرند و از راه و مقصد بي‏خبرند و ايشان را هرگز ترّقي نيست، مساوي است.

محافظت بر نماز جمعه و عيدين و آيات:

محافظت بر «نماز جمعه» و «عَيدَيْن» (عيد فطر و عيد قربان) و «آيات» با اجتماع شرايط و اگر سه جمعه متوالي (پشت سرهم) ترک نماز کند بي‏علّتي، دل او زنگ گيرد به حيثيتي که قابل اصلاح نباشد.

محافظت بر نمازهاي مستحبي:

محافظت بر نمازهاي مستحبي يوميه که 34 رکعت است که ترک آن را معصيت شمرده‏اند الا چهار رکعت از نافله‏ي عصر و دو رکعت از نافله‏ي مغرب و نافله‏ي عشا که ترک آن بي‏عذري نيز جايز است.

محافظت بر روزه ماه رمضان:

محافظت بر صوم (روزه) ماه رمضان و تکميل آن، چنانچه زبان را از لغو و غيبت و دروغ و دشنام و نحو آن و ساير اعضا را از ظلم و خيانت و چيزهايي که روزه را باطل مي‏کند و از حرام و شبهه بيشتر حفظ و نگهداري کند که در ساير ايام مي‏کرد.

دوستي للّه‏

با هر که اراده‏ي رفاقت داري بايد اغراض دنيويه از رفاقت او نداشته باشي، زيرا که مأيوس خواهي بود. بلکه دوستي تو با او للّه‏ و في اللّه‏ باشد و اخبار اهل‏البيت در مدح اين گونه دوستي متواتر معنوي است، پس بعد از تحقق اين غرض آن وقت بايد اموري چند هم در آن طرف مقابل ملحوظ باشد، چه اين که هر کسي صلاحيت اخوت في اللّه‏ را ندارد و بايد جامع صفات چندي اقلاًّ باشد و لذا رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند:
آدمي بر دين دوست خود است؛ پس هر کس از شما بايد بنگرد که با چه کسي دوستي مي‏کند.

صفات دوست

اول: بايدعاقل باشد، يعي هر کاري را عَلي ماهُوَ عَليه بداند ولو به ياد گرفتن از غير باشد؛ زيرا که خيري در صحبت احمق نيست، از بديهيات اوليه است که احمق مي‏خواهد خيري به تو برساند، ضرر مي‏رساند، چه ديني و چه دنيوي، از روي بي‏شعوري و خيرخواهي به اعتقاد خودش.
دوم: اين که حسن خلق داشته باشد، مطلق عاقل بودن کافي نيست زيرا که بسي عاقل و زيرک است که يک از دو قوه‏ي شهويه و غضبيه بر او غالب آمده، از اين جهت بر خلاف مدرکات عقل خود مي‏افتد [بدون توجه و بدون اين که خود بداند] مفاسد عظيمه بر او بار خواهد شد.
سوم: اين که از اهل صلاح و تقوي باشد، زيرا که فاسق بعد از آن که از مخالفت پروردگار خود جل و علا پروا نداشته باشد، از مخالفت تو پروا ندارد و او دائر مدار هواي خودش است به حسب اختلاف اغراض هر ساعتي متلوّن [تغيير رنگ يافته] به لوني است. شاهد بر اصل مدعا آيه‏ي شريفه:
« پس روي بتاب از کسي که از ياد ما روي گرداند و جز زندگي دنيا نخواسته است؛»
مفاسد ديگر هم دارد، من جمله اين است که معاشرت اهل فسق معاصي را در نظر شخص، مرهون مي‏گرداند.
چهارم: اهل بدعت نباشد، چه اين که علاوه بر خوف سرايت از او يا شمول عذاب و لعنت بر اين شخص در روايت است:
« مصاحبت و مجالست با اهل بدعت نکنيد، تا پيش خداي عزّوجل شما هم يکي از آن‏ها باشيد».
پنجم: اين که بايد حريص بر دنيا نباشد. همانا هم‏نشيني با چنين کسي به منزله‏ي زهري کشنده است [ممکن است بر تو هم سرايت نمايد به سبب دزدي طبيعت.]

حقوق دوست

باري اگر رفيقي متصف به صفات حميده پيدا کردي بايد قدر او را بداني و او را به آساني از دست ندهي، مراعات حقوق او را بنمايي، بر تو چند قسم حق پيدا خواهد کرد.
حق مالي که مرتبه اول است بايد بذل مال در حق او بکني، ليکن مراتب دارد، پست‏ترين مراتب آن، آن است که او را به منزله‏ي خادم و عبد خود قرار بدهي، اگر حاجتي به مال تو به هم بست، آن را روا کني، پيش از آن که او خواهش کند و اگرگذاري که کار به سؤال رسيد، تقصير کرده‏اي.
مرتبه دوم آن است که او را به منزله‏ي نفس خود فرض کني که شريک در مال تو باشد بالسويه(به طور مساوي).
مرتبه سوم آن است که مال را ايثار کني؛ اگر چه خودت محتاج باشي.
مرتبه‏ي بالاتر از اين ايثار در نفس است ؛ کما اين که علي عليه‏السلام در ليلة‏المبيت، ايثار نمود. دست هر کس به دامن مرتبه‏ي چهارم نرسد، ليکن از بذل مال نبايد کوتاهي نمايد که در شرع مطهر به غايت مطلوب است:
« همانا بيست درهم که در راه خدا به برادر خويش عطا کنم، نزد من از صد درهم که بر مساکين صدقه دهم دوست داشتني‏تر است».

حق دوست نسبت به زبان

حقي است او را به خصوص نسبت به زبانت و اين هم چند قسم است:
اول اين که ساکت باشي از معايب او چه در حضور او، چه در غياب او بل بايد تجاهل کني، اگر خواسته باشي آن شخص داراي آن صفت نباشد بايد به طريق رأفت و مهرباني نرم نرم به خورد او بدهي؛ بلکه قهرا از سرش بيرون برود و همچنين از کشف اسرار او حتي براي نزديک‏ترين دوستان خود. بايد راز او را در قلب خود نگهداري؛ زيرا که اظهار آن از پليدي‏هاي طبيعت و خبث (زشتي)باطن است، بلکه از جهل و حماقت است. علي عليه‏السلام فرموده‏اند:
« قلب شخص نادان در دهان اوست و زبان شخص خردمند در قلب وي است».
پس حفظ اسرار چه مال غير باشد، چه مال خودش از الزام لزومات است، اين بابي است در اخلاق که حِکَم و مصالح زياد دارد که اين اوراق گنجايش آن‏ها را ندارد و همچنين ساکت بايد باشد از قدح [نکوهش] در اهل و اولاد او و اصدقاي او بلکه از خودش نگويد ،سهل است، از ديگران هم نبايد نقل نمايد، چه اين که تأَذّي اولاً از اين حاصل گردد بعد از منقول عنه؛ به خلاف مدح منقول از غير. حاصل بايد ساکت باشد از هر مکروهي از طبع او مگر از شرع مطهر امر به اظهار داشته باشد؛ در اين هنگام بدش هم ببايد ضرر ندارد، چه در واقع احسان است. بالجمله شخص بايد عيبجو و عيبگو نباشد، که اين صفت في حدّ نفسه از صفات مهلکه است و چيزي که انسان را آرام مي‏کند از عيب‏جويي ديگري، آن است که معايب خود را ملتفت [آگاه] باشد.
منبع: مجله گنجينه شماره 6 و با اضافاتي از کتاب تذکره المتقين حاج شيخ محمد بهاري
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image