جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
هنر گفت و گو با همسر
-(1 Body) 
هنر گفت و گو با همسر
Visitor 586
Category: دنياي فن آوري
ازدواج ، يک مکالمه ي طولاني است که گاهي اوقات با جرّ و بحث هاي بيهوده قطع مي گردد. همان گونه که ارتباط، مهم ترين اساس زندگي است، مشاجره هم مخرب ترين عامل آن است.زن و شوهر با مشاجره ، هم عواطف خود را جريحه دار مي سازند و هم رابطه ي زناشويي شان را مختل مي سازند. همان گونه که ارتباط، باعث نزديکي ما انسان ها به هم مي شود، دعوا و مشاجره، اين ارتباط را خراب کرده، انسان ها را از هم دور و دورتر مي سازد و بسياري از زنان و مردان، از برقراري يک ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسأله و يا مشکلي با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحث ها و سوء تفاهم هاي پي در پي مي شوند.هنگامي که دو نفر ارتباط عاطفي با هم ندارند، به هنگام پيش آمدن اختلاف، نمي توانند از دعوا، اجتناب کنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خيلي ساده، مسايل را به موارد شخصي و خصوصي ، ربط مي دهند.
به جاي مشاجره و بزرگ کردن نکات منفي، بايد با يکديگر گفت و گو کرد. بهتر است هواسته هاي خود را صريح و البته با رعايت ادب و احترام، مطرح کرد. بعضي زن و شوهرها، به قدري با هم مشاجره مي کنند که کم کم محبتشان از بين مي رود.گاهي اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفي خود را براي براي جلوگيري از مشاجره ، انکار مي کنند؛ اما در نتيجه ي اين عمل، عشق را در خود نابود مي کنند. بهتر است بين گفت و گو و سکوت، تعادلي برقرار کرد و در نتيجه ، براي ايجاد يک ارتباط سالم، بايد به مهارت هاي ويژه اي مجهز باشيم و بي آن که احساسات صادقانه، اما منفي خود را انکار کنيم، از جرّ و بحث اجتناب کنيم.اگر تفاوت هاي روحي و رواني زن و مرد، ناديده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پيش مي آيد. بهترين راه براي جلوگيري از دعوا، اين است که در ايجاد و نيز حفظ رابطه اي صميمي و صادقانه، تلاش کنيم. هر چه انسان با کسي صميمي تر باشد، گوش دادن به حرف هاي او – آن هم بدون عکس العمل به احساسات منفي – مشکل تر است.
در دعواي بين زن و شوهرها، معمولاً موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمي شوئ؛ بلکه نحوه ي بيان نظرات است که طرفين را مي رنجاند و به موضع گيري وادار مي کند. هنگامي که مردي از لحن همسرش اين چنين برداشت مي کند که زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه ي تلاش خود را به کار مي برد تا ثابت کند که خودش راست مي گويد و حق با اوست و بنابراين، به احساسات زن، توجهي نمي کند . هنگامي که مرد به احساسات زن توجه نمي کند، او را با بي مهري مي رنجاند؛ و حتي حق ناراحت شدن را نيز به او نمي دهد، بديهي است که زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است. در اين گونه موارد، زن هم از خود واکنش نشان داده، مرد را ناراحت مي- کند. مرد که علت واکنش زن را نمي داند، به جاي تغيير لحن، به تفسير و توجيه منظور خود مي پردازد و نمي داند که درحال تدارک مقدمات يک مشاجره و دعواي تمام عيار است. او تصور مي کند که اين زن است که قصد دعوا دارد؛ در حالي که زن، در واقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمي شوهر، از خود دفاع کند و توضيحات شوهر را يک توجيه بي مورد دانسته؛ عصبانيتش بيشتر و بيشتر مي شود. نکته ي مهم اين است که برخلاف مردها که يا سکوت مي کنند و يا راه حل نشان ميدهند،زن ها با گله کردن و شکايت، کار را به دعوا و مشاجره مي کشاند.زن و شوهرها براي اجتناب از دعوا، بايد بدانند که موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمي رنجاند که لحن آنها مي رنجاند. در يک دعوا، يکي از طرفين بايد کوتاه بيايد و گرنه، دعوا دامنه پيدا کرده، هرگز تمام نمي شود.
چند نکته براي جلوگيري از پديدار شدن دعوا و جرّ و بحث بين همسران
1.همسران بايد دقت داشته باشند که چه وقت يک گفت و گوي سالم به بحث تبديل مي شود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
2.آنها علاوه بر اين که بايد لحن صحبت کردن خود را درست کنند، بايد به لحن طرف مقابل نيز توجه داشته باشند و ببينند نياز عاطفي او را برآورده مي سازند يا نه.
3.سکوت کردن، به فرد فرصت مي دهد تا خونسردي خود را باز يابد و آرام گيرد؛ پس از هر سکوتي، مي توان با ملايمت و آرامش بيشتري گفت و گو را ادامه داد، پس شخص بايد تمرين کند و در بين صحبت، اندکي سکوت کرده، درباره ي آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
گفت و گويي که پايان خوشي دارد، نشانه ي صميميت است. طرفين مي دانند که ديگري چه مي گويد و از اين که مي توانند آزادانه حرف بزنند و منظور يکديگر را بفهمند، لذت مي برند. گفت و گو در اين شرايط، آهنگي نرم و ملايم دارد؛ اما در ازدواج هاي ناموفق، لذت گفت و گو در فضايي آلوده به شکايت، گله کردن خشمگينانه و سوءتفاهم ، گم مي شود و جاي اشارات دل نشين ابروها و ايماهاي شيرين را نگاه هاي خيره و اشارات انتقاي، بهانه گيري ها و تهديدها پر مي کند.
چه حادثه اي رخ مي دهد؟ چرا صحبت هاي دلنشين ، از دست مي روند؟ مسأله اين جاست که به مرور، شيوه هاي متفاوت صحبت منافع و چشم اندازهاي متضاد و سوء تفاهم ها، روي هم انباشتهمي شوند و آهنگ دل پذير صحبت را تغيير مي دهند.
بعضي از مسايل ارتباطي، ناشي از تفاوت هاي طرز تکلم زن و مرد است. اختلاف زماني در حاضرجوابي زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتي طرف مقابل شود؛ خانم ها از روي عادت و در مقايسه با آقايان، به زمان بيشتري براي پاسخ گويي نياز دارند و در نتيجه ، زماني را براي پيداکردن جواب صرف مي کنند و اين موضوع، کاسه ي صبر آقايان را لبريز مي کند و يا ممکن است مردي با تأني و با جملات فاصله دار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بي قرار است، مرتب به ميان صحبت او پريده، رشته ي کلام او را قطع کند. در اين شرايط ممکن است مرد، عصباني شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو هميشه حرف مرا قطع مي کني و هيچ وقت نمي خواهي حرف هاي مرا بشنوي.
بعضي ها اصولاً در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زياد حرف مي زنند و صحبت را کش مي دهند. بسياري از پرحرف ها، همسر خود را به بي توجهي متهم مي سازند؛ مثلاً بارها از زنان شنيده ايم که مي گويند: شوهرم هرگز به حرف هاي من توجه نمي کند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولي کلمه له کلمه صحبت هاي زنش را مي تواند تکرار کند. دليل اين گلايه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت مي کند و به صحبت هاي زنشض گوش مي دهد؛ ولي حالت چهره و نوع برخوردش، به گونه اي است که زنش او را به بي توجهي به حرف هايش متهم مي کند. اين مشکل، ناشي از شيوه هاي متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن ، سکوت بيشتري دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زن ها در مقايسه با مردها، با تغيير حالت چهره و اشارات مختلف ، گوش دادن خود را بيشتر نمايان مي سازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهي از خود نشان دهند.
در نظر بسياري از افراد، اشارات مستمع بدين معناست که « به صحبت هاي تو گوش مي دهم و از آن لذ ت مي برم» و يا اين که « به خود تو توجه مي کنم و برايم مهم هستي» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معناي منفي اي را تداعي مي کند که «براي تو احترام قايل نيستيم و حرف هايت برايم مهم نيست.»
زوج ها اغلب از نقش و اهميت اين جنبه ي مهم ارتباطي ، بي اطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعي مي کند و يا بي توجهي، بي احترامي و بي مهري را مي رساند.
زن و شوهر با وجود شيوه هاي ارتباطي متفاوت، مي توانند براي اجتناب از بروز کدورت هاي احتمالي، با هم به توافق برسند. در اين صورت، زن يا شوهري که با تأني حرف مي زند، از قطع صحبت از سوي همسرش، ناراحت نمي شود. افرادي که صحبت ديگران را قطع مي کنند، مي توانند درباره ي رفتارشان، قضاوت بهتري داشته باشند که آيا بي جهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کرده اند يا نه؟
پرحرف ها، مي توانند کمتر صحبت کردن و خلاصه گويي را تمرين کنند و کم حرف ها مي توانند مشارکت بيشتر در گفت و گو را ياد بگيرند. مستمع بي توجه ، مي تواند اشاراتي دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوينده مي تواند درک کند که سکوت، لزوماً به مفهوم بي توجهي نيست.

مقررات گفت و گو

شما مي توانيد با به کارگيري از روش هاي زير، گفت و گوهاي خود را شيرين و لذت بخش سازيد:
1.با همسر خود هماهنگ شويد.
2.با علاقه گوش کنيد.
3.از قطع صحبت او خودداري ورزيد
4. سؤوالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح کني.
5.سياست و نزاکت به خرج دهيد.
قانون شماره 1 : شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگي زن و شوهر است؛ به عبارت ديگر؛ زن و شوهر براي اين که بتوانند با يکديگر، ارتباط سازنده اي ذبرقرار کنند، بايد در مسير صحبت يکديگر قرار گيرند؛ زيرا در بسياري از مواقع، زن و شوهر با آن که درباره ي موضوع واحدي صحبت مي کنند، اما روش صحبت آنها به قدري متفاوت است که نمي توانند ارتباطي خوب با هم داشته باشند. ممکن است زن يا شوهر، قصد تسکين ناراحتي همسر خود را داشته باشند؛ ولي برعکس، بر ناراحتي او بيفزايد.
قانون شماره 2 : گاهي اوقات، زن شکايت مي کند که شوهرش به حرف هاي او گوش نمي دهد؛ در حالي که شوهر مي تواند تمام حرف هاي او گوش نمي دهد؛ در حالي که شوهر مي تواند تمام حرف هاي او را تکرار کند. اين مشکل، از تفاوت و اختلاف جنسي ناشي مي شود؛ به اين معني که زن، هنگام گوش دادن، با ابزار کلماتي مانند راستي، آره ، عجب و تکان دادن اجزاي صورت يا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان مي دهد و از همسر خود مي خواهد رفتاري مشابه داشته باشد و در غير اين صورت، از همسرش عصباني مي شود.
قانون شماره 3 : قطع صحبت، براي کسي که اين کا را انجام مي دهد، شايد خيلي طبيعي باشد؛ ولي در طرف مقابل، حس نارضايتي و افکار منفي ايجاد مي کند. قطع صحبت هم مانند ساير عادات مربوط به تکلم، ممکن است بخشي از طرز مکالمه ي اشخاص باشد و برخلاف برداشت کسي که صحبتش قطع شده، ارتباطي با خودمحوري و مخالفت نداشته باشد. در اين جا نيز زن و مرد، رفتار متفاوتي از خود نشان مي دهند. مردها بيش از زن ها صحبت ديگران را قطع مي کنند و اين رفتار آنها، تنها درباره ي زن ها نيست. قطع صحبت از سوي مردان، الزاماً نشانه ي بي احترامي آنها به شخص مخاطب نيست.
قانون شماره 4 : سؤوال مي تواند آغازگر صحبت و ادامه ي آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضي ها به طور طبيعي، کم حرف هستند؛ در برخورد با اين اشخاص ، بايد زمينه ي صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهي يک سؤوال دقيق و حساب شده، مي تواند به گونه اي اعجاب انگيز، آنها را به صحبت کردن تشويق کند؛ اما پرسشي نابهنگام؛ طعنه آميز و بي تناسب، مي تواند از ادامه ي صحبت ،جلوگيري کند.
قانون شماره 5 :گاهي اوقات ، طرز سؤوال و لحن پرسشگر، ممکن است مکالمه را متوقف کند. در بسياري از مواقع، لحن عتاب آميز سؤوالات ، مسئله ساز است.« چرا ديشب ديرآمدي؟» از سؤوالاتي است که در ادامه ي مکالمه، مشکل ايجاد مي کند. به نظر مي رسد که سؤوال کردن در يک گفت و گو، امري طبيعي است؛ اما گاهي ممکن است فردي که مورد سؤوال قرار مي گرد، پرسش را به حساب ترديد در صلاحيت، دانش و يا صداقت خود تلقي کند. از سوي ديگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه ي آن علاقه مند است. سؤوال بيش از حد يا بي جا، ممکن است مسأله ساز شود. گاهي نيز سؤوالاتي که با چرا شروع مي شوند، توليد اشکال مي کنند؛ به اين صورت که اين قبيل سؤوالات، اغلب مخاطب را در موضع دفاع قرار مي دهد. استفاده از کلمه ي چرا، احتمالاً شماتت ها و خطاب هاي آمرانه و پدرانه را تداعي کند؛ چرا دير کردي؟ چرا تلويزيون هنوز روشن است؟ اين گونه سؤوالات، حالت سوءظن و بي اعتمادي را تداعي مي کند.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image