فيض و فرقههاي صوفيه
برخي از دانشمندان، فيض را صوفي مشرب قلمداد كرده، و مورد انتقاد قرار داده اند. مولف ” روضات الجنات“ معتقد است كه بدون ترديد اين نسبت به فيض ناروا و بي اساس است و مي گويد: فيض دركتاب ” كلمات طريفه“ كه بمراتب ا ز” مقامات حريري“ بهتر است، تا چه رسد به ساير كتب مشابه خود فرقه هاي صوفيه را سخت مورد نكوهش قرار داده، و مردم را از مراسم ناشايست و ساختگي آنها بر حذر داشته است.
از جمله فيض در كتاب مينويسد:
1. بعضي از مردم مي پندارند در تصوف بجائي رسيده اند كه هركاري خواستند مي توانند انجام دهند. دعاهاي آنها درملكوت شنيده مي شوند. و پاسخ آنرا در جبروت مي دهند. اينان از ” شيخ“ و ” درويش“ مي خوانند.
2. ( و امروز قطب و سالك) و از اين راه مردم را در تشويش قرار مي دهند.
3. اينان چندان در اين خصوص راه افراط و تفريط مي پيمايند كه خود را از مرز بشر بودن بالاتر مي برند. و دعوي غيبداني مي كنند. يكي مي گويد : ديشب قيصر روم را كشتم، و ديگري مي سرايد كه سپاه عراق را ياري نمودم، و سومي نغمه سر مي دهد كه پادشاه هند را شكست دادم، فلان شيخ صوفي مخالف خود را ديوانه كردم، و بهمان رقيب خويش رانابود ساختم.
4. گاهي مي بيني فلان شيخ صوفي چهل روز در خانه تاريكي بسر مي برد، و مدعي است كه در آن مدت روزه مي گيرد، و گوشت حيواني نمي خورد، و اصلا نمي خوابد،و زماني ادعا دارد كه به تسخير گروهي از جن نائل آمده و خود و ديگران را بوسيله آنها از خطرات حفظ مي كند.
5. آيا اينها دروغ به خدا يا ديوانگي نيست؟
6. دسته ديگراز اينان خودرا ” اهل ذكر“ و ” تصوف“ مي نامند ودعوي دارند كه از تصنع و تكلف بيزارند. خرقه ميپوشند، و حلقه وار جلسه مي گيرند، و اذكار اختراع مي كننند وبا اشعار غنائي تغني مي نمايند. عربده مي كشند و فرياد سر مي دهند، و رقص و تصنيف به راه مي اندازند. در فتنه و فساد فرو مي روند، و بر خلاف دستور شرع بدعتها مي نهند. داد و فريادشان بلند است. كسي نيست از آنها سوال كند، شما را كتك زده اند؟ يا از كسي با خدا تكلم مي كنيد؟ يا با همفكران خود حرف مي زنيد؟ خداوند داد و فرياد بي مورد را نمي شنود، پس كمتر فرياد كنيد. آيا كسي را از دور صدا مي زنيد، يا خواب رفتهاي را بيدار مي كنيد؟ خدا كه هيچ كدام اينها نيست؟ بيائيد همچون ماهيان رودخانه خدا را بخوانيد، آهسته و با التماس و پنهاني نه با داد و فرياد. چون او ا زشما دور نيست، بلكه از بند گوشتان به شما نزديكتر است.
7. برخي ديگر مدعي ” علم معرفت“ و مشاهده معبود، و نزديكي با مقام محمود وملازمت عين شهود هستند، ولي چيزي جز اسامي آنها نميدانند. با اين وصف ادعاها دارند، و براي خود كرامت ها بر مي شمارند. فلان عارف مدعي است كه به او وحي مي شود و از آسمان خبر ميدهد. مريدان نادان هم باور مي كنند، و گاهي در برابر آنها به سجده مي افتند، گوئي آنها را معبود خود مي دانند، دست آنها را مي بوسند.و خود را به پاي آنان مي اندازند. از آنها اجازه مي گيرند كه در انجام هر كاري آزاد باشند ( چون بحق واصل شده اند) و از حلال و حرامي ملاحظه نكنند، و آنها نيز براي پيشرفت كار خود و مريدان احمق به آنها اين اجازه را مي دهند... .
سوالي از فيض درباره صوفيه
مولف روضات يك صفحه بعد، ازمحدث عاليقدر سيد نعمت الله جزائري شاگرد دانشمند فيض، در كتاب ” مقامات“ كه شرح اسامي خداوند است، در لفظ ” شهيد“ سوال و جوابي راجع به صوفيه نقل مي كند كه مناسب است در پايان اين بحث بياوريم.
سيد جزائري مينويسد:
1. از مشهد مقدس رضوي درباره آگاهي از حال صوفيه سوالي به فارسي از استاد علامه ما بدينگونه نمودند: « محمد مقيم مشهدي، به عرض ميرساند كه صلاحيت آثار مولانا محمد علي صوفي مشهور به ”مقري“ تا از دار السلطنه اصفهان به مشهد مقدس مراجعت نموده، مكرر در محافل و مجالس اظهار مي كند كه درباب ” ذكر جلي“ و در اثناي تكلم به كلمه طيبه، اشعار عاشقانه خواندن و وجد نمودن و رقصيدن و حيواني نخوردن، و چله داشتن و غير ذلك از اموري كه متصوفه به رسم عبادت مي آورند، از عاليجناب معلي القاب دام ظله ، مرخص و ماذون شده، بلكه مسماي مذكور را در مجلس رفيع الشان نيز گاهي امثال اينها واقع نمود. استدعا چنانست از حقيقت ماجرا شيعيان اينجا را اطلاع بخشند كه آيا آنچه صلاحيت آثار مذكور به خدام گرام ايشان اسناد مي كند، وقوع دارد يا نه تا اگر خلاف واقع، مذكور ساخته است، دست از اين قسم حركات بكشند.»
پاسخ فيض راجع به صوفيه
1. بسم الله الرحمن الرحيم. سبحانك هذا بهتان عظيم. حاشا كه بنده تجويز كنم تعبدي را كه درقران و حديث اذني در آن وارد نشده باشد، و تعبد رسي كه از ائمه معصومين صلوات الله عليهم، خبري در مشروعيت آن نرسيده باشد، بلكه نص قرآن به خلاف آن نازل باشد.
2. قال الله تعالي: ادعوا ربكم تضرعا و خفيه، انه لا يحب المعتدين. يعني : بخوانيد پروردگار خود را از روي زاري و پنهاني، بدرستي كه خداي سبحانه و تعالي دوست نمي دارد آناني را كه از حد اعتدال بيرون مي روند. و در جاي ديگر ميفرمايد: ادعوا ربكم تضرعا و خفيه و دون الجهر من القول. يعني: بخوانيد پروردگار خود را از روي زاري و ترس و پست تر از بلند گفتن.
3. و در حديث نيز وارد است كه حضرت پيغمبر صلي الله عليه وآله اصحاب را منع فرمودند از فرياد به تكبير و تهليل، منع بليغ، و فرمودند: ندا نكنيد كسي را كه نشنود يا دور باشد، و ساير امور مذكوره مانع از آن بخصوص وارد است، يا اذن در آن وارد نيست.يعظكم الله انن تعودوا لمثله ان كنتم مومنين. و كتب محمد بن مرتضي المدعو به محسن.
منبع:مقدمه ي شوق مهدي /خ