اين نکته را همه ما ميدانيم که تمام خوشبختيها و سعادتها در امکانات مادّي و دنيوي خلاصه نشدهاند؛ بلکه يک سعادت هست که از خيلي چيزها بهتر و مطلوبتر است، امّا هر کسي داراي آن نيست و آن، همنشين و رفيق خوب است.
جوان از روحيهاي پاک و سرشار از زيبايي و مهرباني برخوردار است و اين روحيه حسّاس او در رسيدن وي به اهداف خويش بسيار با ارزش است و نبايد اين روحيه، دچار آسيب يا خطر شود. يکي از اين خطراتي که جوان را تهديد ميکند، همنشين و رفيق بد است. جامعهپذيري، فرايندي است که در جريان آن، انسانها طي چندين سال و در سنين مختلف، الگوهايي را از يکديگر ياد ميگيرند.
بسياري از الگوهاي پذيرفته شده و مورد قبول جوانان، پيشنهادي از ناحيه دوستانشان است؛ زيرا جوانْ بيشتر به گروه همالان و همسالان خود بها ميدهد تا به ديگران . لذا دوست و همنشين انسان ميتواند آثار و کارکردهاي مثبت و يا منفي بر شخص بگذارد و ما در اين نوشتار به گوشهاي از کارکردهاي منفي و ويژگي هاي دوست بد خواهيم پرداخت.
رويکرد اسلام به دوستي
دوستي، از واژههايي است که همه ما با آن مأنوس بودهايم و کم و زياد با آن آشنا هستيم. هر کسي براي دوستي تعريفي دارد؛ امّا براي بهتر شناختن واژه دوست، بهتر است به سراغ کلام زيباي حضرت علي(عليه السلام) برويم. حضرت ميفرمايد: «دوست، کسي است که تو را از ظلم و دشمني دور و در نيکي و احسان، کمک کند».(1)
با اين سخن معلوم ميشود که هر کسي نميتواند دوست ما باشد بلکه بايد دو شاخصه مهم داشته باشد. يکي اينکه ما را در نيکي کردن به ديگران ياري برساند (نه اينکه مانع بشود) و دوم اينکه ما را از دشمني و کينه و ستم، دور نگه دارد.
نبايد با هر کسي رابطه صميمي و عاطفي برقرار کرد؛ زيرا دوست به طور ناخودآگاه در ما اثر ميگذارد. پس اگر دوستانمان از صفات برجسته (مثل خوشاخلاقي و ادب) برخوردار بودند ما هم ياد ميگيريم که خوشاخلاق و باادب باشيم. و اگر برعکس، دوستانمان بد زبان و بد اخلاق باشند در وجود ما هم اين رفتارهاي زشت، نفوذ ميکند.
انسانها بدون اقوام و خويشان ميتوانند به زندگي خود ادامه دهند ولي بدون دوست و همنشين، قادر به ادامه زندگي نيستند. دوست در زندگي هر يک از انسانها نقشهاي بسيار متنوّعي بازي ميکند، چنانکه جامعهشناسان همه بر اين مطلب، اتفاق دارند که ميزان تأثيرگذاري گروه همسالان بر افراد، بيشتر از ديگر گروههاست. به اين ترتيب، لزوم دقت در انتخاب دوست براي ما روشن ميگردد. پيامبر اکرم(ص) چهارده قرن پيش فرموده است: «دين هر شخص، متناسب با دوست اوست».(2)
شناخت، عاملي مهم در دوستيابي
آنچه عقل به ما حکم ميکند اين است که در هر کاري اول بايد شناخت و آگاهي نسبت به آن پيدا کرد و بعد اقدام به آن کار کرد. در دوستيابي هم همينطور است. در ابتدا شخص بايد دوست خود را بشناسد و از او آگاهي کامل داشته باشد و بداند که آن دوست، چه خصوصيات و روحياتي دارد. آيا آن روحيات واقعا مورد پسند است؟ خيليها به خاطر جذابيتهاي ظاهري و عوامل بيروني، جذب شخص ميشوند و پيوند دوستي ميبندند بدون شناخت و آگاهي از روحيات يکديگر. چنين دوستيهايي دوام و استمرار و فايده مطلوبي ندارد و به دنبال آن، پشيماني است. پس شناخت، عامل مهمّي در دوستيابي است، چنانکه حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «با کسي که او را نشناختهاي اقدام به دوستي مکن».(3)
ويژگيهاي دوست بد
1.نادان:
انسانهايي که از نظر فکري دچار ضعف هستند، چون معيارهاي ثابت و صحيحي در زندگي خود ندارند، همواره دچار اشتباه ميشوند. چنين افرادي هرگز صلاحيت لازم را براي دوستي ندارند؛ چون از روي ناداني به انسان ضربههاي سختي ميزنند که هرگز جبران شدني نيست و يا جبران آن بسيار مشکل است. مولاي متقيان علي(عليه السلام) ميفرمايد: «سزاوار است که مسلمان از برادري کردن با سه گروه اجتناب نمايد: بيحيا، نادان و دروغگو».(4)
2.شرور:
بعضي افراد را در جامعه ميبينيم که اينها اصلاً فکر نميکنند براي چه هدفي زندگي ميکنند و در فکر زيبا زندگي کردن و سالم زيستن نيستند و همواره در صدد اذيت و آزار ديگراناند. چنين انسانهايي هرگز ويژگي دوست خوب را ندارند. در حديثي از حضرت علي(عليه السلام) آمده که: «مصاحبت و همنشيني با اشرار، موجب پيدايش شر ميگردد».(5)
پس معلوم شد که کارکرد دوستي با اشرار، ايجاد شر است. و اين نکته هم نبايد مورد غفلت قرار گيرد که افراد شرور، غالبا با ظاهري آرام و جذاب با انسان برخورد ميکنند و مدّعي مرام و معرفت و... نيز هستند. لذا بايد مراقب دوستي با چنين افرادي بود.
3.حسود:
از دوستي با افراد حسود بايد اجتناب کرد؛ زيرا انسانهاي حسود به دنبال اين هستند که افراد و دوستان خود را از پيشرفت باز دارند و چنين افرادي هرگز خير و خوبي را براي دوستان خود نميخواهند بلکه به دنبال از بين بُردن خوبيها و يا جلوگيري از پيشرفت دوستان خود هستند.
راه و روشي که دوست حسود براي اجراي هدف شومش دنبال ميکند اين است که با دوستان خود چنان برخورد صميمي و عاطفي برقرار ميکند که من و شما هرگز تصور نميکنيم که اين شخص، مخالف ماست. بلکه برعکس، تصور ميکنيم که خيرخواه ماست، درحاليکه او دست اندرکارِ نفاق و دورويي است، تا بتواند مانع پيشرفت دوستش بشود.
حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «حسود، دوستياش را در سخنانش ظاهر ميکند و کينهاش را در اعمالش مخفي ميسازد. پس او به نام، دوست و به صفت، دشمن است».(6)
از اين کلام زيبا فهميده ميشود که دوست واقعي، بين گفتار و کردار و نيتش هيچ تناقضي مشاهده نميشود؛ بلکه کردارش با گفتار وي موافق است و هرگز اهل نفاق نيست و هيچگاه در خيرخواهي براي ديگران، ترديدي به خود راه نميدهد.
4. خيانت کننده، ستمگر و سخنچين
امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: «از سه گروه از مردم برحذر باش: خيانت کننده، ستمگر و سخنچين».(7)
از ديدگاه امام صادق(عليه السلام) اين سه گروه، اصلاً ادبيات دوستي و صميميت را نميشناسند؛ چرا که آدم خيانتکار، اهل وفا نيست و دوستش را در مواقعي که نياز به او دارد، تنها ميگذارد. آدم ستمگر هم معناي دوستي را درک نکرده و به جاي محبت واقعي همواره به دنبال ظلم و چپاول و بهرهکشي است. شخص سخنچين هم چون صحبتها و گفتگوهاي ديگران را اينجا و آنجا بازگو ميکند، از اين کارش ميفهميم که سخنان و گفتگوهاي مابين او و دوستش را نيز براي ديگران خواهد گفت و ابدا رازدار و امانتدار نيست و زيان دوستي با او، بيش از سود است.
5.افراد پست و کم اعتبار در جامعه
امام صادق(عليه السلام) يکي از ويژگي هاي دوست بد را اينچنين متذکر ميشود: «از همراهي با فرد پست و فرومايه برحذر باش؛ چرا که همراهي با او، تو را به راه خير نميکشاند».(8)
افراد فرومايه و پست، پايبند به مسائل اخلاقي و انساني نيستند و به هر کاري ـ حتي اگر گوهر انسانيشان را خوار سازد ـ تن ميدهند. در نتيجه کساني که با آنها همنشين باشند، هرگز به خوبيها گرايش پيدا نميکنند؛ چون خودِ شخص فرومايه به دنبال نيکيها نيست و تنها به گذراندن زندگي و خوشيهاي گذرا و منافع آني فکر ميکند. چنين افرادي، نهتنها اعتباري در جامعه ندارند، بلکه از نظر شخصيت فردي نيز خودکمبين و فاقد اعتماد به نفس هستند که از منظر اسلام از همنشيني با آنها بايد پرهيز شود.
6.بازدارنده از خوبيها و سوق دهنده به زشتيها
دوستان بد همواره در مسيري قرار دارند که مانع خوبيها و نيکيها ميشوند و سعي و تلاش آنها در جهت انجام دادن کارهاي زشت و نابهنجار و يا دست کم بيهوده و بدفرجام است.
اين، قسمتي از صفات دوستان بد است، لذا ميتوان صفات مقابل آن را از جمله صفات خوب و معيارهاي دوست خوب دانست.
امّا نکتهاي که بايد متذکر آن بشويم اين است که در حديثي از پيامبر اکرم(ص) آمده است که: «تنهايي، بهتر از همنشين بد است».(9) دوست بد آنقدر بر کالبد و شخصيت و روح انسان تأثير ميگذارد که پيامبر فرمودند: تنها باش؛ ولي دوست بد نداشته باش!
انسان به دنبال تعامل و ارتباط برقرار کردن با ديگران است و همين خصلت است که او را از ديگر موجودات، متمايز ميسازد ؛ اما بايد توجه کرد که به چنگال دوست بد و ناشايست گرفتار شدن، مخرّب است و عامل سقوط انسان از جايگاه والاي انسانياش ميشود. بدين ترتيب، اگر انسان تنها باشد، بهتر از آن است که در معرض سقوط و انحراف قرار بگيرد. پس چه خوب است که جوانان، بيشترِ تلاش و همّتشان را در انتخاب دوست خوب، صرف کنند.
راز بقاي دوستيها
از آنجا که هدف از دوستيها، استمرار و دوام روابط اجتماعي و عاطفي است، بعد از دقت کافي در انتخاب دوست بايد مراقبت کنيم تا دوستيهايمان به بنبست و يا جدايي منجر نشوند. لذا بايد چند نکته مهم را در دوستيها مراعات کنيم.
1.پرهيز از شوخي زياد
شوخي زياد و خارج از چارچوب ادب و اخلاق، هم از هيبت شخص ميکاهد و هم ممکن است منجر به رنجيدگي يا دشمني شود. براي جلوگيري از اين مطلب بايد با دوستان خود به اندازه مزاح و شوخي کنيم و نه بيشتر، چنانکه حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «شوخي زياد، ارج و احترام را ميبرد و موجب دشمني ميشود».(10)
2.دخالت و تجسّس نکردن در امور خصوصي دوستان
حالا که دوست يکديگر شديم، بدين معنا نيست که به هر طريقي حتما بايد از امور خصوصي و شخصي يکديگر باخبر شويم ؛ چون تجسّس کردن در حريم خصوصي افراد، کار ناپسندي است. حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايد: «کسي که نسبت به دوستش تجسس و موشکافي نمايد، دوستياش از بين ميرود».(11)
3.پرخاش نکردن
يکي از چيزهايي که باعث تداوم دوستيها ميشود، محبت کردن است و در مقابل، يکي از عواملي که باعث سردي دوستيها ميشود، پرخاشگري با دوست است. اگر کسي به دوستش عصبانيت نشان داد و تندي کرد، در حقيقت، بين خودش و دوستش جدايي انداخته است.
امام علي(عليه السلام) به اين نکته اشاره دارد و ميفرمايد: «آنگاه که کسي به برادرش دشنام دهد و او را به خشم آورد، همانا او را ترک کرده است».(12)
پس يکي از عواملي که باعث کمرنگ شدن دوستيها ميشود، پرخاشگري و دشنامگويي است که بايد در ميان دو دوست، وجود نداشته باشد.
4. احترام و تواضع
عامل ديگري که باعث کمرنگ شدن دوستيها ميشود، رعايت نکردن جايگاه اجتماعي و منزلت فرديِ دوست در روابط و گفتگوهاست. چه بسا يک برخورد ناشايست و يا يک بياحترامي در جمع، باعث دلسردي ميشود و تا ابد، دوستي کسي را از دست ميدهيم. عامل ديگري که باعث بقاي دوستيها ميشود، ارج نهادن به دوست و با او با تواضع برخورد کردن است.
کارکردهاي منفي دوستان ناباب
1.از نظر فکري و عقيدتي: دوستاني که داراي افکار نامعقول و فرصتطلبانه و سطحي و يا عقايد ناصحيح و رشد نيافتهاي هستند، دوستي با آنها، فکر و عقيده جوان را دچار تشويش و بيثباتي ميکند و در او گرايشهاي فکري ويرانگري به وجود ميآورد.
2.از نظر اخلاقي: وجود غرايز در جوان و نشاط و توان زياد وي از يک طرف و عدم ارضاي بهموقع و صحيح آن غرايز از سويي، سبب ميشود که يک عدّه دوستان ناباب به ميدان بيايند تا جوان را از نظر اخلاقي به سمت و سوي مطلوب خود برند. لذا اولين راه براي حفظ خود، اين است که از دوستي با چنين افرادي پرهيز کنيم و پيوسته به چارچوبهاي قانوني ـ اخلاقي و علمي ـ عقلاني در ارضاي غرايز، توجّه و پايبندي داشته باشيم. تقويت اراده و ايمان، مشارکت در فعاليتهاي اجتماعي و عبادتهاي جمعي، کار، ورزش، هنر و ازدواج، جوان را از افتادن به ورطه چنان دوستيهايي برکنار نگه ميدارد.
3. بيهويتي و خودباختگي: يکي از آسيبهاي عمدهاي که جوانان را مورد تهديد قرار ميدهد، خودباختگي يا احساس بيهويتي است. جوانان خودباخته، ديگر به فرهنگ و تمدن اصيل خود توجهّي ندارند و همه چيز را در فرهنگهاي وارداتي ميبينند. سرمايهداري جهاني، براي رسيدن به اين هدف و جذب نخبگان و تصرّف بازارهاي جهان سوم، دائما اين فکر را تزريق ميکند که جوانان براي پيشرفت خود بايد به مظاهر غربي رو بياورند. جوان آزادانديش، براي حفظ باور و هويت خود، بايد به توانايي خود ايمان داشته باشد و بداند که در سايه تلاش و کوشش خود و با بهرهگيري از سرمايههاي علمي ـ فرهنگيِ جامعه خويش و با الگوگيري از پيشوايان خويش، خيلي بهتر ميتواند در جهان پرآشوب کنوني، به ساحل آرامش، پيشرفت و خوشبختي دست يابد.
پي نوشت :
1ـ 12 . ميزان الحکمة، حديث 10311، 10221، 10321، 234، 10252، 3916، 10262، 10275، 10235، 18895، 10299، 10291 .
منبع: ماهنامه حديث زندگي/س