انسان از هنگامي که خود را ميشناسد، پيوسته در جست و جوي کانوني نيرومند و قدرتي برتر و مقدس است تا با او ارتباط برقرار کند و در سختيها و مشکلات زندگي از او ياري بجويد. بدين ترتيب، خواستهها و ناگفتههاي خود را با او در ميان بگذارد و با اتکا به آن حقيقت مقدس و بزرگ، به آرامش و اطمينان دست يابد. نيايش، نشان دهنده اين کشش روحي و فطري انسان به آفريدگار هستي است. عبادت که نوعي ارتباط با خداست، «دعا و نيايش، هسته و عصاره آن را تشکيل ميدهد».
جواني، دوراني است که هنوز قلب فرد به وسيله گناهان تيره و تار نشده و به ويژگيهاي ناپسند خو نگرفته است. او به ملکوت نزديکترست و استعداد و درک معارف الهي و چشيدن لذت انس با خدا در او بيشتر است. حجابها و موانع يکي پس از ديگري به راحتي از سر راهش کنار ميروند و او ميتواند به راه مستقيم الهي را به عنوان آغاز مسير زندگي خود با اطمينان انتخاب کند. از اين رو، پيامبرگرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايد: «محبوبترين بندگان نزد خداوند، جوان نورسي است که جواني و زيبايي خود را در راه اطاعت او قرار دهد. اين، کسي است که خداوند در نزد ملائکه به او افتخار ميکند و ميگويد اين واقعاً بنده من است». يکي از جوانان انصار پيوسته به احترام و تکريم عبدالله بن عباس در ميآمد. روزي به او خبر دادند که او جوان بدسرشتي است و شبها به نبش قبر ميپردازد. ابن عباس گفت: اين بار که به قبرستان رفت، مرا خبر کنيد. شبي که جوان به قبرستان رفته بود، ابن عباس به همراه عدهاي او را تعقيب کرد. جوان داخل قبري شد و شروع کرد به گريه و زاري و پيوسته ميگفت: واي بر من! در آن زمان که در قبر نهاده ميشوم و تنها ميمانم و زمين مرا سرزنش ميکند که در ايامي که زندگي ميکردي، از تو خشمگين بودم؛ چه رسد به اين زمان که در من آرميدهاي! واي بر من! وقتي که پيامبران را همگي ايستاده بنگرم. واي بر من! آن زمان که ملائکه را مشاهده ميکنم! چه کسي در آن روز مرا نجات دهد؟ چه کسي از آتش دوزخ مرا رهايي ميدهد؟ من با خدا عهد بستم و نافرمانياش کردم و گناه مرتکب شدم. جوان همچنان ميگفت و گريه ميکرد. هنگامي که از قبر بيرون آمد، ابن عباس جلو رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: او نبّاش خوبي هستي. تو گناهانت را نيش کردي».
پيام متن:
1.خداوند در نزد ملائکهاش، به جوان نورسي که جواني و زيبايي خود را در راه اطاعت او قرار دهد، افتخار ميکند.
2.پاکي و صفاي نفس، از همگان برازنده است و از جوان برازندهتر.
جوان و تحصيل علم
مهمترين وظايف جوانان، کسب علم و دانش است و بهترين زمان تحصيل علم نيز، روزگار جواني است. از اين رو، رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايد: «کسي که در جواني اش علم بياموزد، مانند نقش بر سنگ، اندوختههاي علمي اش در ذهن ثابت ميماند». در متون ديني و اسلامي ما نيز از سستي و تنبلي جوانان و نوجوانان در کسب علم و دانش به شدت نکوهش شده است. امام باقر عليهالسلام در اين زمينه ميفرمايد: «لَوْ اُتَيتُ مِنْ شَبابِ الشّيَعةَ لا يَتَفَقَّهُ لَبَدَّبْتُهُ» اگر جوان شيعهاي را که درس نميخواند، نزد من آورند، او را ادب ميکنم.
رمز سعادت و به روزي دنيا و آخرت انسانها، در تحصيل علم و دانش است. رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود: هر کس در پي دنياست، بايد به دنبال علم برود و هرکس در پي آخرت است، بايد دنبال علم برود و هرکس به دنبال هر دو است، بايد دنبال علم برود». آن حضرت همچنين فرمود:در مجلس علم، ملايکه بال هايشان را ميگسترانند و هنگامي که به آسمان برمي گردند، افتخار ميکنند که بال ما فرش معلم و متعلم شده است.
دشواريهاي تحصيل دانش نيز نميتواند دليل قانع کنندهاي براي رهايي از دانش اندوزي باشد؛ زيرا گران بهايي علم و دانش به سختيهاي به دست آوردن آن ميارزد. در اين باره حکايت زير از ملاصالح مازندراني شنيدني است:
«وي پيوسته ميگفت که من از طرف پروردگارم بر دانشجويان و طلاب، حجتم؛ زيرا احدي در فقر مثل من نبود. چون در دورهاي از زندگي ام آن قدر فقير و ندار بودم که براي مطالعه از نور چراغ مستراح عمومي استفاده ميکردم و در حافظه هم کسي بدحافظهتر از من نبود، (به گونهاي که هرگاه) از خانه خارج ميشدم، آن را گم ميکردم، اسامي فرزندانم فراموشم ميشد و بعد از گذشت سي سال از عمرم، حروف الفبا را از نو آموختم و بسيار کوشيدم تا آنکه خداوند مرا از علم و دانش بهره ساخت.
پيام متن:
1.جواني، به دليل شادابي و انرژي در آن، بهترين زمان دانش اندوزي است.
2.دشواري دانش اندوزي، تشانه گران بهايي آن است. توجه به اين حقيقت، تحمل سختيهاي اين راه را آسان ميکند.
نويسنده : زينب جفري
جوان و تهاجم فرهنگي
دوره جواني با دگرگوني هايي در جسم و روح فرد همراه است و در شکلهاي گوناگون حساسيتها را آسان ميکند. تنوعطلبيها، هيجانات، نوگرايي و استقلالطلبي جوان بروز ميکند. در اين ميان، اين ويژگيها به درستي کنترل نشوند، او را در معرض تهاجم فرهنگي قرار خواهد داد. تهاجم فرهنگي، عبارت است از معاوضه دو فرهنگ به قصد نفوذ در يکديگر و در نتيجه، تغيير اساسي عماصري که با عناصر اساسي فرهنگ ديگر منافات دارد. در تهاجم فرهنگي، هدف عمده محو فرهنگ مقابل است که اغلب با به کارگيري نيروها و اهرمهاي برتر و قدرتمندتر صورت ميپذيرد». هنگامي که باورهاي ديني جوان سست شد، رفتار او نيز تغيير ميکند و آن گاه ميکوشد خود را در کردار و رفتار و ظاهر به الگوها و قهرمانان موجود در ماهواره و سي ديها و عکسهاي مبتذل، شبيه سازد. در واقع اين هدف دشمن است که با ايجاد انحراف در باورها و ارزشهاي اسلامي، اسلام اصيل و ناب را به اسلامي که خود ميخواهند، تغيير دهند. از اين روست که حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «با بصيرت، کسي است که بشنود و بينديشد، نگاه کند و بصيرت يابد و از عبرتها بهره گيرد. آن گاه راههاي روشن را بپيمايد و بدين ترتيب، از افتادن در پرتگاهها دوري کند. شناخت فرهنگ غرب و آگاهي از هدفهاي شوم آن نيز جوان را در برابر اين تهاجم هشيار و بيدار ميسازد. همچنين يکي از شيوههاي قرآن براي جلوگيري از آسيب پذيري در برابر فرهنگ بيگانگان، شناساندن انديشهها و منش آنان به مسلمانان است. در اين باره در قرآن کريم ميخوانيم: اي اهل ايمان! از غير هم کيشام خود، دوست صميمي و همراز نگيريد؛ زيرا ايشان از تباه کردن کار شما هيچ کوتاهي نميکنند. دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشيد. دشمني آنان از گفتارشان آشکار است و آنچه در سينه هايشان پنهان ميدارند، بيشتر است.
پيام متن:
1. براي مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن، بايد شناخت ديني و ارزشهاي ديني جوان را بالا برد.
2.با شناخت فرهنگ غرب و آگاهي از هدفهاي شوم آن، جوان خود، به مقابله با اين تهاجم برمي خيزد.
جوان و عشق به ميهن
وطن دوستي و عشق به ميهن اگر با خودبيني و تعصب همراه نباشد، نوعي فضيلت است، چنان که در روايت آمده است: «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الاِيمانِ؛ دوستي وطن، از ايمان است».
در هر سرزميني که انسانهايي زندگي ميکنند، وابستگي خاصي ميان افراد و آن سرزمين پيدا ميشود. از اين رو، در دين مقدس اسلام نيز علاقه به وطن و سرزمين اسلامي و دفاع از سرزمينهاي اسلامي را آن گاه که مورد تجاوز هجوم بيگانگان و دشمنان اسلام قرار ميگيرد، بر همگان واجب کرده است. در چنين شرايطي همه بايد براي بيرون راندن و سرکوب متجاوز بسيج شوند و با هر آنچه در توان دارند، بکوشند تا از موجوديت و عزت و شرف و ميهن اسلامي خود دفاع کنند. خداوند نيز در قرآن کريم، به مسلمانان دستور ميدهد: «وَقَتِلُوا فِي سَبيلِ اللّهَ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُم وَ لاتَعتَدُو انَّ اللّه لايُحبُّ المُعتدِينَ. ولي از اندازه درنگذريد؛ زيرا خداوند تجاوزکاران را دوست نميدارد و چه زيبا سروده است حکيم طوس، فردوسي بزرگ:
اگر سر به سر تن کشتن نهيم
دريغ است ميهن به دشمن دهيم
دريغ است ايران که ويران شود
کُنام پلنگان و شيران شود
نخوانند بر ما کسي آفرين
چو ويران بود بوم ايران زمين
پيام متن:
ميهن دوستي و ميهن پرستي و کوشش براي سرافرازي نيهن را هم شرع تأييد ميکند و هم عقل تأکيد.
جوان و پژوهش
از امور مهم و ارزشمند در رشد و موفقيت جوان، بيدار بودن روحيه تحقيق و پژوهش در اوست. از آن جا که جوان، کنجکاو، تيزبين و موشکاف است و مشغوليتهاي فکري ميانسان را نيز ندارد، به راحتي ميتواند از اين آرامش خاطر اسنفاده کند و به مطالعه و پژوهش بپردازد. رشد علمي هر تمدن و جامعهاي، مرهون پژوهشهاي جوانان و دانشاندوزان آن است. پژوهش، سرمايهها و امکانات يا نيازها و نداشتههاي ملت و جامعهاي را نشان ميدهد و اين امر، زمينهاي را فراهم ميآورد تا جوانان نيازهاي جامعه شان را بشناسند و در صدد رفع آن برآيند. براي پرداختن به تحقيق و پژوهش، تنها به حذر نيت و انگيزه الهي و با تکيه بر عنايت دلسوز خداوندي است که جوان ميتواند بر سختيها و مشکلات پژوهش فايق آيد و شکستهاي پي در پي، او را از رسيدن به هدف باز ندارد. امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «کَثْرُةُ النَّظَرِ في الْعَلمِ يَفْتَحُ الْعَقْلَ؛ مطالعات پي گير مستمر در مسائل علمي، سبب شکوفايي و تقويت عقل انسان ميشود. مطالعه و پژوهش بر گستره ذهن انسان را ميافزايد و او را با قوانين حاکم بر هستي آشنا ميسازد. بدين ترتيب، جوان قادر است گاهي هر چند کوچک در پيشرفت و توسعه کشورش بردارد. براي مثال، در پرتو تحقيق و پژوهش، کشور از واردات گندم بي نياز شد و به فناوري هستهاي دست يافت. در عين حال، نتايجي که امروزه از راه تحقيق و پژوهش به دست ميآيد، حاصل زحمات و مطالعات پي گير گذشتگان نيز هست، همان گونه که پژوهشهاي امروز ما نيز در برخي موارد، راه گشاي مطالعات و تحقيقات آيندگان است. از اين رو، پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايد: «اگر مؤمني پيش از مرگ برگهاي از علم خود بر جاي گذاشته باشد، همين يک برگ روز قيامت ميان و آتش مانع ميشود».
پيام متن:
تحقيق و پژوهش پيگير، در توسعه و پيشرفت کشور تأثيرگذار است و گاه سعادت دنيا و آخرت آدمي را تضمين ميکند.
جوان و کتاب خواني
اسلام، دين انديشه و دانش و معنويت است و دانش اندوزي و کتاب خواني، در اسلام جايگاه و اهميت والايي دارد. مؤيد اين حقيقت، اين است که آغاز فراگيري دين آسماني اسلام نيز با خواندن شروع شده است: «اقْرَأُ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذي خَلَقَ؛ بخوان به نام پروردگارت که آفريد».
کتاب، همچون گلستاني است که عطر روح بخش آن، روان و انديشه و جويندگان دانش را مينوازد و از سرچشمههاي علم و معرفت سيراب ميکند. سفر به درون کتاب و مطالعه عميق و ژرف آن، علم و دانش و تجربههاي نويسندگان و نخبگان گذشته را با صرف اندکي وقت به انسان ميرساند. بر اين اساس، آن گاه که انسان به مطالعه ميپردازد، احساس شادي و نشاط ميکند و فکر و روحش جلد مييابد. در سختيها و مشکلات زندگي نيز نوشتهها و تجربههاي شيرين و آموزنده آن مرهم قلب محزون و شکسته آدمي است. از اين رو، حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «کتاب، آرامش دلهاي جويندگان و تشنگان علم است. آري کسي که با کتاب، خود را آرامش دهد، هيچ آرامشي را از دست نداده است».
پيام متن:
1.مطالعه و کتاب خواني، دانش و تجربههاي گذشتگان را به انسان منتقل ميکند و بر گستره فکر و ذهن او ميافزايد.
2.شايسته است که مسؤلان امور فرهنگي، سياست هايي در پيش گيرندها کتاب خواني را به صورت فرهنگي عمومي در آورند.
جوان و شخصيت طلبي
دوران جواني، مهمترين و مؤثرترين مرحله تکوين و تکميل شخصيت انسان است. شخصيت، مجموعهاي منظم از ويژگيهاي ثابت و رفتارهاي بدني، عقلي و اجتماعي فرد است که او را از ديگران متمايز ميسازد و بدين طريق او را براي سازگاري با محيط، به ويژه محيط اجتماعي آماده ميشود. جوان به خاطر ميل به استقلال و کسب شخصيت، از خانواده فاصله ميگيرد و وارد جامعه ميشود. او با پذيرش مسئوليتي در اجتماع ميخواهد عضو مفيد و مؤثري براي جامعه باشد. بدين جهت، بايد آراسته به ويژگيهاي شخصيتي باشد که او را با جامعه سازگار ميدهد. جوان بر اساس ارزش هايي که بدان معتقد است، شخصيت خود را ميسازد و شکل ميدهد. از اين رهگذر، صفات خوب و بدي که او در اين دوره حساس زندگي از آنها براي ساختن خود کمک ميگيرد، نقش مهمي در به روزي و يا بدبختي او در ادامه عمر خواهند داشت. پيروي بي قيد و شرط از خواستههاي عزيزي، مستلزم سرکوب کردن گرايشهاي فطري و انساني است. جوانان در برگزيدن سجاياي اخلاقي و ويژگيهاي انساني همواره در کشاکش اين دو قدرت متضاد قرار دارند. در دين مقدس اسلام، براي پي ريزي شخصيت و برگزيدن ويژگيهاي سازگار با اجتماع، بايد با خويشتن داري، بر گرايشهاي غريزي غلبه کرد. از اين رو، جواني که ميخواهد شخصيت خود را به شايستگي بسازد، بايد بر تمايلات نفساني خويش چيره شود. حضرت علي عليهالسلام در اين باره ميفرمايد: خالِفْ نَفْسَکَ تَسْتَقِمْ وَ خالِطِ الْعُلَماءَ تَعْلَمْ. با تمايلات نفساني خود مخالفت کن، راست و درست بمان، با دانشمندان هم نشين باش و دانا باش.
پيام متن:
ويژگيهاي خوب و بد که انسان در دوره جواني وارد شخصيت خود ميکند، نقش مهمي در به روزي و تباهي ادامه عمر او دارد.
جوان و ورزش
انسان براي آنکه بتواند به فعاليتهاي روزمره خود بپردازد و راههاي کمال و ترقي را سريعتر بپيمايد، بايد جسمي سالم داشته باشد. حرکات ورزشي و نرمشي، لذت بخش و شورآفرين و پرورش دهنده جسم و جان است و در موفقيت فرد در زمينههاي مختلف تأثير ميگذارد. جوانان پرتوان و نيرومند بهتر ميتوانند به ديگران کمک و برابر ظلم و ستم ايستادگي کنند و حتي بهتر و بيشتر عبادت خدا را به جاي آورند. از اين رو، حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَمْ؛ سلامتي بالاترين (بزرگترين) نعمت است». ورزش کردن اگر با هدفي متعالي دنبال شود، هم بدن نيرو ميگيرد و هم انسان در مسير کمال پيش ميرود. از آثار ورزش، تقويت اراده اين يک نوع تقويت اراده و پيروزي بر هواي نفس است. در اين صورت، همت و اراده انسان قوي ميشود و او سختيهاي عبادت و بندگي خدا را به آساني تحمل ميکند. بنابراين در اسلام ورزش، وسيلهاي است براي خدمت بهتر و بيشتر به خدا و بندگان او. روي آوردن جوان به ورزش، به دليل فايدههاي آن، از او انساني شاداب، پويا و بالنده ميسازد و سلامتي جسماني او را تا پايان عمر تأمين ميکند. مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايد: دوره جواني، دوره توانايي است و به اعتقاد من، بايد عمدتاً در تحصيل علم، در ايجاد صفاي نفس و روحيه تقوي در خود، ايجاد نيروي جسماني در خود - که ورزش باشد- به کار رود.
يعني اگر در يک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه ميخواهيد، خواهم گفت: تحصيل، تهذيب و ورزش. هر کاري هم بخواهيد بکنيد، در دور آن جواني ميشود کرد، يعني در هر سه زمينه - هم در زمينه علمي، هم در زمينه تهذيب نفس و هم در زمينه ورزش - بايد در جواني کار کنيد.
پيام متن:
به سبب فايدههاي فراوان ورزش، پيامبراسلام صلياللهعليهوآلهوسلم نيز بر آن سفارش کرده است و آن حضرت خود، به ورزش هايي چون شنا و اسب سواري و تيراندازي، اهتمام بسيار ميورزيد.
جوان و آراستگي
ميل به خودآرايي و زيباسازي خود و محيط اطراف، امري فطري و دروني است. دين مقدس اسلام نيز به اين حقيقت که انسان عاشق زيبايي است و مهمترين انگيزه فعاليتها و نشاط زندگي او حس زيبايي دوستي، تأکيد ميکند. گرايش به زيبايي، همسويي با صفت خداوندي است، چنان که پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم ميفرمايد: «خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد». اگرچه انسان در تمام دوران زندگي اش زيبايي و آراستگي را دوست دارد، در دوره جواني که زيبايي چهره و جذابيت او نمود بيشتري دارد، علاقه و گرايش او به زيبايي و خودآرايي بيشتر ميشود. حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «زيبايي چهره، شرط اول خوشبختي است و البته اگر اين (جذابيت) همراه با نجابت نباشد، سودي نميبخشد. يکي از مواردي که به آراستگي جوان کمک ميکند، لباس زيبا و نيکوست. در آموزههاي دين اسلام نيز اين امر نه تنها تحريم نشده است، بلکه با بيان رهنمودهايي، در راه درست و صحيح هدايت شود. امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «لباس خوب اختيار کن و خودت را زيبا ساز؛ که خداوند زيبا، زيبايي را دوست دارد و البته از مسير صواب و حلال خارج مشو». البته زيبايي فقط جمال ظاهري انسان را در برنمي گيرد، بلکه فضليتهاي معنوي و اخلاقي، از مهمترين نمونههاي آراستگي و زيبايي انسان به شمار ميآيد و اهميت نقش آن در زندگي و آينده فرد، بيشتر از زيبايي ظاهري است. آراستگي به ويژگيهاي برتر معنوي و مکارم اخلاق، فرد را در رسيدن سريع به قلههاي کمال و تقرب الهي ياري ميدهد. از اين رو، حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: «امتياز مرد، به عقل و جمال او و زيبايي اش، به مردانگي و فضايل اخلاقي اوست».
پيام متن:
1.ميل به خودآرايي، فطري است که البته اسلام با بيان دستوراتي، به آن جهت بخشنده است.
2.آراستگي به فضائل معنوي و اخلاقي مهمتر از آراستگي ظاهر است.
منبع: ماهنامه طوبي/س