1) کارکردهاي پوشش لباس چيست؟
2) مفهوم حجاب و رابطه آن با پوشش اسلامي (مقرر براي بانوان) را توضيح دهيد .
3) حجاب يا پوشش اسلامي بانوان ريشه ايراني دارد يا اسلامي؟
4) آيا در قرآن کريم، دستور خاصي درباره پوشش بانوان وجود دارد يا فقط بر اساس يکي دو روايت چنين حکمي به اسلام نسبت داده ميشود؟
5) به چه دليل پوشش اسلامي بانوان از احکام ضروري اسلام است؟
6) آيا حجاب به بانوان صدر اسلام اختصاص دارد يا حکمي عام و غير قابل تغيير است؟ آيا با از ميان رفتن مساله بردهداري اين حکم نيز منتفي است؟
7) آيا براي مردان نيز حکم پوشش وجود دارد؟ در اين صورت، آيا پوشش مردان و زنان متفاوت است؟
8) فلسفه پوشش اسلامي، تابو (محروميتبي منطق) استيا طهارت روح و ايجاد متانت و قار؟
9) به چه دليل، پوشش اسلامي مو را نيز شامل ميشود؟
10) آيا اسلام با خود آرايي که بر اساس تمايل به زيبايي خواهي امري فطري است، مخالفت دارد؟ پس چرا با آشکار کردن زينتها مخالفت کرده است؟
11) فلسفه مخالفت اسلام با آرايش غليظ و استفاده بانوان از عطرهاي تند چيست؟
12) آيا اسلام فرم خاصي از چادر يا روسري يا مانتو و . . . را در پوشش بانوان مد نظر قرار داده است؟ مقصود از جلباب چيست؟ فرق روسري و مقنعه با جلباب چيست؟
13) آيا هر کس چادر بپوشد، پوشش اسلامي را رعايت کرده است؟ نحوه صحيح پوشش اسلامي چيست؟
14) پوشش اسلامي بانوان با چشم چراني مردان چه ارتباطي دارد؟
اشاره:
لباس پوشيدن سابقهاي به اندازه حيات انسان دارد و جز پيروان يکي از مکاتب فکري که بر لزوم برهنه زيستي پاي ميفشارند، (1) همه افراد به نوعي آن را تجربه ميکنند . اين پديده، به رغم ارتباطش با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان، دست کم به سه نياز وي پاسخ ميدهد:
1 . حفاظت در سرما و گرما و برف و باران (2)
2 . حفظ عفت و شرم (3)
3 . آراستگي، زيبايي و وقار (4)
اين نوشتار به بررسي معناي حجاب اسلامي و دليلهاي ضرورت آن ميپردازد . «حدود پوشش در اسلام» و نيز نوع پوششهايي که پيشوايان دين سفارش يا نکوهش کردهاند، در شمارههاي آينده بررسي خواهد شد .
رابطه حجاب و پوشش اسلامي
«حجاب» به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان کردن و منع از وصول است . (5) اين واژه تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از ديد مرد بيگانه است . بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست . حجاب پوششي است که از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد; ولي بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب (6) در قرآن «و اذا سالتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب . . . ; (7) چون از زنان پيغمبر (ص) متاعي خواستيد، از پس پرده بخواهيد» . درباره زنان آن حضرت و بيشتر به منظور مسائل سياسي و اجتماعي فرود آمده است (8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم . به کارگيري کلمه «حجاب» (9) در خصوص پوشش زن اصطلاحي نسبتا جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان کنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود; (10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار ميرود» ; (11) و يا مدعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت کرده است; در حالي که آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است . در عهد جاهليت نيز - همان طور که ويل دورانت ميگويد (12) و کتب تفسير شيعه و سني (13) تاييد ميکند - اعراب چنين پوششي نداشتند و عادتشان تبرج و خودنمايي بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي .»(14)
آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناي پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است . بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشارکت اين گروه عظيم در فعاليتهاي اجتماعي نيست . اين وظيفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشارکتش در فعاليتها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد . (15)
ضرورت پوشش اسلامي در قرآن
پوشش اسلامي از احکام ضروري اسلام (16) است و هيچ مسلماني نميتواند در آن ترديد کند; زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح کرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي ميدهند . به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتفاق به آن فتوا دادهاند . همان طور که نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بيدليل و غير کارشناسانه مينمايد .
خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخستبه مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان ميدهد از چشم چراني اجتناب کنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلک ازکي لهم ان الله خبير بما يصنعون .
[اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند . اين کار براي پاکي و پاکيزگيشان بهتر است و خداوند بدانچه ميکنند، آگاه است»
و راغب اصفهاني در مفردات (18) گفتهاند - به معناي «کاستن» است و «غض بصر» يعني کاهش دادن نگاه نه بستن چشم . البته متعلق اين فعل و اينکه از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است; اما با توجه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن ميگردد مقصود آن است که خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چراني (19) بپرهيزند . از سوي ديگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به زنا و فحشا باشد; ولي عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع) (20) اين است که مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن کريم پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا است; جز در اين دو آيه که به معناي حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است . آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاکي روح ميداند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد - مانند «برتراند راسل» که اين ممنوعيت را يک نوع محروميت و اخلاق بيمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحريمهاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي) ميداند - ميگويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اينکه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد، (21) واجب شده است . سپس در آيه بعد ميفرمايد:
«و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا ايها المؤمنون لعلکم تفلحون;
[اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پيدا است; و روسريهاي خويش را به گريبانها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوشها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان ميکنند، معلوم شود . اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه کنيد تا رستگار شويد» .
در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش ميدهد:
1 . پوشيدگي سر و گردن; 2 . پوشاندن زينتها .
«خمر» جمع «خمار» و به معناي روسري و سرپوش (22) است . «جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب و سينه و گريبان است . (23) در تفسير مجمع البيان چنين ميخوانيم: زنان مدينه اطراف روسريهاي خود را به پشتسر ميانداختند و سينه و گردن و گوشهاي آنان آشکار ميشد . بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبانها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد . (24) فخر رازي ياد آور ميشود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژههاي «ضرب» و «علي» که مبالغه در القا را ميرساند، در پي بيان لزوم پوشش کامل اين نواحي است . (25) ابن عباس در تفسير اين جمله ميگويد: «يعني زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند» . (26)
برخي ادعا ميکنند، حجاب به معناي مقابله با برهنگي را قبول داريم; ولي در هيج جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است; نا درستي اين سخن آشکار مينمايد; زيرا، با چشم پوشي از گفتار ابن عباس و نيز شان نزول آيه، اين واقعيت که زنان مسلمان حتي قبل از نزول اين آيه موهاي خود را ميپوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار ميآمد، ترديدناپذير است . در آيه از رو سري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر ميافکنند و موها را ميپوشانند، معنايي دارد . افزون بر اين، حکم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است . (27) اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشنفکر مآبان جديد فقط به قرآن اکتفا کنيم، در کشف جزئيات ضروريترين احکام مانند رکعات نماز نيز ناکام ميمانيم .
در خصوص «زينت» پرسشي مهم مطرح است . آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسي (زينتهاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر ميگيرد يا تنها آرايشهاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل ميشود . ؟ (28) در پاسخ بايد گفت: حکم کلي آن است که خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است .
آرايش امري فطري و طبيعي است (29) و حس زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده ميشود . اين گرايش طبيعي، افزون بر آن که آثار مثبت رواني در ديگران پديد ميآورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته نيز ميانجامد . آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فکري و ذوق سليم انسان ريشه دارد . پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامتبياعتنايي به دنيا . وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار ميسازد و زبان طعن و توهين دشمن را ميگشايد . (30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهرهگيري از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامههاي روزانه مسلمانان است . (31) حضرت امام حسن مجتبي (ع) بهترين جامههاي خود را در نماز ميپوشيد و در پاسخ کساني که سبب اين کار را ميپرسيدند، ميفرمود: «ان الله جميل و يحب الجمال فاتجمل لربي; خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد . پس خود را براي پروردگارم زيبا ميسازم» . (32)
بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نميکند; آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرج و خودنمايي و تحريک و تهييجبه وسيله آشکار ساختن زينت در محافل اجتماعي است; چنان که ميفرمايد: «و لا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي .» (33)
و نيز ميفرمايد: «و لا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن .» (34)
اين آيه زنان عرب را که معمولا خلخال به پا ميکردند و براي اينکه بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محکم به زمين ميکوفتند، از اين کار نهي ميکند . فقيه بزرگوار علامه مطهري ميگويد: «از اين دستور ميتوان فهميد هر چيزي که موجب جلب توجه مردان ميگردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايشهاي جالب نظر در چهره، ممنوع است . به طور کلي زن در معاشرت، نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهيج و جلب توجه مردان نامحرم گردد .» (35)
در آيه 31 سوره نور ميفرمايد: «و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها» . زينتهاي زن دو گونه است: يک نوع زينتي که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دستبند آشکار است و پوشانيدن آن واجب نيست; و نوع ديگر زينتي که پنهان است مگر آن که عمدا بخواهد آن را آشکار سازد; مانند گوشوار و گردن بند . پوشانيدن اين نوع زينت واجب است . البته استثناهايي دارد که بعدا بيان خواهد شد . (36) قرآن کريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که اميد زناشويي ندارند، سهلگيري کرده، به آنها اجازه داده است روي سرها را برگيرند; (37) ولي در عين حال آنها نيز اجازه خودنمايي و تهييج ندارند: «و القواعد من النساء اللاتي لا يرجون نکاحا فليس عليهن جناح ان يضعن ثيابهن غير متبرجات بزينة» . (38)
آيات ديگري که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان ميکنند، چنين است:
«يا ايها النبي قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين و کان الله غفورا رحيما .
اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند . اين براي آن که شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديکتر است; و خدا آمرزنده و مهربان است . (39)
با اين حال، ممکن است گروهي از ارازل و اوباش به هتک حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند . در اين صورت، حاکم اسلامي وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد کند . بنابراين، مساله حفظ پوشش و عدم مزاحمتبراي بانوان تنها يک توصيه اخلاقي نيست و حکمي اسلامي و حکومتي به شمار ميآيد: «لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينة لنغرينک بهم ثم لا يجاورونک فيها الا قليلا × ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا; اگر منافقان و بيماردلان و کساني که در شهر نگراني به وجود ميآورند، از کارهاي خود دستبرندارند، ما تو را عليه آنها بر خواهيم انگيخت و تو را سختبر آنان مسلط ميکنيم تا جز مدتي اندک در همسايگي تو زندگي نکنند; از رحمتخدا دور گرديدند و هر کجا يافتشوند دستگير و به سختي گشته خواهند شد» . (40)
در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجه مينمايد:
1- «جلباب» چيست و نزديک کردن آن يعني چه؟
2- فلسفه پوشش اسلامي
3- مجازات افراد مزاحم (41)
چه نوع پوششي توصيه شده است؟
در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد . آنچه، با توجه به کتب لغت (42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي (43) و فيض کاشاني (44) و اهل سنت مانند قرطبي (45) صحيحتر به نظر ميرسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار . از ابن عباس و ابن مسعود روايتشده که منظور عبا است . پس جلباب لباس گشاد و پارچهاي است که همه بدن را ميپوشاند . ضمنا همان طور که مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرمودهاند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي کوچک که آنها را «خمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولا در خانه از آن استفاده ميکردند; و روسريهاي بزرگ که مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد . زنان با اين روسري بزرگ که جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگتر و از «رداء» کوچکتر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند . (46)
نزديک ساختن جلباب - «يدنين عليهن من جلابيبهن» - کنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است . (47) يعني چنان نباشد که چادر يا رو پوشهاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيکرشان را نپوشاند . زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند; از نگاه چشمهاي نامحرم نميپرهيزند و از مصاديق «کاسيات عاريات» (48) شمرده ميشوند . قرآن فرمان ميدهد: بانوان با مراقبت جامهشان را بر خود گيرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار ميآيند . تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است; يعني آن پوششي مطلوب است که خود به خود دورباش ايجاد ميکند و ناپاکدلان را نوميد ميسازد . (49)
2 . چرا پوشش ضرورت دارد؟
خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامي ميفرمايد: «ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين .» برخي اين آيه را چنين معنا کردهاند: «بدين وسيله شناخته ميشوند آزادند نه کنيز; پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نميشوند . بنابراين، در عصر حاضر که مساله بردگي از ميان گرفته، اين حکم نيز منتفي ميشود; ولي بايد گفت: (50) ايجاد مزاحمت و آزار کنيزان نيز روا نيست . حقيقت آن است که وقتي زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاک دامني را رعايت کند، فاسدان و مزاحمان جرات هتک حيثيت او را در خود نمييابند . بيمار دلاني که در پي شکار ميگردند، فرد داراي حريم را شکاري مناسب نميبينند . در روايات آمده است: «المراة ريحانه; (51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلي ظريف است .» بيترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نميماند . قرآن کريم، زنان ايده آل را که در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه ميکند: «کامثال اللؤلؤ المکنون .» (52) افزون بر اين، گاه آنها را به جواهرات اصيلي چون ياقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششي ويژه قرار ميدهند تا همچون جواهرات بدلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان کاستي نپذيرد، بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايي (54) همين تفسير را بر ميگزيند . استاد شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «حرکات و سکنات انسان گاهي زباندار است . گاهي وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بيزباني ميگويد: دلت را به من بده، در آرزوي من باش، مرا تعقيب کن; گاهي بر عکس، با زبان بيزباني ميگويد: دست تعرض از اين حريم کوتاه است .» (55)
پي نوشت :
1 . انسانيت از ديدگاه اسلامي، مصطفوي، ص 129 .
2 . نحل (56): 80 .
3 . سوره نور (57): 31 و 30 و 59; احزاب (58): 59 و 60 .
4 . سوره اعراف (59): 26 .
5 . ر . ک: المفردات في غرائب القرآن، راغب اصفهاني و قاموس قرآن، سيد علي اکبر قرشي .
6 . در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامي است .
7 . احزاب (60): 53 .
8 . مساله حجاب، مرتضي مطهري، ص 74 .
9 . واژه حجاب هفتبار در قرآن کريم به کار رفته است; ولي هرگز به معناي حجاب اسلامي مصطلح نيست .
10 . مساله حجاب، ص 73 .
11 . تاريخ تمدن; ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و 434 .
12 . مساله حجاب، ص 22 .
13 . ر . ک: تفاسير مجمع البيان (طبرسي) و کشاف (ز مخشري) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور .
14 . سوره احزاب (61): 33 .
15 . مساله حجاب، ص 73 . نيز ر . ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 401- 403 .
16 . اصل قانون حجاب اسلامي، صرفا از ضروريات فقه نيست; بلکه از ضروريات دين مبين است; چه اينکه نص صريح قرآن بر آن گواهي ميدهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد .
17 . مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسي، ج 7- 8، ص 216 .
18 . المفردات في غريب القرآن; راغب اصفهاني، ص 361 .
19 . مساله حجاب، ص 125- 128 .
20 . تفسير مجمع البيان، ص 216 و 217 .
21 . مساله حجاب، ص 129 .
22 . المفردات في غرائب القرآن، ص 159; مجمع البيان، ص 217 .
23 . مجمع البيان، ص 217 .
24 . همان .
25 . التفسير الکبير، ج 23، ص 179 .
26 . مجمع البيان، ص 217 .(قال ابن عباس: تفطي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
27 . ر . ک: تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 3، ص 430 و 431 .
28 . مساله حجاب، ص 131 .
29 . علامه طباطبائي (ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف ميفرمايد: خداي متعال در اين آيه زينتهايي را معرفي ميکند که براي بندگان ايجاد و آنان را فطرتا به وجود آن زينتها و استعمال و استفاده از آنها ملهم کرده است; و روشن است که فطرت جز به چيزهايي که وجود و بقاي انسان نيازمند آن است، الهام نميکند .(ر . ک: الميزان، ج 8، ص 79)
30 . آيين بهزيستي در اسلام، احمد صبور اردوبادي، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57 .
31 . حلية المتقين، محمدباقر مجلسي، ص 3- 5 و 10- 12 و 91- 107 .
32 . مجمع البيان، ج 4- 3، ص 673 .
33 . سوره احزاب (62): 33 .
34 . سوره نور (63): 31 .
35 . مساله حجاب، ص 146- 147 .
36 . ر . ک: تفسير الصافي، ج 3، ص 430 و 431 .
37 . وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 14، ص 140 .
38 . سوره نور (64): 60 .
39 . سوره احزاب (65): 59 .
40 . سوره احزاب (66): 60 و 61 .
41 . مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهي از منکر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشتخويش دستبرندارند، بايد از جامعه اسلامي تبعيد شوند; (مساله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حکومت اسلامي جاي ميگيرند و به حکم قرآن اعدام ميگردند .(الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
42 . ر . ک: مساله حجاب، ص 158 و 159; قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42 .(اين کتابها کلمات اهل لغت را ذکر کردهاند; مانند تعبير به «الجلباب: القميص اوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطي به المراة راسها و صدرها)
43 . الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361 .(هو ثوب تشتمل به المراة فيغطي جميع بدنها)
44 . تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 4، ص 203 .
45 . الجامع لاحکام القرآن، قرطبي، ج 14; ص 156 .
46 . درباره جلباب گفتهاند: آن روسري خاصي که بانوان هنگامي که براي کاري به خارج از منزل ميروند، سر و روي خود را با آن ميپوشند; «الجلباب خمارالمراة الذي يفطي راسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361; مجمع البيان، ج 8- 7، ص 578)
47 . مجمع البيان، ص 580; الميزان، ج 16، ص 361 .
48 . زناني که ظاهرا پوشيده هستند ولي در واقع برهنهاند، روي عن رسول الله (ص): صنفان من اهل النار لم ارهما قوم معهم سياط کاذناب البقر يضربون بها الناس و نساء کاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهن کاسنمة البخت المائلة . . . .» (ميزان الحکمة، ري شهري، ج 2، ص 259)
49 . مساله حجاب، ص 160 و 161 .
50 . آسيبشناسي حجاب، ص 19
51 . وسائل الشيعة، ج 14، ص 120 .
52 . سوره واقعه (67): 23 .
53 . گستره عفاف به گستردگي زندگي، حميده عامري، کتاب زنان، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش 12، ص 117 .
54 . الميزان، ج 8، ص 361 .
55 . مساله حجاب، ص 163 .
منبع: ماهنامه پرسمان ، شماره 5/س