جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
سواد رسانه اي و خانواده
-(3 Body) 
سواد رسانه اي و خانواده
Visitor 578
Category: دنياي فن آوري
يکي از عواملي که امروزه باعث تحکيم ارتباط خانوادگي و پايداري کانون خانواده مي شود رسانه ها است و از طرفي همين رسانه ها مي توانند عاملي براي سست کردن بنيان خانواده ها باشند.
افراد خانواده مي توانند با استفاده صحيح از رسانه ها آگاهي هاي خود را افزايش مي دهند ، پيرامون مسائلي که شايد در فضاي حقيقي يا غير رسانه اي قابل تجربه نباشند تجربه کنند و نيازي به پرداخت هزينه در قبال تجربه کردن نيز نداشته باشند به عنوان مثال سفر به اعماق درياها و اقيانوس ها براي همه افراد ممکن نيست اما از طريق رسانه ها اين تجربه ممکن مي شود .
همچنين خانواده ها با استفاده درست از رسانه ها مي توانند مهارت هاي خود در زندگي راافزايش دهند. به عنوان مثال حضور شما در اينترنت واستفاده شما از مطالب قرار داده شده در اين سايت مي تواند باعث افزايش اطلاعات ،آگاهي ها و مهارت هاي شما در زندگي اجتماعي و خانوادگي تان شوداما از طرف ديگر استفاده نادرست از رسانه ها نه تنها كمكي به ارتقاء سطح فکري ، فرهنگي و مهارتي خانواده ها نمي كند، بلکه باعث به وجود آمدن معضلات و مشکلات عديده اي ميشود که شايد خيلي از آنها قابل جبران نباشد.
در اطراف خود با افراد و خانواده هايي برخورد مي کنيم که از افت تحصيلي کودک خود ابراز نا رضايتي ميکنند يا خانواده هايي را مي بينيم که مدت زمان بسياري را صرف استفاده افراطي از رسانه ها مي کنند اما مدت زمان کوتاهي را به برقراري ارتباط با خانواده خود اختصاص مي دهند و کمتر بااهل خانه خود هم کلام مي شوند.اين اختلاف و تفاوت در استفاده صحيح و استفاده نادرست از رسانه ها ضرورت ياد گيري فن و مهارت استفاده بهينه از رسانه ها يا "سواد رسانه اي" رابسيار ضروري و حياتي مي کند.در رابطه با سواد رسانه اي تعاريف بسياري مطرح شده به عنوان مثال سواد رسانه‌اي آميزه‌اي از تكنيك هاي بهره‌وري مؤثر از رسانه‌ها و كسب بينش و درك براي تشخيص رسانه‌ها از يكديگر است يا سواد رسانه‌اي قدرت درك نحوه كاركرد رسانه‌ها و معني سازي در آنهاست ونيز سواد رسانه‌اي را مي‌توان دسترسي، تجزيه و تحليل و توليد ارتباط درشكل هاي گوناگون رسانه‌اي و مصرف انتقادي محتوا دانست در دنياي امروز رسانه ها يکي از اجزاي اساسي جوامع بشري هستند لذا سوادرسانه اي (MEDIA LITERACY ) شامل تحقيق ، تحليل ، آموزش و آگاهي ازتاثيرات رسانه ها ( راديو ، تلويزيون، فيلم ، موسيقي ، روزنامه مجله ،کتاب و اينترنت ) بر روي افراد و جوامع مي باشددر اين ميان تلويزيون گوي سبقت را از رسانه هاي ديگر ربوده ، بطوريکه اکثر مردم ترجيح مي دهند که تماشا کنند تا اينکه مطالعه کنند.يکي از عواقب اين تحول اجتماعي و آموزشي ، کمتر شدن تمايل دانش آموزان به مطالعه وکتاب بود.در شرايط اشباع رسانه‌اي و در فضاي موجود افراد در معرض حجم بالايي ازاطلاعاتي هستند كه به هيچ وجه به برخي از آنها نيازي ندارند. به عنوان مثال امروزه بسياري از نوجوانان مارك ها و علائم تجاري جهان را به خوبي مي‌شناسند، اما اين اطلاعات در هيچ زمينه‌اي به كار آنها نمي‌آيد؛ نه قدرت خريد دارند و نه قدرت مصرف ولي چون در معرض آگهي هاي پياپي قراردارند، در اين زمينه اطلاعات دارند. پس بايد از پيام ها و اطلاعاتاطرافمان براساس نيازهايمان استفاده كنيم تا دچار سردرگمي نشويم.سوادرسانه‌اي اين امكان را هم در اختيار مي‌گذارد.رسانه هاي نوين از دو ديدگاه متهم به ايجاد چالشهاي نوين در زندگي هستند.رسانه ها از يک سو رقيب فعاليتهاي آموزشي در امر آموزش هستند و از سوي ديگر زمينه ساز اغلب چالشهاي نوين به حساب مي آيند.كودك، تكامل نيافته و تعليم پذير متولد مي‌شود. او نياز به جامعه بشري دارد تا ان چنان ساخته شود كه بتواند به مقتضيات زندگي پاسخ دهد ولي جامعه نيز براي بقاي خود به كودكان احتياج دارد.
اركان شخصيت كودك زماني پايه‌گذاري خواهد شد كه او ناخواسته روح وفضاي جامعه‌اي را كه به آن تعلق دارد در خود جذب كند. در اين صورت رفتاراو در حد وسيعي با شرايطي كه در محيط وجود دارد، انطباق پيدا مي‌كند.در هر عصري تعليم و تربيت وابسته به انسانهايي است كه مسئوليت آن را برعهده دارند و نيز تابع كيفيت فرهنگي است كه در چارچوب آن اين فعاليت صورت مي‌گيرد.توانائيها و ضعف هاي جوانان بازتابي است از توانائيها‌ و ضعفهاي بزرگسالان، زيرا نسل جوان از سالهاي اول زندگي خانوادگي گرفته تا دوران مدرسه ابتدايي و متوسطه و بالاخره آموزش حرفه‌اي راهي كه از طرف نسلهاي گذشته ترسيم شده است، در پيش مي‌گيرند. حال اگر چنانچه در پايان اين راه زنان و مردان جوان به قولي كه در دوران بچگي داده بودند، عمل نكنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالي و بي محتوا باشد نتيجه تماس آنها با انسانهايي است كه هيچ نوع مفهوم و هدف عميقي براي زندگي خود ندارند و شكل ثابتي براي شخصيت خود به دست نياورده‌اند.اهميت آموزش رسانه اي به کودکان و نوجوانان درجه نفوذ رسانه در جوامع وتاثيرات آنها به حدي است که آموزش رسانه را به امري اجتناب ناپذير تبديل کرده است. بايد تاکيد کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذيرکردن آنها نقش به سزايي دارد، از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدين خود تفاوت کامل دارند. آنان بين « جهان » و « جهان رسانه اي »
فرق نمي گذارند و در به کارگيري رسانه بسيار راحت تر از والدين خود عمل مي کنند.هدف اصلي آموزش رسانه، هشيار کردن و اختيار بخشي در مواجهه با رسانه وبرنامه ها و محتواي آن است. آموزش رسانه به افراد مي آموزد پيام را تفسيرو توليد کنند، مناسب ترين رسانه را انتخاب کنند و نقش بيشتري درتاثيرپذيري از آنها به عهده گيرند.به طور کلي سه جنبه سواد رسانه اي عبارتند از: - ارتقاي آگاهي نسبت به رژيم مصرف رسانه اي و يا به عبارت بهتر تعيين ميزان و نحوه مصرف غذاي رسانه اي از منابع رسانه اي گوناگون-آموزش هارت هاي مطالعه يا تماشاي انتقادي- تجزيه و تحليل اجتماعي، سياسي و اقتصادي رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نيست.- تلويزيون مي‌تواند چهار نقش را در زندگي كودكان و نوجوانان بازي كند.اولين آن كار وقت كشي است ـ اين عمل پاداشي آرامش بخش و يا جذاب است كه باعث مي‌شود بخشي از زمان لازم براي تكاليف مدرسه، كارهاي خانه و يا بازي در خارج از خانه را به خود معطوف كند.دومين نقش تلويزيون تلقي آن همچون رويدادي اجتماعي (يا غير اجتماعي) است.يعني فرصتي است براي بودن در كنار والدين و يا بلعکس فرار از خواهران وبرادران لجوج- . سومين نقش آن كار پردازش اطلاعات است.- نقش چهارم و نهايي آن تجزيه فراهم سازي اطلاعات است ـ يعني اين وسيله منبعي است براي شناخت و يا پيشداوري و معلمي است براي آموختن اينكه چه بخريم، چگونه بازي كنيم، مبارزه كنيم و يا عشق بورزيم به منظور آگاهي بيشتر نسبت به تاثيراتي که رسانه ها براي کودکان ونوجوانان به ارمغان مي آورند، بهتر آنست تا مروري بر نقشها و کارکردهايي که بر آنها مترتب است، داشته باشيم.- الف - تفريح و سرگرمي- وسايل ارتباط جمعي به طور معمول با زمان فراغت انسانها برخورد مي‌نمايد.از اين رو در مواردي چند بايد موجبات جدائي موقت از واقعيت، فراموشي لحظات دشوار زندگي، تمدد اعصاب و سرگرمي انسانها را فراهم سازد.بسياري از مردمان بر اين باورند كه تلويزيون وسيله تفريحي بي ضرري است اگر چه شايد خود بيننده آگاه نباشد كه هنگام تماشاي تلويزيون در مسيريادگيري است. نقش سرگرم كننده و تفريحي تلويزيون بيش از پيش مورد توجه گردانندگان وسايل ارتباطات جمعي غربي است كه با وجود همه جذابيتهاي ظاهري آن با غيرسياسي كردن جوامع و بي اعتنا ساختن مردم به امور عمومي بيشترين آثار منفي را پديد مي‌آورد.- از نظر دانشمندان غربي، تلويزيونهاي آمريكا وظيفه خود را به طور تمام وكمال در اين خلاصه كرده است كه تنها به توليد برنامه‌هاي سرگرم كننده بپردازد- ب - جامعه پذيري - جامعه‌پذيري همنوايي فرد است با هنجارهاي گروهي و هر يك از اعضاي جديد گروه به حكم جامعه‌پذيري رفتار خود را موافق مقتضيات گروه در مي‌آورد ودانسته و يا نادانسته راه و رسم زندگي گروهي را مي‌پذيرد. اين جريان ازطريق كنش متقابل اجتماعي (Socialalinteraction) صورت مي‌پذيرد و مردم به وسيله آن شخصيت خود را به دست اورده و شيوه زندگي جامعه خود رامي‌آموزند. جامعه پذيري فرد را به آموختن هنجارها، ارزشها، زبانها،مهارتها، عقايد و الگوهاي فكر و عمل كه همگي براي زندگي اجتماعي ضروري مي‌باشد، قادر مي‌سازد.به بركت اجتماعي شدن، هنجارهاي اجتماعي دروني مي‌شوند، جذب مي‌شوند و باشخصيت رواني يكي شده و جزئي از آن مي‌شوند كه اين فرايند توسط آموزش ازطريق منابع گوناگون صورت مي‌گيرد.با افزايش هر چه بيشتر تفكيك حوزه خانه از محل كار و رسمي شدن آموزش،نظارت اولياء بر جوانان محدودتر شده و رسانه اين جاي خالي اولياء را هرچه بيشتر پر كرده و ارزشمندتر مي‌شود. گرچه شايد بيننده خود اگاه نباشداما اطلاعات و دانشها به درون ضمير ناخودآگاه او جاري شده، بي آنكه خودبداند اين ارزشهاي تلقيني درآنها ديده مي‌شود. اين دانشها كه به صورت تصاوير و به حالت متمركز توليد مي‌شوند، به وسيله رسانه‌هاي همگاني به داخل (ذهن توده‌اي، تزريق شده و به همسان كردن رفتار كه مورد نياز نظام توليد صنعتي است كمك مي‌كند.در همان حال برنامه‌هاي رسانه‌ها، گرايشهاي جوانان به موقعيت هاي شغلي، سياسي، عشق و زندگي خانوادگي را شكل مي‌دهد و از اين راه مي تواندبر كنترل غير مستقيم بينندگان خود نقش داشته باشد.در جريان جامعه پذيري افراد توسط تلويزيون، هنجارهاي گروهي زير به افرادآموخته مي‌شود:

1ـ آداب اجتماعي:

شامل غذا خوردن، نشستن، تعاريف كردن.

2ـ شعائر اجتماعي:

مناسك ديني: آداب و تشريفات يك آئين خاص كه داراي قدمت و اهميت فراوان باشد.

3ـ اخلاق اجتماعي:

رسوم اجتماعي مهمي كه جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.
4ـ مقررات اجتماعي: رسم‌هايي كه جامعه با خواست و آگاهي به وجود مي‌آوردمثل مقررات راهنمائي و رانندگي.در نتيجه يادگيري اين آموزشها كه جملگي بر اثر امكان يادگيري اجتماعي حاصل از تماشاي تلويزيون است، شخص با جامعه پيام فرست همنوا و همرنگ شده،
ارزشها و هنجارهاي مذكور را دروني كرده و به نظم جامعه مورد نظر كمك مي‌كند.
ج - ارضاء نيازها (تقويت روابط اجتماعي)به دليل نياز فطري انسان به روابط اجتماعي به عنوان يكي از نيازهاي اساسي از يك سو و هر چه پيچيده‌تر شدن اين روابط درعصر حاضر به دليل گستردگي نهادها، تلويزيون وظيفه دارد كه براي تسهيل نيازهاي افراد هر چه بيشتر
(رسوم اجتماعي) را به بينندگان خود بياموزد تا نيازهاي افراد هر چه بهترو سريعتر ارضا شود.
د - آموزش و يادگيري برخلاف اعصار پيشين تنها مدرسه يا به طور كلي سازمانهاي آموزشي انحصارآموختن را در دست ندارند، بلكه آموزش در همه جاي جامعه به چشم مي‌خورد.آموزشي كه توسط رسانه‌ها عرضه مي شود، آموزشي غير تجريدي، چند بعدي است و
افراد مي‌تواند ضمن گذراندن زماني خوش با تلويزيون به آموزشي كه جنبه فرهنگي هم دارد، بپردازد.وسايل ارتباط جمعي، چنانچه به درستي به كار آيند، همچون مدرسه‌اي بزرگ برتمام حيات انساني پرتو مي‌افكنند و حتي نقشي بالاتر از مدرسه دارند زيرا چون مدرسه محدوديت زماني ندارند، براي تمام سنين و تمامي انسانها هستند،تمام مشخصات مورد آموزش را به خانه آموزش گيرنده مي‌آورند.
گرچه تلويزيون نمي‌تواند جايگزين معلم شود زيرا از جريان پيامي يكسويه برخوردار است و از طرفي امكان تصحيح تكاليف در محل ، كنترل كلاس درس و… هم ندارد.
اما بسياري از پدرها و مادرها ، چه تحصيل كرده يا كم سواد ، فقير يا غني و … ازتلويزيون به عنوان يك داية الكترونيك استفاده مي‌كنند. تلويزيون مي‌تواند دانش افراد را افزايش بدهد به طوري كه ميليونها كودك در دنيا ازتلويزيون درباره زندگي مسور زادگاه خود و كشورهاي ديگر نكته‌ها مي‌آموزند و هر روز كه تلويزيون مي‌بينند ، چيز تازه‌اي ياد مي‌گيرند.در اين ميان ما بايد خود را از اينکه به صورت منفعلانه با رسانه ها برخورد کنيم برهانيم و با تقويت و يادگيري مهارت تفکر نقاد و با افزايش آگاهي خود نسبت به رسانه هاي ايجاد کننده پيام در اطراف خود به انتخاب رسانه هاي سودمند بپردازيم و ميزان استفاده خود از اين رسانه ها را معين کنيم و هميشه آگاه باشيم که رسانه ها بر خود آگاه و نا خود آگاه ما اثرمي گذارند.
منبع: ماهنامه خانواده
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image