نويسنده: محمد علي رستميان
در سوره نور، خداوند بر محوريت پبامبر(ص) در امور اجتماعي تأکيد ميکند و مؤمنان را کساني قلمداد ميکند که در اين امور، تابع او هستند:
(انّما المؤمنون الّذين آمنوا باللّه و رسوله و اذا کانوا معه علي امر جامع لم يذهبوا حتي يستئذنوه اولئک الّذين يؤمنون باللّه و رسوله فان استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم انّ الله غفور رحيم.)...
اين آيه شريفه، نقش رهبري مؤمنان را به پيامبر(ص) نسبت ميدهد و تقدم امور اجتماعي بر امور شخصي را بيان ميکند و تذکر ميدهد که در امور اجتماعي، هيچ کس حق تکروي و عمل بر اساس رأي و نظر خويش را ندارد و بايد همه امور با اجازه پيامبر(ص) انجام گيرد. البته به پيامبر نيز سفارش ميکند که اگر افرادي براي رفع گرفتاريهاي شخصي از تو اجازه خواستند، به آنان اجازه بده؛ ولي اين اجازه نيز به خواست آن حضرت بستگي دارد. در آيه بعد نيز به اين محوريت، به گونهاي ديگر توجه شده و دعوت پيامبر(ص) به عنوان رهبر، غير از دعوت ديگران تلقي گرديده و به آثار زيانبار مخالفت با دستورهاي ايشان، که تحقق فتنه يا نزول عذاب است، پرداخته شده است:
(لا تجعلوا دعاء الرسول بينکم کدعاء بعضکم بعضا قد يعلم اللّه الّذين يتسلَّلون منکم لو اذا فليخذر الّذين يخالفون عن امره ان تصيبهم فتنة او يصيبهم عذاب اليم)...
علامه طباطبائي در اين باره ميفرمايد:
خواندن رسول، عبارت از خواندن مردم به کاري از کارها است؛ مانند خواندن آنان به ايمان و عمل صالح و خواندن آنان براي مشورت در کارهاي اجتماعي و خواندن آنان به نماز جامعه و دستور به آنان در کارهاي دنيوي يا اخرويشان. پس همه اينها خواندن از سوي پيامبر(ص) محسوب ميشود.تفسير الميزان،...
بدين ترتيب، با توجه به سياق آيات، اين احتمالات که مراد از خواندن رسول، صدا زدنمردم اسم رسول خدا را، مانند ديگر مردم باشد، يا مقصود از مخالفت از امر، در (فليحذرالذين يخالفون) دستور خداوند باشد، منتفي ميگردد، هر چند اگر اين احتمالات رادرست نيز فرض کنيم، صراحت آيات در محوريت پيامبر(ص) در امور اجتماعي، بر جاي خود باقي است.
متن کتاب " حاکميت سياسي پيامبر و امامان از نگاه قرآن " /خ