به نام خدايي كه نام او مايه خشيت و خشوع دلهاي با ايمان است و قلب مؤمن با آيات او روشن و زنده ميشود. اگر دل، سنگ گردد، زندگي هم پر از ننگ گردد و اگر قلب، نرم و رام و فروتن شود، چشمه حكمتها ميشود و بستر رحمتها.
خشوع دل
از موهبتهاي الهي، داشتن دلي «خاشع» است، يعني قلبي پرسوز و گداز، پراشتياق و با حال، اثرپذير و نرم و متواضع. در چنين دلي هم «بذر حكمت» ميرويد، هم «خوف الهي» آشيانه ميكند.
از موعظههاي حضرت عيسي عليهالسلام اين بود كه:
«گياه در زمين هموار و نرم ميرويد، نه در سنگلاخ! حكمت هم در قلب متواضع، آباد ميگردد نه در قلب متكبر. آيا نميبيند كه هر كس سر برافرازد تا سقف، سرش ميشكند. اما آن كه گردن را پايين بگيرد، در پناه و سايه سقف قرار ميگيرد؟»1
سينه سنگي ما،
از چه از شور و شررها خالي است؟
ديده و اين همه خشك؟
نفس و اين همه سرد؟
تو و اين سنگدلي؟... من و اين بي دردي؟