از اساسيترين وظايف والدين و مربيان در امر تربيت و تعليم که از حساسترين و ظريفترين کارهائي است که آنان به عهده گرفتهاند برخورد شايسته در مواجهه با لغزشها و خطاهاي کودکان و نوجوانان و اصلاح و تغيير رفتار نادرست آنان است. چرا که اگر اين امر به غير از کانال عقلانيت و شيوههاي صحيح انجام شود چه بسا که ضربات جبران ناپذيري بر روحيات متربي خواهد گذاشت و در نتيجه مربي در امر تربيت ناکام خواهد ماند.
شخصي ميگفت: من در دوران کودکي در يکي از مساجد مرتکب خطائي کودکانه شدم متولّي مسجد چنان برخورد خشن و ناشايستي با من کرد که بعد از چهل سال هنوز تلخي آن بر ذائقهام سنگيني ميکند و من به همين خاطر بهترين سالهاي جواني را به آن مکان مقدس نرفتم.اين بخاطر همان شيوه نادرست برخورد با خطاي کودکان و نوجوانان است.
در مقابل خاطرهاي هم از مرحوم حاج آخوند ملاعباس تربتي در همين زمينه بخوانيم: استاد علي قندهاري ميگويد: من از همان دوران نوجواني شيفته حاج آخوند شدم. شبي در منزل ايشان مجلسي بود و چراغي بر سر در خانه آويزان کرده بودند. من و چند تن از نوجوانان کم سن و سال محله بر سبيل بازي و به اقتضاي شور و شر نوجواني مرتباً وارد دالان خانه ميشديم و سنگ ميزديم و فرياد ميکشيديم و در راهم ميکوبيديم و اهل خانه را عاصي کرده بوديم. شايد چراغ را هم شکسته بوديم. در يکي از دفعات ناگهان پيرمردي (حاج آخوند) از تاريکي دالان بيرون آمد و دست ما را گرفت و در حالي که عليرغم انتظار با مهرباني احوال ما را ميپرسيد به کساني که در داخل منزل بودند رو کرد و گفت: اين فرزندان من خيلي بازي کردهاند و خسته شدهاند حتماً گرسنه هم هستند از آنها پذيرائي کنيد که مهمان مايند.(1)
همچنانکه ملاحظه ميشود رفتار شايسته با لغزشهاي يک نوجوان او را تا آخر عمر شيفته حاج آخوند تربتي کرده و شخصيت او را از همان نوجواني تحت تأثير شديد قرار داده است.
رفتار اصلاح گرايانه آن مرد الهي برگرفته از آموزههاي تربيتي اهل بيت(ع) است. آنجا که علي(ع) از فرزندش امام حسن(ع) پرسيد: فرزندم راه جلوگيري از لغزشها چگونه است؟ امام مجتبي (ع) پاسخ داد: بديها را با نيکي از ميان برداشتن.(2) با توجه به اين حديث در مقابله با لغزشها و رفتارهاي ناپسند کودکان بايد از روشهاي صحيح استفاده نمود. مثلاً پرخاشگري يک کودک را نميتوان با خشونت اصلاح کرد يا مثلاً رفتارهاي نادرست همانند: فرار از مسئوليت، دزدي، تقلب، ناسازگاري با ديگران، حسادت، دروغگوئي، کم رويي، خيالبافي، ترس، اضطراب و... دهها رفتار نامطلوب ديگر ممکن است در کودکان و نوجوانان مشاهده شود که ميتوان راههاي نتيجه بخشي را با توجه به آموزههاي اهل بيت(ع) در پيش گرفت.
بنابراين اگر ما از شيوههاي صحيح تربيتي در موارد خطاها و لغزشهاي کودکان و نوجوانان بهره گيريم ميتوانيم آنگونه که ميخواهيم فرزندانمان را تربيت کنيم.
در اين نوشتار سعي شده برخي از اين شيوههاي اصلاح رفتار در پرتو سيره و سخن اهل بيت(ع) به والدين و مربيان گرامي عرضه شود.
1ـ توجه به ريشهها و عوامل ناهنجاري
والدين وظيفه شناس به خوبي آگاهند که هر معلولي علتي دارد و هر رفتار ناهنجاري که از فرزندان سر ميزند، داراي ريشه و زمينه خاصي است. اگر بخواهيم معلولي را تغيير دهيم و رفتاري را عوض کنيم بايد به علل و زمينههاي آن توجّه کرد و ريشهها و زمينهها را از بين برد. مثلاً در ريشههاي عصبانيت افراد، بايد به پيش زمينهها توجه کرد. گرسنگي، تشنگي، نگراني، ترس و دهها عامل ديگر ممکن است در بدخلقي و تندخوئي تأثير داشته باشد. ابن شهر آشوب مينويسد: روزي مردي شامي به مدينه آمده و هنگامي که با امام حسن مجتبي(ع) برخورد کرد بلافاصله شروع به لعن و نفرين به امام کرده و سخنان ناشايستي را به امام نثار کرد. حضرت در مقابل سخنان درشت وي سکوت کرد هنگامي که آن مرد عقده دلش را خالي نمودو خاموش شد امام با لبخندي مليح و با لحني آرام فرمود: اي مرد! گمان ميکنم که
در اين شهر غريب باشي و شايد هم مرا به اشتباه گرفتهاي؟ حال اگر از ما رضايت بطلبي از تو راضي ميشويم، اگر از ما چيزي بخواهي به تو ميبخشيم، اگر راه گم کردهاي راهنماييت ميکنيم، اگر گرسنهاي تو را سير ميکنيم، اگر لباس نداري تو را ميپوشانيم، اگر نيازمندي ترا غني ميسازيم، اگر از جائي رانده شده و يا فراري هستي تو را پناه ميدهيم، اگر خواستهاي داري برمي آوريم، اگر توشه سفرت را پيش ما آوري و مهمان ما باشي براي تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذيرايي ميکنيم چون که خانه ما وسيع و امکانات مهمان نوازي ما فراهم است. آن مرد وقتي اين برخورد کريمانه را از امام مشاهده کرد آثار شرم و حيا بر صورتش ظاهر شد و گفت: تا اين لحظه شما و پدرتان منفورترين خلق خدا نزد من بوديد و اکنون شما را محبوبترين فرد روي زمين ميدانم.(3)
امام حسن(ع) در اين ماجرا با ديد تربيتي و روانشناختي به بررسي ابعاد قضيه ميپردازد و علت عصيان و نارضايتي و تمرد آن فرد را جستجو ميکند چرا که ممکن است: گرسنگي، تشنگي، برهنگي و نداشتن پوشاک مناسب، نيازمندي و فقر، خستگي، نداشتن امنيت، سردرگمي و از همه مهمتر احساس از دست رفتن شخصيت و نابودي عزّت و هويت افراد و...علت پرخاشگري و تمرد و فريادهاي مخالف باشد.
هنگامي که مهمان به خانه ميآيد کودک از اوقات ديگر بيشتر شلوغ ميکند و حرکات ناهنجار و ناشايست انجام ميدهد، اگر کمي دقت شود علت واقعي اين رفتار به شخصيت کودک برميگردد. او وقتي احساس ميکند پدر و مادر در آن لحظات تمام افکارشان به مهمان و پذيرائي از او صرف ميشود و شخصيت و عزت نفس خود را در معرض خطر احساس مينمايد براي همين ميخواهد کمبود شخصيتش را جبران کند و توجه ديگران را به خود معطوف دارد. حضرت امام مجتبي(ع) در گفتاري حکيمانه با اشاره به ريشه لغزشها و رفتارهاي غلط افراد ميفرمايد: هلاک النّاس في ثلاثٍ: الکبر و الحرص و الحسد؛ ريشه انحراف و گناهان که مردم را به نابودي ميکشاند سه چيز است: غرور و خودخواهي، حرص و طمع، حسد.(4)
براي آگاهي بيشتر والدين و مربيان، برخي از علل و ريشههاي لغزش در کودکان و نوجوانان را يادآور ميشويم:
ناآگاهي از زشتي عمل، ناکامي،فقدان عزت نفس و احساس حقارت، ترس از مجازات بزرگترها، عدم اعتماد به نفس، محروميتهاي اخلاقي و اجتماعي، اعمال روشهاي نامطلوب و خشونتآميز، بي توجهي والدين به مسأله تربيت اخلاقي و ديني، بيتفاوت بودن والدين در احکام دين و رعايت نکردن حلال و حرام، تأثير عوامل فرهنگي بيگانگان، آزاديهاي نامحدود توسط والدين و مسئولين فرهنگي و تربيتي، عدم نظارت صحيح والدين به رفت و آمدهاي خانوادگي، کنترل نکردن دوستان و روابط فرزندان، بد آموزيهاي وسائل ارتباط جمعي، بها ندادن به افراد تربيت يافته و درستکار، نقل کردن لغزشها و انحرافات ديگر در حضور کودک (بدون اينکه توضيحي داده و عواقب خلاف کاري افراد خاطي را به جمع حاضر گوشزد کنيم) عادي جلوه دادن خلافها و ناهنجاريهاي جامعه و... ميتواند زمينه ناهنجاريها و رفتارهاي نامطلوب را در کودکان و نوجوانان فراهم آورد.
امير مؤمنان علي(ع) فرمود: «من کرمت عليه نفسه لم يهينها بالمعصية؛(5) آن کس که بزرگي و کرامت نفس خود را باور داشته باشد آن را با گناه و خطا پست و ذليل نخواهد کرد.»
اين سخن مولاي متقيان اشاره به ريشه خطا در نداشتن عزت نفس و روحيه خودباوري در فرد دارد.
2ـ يادآوري غير مستقيم
براي اصلاح رفتار نادرست ميتوان آن را به طور غير مستقيم مطرح نمود در اين حالت علاوه بر اينکه احترام و شخصيت فرد خطاکار محفوظ مانده است اشتباه او هم به وي تفهيم ميشود. اين شيوه اصلاحي برگرفته از روش تربيتي قرآن و اهلبيت(ع) است.
امام صادق(ع) فرمود: بسياري از خطابات قرآن به عنوان سرزنش پيامبر اکرم(ص) نازل شده است ولي مقصود ديگران بودهاند.(6(
خداوند متعال به پيامبر(ص) ميفرمايد: اگر پدر يا مادرت نزد تو به پيري رسيدند با
33 آنان درشتي مکن!(7)
اين در حالي است که رسول خدا(ص) پدر و مادرش را در دوران طفوليت از دست داده بود يا به حضرت عيسي(ع) ميفرمايد: آيا تو به مردم گفتي که من و مادرم را به عنوان معبود غير از خداوند انتخاب کنند!(8) در اينگونه موارد مقصود خداوند متعال ديگران هستند و پروردگار عالميان به طور غير مستقيم آنان را مورد خطاب قرار داده است. در سيره اهل بيت(ع) نيز شيوه يادآوري غير مستقيم فراوان ديده ميشود.
داستان آموزش وضو توسط حسنين(ع) به يک پيرمرد از طريق يادآوري غير مستقيم صورت گرفت. آنان بدون اينکه به او جسارتي بکنند يا در مورد اشتباه وي سخني به ميان آورند خود وضوي کامل گرفته و او را به داوري طلبيدند و آن مرد به خطايش واقف شده و با جان و دل پذيرفت.(9)
3ـ تذکر شفقت آميز
ميتوان خطاهاي نوجوانان را در محيطي کاملاً دوستانه و بدور از خشونت و عصبانيت به آنان تذکر داد. قرآن کريم برخي از نصايح و مواعظ سودمند را از زبان ديگران بيان کرده است از جمله مواعظ پر بار جناب لقمان حکيم به فرزندش را نقل ميکند.(10) امّا رعايت نکاتي تربيتي در امر نصيحت و موعظه ضرورت دارد:
الف ـ تا حد ممکن مخفيانه و در خلوت باشد. علي(ع) ميفرمايد: هر کس برادر ديني خود را مخفيانه موعظه کند او را آراسته ولي اگر آشکارا و در ميان جمع عيوبش را متذکر گردد به شخصيت وي اهانت نموده است.(11)
ب ـ همراه با محبت و احسان باشد و همچنين فهرست عيبهاي ديگري را پشت سرهم به فرد خطاکار نشمارد. سيره امام صادق(ع) در اين زمينه راهنماي بسيار خوبي براي ماست. آن حضرت هنگامي که متوجه شد شقراني(فردي گنه کار و شرابخوار) نميتواند از دربار منصور دوانيقي سهم خود را دريافت کند به آنجا رفت و سهم شقراني را گرفت و به وي تسليم نمود. آن حضرت بعد از پرداخت وجه با لحني ملاطفتآميز و مهربان، خطاي وي را به او گوشزد کرده و فرمود: کار خوب از هر کسي خوب است ولي از تو به واسطه انتسابي که به ما اهل بيت داري خوبتر و زيباتر است و کار بد از هر کسي بد است، ولي از تو به خاطر همين انتساب، زشتتر و قبيحتر است. امام صادق(ع) اين جمله را فرمود و گذشت. شقراني با شنيدن اين جمله دانست که امام از سرّ او و گناهش آگاه است و از اينکه امام با اين حال به ياري او شتافته و ابراز محبت نموده و با رفتاري کاملاً منطقي و پسنديده وي را به گناهش متوجه ساخت، شديداً نزد وجدان خود شرمسار گشت و خود را ملامت نمود.(12)
ج ـ کوتاه، مختصر و ملايم: در نصيحت دادن و تذکر عيوب نوجوانان نبايد طولاني سخن گفت و شيريني و حلاوت نصيحت را از بين برد. امام کاظم(ع) فرمود: هر کس با سخنان زايد، شيريني کلام خود را محو کند به نابودي عقلش اقدام نموده است.(13)
4ـ تقويت نيروي ايمان
تقويت نيروي ايمان و باورهاي مذهبي کودکان تأثير به سزائي در جلوگيري از خطاها و لغزشهاي آنان دارد. اين سخن حقيقتي انکارناپذير است و در ميان خانوادهها از ديرباز امري مسلّم و پذيرفته شده ميباشد. تاريخ و تجربه نشان داده است افرادي که از اعتقادات عميق مذهبي برخوردار بودهاند و به اصول و ارزشهاي آن پايبندي خود را نشان دادهاند معمولاً افرادي صالح و به دور از خطاها و مفاسد اجتماعي و انحرافات اخلاقي هستند. آنانکه به آيات قرآن، ايمان عميق دارند و خود را در حضور خداوند عالميان حس ميکنند و به پيامهاي آسماني آن گوش دل ميسپارند کمتر در معرض آلودگيها و اشتباهات هستند. به همين جهت امام صادق(ع) فرمود: «بادروا احداثکم بالحديث قبل ان يسبقکم اليهم المرجئه؛(14) نوجوانان خود را با احاديث و معارف ما آشنا کنيد قبل از اينکه گروههاي منحرف بر شما پيشي گيرند (و آنان را به انحراف بکشانند.) امام مجتبي(ع) نيز در مورد تأثير آيات قرآن فرمود: در اين قرآن چراغهاي هدايت و شفاي سينه هاست براي هر عارف صاحب بصيرتي شايسته است که در پرتو نور آن به قلب خويش جلا دهد و هر نکته سنجي را رواست که دل خويش را به توسط قرآن مهار کند و تفکر در آن حيات بخش قلبهاست و کساني که به دنبال آن ميروند، مانند کساني هستند که در تاريکيها به سراغ نور ميروند.(15)
اساساً ايمان مذهبي و علاقه به اعتقادات ديني و فطرت انسانها نهفته است والدين و مربيان ميتوانند با پرورش آن و جهت دادن به فطريات نوجوانان در شکوفائي اين حس دروني آنان را ياري کرده و کودک را در مسير تربيت سالم قرار دهند.
يکي از بهترين راههاي تقويت ايمان مذهبي، ايجاد جوي مذهبي و فضائي جذّاب در محيط زندگي و کودک و نوجوان ميباشد. امام مجتبي(ع) هنگامي که به نماز برميخاست بهترين لباسهاي خود را ميپوشيد، پرسيدند: اي پسر رسولخدا! چرا در نماز بهترين و تميزترين لباس خود را ميپوشيد؟ حضرت پاسخ داد: خداوند زيباست و زيبائي را دوست دارد و به همين جهت، من لباس زيبا براي راز و نياز با پروردگارم ميپوشم و پروردگارم دستور داده است که: زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد.(16) دوست دارم زيباترين لباسم را بپوشم.(17) اين رفتار تربيتي امام حسن(ع) نشان ميدهد که بايد فضاي عبادت جذاب و دوست داشتني بوده و براي کودکان و نوجوانان که ناظر آن هستند دلنشين و خوشايند باشد. آن حضرت به مربيان ميآموزد که هنگام نيايش مذهبي بايد آراسته بود و با چهرهاي گشاده با فرزندان برخورد شود. تا آنان خاطرات خوشي از اين لحظات معنوي داشته باشد.
5 ـ تأمين نيازهاي مادي و معنوي
فرزندان نسبت به سنّ خويش نيازهائي دارند. گاهي اين نيازها مادي و محسوسند که والدين با درک آنها در حدّ توان در رفع آن نيازها ميکوشند. امّا مهمتر از آن نيازهاي معنوي فرزندان از قبيل محبت، تکريم، باور کردن شخصيت و استقلال آنان و توجه به خواستههاي دروني ميباشد. در صورت تأمين نشدن اين خواستهها در وجود فرزندان خلأ و کمبود به وجود ميآيد.
هر انساني هم که تمام يا بخشي از شاکله وجودياش خالي بماند، به همان اندازه غير طبيعي ميشود و ممکن است به صورت غير عقلائي عمل کند و دچار لغزش و خطا شود. پيامبر اکرم(ص) برخي از نيازهاي فرزندان را اينگونه بيان کرد: آموزش کتاب خدا، ياد دادن تيراندازي و شنا(ورزش و تفريحات سالم) فراهم آوردن مال پاکيزه و حلال(18) براي آنان سرچشمه لغزشها، ملالتها و افسردگيها خلأ روحي است، روان کودک را بايد از خلأ نفرت، ملامت، و افسردگي، نااميدي و نگراني نسبت به خود و زندگي نجات داد. طوري که آدمي مجبور نباشد از خود و ديگران فرار کند. شايسته است روح و روان کودک را از انديشههاي سالم و جنبههاي مثبت زندگي، از آگاهيهاي مورد نياز فرد براي ادامه حيات پر نمود.
در جنگ جمل علي(ع) سلاح خود را به محمد حنيفه داد که در خط مقدم جنگ شتر عايشه را که در قلب لشکر دشمن قرار داشت کشته و کانون فتنه را خاموش کند، امّا مدافعان و تيراندازان جبهه مخالف هيچگونه اجازه نفوذ براي محمد حنيفه را ندادند و او ناگزير به مراجعت گرديد. در اين هنگام امام حسن(ع) با اجازه پدر به قلب دشمن تاخته و بعد از خاموش کردن کانون فتنه فاتحانه بازگشت.
محمد در اين موقع از اينکه نتوانسته بود دستور پدر را اجرا کند احساس حقارت و شرمندگي کرد.
علي(ع) ک اين خلأ روحي را در او مشاهده کرد محمد را مورد دلجوئي قرار داده و فرمود: پسرم! ناراحت نباش اگر حسن فتح کرد او پسر رسول خدا (ص) است ولي تو فقط پسر من هستي!(19) يعني او از دو منبع شجاعت الهام گرفته امّا تو فقط از يک منبع.
6ـ شيوه منطق و استدلال
ممکن است براي اصلاح رفتار و تغيير روشهاي ناپسند، به دليل و برهان عقلاني متوسل شويم. اگر ما به نوجوان خطاکار دلائل قانع کنندهاي اقامه کنيم و او را از عواقب عمل زشت خود آگاه سازيم معمولاً از ما ميپذيرد. امّا گاهي والدين بدون اينکه متوجه باشند و علت ناپسندي و غلط بودن رفتار نوجوان را به او توضيح دهند با تحکّم و استبداد ميخواهند که او اين عمل را ترک کند و بدون آگاهي دادن او را به تغيير رفتار وادار ميسازند که معمولاً آثار خوبي هم ندارد و هيچگونه اصلاح و تغييري در رفتار متربي ديده نميشود و گاهي خطاي نوجوان شدت ميگيرد.
علّامه بزرگوار شيخ جعفر کاشف الغطاء در زمينه اصلاح رفتار فرزند خويش از همين شيوه بهره ميگرفت. او زماني که احساس کرد پسر نوجوانش به سحر خيزي عادت ندارد و از خواب شيرين صبحگاهي دير بيدار ميشود در يکي از روزها قبل از اذان صبح کنار بستر پسرش آمد و او را بيدار کرده و گفت: پسرم برخيز! تا به حرم مولاي متقيان علي(ع) مشرف شويم. نوجوان چشمان خواب آلودهاش را ماليده و گفت: شما برويد و من هم ميآيم. پدر گفت: نه من ايستادهام تا با هم برويم. نوجوان برخاست، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوي حرم مطهر روانه شدند. جلوي در حرم فقيري نشسته و دستش را به سوي مردم دراز کرده بود. پدر از پسر پرسيد: فرزندم! اين مرد براي چه در اينجا نشسته است؟ گفت: براي گدائي و دريافت کمک از مردم. پرسيد: فکر ميکني چقدر از اين طريق بدست آورد؟ گفت: شايد چند درهمي عايدش شود. پرسيد: آيا مطمئناً اين مبلغ را به دست خواهد آورد؟ گفت: به طور قطع و مسلّم نميتوان پيش بيني کرد، شايد مبلغي عايدش بشود و شايد هم دست خالي برگردد. پدر که زمينه را براي گفتن مطلب آماده ديد، گفت: پسرم! ببين اين مرد فقير، براي به دست آوردن يک مقدار منافع دنيائي احتمالي که يقين به آن هم ندارد در اين هنگام شب اين جا آمده و دستش را دراز کرده است. در حالي که ما واقعاً به ثوابهايي که خداوند متعال براي سحرخيزي و عبادات تعيين فرموده است يقين کامل داريم و گفته ائمه اطهار(ع) را به طور حتم باور کردهايم پس چرا در انجام آن سستي نشان دهيم!(20)
از منظر فرهنگ وحياني اسلام نيز بهره گرفتن از منطق و استدلال عقلاني امري مطلوب است. خداوند متعال در آيات بسياري براي بيداري و آگاهي دادن به مردم غفلت زده از عقل و انديشه آنان بهره ميگيرد. تفکر، تدبّر، تعقّل از جمله اصطلاحات قرآني است که بارها در اين کتاب آسماني بعد از گوشزد کردن خطاي گنه کاران به آنان يادآوري ميشود. خداوند در سوره ملک از زبان گنه کاراني که به جهنم و هلاکت کشيده شدهاند ميفرمايد: «و قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا في اصحاب الصّعير؛(21) ميگويند: اگر ما سخن حق را ميشنيديم و يا اينکه ميانديشيديم در ميان اهل جهنم نبوديم. بنابراين متوجه کردن نوجوان خطاکار به تفکر و انديشه در مورد عواقب اشتباه، ميتواند در تغيير رفتار او تأثير داشته باشد.
7 ـ تنبيه متناسب
تنبيه به معناي آگاه کردن است و هدف مربي از آن در برنامههاي تربيتي، آگاه کردن فرد بر خطاي خويشتن بوده و راه اصلاح آنرا در فرا روي وي قرار دادن است. در مواردي که پند و موعظه و آگاهي دادن به ضررهاي لغزشها و ساير شيوهها بيتأثير باشد. ميتوان به عنوان آخرين شيوه براي تغيير رفتار از تنبيه مناسب با رعايت مراتب آن استفاده کرد. مرحله اول تنبيه توبيخ و تهديد است، البته تهديد بايد طوري باشد که کودک و نوجوان آنرا جدّي تلقي کند و مربي قصد عملي کردن آنرا داشته باشد و گرنه نبايد از آن سخني به ميان آيد. اگر تهديد و توبيخ تأثيري نداشت با بياعتنائي و قهر و غيره از عوامل بازدارنده ميتوان او را تنبيه کرد. مردي به حضرت موسي بن جعفر (ع) از لغزش و خطاي فرزندش شکايت کرده و از آن حضرت راهنمائي خواست امام به وي فرمود: فرزندت را نزن و براي تنبيه و تأديب وي از او قهر کن ولي مواظب باش قهر تو طولاني نشود.(22) تنبيه گاهي به عنوان عامل بازدارنده و در مواردي هم اگر بجا صورت پذيرد اثرات سازنده در برخواهد داشت در اين صورت تنبيه علاوه بر اصلاح فرد خطاکار نسبت به ديگران جنبه عبرت آموزي نيز خواهد داشت. در صورتي که تنبيهات غير بدني مؤثر واقع نشد لازم ميشود کودک يا نوجوان خطاکار تنبيه بدني شود.
در آخر اين نوشتار يادآور ميشويم که به همراه اعمال شيوههاي صحيح تربيتي و اصلاحي از نقش ارزنده دعا نبايد غفلتورزيد چرا که در خواست اصلاح و راهنمائي براي کودکان و نوجوان از درگاه حق تعالي آثار و برکات فراواني در زندگي آنان دارد. امام سجاد(ع) در دعاي 25 صحيفه سجاديه براي تربيت صحيح و اصلاح رفتار فرزندان خويش اينگونه دعا ميکند: اللّهم و منّ عليّ ببقاء ولدي و باصلاحهم لي و بامتاعي بهم؛ خدايا با بقاي فرزندانم و اصلاح آنان و برخورداري من از آنان بر من منت بگذار. «و اجعلهم ابراراً اتقياءً بصراء سامعين مطيعين لک ولا وليائک محبّين منا صحين ولجميع اعدائک معاندين و مبغضين، آمين؛ آنان را از نيکوکاران، پارسايان، تيزبينان، شنواي سخن حق و اطاعت کنندگان از خودت قرار ده و براي اولياي خودت عاشقان خيرخواه و از براي تمام دشمنانت آنان را ستيزه جو و کينه ورز گردان، خدايا دعايم را بپذير.
پي نوشت:
1. فضيلتهاي فراموش شده، ص 33.
2. تحف العقول، ص 225.
3. مناقب، ج 3، ص 19.
4. بحارالانوار، ج 75، ص 111.
5. مستدرک الوسائل،ج 11، ص 339.
6. اصول کافي، ج 2، ص 63.
7. سوره اسراء، آيه 23.
8. سوره مائده، آيه 116.
9. بحارالانوار، ج 23 ص 319.
10. سوره لقمان، آيات 13 تا 19.
11. بحارالانوار، ج 75، ص 374.
12. همان، ج 47، ص 349.
13. کافي، ج 1، ص 17.
14. التهذيب، ج 8، ص 111.
15. کشف الغمه، ج 1، ص 573.
16. سوره اعراف، آيه 31.
17. وسائل الشيعه، ج 4، ص 455.
18. کنزالعمال، ج 16، ص 444.
19. مناقب، ج 2، ص 21.
20. تعاليم آسماني اسلام، ص 128.
21. سوره ملک، آيه 10.
22. بحارالانوار، ج 23، ص 114.
23. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 46.
منبع: www.hawzah.net/خ