محصولات
دریافت کاتالوگ محصولات
پورتال ایمن
سیستم آرشیو اسناد
سیستم پشتیبانی (Ticketing)
سیستم مدیریت جلسات
سیستم مدیریت وظایف
سیستم پورتال داخلی ویژه همکاران
سیستم تولید و مدیریت وب سایت
سیستم اتوماسیون اداری
سیستم مدیریت فروشگاه
سیستم گفتگوی آنلاین (پشتیبانی)
نرم افزار های اندروید
فروشگاه
جستجوی محصولات
همه محصولات
بانک شماره موبایل
گالری تصویری فایل PSD
گالری تصویری فایل افتر افکت
سیستم پیامک
عضویت رایگان در سامانه
ورود به سامانه پیامک
ارسال به BTS ایرانسل
امکانات سامانه پیامک
وب سرویس رایگان پیامک
سرویس HTTP پیامک رایگان
افزونه ورد پرس
نرم افزار ویندوزی پیامک
خرید خط هزار و تلفن ثابت
عمومی
اخبار
تقویم تاریخ
نرم افزارهای موبایل
مقالات
معرفی سایت
درباره ما
پرسش و پاسخ
ارسال تیکت
اطلاعات تماس
درباره ما
پرسش و پاسخ
آموزش برنامه نویسی
سفارش تبلیغ اندروید
Type
All
کامپيوتر
دنياي فن آوري
جستجو در محصولات
31 فروردين 1388 / 24 ربيع الثاني 1430 / 20 آوريل 2009
-(4 Body)
31 فروردين 1388 / 24 ربيع الثاني 1430 / 20 آوريل 2009
Visitor 450
Category:
دنياي فن آوري
1) رحلت معلم قرآن، استاد "محمدتقي شريعتي" (1366 ش):
استاد محمدتقي شريعتي در سال 1286 ش در روستاي مزينان سبزوار به دنيا آمد. دروس مقدماتي را نزد پدر و عمويش فرا گرفت و در 1307 جهت ادامه تحصيل راهي مشهد شد. در مشهد از محضر استاداني همچون شيخ هاشم قزويني، اديب نيشابوري بزرگ، اديب نيشابوري ثاني، شيخ كاظم دامغاني و ميرزا احمد مدرس بهره گرفت. فعاليت اجتماعي وي از 1311 ش با ورود به وزارت فرهنگ و مسؤوليت در مدرسه ابنيمين و تدريس در آنجا آغاز شد. از 1320 ش به بعد، همزمان با اشغال ايران توسط متفقين و گسترش فعاليت حزب توده، به تنهايي در خراسان به مبارزه با انحرافات فكري و اسلامزدايي برخاست. وي با تشكيل كانون نشر حقايق اسلامي در مشهد و برگزاري جلسات هفتگي و سخنراني و تفسير، اذهان جوانان را روشن ميكرد. استاد محمدتقي شريعتي از سال 1323 ش حضوري فعال در عرصه سياست داشت و به خاطر مبارزات ضداستبدادي خود، 2 بار به زندان افتاد ولي هرگز از راهي كه يافته بود عقب ننشست. ايشان بعدها در مسجد هدايت تهران به جاي آيتاللَّه طالقاني تفسير قرآن ميگفت. با تأسيس حسينيه ارشاد و بنا به دعوت استاد مطهري به مدت چهار سال در آنجا به تدريس و سخنراني مشغول بود. از اين شخصيت برجسته، آثار گرانقدري چون تفسير نوين، كتاب خلافت و ولايت، امامت در نهج البلاغه و علي(ع) شاهد رسالت، بر جاي مانده است. سرانجام اين استاد فرزانه در 31 فروردين 1366 ش برابر با 21 شعبان 1407 ق در هشتاد سالگي دار فاني را وداع گفت و به سوي معبود شتافت.
2) رحلت حكيم، اديب و فقيه فرزانه "آقا نجفي قوچاني" (1323 ش):
سيد محمد حسن بن سيد محمد، معروف به آقانجفي قوچاني در حدود سال 1256 ش (1295 ق) در روستاي خسرويه از توابع قوچان در استان خراسان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در قوچان، سبزوار و مشهد به پايان رساند و در بيست سالگي راهي اصفهان شد. آقانجفي قوچاني پس از اقامت چهار ساله در اصفهان و استفاده از محضر استادان آن ديار از قبيل آخوند كاشاني، ميرزاجهانگير خان قشقايي، شيخ عبدالكريم گزي و سيد محمد باقر درچهاي، به نجف رفت و نزد آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني شاگردي كرد. وي در سي سالگي به درجه اجتهاد رسيد و پس از بيست سال توقف در نجف اشرف، به زادگاه خود بازگشت. آقانجفي، از آن پس متجاوز از بيست و پنج سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاكميت شرع در قوچان گذراند و به اداره حوزه علوم ديني شهر پرداخت. از اين شخصيت دانشمند، آثار برجستهاي به جاي مانده كه سياحت غرب در كيفيت عالم برزخ و سير ارواح پس از مرگ؛ سياحت شرق كه مهمترين اثر او و در شرح حال خود او از كودكي تا مقام اجتهاد است، اثبات رجعت و نيز شرح و ترجمه رساله تُفّاحيه ارسطو از آن جمله است. اين عالم رباني سرانجام در 31 فروردين 1323 ش (26 ربيعالثاني 1363ق) در 67 سالگي درگذشت و در حسينيه خود به خاك سپرده شد. آرامگاه او اكنون زيارتگاه مردم است.
3) آغاز مذاكرات جمهوري اسلامي ايران و عراق در ژنو با دبير كل سازمان ملل (1368 ش):
پس از بينتيجه ماندن مذاكرات سه جانبه در بهمن 1367 در نيويورك و بيانيه دبير كل، وزراي خارجه ايران و عراق براي مذاكرات سه جانبه در ژنو دعوت شدند و اين مذاكرات با عنوان دور پنجم مذاكرات در 31 فروردين 1368، شروع شد. بحث پيرامون تبادل اسرا و خروج نيروهاي نظامي عراق از خاك ايران از مباحث اصلي اين دور مذاكرات بود. در اين دور مذاكرات، دو طرف بر اجراي مفاد قطعنامه تأكيد داشتند ولي به تصميمي قاطع و صريح دست نيافتند. لذا قرار بر اين شد كه مذاكرات بعدي در ماههاي آينده صورت گيرد.
4) رحلت فقيه فرزانه آيتاللَّه "سيد تقي حسيني نصيري" (1373ش):
آيتاللَّه حاج سيدتقي حسيني نصيري متكازيني در سال 1289ش (1328ق) در يكي از روستاهاي توابع بهشهر در استان مازندان به دنيا آمد. وي پس از طي دوره مقدمات، راهي حوزه علميه كوهستان شد و زير نظر فقيه و عارف نامي، آيتاللَّه شيخ محمد كوهستاني به رشد علمي و اخلاقي نائل آمد. او سپس سطوح عاليه را در حوزه علميه مشهد پشت سر گذاشت و براي تكميل دروس فقه و اصول، عازم نجف اشرف شد. آيتاللَّه حسيني نصيري در نجف در حلقه درس ميرزا حسن يزدي و ميرزا هاشم آملي شركت كرد و پس از اقامت هشت ساله و اخذ اجازه اجتهاد، به ميهن بازگشت. وي در ابتدا بنا به درخواست استادش، آيتاللَّه كوهستاني، سالياني در حوزه علميه كوهستان به كار تدريس و تربيت طلاب علوم ديني اشتغال ورزيد و از آن پس به مدت چهل سال، با شوقي وصفناپذير، به اين كار مشغول بود. آيتاللَّه نصيري در تواضع، اخلاص، متانت، گشادهرويي، احترام به مردم، كارسازي و گرهگشايي، سادهزيستي، قناعت و تعهد در اداي وظايف زبانزد خاص و عام بود. ايشان خدمت به انقلاب را واجب عيني فرض ميكرد و به همين دليل به رغم كهولت سن، دعوت شوراي عالي قضايي را اجابت كرد و سالها با خدمت در منصب قضا، بدون پيرايه به كار دعاوي رسيدگي ميكرد. اين فقيه بزرگوار سرانجام در سيويكم فروردين 1373ش برابر با هشتم ذيقعده 1414ق در 84 سالگي دعوت حق را لبيك گفت و به ديدار معبود شتافت.
5) 24ربيع الثاني سال 421هجري قمري :
«محمود غزنوي »ملقب به« يمينُ الدوله» سومين حاكم سلسله غزنوي از دنيا رفت .او در سال 387هجري پس از شكست برادرش اسماعيل حكومت را بدست گرفت و 2سال بعد با غلبه بر عَبدُ المَلكِ بنِِِِ نوحِ ساماني بر تمامي خراسان استيلا يافت . سلطان محمود غزنوي بتدريج سرزمينهاي مجاور را ضميمه قلمرو خود ساخت . او 12بار به سرزمين هندوستان لشكر كشي كرد اما سرانجام قبل از رفتن به ري به واسطه لشكر كشي هاي متعدد طي 33سال حكومتش ؛ و ابتلا به بيماري سل درآمد و در 51سالگي از دنيا رفت .
6) 24ربيع الثاني سال 1292هجري قمري :
حاج ميرزا ابوالقاسم كلانتري يكي از علماي مشهور شيعه در قرن 13هجري در تهران بدرود حيات گفت .او فقيهي اصولي ،و عالمي برجسته در علوم نقلي و عقلي بود . وي در آغاز تحصيل مدتها از محضر درس آيت الله نوري استفاده كرد و سپس در عتبات عاليات از علماي حوزه عراق همچون شيخ مرتضي انصاري بهره مند گرديد ؛ و به مقام اجتهاد نائل آمد .آيت الله كلانتري از مشاهير علماي تهران بشمار مي رفت به همين دليل از نفوذي خاص در ميان مردم برخوردار بود . او در اعتلاي مذهب و نشر احكام الهي كوشش بسيار مي كرد . از آثار مهم اين عالم فرزانه مي توان به مَطارحُ الاَنظاردر شرح مسائل حلال و حرام اشاره كرد . وي در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شده است .
7) درگذشت "سيدقاسم الانوار" شاعر عهد تيموري(837 ق):
سيدقاسم الانوار از شعراي معروف عهد تيموريان اهل تبريز بود و از بزرگان علم و دانش كسب فيض كرد. وي بعد از مدتي در هرات در افغانستان اقامت گزيد و تدريس را آغاز كرد. سيدقاسم به تدريج به شهرت رسيد به طوري كه شاگردان و مريدان وي از نواحي و شهرهاي مختلف به حضورش ميشتافتند. اين ايام، مقارن با سلطنت تيمور و فرزندش شاهرخ بود. سيدقاسم پس از اين كه مورد سوءظن شاهرخ قرار گرفت به ناچار هرات را ترك گفت و به سمرقند در ازبكستان امروزي رفت. آثار ادبي سيدقاسم الانوار شامل يك ديوان غزل و چندين مثنوي است كه نُسَخ خطي آنها موجود است. همچنين رسالههاي انيس العارفين و انيس العاشقين از جمله آثار اين شاعر ايراني است.
8) 20آوريل سال920ميلادي:
جزيره ايسلند با تشكيل مجلس عمومي بنام آلتينگ استقلال خود را اعلام كرد. ايسلند ازقرن 13ميلادي تحت حاكميت شاه نروژ و سپس دانمارك بود. درزمان جنگ جهاني دوم پس ازتصرّف دانمارك بدست نيروهاي آلماني، قواي بريتانيا نيزايسلند رااشغال كرد. اما بعد ازجنگ ايسلندي درهمه پرسي به استقلال كشورخود رأي دادند و به اتحاد با دانمارك نيزپايان بخشيدند.
9) تولد "سيمون بوليوار" مبارز انقلابي و استقلالطلب معروف امريكاي جنوبي (1783م):
سيمون بوليوار سياست مدار و انقلابي معروف امريكاي لاتين در بيستم آوريل 1783م در شهركاراكاس در ونزوئلا به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق، درصدد برآمد تا كشور خود و مناطق امريكاي لاتين را از يوغ استعمار اسپانيا رهايى بخشد. از اينرو از سال 1813م، مبارزات استقلالطلبانه خود را آغاز نمود و بسياري از سرزمينهاي اين ناحيه را از استعمار اسپانيا آزاد كرد. پس از آن، بوليوار در انقلاب كاراكاس شركت فعال داشت و با كمك ارتشي از هوادارانش، كلمبيا را به تصرف درآورد. پس از آن، بوليوار از طرف كنگرهاي كه به منظور تشكيل كلمبياي بزرگ برپا شده بود، به رياست جمهوري برگزيده شد و با آزادسازي كلمبيا، ونزوئلا و پاناما، اين هدف را تحقق بخشيد. در سال 1822م مبارزات آزاديبخش بوليوار به اكوادور نيز گسترش يافت و اين كشور پس از آزادي به كلمبياي بزرگ پيوست. يك سال قبل از آن نيز بوليوار با فرماندهي نيروهاي آزادي بخش پرو، اين كشور را از يوغ استعمار اسپانيا آزاد كرده بود. در سال 1826 انقلابيون بوليوي نيز به رهبري بوليوار پس از هفده سال مبارزه توانستند سرزمين خود را آزاد كنند و به پاس خدمات سيمون بوليوار، اين كشور را بوليوي ناميدند. بوليوار رؤياي وحدت امريكاي جنوبي را در يك قالب تشكيل فدراسيون دنبال ميكرد، اما به علت خودمحوريها و فرقه گرايىها، نتوانست به اين خواسته خود جامه عمل بپوشاند. وي در اواخر عمر پس از آنكه مدتي نيز به ديكتاتوري روي آورد، از قدرت كناره گرفت. سيمون بوليوار تمام ثروت سرشار و ارثيه هنگفت پدر را در راه پيشرفت انقلاب و آزادي سرزمينهاي امريكاي لاتين گذاشت تا اينكه در هفدهم دسامبر سال 1830م در 47 سالگي درگذشت. در حال حاضر، سيمون بوليوار در كشورهاي امريكاي جنوبي و به ويژه در ونزوئلا به عنوان قهرمان ملي، محبوب همگان است.
10) تهاجم وهابيون حجاز به شهر مقدس كربلا (1802م):
با قدرت يافتن وهابيون در حجاز، مناقشات و زد و خوردهايى بين آنان و ديگر مسلمانان به ويژه شيعيان روي ميداد كه يكي از اين موارد، تجاوز وهابيون به شهرهاي مقدس نجف و كربلا در بيستم آوريل سال 1802م است. با توجه به اين كه دو شهر نجف و كربلا از شهرهاي مورد احترام و از زيارتگاههاي مهم شيعه است، اين امر باعث شد كه حملات وهابيت بيشتر و شديدتر در مورد اين دو نقطه متمركز شود. انگيزه اصلي اين تجاوزكاران از كشتار و قتل و غارت شيعيان، اعتقادات تند مذهبي آنان بود كه با تعصب شديدي آميخته است. وهابيان به تهمت مشرك بودن مردم كربلا به اين شهر حمله كرده و پس از تخريب گنبد و بارگاه و ضريح مقدس امام حسين(ع) خزانه حرم را غارت نمودند. در جريان اين تهاجم وحشيانه، بيش از دو هزار نفر از شيعيان كربلا به شهادت رسيدند. همچنين، وهابيان با غارت اموال و تخريب قسمتهايى از شهر، آن را به ويرانهاي تبديل كردند. اين واقعه خشم مسلمانان را برانگيخت و نفرت از اعمال وهابيت را در دل آنان بيشتر كرد. وهابيان پس از روي كار آمدن دولت سعودي نيز به اعمال ضد شيعي خود ادامه داده و در حركتي ضدديني، بارگاه ملكوتي ائمه بقيع و خاندان پيامبر را تخريب كردند.
11) تبعيد "ناپلئون بُناپارت" به "جزيره اِلب" پس از شكست از متحدان اروپايي (1815م):
پس از شكست سنگين ناپلئون بُناپارت از روسيه و نيز شكست از كشورهاي ديگر اروپايى، ناپلئون در ششم آوريل 1814م از امپراتوري فرانسه استعفا داد و در 20 آوريل آن سال به جزيره اِلب در درياي مديترانه تبعيد شد. ناپلئون حدود ده ماه به حالت تبعيد، محترمانه در اين جزيره زندگي كرد و در اين مدت، با موافقت فاتحين، اداره امور جزيره نيز به وي سپرده شد. در اين ميان سران دول متفق با به قدرت رساندن لويى هجدهم، حكومتي دستنشانده در فرانسه ايجاد كردند. در زمان لويى هجدهم، به ظاهر، فرانسه، سياست سازش با انقلابيون فرانسه را در پيش گرفت و فرمان سلطنت مشروطه را صادر كرد، ولي در اصل، اين مقدمهاي براي حكومت استبدادي بود. از اين رو مردم در گوشه و كنار شورشهايى برپا نموده و زمزمههايى براي بازگشت ناپلئون صورت گرفت. ناپلئون نيز با آگاهي از اين وضعيت، تصميم گرفت يك بار ديگر بخت خود را بيازمايد. از اين رو در 28 فوريه 1815م باچند تن از نزديكان خود از جزيره اِلب گريخت و روز اول مارس در سواحل فرانسه پياده شد. طرفداران ناپلئون قبلاً مقدمات حركت او از اين نقطه تا پاريس را فراهم كرده بودند و با استقبال پرشوري كه در بين راه از او به عمل آمد، لويى هجدهم و اعضاي دولت او پيش از ورود ناپلئون به پاريس، از پايتخت گريختند و ناپلئون، پيروزمندانه وارد پاريس شد. اما حكومت دوم ناپلئون بيش از صد روز به طول نيانجاميد و به زودي اتحاد جديدي بر ضد او شكل گرفت. در نهايت با شكست ناپلئون از دول ديگر اروپايي در جنگ واترلو، حيات سياسي وي نيز به پايان رسيد و اين بار به جزيره دور دست سَنَتْ هِلن در جنوب اقيانوس اطلس تبعيد شد و در همان جا در سال 1821م درگذشت.
12) تولد "آدولف هيتلر" صدراعظم و ديكتاتور سفّاك آلمان (1889م) (ر.ك: اول مه)
/خ
Add Comments
Name:
Email:
*
User Comments:
SecurityCode: