جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
عصر مادر شاهي
-(2 Body) 
عصر مادر شاهي
Visitor 546
Category: دنياي فن آوري
در هزاره‏هاى پيشين، زنِ ساكن نجد و فلات ايران، يا زنِ عصرِ ماقبل تاريخ، پيش از ورود آرياها، حتى در ده هزار سال پيش از ميلاد مسيح، با توانايى‏هايى كه در مسائل اقتصادى، خانوادگى، اجتماعى و دينى دارد، همواره با مردان و يكسان با آنان، از مواهب طبيعت خداداد بهره‏مند بوده است. او كشف‏كننده آتش است، نخست اوست كه با جستجو در دشت و كوه مى‏تواند ريشه‏هاى خوردنى گياهان و ميوه‏ها را پيدا كند، گياهان و دانه‏هاى آنها را شناسايى كند و از فصل رويش و رشد گياهان مختلف آگاه شود. اين زن است كه در اطراف زمين‏هاى رسوبى خيمه‏هاى محل سكونت خود و افراد قبيله‏اش، نخستين تلاش‏ها و مساعى را در باب كشاورزى به عمل مى‏آورد. در دوره نئوليتيك يا نوسنگى، زن سازمان‏دهنده امور توليد و اداره‏كننده كارهاى قبيله و خانه است. او به مقام روحانيت مى‏رسد و واحد خانواده به او تعلق دارد. در جامعه مادرسالار ماقبل تاريخ نجد ايران، طايفه تا آنجا گسترش پيدا مى‏كند كه به دودمان مادر وابسته باشد.(2)
اين شوهر است كه وارد خانواده زن مى‏شود. زن در امر چاره‏انديشى براى رفع مشكلات، موجودى نيرومند بوده است. ساعات درازى را به انجام كارهاى دشوار مى‏پرداخته و حتى در راه حفظ جان فرزندان قبيله‏اش، تا سر حد مرگ با متجاوزين مى‏جنگيده و مقاومت مى‏كرده است. زن علاوه بر آوردن فرزند، توزيع‏كننده غذاى افراد قبيله و خانواده است. او نظم‏دهنده قبيله خود است و مى‏تواند داور و فرمانروا هم باشد.
در اوايل هزاره سوم پيش از ميلاد در نجد ايران زن مى‏تواند فرمانده جنگجويان قبيله‏اش باشد كه از آن جمله مى‏توانيم به طايفه گوتى در دره كوههاى كردستان اشاره كنيم. تا عصر پدرشاهى، زن عنصر برتر و سازنده تمدن و فرهنگ اجتماعى بشر است. انديشه و ابتكار زن بود كه در مواقع باران‏هاى سيل‏آسا و آفتاب سوزان، منزلگاه و سرپناه مى‏ساخت و مسئوليت نگهدارى نوزاد و كودك او را به انجام اين مهم وا مى‏داشت. افروخته نگه داشتن آتش اجاق، جمع‏آورى غذا و دباغى پوست جانوران، به عهده زن بوده است و برخى احتمال مى‏دهند كه سخن گفتن و ابداع واژگان براى انتقال مفاهيم مجرد، به وسيله زنان پايه‏گذارى شده است، چون زنان به سخن گفتن با كودكان و ايجاد ارتباط با افراد قبايل ديگر، نياز بيشترى داشتند. از همين روست كه در تمام فرهنگ‏ها و زبان‏ها، زبان گفتگو را زبان مادرى مى‏گويند. در آن هنگام كه مرد در قرن‏هاى متمادى به طور دائم، با روش‏هاى كهن و ابتدايى خود به شكار حيوانات اشتغال داشت، زن هنرهاى خانگى بسيارى را ايجاد كرد.
فنون ريسندگى، پارچه‏بافى، دوخت و دوز و سبدبافى را زن به وجود آورد. در اواخر هزاره چهارم قبل از ميلاد، زن فن سفالگرى و ساختن ظروف و كوزه‏ها را به ارمغان مى‏آورد. هر چند كه اطلاعات محققان در باره دين بوميان ساكن نجد ايران، پيش از آمدن آرياها، بسيار ناچيز است، با اين حال كشفيات باستان‏شناسى نشان مى‏دهد كه در ميان اين قبايل ماقبل تاريخ، تعداد زيادى از پيكرك‏هاى كوچك متعلق به الهه‏ها را يافته‏اند و همين كشفيات به باستان‏شناسان اجازه مى‏دهد كه بگويند انسان‏هاى ساكن نجد ايران در هزاره‏هاى نخستين پيش از ميلاد چه اعتقادات و باورهايى داشته‏اند.
زن بومى ساكن نجد ايران و عيلام بين‏النهرين، نه تنها در زمين، بلكه در آسمان هم قدرت داشته است. مجسمه الهه‏ها بر فراز بلندترين عبادتگاهها بوده است. بر خلاف برخى از مصريان باستان كه مى‏پنداشتند منشأ حيات، مذكر است بوميان فلات ايران، منبع زندگانى را مؤنث مى‏دانستند.(3)
در نجد ايران، قوام يك طايفه به زن بودن است و در نتيجه، انديشه، عاطفه، تدبير و فكر او براى اقتصاد و سياست بسيار تعيين‏كننده و حائز اهميت بوده است. بررسى حكاكى‏ها و حجارى صخره‏ها و نقاشى‏هاى روى ديوارها و پيكره‏هاى كشف‏شده از عصر پارينه سنگى، باستان‏شناسان را به اين نتيجه مى‏رساند كه نقش و اهميت زنان، محورى و مركزى بوده است و نقش مردان در آن دوران، حاشيه‏اى؛ و زمانى اين نتيجه گرفته شد كه ديرينه‏شناسان، سمبل‏هاى زنانه را در نقاط مركزى غارها و سمبل‏هاى مردانه را در نقاط پيرامونى غارها يافتند.
در بخش ديگرى از سرزمين ايران، در هزاره سوم پيش از ميلاد در منطقه عيلام بين‏النهرين، نيز نظام مادرسالارى حاكم بوده است. در اين منطقه نيز الهه‏ها در رأس خدايان عيلام پرستش مى‏شده‏اند. از جمله الهه شهر شوش، مركز عيلام و الهه‏اى ديگر در كوههاى شرقى انشان و الهه ديگرى كه پرستشگاه او در نزديكى بوشهر كنونى بوده است. به جز الهه‏ها، فرشتگان مؤنث ديگرى نيز در ايلام وجود داشته است از جمله الهه پيروزى. در ميان طبقه كاهنان كه نفوذ زيادى در دربار داشته‏اند، كاهنه‏هايى نيز بودند كه دختران معبد ناميده مى‏شدند. قوانين اجتماعى حاكم بر عيلام، در هزاره‏هاى دوم و سوم قبل از ميلاد نشان مى‏دهد كه زنان مى‏توانند به عنوان شاهد در دادگاه حضور يابند(4) و گاه آنها تنها وارث هستند و در اسناد واگذارى اموال علاوه بر مردان، نام زنان نيز به چشم مى‏خورد.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image