تقديم به آنانى كه زندگى سرشار از صميميتى را آرزو دارند و از منفورترين حلال خداوند گريزانند.در اين مقاله با دختران و پسران جوانى سخن مىگوييم كه تصميم به ازدواج گرفتهاند و فرد معينى را در نظر دارند و قلبشان به او تمايل پيدا كرده و در صددند چنانچه مورد خوبى باشد، ازدواج كنند. اين عزيزان بايد با دقت و تأمل پيش روند و از اقدام شتابزده، قبل از تحقيق كافى و اطمينان يافتن به مناسب بودن شخص مورد نظر، خوددارى ورزند.
تحقيقات پيرامونى
ابتدا لازم است هر كدام از طرفين در باره شريك احتمالى زندگى، سن، شغل، صفات جسمى و اخلاقى و خانوادگى او تحقيق كافى كنند و در اطلاعات دريافتى تأمل نمايند و كلاه خود را قاضى كنند كه آيا مىتوانند با فردى كه اين ويژگىها و خصوصيات را دارد، زندگى كنند.يكى از مواردى كه كمتر مورد توجه جوانان در شُرف ازدواج قرار مىگيرد (در حالى كه بايد توجه بيشترى نسبت به آن داشته باشند) ويژگىهاى خانوادگى همسر است. برخى مىپندارند: جوان در آينده مىخواهد با همسرش زندگى كند نه با پدر، مادر، برادر يا خواهر او، از اينرو ويژگىهاى شغلى و اخلاقى و جسمى افراد خانواده همسر از جمله نزديكان درجه اوّل، يعنى پدر و مادر و برادران و خواهران، اثر و نقشى در زندگى ندارد و نبايد براى خواستگار اهميت داشته باشد؛ در حالى كه چنين نيست. وقتى پسر و دختر با هم ازدواج مىكنند، دو خانواده به هم وصل مىگردند، كه اين اتصال، بيشترين تأثير را بر دختر و پسر مىگذارد. هر كدام از آن دو بعد از ازدواج علاوه بر پدر و مادر و خويشاوندان خود، داراى پدر و مادر دومى مىشود و برادران و خواهران همسر به اندازه برادران و خواهران خود يا كمتر و بيشتر با او رابطه پيدا مىكنند. ايمان، اخلاق و رفتار وابستگان همسر با برقرارى ارتباط، در او هم اثر خواهد گذاشت. اگر آن وابستگان مؤمن، نيكوكار، تلاشگر و خادم باشند، او را به درستكارى سوق مىدهند اما اگر لاابالى، ولنگار، تنبل، تبهكار و ... باشند، او را به سوى زشتىها مىكشانند. اگر محترم و عزتمند باشند، انتساب به آنان سبب عزت و احترام مىگردد اما اگر بدنام و منفور باشند، او هم بدنام و منفور مىگردد. او نمىتواند از پيامدهاى مثبت يا منفى حاصل از انتساب فرار كند و قطع رابطه با خانواده همسر تقريباً ناممكن است، زيرا همسر به علت انتساب و علاقهاى كه به خانوادهاش دارد، به طور طبيعى متمايل به آنان است و قطع رابطه، ضربه شديد روحى به او وارد مىكند، حتى اگر مدتى بتواند به سختى قطع رابطه را تحمل كند، بالاخره روزى طاقتش تمام مىشود و خواهان ارتباط با خانوادهاش مىگردد و از بىاعتنايى يا نفرت همسرش از خانوادهاش دلآزرده مىشود و موجبات اختلافات و جدايى فراهم مىآيد.
البته استثناهايى وجود دارد. چه بسا زن يا مردى از خانواده خود و عقايد و اخلاق و رفتار آنان بيزار بوده و با فردى ازدواج كند كه مانند خودش از چنين عقايد، اخلاق و رفتارى نفرت دارد و مىپذيرد كه هر دو با خانواده همسرش قطع رابطه كنند يا رابطهشان را به حداقل برسانند اما با هم باصفا و صميميت زندگى كنند و سرزنشهاى خانواده نتواند در عزم محكم و استوار آن دو در زندگى و تداوم آن خللى ايجاد كند؛ ولى همان گونه كه گفتيم، اين موارد استثنا هستند و كسانى مىتوانند چنين كارى كنند كه عزم جزمى داشته و تاب تحمل سرزنشها و نامهربانىها را داشته باشند، يعنى نامهربانى پدر، مادر، برادر و خواهر، عزم آنان را نشكند و از شيوه زندگى و همسرى كه انتخاب كرده، دلسرد ننمايد. اگر دو طرف از چنين عزم و ارادهاى برخوردارند، مىتوانند با هم زندگى كنند و نامهربانىها را ناديده بگيرند اما چنانچه دو طرف يا يكى از آنها از چنين عزم و ارادهاى برخوردار نباشند، قطعاً ازدواجى موفق نخواهد بود.
اگر پدرِ همسر شما مردى تبهكار باشد و يا اگر مادر همسرتان اخلاق زشت و رفتارهاى ناپسند داشته باشد و خانواده همسرتان در جامعه به بدنامى شناخته شده باشند، آيا مىتوانيد با چنين افرادى ارتباط و انتساب داشته باشيد؟ آيا از بدنامىها و رفتارهاى ناپسند بىتاب نخواهيد شد و از آن وضع ناپسند فرار نخواهيد كرد؟ آيا مىتوانيد خودتان و همسرتان با آنان به طور كامل قطع رابطه كنيد؟ اگر خانواده شما از بعضى شغلها، برخى رفتارها و اخلاقها متنفر باشند و همسر شما يا يكى از اعضاى خانوادهاش آن شغل، رفتار و اخلاق را دارد و در صورت ازدواج مورد قهر و سرزنش خانواده قرار مىگيريد، برايتان اهميت ندارد؟ چقدر مىتوانيد در مقابل سرزنشها و قهرها ايستادگى كنيد؟ وقتى توانتان تمام شد، چارهاى جز جدا شدن از همسرتان و خويشان او داريد؟!
با تحقيق است كه خواستگار نقاط قوّت و ضعف فرد مورد نظر را مىيابد و مىتواند آگاهانه تصميم بگيرد و از پيامد تصميم خام و مبتنى بر احساس و جهل در امان باشد. به قول يكى از نويسندگان:
نبايد به دخترى پيشنهاد ازدواج دهيد مگر اينكه بعضى از عيوبش را كشف كرده باشيد.(1)
بنابراين جوانانى كه مىخواهند براى ازدواج اقدام كنند و فردى را به عنوان همسر در نظر گرفته و به او دلبستگى پيدا كردهاند، لازم است در اوّلين مرحله، تحقيقات پيرامونى خود را انجام دهند و نسبت به موارد «كفو» و همشأن بودن كه در مقاله قبل آمد، تحقيق كافى كنند، آنگاه بعد از اطمينان از مناسب و قابل قبول بودن شخص مورد نظر از جهات مختلف، براى خواستگارى اقدام كنند و مقدمات ازدواج را فراهم آورند.
شناخت حضورى و رو در رو
برخى ازدواجها با برخورد اتفاقى و غير منتظره صورت گرفته است. در خيابان، دانشگاه، محيط كار يا ... با فردى برخورد كرده و قيافه، اخلاق يا رفتار او را پسنديده و بدو متمايل شدهايد، يا از اطرافيان وصف فردى را شنيده و با اينكه او را نديدهايد، ولى دلتان به او تمايل پيدا كرده و اين زمينه براى ارتباطهاى بعدى شده و بالاخره به ازدواج منتهى گرديده است. همه شناختهاى اتفاقى، تصادفى، حضورى يا غير حضورى براى ايجاد تمايل مفيد و مناسب است اما دين، اخلاق و وجدان علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنيم طرف مقابل را در رسيدن به آگاهىهاى واقعى يارى دهيم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آينده نتواند ما را به خيانت، دروغ، دورويى و فريب متهم سازد.
نبايد شناختهاى سطحى، مبناى ازدواج باشد، بلكه شناختهاى سطحى فقط به عنوان اولين خشت بنا مناسب است و بايد مراحل بعد با دقت و آرامى پيموده شود.بعد از تمايل به فردى در برخورد ابتدايى و اتفاقى، شناختهاى پيرامونى لازم است. حال شناخت پيرامونى كسب كرده و مورد را براى ازدواج مناسب يافتهايد. تا به حال شناخت شما از همسر احتمالى، شناختهاى واسطهاى و با برداشتهاى تحقيقى است و بايد با شناختها و برداشتها حضورى و بدون واسطه تكميل و تصحيح گردد و درست و خطاى آن روشن شود تا به آگاهى كافى براى اقدام به ازدواج برسيد. در اين مرحله بايد در پى ملاقاتهاى خانوادگى و طرفينى در محيط خانواده يا در محيطهاى مناسب و كنترلشده ديگر بود.
زن و مردى كه تصميم به ازدواج گرفتهاند، بعد از مدتى كه راجع به همديگر تحقيق كرده و از يكديگر اطلاعاتى كسب كردند، نبايد بدين شناختهاى اوليه بسنده كنند، بلكه بايد اطلاعات تحقيقاتى با اطلاعات مستقيم، حضورى و بدون واسطه تكميل شود و محك بخورد. ملاقات مستقيم با فردى كه مىخواهد همسرتان باشد، لازم و ضرورى است. در اين ملاقاتها شما بايد در محيطى آرام و مطمئن به گفتگوى صادقانه بپردازيد. لازم است هر دو بدون تعارف، حياى بىجا و دورويى به كسب آگاهى از ويژگىهاى جسمى، روحى، و مادى يكديگر همت بگماريد و هر كدام، طرف مقابل را در رسيدن به آگاهى يارى دهد. بنابراين اگر مىخواهيد زندگى آينده شما دوام و استحكام داشته باشد، صادقانه ايدهآلها و خواستههاى خود را به طرف مقابل بگوييد و درخواستهاى او را بجوييد. ويژگىهاى شخصى، اخلاقى، خانوادگى و رفتارى خود را توضيح دهيد و از او در باره ويژگىهايش توضيح بخواهيد.
حرام بودن تدليس و فريب
در فقه اسلامى تصريح شده كه اگر آرايشگرى آگاهانه دخترى را آرايش كند به گونهاى كه دختر زيبا جلوه كند و چهره زشت او را در پس آرايش پنهان نمايد، آنگاه چهره آرايش شده را به فردى نشان دهند و او را جذب كنند و دختر را به ازدواج او در آورند، كار آرايشگر و اجرت او حرام است، زيرا سبب فريب و گمراه شدن خواستگار مىگردد. خواستگار بايد صورت واقعى (بَزك نكرده) دختر را ببيند و بپسندد، آنگاه آرايش كردن او بدون مانع است، بلكه كارى پسنديده مىگردد.آرايشگرى و بزك كردن حرام در موارد ديگرى هم مصداق پيدا مىكند. كسى كه در صحبت رو در رو با خواستگارش ويژگىهاى روحى، اخلاقى، رفتارى، خانوادگى و ايدهآلهايش را پنهان كند و مطالبى اظهار نمايد و ارائه دهد كه حقيقت نداشته باشد، خواستگار را به گمراهى انداخته، علاوه بر اينكه گناه كرده، زمينه ايجاد بنيانى را فراهم آورده كه بعداً در معرض فروپاشى است. منهدم شدن اين بنيان علاوه بر اينكه به ضرر خواستگار خواهد بود، براى خودش هم ضرر در پى دارد.
بنابراين دين، اخلاق و وجدان، علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنيم طرف مقابل را در رسيدن به آگاهىهاى واقعى يارى دهيم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آينده نتواند ما را به خيانت، دروغ، دورويى و فريب متهم سازد.اگر باور كرديم كه «ازدواج عقلآزمايى است، نه بختآزمايى»، سعى مىكنيم قبل از ازدواج تمام جوانب كار را بسنجيم و آگاهانه اقدام كنيم. اقدام بختآزمايانه در ازدواج اصلاً صحيح نيست.
ديدن جمال و نيكوهاى زن قبل از ازدواج
معمولاً زنها جمال و زيبايى ظاهرى مرد را نمىخواهند، از طرف ديگر، جمال و زيبايى مردها آشكار است و در برخوردهاى اتفاقى هم مىتوان آن را مشاهده كرد اما زنها در جامعه اسلامى پوشيدهاند و در برخوردهاى خارج از خانه و با نامحرم، اندام و زيبايىهاى آنان در پوشش پنهان شده و نمىتوان در برخوردهاى اتفاقى، آن را يافت اما زيبايى و جمال زن، مطلوب و گمشده مردان است و در شيرينى و دوام زندگى بسيار اثر دارد. چون در برخوردهاى اتفاقىِ خارج از منزل، ويژگىهاى زنها پنهان است، لازم است مرد در فرصتى قبل از ازدواج بتواند ويژگىهاى همسر آيندهاش را مشاهده كند تا پس از آن تصميم به ازدواج بگيرد.يكى از مسائل مهمى كه در تحقيق حضورى و رو در رو بايد مورد توجه باشد، مشاهده قد و قامت و زيبايى و رعنايى همسر است. زنى كه مىخواهد به همسرى در آيد براى اينكه ازدواجش مطمئن باشد، لازم است ويژگىهاى خود را در ملاقات حضورى و در محيطى امن به خواستگار نشان دهد تا او با آگاهى و چشم باز انتخاب كند.اين مطلب در رهنمودهاى اهل بيت(ع) مورد تأكيد قرار گرفته است. در زمان رسول خدا(ص) شخصى زنى را خواستگارى كرد و مىخواست با او ازدواج كند اما وى را نديده بود و انتخاب او بر مبناى شنيدهها بود. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«لَوْ نظرتَ إليها فإنّه اَحْرى أنْ يدوم بينكما؛(2)
كاش او را مىديدى، زيرا در اين صورت اميد سازش و توافق و دوام زندگىتان بيشتر بود.»
مرد هنگام گزينش همسر مىخواهد فردى را انتخاب كند كه شريك زندگىاش محرم اسرارش مادر فرزندانش و وصله تنش باشد.در حقيقت نيمه كاملكننده خود را برمىگزيند، همان گونه كه زن هنگام ازدواج شريك زندگى، ياور همراه پدر فرزندان و مايه افتخارش را برمىگزيند.
چه قيمتى بالاتر از اين؟!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا مردى كه مىخواهد با زنى ازدواج كند، مجاز است به مو و جمال زن بنگرد؟ امام فرمود: به شرط آنكه دنبال كامجويى و لذت بردن حرام (سوء استفاده) نباشد.(3)
آيتاللَّه امينى از كارشناسان ازدواج و خانواده چنين رهنمود مىكند:
به پسران و دختران توصيه مىشود از ديدن مانع نشوند و هر يك اجازه بدهد ديگرى او را ببيند. اين موضوع بهتر است تا اينكه نديده ازدواج كنند و بعداً ناراضى باشند، در نتيجه كارشان به طلاق برسد يا ناچار باشند عمرى را در ناراحتى و دلسردى و اختلاف بگذرانند.(4)
چهره، مو، اندام و محاسن زن اگر مورد پسند مرد باشد، در صفا، صميميت و گرمى زندگى بسيار مؤثر مىباشد. آنچه ابتدا زن و مرد را به هم متمايل مىكند و پيوستگى زندگى را تضمين مىنمايد، زيبايىهاى ظاهرى و جسمى و اندامى است. ديگر عوامل پايداركننده پيوند و وصلت، بعداً پيدا مىشوند و در كنار عامل زيبايى قرار مىگيرند. اگر اين عامل وجود نداشته باشد، تداوم زندگى تا پيدا شدن عوامل ديگر و اصولاً پيدا شدن آن عوامل مورد ترديد است. زن عفيف، پاكدامن و مقيد به پوشش بايد هنگام رويارويى با خواستگار، براى آگاهى يافتن او از جمال و زيبايىهاى همسر آيندهاش با او همكارى كند و اجازه دهند جوان خواستگار حداقل از پسِ چادر نازك، چهره، مو، اندام و قد و بالاى او را ببيند تا بتواند تصميم بگيرد. خود نيز با دقت قد و بالا و اندام مرد را برانداز كند، آنگاه تصميم بگيرد.
ممكن است بعضى از متدينان بگويند كه لازم نيست قبل از ازدواج، خواستگار در صدد ديدن چهره، مو و زيبايىهاى همسر باشد، بلكه مادر و خواهر او كه زن هستند مىتوانند دختر را ببينند، بعد براى پسر توصيف كنند تا او انتخاب كند و تصميم بگيرد.
به اين عزيزان تذكر مىدهيم هر انسان سليقه خود را دارد. چه بسا دخترى كه به نظر مادرى زيبا نيست و اندامش متناسب نمىباشد، از نظر پسر، زيبا و خوشاندام جلوه كند. مشهور است ليلى دخترى لاغر و گندمگون بود. روزى امير آن سامان وى را ديد و شناخت و به او گفت: اين چهره و اندام، شايسته مجنون و آن دلدادگى نيست. چرا بايد مجنون دلداده چنين فردى باشد كه رنگش سبزه است و مويش فرفرى و قدش كوتاه و اندامش لاغر و ... . ليلى سخن و كلام امير را شنيد و در جواب گفت: اين برداشت شما از قد و قواره من است اما
اگر بر ديده مجنون نشينى
بجز زيبايى از ليلى نبينى