خانواده و نوجوان
خانواده به عنوان يک کانون مهم از اهميت ويژهي در دوران مختلف رشدي و به ويژه در دوران نوجواني برخوردار است. نوع روابط موجود در خانواده ، شيوههاي تربيتي والدين ، شرائط و امکانات مختلف اقتصادي ، فرهنگي و ... خانواده ، تمام ويژگيهاي نوجواني را تحتالشعاع قرار ميدهد. بطوري که نوجوانهاي مختلف ويژگيهاي اين دوران را بر اساس تفاوتهايي که از لحاظ خانوادگي با يکديگر با شدتهاي متفاوتي دارا هستند. شيوه سازگاري آنها ، با تغييرات حاصل از بلوغ در آنها متفاوت است و طول زمان نوجواني و ورود به مرحله بزرگسالي در خانوادههاي مختلف متفاوت است.
در خانوادههايي که شرائط مناسبي براي اين دوران بحراني مهيا ميکنند، فرزندان با ايمني بيشتري اين دوران را ميگذرانند. مشکلات نوجواني کمتري را شاهد هستند و سريعتر از بقيه به پختگي و کمال فکري ، عاطفي و اجتماعي ميرسند. در حالي که در خانوادههاي نابسامان ، خانوادههاي زياد سختگير و يا برعکس آسان گير دشواريهاي دوران بلوغ بيشتر بوده و اغلب رسيدن به يک هويت کامل فکري ، عاطفي و اجتماعي با تاخير همراه است.
رابطه افقي والدين با نوجوان
يکي از تدابيري که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان به خانوادهها توصيه ميشود، تغيير چارچوب روابط در اين دوره است. خانوادهها با کودکان رابطهاي برقرار ميکنند که مشتمل بر امر و نهيهاست و در برگيرنده دستورات مشخصي از انضباط و رعايت موازين اخلاقي است. لازمه برقراري اين نوع رابطه آن است که خانوادهها در موضع بالا و حاکميت قرار گرفته و کودک در موقعيت کسي که دستورات مشخصي را دريافت ميکند، واقع ميشود و به عبارت ديگر رابطه خانه و کودک رابطهاي است عمودي، يعني مشتمل بر ارتباطات دستوري و تحکمي که از بالا به پايين اعمال ميشود.(انواع روشهاي تربيتي کودکان).
چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم ميريزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطهاي افقي است، بايد تغيير يابد. والدين به عوض اينکه از موضع بالا به پائين برخورد کنند، خود را در سطحي مساوي نوجوان خويش قرار ميدهند و رابطه به جاي آن که دستوري و تحميلي باشد، رابطهاي است بر اساس همدلي ، تفاهم و درک وضعيت نوجوان که مطلوبترين نوع چارچوب ارتباطي محسوب ميشود. به عبارتي نوجوان به جاي اينکه والدين را در موضعي بالاتر از خود و دست نيافتني احساس کند، آنها را در کنار خود مييابد.
راهبردهاي عملي در ارتباط والدين با نوجوان
1. ايجاد ارتباط مناسب :
براي ايجاد رابطهاي مناسب بين والدين و کودک ايجاد فضاي خانوادگي سالم کاملا ضروريست. پدر و مادر در ابتدا خود بايد سلامت عاطفي ، شخصيتي و رفتاري داشته و از ارتباط مناسب منطقي با يکديگر برخوردار باشند، شيوههاي تربيتي مناسبي انتخاب کرده و برخوردها و رفتارهاي خود را بر اساس يک شيوه تربيتي مشترک طرح ريزي کنند. وجود اختلاف بين والدين ، تعارض در شيوه تربيتي و ... فضاي نامناسبي براي ايجاد ارتباط مفيد بين والدين و نوجوان فراهم ميسازد. ايجاد ارتباط مفيد در بستري از آرامش و آسايش خانوادگي ، توانايي اعضا خانواده در حل مسائل به شيوه منطقي و ... ميسر خواهد بود.
2. عدم ايجاد محدوديت و سخت گيري شديد و همچنين خودداري از سهل گيري و آزادگذاري :
در هر دو حالت ذکر شده ارتباط والدين و نوجوان از قاطعيت و استواري برخوردار نخواهد بود. در شيوه اول نوجوان به دنبال راه گريز از زير سلطه والدين خواهد بود که در اين صورت مجالي براي برقراري ارتباط وجود نخواهد داشت، چرا که فاصلهها به قدري به علت سخت گيري و محدوديت زياد شده که ديگر مجالي براي پيوند نخواهد بود. در حالت دوم نيز والدين از اقتدار کافي براي نوجوان برخوردار نخواهند بود و در واقع احساس نياز به برقراري ارتباط از طرف نوجوان احساس نخواهد شد. در حالي که چنين نيازي به صورت يک عامل دروني همچنان پا برجاست و خلاهاي حاصل از آن دير يا زود آشکار خواهد شد.
3. عدم اعمال اجبار در پذيرش تفکرات والدين :
زماني که والدين سعي ميکنند فرزندان نوجوان خود را با ملاکها و معيارهاي شخصي خود که در اغلب موارد برگرفته از شرائط تربيتي شخص خودشان و خواستهها و تمايلات دوران نوجوانيشان است، موافق کنند، با حالت عناد و سرکشي نوجوان مواجه خواهند شد. همچنين مواردي تفاهم و همدلي بين والدين و نوجوان را مخدوش خواهد ساخت و نوجوان فاصله عميقي را بين خواستههاي خود و والدين احساس خواهد کرد.
4. ناتواني والدين در کنترل هيجانات خود :
اعمال شيوههاي تربيتي گاه مستلزم قاطعيت و تحکم است. در صورتي که اين شيوهها در شرائطي مناسب اعمال شوند، نتايج مفيدي را به بار خواهند آورد. اما در صورتي که هدف از اعمال آنها تخليه هيجانات خود والدين باشد، آثار مخربي در روابط نوجوان با والدين خواهند داشت. هدف از اعمال شيوههاي احيانا تنبيهي نبايد تخليه هيجان پرخاشگري والدين باشد.
5. توجه به ارزشها ، استعدادها و تواناييهاي نوجوان :
توجه به ويژگيهاي مثبت و مفيد نوجوان و ارزش و بها دادن به آنها بسياري از نيازهاي روحي نوجوان را ارضا ميکند و در احساس تشخص و هويت کامل ميآفريند. افراد و به ويژه نوجوانان بسيار تحت تاثير توجه مثبت اطرافيان و به ويژه والدين خود قرار ميگيرند.
6. خودداري از نظارتهاي بازپرس گونه :
به جاي چنين روشهايي که اغلب سبب سلب اعتماد نوجوان نسبت به والدين ميشود، با نظارت از راه دور و به صورت غير مستقيم ميتوان جهت گيري رفتارهاي نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمايي کرد. در غير اين صورت نظارتهاي شديد و کنترلهاي مستمر نتايج سودمندي نخواهد داشت.
7. خودداري از انتقادهاي ويرانگر و مخرب
8. خودداري از غرور و خودخواهي والدين و تاکيد زياد بر مساله سن
9. ايجاد فرصتهاي مناسب براي درددل نوجوانان
10. آشنائي با روابط دوستانه نوجوان به صورت برقراري ارتباطات خانوادگي
منبع: www.roshd.ir/خ