جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مردي که " شوق مهدي " را سرود
-(4 Body) 
مردي که " شوق مهدي " را سرود
Visitor 534
Category: دنياي فن آوري
کتاب شوق مهدي حاوي اشعاري پرشور از دانشمند عالي مقام و فقيه و محدث نامي، ملا محسن فيض کاشاني درباره حضرت ولي عصر(ع) است.
ملا محسن فيض کاشاني از حکما و فيلسوفان و محدثين و عرفاي نامدار دوره صفوي و از دانشمندان بزرگ شيعه است ملا محسن شاگرد ملاصدراي شيرازي و داماد بزرگ او بوده‌است. در فقه و اصول و فلسفه و کلام و حديث و تفسير و شعر و ادب، توانا و در تمامي اين‌ها و رشته‌هاي ديگر آثار گرانقدري از خود به يادگار گذارده‌است.
وي در طول 65 سال تحقيق و مطالعه نزديک به دويست کتاب و رساله نفيس در علوم و متون مختلف نگاشت. اهم تأليفات فيض عبارتند از: تفسير صافي، تفسير اصفي و تفسير مُصفّي در تفسير، الوافي (در شرح کافي)، الشافي، المحجة البيضاء، فهرست علوم، ديوان اشعار (تعداد اشعار فيض به سيزده هزار بيت بالغ مي شود.) و ده ها اثر گرانسنگ ايشان در کلام، عرفان، اخلاق، ادب و موضوعات ديگر، نشانگر روح پر تلاش و احاطه ايشان بر معارف اسلامي و علوم روز مي باشد.
از جمله آثار فيض مي توان از "شوق مهدي" نام برد. اگرچه فيض کاشاني شاعر حرفه اي نبود و نمي خواسته از نظر شعري به پاي شاعران بزرگ برسد ولي در عين حال اشعار او به ويژه شوق مهدي از لطف و حال و شور و شوق خاصي برخوردار است. فيض کاشاني درکتاب شوق مهدي به تضمين غزليات حافظ پرداخته است.
کتاب داراي سه بخش است:
بخش اول شامل سه مقدمه، يک پيشگفتار و مباحثي چون شوق مهدي و نظري اجمالي درباره آن، بامداد روشن در افقي نوراني، غيبت امام زمان، مسئله طول عمر امام عصر(ع)، برنامه دولت مهدي، درونمايه مهدي موعود، سراينده
شوق مهدي ملا فيض کاشاني، نگاهي به حافظ و غزليات او، حافظ و قرآن، فيض و شوق مهدي،نگاهي به ديوان فيض و ... است که توسط استاد علي دواني به نگارش درآمده است.
بخش دوم متن شوق مهدي است که توسط ايشان تصحيح و تنظيم شده است. فيض کاشاني در مقدمه انگيزه سرودن اشعار شوق مهدي را چنين بيان مي کند:
1. مرا در عنفوان شباب، شور و محبت امام زمان و شوق بقيه خلفاي رحمان، قائم عترت و مهدي امت- سلام الله عليه و علي آبائه- در سر افتاد و شوقي عظيم به لقاي کريم او در دل پديد آمد. نه تن را به مقصود راهي و نه جان را از صبر پناهي. به خاطر رسيد که کاش کلمه اي چند موزون در وصف اشتياق بودي، و مضنوني چند منظوم در شرح فراق رو نمودي، تا گاهي به انشاء آن زنگ غبار از دل زدودي. پس در اشعار فصحا گرديده، شعري که ناخني بر دل زند و تاثيري در نفس کند نيافت، مگر بيتي از غزلهاي حافظ شيرازي. با خود انديشيدم که از نتايج افکار خود سخني چند شکسته بسته فراهم آورم و با آن جواهر ناسفته علي وجه التضمين والاقتباس بياميزم تا اين را از آن زينتي من حيث الصوره و آن را از اين رتبتي من حيث المعني حاصل گردد.
2. شايد که در اين ترکيب و تاليف شرح درد دل خود – کما ينبغي – درج توان کرد و قصه سوز جان – کما هو حق – بيان توانم نمود و به وسيله انشاء آن داد اين غم جانکاه توان داد.
اول بيت شوق مهدي به اقتباس از اولين بيت ديوان خواجه حافظ شيرازي چنين است:
ألا يا أيّها المهدى، مدامَ الوصل ناوِلها
كه در دوران هجرانت بسى افتاد مشكل‏ها
بخش پاياني کتاب، سه قصيده از سروده هاي فيض کاشاني است که به شيوه شاعران متقدم سروده شده است.
قصيده اول در مبدا آفرينش ارواح ائمه هدي و قصه حضرت آدم و حواست. قصيده دوم در قائم بودن جهان به وجود امام زمان (ع) است و قصيده سوم بشارت به ظهور موعود و منقبت آن زبده مي جودات است.
فيض در اين سه قصيده نغز مخصوصا قصيده نخست که در آن از آغاز آفرينش انسان و تطور و تکامل او تا پيدايش نبي اکرم و ائمه طاهرين (ع)، بر اساس احاديث معتبر اسلامي، سخن گفته، منتهاي مهارت و استادي خود را به ثبوت رسانده است. فيض در اين سه قصيده مضامين آيات قرآني و عمده احاديث و روايات اسلامي را به کار گرفته و خصوصا در قصيده سوم علايم امام زمان و حالات و کارهاي برجسته او را در زمان ظهور بيان کرده است.
و اينک دو نمونه از غزل هاي فيض كاشانى:
دل مى‏رود زدستم صاحب زمان خدا را
بيرون خرام از غيب، طاقت نماند ما را
اى كشتى ولايت، از غرق ده نجاتم
باشد كه باز بينم، ديدار آشنا را
اى صاحب هدايت، شكرانه ى ولايت
از خوان وصل بنواز، مهجور بينوا را
مست شراب شوقت، اين نغمه مى‏سرايد
هاتِ الصبوح حيّوا، يا أيّها السّكارا
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
يك لحظه خدمت تو، بهتر زملك دارا
آن كو شناخت قَدْرَت، هرگز نگشت محتاج
اين كيمياى مهرت، سلطان كند گدا را
آيينه ى سكندر، كى چون دل تو باشد
با آفتاب تابان، نسبت كجا سها را
در كوى حضرت تو، فيض ار گذر ندارد
در بارگاه شاهان، ره نيست هر گدا را
و
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
سيف و عصمت، علم و نصرت جمع كرد
يار ما دين دارد و آن نيز هم
از طفيل اوست كل كائنات
گفتمت پيدا و پنهان نيز هم
داستان در پرده مي گويم ولي
گفته خواهد شد به دستان نيز هم
روزهاي وصل معصومان گذشت
بگذرد ايام هجران نيز هم
اعتمادي نيست بر كار جهان
بلكه بر گردون گردان نيز هم
صبر كن اي فيض تا عصر امام
دين قوي خواهد شد، ايمان نيز هم
منبع:شبستان- با دخل و تصرف
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image