الف) در اين سؤال، نزول فرشتگان همسان با نزول و فرود آمدن باران كه سير مكانى از بالا به پايين است، انگاشته شده است; در حالى كه نزول و مشتقات آن مانند انزال، تنزيل، تنزل و ... در غالب موارد به اين معنا استعمال نشده است و معانى ديگرى دارد; به عنوان مثال:
1 . قرآن مجيد مىفرمايد: «و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم; و هيچ چيز نيست مگر آن كه گنجينههاى آن نزد مااست و ما آن را جز به اندازهاى معين فرو نمىفرستيم .» (1)
در اين آيه، تنزيل به معناى آفرينش است و نزول اشياء از خزائن الاهى، چيزى جز آفرينش آنها نيست و اين مسئله كاملا بديهى است كه درختان، انسانها و ... از بالاى آسمان بر زمين فرود نمىآيند .
2 . در مورد قرآن نيز نزول و مشتقات آن مكرر به كار رفته است . در اين موارد نيز روشن است كه قرآن از مكانى در بالا به زمين فرود نيامده، بلكه حقيقتى علوى داشته كه مرتبه به مرتبه تنزل يافته تا به وجود لفظى رسيده است و نحوه نزول ملائكه نيز ممكن است چيزى متناسب بانحوه وجودى آنها باشد .
ب) همه فرشتگان در يك سطح وجودى نيستند; بنابراين چه بسا اين پندار كه همه آنان مجرد تام باشند، خالى از اشكال نباشد .
پىنوشت:
1 . حجر (15): 21 .