جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
خانواده وتربيت کودک ونوجوان(2)
-(6 Body) 
خانواده وتربيت کودک ونوجوان(2)
Visitor 530
Category: دنياي فن آوري

نيازهاي رواني کودک

کودک، همان گونه که در رشد جسمي خود به آب، غذا، سلامتي و مسکن نيازمند است و بدون آنها ادامه زندگي براي او و اطرافيانش مشکل مي‏شود، به يک سلسله توجهات و مراقبتهاي رواني نياز دارد که بهداشت رواني کودک با به کارگيري آن مراقبتها تأمين مي‏شود. در اين بخش از بحث به بعضي از نيازهاي رواني کودکان اشاره مي‏کنيم:

الف ـ نياز به محبت

محبت، نياز اساسي و ضروري هر انسان بويژه کودکان است. محبت، مهمترين عامل سلامت روح کودک است و نبود آن موجب ناهنجاريهاي رواني خواهد شد. کمبود محبت، زمينه‏ساز بسياري از بزهکاريها و آشفتگيهاي اجتماعي است. به وسيله محبت حساب شده، مي‏توان نابسامانيهاي رواني کودکان را اصلاح کرد و آنها را به سوي هدف مورد نظر، سوق داد. زندگي، تنها در سايه قانون و مقررات، دانش و تجربه امکان‏پذير نيست.
«قانون بي‏محبت، لنگ است و محبت بي‏قانون، کور و بي‏حساب.»(1)
از اين‏رو، کودک نيازمند به تماس با جسم پدر و مادر، از راه دست بر سر کشيدنهاي پدر، بوسيدنها و در آغوش گرفتنهاي مادر است. چه بسيار دردهاي جسماني کودک که با دست کشيدن پدر يا مادر و يا بوسيدن آنها، محل درد تسکين مي‏يابد. بوسيدن کودک، او را به زندگي، دلگرم و اميدوار مي‏سازد و خود را به والدين، نزديک احساس مي‏کند و اين احساس، موجب شادابي و نشاط روحي او مي‏شود.
افراط و تفريط در محبت: کمبود محبت، عواقب خطرناکي را براي فرد و جامعه به بار مي‏آورد. کودکي که در دوره طفوليت، محبت نبيند، در بزرگسالي خشن و عقده‏اي بار مي‏آيد و عامل بسياري از شرارتها و جنايتها مي‏شود. ريشه بسياري از خودکشيها و شکستها حتي براي بزرگسالان، عدم احساس محبت از طرف فرد يا افرادي معين است. پرتوقعي، بدبيني، نوميدي، نارضايتي کودکان و جوانان ...، معلول همان بي‏محبتيهاي اطرافيان و مربيان است.
در نقطه مقابل، افراط در محبت، کودک را ضعيف و ناتوان بار مي‏آورد؛ حس اعتماد به نفس در او تقويت نمي‏شود و شجاعتي را که لازمه زندگي فردي و اجتماعي است، از دست مي‏دهد.

ب ـ نياز به آرامش روحي

بهترين روش براي حفظ آرامش روحي فرزندان، همنشيني با آنان و مراقبت از احوال آنهاست. لحظاتي که پدر و مادر در کنار فرزندانشان مي‏نشينند و با آنها سخن مي‏گويند يا بازي مي‏کنند، بهترين لحظات و بالاترين ارزشها براي فرزندان است؛ چرا که وقتي کودک احساس کرد که پدر به او توجه داشته، ناراحتي و خوشحالي او برايش مهم است، دلبستگي همراه با آرامش بيشتري به خانواده خود پيدا مي‏کند. و اينجاست که روحيات پدر و مادر در او شکل مي‏گيرد، و آنها برايش به تکيه‏گاهي محکم، تبديل مي‏شوند. در اين صورت، کودک در خانه، احساس زيادي بودن نمي‏کند و امنيت روحي لازم را به دست مي‏آورد. امير مؤمنان علي عليه‏السلام به فرزندش امام حسن(ع) فرمود:
«وَجَدتُکَ بَعضي بَل وَجَدْتُکَ کُلي حَتّي کاَنَّ شيئا لو اَصابَکَ اَصابَني و کاَنَّ الموتَ لَو اَتاکَ اَتاني. فَعَناني مِن أمرِکَ ما يُعنيني مِن اَمرِ نفسي»(2)
تو را جزئي از خود، بلکه همه خود يافتم؛ آن چنان که اگر ناراحتي به تو رسد، به من رسيده است؛ و اگر مرگ دامنت را گيرد، گويا دامن مرا گرفته است. بدين جهت، اهتمام به کار تو را اهتمام به کار خود يافتم.
در محيط خانه، بعضي کودکان از گناه مي‏ترسند و بعضي از پدر. آنجا که ترس از گناه باشد، ترسهاي بي‏حساب وجود ندارد؛ آنجا مهد بهترين تربيت است. در آنجا اطفال به درستکاري و صحت عمل عادت مي‏کنند و معناي اين جمله را بخوبي مي‏فهمند که «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است» در آنجا کودکان مي‏دانند که تنها بايد از گناه و تخلفات خود بترسند و بس. در چنين شرايطي، پدر با دارا بودن شخصيت و ابهت، رؤوف و مهربان است، آما آنجا که ترس از پدر خشن و بداخلاق باشد، پدري که بي‏جهت، ناسزا مي‏گويد و بي‏جهت، فرزندان را مي‏زند، خانه، کانوني گرم و باصفا و آرام نخواهد بود، زيرا در نظر اين کودکان تنها راضي نگاه داشتن پدر خودسر و مصون ماندن از شر او مهم است و بس.(3)
چند نکته
به کارگيري توصيه‏هاي زير، ميزان آرامش روحي حاکم بر محيط خانواده را افزايش مي‏دهد. در نتيجه، کودک با رواني سالم و آسوده، پرورش يافته، آينده درخشاني را براي خود پايه‏ريزي خواهد کرد.
1ـ کودکي که گفتار و رفتارش در خانه به مسخره گرفته شود، احساس ناامني خواهد کرد.
2ـ کودکي که در خانه، شاهد تبعيض و مشاجرات لفظي و عملي پدر و مادر خود باشد، امنيت خود را در معرض خطر مي‏بيند.
3ـ کودکي که دچار محروميت از محبت است، امنيت ندارد.
4ـ کودکي که پدر و مادرش ثبات اخلاقي ندارند و هر لحظه درخواست جديدي از کودک مي‏نمايند، با دلهره و ناامني روحي، زندگي خواهد کرد.
5ـ طفلي که والدينش زود از او راضي نمي‏شوند و توقعات آنها از توان جسمي کودک بالاتر است، دچار ناامني رواني خواهد شد.(4)

ج ـ نياز ايمان به خدا

فطرت آدمي به گونه‏اي است که اگر توسط عوامل خارجي، آلوده و منحرف نشود، به خدا و مبدأ هستي گرايش پيدا مي‏کند. کودک، همانند بسياري از بزرگسالان در پي درک و فهم بسياري از مسايل عالم هستي است و در حد ذهن خود، پدر و مادر را مورد خطاب قرار داده، براي فهم اين مسايل، آنها را تحت فشار سؤالاتش قرار مي‏دهد.
پرورش مذهبي کودک و وابسته نمودن او به قدرتي بي‏پايان از وظايف مهم پدر و مادر است که بايد با شيوه‏اي حساب شده و با استفاده از ابزار علمي و صحيح، صورت گيرد.
پرورش مذهبي کودک بايد به گونه‏اي باشد که روابط ااو را با خدا، با محيط و با خودش، تحت کنترل در آورد، به طوري که مذهب بر تمام اعمال و رفتار او حاکم و مسلط باشد. از آنجا که کودک از طريق چشم، گوش و دل با جهان و محيط اطراف خود، آشنا مي‏شود، مربي بايد در زمينه بهره‏برداري کودک از اين ابزار، او را در مسير ايمان به خدا هدايت کند، تا آرامش روحي او تأمين گردد.
نياز کودک به ايمان الهي، يکي از نيازمنديهاي عمده اوست که اگر برآورده نشود، او را دچار سردرگمي، بي‏هدفي و اضطراب مي‏کند. اگر او در جهان‏بيني خود براي نظام هستي، هدفي قايل نباشد، براي خودش نيز هدفي قايل نخواهد بود. از اين‏رو، مربيان بايد در پرورش اين نياز رواني از سن سه چهار سالگي اقدام کنند، زيرا اين دوران، بهترين و مناسب‏ترين دوران عمر کودک است که مي‏توان به جهان‏بيني کودک جهت داد و او را متکي بر قدرت خداوند، تربيت نمود.
تمرين نماز براي کودکان، يکي از وظايف مهم پدر و مادر است. آنها بايد فرزندان خود را به ارتباط با خدا عادت دهند. وقتي از امام صادق عليه‏السلام در مورد نماز خواندن کودکان سؤال شد فرمود:
«بين هفت سال و شش سال.»(5)
آموزش افعال و اجزاي نماز، کيفيت وضو، شهادتين، سمت راست و سمت چپ، قبله و ... از جمله مسايلي است که بايد به کودک آموزش داده شود.

نقش اقتصاد خانواده در تربيت کودک

يکي از مسايل مهم خانواده، تنظيم امور اقتصادي و تدبير درآمد و مصرف خانواده است. هر خانواده‏اي که با برنامه‏ريزي حساب شده، هزينه‏هاي روزانه خود را بر اساس درآمدش تنظيم کند و در مصرف پول، نيازهاي ضروري افرادش را مورد توجه قرار دهد، با آسوده‏خاطري بيشتر زندگي خواهد کرد و از آرامش فزونتري برخوردار خواهد بود.
برعکس، خانواده‏اي که در امور اقتصادي زندگي، بدون تدبير حرکت کند و براي مخارج خود حسابي نداشته باشد، علاوه بر بدهکاري، در اضطراب و نگراني هميشگي به سر خواهد برد و از وضع موجود جامعه و درآمدها گله‏مند و ناراضي خواهد بود.
امام صادق(عليه السلام) مي‏فرمايد:
«تمام کمالات در سه چيز جمع است که يکي از آنها تقدير (اندازه‏گيري) در زندگي و معاش است.»(6)
همچنين مي‏فرمايد:
«وقتي خداوند براي خانواده‏اي خير و خوبي بخواهد، سازش در زندگي و تدبير را به آنها عطا خواهد کرد.»(7)
تدبير در امور اقتصادي، نيازمند تفاهم و همفکري زن و شوهر است. در پرتو اين تعاون مي‏توان فرزنداني صرفه‏جو تربيت کرد. اگر فرزندان به درآمد مدير خانواده توجه نداشته باشند و بخواهند بي‏حساب خرج کنند، خانواده را به فقر و ورشکستگي گرفتار خواهند کرد. کودکان که همان پدران و مادران آينده هستند، بايد درس اقتصاد و هماهنگي بين دخل و خرج را در خانواده بياموزند. بايد مشکلات شغلي پدر و راههاي ضروري خرج را براي آنها تبيين کرد و آنها را در اقتصاد خانواده شريک دانست.
مهمترين فردي که مي‏تواند اين غريزه کودک را بيدار کرده، به آن جهت دهد، مادر است که همزمان با تأمين نيازهاي غذايي و پوشاکي فرزندان، مي‏تواند روح قناعت، آبروداري و حفظ شخصيت انساني را به آنها آموزش دهد و از ايشان فرزنداني قانع و صرفه‏جو بار آورد.
«سخاوت» يکي از جلوه‏هاي ارزنده اقتصاد سالم، در خانواده‏هاست.
رشد و پرورش اين صفت، تحت مراقبتها و تربيتهاي پدر و مادر امکانپذير است. از آنجا که پدر و مادر الگوي کودکان هستند و مورد تقليد آنها واقع مي‏شوند. اگر سخاوتمند باشند، يعني خودشان خرج کنند و در کارهاي خير شرکت کنند، کودکان نيز از شيوه رفتاري آنها تقليد کرده، به تدريج به بخشندگي، کمک به مستمندان و امور خيريه عادت مي‏کنند.
از اين‏رو، پدر و مادر مي‏توانند با استفاده از روشهاي زير به پرورش روحيه سخاوت در کودک خود اقدام کنند:
1ـ به بچه‏ها پيشنهاد کنيد که مقداري از چيزهايي که متعلق به خود آنهاست به پدر و مادر يا خواهر و برادر خود ببخشند؛ آن گاه آنها را مورد تشويق و تمجيد قرار دهيد، ناگفته نماند که اين پيشنهاد، گاه گاه و به مقدار کم و با اختيار کودک باشد تا نتيجه معکوس نداشته باشد.
2ـ به بچه‏ها ياد دهيد که از پول توجيبي خود گهگاه به بينوايان کمک کرده، يا در صندوقهاي صدقه بيندازند. در بعض احاديث سفارش شده است که صدقه را توسط کودک خويش پرداخت کنيد.
3ـ بيان مشکلات زندگي فقيران و مستمندان، بهترين عامل توجه دادن کودک به قشر محروم جامعه است. از اين‏رو، پدر و مادر در فرصتهاي مناسب و بزنگاههاي حساس، زندگي بينوايان را براي فرزندانشان تعريف کنند و يا آنها را با خود به محله‏هاي فقيرنشين و منازل آنها يا پرورشگاهها برده تا از نزديک با وضعيت اقتصادي آنها آشنا شوند.
در اينجاست که پدر و مادر مي‏توانند در حضور کودکانشان به مستمندان کمک کنند تا فرزندان نيز از آنان تقليد نمايند.(8)

احترام به کودک

کودک، يک انسان است، اما ضعيف و ناتوان. پدر و مادر در راستاي تربيت، شکل‏گيري استعدادهاي دروني و پرورش شخصيت کودک بايد در بکارگيري شيوه‏هاي صحيح تربيتي بيشترين دقت را به خرج دهند. کودک همچون شاخه گلي است که با مراقبتهاي مداوم، نور، آب و هواي سالم و مناسب شاداب مي‏ماند.
شيوه برخورد اجتماعي، مؤثرترين ابزار رشد اجتماعي کودکان است. پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي‏فرمايد:
«اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم»(9)
به فرزندان خود احترام کنيد و با آداب پسنديده با آنها معاشرت نماييد.
«سلام کردن» به کودکان يکي از روشهاي مفيد و مثبت احترام به آنهاست. در سيره رفتاري پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نقل شده است که بر کوچک و بزرگ سلام مي‏کرد. امام صادق(عليه السلام) از رسول اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نقل کرده است که مي‏فرمود:
تا لحظه مرگ، پنج چيز را ترک نمي‏کنم، يکي از آنها سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من به صورت سنتي بين مسلمانان باقي بماند و به آن عمل کنند.(10)
از اين دستورالعمل مي‏توان نتيجه گرفت که سلام کردن به کودکان دو اثر دارد: يکي اينکه روح تواضع و فروتني را در سلام کننده ايجاد مي‏کند و باعث مي‏شود که خود را با قشر کم سن جامعه، نزديک احساس کند، و ديگر اينکه موجب اعتماد به نفس کودک و تقويت شخصيت او مي‏شود. کودک وقتي در برخورد با بزرگسالان، محبت، مهرباني و احترام را از آنها مشاهده کرد، ناخودآگاه به طرف ايشان جذب شده، اطاعت‏پذيري‏اش بيشتر مي‏شود. در مجالس مهماني، مسافرتها، ديد و بازديدها مي‏توان جلوه‏هاي سلام کردن به کودکان را مشاهده نمود.

پي نوشت :

1ـ کافي، ج5، ص87.
2ـ کافي، ج5، ص88.
3ـ اقتباس از آيين تربيت، ابراهيم اميني، ص226.
4ـ بحارالانوار، ج23، ص114.
5ـ اقتباس از کودک، محمدتقي فلسفي، ج2، ص122.
6ـ خانواده و تربيت کودک، علي قائمي، ص175.
7ـ نهج‏البلاغه، صبحي صالح، ص391.
8ـ اقتباس از کودک، محمدتقي فلسفي، ج1، ص481.
9ـ اقتباس از خانواده و تربيت کودک، علي قائمي، ص175.

منبع: www.hawzah.net
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image