جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
رابطه سواد والدين با محل تحصيل و شغل فرزندان
-(6 Body) 
رابطه سواد والدين با محل تحصيل و شغل فرزندان
Visitor 535
Category: دنياي فن آوري
بررسي پژوهش در اين زمينه نشان داده است که براي والدين تحصيل کرده و پيشرفت فرزندان در امر تحصيل و موفقيت آنان در اين زمينه بعنوان يکي از ارزشهاي مهم تلقي مي شود. در اين گونه خانواده پدر و مادر براي پيشرفت درسي فرزندان اهميت زيادي قائل هستند. آنها اغلب به هنگام ثبت نام فرزندانشان از مدارس مختلف در خصوص کيفيت آموزش ، بافت دانش آموزي مدرسه، تجربه و کارآزمودگي معلم و ... کسب اطلاع مي کنند و با شناخت کامل حتي الامکان سعي مي کنند فرزندان آنها به مدرسه اي بروند که داراي کيفيت بالاي آموزش باشد. در صورتيکه والدين کم سواد و بي سواد توجه چنداني به وضعيت تحصيلي فرزندان خود ندارند و در قبال مدرسه و محل تحصيل فرزندانشان اغلب بي تفاوت هستند. (بيابانگرد، 1368، ص 13)
همچنين يافته هاي پژوهشي در خصوص سطح سواد والدين با شغل مورد علاقه براي فرزندان نشانگر اين است که 71% والدين با تحصيلات بالاتر اظهار کرده اند که فرزندانشان پزشکي و مهندسي را براي خود انتخاب کنند و 24% اظهار داشته اند که فرزندانشان در آينده شغل معلمي را انتخاب نمايند. اين در حالي است که 26 % والدين کم سواد اظهار کرده اند که فرزندانشان در آينده پزشک و مهندس باشند و تقريباً نيمي از والدين اظهار کرده اند که فرزندانشان در آينده شغل معلمي و بهياري را انتخاب نمايند و حدود 26% هم در زمينه شغل آينده فرزندانشان هيچ گونه اظهار نظري نکرده اند. (آرمند، 1360، ص 51)

رابطه سواد والدين با اوقات فراغت فرزندان:

نتايج پژوهش در اين زمينه حاکي از اين است که والدين با تحصيلات ديپلم و بالاتر، فرزندان آنها اغلب اوقاتشان را در تعطيلات در درجه اول با رفتن به کلاسهاي تقويتي زبان انگليسي و فعاليت هاي ورزشي پر مي کنند و در واقع سعي مي کنند فرزندانشان برنامه صحيحي جهت گذراندن اوقات فراغت خود داشته باشند در صورتي که والدين کم سواد که با سطح اقتصادي پايين تري زندگي مي کنند آنچه مهم است کمک فرزندان به والدين در جهت تأمين معاش خانواده است و کمتر والدين هستند که اوقات فراغت خود را با برنامه هاي تفريحي و عملي پر کنند. (عابدي، 1356، ص 33)

خانواده و دوران بلوغ فرزندان

دشوار ترين دوران حيات انسان از جهت تربيتي دوره نوجواني است اين دوره که حدود سني (18-12) سال را در بر مي گيرد ، منطبق با دوره راهنمايي و دبيرستان است. بيشترين مشکلات تربيتي در اين دوره پيش مي آيد و اغلب در همين دوره است که فرزندان يا از دست مي روند و يا در مسير سعادت گام مي نهاند. در اين دوره مرحله انتقال از دوران کودکي به دوران نوجواني و بزرگسالي است (سادات ، 1372، ص 18)
نوجوان به دنبال هويت جديدي است که با کمک والدين و اولياء مدرسه بايد هر چه سريعتر هويت سالمي بيابد و بتواند به سؤال من کيستم و يا چيستم پاسخ دهد. نوجواناني که به شغل و حرفه بخصوصي علاقه ندارند طبعاً به درس خواندن هم علاقه نشان نمي دهند، زندگي خود را پوچ و بي معنا مي پندارند و دچار ابهام نقش مي شوند. (اريکسون ، 1975، ص 232)
از طرف ديگر در اين دوره نوجوان را از نظر فکري قدرت و توانايي بيشتري مي يابد و مي تواند در مورد بسياري از مسائل زندگي بينديشد و تصميم بگيرد تصميمي که ميتواند موجب پيشرفت نوجوان گردد و يا آنکه او را به سوي انحطاط پيش ببرد.
هم زماني اين دوره بايد پديد بلوغ منجر مي شود که اين دوره از زندگي از اهميت و حساسيتي ويژه برخوردار باشد، پديده بلوغ، هيجاناتي را در نوجوان ايجاد مي کند که گاهي منجر به عقب ماندگي تحصيلي ودر اکثر موارد ترک تحصيل نوجوان مي شود، بزرگترين حامي نوجوان در اين زمان خانواده است و اينجاست که خانواده بايد با ايجاد محيطي گرم و صميمانه و دادن آموزشهاي لازم به نوجوانان او را از بسياري از آفت ها و انحرافات و بزهکاري ها در امان نگه دارد.
در تحقيقي در مورد دانش آموزان نتيجه گيري شده است که ديسپلين ضعف خانواده ، طرد شدن توسط دوستان و شکست تحصيلي در رفتارهاي ضد اجتماعي نوجوانان در دوازده سالگي مؤثر است (مکارمي، 1373، ص 232)
خانواده اولين هسته اجتماع است که افراد آن با هدف ؟؟؟/ به تعبير قرآن مجيد ، يافتن آرامش و سکون و نيز تکميل کردن و تکامل بخشيدن زن و مرد با يکديگر و از همه مهمتر بقاي نسل است گرد هم جمع نموده و آنان را با رشته هاي صفا و محبت ، دين و اخلاق و روح و فکر به هم پيوند داده است. (نوابي نژاد، 1373، ص 28)
خانواده کانون اصلي رشد و تعالي انسان ها است و به طوري که همه انسان هاي بزرگ و رشد يافتگان سازنده جوامع در کانون گرم و مقدس خانواده پرورش يافته اند، خانواده کانون اصلي انتقال از روشهاي فرهنگي، اعتقادي و اجتماعي است. (نوابي نژاد، 1374، ص 35)
ماري جوري بانکز (1990 م) در تحقيقي نتيجه گيري مي کند که شرايط خانوادگي عامل مؤثري در پيشرفت تحصيلي کودکان است (مکارمي، 1373، ص 232)
خانواده به عنوان يکي از پايه هاي اساسي تحکيم و يا کنترل مباني تربيتي فرد ، نقش آفرين مي باشد. کودک در پهنه رواني خود زندگي مي کند و اين پهنه رواني عمده اش در خانواده و در تأثير از زندگي پدر، مادر، خواهر و برادران شکل مي گيرد، اين تأثير در روند يادگيري فرد بسيار مؤثر و تعيين کننده است.
اينکه والدين با دانش آموز و درس و تحصيل او چگونه برخورد مي کند و در الگوهاي تربيتي خود براي چه نوع رفتارهايي ارزش قائل مي شوند، يکي از اجزاي اساسي در شکل گيري نگرش دانش آموز نسبت به تحصيل است.
خانواده هاي سالم هميشه عامل انسجام، استحکام و سلامت رواني و اجتماعي به شمار آمده اند. انسان هاي سالم رشد يافته و خانواده هاي سالم پرورش مي يابند و آسيب هاي اجتماعي گوناگون از خانواده هاي سالم نشأت مي گيرد. بودن (1973 م) معتقد بود که محيط خانواده مي بايست بطور همه جانبه مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد. از نظر «بودن» و بدون بررسي بافت اجتماعي خانواده، درک کامل تأثيرات تعداد زيادي از متغيرهاي محيط خانواده (بيروني و دروني) و تجزيه و تحليل تمام روابط علّي ميان آنها و عملکرد تحصيل دانش آموز ميسر نيست. (صادق الحسيني، 1375، ص 41)
خلاصه کلام آنکه، براي رسيدن به هر هرفي در جامعه بايد به خانواده توجه داشت و کار را از آنجا آغاز کرد چرا که منشأ سعادتمندي نوجوانان خانواده ها هستند و در عين حال زمينه ساز بسياري از انحرافات اخلاقي و کجرويهاي اجتماعي و ترک تحصيل هاي نوجوانان نيز خانواده است.
منبع: سايت آفتاب
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image