بازيگوشى كودكان
حمايت از آزادى و آمريت كودك خردسال در حدى كه به خود كودك و ديگران زيان نرساند نه تنها نكوهيده نيستبلكه از ديدگاه تعليم و تربيت اسلامى مطلوب و پسنديده نيز مىباشد. لهذا نبايد از شيطنت و عدم رعايت نظم و طاعت از ناحيه كودك خردسال، نگران بود.
رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله، همين نكته را به پدران و مادران يادآور مىگردد كه اگر در فرزند خردسال خود حالاتى خارج از حدود نظم و نزاكت و بيرون از مرز طاعت و انقياد و بالاخره طغيان و سرگشى كودكانه مشاهده كردندبايد نسبتبه آينده او شادمان گردند، زيرا وجود حالت فعال و جوشان در كودك خردسال، نمايانگر فزونى خرد وانديشه و كابرد بيشتر و فزاينده آن در بزرگ سالى اوست. (1)
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «عرامة الصبى فى صغره زيادة فى عقله فى كبره (2) ; شيطنت و لجاجت كودك به هنگام خردسالى نشانه زيادى عقل و انديشه او در بزرگسالى است.»
و يا صالحبن عقبه روايت مىكند كه من از عبد صالح امام موسىبن جعفر عليه السلام شنيدم كه فرمود: «يستحب عرامة الغلام في صغره ليكون حليما فى كبره. ثم قال: لا ينبغى الا ان يكون هكذا; (3) شايسته است، كودك به هنگام خردسالى، بازيگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگسالى، صبور و شكيب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است كه كودك خردسال منحصرا اين چنين بوده و بازيگوش و پرجنب و جوش باشد.»
اگر بازيگوشى و بازىطلبى كودك، سركوب نشود و بتواند به وسيله بازىهاى متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگسالى از آدمهاى عصبى و تندخو و زود رنج و غير طبيعى، نخواهد بود، بلكه آدمى معتدل و متين و توانمند خواهد بود. (4)
امام خمينى (رحمت الله عليه) نيز كه آشنا به روحيات، حالات و مراحل رشد كودكان بودند درباره شيطنت و بازيگوشى بچهها مىفرمودند:«بچه شيطون است، او بايد شيطنت كند و بچهاى كه يك گوشه بيفتد و بخواهد، چهار زانو بنشيند، اين بچه يستبزرگسال است، بچه نبايد بنشيند و اگر يكجا نشستشما بايد ببينيد چرا نشسته و اگر خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شيطنت كند» (5) رام و مطيع بودن و آرام و ساكتبودن كودك خردسال نبايد به خاطر اينكه والدين در سايه چنين حالتى در كودكانشان، از آرامش و آسايش بيشترى برخوردار مىگردند اين تصور را در آنها به وجود آورد كه كودك خردسال آنها واجد سلامت و شخصيت مطلوبى مىباشد، بلكه چنين كودكى يا بيمار است و يا اينكه سرانجام شخصى خواهد شد كه سكوت و سازش و طاعت و تسليم در برابر هر حق و ناحق، شيوه او خواهد گشت و چنين شخصى هرگز نمىتواند حقوق خود را از محيط خويش بگيريد. (6) و نيز روايتشده است كه زيركترين كودكان، كودكانى هستند كه از مدرسه ومحل درس گريزانند، يعنى بازيگوش هستند. (7) مجلسى دوم در ذيل اين روايت، «عرامة» را به بد اخلاقى و شيطنت و بالاخره شدت علاقه كودك به بازى و فرار از مدرسه تفسير كرده و اضافه مىكند كه اين حالت در كودكان نشانه عقل و استقامت آنها در بزرگسالى است و بايد كودك اين چنين باشد. اما اگر كودكى مطيع و بىجنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زير و مانند بزرگسالان عمل نمايد، در بزرگسالى كمهوش و كماستقامت است. چنانكه اين امر نيز به تجربه رسيده است. (8)
دكتر فريده مصطفوى درباره نوههاى حضرت امام خمينى (رحمت الله عليه) چنين مىگويد:
«نوههاى آقا همه شلوغ بودند، امام (رحمت الله عليه) به دختر من كه از شيطنتبچه خود گله مىكرد مىگفتند: من حاضرم ثوابى كه تو از تحمل شيطنتحسين مىبرى، با ثواب تمام عبادات خود عوض كنم.» (9) و باز در همين رابطه خانم فرشته اعرابى نقل مىكند: «گاهى اوقات كه من نزد امام (رحمت الله عليه) مىرفتم و پسرم را نمىبردم، مىگفتند حسين را نياوردى؟ مىگفتم چون پسر من خيلى شيطونى و بدى مىكند. مىگفتند حسين بدى مىكند؟ خوب بچه بايد بدى كند، تازه اينها بدى نيست، بچه بايد اين كار را بكند، شما اشتباه مىكنيد، مگر بچه بدى مىكند؟ مىگفتم آخر فكر مىكنم شما اذيت مىشويد. مىگفتند من از اينكه شما بياييد و بچههايتان را نياوريد، اذيت مىشوم.» (10)
بنابراين طبق تعليم و تربيت اسلام هيچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازىگوشى(شيطنت) و سرپيچى از اطاعت در دوران خردسالى كودك را دراو سركوب كند و به خاطر تامين آرامش و آسايش خاطر خويش كودكان سرشار و لبريز از نشاط و جنب و جوش را به موجودى مطيع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدين نبايد ظرفيتها و استعدادهاى كودكان خويش را كه از طريق همين بازىهاى متنوع و بچهگانه به ظهور مىرسند، به خاطر آرامش و آسايش خويش سركوب نمايند. علماى تعليم و تربيت، خصوصا نظريهپردازان روانشناسى بازى به اين نتيجه رسيدهاند كه بازىها و تحركات بچهگانه، موجب رشد و پرورش قواى جسمانى، عقلانى، روانى، اجتماعى و اخلاقى كودكان مىباشد. بنابراين وظيفه والدين است كه با غنا بخشيدن به محيط تربيتى كودك زمينهاى را فراهم نمايند تا استعدادهاى بالقوه و خدادادى كودك شكوفا گردد. راجرز درباره نياز كودك به كنجكاوى و كشف اشيا معتقد است كه: كودك در درون خود اين استعداد و ادراك را دارد كه در مورد اشيا و چگونگى كاركرد آنها كنجكاوى داشته باشد، به همين دليل اسباب بازىهايش را مىشكند و مىخواهد درون اسباببازىهايش را كشف كند و داخل آن را ببيند، اينگونه فعاليتها براى كودك بسيار رضايتبخش است چون به نياز درونى پاسخ مىدهد.
متاسفانه گروهى از والدين پاسخهايى به كودك مىدهند كه با نياز وى به كنجكاوى و ميل به كشف اشيا در تضاد است، اين پيامها به صورت كلامى ( تو بد هستى، اگر اينگونه عمل كنى دوستت نداريم و...) يا غير كلامى (اخم كردن، رو ترش كردن، لب گاز گرفتن و ...) ابراز مىشوند.
كودك به خاطر تهديد و تحميقهايى كه از سوى والدين مىشود، از نياز به كنجكاوى و كشف اشيا به خاطر اينكه نياز اساسىترى مثل محبت و توجه مثبت والدين را از دست ندهد، صرفنظر مىكند. اينجا مساله سرآغاز تحريف از مسير رشد فطرى و طبيعى كودك است، كه آثار مخرب و زيانبارى بر روى سلامت روانورشدتشخصيىكودكخواهدگذاشت.
متاسفانه عدهاى از والدين كودكانى را مىپسندند كه ساكت، آرام و مطيع باشند. اينگونه والدين دوست دارند كودك خردسال آنها، بزرگسالى كوچك شده باشد، غافل از اينكه، كودك استبا تمام ويژگىهاى كودكى و هرگز بزرگسالى كوچك شده نيست. كودك سالم از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى كافى برخوردار است، به طور طبيعى نيازهايى دارد كه او را از بزرگسالان جدا مىكند; او به بازى و جست و خيز و ارتباط با همسالان نياز دارد و همه چيز را از دريچههاى بازى مىبيند. از احاديث و روايات اسلامى چنين استفاده مىشود كه وجود شيطنت و بازىگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوش در كودك ناشى از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى - به ويژه براى پسران كه از تحرك و انرژى بيشترى برخوردارند - امرى طبيعى است و نبايد موجب نگرانى والدين باشد بلكه بايد با صبر و حوصله و تدبير، اينگونه رفتارها را تحمل كنند، هرچند بايد آنها را در مسير صحيح خود هدايت كنند، تا اين رفتارهاى طبيعى آنها به لاقيدى منتهى نشود. مثلا درست است كه كودك بايد بازى كند اما بايد ياد بگيرد كه به ديگران صدمه نزند، حيوانات را نيازارد، براى همسايگان مزاحمت ايجاد نكند، در پاركها گلها را پرپر نكند و... . تجربه نيز نشان داده است كه اينگونه كودكان فعال و با نشاط و پرتحرك، اگرچه در دوران خردسالى براى والدين خود مشكلات و ناراحتىهايى ايجاد مىكنند، اما در بزرگسالى از هوش و استقامتبيشترى برخوردارند. (11)
طبق تحقيقى كه توسط موسن و ساسمن (1980) و مرات بارت و درى برى (1981) انجام شده كودكانى كه پرجنب و جوش و بىقرار هستند وقتى كه بزرگ شدند و به مدرسه رفتند لزوما بچههاى شيطان و جنجال برانگيز نخواهند بود. (12)
پيامها و نتايج
1- در تعليم و تربيت اسلامى حمايت از آزادى و بازىگوشى كودك امرى پسنديده مىباشد و از احاديث و روايات چنين استفاده مىشود كه وجود شيطنت و بازگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوشى در كودك نشانه سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى در هوش و استقامت او در بزرگسالى تاثير دارد.
2- متاسفانه بعضى از والدين كودكانى را مىپسندند كه آرام، ساكت و مطيع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتى آنان را فراهم نكنند، اينگونه والدين توقع و انتظار دارند كه كودكشان همانند بزرگسالان رفتار نمايد در صورتى كه كودك آنان ميل و نياز شديدى به بازى و جست و خيز دارد و همه را از دريچه بازى مىبيند.
3- كودكانى كه آرام و ساكت در گوشهاى بنشينند و مطيع و گوش به فرمان والدين باشند به احتمال قوى مشكل دارند.
4- وظيفه والدين است كه بستر و فضاى مناسبى براى جست و خيز و آزادسازى انرژى عصبى و روانى كودكان فراهم نمايند و گرنه اين انرژى متراكم شده به صورت مخربى خودش را نشان خواهد داد.
5- از سيره عملى و ديدگاههاى امام خمينى (رحمت الله عليه) نيز چنين استنباط مىكنيم كه:
الف) طبيعت و ماهيت كودك را پاك و مثبت مىدانستند.
ب) چون داراى سلامت روح و روان بودند، ادراكشان از جلوههاى خداوندى بر مبناى سلامت روان بوده و بر همين اساس همه كودكان را كه جلوههاى خداوندىاند دوست داشته و كارهاى آنان را منطبق با فطرت و طبيعت مىدانستند.
ج) با توجه به آگاهى كه از خصوصيات و ويژگىهاى روحى و روانى كودكان داشتند، شيطنت و بازىگوشى آنان را امرى طبيعى و فطرى مىدانستند.
د) ايشان حاضرند ثواب عبادات خود را (كه بيش از پنجاه سال نماز شبشان ترك نشده و آن مناجاتهاى عارفانه و عاشقانهاى كه داشتند) با تحمل بازىگوشى كودك عوض نمايند.
و) ديدگاه و عملكرد ايشان واقعا پيشرفته و در سطح بالايى است كه با ديدگاههاى روانشناسان معاصر هم جهت و همسو است.
ه) ايشان بهترين و مطمئنترين الگوى رفتارى براى خانوادهها در عصر حاضرند.
همبازى شدن با كودكان
يكى از راههاى پرورش شخصيت كودكان، شركتبزرگسالان در بازى آنهاست. موقعى كه اوليا و مربيان خود را تا سر حد كودكى تنزل مىدهند و با شركت در بازى كودكان، آنها را در كارهاى كودكانه يارى مىدهند، روح و روان كودك سرشار از مسرت و شادى شده و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در او تقويت مىشود. (13)
با همبازى شدن با كودكان مىتوانيم دنيا را از دريچه و زاويهاى كه كودك نگاه مىكند ببينيم و از اين طريق مىتوانيم با كودك همدلى نموده و خودمان را به جاى او بگذاريم و دنيا را آن طورى كه او مىبيند، درك نماييم. وقتى كه با كودك همبازى مىشويم، رفتارها، احساسات، تفكرات تخيلات و تصورات كودك را بهتر پذيرفته و با طبيعى تلقى نمودن تمامى حالات كودك، برخورد صحيحترى با او خواهيم داشت.
والدين در ضمن بازى با كودكان مىتوانند بسيار از مفاهيم دينى، اخلاقى، عاطفى، روانى و اجتماعى را به طور مستقيم و غير مستقيم به آنان منتقل نمايند.
پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمايند: «من كان عنده صبى فليتصاب له»; (14) هر كس كه كودكى نزد اوست، برايش كودكى كند. (خود را با عوالم او هماهنگ ساخته و رفتارى كه در خور درك اوست پيش گيرد.)
و در جاى ديگر مىفرمايند: «رحمتخداوند بر پدرى كه در راه نيكى و نيكوكارى به فرزند خود كمك كند، يعنى به او احسان نمايد و همچون كودكى، رفيق دوران كودكى وى باشد و او را عالم و مؤدب بار آورد.» (15)
سعدى نيز در رابطه با چگونگى برخورد با كودكان مىگويد:
چونكه با كودك سر و كارت فتاد
پس زبان كودكى بايد گشاد
درباره همبازى شدن با كودكان، و درك دنياى آنان در سيره حضرت محمد صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام موارد زيادى وجود دارد كه به بيان چند نمونه از آنها و سيره ذريه پاكش حضرت امام خمينى (رحمت الله عليه) كه احياگر دين اسلام در عصر حاضر بودند، مىپردازيم:
«عن جابر: دخلت على النبى صلى الله عليه و آله و الحسن و الحسين على ظهره و هو يحبو لهما و يقول: نعم الجمل جملكما و نعم العدلان انتما; (16) جابر مىگويد: ديدم رسول خدا صلى الله عليه و آله با دست و پا راه مىرفت در حالى كه حسن و حسين بر پشتش سوار بودند و مىفرمود شتر شما بهترين شترها و شما بهترين سواره هستيد.»
امام امت (رحمت الله عليه) نيز به پيروى از پيامبر عظيمالشان اسلام، با كودكان همبازى شده و با آنان همدلى مىكردهاند.
مرحوم حاج احمد آقا نقل كرده است: «بارها شده بودكه من وارد اتاق مىشدم و امام مرا نمىديدند. مىديدم كه امام به زانو روى زمين نشستهاند و پسرم على روى دوششان سوار است. خيلى دلم مىخواست از آن صحنهها فيلم و يا عكس بگيرم، اما مىدانستم كه امام نمىگذارند. (17)
تمامى رفتارهاى امام (رحمت الله عليه) با كودكان بر اساس آگاهى، بينش و نشات گرفته از روح بلند و ملكوتى ايشان بوده كه علىرغم سن بالا و بيمارىهايى كه داشتند، به نيازهاى اساسى كودكان پاسخ داده و همانند جد بزرگوارشان پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله عمل مىكردند.
روزى رسول گرامى صلى الله عليه و آله جهت اقامه نماز عازم مسجد شدند. در سر راه مسجد كودكان مهاجر و انصار مشغول بازى بودند. آنان با مشاهده پيامبر صلى الله عليه و آله دست از بازى كشيدند و دوان دوان به سويش روى آوردند. هر يك از كودكان از سر و كول آن حضرت بالا مىرفتند و در همان حال مىگفتند: «كن جملى» (شتر من باش) كودكان مىدانستند كه نوههاى رسول خدا صلى الله عليه و آله حسن و حسين عليهم السلام نيز هميشه اين بازى را با آن حضرت دارند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله در كمال خوشرويى و تواضع به خواسته آنان تن داده و با مهر و محبت و رافت پدرانه، خواهش آنها را برآورده ساخت. از طرفى ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد انتظار مىكشيدند تا نماز عصر را به امامت ايشان برگزار كنند.
بلال حبشى يار با وفاى رسول خدا صلى الله عليه و آله به خاطر تاخير ايشان رو به خانه پيامبر صلى الله عليه و آله آورد و همين كه در سر راه، پيامبر صلى الله عليه و آله را با اين وضع با كودكان مشاهده كرد، خواست تا از اين كار ممانعتبه عمل آورد و رسول گرامى صلى الله عليه و آله را از دست كودكان برهاند، اما پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اين كار بازداشت و در همان حال فرمود: «براى من تنگ شدن وقت نماز از دلتنگى كودكان يارانم، خوشايندتر است.»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله، از بلال خواستند كه به خانه ايشان برود و چيزى بياورد كه به وسيله آن بچهها را راضى كند تا از آن حضرت دستبردارند. بلال پس از جستوجوى زياد در خانه رسول اكرم صلى الله عليه و آله، تعداد هشت عدد گردو پيدا كرد و به خدمت رسول صلى الله عليه و آله آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه با لبخند، حالت نورانى خاصى به چهره مباركشان بخشيده بود، خطاب به كودكان فرمود: «آيا شترتان را به اين گردوها مىفروشيد؟» كودكان هلهله شادى به راه انداختند و گردوها را گرفته و دست از رسول گرامى صلى الله عليه و آله برداشتند. (18)
دكتر فاطمه طباطبائى درباره همبازى شدن امام خمينى (رحمت الله عليه) با كودكان نقل مىكند: «گاهى بچهها به امام (رحمت الله عليه) مىگفتند بياييد با هم بازى كنيم و امام ابتدا يك مقدارى با آنها بازى مىكردند و بعد بچهها خودشان سرگرم مىشدند.» (19)
در همين رابطه عيسى جعفرى نقل مىكند: «يادم است كه على (نوه امام) توپى داشت كه با آن با امام توپ بازى مىكرد. على توپ را با پايش به طرف امام پرت مىكرد و امام هم توپ را با پا بر مىگرداندند. در اين مواقع روحيه امام خيلى تازه مىشد.» (20)
يكى از مسائل اساسى در تربيت كودك اين است كه پدر و مادر و يا مربى بتواند خود را تا سر حد كودكى پايين آورده و دنيا را از دريچه چشم كودك ببيند. در تعاليم اسلامى نيز توصيههاى زيادى در اين زمينه وجود دارد كه قبلا بيان كرديم. همبازى شدن با كودك علاوه بر اينكه او را غرق لذت و شادى مىكند و صميميت را افزايش مىدهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى را نيز در كودك تقويت مىكند. بنابراين، بر والدين است كه اوقاتى از شبانه روز را به همبازى شدن با كودكان اختصاص دهند و در اين راه با حوصله و آمادگى كافى به بازى با آنان بپردازند تا اثرات مثبت و سازندهاى بر روى كودكان بگذارد.
اگر والدين زمانى خسته بودند و آمادگى جسمانى، روانى و عاطفى را براى بازى كردن با كودكان نداشتند، بهتر است صادقانه اعلام نمايند فعلا آمادگى بازى كردن را ندارند. چون به تجربه ثابتشده است وقتى والدين آمادگى و حوصله لازم براى بازى كردن با كودكان را ندارند، اثر منفى و مخربى بر روابط متقابل والدين و فرزندان خواهد گذاشت.
لازم به توضيح است كه نبايد اين عدم آمادگى جسمى، روحى و روانى والدين ابزار و بهانهاى براى فرار از بازى با كودكان شود چون پيامبر عظيمالشان صلى الله عليه و آله و فرزند صالحش امام راحل (رحمت الله عليه) با آن همه مشغله فكرى و رهبرى امت اسلامى، اوقاتى از شبانه روز را به بازى كردن با كودكان اختصاص مىدادهاند; سرمشق و الگو قرار دادن الگوهاى متعالى در اسلام مىتواند راهنماى خوبى براى همه خانوادهها باشد.
پيامها و نتايج
همبازى شدن با كودكان داراى اثرات و فوايد فراوانى است از جمله:
الف - كودكان احساس شخصيت و مهم بودن مىكنند;
ب - روح و روان كودكان شاد و مسرور مىگردد;
ج - اعتماد به نفس و احساس ارزشمندى در آنان تقويت مىشود;
د - دنياى كودكان را بهتر درك نموده، رفتارها، احساسات، تصورات و تخيلات كودك را طبيعى تلقى مىنماييم;
ه - مىتوانيم با كودكان همدلى كرده و در اعماق وجودشان نفوذ كرده و بسيارى از مفاهيم دينى، اخلاقى، عاطفى، اجتماعى و روانى را به طور مستقيم و غير مستقيم به آنان منتقل نماييم;
و - بازى جزء نيازهاى كودكان است، والدين در هر مقام و مسؤوليتى كه هستند بايد همانند پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و امام امت (رحمت الله عليه) به نيازها و حقوق كودكان توجه نموده و اوقاتى از شبانه روز را به بازى با آنان اختصاص دهند.
پي نوشت :
1- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، سه گفتار پيرامون برخى از مسائل تربيتى اسلام، ص 65
2- بحارالانوار، ج 4، ص 378
3- منبع 2، ص 379
4- بهشتى، احمد، اسلام و بازى كودكان، ص 85
5- مجله آشنا، ص 30 به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 19631
6- حجتى كرمانى، پيشين، ص 66
7- بحارالانوار، ج 4، ص 379
8- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، اسلام و تعليم و تربيت، ج 1، ص 252
9- ستوده، اميررضا، پا به پاى آفتاب گفتهها و ناگفتهها از زندگى امام خمينى رحمه الله، ج 1، ص 107
10- اعرابى، فرشته، مجله سروش، ص 20
11- سادات، محمدعلى، راهنماى پدران و مادران، ج 2، ص 61 تا 63
12- ماسن، هنرى و همكاران، رشد شخصيت كودك، ص 165 (ترجه مهشيد ياسايى)
13- محسن شكوهى يكتا، تعليم و تربيت اسلامى (مبانى و روشها)، ص 197
14- وسائل الشيعه، ج 15، ص 202 و 203
15- مستدرك، ج 2، ص 626
16- بحار، ج 42، ص 285
17- اميررضا ستوده، پا به پاى آفتاب، گفتهها و ناگفتهها از زندگى امام خمينى (رحمت الله عليه) ج 1، ص 83
18- محسن شكوهى يكتا، پيشين، ص 199 به نقل از جوامعالحكايات عوفى، باب دوم از قسم دوم، ص 30
19- نشريه پيوند، شماره 153 تا 155 - ص 23 تا 27 به نقل از اطلاعات شماره 19631
20- اميررضا ستوده، پيشين، ج 2، ص 65
منبع: بنياد انديشه هاي اسلامي/س