جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دنياي نوجواني
-(3 Body) 
دنياي نوجواني
Visitor 638
Category: دنياي فن آوري
عبور از جاده‏هاي پر پيچ و خم زندگي هميشه به آساني ممکن نيست . و در اين ميان دوران پرمخاطره نوجواني از سخت‏ترين گذرگاههاي مسير زندگاني به شمار مي‏رود . نوجواني در واقع برزخي بين کودکي و جواني است . اين دوره آکنده از رفتارهاي متناقض، غرايز طوفان‏وار و تشنج زا مي‏باشد . در عين حال اين سنين نويد بخش تولدي دوباره در تمامي عرصه‏هاي جسمي، اجتماعي و ارزشي است، همچنين مي‏توان از اين ايام به عنوان «نقطه عطف زندگي‏» ياد نمود . از همين رواست که روانشناسان نوجواني را با القاب و عناويني همچون «دوران منفي‏» ; «زندگاني تشنج‏انگيز» ; «دوران طوفان و فشار» ; «تولد جديد» (1) و . . . نام گذاري نموده‏اند .

نوجواني و ويژگيها

نوجواني دوراني انتقالي است و مانند هر مرحله انتقالي دچار نوعي ابهام است و همين ابهام باعث نوعي گم‏گشتگي در نوجوان مي‏شود . او در اين مرحله نه کودک است و نه بزرگسال . اگر کودکانه رفتار کند مورد سرزنش قرار مي‏گيرد و چنانچه بخواهد همانند بزرگترها عمل نمايد، با توجه به عدم تجربه کافي دچار مشکلاتي جدي خواهد شد . اين مسئله همراه جهش و تغييرات فيزيکي، عاطفي، جنسي و تغيير در نوع نگرشهاي ارزشي - اجتماعي، ويژگيهاي متفاوتي را براي نوجوان به دنبال مي‏آورد که در ادامه به برخي از آنها مي‏پردازيم .

الف) ويژگيهاي عاطفي

1.عدم تعادل و بي‏ثباتي عاطفي: نوجوان به سرعت‏خشمگين مي‏شود و در کنترل رفتار خويش ناموفق عمل مي‏کند . از سوي ديگر حاضر نيست‏به سخن و توصيه اطرافيان توجه نمايد، اما به زودي پشيمان شده، خود را سرزنش مي‏کند . از خصوصيات برجسته وي در اين دوره زود رنجي او است که وابسته به غدد داخلي و ترشحات هرموني و نوع تربيت و آموزش وي مي‏باشد .
2.گرايش به همسالان: به سوي دوستان و همسالانش گرايش دارد و دايره دوستيهايش را افزايش مي‏دهد . از اين رو ارزش بزرگسالان و والدين نزد او رو به کاهش مي‏گذارد و سطح ارتباط او با آنان پايين مي‏آيد . در واقع او در اين مرحله به سوي استقلال عاطفي گام برمي‏دارد .
3.انتقاد ناپذيري: نوجوان تحمل شنيدن انتقاد را ندارد، اما به شدت از ديگران انتقاد مي‏کند . او ممکن است انتقاد را تا آنجا ادامه دهد که روابط صميمانه خويش با والدين‏اش را به مخاطره بياندازد .
4.از خود گذشتگي: حس فداکاري در او جلوه‏گر مي‏شود و در برابر ستم مي‏ايستد و حاضر نيست در برابر حرف زور ساکت‏بماند .
5.احساس شخصيت: تلاش مي‏کند به ديگران بقبولاند فردي مستقل و کارآمد است; از اين رو از هر نوع بي‏توجهي آزرده خاطر مي‏شود و به شدت موضع‏گيري مي‏کند .
6.نااميدي: در صورت شکست دچار ياس و افسردگي مي‏گردد . در مواقعي به گوشه تنهايي پناه مي‏برد و در حالتهاي افراطي به خاطر فرار از احساس سرشکستگي دست‏به بزه و خطا مي‏زند .
7.وضع ظاهري: مقداري از وقت‏خود را صرف وضعيت ظاهري خود مي‏کند و سعي دارد خود را شخصي آراسته بنماياند . وي برخلاف دوران کودکي در پوشش و آرايش ظاهر خود سختگيري به خرج مي‏دهد و همين امر سبب درگيري او با مربيان و والدين مي‏شود .
8.تخيل: نوجوان در اين دوران به خيال‏پردازي روي مي‏آورد و دنيايي رؤيايي براي خود مي‏سازد . اين مسئله گاه آنچنان شدت مي‏گيرد که موجب سرزنش وي از سوي اطرافيان مي‏گردد .
9.آينده: در عين حال نوجوان به سوي آينده نيز نيم نگاهي دارد و نگران سرنوشت تحصيلي، شغلي، اقتصادي، خانوادگي و اخلاقي خويش است . همين مسئله در مواردي وي را دچار پريشاني و اضطراب خاطر مي‏نمايد (2) .
10.دوستيها: روان شناسان در اين دوران دست کم سه نوع دوستي را بيان مي‏کنند:
يکم: دوستيهايي که نوجوان با همجنس و همسال خويش برقرار مي‏کند . اين نوع دوستيها با تقديم هديه و احساسات پاک به اوج خود مي‏رسد و نوعي انحصارطلبي در آن مشاهده مي‏شود .
دوم: نوجوان گاه با کودکان خردسال روابط صميمانه برقرار مي‏سازد و به حمايت از آنها مي‏پردازد . در اين گونه موارد از آنجا که احتمال انحرافهاي جنسي وجود دارد مناسب است‏به دقت اين روابط مورد توجه والدين و مربيان قرار گيرد .
سوم: در نوع سوم دوستي بين نوجوان و شخص بزرگسال‏تر رخ مي‏دهد . در اين حال شخص بزرگ‏تر طرف اعتماد نوجوان قرار مي‏گيرد، حتي ممکن است اين رابطه به ارتباطي تنگاتنگ بدل شود . در اين موارد بايستي خانواده و اطرافيان نوجوان بر اين نوع دوستي نظارت کاملي را اعمال نمايند و از پاکي و صداقت دوست‏بزرگسال مطمئن شوند (3) .

ب) ويژگيهاي اجتماعي

با فرا رسيدن ايام نوجواني دو حس ارزشمند در نوجوان هويدا مي‏گردد . کهلبرگ روان‏شناس مشهور در همين رابطه مي‏گويد: «نوجواني مرحله‏اي انتقالي است که با دو ويژگي کشف خويشتن و هويت‏يابي و تعالي اجتماعي همراه است . (4) »
1.مشارکت اجتماعي: نوجوان در تلاش است‏با قبول مسئوليتها و مشارکت در فعاليتهاي جمعي براي خويشتن نوعي نقش و جايگاه اجتماعي تعريف نمايد . از اين رو به شناخت قوانين و مقررات اجتماعي و بررسي ارزشهاي اجتماعي روي مي‏آورد . در اين صورت اگر وي از راهنماييهاي به جاي اطرافيان برخوردار باشد، مي‏توان از او نقشي فعال و تا حدودي هماهنگ و ارزشمدار انتظار داشت و در غير اين صورت ممکن است اين حس به انحرافات اجتماعي بيانجامد .
2.هويت‏جويي: در سالهاي آغازين نوجواني، پسران و دختران تحت نفوذ همسالان خود قرار دارند و براي ايشان هماهنگي با گروه دوستان بسيار با اهميت است، اما با گذر اين مرحله به تدريج نوجوان در جستجوي هويت‏خويش برمي‏آيد و به رفتارهايي مستقلانه اقدام مي‏کند . البته بايد توجه داشت که ارائه آگاهيهاي لازم در زمينه‏هاي هويت ديني و ملي مي‏تواند کمک مثبتي به قوام شخصيت نوجوان در اين دوران باشد . از سوي ديگر بي‏توجهي به اين مسئله خطر «بحران هويت‏» را در پي دارد که عواقب خطرناک و اسف بار آن مي‏تواند تا مدتها دامنگير شخص و جامعه وي شود .

نوجواني و نيازها

شناخت نيازهاي نوجوانان و پاسخگويي به آنها از مهمترين وظايف والدين و مربيان مي‏باشد . اين نيازها را مي‏توان به دو دسته نيازهاي زيستي و رواني تقسيم نمود .

الف) نيازهاي زيستي

اين نيازها شامل نوع تغذيه، خواب، استراحت، فعاليتها و . . . مي‏باشد و با توجه به تغييرات همه جانبه در دوران نوجواني مي‏توانند تا حدودي در بهداشت و بهبود وضعيت جسمي و روحي او موثر باشند .

ب) نيازهاي رواني

اين دسته از نيازها از دسته نخست مهمتر است; چرا که بي‏توجهي به آنها موجب اختلالات شخصيتي و بيماريهاي رواني مي‏شود . بسياري از مردم آزاريها، بزهکاريها، افسردگيها، پرخاشگريها و بدبينيها، نتيجه عدم ارضاي کافي و به موقع اين نوع از نيازها است . از اين رو به صورت چکيده و فهرست‏وار به بررسي اين گونه نيازها مي‏پردازيم (5) :
1.محبت جويي: نوجوان علاقه‏مند است تا دوست‏بدارد و دوست داشته شود; به تعبيري محبت کند و محبت‏ببيند . به همين خاطر وي در جستجوي محبت‏به هر سويي مي‏رود . و در اين ميان جمع دوستان، خانواده، مدرسه و . . . از جمله کانونهاي مورد توجه نوجوان است که مي‏تواند اثرات مثبت‏يا منفي بر وي برجاي گذارد . بر پايه همين نيازها است که برخي نوجوانان به دنبال عدم ارضاي اين حس به کانونهاي منحرف و خارج از خانواده و محيطهاي نامطلوب جذب مي‏شوند و در دام آنها گرفتار مي‏شوند .
2.امنيت‏خواهي: بر خلاف ادعاهاي‏استقلال طلبانه دوران نوجواني، وي نيازمند به احساس امنيت‏خاطر و آرامش بوده، در مواقع اضطراب و هراس همواره در پي يافتن پناهگاه و ياراني است که از او در برابر ناملايمات دفاع نمايند . به همين دليل وي به گروههاي حمايتگر جذب مي‏شود، هر چند اين گروهها از ديدگاه اجتماع ناپسند جلوه کنند .
3.نياز به مقبوليت و محبوبيت: در اين سنين وي با ورود به جمع همسالان خود تلاش مي‏کند تا با بروز استعدادهايش، طرف توجه آنان واقع گردد . در اين سالها او معيارهاي گروهي را بر بسياري از مرزها و معيارهاي اجتماعي، مذهبي و خانوادگي ترجيح مي‏دهد . و از آنجا که از مطرود شدن مي‏هراسد، با فعاليتهاي گروهي هم سويي و همدلي بيشتري نشان مي‏دهد . امروزه با توجه به گسترش زندگي شهرنشيني و زمانه درهم شکسته شدن صميميتها و پراکندگي خانواده‏ها، مسئله گروه‏گرايي غالبا به شکلهاي منفي جلوه‏گر مي‏شود و موجب پيدايش گروه‏هاي هنجارشکن مانند رپ، هوي متال و ده‏ها دسته و گروه کوچک و بزرگ در سطح کشوري يا بين المللي شده است .
4.تشويق و تکريم: نوجوان احترام خواه و تکريم‏پذير است . او در برابر همراهي با ارزشهاي موجود توقع تشويق و احترام دارد . از سوي ديگر علاقه‏مند است تنها رفتارهاي مسئولانه‏اش مورد توجه قرار گيرد و از خطاهايش چشم پوشي شود .
پاسخگويي به اين نيازها ثمرات پرباري در پي دارد که از جمله آنها مي‏توان به اعتماد به نفس، احساس ارزش، توانايي، موفقيت و شايستگي اشاره نمود .
5.استقلال: بسياري از نوجوانان از تسلط والدين و مربيان بر رفتارهاي خود برمي‏آشوبند و در صدد کسب استقلال برمي‏آيند . استقلال اقتصادي و استفاده از آزاديهاي فردي و اجتماعي از مهمترين خواسته‏هاي ايشان در اين دوران است . همين نياز موجب برخوردها و تنشهايي در روابط نوجوان، والدين و نيروهاي اجتماعي مي‏شود که مي‏توان با شکيبايي، پاسخگويي و مهرورزي در تعديل اين خواستها، قدمهاي مؤثري برداشت; به گونه‏اي که با جهت دهي اين نياز، آسيبهاي اين مرحله را به حداقل رساند .
6.نياز به مذهب و فلسفه زندگي: بي‏گمان نوجواني يکي از عقيدتي‏ترين دوران حيات انسان است . نوجوان به دنبال تکيه گاهي روحي مي‏باشد تا به مدد پشتيباني آن راز وجودي خود و علت هستي‏اش را دريابد . گاه اين روحيه در وي چنان شدت مي‏يابد که به رياضتهاي سخت روي مي‏آورد . او در اين مرحله داراي احساسات و عواطف خالصانه و لطيفي مي‏شود که کشش و جاذبه آن تمام وجودش را تحت تاثير قرار مي‏دهد . بر همين اساس است که اميرمؤمنان در نامه خويش به فرزند دلبندش سير تربيت او را در آغاز بر مبناي آموزشهاي مذهبي قرار مي‏دهد و او را براي رويارويي با شبهه‏هاي زمانه آماده مي‏نمايد و مي‏فرمايد: «وان ابتدئک بتعليم کتاب الله عزوجل وتاويله وشرايع الاسلام واحکامه وحلاله وحرامه لا اجاوز ذلک بک الي غيره، ثم اشفقت ان يلتبس عليک ما اختلف الناس فيه من اهوائهم وآرائهم مثل الذي التبس عليهم فکان احکام ذلک علي ما کرهت من تنبيهک له احب الي من اسلامک الي امر لا آمن عليک به الهلکة; (6) پس در آغاز تربيتت تصميم گرفتم تا کتاب خدا را به همراه تفسيرش به تو بياموزم و شريعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و به چيز ديگري نپردازم . پس از آن ترسيدم که مبادا بينشهاي منحرف که سبب پراکندگي و شبهه مردم گرديده است‏به تو نيز هجوم آورد; از اين رو آگاهي تو را از اين موارد بر ناراحتي و دغدغه‏ام - از مواجهه تو با اين مسائل - ترجيح دادم تا تسليم هلاکتهاي اجتماعي نشوي .»
7. نياز به رشد و کمال يافتگي: با فرا رسيدن ايام نوجواني، نوجوانان تمايل دارند استعدادهاي خود را شکوفا ساخته از ظرفيتهاي خود بيشترين بهره را ببرند (7) . همين حس است که سبب مي‏شود آنان بي‏هيچ هراسي در جاده‏هاي سخت زندگي و شرايط دشوار گام نهند و در بسياري از مواقع قله‏هاي موفقيت را فتح نمايند . نمونه زيباي اين کمال يافتگي را که بيشتر ناظر به روحيات ارزشي و حماسي است در دوران دفاع مقدس و حضور حماسي نوجوانان به خوبي مي‏توان يافت .

دوران شکفتن

با توجه به آنچه گفته شد مي‏توان دوران نوجواني واز پي آن جواني را دوران شکفتن دانست; دوران طلايي و پر ارزشي که تنها يکبار در زندگي انسان رخ مي‏دهد . سادگي و بي‏آلايشي اين دوران به همراه عشق خالص به رفتارهاي والا موقعيتي کم نظير را فراروي مربيان، مبلغان و والدين پرتلاش و مسئوليت‏شناس مي‏گذارد که بهره برداري از آن موفقيتهاي دراز مدتي را به دنبال مي‏آورد . در واقع اين مرحله از زندگي همان دوران قوت و قدرتي است که خداوند در کلام خويش در ميانه دو دوره ناتواني و سستي مي‏آورد و بيشترين تکاليف را براي همين دوران در نظر مي‏گيرد . «الله الذي خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوة ثم جعل من بعد قوة ضعفا وشيبة‏» (8) ; «خدا همان کسي است که شما را در حال ضعف آفريد و پس از آن ناتواني، قوت و توانايي بخشيد و بار ديگر پس از توانايي، ضعف و پيري را قرار داد .»

نوجواني و عوامل مشکل‏زا

پس از آشنايي با برخي ويژگيهاي نوجوان، مناسب است نيم نگاهي به عوامل مشکل‏زاي اين دوران داشته باشيم; چرا که با شناسايي اين علتها، مباني رفتاري نوجوانان مشخص مي‏شود و مي‏توان در مواجهه با آنها روشهاي مناسب را برگزيد .
الف) کشمکش رفتاري: کودک به ناگاه وارد مرحله‏اي جديد از زندگي مي‏شود . وي متوجه تغييراتي در خود مي‏گردد و سطح توقعات اطرافيان را از خود بيشتر مي‏بيند . از سويي در خود کششي اجتناب‏ناپذير به سوي استقلال مي‏يابد، ولي از ديگر سو نمي‏تواند از حمايتهاي والدين و توجه‏هاي بي‏دردسر دوران کودکي دست‏بکشد . بر همين اساس دچار کشمکش دروني گشته رفتارهاي متفاوتي از خود بروز مي‏دهد .
ب) استقلال‏طلبي: احساس هويت جديد به او اين امکان را مي‏دهد که عليه تمامي مراجع وابستگي و قدرت از جمله پدر و مادر سرکشي کند . بحثها و مجادله‏هاي طولاني، موضع‏گيري در برابر خواست والدين و مربيان، عدم انجام تکاليف و وظايف و در مواردي بزهکاري، از همين مسئله ناشي مي‏شود .
ج) قدرت تحليلي: دنياي نوجواني، دنيايي تحليلي - انتقادي است . نوجوان در خود توانايي تحليل مسائل را مي‏يابد . نقاط مثبت و منفي ديگران را مي‏شناسد و الگوهاي گذشته خود را به نقد مي‏کشد و اعتماد خود را از ايشان دريغ مي‏دارد . از طرفي احساسات عاطفي نسبت‏به بزرگسالان به ويژه پدر، مادر و مربيان محبوب، او را دچار دوسوگرايي و کشمکش عاطفي مي‏کند .
د) هدف‏شناسي: با پديدار شدن علائم بلوغ جنسي و گسترش تواناييهاي فکري - منطقي، فرد نيز دچار تحول جدي مي‏شود . وي با پرسشهايي همچون «من کيستم؟» و «هدف من از زندگي چيست؟» روبرو مي‏گردد و ذهن جستجوگر او در پي يافتن پاسخي به اين پرسشها است و در تلاش است، تا شخصيتي يکپارچه براي خود بسازد . در اين دوره او با سه معيار کلي روبرو است .
اول . ارزشهايي که در دوران کودکي به وي ارائه گرديده است و مورد پذيرش والدين او است .
دوم . ارزشهاي گروه همسالان که همينک با آن درگير است .
سوم . معيارها و ارزشهاي اجتماعي، مذهبي و فرهنگي جامعه .
در اينجا چنانچه اين سه معيار با يکديگر همخواني داشته باشند، نوجوان مي‏تواند به آساني هويت‏خويش را شکل داده، جايگاه خود را بهبود بخشد; اما مشکل زماني آغاز مي‏شود که اين معيارها با يکديگر ناهمخوان، متضاد و متعارض باشند و از وي وظايفي ناهماهنگ را درخواست نمايند . در اين فرض است که او خود را در گرداب تعارضها، سردرگمي و اضطراب، ناتوان مي‏يابد و براي فرار از اين مشکل وحشت‏زا به هر سويي پناه مي‏برد .
ه) بلوغ جنسي: رشد و نمو غدد داخلي و ترشخ هورمونهاي جنسي، نوجوان را در آغاز راهي سخت قرار مي‏دهد . کشش و انگيزه‏اي جدي براي ارتباط با غير هم‏جنس در او بيدار گرديده است . وي در صدد است اين انرژي متراکم را در جايي آزمايش کند; اما از عواقب آن مي‏هراسد . با گسترش تمايلات جنسي، تغييراتي در سازمان جسمي و عضلاني او پديدار مي‏شود و زمينه را براي برخوردهاي خشن يا غير متعارف با دنياي خارج فراهم مي‏سازد . تحمل اين مشکلات، فشارهاي روحي بسياري بر وي وارد مي‏کند . اين حالت‏به ويژه زماني که نوجوان دچار بلوغ زودرس شده است، مشکلات بيشتري را براي وي ايجاد مي‏کند و او را دچار انحرافاتي از قبيل مقاربت جنسي غيرمتعارف، خودارضايي، همجنس‏گرايي، حيوان بازي، نظر بازي يا . . . مي‏نمايد (9) .
و) بي‏تجربگي: از جمله عللي که ريشه بسياري از رفتارهاي به ظاهر غير خردمندانه نوجوانان به شمار مي‏رود، بي‏تجربگي و عدم آمادگي براي برخورد با مسائل و مشکلات است . نوجوان به واسطه عدم آشنايي و تجربه لازم، از حل مشکلات و مسائل ناتوان مي‏ماند و در خود احساس عدم شايستگي کرده، دچار خود کم بيني مي‏شود . از زاويه ديگر، وجود روحيه عدم وابستگي نمي‏گذارد وي دست‏ياري به سوي ديگران دراز کند و اين آغاز رفتارهاي غيرمعقول او است .
ز) پرورش و آموزش: محيطهاي تربيتي و آموزشي نيز به عنوان يکي از عوامل بسيار مهم در شکل‏دهي رفتارهاي نوجوان مي‏تواند مورد توجه قرار گيرد . درگيريهاي پدر و مادر با يکديگر يا فرزندان، محروميتهاي فرهنگي، سختگيري و مراقبتهاي بيش از حد يا رهاسازي و آزاديهاي نا به‏جا، همگي از عوامل مشکل‏زا براي سلامت دوران نوجواني است .
ح) شکافها و محروميتها: از ديگر عوامل تاثيرگذار بر کردارهاي نوجوانان ساختار و اوضاع و احوال اقتصادي، اجتماعي و سياسي جامعه است . محروميتهاي مالي، شکافهاي اقتصادي، کمبود امکانات فرهنگي، نبود شرايط مناسب و مساوي براي پيشرفت همگان، نبود اماکن مذهبي و نيروهاي کارآمد و . . . از جمله اهرمهاي مهم براي ايجاد رفتارهاي نامناسب در نوجوان به شمار مي‏رود .

مشکلات روحي و ايام نوجواني

تراکم مشکلات بيروني و فشارهاي دروني در دوران بلوغ، نوجوان را دچار تشويش مي‏نمايد و سبب توليد اختلالاتي در شخصيت وي مي‏شود . نابسامانيهاي اين دوران به دو دسته زودگذر و عميق تقسيم مي‏گردد، که دسته اول با گذشت زمان بهبود مي‏يابد . مانند تاثر نوجوان از درگيري با خانواده يا گروه دوستان . اما اختلالات عميق در لايه‏هاي پايين شخصيت وي نفوذ کرده، او را به بيماري دچار مي‏کند . در اين بخش مهم‏ترين اختلالات شخصيتي را بيان خواهيم نمود .
1.احساس خود کم بيني
نوجوانان گاه به دليل داشتن کاستيهاي بدني، مشکلات خانوادگي، شکستها، محروميتها، سرزنش ديگران و تمسخر دوستان و همسالان خود، به عدم اعتماد به نفس دچار مي‏شوند . اين احساس حقارت موجب به کار افتادن مکانيزمي دفاعي در آنان مي‏شود تا تعادل رواني از دست رفته، بار ديگر بازسازي شود . از اينرو نوجوان براي سرپوش گذاشتن بر روي ناتوانيهايش يا از جمع جدا شده و گوشه‏گيري اختيار مي‏کند يا براي جبران به خودستايي، دستور به افراد ناتوان‏تر و زيردست و بدگويي از افراد توانا و بالادستي دست مي‏يازد و در مواردي براي جبران شکستهايش به خشونت، خودآزاري يا ديگرآزاري روي مي‏آورد . روايت زيباي امام هادي عليه السلام را مي‏توان ترجمان همين مطلب دانست که فرمودند: «من هانت عليه نفسه فلا تامن شره (10) ; از شر آن کس که دچار خود کم‏بيني است ايمن نباش .»
2.رفتارهاي عصبي
فشارهاي گوناگون، بيماريهاي جسمي، نبود تجربه کافي، رفتارهايي عصبي را در نوجوان به دنبال مي‏آورد . جويدن ناخنها، لب گزيدن، بازي با انگشتان، اضطراب از برخورد با ديگران، گريه، فرياد، رفتارهاي تهاجمي، زودرنجي و بدبيني، از جمله رفتارهايي است که در اين طبقه جاي مي‏گيرند . گاه نوجوان براي رهايي از اين ناراحتيها، راهي جاده‏هاي خلاف مي‏شود و به دنبال آرامشي هرچند موقت‏به دام مواد مخدر و دامنهاي آلوده مي‏افتد .
3.ترس و اضطراب
ترس واکنشي طبيعي در برابر يک پديده واقعي است . از انواع ترس در روزگار نوجواني مي‏شود از اين موارد نام برد: ترس از عدم موفقيت در امتحانات، ترس از جدايي والدين، ترس از مشکلات زندگي و ترس از انحرافات اخلاقي و مذهبي . اما اضطراب هيجاني است که در اثر برخورد با يک خطر احتمالي بدون آن که منبع اين هيجان مشخص باشد پديد مي‏آيد . اضطراب ممکن است از چند دقيقه تا چند ساعت ادامه پيدا کند . اضطراب که در واقع همان «دلشوره‏» عاميانه است، مي‏تواند در صورت ادامه منشاء اختلالات رواني شود (11) .
4.افسردگي
از جمله اختلالات رايج در ميان نوجوانان افسردگي است . اين حالت غالبا با گوشه‏گيري همراه است و موجب محدود شدن تماسهاي اجتماعي، کم رويي افراطي، ترديد در رفتارها، کم‏حرفي و عدم مشارکت مي‏گردد . افسردگي در موارد حاد زمينه‏ساز خودکشي مي‏شود .
5.وسواس
برخي نوجوانان داراي احساس شک و ترديد هميشگي مي‏باشند . افکار مزاحم همواره آنان را آزار مي‏دهد و موجب عدم اطمينان به عمل گذشته‏شان مي‏شود، به همين خاطر آنان به تکرار آنچه قبلا انجام داده‏اند روي مي‏آورند تا از صحت و درستي کارشان مطمئن شوند . به عنوان مثال چند بار دست‏خود را با صابون مي‏شويند، اما دغدغه انجام درست کار لحظه‏اي آنان را رها نمي‏کند; از اينرو با دقتي بيش از اندازه آن اعمال را تکرار مي‏کنند .
«تحقيقات در زمينه وسواس نشان مي‏دهد، افراد مبتلا به وسواس بيشتر به خانواده‏هايي تعلق دارند که پدر و مادرهايي سختگير، کامل طلب، تميز، دقيق در جزئيات، و بي‏تحمل در برابر بي‏نظمي دارند . اين والدين غالبا آرمانهايي بسيار دست نيافتني براي فرزند خود در نظر مي‏گيرند و بدون توجه به آمادگي يا توانايي جسمي و رواني او، عقايد خود را با فشار به او تحميل مي‏کنند . (12) »
در هر حال اين مشکلات و ديگر مسائل دوران نوجواني، طبيعتي ناپايدار براي نوجوانان به ارمغان مي‏آورد و اين طبيعت متناقض، رفتارهاي غير منسجم و متضاد را به بار مي‏آورد که گاه فرسنگها با شاهراه عقل و خرد فاصله دارد . شايد به همين خاطر است که رسول بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله دوران جواني را به دور از رفتارهاي خردمندانه ارزيابي کرده و فرموده‏اند: «الشباب، شعبة من الجنون; (13) جواني نوعي جنون و از خود بي‏خودي است .»

واکنشهاي دفاعي

منظور از واکنشهاي دفاعي، رفتارهاي مشخص و تدافعي است که شخص به صورت ناخودآگاه و به منظور حل مشکلات و عقده‏هاي رواني و براي حفظ تعادل رواني خويش و رهايي از چنگال اضطراب به کار مي‏برد . نوجوان نيز از اين نوع واکنش بيگانه نيست و زماني که نتواند به نيازهاي رواني‏اش پاسخ مثبت دهد يا دچار اضطراب و تضادهاي دروني گردد، به صورت ناآگاهانه سيستمهاي دفاعي خود را به کار مي‏اندازد . واکنشهاي دفاعي در واقع نوجوان را به نوعي خودفريبي دچار مي‏کند و ميان وي و درک واقعيتها فاصله مي‏اندازد . اکنون به برخي از اين واکنشها مي‏پردازيم (14) .
1.پرخاشگري
در اين نوع واکنش شخص محروميتهاي خود را با رفتارهايي خشن و خصمانه جلوه‏گر مي‏سازد و به اعمال بزهکارانه مانند سرقت‏يا انحراف جنسي اقدام مي‏نمايد . به تعبيري ديگر او مي‏خواهد ديگران نيز تاوان محروميتهاي او را بپردازند و فشارهاي او را به نحوي تحمل کنند .
2.انکار
در اين حالت‏شخص حقايق نامطلوب را ناديده مي‏گيرد و حقايق را نمي‏پذيرد و به تفسيري دلخواه از واقعيت دست مي‏زند . البته بديهي است که انکار واقعيت متفاوت از دروغ است; زيرا دروغگو با آگاهي کامل از واقعيت‏به جعل مي‏پردازد اما در اينجا شخص براي فرار از واقعيت، خواهان دريافت‏حقيقت نيست .
3.خيال‏گرايي
در اين واکنش نوجوان به واسطه گريز از شکستها در عالم واقع به دنياي خيال مي‏گريزد و آنچه را به دست نياورده يا ندارد، در آنجا مي‏سازد . البته تخيل در نوجوان امري طبيعي است اما زياده روي در آن ممکن است‏به شخصيت اجتماعي نوجوان ضربات سنگين وارد نمايد .
4.برگشت
نوجوان هنگامي که تحت فشار و مؤاخذه قرار مي‏گيرد رفتارهايي از خود بروز مي‏دهد که با سن او تناسب ندارد . در حقيقت او براي کاستن از سطح فشار به دوره کودکي و رفتارهاي آن باز مي‏گردد . زيرا وي در آن دوران به خاطر برخي از کارها اين چنين مورد توبيخ قرار نمي‏گرفت .
5.جبران
در واکنش جبران، نوجوان براي رهايي از نگراني، تلاش خود را در زمينه‏هاي ديگر به کار مي‏برد . مثلا وقتي در درس نمره‏اي نامناسب مي‏گيرد، سعي مي‏کند در ورزش ممتاز شود; اما اين واکنش هميشه مثبت نيست‏بلکه ممکن است نوجوان براي اثبات توانايي خويش به تحقير و تخريب ديگران نيز دست‏بزند .
6.توجيه
در اين بخش فرد براي رفتارهاي نابه هنجارش ظاهري منطقي مي‏سازد و به گمان خود عملکردش را درست جلوه مي‏دهد . اين مکانيسم موجب مي‏شود تا نوجوان از اعتراف به شکست‏بگريزد و از اشتباه خود درس و عبرت لازم را نگيرد . و بر رفتار ادرست‏خود پافشاري نمايد .
7.همانندسازي
اين مکانيزم نقش مهمي در شکل‏دهي شخصيت نوجوان دارد . همانند سازي تا آنجا که مربوط به الگوهاي مثبت است مسئله‏اي شايسته و پسنديده است; اما زماني که همانند سازي با افراد منحرف صورت پذيرد، اين ماجرا بعدي خطرناک به خود مي‏گيرد . البته توجه داشته باشيم که همانندسازي ناخودآگاه است و برخلاف امور تقليدي، آگاهانه نيست .
8.جابجايي
گاه ديده مي‏شود نوجوان با خواهر و برادر خود رفتار مناسبي ندارد . در اين موارد ممکن است او از مکانيسم جابجايي استفاده کرده باشد . اين مکانيسم عبارت است از انتقال افکار، احساس، انرژي رواني و يا حالتهاي عاطفي از شخصي يا شيئي به شخص يا شيئي ديگر که به طور ناخودآگاه صورت مي‏گيرد .
معمولا واکنشهاي نوجوانان از موضوعات پرخطر به موضوعات کم خطرتر منتقل مي‏گردد . به عنوان مثال فرض کنيد نوجوان از رفتار والدين خود ناراضي است; اما او نمي‏تواند نارضايتي‏اش را از وضع موجود به صورت صريح و آشکار مطرح کند . چون ممکن است عواقب ناگواري براي او به دنبال بياورد . به همين خاطر خشم خود را متوجه خواهر و برادر کوچکتر خود مي‏نمايد .
9.فرافکني
در اين واکنش، نوجوان کاستيها، انديشه‏ها و انگيزه‏هاي ناپسند خود را به ديگران نسبت داده، خود را منزه نشان مي‏دهد . به عنوان مثال بجاي آنکه بگويد: «من از فلاني بدم مي‏آيد» ، مي‏گويد: «فلاني از من بدش مي‏آيد» . يا به جاي آنکه گناه خود را قبول کند، ديگران را مقصر مي‏داند و تقصير را متوجه آنان مي‏سازد .

رابطه با نوجوان

تا کنون درباره برخي ويژگيهاي مهم دوران نوجواني مطالبي مطرح گرديد . اهميت آنچه گذشت از آن جهت است که نوعي بازشناسي آن دوران به حساب مي‏آيد و ما را در درک بهتر اين دوره ياري مي‏کند . با درک بهتر انديشه‏ها، رفتارها و ويژگيهاي نوجوان، راه براي ارتباط سازنده با او باز خواهد شد . و مربيان و والدين مي‏توانند نوجوان را در گذري از اين دوران انتقالي مدد دهند . ضرورت اين مسئله زماني آشکارتر مي‏گردد که بپذيريم اين دوران بهترين زمان تربيت و آموزشهاي جدي و انسان ساز است . همانگونه که اميرالمؤمنين عليه السلام در نامه 31 نهج البلاغه به امام حسن عليه السلام اينگونه مي‏نويسند: «فبادرتک بالادب قبل ان يقسو قلبک ويشتغل لبک; در تربيت تو شتاب نمودم ، پيش از آنکه دلت‏سخت گردد و خرد و عقلت‏به ديگري بگرود .»

انتظار از نوجوان

اين نکته نيز شايسته يادآوري است که، پيش از هر ارتباط مؤثر، لازم است نگاه ما به نوجوان منطقي شود و او را آن گونه که ست‏بنگريم تا بتوانيم سطح انتظارات خويش را به صورتي مناسب و خالي از زياده خواهي يا سهل‏انگاري تنظيم نمائيم . اگرچه مباحث پيشين تا حدودي مي‏تواند در اين مرحله ما را ياري رساند اما دريغ است که روايتي همچون گفتار امام سجاد عليه السلام را که مي‏تواند تصويري روشن و شفاف براي ما فراهم آورد، از نظر دور داشت . امام در ضمن نامه‏اي به محمد بن مسلم زهري - که از مردان دانشمند زمان خويش بود; اما گرايش به مال و مقام او را از راه راستيها دور نموده بود - در مقايسه‏اي پندآموز، دوران نوجواني را اين گونه معرفي مي‏نمايد: «فاذا کانت الدنيا تبلغ من مثلک هذا المبلغ مع کبر سنک ورسوخ علمک وحضور اجلک، فکيف يسلم الحدث في سنه، الجاهل في علمه، المافون في رايه، المدخول في عقله; (15) آنگاه که همچون تويي که ساليان دراز زندگي کرده‏اي، علمت ژرف و بسيار و پايان زندگي‏ات نزديک است، اينچنين به دام دنيا گرفتار مي‏آيد [و تا اين پايه فرومايه مي‏گردد]، پس چگونه نوجواني نوخواسته [در برابر گرايشهايش] سالم بماند؟ او که از دانش بي‏بهره است، بينشش سست و خردش نارسا است .»
نوجواني، دوران لجاجتها و خودسريها است . نوجوان در برابر پند و اندرز مي‏ايستد، اما در عين حال پاکي، سادگي و صداقت درخور توجه او، وي را به موجودي دوست داشتني و آماده کمال تبديل مي‏کند . وجود او سرزمين بکري است که در دستان باغباني کارآزموده به گلستاني زيبا و در پناه کشاورزي دانا به زميني پرثمر تبديل خواهد شد . و اين واگويه‏اي از همان گفتار اميرمؤمنان عليه السلام است که فرمود: «وانما قلب الحدث کالارض الخالية ما القي فيها من شي‏ء قبلته; (16) قلب نوجوان چونان زمين بکر و دست نخورده‏اي است که هرچه در آن افکنده شود آن را مي‏پذيرد .»
در حقيقت همين طبيعت متضاد است که همچون کوره‏اي شخصيت وي را مي‏گدازد تا حقيقت نوجوان آشکار شود و چون ماده‏اي خام و شکل‏پذير به کمال خويش برسد . و در اينجا رسالت عظيم راهبران نوجوان معنا مي‏يابد تا با دستان پرعاطفه، گرم و با محبت‏خويش به همراه ره‏توشه شناخت و شکيبايي در شکل دادن به اين شخصيت‏خام کمال همت را به کار گيرند .

توصيه‏هاي کارا

تمام آنچه تاکنون آمد تاکيدي بر حساسيت دوران نوجواني بود، اما آنچه بيش از همه مهم است چگونگي ارتباط بين نوجوان و بزرگسال مي‏باشد . در اين قسمت‏به گونه‏اي چکيده توصيه‏هايي راهگشا براي ارتباط بهتر با نوجوانان ارائه خواهيم داد (17) :
1.زمينه‏هاي ارتباطي
نوجوانان، غالبا ياتنها بوده، به کارهاي خود مشغول‏اند يا با گروه همسالان و دوستان به سر مي‏برند . از اينرو ارتباط برقرار کردن با آنها تا حدودي دشوار است . اما اگر بتوان در فعاليتهاي مورد علاقه ايشان مانند کوهنوردي، ورزش و ديگر فعاليتها مشارکت کرد، زمينه‏هاي ارزشمندي براي ارتباط فراهم خواهد شد .
2.گفتگوهاي غيرانتقادي
چنانچه زمينه‏هاي گفتگو فراهم گشت، نبايستي با مچ‏گيريهاي نابجا، نصيحتهاي انتقادي و ... اين گفتگو و ارتباط را وارد مرحله‏اي سرد نمود . کمي شکيبايي و زمان‏شناسي مي‏تواند کمک مؤثري در ارتباطهاي بعدي و پندآموزي غيرمستقيم باشد .
3.نگاه مثبت:
نوجوان اگر چه‏گاه مرتکب اشتباهاتي بزرگ مي‏شود اما بي‏ترديد گفتار و کردار وي هميشه منفي نيست، بلکه داراي جنبه‏هاي مثبتي نيز هست که با تاکيد برآنها ضمن تشويق و عمق بخشي به جنبه‏هاي مثبت، ارتباطي صميمانه پديدار خواهد شد و اين آغاز راه تکامل است .
4.پاسخهاي مناسب:
يکي از علتهاي گريز نوجوانان از ارتباط با بزرگسالان، طولاني شدن گفتگوها است . از اينرو بهتر است در پاسخ به خواست‏يا پرسش آنان زمان به خوبي در نظر گرفته شود و پاسخها از حد نياز فراتر نرود .
5.پرهيز از تکرار نسنجيده
نوجوان ممکن است‏بارها شاهد تکرار يک مطلب يا پند باشد، توجه داشته باشيم که تکرار يک مسئله هميشه سودمند نيست‏بويژه زماني که حالت روزمره به خود بگيرد .
6.پرسشهاي راهنما
پيش از واکنش در برابر درخواست‏يا رفتار نوجوان، لازم است در اطراف اين واکنش مقداري تفکر کرد . نوجوان گاهي به خاطر بي‏تجربگي دست‏به کارهاي ناممکن و نادرست مي‏زند، در اين مواقع مناسب است‏به جاي توصيه‏هاي مستقيم، او را با پرسشهاي خويش متوجه اشتباهش کنيم .
7.نحوه بيان
نوجوانان به دقت نحوه بيان بزرگسالان را مورد توجه قرار مي‏دهند و بر اساس آن به قضاوت و واکنش مي‏پردازند . حالت چهره، نوع گويش، چگونگي پردازش عبارتها و ... از اين نمونه مي‏باشد که به نوبه خود مي‏توانند نقش عمده‏اي را در ارتباط برعهده گيرند .
8. پالايش گفتار از احساس
نوجوان به دليل تجربه ناکافي و غلبه احساسات گاه در بيان منظور خود با مشکل مواجه مي‏شود و مطالب خود را با لحني غيرمناسب و احساسي بيان مي‏کند . در اين مورد پالايش گفتار او از احساسات و نحوه بيانش، ما را به راحتي به مقصود او خواهد رساند .
9.نيازشناسي
يکي از بهترين راههاي ارتباط با نوجوانان گفتگو درباره نيازهاي آنان است . البته بايد توجه داشت نوجوانان با يکديگر تفاوتهاي بسيار دارند و همين مسئله بر روي نيازهاي آنان نيز تاثير مي‏گذارد . نوجوان شهري يا روستايي، نوجوان کارگر يا مشغول به تحصيل، نوجوان فقير و غني و ... هر کدام نيازمنديهاي خاص خود را داشته و به دنبال حل آنها مي‏باشند . بر همين اساس مي‏توان ضمن شناسايي نيازها و اولويت‏بندي آنها، ارتباطي سازنده و بازدارنده را سامان داد .

گفتار پاياني

مطالب گفته شده تنها بخشي از دنياي پيچيده و پر راز و رمز نوجوان است . اگرچه بسياري از والدين و مربيان اين دوران را تجربه نموده‏اند، اما با گذشت‏سالها و ورود به دوران ديگر، بسياري از مسائل و مشکلات دوران نوجواني خويش را به فراموشي مي‏سپارند . شايد همين نکته است که مانعي اساسي بين نوجوانان و بزرگسالان پديد مي‏آورد . در هر حال در ارتباط و حل مشکلات نوجوانان دو سلاح مهم شکيبايي و مدارا را هيچ‏گاه نبايست از نظر دور داشت . البته در مواردي نيز با شدت گرفتن بعضي رفتارها ي‏بايست‏با طرح موضوع نزد کارشناسان خبره، از آنان ياري گرفت .

پي‏نوشت:

1.نک: روانشناسي نوجواني، بلرو جونز، ترجمه رضا شاپوريان; همچنين «بلوغ‏» ، موريس دبس، ترجمه حسن صفاري و دنياي نوجوان، محمد رضا شرفي، ص‏27 .
2.جهت اطلاع بيشتر نک . هلن شاگتر و چنگيز بوئر، مشکلات نوجوانان، و راه حل آنها، ترجمه مجتبي جواديان، مشهد، دانشسراي عالي .
3.دنياي نوجوان، دکتر محمد رضا شرفي، ص‏157 .
4. مسائل نوجوانان و جوانان، دکتر محمد خداياري‏فرد، ص‏28، با اندکي تصرف .
5. جهت اطلاع بيشتر از مباحث اين بخش مراجعه شود به: ظوابطي، مهدي، مباني مشکل‏شناسي کودکي و نوجواني، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1365 .
6.نهج البلاغه‏نامه 31 .
7.جهت اطلاع نک: ابراهام فرلو، انگيزش و شخصيت، ترجمه احمد رضواني، مشهد: آستان قدس رضوي: 1367 .
8.روم/54 .
9.نک . روان‏شناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان، کوچيتکف ولاپيک، ترجمه محمد تقي‏زاده، انتشارات بنياد .
10.تحف العقول، ابن شعبه حراني، تحقيق علي اکبر غفاري، ص‏483 .
11.مسائل نوجوانان و جوانان، ص‏72; همچنين ژ، کراز، بيماريهاي رواني، ترجمه م . منصور و پ . دادستان، تهران، موسسه مشيري .
12.همان، ص‏75، با تصرف; همچنين، شاملو، سعيد، آسيب‏شناسي رواني، تهران، انتشارات رشد، 1368 .
13.بحارالانوار، ج‏21، ص‏211، الوفاء، بيروت .
14.مطالب اين بخش بيشتر به روايت از کتاب «مسائل نوجوانان و جوانان‏» ، ص‏77 به بعد نگاشته شده است .
15.تحف العقول، ص‏277 .
16.نهج البلاغه، نامه 31، ج‏3، ص‏40 .
17.جهت کسب اطلاع بيشتر، نک: کليدهاي رفتار با نوجوانان، فونتل دان، ترجمه مسعود حاجي‏زاده، تهران، صابرين، 1378 .

منبع: پايگاه حوزه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image