جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
راهکارهاي موفقيت‏زا براي جوانان
-(5 Body) 
راهکارهاي موفقيت‏زا براي جوانان
Visitor 655
Category: دنياي فن آوري

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، به معناي خوداتکايي است که يکي از رموز موفقيت، داشتن چنين روحيه‏اي است.
کسي که اعتماد به نفس ندارد، در استفاده از امکانات و استعدادهاي دروني و بيروني خود ناتوان است. نبود اعتماد به نفس، موجب فلج شدن فکر و روح انسان مي‏شود. جوان خودباخته و فاقد اعتماد به نفس، هميشه از خود مأيوس و به ديگران متکي و وابسته است، در نتيجه پيشرفت و کمال چنداني نخواهد داشت. مردان بزرگ تاريخ با رسيدن به حقيقت اين نکته، در همان اوان جواني ارزش وجود خود را يافتند و توانايي‏هاي دروني خويش را شناختند و با اعتماد به همين توانايي‏ها، در راه پيروزي گام‏هاي سريع‏تري برداشتند. در همين باره آمده است که رستم فرخزاد، فرمانده کل نيروهاي ايران در قادسيه، از فرمانده کل نيروهاي اسلام نماينده‏اي خواست. سعد وقاص فرمانده کل قوا، «ربعي بن عامر» را فرستاد. او وقتي وارد بارگاه رستم شد، ديد رستم روي تخت زرين نشسته است و در بارگاهش فرش‏هاي عالي گسترده شده و بالش‏هاي زربافت نهاده‏اند. او با ديدن اين مظاهر فريبنده با کمال استحکام و اعتماد به نفس، با اسب وارد بارگاه شد، مأموران خواستند از ورودش با اين حالت جلوگيري کنند، ولي او نپذيرفت و در اوج وقار و آرامش و اطمينان به خود که ناشي از توکل به خداست، در حالي که قدم‏هاي خود را کوچک برمي‏داشت، تا نزديک تخت رستم پيش رفت، فرش‏ها را عقب زد، روي خاک نشست و گفت: ما به اين زيورها عادت نکرده‏ايم. مترجم رستم از علت هجوم سپاه اسلام پرسيد، او در جواب گفت: خدا ما را مبعوث کرده است تا بندگان خدا را از ظلم و فشار برهانيم و آنها را به آيين اسلام رهبري کنيم. اگر آنها سخن ما را پذيرفتند، با آنان کاري نداريم وگرنه نبرد مي‏کنيم. اگر بکشيم يا کشته شويم، به بهشت مي‏رويم.
صلابت اراده و اعتماد به نفس اين مرد، رستم را مبهوت ساخت، پس گفت: به ما مهلت بدهيد تا با بزرگان خود مکاتبه و مشورت کنيم.
نماينده اسلام گفت: ما مي‏توانيم سه روز مهلت بدهيم و تأخير بيش از آن را نمي‏پذيريم.
رستم گفت: معلوم مي‏شود فرمانده کل قوا هستي که مي‏تواني با ما قرار بگذاري.
گفت: نه، من يکي از مسلمانانم، همه مسلمانان پيکري واحدند. اگر يکي از آنان امان داد، بر ديگران لازم است امان او را بپذيرند.
چنين روحيه و اعتماد به نفسي، رستم و اطرافيان او را تسليم کرد و در نهايت، سپاه اسلام پيروز ميدان نبرد شد.

پيام متن:

1.اعتماد به نفس، عاملي مهم در کسب موفقيت.
2. ضعف و سستي اراده، عامل رکود و واپس‏گرايي.

تأثير نظم و برنامه‏ريزي در زندگي

تأثير و اهميت نظم در زندگي انسان، انکارناپذير است. در اسلام نيز نکته‏هاي ارزشمندي در اين‏باره وارد شده است.
امام علي عليه‏السلام در آخرين لحظات زندگي خود، پيروانش را به دو عامل مهم و حياتي که همانا رمز پيروزي و موفقيتند، سفارش کرده و فرموده است: «اوصيکُم بِتَقْوَي اللّه‏ وَ نَظمِ اَمْرِکُم؛ شما را به پرهيزکاري و نظم در کارها سفارش مي‏کنم».
براي برقراري نظم در زندگي، بايد به برنامه‏ريزي کارهاي روزانه پرداخت و هر کاري را در وقت مناسب آن انجام داد. امام کاظم عليه‏السلام اوقات مسلمان را به چهار بخش تقسيم کرد. اول، راز و نياز با خدا؛ دوم، کار و تلاش براي کسب روزي؛ سوم، ارتباط سازنده با ديگران؛ چهارم، تفريح سالم.
در سيره امام خميني (رحمت‏الله عليه) نظم و انضباط جايگاه ارزنده‏اي داشت، چنان‏که آورده‏اند در نجف اشرف شب‏ها وقتي به زيارت حرم حضرت امير عليه‏السلام مشرف مي‏شد، مردم ساعت خود را با ورود وي به حرم تنظيم مي‏کردند.
والِتر اِسکات، شاعر و نويسنده معروف اسکاتلندي، وقت‏هاي کاري خود را به دو قسمت کرده بود: يک بخش را به کارهاي اداري و بخش ديگر را به تصنيف و تأليف کتاب اختصاص داده بود. مواظبت وقت در هر کار برايش عادت شده بود و اگر چنين نبود، موفق به نوشتن اين همه کتاب باارزش نمي‏شد.
بنابراين، جوان براي رسيدن به موفقيت بايد با يک برنامه‏ريزي دقيق و منطقي براي استفاده بهينه از فرصت‏ها، تمام کارهاي روزانه خود را انجام دهد و از درهم ريختگي و بي‏نظمي در زندگي که عامل رکود است، به شدت دوري کند. برنامه‏هاي تعيين شده را با سرعت و دقت به انجام رساند و کارهاي هر روز را به فردا نيفکند.

پيام متن:

نظم و برنامه‏ريزي، توصيه امامان معصوم عليهم‏السلام عاملي مهم براي دست‏يابي به موفقيت‏ها.

جوان و اُنس با قرآن

جواني، بهترين دوران براي مأنوس شدن با قرآن مجيد است، چنان‏که آمده است: «هر کس در حالي که جوان و با ايمان است قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آميخته مي‏شود».
قرائت قرآن در سيره امامان معصوم و بزرگان، ارزش الهي داشته است. امام رضا عليه‏السلام شب هنگام در بستر خويش بسيار قرآن تلاوت مي‏کرد و وقتي که به آيه‏اي درباره بهشت يا دوزخ مي‏رسيد، مي‏گريست، از خدا بهشت مي‏طلبيد و از دوزخ به او پناه مي‏برد.
جاذبه قرآن به اندازه‏اي است که تلاوت آيه‏هايي از آن، زمينه اُنس با همه قرآن را فراهم مي‏سازد. البته اين اعجاز است که اگر کسي معناي حقيقي سوره‏هاي قرآن را نداند و فقط توانايي تلاوت آن را داشته باشد، به همين مقدار از فيض خدا بهره برد و همين عبادت لفظي، او را به عبادت فکري مي‏رساند.
رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم مي‏کوشيد مردم از راه تلاوت، با قرآن مأنوس شوند، آن را خوب بفهمند و به فهميده‏هاي خود عمل کنند.
چه خوش است يک شبي بکُشي هوا را
به خلوص خواهي ز خدا، خدا را
به حضور خواني ورقي ز قرآن
فکني در آتش کتب ريا را
شود آنکه گاهي بدهند راهي
به حضور شاهي چو من گدا را (الهي قشمه‏اي)
در حالات علامه طباطبايي رحمت ‏الله عليه ) آمده است:
«شب‏هاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه مي‏کرد و پس به دعا و قرائت قرآن، نماز و دعا مي‏پرداخت».
حضرت امام راحل، روزانه چندين نوبت قرآن مي‏خواند و در ماه رمضان هر روز 10 جزء آن را تلاوت مي‏کرد.
همه شب تا سحر آن عشق‏بازان
ز شوق دوست چون شمع گدازان
کنند اجزاي قرآن را تلاوت
به ترتيل و تفکر وز درايت
کنند از فکر در آيات قرآن
هزاران درد و جان خويش درمان
... خوشا آنان که شب زين دفتر عشق
همي خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان که هر شب تا سحرگاه
بدين خوش نغمه از دل برکشند آه
زمخشري در کشاف، از شخصي به نام اصمعي چنين نقل مي‏کند:
از مسجد بصره بيرون آمدم، عربي بياباني به من گفت: از کدام قبيله‏اي؟ گفتم: از بني اصمع، گفت: از کجا مي‏آيي؟
گفتم: از آنجا که سخن خداوند رحمان (قرآن) را مي‏خوانند (مسجد)، گفت: براي من هم بخوان. من چند آيه از سوره والذاريات را برايش تلاوت کردم تا به آيه «فِي السَّماءِ رزقُکُمْ و ما تُوعَدونَ» رسيدم.
مرد گفت: کافي است، آن‏گاه برخاست، شترش را نحر کرد، گوشت آن را به نيازمندان بخشيد، شمشير و کمانش را شکست، به گوشه‏اي افکند و رفت.
وقتي من (اصمعي) با هارون الرشيد به زيارت خانه خدا رفتيم، هنگام طواف ديدم کسي با صداي آهسته مرا مي‏خواند، همان مرد عرب بود، پيکرش نحيف و رنگ صورتش پريده مي‏نمود. وقتي مرا ديد، سلام کرد و گفت: بار ديگر همان سوره را برايم بخوان.
هنگامي که به همان آيه رسيدم، فرياد کشيد و گفت: ما وعده خداي خود را به خوبي يافتيم، آيا پس از اين هم آيه‏اي هست!
من آيه بعد را خواندم «فَوَربَّ السماء و الاَرض أَنَّه لَحَقٌّ»، مرد ديگربار فرياد کشيد و گفت: به راستي عجيب است، چه کسي خداوند جليل را به خشم آورده است که اين‏گونه سوگند ياد مي‏کند، آيا سخن او را باور نکردند که ناگزير قسم خورده است؛ اين جمله را سه بار تکرار کرد، به زمين افتاد و مرغ روحش به سوي ملکوت پرواز کرد.

پيام متن:

1.توصيه امامان معصوم عليهم‏السلام و بزرگان به تلاوت قرآن.
2.جواني، بهترين زمان عمر براي تلاوت قرآن.
3.تأثير تلاوت قرآن بر قلب‏هاي آماده.

جوان و کرامت نفس

عزت و کرامت نفس، يکي از اساسي‏ترين عوامل رشد مطلوب شخصيت جوانان است. براي اينکه جوانان بتوانند از بيشترين ظرفيت و توان‏مندي‏هاي خود بهره ببرند، لازم است نگرشي مثبت به خود داشته باشند. بي‏گمان جواناني که داراي احساس خود ارزشمندي و خصلت عزت نفس هستند، به پيشرفت تحصيلي و آمادگي مناسب در رويارويي با مشکلات زندگي دست مي‏يابند.
انسان والا به فرموده امام علي عليه‏السلام : «نفس خود را عزيز مي‏دارد، خود را از خواري دور نگاه مي‏دارد و به پستي گناه و کرنش در برابر گناهکار و ستمگر تن نمي‏دهد».
چنين انساني «نه تنها حق ديگران را محترم مي‏شمارد و چشم‏درشتي بدان ندارد، بلکه شرف و عزت را در بي‏نيازي از مردم مي‏داند» و به زور بازوي خود متکي است، «از کار نمي‏گريزد و به تلاش خود متکي است».
قرآن کريم عزت را خواست خدا، رسول خدا و مؤمنان مي‏داند و مي‏فرمايد: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُوءْمِنينَ؛ عزت از آن خدا و پيامبر و مؤمنان است». (منافقون: 8)
ارزش عزت نفس چنان بالاست که سرور آزادگان جهان مي‏فرمايد: «مَوْتٌ في عِزٍّ خيرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ؛ مرگ با عزت از زندگي با ذلت بهتر است».
حضرت علي عليه‏السلام در رهنمودي، حقيقت اين مرتبه وجودي را به خوبي نشان داده است، آنجا که درباره عزت نفس مي‏فرمايد:
«کم داشتن و به کم قانع بودن و نه دست، پيش ديگران دراز کردن» است.
از حضرت امير عليه‏السلام نقل شده است که روزي از برابر قصابي مي‏گذشت، قصاب گفت: گوشت‏هاي خوبي آورده‏ام. حضرت فرمود: اکنون پول ندارم که بخرم. قصاب گفت: صبر مي‏کنم. حضرت فرمود: نه! به شکمم مي‏گويم صبر کند.
کسي که نفسش با کرامت است، مي‏تواند به سادگي و آساني از شهوت‏ها چشم‏پوشي کند و در مقابل، کساني که با ارزش والاي کرامت نفس ناآشنايند، گرفتار صفاتي ناپسند مانند بي‏برنامگي، خيال‏پردازي، بي‏حيايي، پيروي از شهوت‏ها و... هستند.

پيام متن:

1.کرامت نفس، عاملي مهم در رشد شخصيت.
2.کرامت نفس، عاملي مؤثر در بي‏نيازي از مردم.
3. رابطه عزت نفس و قناعت.

جوان و پرهيز از گناهان

بنده خوب خدا، دستورهاي الهي را به درستي انجام مي‏دهد و مشمول رحمت خداوند نيز مي‏شود، ولي آن‏که از تکاليف نوراني اسلام فاصله مي‏گيرد، در حقيقت خود را از هدايت محروم مي‏سازد؛ زيرا خداوند مي‏فرمايد: «ان اللّه‏َ لا يَهدِي القَوم الفاسقين؛ خداوند قوم فاسق را هدايت نخواهد کرد». (منافقون: 6)
انسان با عمل به گناه، از عنايت الهي محروم خواهد شد. انسان گناهکار بر اثر تکرار گناه، عقيده صحيح خود را هم از دست مي‏دهد و چه بسا تا آنجا سقوط مي‏کند که آيات الهي را نيز تکذيب مي‏کند. قرآن مجيد درباره ويژگي اين افراد مي‏فرمايد:
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَائواْ السُّوآأَيآ أَن کَذَّبُواْ بِـءَايَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا يَسْتَهْزِءُونَ. (روم: 10)
پس فرجام کساني که مرتکب اعمال زشت مي‏شدند، اين شد که آيات الهي را تکذيب و مسخره مي‏کردند.
از ديگر آثار گناه، از ميان رفتن نعمت، نزول بلاها و محروميت‏ها، نقص در روزي و عمر، خشک‏سالي، تغيير نعمت، پشيماني و حسرت، پرده دري، حبس روزي، مرگ زودرس، رد دعا و... است.
گفتني است، قوي‏ترين انسان‏ها آن نيست که در ارتکاب گناه تواناتر باشد، بلکه نيرومندترين مردم کسي است که بر نفس خود مسلط‏تر باشد.
کنترل نفس در ابتدا سخت است، ولي پس از نخستين گام‏ها، کم‏کم ساده مي‏شود و قدرت حفظ نفس در برابر وسوسه‏ها و گناهان بيشتر مي‏شود و حتي مي‏توان علاوه بر کنترل چشم و گوش و زبان و دست و پا، به کنترل فکر دست يافت، به گونه‏اي که خيال و فکر در اختيار ما قرار خواهد گرفت.

پيام متن:

1.آثار سوء ارتکاب گناهان.
2.نگاه، چشمه حرمان و نااميدي از لطف و رحمت خدا.

جوان و ياد خدا

قرآن مجيد مؤمنان را به ياد خداوند فرا مي‏خواند و دوري و غفلت از ياد خدا را از اوصاف منافقان مي‏شمارد. البته بايد دانست که حقيقت ذکر، تنها در اذکار نماز و عبادت‏ها خلاصه نمي‏شود، بلکه ذکر مصاديق فراوان دارد، از آن جمله: ذکر نعمت‏هاي خداوند، ذکر کمک‏ها و توفيقات الهي، ذکر آيات الهي، ذکر دستورهاي الهي در هنگام عمل و رعايت فرمان‏هاي خداوند، ذکر معاد و مرگ و از همه مهم‏تر ذکر ذات خداوندي. بدين معنا که او را در همه حال حاضر و ناظر بدانيم و توجه داشته باشيم که معبود مطلق اوست، رشته تمام امور به دست اوست و تنها بايد از او کمک خواست و بر او توکل کرد. به همين سبب «ذکر کثير خداوند» از شديدترين و مهم‏ترين وظايف انسان دانسته شده است.
نماز و اذکار ديگر اعمال عبادي، همه براي رسيدن به حقيقت ذکر و توجه به عهد ازلي عبوديت و اطاعت خداوند است، بدين سبب خداوند پس از سفارش به نماز، ذکر خود را از نماز بالاتر مي‏داند و مي‏فرمايد:
وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ، إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ. (عنکبوت: 45)
نماز را برپا دار که نماز، تو را از کار زشت و ناپسند بازمي‏دارد و قطعا ياد خدا بالاتر است.
در واقع ذکر خداوند و توجه به حقيقت الوهيت خداوندي و در نظر داشتن فقر ذاتي انسان، موجب آرامش مي‏شود. يکي از مصاديق ذکر خداوند اين است که وقتي انسان در موقعيت حرام قرار مي‏گيرد و وسوسه مي‏شود، از انجام گناه خودداري کند. در روايتي از امام صادق عليه‏السلام آمده است:
از شديدترين اموري که خداوند بر خلقش واجب کرده، ذکر کثير خداست. سپس فرمود منظورم سبحان اللّه‏ و الحمدللّه‏ ولا اله الا اللّه‏ و اللّه‏ اکبر نيست، گرچه اينها هم ذکر است، بلکه منظورم ذکر خداوند به هنگام حلال و حرام است که اگر طاعت است، بدان عمل کند و اگر معصيت است، آن را ترک کند. در [قرآن] کتاب خودسازي آمده است: چون هدف از ذکر توجه به خداست، مي‏توان گفت هر کلامي که بيشتر و بهتر توجه انسان را به خدا معطوف بدارد، مناسب‏تر خواهد بود.

پيام متن:

ياد خدا، يعني عالم را محضر خدا ديدن و خود را در پيشگاه او مسئول دانستن؛ ياد خدا، نشانه بي‏نيازي پروردگار و فقر ذاتي انسان.

جوان و بازگشت به خدا

آن‏گاه که ناپاکي در وجود آدمي رخنه کرد و صفحه سفيد دفتر اعمال سياه شد، با سهل‏انگاري، روز به روز بر وسعت تيرگي‏ها افزوده مي‏شود. بر اين اساس، هر چه زودتر بايد صحيفه وجود را از آلودگي گناهان با آب پاک توبه شست‏وشو داد، امام صادق عليه‏السلام در اين‏باره فرموده است:
بر اثر گناه کدورتي در قلب پيدا مي‏شود که با تکرار گناه کم‏کم قلب را فرا مي‏گيرد و ديگر، انسان روي سعادت را نخواهد ديد. اگر توبه کند، آن کدورت پاک مي‏شود و به نور فطرت باز مي‏گردد.
استاد اخلاق، شيخ محمد بهاري در مورد توبه مي‏فرمايد:
همچنان که اگر کسي سمي خورده باشد، اگر طالب صحت بدنش است لازم است بر او که فوري دست و پايي کند و آن سم را به قي و غيره از بدن خود خارج بسازد و اگر مسامحه کرد، او را دفعة هلاک خواهد کرد، سمومات معاصي نيز چنين است که اگر مسامحه از توبه شود، بسا مي‏شود که فورا مي‏ميرد و ختم به شر مي‏شود. «نعوذ باللّه‏ جميع انبيا و اوليا» عمده ترسشان در دار دنيا، از سوء خاتمه بوده است.
با توبه مي‏توان ظلمت‏هاي دروني را به روشني تبديل کرد و به سوي فطرت پاک حقيقت‏جوي خود بازگشت و درصدد جبران گذشته برآمد و به سفارش‏هايي که در باب توبه وارد شده است، عمل کرد. البته خواندن و يادآوردن داستان توبه کنندگان راستين که با عزم و اراده‏اي استوار از گرداب گناه بالا آمده‏اند، مي‏تواند الگوي خوبي براي توبه‏کاران باشد. توبه کننده، در حقيقت مهاجر الي اللّه‏ است؛ زيرا توانسته است به وسيله توبه از گناهان و ناپاکي‏ها دوري گزيند. انسان اگر از گناه پشيمان شود، گام نخست را براي پاکي وجودش برداشته است و اين توفيق را نبايد ناديده گيرد. خوب است فرد گناهکار بداند که رسول گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد:
«التّائبُ مِنَ الذّنبِ کَمَن لاذَنبَ لَهُ؛ بازگشت کننده از گناه، مانند کسي است که گناهي بر او نباشد».
چه بسا انسان تصميم به توبه مي‏گيرد و نفس اماره را شکست مي‏دهد، ولي شيطان او را فريب مي‏دهد و پيشنهاد امروز و فردا را به او مي‏کند که شيطان از اين راه بسياري از انسان‏ها را از توفيق توبه باز مي‏دارد.
هنگامي که باب قبول توبه باز شد، شيطان از تسلط به انسان نااميد گشت، ولي راه چاره را در اين ديد که انسان‏ها را با آرزوي «توبه صحيح و کامل» فريب دهد و توبه آنان را تا هنگام مرگ به تأخير اندازد.
پيامبر خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم درباره اهميت توبه جوان مي‏فرمايد: «ما مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبُّ اِلَي اللّه‏ِ مِنْ شابٍّ تائِبٍ؛ هيچ چيز نزد خدا، محبوب‏تر از جوان توبه کننده نيست».
براي انسان چيزي لذت بخش‏تر از اين نيست که خداوند او را دوست مي‏دارد و انسان توبه‏کار نيز شامل اين لطف الهي است: «اِنّ اللّه‏ يُحبُّ التَوّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ؛ خداوند توبه‏کاران و پاکيزگان را دوست دارد». (بقره: 222)
جواني بهترين سن توبه است و البته موقعيت هر سني براي توبه، بهتر از سن بالاتر است و نبايد توبه را لحظه‏اي به تأخير انداخت، نبايد منتظر شب جمعه، شب قدر، صحراي عرفات، ماه محرم و يا... شد. رساندن اين پيام در قالب تفسير مناجات پرشکوه «تائبين» در اوقات مناسب به ويژه هنگامي که آمادگي روحي براي توبه وجود دارد، مي‏تواند از مؤثرترين برنامه‏هاي تربيتي باشد.

پيام متن:

1.تلاش براي پاکسازي درون با آب توبه و بازگشت.
2.پرهيز از تسويف و امروز و فردا کردن در توبه.

«ترجمه مناجات تائبين»

خدايا خطاها جامه مذلت بر من پوشانيده است و دوري از تو لباس بينوايي بر تنم کرده است و جنايت بزرگ من دلم را ميرانده است. اي آرزوي من و اي مقصود من، با توبه به درگاهت آن را زنده ساز. اي منظور و آرزوي من، به عزتت سوگند که جز تو گناهان خويش را آمرزنده‏اي نمي‏يابم و شکستگي خود را جز تو جبران کننده‏اي نمي‏بينم و همانا که با انابه به درگاهت سر فرود مي‏آورم و با زاري و خاکساري قصد پيشگاهت مي‏کنم. پس اگر مرا از در خود براني، به چه کس پناهنده گردم و اگر از آستانت دورم کني، پس به چه کسي پناه برم. پس افسوس بر شرمساري و ننگيني من و دردا بر بدي کردار و جنايتکاري‏ام! اي آمرزنده گناه بزرگ و اي درمان کننده استخوان شکسته، از تو مي‏خواهم که گناهان کشنده‏ام را ببخشايي و رسوايي‏هاي نهانم را بپوشاني و در شهودگاه رستاخيز از لذت بخشايش و آمرزشت محرومم نفرمايي. خدايا، ابر رحمتت را بر گناهان من سايه افکن و سحاب مهرت را بر عيب‏هايم بباران. خدايا، آيا بنده گريز پا جز به سوي مولاي خويش باز مي‏گردد؟ يا هيچ کس جز مولاي او، او را از خشم وي پناه مي‏دهد؟
خدايا، اگر پشيماني از گناه بازگشت باشد، پس سوگند به عزت تو، که من از پشيمانانم! و اگر آمرزش‏خواهي از خطا، مايه ريختن گناه باشد، پس من در درگاه تو از آمرزش‏خواهانم. تو حق داري بازخواست فرمايي تا وقتي که خشنود گردي. الهي، سوگند به قدرتي که بر من داري، توبه مرا بپذير و سوگند به شکيبايي که درباره من داري، مرا ببخشاي و سوگند به دانشي که به من داري، با من مدارا کن. خدايا، تويي که به روي بندگانت دري به سوي بخشايش گشودي و آن را توبه ناميدي. پس گفتي: به سوي خدا توبه کنيد؛ توبه نصوح. پس، بهانه آن کس که پس از گشوده شدن آن در، از وارد شدن در آن غفلت ورزيد، چيست؟ خدايا اگر گناه از بنده‏ات زشت است، ولي بخشايش از تو زيباست. خدايا من نخستين کسي نيستم که تو را نافرماني کرده باشد و تو توبه او را پذيرفته باشي و نخستين کسي نيستم که دست به دامان احسان تو شده باشد و تو به او بخشش کرده باشي.
اي پاسخگوي درماندگان، اي برطرف کننده زيان، اي صاحب احسان بزرگ، اي داناي راز نهان، اي که به زيبايي پرده بر گناهان مي‏پوشاني، جود و کرامت را نزد تو شفيع آورده‏ام و به آستان تو و مهري که نزد توست دست توسل مي‏زنم. پس دعاي مرا اجابت فرماي و از آستانت نوميدم مساز و توبه‏ام را بپذير و خطايم را جبران فرماي. به بخشش و رحمتت اي مهربان‏ترين مهربانان.

پيام متن:

1.توبه، شست‏وشوگر درون از ظلمت و سياهي گناهان.
2.پرهيز از تسويف و امروز و فردا کردن در توبه.
3.جايگاه جوان تائب نزد خداوند.
4.اطلاع‏رساني از محتواي ارزشمند مناجات التائبين.

خوديابي و خدايابي، در پرتو عبادت

ياد خدا مايه حيات قلب است، مايه آرامش روح و روشنايي دل‏هاست. ياد خدا موجب رقت و خشوع و بهجت ضمير آدمي است و چه زيبا مي‏فرمايد حضرت علي عليه‏السلام :
خداي متعال ياد خود را مايه صفا و جلال دل‏ها قرار داده است. با ياد خدا، دل‏ها پس از سنگيني، شنوا و پس از کوري، بينا و پس از سرکشي، نرم و ملايم مي‏گردد، همواره چنين بوده که در فاصله‏ها خداوند بندگاني داشته است که در انديشه‏هايشان با آنان نجوا مي‏کند و در عقل‏هايشان با آنان سخن مي‏گويد.
انسان به همان نسبت که با غرق شدن در ماديات، از خود جدا و با خود بيگانه مي‏شود، به همان نسبت نيز با عبادت خدا به خوديابي مي‏رسد. عبادت، بيدار کننده آدمي و معرفت بخش جان اوست.
در پرتو عبادت، انسان خود را آن‏گونه که هست مي‏بيند و به کاستي‏ها و نقص‏هاي خود پي مي‏برد.
اقبال لاهوري، سخني زيبا در ارزش پرستش و نيايش و خوديابي در سايه عبادت دارد که شنيدني است:
نيايش به وسيله اشراق نفساني؛ عملي حياتي و متعارفي است که به [کمک [آن جزيره کوچک شخصيت ما وضع خود را در کلِ بزرگتري از حيات اکتشاف مي‏کند.
بسياري از آيه‏هاي قرآن انسان را به خداشناسي فرا مي‏خواند؛ زيرا کسي که خدا را فراموش مي‏کند، خدا نيز او را به خودفراموشي دچار مي‏سازد، در کريمه قرآني آمده است:
«وَ لاتَکوُنوُا کَالَّذينَ نَسوُا اللّه‏َ فَاَنْسيهُمْ؛ و چون کساني مباشيد که خدا را فراموش کردند و او نيز آنان را دچار خودفراموشي کرد». (حشر: 19)
اين است که عشق به کمال واقعي، عشق به خودِ برتر است. شيخ اشراق در اين‏باره رباعي لطيفي دارد، وي مي‏گويد:
هان تا سرِ رشته خرد گم نکني
خود را ز براي نيک و بد گم نکني
رهرو تويي و راه تويي منزل تو
هشدار که راه خود به خود گم نکني
بنابراين ميان خواستن خدا، حرکت به سوي خدا، وابستگي به خدا، عشق به خدا، بندگي خدا و تسليم در برابر خدا، با هر خواستن و حرکتي ديگر و وابستگي و عشق و بندگي و تسليمي ديگر، از زمين تا آسمان تفاوت است. بندگي خدا عين آزادي است، يگانه تعلقي است که انجماد ندارد، تنها وابستگي است که به معناي بي‏خود شدن و با خودِ الهي بيگانه شدن نيست؛ زيرا او کمال مطلق هر موجود و مقصد و مقصود فطري همه موجودات است و به راستي که «وَ اَنَّ الي رَبِّک الْمُنْتَهي».

پيام متن:

1.ياد خدا مايه صفا و آرامش قلب‏ها.
2. خدا فراموشي، نتيجه‏اي جز فراموشي خود ندارد.
3.بندگي خدا عين آزادي و رسيدن به کمال.

جوان و انتقاد پذيري

انتقاد، حرکتي است اصلاح‏گرانه که به قصد پالايش و زنگارزدايي صورت مي‏پذيرد. گرچه انسان مي‏تواند از عقل خود بهره گيرد و راه صحيح زندگي را برگزيند، در نهاد انسان و در کنار عقل، غريزه‏ها و گرايش‏هايي هست که او را از شناخت درست واقعيت‏ها باز مي‏دارد، مانند غريزه حب ذات؛ اين غريزه در مواردي موجب مي‏شود تا انسان اعمال خويش را پسنديده و قبول شده پندارد و يا با تأثيرپذيري از آداب و رسوم اجتماعي، عقل او از واقع‏بيني بازماند و در نتيجه نتواند درباره کاستي‏هاي خود به درستي قضاوت کند، حب و بغض عاملي در پوشيده ماندن حقايق وجود است:
چون غرض آمد هنر پوشيده شد
صد حجاب از دل به سوي ديده شد
بر اين اساس، به منظور کمک به يکديگر و از بين بردن عيب‏ها، کاستي‏ها را به ياد مي‏آورد. امام کاظم عليه‏السلام در اين‏باره مي‏فرمايد: «از واجب‏ترين حقوق برادرت اين است که او را به خير متوجه کني و هر چيزي را که براي دنيا و آخرتش مفيد است، از او پنهان نداري».
کسي که انتقادپذير نباشد يا از انتقاد کردن به برادران مؤمن خود کوتاهي کند، چه بسا در حق آنان مرتکب نوعي خيانت نيز خواهد شد، چنان‏که امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:
کسي که برادرش را در حال انجام عمل ناپسندي ببيند، در حالي که مي‏تواند او را از اين کار باز دارد، اگر سکوت کند و او را منع نکند، نسبت به او خيانت کرده است.
دين اسلام نيز با چاپلوسي که سبب سرپوش گذاشتن بر نقص آدمي مي‏شود، مخالف است. امام علي عليه‏السلام در نکوهش اين دسته از افراد مي‏فرمايد:
نادان‏ترين مردم کسي است که فريب ستايش‏گر چاپلوس را بخورد، ثناگري که زشت را در نظر او زيبا جلوه مي‏دهد و خوبي را در نظر او منفور مي‏سازد.
البته انتقاد کردن از ديگران نيز شرايطي دارد و نخستين شرط آن، علم و آگاهي است. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «کسي که بدون شناخت، اقدام به انجام عملي کند، مانند رونده‏اي است که مسير اشتباهي را مي‏پيمايد و شتاب بيشتر، تنها او را از مقصد دورتر مي‏کند».
همچنين، احتمال اثر بخشي انتقاد نيز بسيار حائز اهميت است، اين‏گونه که انتقاد کننده، خود نيز بايد از عيب پاک باشد تا مشمول اين نکوهش قرآني نشود که:
«يَـآأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ؛ اي کساني که ايمان آورده‏ايد چرا آنچه را عمل نمي‏کنيد، به زبان مي‏آوريد». (صف: 2)
نرم‏خويي، تذکر پنهاني، انتقاد از عمل نه عامل، انتقاد غيرمستقيم و پرهيز از جدل، از شرايط بسيار اساسي در اثربخشي انتقاد است.
امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «نُصْحُکَ بَيْنَ الْمَلَأِ تَقْريحٌ؛ پند دادن تو در ميان مردم، کوبيدن و خرد کردن است».
نقد و تذکر هر چه صميمي‏تر و در خلوت صورت گيرد، مؤثرتر است. امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«تَلْويحُ زَلَّةِ العاقلِ لَهُ مِن أَمضّ عِتابِهِ؛ لغزش شخص عاقل را با کنايه تذکر دادن، براي او از ملامت صريح دردناک‏تر است».

پيام متن:

1.بهترين هديه به دوستان، بازنمايي عيب‏هاي آنان با رفق و مدارا است.
2.انتقادپذيري از صفات مؤمنان است.
3.انتقاد کردن، وابسته به شرايطي چون علم و آگاهي، نرمش و مدارا و بيان عيب‏ها و تذکر غيرمستقيم است.

جوان و دوست‏يابي

بيشتر ناکامي‏ها و انحرافات نسل جوان، ناشي از دوستي‏هاي نادرست است که ريشه در انتخاب شتابزده و بي‏معيار و يا احساسيِ دوستان دارد. گاه آتش احساسات سبب دوستي فرد با کسي مي‏شود که شعله‏هاي آن، تمام عمر دامنگير اوست. قرآن مجيد از زبان آناني که در دوست گزيني به بيراهه رفته‏اند، مي‏گويد:
«اي کاش با پيامبر دوست و همراه مي‏شدم، واي بر من! کاش فلان شخص گمراه را به دوستي نمي‏گرفتم، او مرا از ياد و راه حق منحرف و گمراه کرد». (فرقان 27 ـ 29)
امام علي عليه‏السلام نيز هشدار مي‏دهد: «با انسان شرور رفاقت مکن؛ زيرا طبع تو از شرارت‏هاي او الگو مي‏گيرد، بدون آنکه خودت بفهمي».
ايشان در جاي ديگر مي‏فرمايد: «از همراهي با افراد کج انديش و سست رأي و صاحب اعمال ناپسند دوري کن؛ زيرا آدمي به طرز تفکر و روش رفيقش خو مي‏گيرد».
از افرادي که داراي خلق و خوي مناسبي نيستند و به دين و دنياي انسان ضربه مي‏زنند، بايد بنا به فرموده امام صادق عليه‏السلام دوري گزيد:
نگاه کن تا هر کس مفيد به حال دين تو نيست، به او اعتنا مکن و علاقه‏اي به رفاقت با او نشان مده که هرآنچه غير خداست، فاني و نابود شدني است و هر علاقه‏اي که به غير خدا باشد، عاقبت زشت و پايان ناخوشايندي خواهد داشت.
با رعايت اين‏گونه دقت و اهميت در انتخاب دوستان، تصميم‏ها و رفتارهاي آدمي نيز از روي عقل و تدبير و آينده‏نگري خواهد بود. ازاين‏رو لازم است همواره با تأمل بر رفتار و کردارمان، حد اعتدال را در دوستي نگاه داريم و به تمام کارهاي دوستان‏مان به چشم رضايت‏مندي ننگريم.

پيام متن:

1.رعايت معيارها و ملاک‏هايي در انتخاب دوست.
2.پشيماني، در صورت دوستي با افراد منحرف.

جوان و بهره‏برداري صحيح از اوقات فراغت

اوقات فراغت، حساس‏ترين لحظات زندگي انسان‏ها به ويژه نسل جوان است و براي بهره‏وري مناسب از فرصت‏ها، نياز به برنامه‏ريزي خاصي دارد. اوقات فراغت، امروزه چنان اهميتي يافته است که در عمل، به گشايش باب ويژه‏اي در حوزه علوم اجتماعي، با عنوان «جامعه‏شناسي فراغت» انجاميده است و فلسفه آن، رهانيدن انسان جامعه صنعتي از دام «از خود بيگانگي» است؛ بدين معنا که از ساعت‏هاي غيرکاري افراد، به عنوان فرصتي براي بازيابي خود و تجلي يافتن بُعد معنوي انسان استفاده مي‏شود.
اسلام هم اوقات فراغت را بسيار بااهميت مي‏داند، در روايتي از امام کاظم عليه‏السلام مي‏خوانيم:
اوقات يک مسلمان، به چهار بخش تقسيم شده است: بخشي به راز و نياز با خدا؛ بخش ديگر به کار و تلاش براي کسب روزي؛ قسم ديگر به ارتباط سازنده با ديگران و پاره‏اي از آن نيز به تفريح سالم اختصاص يافته است.
بر اساس اين زمان‏بندي، تمام فعاليت‏هاي فردي و اجتماعي يک مسلمان، چه در قالب کار و چه تفريحات سالم و سازنده، مفيد و هدف‏مند است.چنان‏که در برخي از دستورات ديني هدف از تفريح، کسب نيرو و نشاط براي انجام ديگر فعاليت‏ها شمرده شده است.
صاحب‏نظران علوم اجتماعي و علوم تربيتي، پس از بررسي و پژوهش بسيار، بهترين وسيله براي گذران اوقات فراغت جوانان را، تفريحات سالمي چون ورزش، مطالعه و فعاليت‏هاي ارزشمند اجتماعي عنوان مي‏کنند.
در اسلام نيز مسئله ورزش و پرورش جسم، اهميت ويژه‏اي دارد، همان‏گونه که به پرورش فکري نيز بها داده است، امام علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
ساعتي را به تفکر و تعمق در خويشتن و بررسي نقاط ضعف و قوت و محاسبه اعمال روزانه خود اختصاص دهيد.
بدين ترتيب، مطالعه کتاب‏هاي سودمند، از بهترين سرگرمي‏ها و تفريحات است. اين امر بنا به فرمايش حضرت امير عليه‏السلام افزون بر بهره‏برداري علمي و فرهنگي، آرامش‏زا نيز هست. از ايشان است که: «هر کس خويشتن را با کتاب‏ها سرگرم سازد، آرامش خاطر را از دست نخواهد داد».

پيام متن:

استفاده بهينه از اوقات فراغت در اموري چون: مطالعه، ورزش و هم‏نشيني با دوستان سالم.
منبع:ماهنامه طوبي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image