جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زندگينامه آيت الله العظمي بهجت (ره)
-(5 Body) 
زندگينامه آيت الله العظمي بهجت (ره)
Visitor 694
Category: دنياي فن آوري

ولادت

آيت الله العظمي محمد بهجت فومني در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده اي ديندار و تقوا پيشه، در شهر مذهبي فومن واقع دراستان گيلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکي طعم تلخ يتيمي را چشيد.
درباره نام آيت الله بهجت خاطره اي شيرين از يکي از نزديکان آقا نقل شده است که ذکر آن در اينجا جالب مي‌نمايد، و آن اينکه:
پدر آيت الله بهجت در سن 16-17 سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري مي افتد و حالش بد مي شود به گونه اي که اميد زنده ماندن او از بين مي رود وي مي گفت: در آن حال ناگهان صدايي شنيدم که گفت:
« با ايشان کاري نداشته باشيد، زيرا ايشان پدر محمد تقي است. »
تا اينکه با آن حالت خوابش مي برد و مادرش که در بالين او نشسته بود گمان مي کند وي از دنيا رفته، اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار مي شود و حالش رو به بهبودي مي رود و بالاخره کاملاً شفا مي يابد.
چند سال پس از اين ماجرا تصميم به ازدواج مي گيرد و سخني را که در حال بيماري به او گفته شده بود کاملاً از ياد مي برد.
بعد از ازدواج نام اولين فرزند خود را به نام پدرش مهدي مي گذارد، فرزند دومي دختر بوده، وقتي فرزند سومين را خدا به او مي دهد، اسمش را « محمد حسين» مي گذارد، و هنگامي که خداوند چهارمين فرزند را به او عنايت مي کند به ياد آن سخن که در دوران بيماري اش شنيده بود مي افتد، و وي را « محمد تقي » نام مي نهد، ولي وي در کودکي در حوض آب مي افتد و از دنيا مي رود، تا اينکه سرانجام پنجمين فرزند را دوباره « محمد تقي » نام مي گذارد، و بدينسان نام آيت الله بهجت مشخص مي گردد.
کربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم مي پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهي ايشان مي رسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت عليهم السلام به ويژه حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام شعر مي سرود، مرثيه هاي جانگدازي که اکنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.
باري آيت الله بهجت در کودکي تحت تربيت پدري چنين که دلسوخته اهل بيت عليهم السلام به ويژه سيد الشهداء عليه السلام بود، و نيز با شرکت در مجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن بار آمد. از همان کودکي از بازيهاي کودکانه پرهيز مي کرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهره اش نمايان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.

تحصيلات

تحصيلات ابتدايي را در مکتب خانه فومن به پايان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصيل علوم ديني ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال جو و جان تشنه او تاب نيآ ورد و پس از طي دوران مقدماتي تحصيلات ديني در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامي که تقريباً 14 سال از عمر شريفش مي گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلاي معلّي اقامت‌ گزيد.
بنا به گفته يکي از شاگردان نزديک ايشان، معظّم له خود به مناسبتي فرمودند:
« بيش از يک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم. »
آري، دست تربيت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شايسته را از اوان کودکي و نوجواني تحت نظر جهان بين خود گرفته و فيوضاتش را شامل حال آنان گردانيده و پيوسته مي پايد، تا در بزرگي مشعل راهبري راه پويان طريق الي الله را به دستشان بسپارد. بدين سان، آيت الله بهجت حدود چهار سال در کربلاي معلّي مي ماند و از فيوضات سيد الشهداء عليه السلام استفاده نموده و به تهذيب نفس مي پردازد و در طي اين مدت بخش معظمي از کتابهاي فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن ديار مطهّر مي‌خواند.
در سال 1352ه.ق. براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مشرّف مي گردد و قسمتهاي پاياني سطح را در محضر آيات عظام از آن جمله مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني به پايان مي رساند. با اين همه، همّت او تنها مصروف علوم ديني نبوده، بلکه عشق به کمالات والاي انساني هماره جان ناآرام او را به جستجوي مردان الهي و اولياء برجسته وا مي داشته ‌است.
يکي از شاگردان آيت الله بهجت مي گويد: در سالهاي متمادي که در درس ايشان شرکت مي جويم هرگز نشنيده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبي فرموده باشد. از جمله سخناني که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، اين است که در ضمن سخني به مناسبت تجليل از مقام معنوي استاد خود حضرت آيت الله نائيني(رحمت الله عليه) فرمود:
« من در ايام نوجاني در نماز جماعت ايشان شرکت مي نمودم، و از حالات ايشان چيزهايي را درک مي کردم. »

استادان بر جسته فقه و اصول

آيت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگي چون آيات عظام: آقا سيد ابوالحسن اصفهاني(رحمت الله عليه) ، آقا ضياء عراقي(رحمت الله عليه) ، و ميرزاي نائيني(رحمت الله عليه) ، به حوزه گرانقدر و پر محتواي آيتِ حقّ حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني (رحمت الله عليه)، معروف به کمپاني وارد شد و در محضر آن علامه کبير به تکميل نظريات فقهي و اصولي خويش پرداخت، و به ياري استعداد درخشان و تأييدات الهي از تفکرات عميق و ظريف و دقيق مرحوم علامه کمپاني، که داراي فکري سريع و جوّال و متحرک و همراه با تيز بيني بوده، بهره ها برد.
آيت الله محمد تقي مصباح درباره استفاده آيت الله بهجت از استادان خود مي گويد:
« در فقه بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد کاظم شيرازي- که شاگردان مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي و از استادان بسيار برجسته نجف اشرف بود- استفاده کرده، و در اصول از مرحوم آقاي نائيني، و سپس بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد حسين کمپاني اصفهاني فايده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهاني بيشتر بود و هم استفاده هاي جنبي ديگر. »

سير و سلوک وعرفان

آيت الله بهجت، در ضمن تحصيل و پيش از دوران بلوغ، به تهذيب نفس و استکما ل معنوي همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربي اخلاقي بر آمده و به وجود آقاي قاضي که در نجف بوده پي مي برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خويش آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني کمپاني استفاده هاي اخلاقي مي نمايد.
آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:
« پيدا بود که از نظر رفتار هم خيلي تحت تأثير مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني بودند، چون گاهي مطالبي را از ايشان با اعجابي خاص نقل مي کردند، و بعد نمونه هايش را ما در رفتار خود ايشان مي ديديم. پيدا بود که اين استاد در شکل گرفتن شخصيت معنوي ايشان تأثير بسزايي داشته است. »
همچنين در درسهاي اخلاقي آقا سيد عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده مي نموده، تا اينکه در سلک شاگردان حضرت آيت الله سيد علي قاضي(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ايشان بر مي آيد، و در سن 18 سالگي به محضر پر فيض عارف کامل حضرت آيت الله سيد علي آقاي قاضي بار مي يابد، و مورد ملاطفت و عنايات ويژه آن استاد معظّم قرار مي گيرد و در عنفوان جواني چندان مراحل عرفان را سپري مي کند که غبطه ديگران را بر مي انگيزد.
آيت الله مصباح مي گويد:
« ايشان از مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي مستقيماً در جهت اخلاقي و معنوي بهره برده و سالها شاگردي ايشان را کرده بودند. آيت الله قاضي از کساني بودند که مُمَحَّضِ در تربيت افراد از جهات معنوي و عرفاني بودند، مرحوم علامه طباطبايي و مرحوم آيت الله آقا شيخ محمد تقي آملي و مرحوم آقا شيخ علي محمد بروجردي و عده زيادي از بزرگان و حتي مراجع در جنبه هاي اخلاقي و عرفاني از وجود آقاي قاضي بهره برده بودند. آيت الله بهجت از اشخاص ديگري نيز گهگاه نکاتي نقل مي کردند مثل مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني و ديگران...
خود آقاي بهجت نقل مي کردند: شخصي در آن زمان در صدد بر آمده بود که ببيند چه کساني سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت امير عليه السلام در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي مي خوانند، آن طور که خاطرم هست اگر اشتباه نکنم کساني را که مقيد بودند اين عمل را هر شب در حرم حضرت امير عليه السلام انجام بدهند شمرده بود و بيش از هفتاد نفر شده بودند.
به هر حال، بزرگاني که تقيد به جهات عبادي و معنوي داشتند در آن عصرها زياد بودند. متأسفانه در عصر ما کمتر اين نمونه ها را مشاهده مي کنيم. البته علم غيب نداريم، شايد آن کساني که پيشتر در حرمها اين عبادتها را انجام مي دادند حالا در خانه هايشان انجام مي دهند، ولي مي شود اطمينان پيدا کرد که تقيد به اعمال عبادي و معنوي سير نزولي داشته و اين بسيار جاي تأسف است.»
يکي ديگر از شاگردان آقا ( حجّة الاسلام و المسلمين آقاي تهراني ) جريان فوق را به صورت ذيل از حضرت آيت الله بهجت نقل مي کند:
« شخصي در آن زمان شنيده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امير عليه السلام در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي را مي خواندند، آن شخص تصميم گرفته بود ببيند در زمان خودش چند نفر اين کار را انجام مي دهند، رفته بود و شمارش کرده و ديده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقليل پيدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور که بنده «تهراني» به ياد دارم) در حرم ( اعّم از نزديک ضريح مطهّر، و رواقهاي اطراف) دعاي ابوحمزه را در دعاي نماز وتر خود قرائت مي کنند. »

فلسفه

آيت الله بهجت، اشارات ابن سينا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آيت الله سيد حسن بادکوبه اي فرا گرفته است.

مرجعيت

با اينکه ايشان فقيهي شناخته شده اند و بيش از سي سال است که اشتغال به تدريس خارج فقه واصول دارند، ولي هماره از پذيرش مرجعيت سرباز زده اند.
آقاي مصباح درباره علت پذيرش مرجعيت از سوي ايشان و نيز پيرامون عدم تغيير وضعيت آيت الله بهجت بعد از مرجعيت مي گويد:
« بعد از مرجعيت منزل آايت الله بهجت هيچ تغييري نکرده است، ملاقات و پذيرايي از بازديد کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعياد و ايام سوگواري، در مسجد فاطميه از ملاقات کنندگان پذيرايي مي شود. اصولاً قبول مرجعيت ايشان به نظر من يکي از کرامات ايشان است، يعني شرايط زندگي ايشان آن هم در سن هشتاد سالگي به هيچ وجه ايجاب نمي کرد که زير بار چنين مسؤليتي برود، و کساني که با ايشان آشنايي داشتند هيچ وقت حدس نمي زدند که امکان داشته باشد آقا يک وقتي حاضر بشوند پرچم مرجعيت را به دوش بکشند و مسوليتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس يک وظيفه متعين چيزي باعث نشد که ايشان اين مسؤليت را بپذيرند. و بايد گفت که رفتار ايشان در اين زمان با اين وارستگي و پارسايي، حجت را بر ديگران تمام مي کند که مي شود در عين مرجعيت با سادگي زندگي کرد، بدون اينکه تغييري در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرايط زندگي پيش بيايد. »
تا اينکه بعد از فوت مرحوم آقاي سيد احمد خوانساري(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخيره العباد» (جامع المسائل کنوني) را به قلم خود تصحيح و در اختيار خواص گذاشتند، و پيش از فوت مرجع عاليقدر حضرت آيه الله العظمي اراکي(ره) اجازه نشر رساله عمليه خويش را دادند، سرانجام وقتي جامعه مدرسين با انتشار اطلاعيه اي هفت نفر از آن جمله حضرت آيه الله العظمي بهجت را به عنوان مرجع تقليد معرفي کرد و عده اي از علماي ديگر از جمله آيت الله مشکيني و آيت الله جوادي آملي و ... مرجعيت ايشان را اعلام کردند، به دنبال در خواستهاي مصرانه و مکرر راضي شدند تا رساله عمليه ايشان در تيراژ وسيع به چاپ برسد، با اين حال از نوشتن نام خويش بر روي جلد کتاب دريغ ورزيدند.
در همين ارتباط يکي از مرتبطين ايشان مي گويد: ايشان پيش از در گذشت آيت الله العظمي اراکي چون مطلع شدند جامعه مدرسين نظر به معرفي ايشان را دارند پيغام دادند که راضي نيستم اسمي از بنده برده شود.
و بعد از فوت مرحوم اراکي و پيام جامعه مدرسين و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: « فتاواي بنده را در اختيار کسي قرار ندهيد. از ايشان توضيح خواسته شد فرمودند: صبر کنيد، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسي ماند و از ديگران تقليد نکرد و فقط خواست از ما تقليد کند آن وقت فتاوي را منتشر کنيد » چندين ماه پس از اين رخداد رساله ايشان توسط بعضي از اهل لبنان به چاپ رسيد.

هجرت

ايشان بعد از تکميل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ايران مراجعت کرده و چند ماهي در موطن خود فومن اقامت گزيد و بعداً در حالي که آماده بازگشت به حوزه علميه نجف اشرف بود، قصد زيارت حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام و اطّلاع يافتن از وضعيت حوزه قم را کرد، ولي در طول چند ماهي که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، يکي پس از ديگري شنيده مي شد، لذا ايشان تصميم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند.
در قم از محضر آيت الله العضمي حجت کوه کمره اي استفاده کرده و در بين شاگردان آن فقيد سعيد درخشيد. چند ماهي از اقامت حضرت آيه الله العظمي بروجردي در قم نگذشته بود که آيت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آيات عظام امام خميني، گلپايگاني و ... به درس فقيد سعيد مرحوم بروجردي حاضر شد.
آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:
« آيت الله بهجت از همان زماني که مرحوم آيت الله بروجردي(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشکِلين معروف و مبرّز درس ايشان بودند. معمولاً استاداني که درس خارج مي گويند، در ميان شاگردانشان يکي دو سه نفر هستند که ضمن اينکه بيش از همه مطالب را ضبط مي کنند احياناً اشکالاتي به نظرشان مي رسد که مطرح و پي گيري مي کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اينان از ديگران دقيق ترند، و اشکالاتشان علمي تر و نياز به غور و بررسي بيشتري دارد، و ايشان در آن زمان چنين موقعيتي را در درس مرحوم آيت الله بروجردي داشتند. »

تدريس

آيت الله بهجت در همان ايام که در درس آيات عظام اصفهاني، کمپاني و شيرازي حضور مي يافت، ضمن تهذيب نفس و تعلم، به تعليم هم مي پرداخت و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس مي کرد. پس از هجرت به قم نيز پيوسته اين روال را ادامه مي دادند. در رابطه با تدريس خارج فقه توسط ايشان نيز در مجموع مي توا ن گفت که ايشان بيش از چهل سال است که به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به واسطه شهرت گريزي غالباً در منزل تدريس کرده است، و فضلاي گرانقدري ساليان دراز از محضر پر فيض ايشان بهره برده اند.

شيوه تدريس

آيت الله مصباح در مورد روش تدريس ايشان مي گويد:
« ايشان در بيان مطالب سعي مي کردند ابتدا مسأله را از روي کتاب شيخ انصاري قدس سره مطرح کنند، و بعد هر کجا مطلب قابل توجهي از ديگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همداني و ديگران مطالب برجسته اي داشتند آن را نقل مي کردند، و بعد هر جا خود ايشان نظر خاصي داشتند آن را بيان مي کردند. اين شيوه از يک طرف باعث اين مي شد که انسان از نظر استادان بزرگ در يک موضوع آگاه بشود و در عين حال صرفه جويي در وقت مي شد. استادان ديگر هم براي تدريس شيوه هاي جالبي داشتند که شايد براي مبتدي مفيدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح مي کردند، ولي خوب اين باعث مي شد که وقت بيشتري گرفته بشود و احياناً مطالبي تکرار بشود.
در ضمن تدريس، در ميان نکته هايي که از خود ايشان ما استفاده مي کرديم و طبعاً بعضي از اين نکته ها چيزهايي بود که ايشان از استادانشان شفاهاً دريافت کرده بودند، به مطالب بسيار ارزنده و عميق و داراي دقتهاي کم نظيري بر مي خورديم. »
آيت الله مسعودي که خود سالها از درس آيت الله العظمي بهجت بهره برده اند درباره ويژگي تدريس ايشان مي گويد:
« سبک درس ايشان سبک خاصي است. معمولاً آقايان مراجع و بزرگان در درس خارج يک مسأله اي را مطرح مي کنند و اقوال ديگران را يکي يکي ذکر مي کنند، سپس يکي را نقد مي کنند و ديگري را تأييد، و سرانجام يکي از آن نظرات را مي پذيرند، يا نظريه ديگري را انتخاب مي کنند. ولي ايشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمي کنند بلکه ابتدا مسأله را مطرح مي کنند و بعد روند استدلالش را بيان مي کنند. اگر شاگرد آراء علماء را ديده و مطالعه کرده باشد، مي فهمد که دليلي را که استاد ذکر مي کند چه کسي گفته است، و اشکال يا تأييدي را که مي کند مي فهمد به سخن چه کسي اشکال يا قول چه کسي را تأييد مي کند. لذا هر کس بخواهد در درس ايشان شرکت کند بايد مباني و نظرات آقايان ديگر را ديده باشد. »
آيت الله محمد حسين احمدي فقيه يزدي درباره شيوه درس ايشان مي گويد:
« نوعاً ايشان چند مسئله اصلي يا فرعي را که عنوان مي فرمودند بعد از توجه به ظرافتهاي حديث و روايت و يا آيه شريفه اي که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقايسه اي بين موضوع بحث و ساير بحثهاي مشابه مي نمودند و دقت عقلي و فکري خاصي در تعادل آن دو انجام مي دادند، آنگاه نتيجه مي گرفتند که انصافاً نتيجه علمي و جديد بود. و حقيقتاً مطلبي را که ذکر مي کردند ناشي از اوج و عظمت ديد و فکرشان بود که از ائمه عليهم السلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحيح نيز هم اين گونه بحث و تجزيه و تحليل کردن است. »

موعظه در درس

حجة السلام والمسلمين قدس، امام جمعه کلاچاي که خود سالها در درس ايشان حضور داشته است مي گويد:
« روال آيت الله العظمي بهجت اين بود که پيش از شروعِ درس، حدود ده دقيقه موعظه مي کرد، ولي نه به عنوان موعظه بلکه به عنوان حکايت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود که منظور اصلي آيت الله مصباح يزدي که سالها در درس خارج فقه ايشان شرکت مي کردند (15سال)، علاوه بر استفاده علمي، استفاده از روحيه ملکوتي آقا بوده است. »
آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:
« آيت الله بهجت گاهي داستاني را يا حديثي را نقل مي کردند که براي ما تعجب آور بود ايشان چه اصراري دارند که بر مطالب معلوم و روشن تکيه مي کنند، از جمله مطلبي که ايشان در تذکّرات پيش از درس اصرار مي کردند امامت امير المؤمنين عليه السلام بود، ما تعجب مي کرديم که ما مگر در آن حضرت شک داريم که ايشان اين قدر اصرار دارند که دلائل امامت حضرت علي عليه السلام را براي ما بيان کنند. يک خورده ته دلمان گله مند بوديم که چرا به جاي اين مطالب يک چيز هايي که بيشتر حاجت ماست ( در امور اخلاقي و معنوي ) مطالبي را نمي گويند. اما بعد از اين که به پنجاه- شصت سالگي رسيديم، در بسياري از مباحث ديديم که آن نکته هايي که ايشان چهل سال پيشتر در درسشان درباره امامت علي عليه السلام مي فرمودند به دردمان مي خورد. گويا ايشان آن روز مي ديد که يک مسائلي بناست در آينده مورد غفلت و تشکيک قرار بگيرد.
شايد اگر توجه هاي ايشان نبود ما انگيزه اي نداشتيم درباره اين مسائل مطالعه اي داشته باشيم، حتي از نکته هايي که ايشان چهل سال پيش بيان مي کردند امروز بنده در نوشته هايم در مورد مسائل اعتقادي يا جاهاي ديگر استفاده کرده‌ام. »

جايگاه علمي

گواهي استادان و هم دوره ايها و نيز شاگردان برجسته که بخشي از آن در ذيل مي آيد نمايانگر دقت نظر و نبوغ برجستگي علمي ايشان است:
از آن جمله گويند:
روزي ايشان در درس کفايه يکي از شاگردانِ مرحوم آخوند خراساني به نحوه تقرير مطالب آخوند خراساني توسط استاد اعتراض مي کند، ولي با توجه به اينکه از همه طلاب شرکت کننده در درس کم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدي پيش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شديد شاگردان ديگر قرار مي گيرد، ولي در آن هنگام ناگهان استاد وارد مي شود و متوجه اعتراض شاگردان به ايشان مي گردد. سپس خطاب به آنان مي فرمايد: « با آقاي بهجت کاري نداشته باشيد. » همه ساکت مي شوند آنگاه استاد ادامه مي دهد: « ديشب که تقريرات درس مرحوم آخوند را مطالعه مي کردم متوجه شدم که حقّ با ايشان است » و پس از اين سخن، از جديت و نبوغ آيت الله بهجت تمجيد مي نمايد.
يکي از دانشمندان نجف مي گويد:
« ايشان در درس، به مرحوم آيت الله کمپاني امان نمي داد، و پيوسته بحثها را مورد نقد قرار مي داد. »
مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري نيز مي گويد:
« ايشان با اظهار نظرهاي دقيق و اشکالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزي مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ايرادها براي ما هم مفيد بود؛ ولي آقاي بهجت براي گريز از شهرت ديگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه مي دادند معلوم مي شد اگر بالاتر از ديگران نباشند بي شک کمتر از آنان نيستند. »
مرحوم علامه محمد تقي جعفري مي گويد:
« آن هنگام که در خدمت آقا شيخ کاظم شيرازي مکاسب مي خوانديم، آيت الله بهجت نيز که اينک در قم اقامت دارند، در درس ايشان شرکت مي نمودند، خوب يادم هست که وقتي ايشان اشکال مي کردند آقا شيخ کاظم با تمام قوا متوجه مي شد، يعني خيلي دقيق و عميق به اشکالات آقاي بهجت توجه مي کرد، و همان موقع ايشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود. »
آيت الله سيد محمد حسين طهراني در کتاب انوارالملکوت مي نويسد:
« آيت الله حاج شيخ عباس قوچاني، وصيّ سيد علي آقاي قاضي مي فرمودند: آيت الله العظمي حاج شيخ محمد تقي بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني حاضر مي شدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سيّد باز مي گشتند بعضي از طلابي که در درس براي آنها اشکالاتي باقي مانده بود به حجره ايشان مي رفتند و اشکالشان را رفع مي نمودند. و چه بسا ايشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ايشان مي پرسيدند و ايشان هم مانند بيداري جواب مي دادند جواب کافي وشافي، و چون از خواب بر مي خاستند و از قضايا و پرسشهاي در حال خواب با ايشان سخن به ميان مي آمد ابداً اطلاع نداشتند و مي گفتند: هيچ به نظرم نمي رسد و از آنچه مي گوييد در خاطرم چيزي نيست. »
آيت الله مشکيني مي گويد:
« ايشان از جهت علمي ( هم در فقه و هم در اصول ) در يک مرتبه خيلي بالايي در ميان فقهاي شيعه قرار دارند. »
حجة السلام و المسلمين امجد مي گويد:
« ايشان در علميت در افق اعلي است. فقيهي است بسيار بزرگ، و معتقدم که بايد مجتهدين پاي درسشان باشند تا نکته بگيرند و بفهمند، و حق اين است که درس خارج را بايد امثال آيت الله بهجت بگويند نه آنهايي که به نقل اقوال بسنده مي کنند. »

تشويق بزرگان به شرکت در درس ايشان

آيت الله مصباح مي گويد:
« اولين چيزي که ما را جذب کرد آن جاذبه معنوي و روحاني ايشان بود. ولي تدريجاً متوجه شديم که ايشان از لحاظ مقامات علمي و فقاهت هم در درجه بسيار عالي قرار دارد. اين بود که سعي کرديم خدمت ايشان درسي داشته باشيم تا وسيله اي باشد هم از معلومات ايشان بهره اي ببريم، و هم بهانه اي باشد که هر روز خدمت ايشان برسيم و از کمالات روحي و معنوي آقا بهره مند شويم. کتاب طهارت را در خدمت ايشان شروع کرديم، ابتدا در يکي از حجرات مدرسه فيضيه چند نفر از دوستان شرکت مي کردند، و بعد از گذشت يک سال، يکي دو سالي هم در حجره اي در مدرسه خان (مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي) خدمت ايشان درس داشتيم، و بعدها که ضعف مزاج ايشان بيشتر شد از آن به بعد در منزل، خدمتشان مي رفتيم که يک دوره طهارت را خدمت ايشان خوانديم، و بعد يک دوره هم مکاسب و خيارات را که تقريباً حدود 15 سال ادامه پيدا کرد. ما در درس ايشان استفاده هايي مي برديم که در بسياري از درسها کمتر يافت مي شد. »
شهيد بزرگوار استاد مطهري(ره) نيز به درس ايشان عنايت خاصّي داشتند. آيت الله محمد حسين احمدي يزدي در اين رابطه مي گويد:
« آيت الله شهيد مطهري درباره درس آيت الله بهجت به ما خيلي سفارش مي کرد و مي فرمود: حتماً در درس ايشان شرکت کنيد مخصوصاً در اصول، چون آقاي بهجت درس آقا شيخ محمد حسين اصفهاني را ديده حتماً در درس ايشان شرکت کنيد.»
استاد خسرو شاهي مي گويد:
« بنده در درس فقه خارج خيارات آيت الله العظمي شيخ مرتضي حائري شرکت مي کردم. ايشان اواخر عمر مريض بودند و درسشان تعطيل شد. يک روز وقتي که آيت الله حايري از حرم بيرون مي آمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض کردم: ان شاء الله درس را شروع مي فرماييد؟
فرمودند: نه. بعد فرمودند:
« شما که جوان هستيد من يک ضابطه اي را در اختيار شما قرار بدهم، و آن اينکه درس کساني شرکت بکنيد که فقط نقل اقوال نکنند، بلکه اقوال را بررسي کرده و نکاتي را در درس بيان کنند که در فعليت رساندن ملکه اجتهاد خيلي سودمند باشد. چون درسي براي شما مفيد است که اين ملکه اجتهاد را از قوه به فعليت برساند، و تنها به نقل اقوال کفايت نکند. »
من همان جا به ايشان عرض کردم: جناب عالي کسي را با اسم براي ما معرفي بفرماييد. فرمودند: « من از اسم بردن معذورم. » عرض کردم: من در درس آيت الله العظمي بهجت شرکت مي کنم. ايشان اظهار رضايت نمود و تبسم کردند و فرمودند: « درس ايشان از نظر دقت و محتوا همين قاعده و ضابطه اي را که به شما گفتم دارد، خوب است که در درس ايشان شرکت مي کنيد. درس ايشان از هر جهت سازنده است هم از جهت علمي هم از جهت اخلاقي، اين درس را ادامه بدهيد. »

تأليفات

حضرت آيت الله بهجت داراي تأليفات متعددي در فقه و اصول هستند که خود براي چاپ اکثر آنها اقدام نکرده اند، و گاه به کساني که مي خواهند آنها را حتي با غير وجوه شرعيه چاپ کنند، اجازه نمي دهند و مي فرمايند: هنوز بسياري از کتابهاي علماي بزرگ سالهاست که به گونه خطي مانده است، آنها را چاپ کنيد نوبت اينها دير نشده است.
فهرست عمده تأليفات ايشان که برخي نيز با اصرار و پشتکاري برخي از شاگردانشان به چاپ رسيده، عبارتند از:
الف) کتابهاي چاپ شده:
1. رساله توضيح المسائل ( فارسي و عربي )
2. مناسک حجّ
دو کتاب فوق توسط برخي از فضلا بر اساس فتاوي ايشان تأليف و پس از تأييد آقا به چاپ رسيده است.
3. وسيله النجاة
اين کتاب در بردارنده نظرات فقهي ايشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسيله النجاه آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) گنجانده شده و نهايتاً جلد نخست آن با تأييد ايشان به چاپ رسيده است.
4. جامع المسائل
اين کتاب مجموعه حواشي ايشان بر کتاب « ذخيره العباد» استادش آيت الله العظمي محمد حسين غروي اصفهاني، و نيز تکميل آن تا آخر فقه مي باشد، که قسمتهايي از آن ابتدا با نام « ذخيره العباد» با حروفچيني نه چندان زيبا و در تعداد نسخه اندک در اختيار برخي از شاگردان و خواصّ ايشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از اين مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهي که توسط حضرت آيت الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعيت آن « جامعُ المسائل » نام گرفته و به همت برخي از شاگردان ايشان به چاپ رسيد.
ب) تأليفات آماده چاپ و نشر:
1. جلد اول از کتاب صلوة
آيت الله بهجت در اين کتاب با سبکي ويژه و تلخيص مطالب به ترتيب مباحث
« جواهر الکلام» به بيان نظريات نو و ابتکاري خويش پرداخته اند.
2. جلد اول از دوره اصول
اين کتاب تقريبا" به ترتيب « کفايه الاصول» نگارش يافته است، و بارها توسط ايشان مورد مداقّه و تجديد نظر قرار گرفته، و نظرياتي نو در بسياري از مباحث اصول را در بردارد.
3. تعليقه بر مناسک شيخ انصاري
اين کتاب در بردارنده نظرات ايشان درباره مناسک حجّ مي باشد.
ج) تأليفاتي که هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:
1. بقيه مجلّدات دوره اصول
2. حاشيه بر مکاسب شيخ انصاري
که به ترتيب مکاسب شيخ انصاري(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثي که در مکاسب مطرح نشده بر اساس متن « شرائع الاسلام » نگارش يافته است، ايشان در اين دوره از مباحث فقهي نظرات جديدي را ارائه داده اند.
3. دوره طهارت
در اين کتاب نيز آيت الله بهجت بسان دوره « کتاب الصلوة » به ترتيب مباحث
« جواهر الکلام» با تلخيص و نو آوري نظرات خويش را مطرح نموده اند.
4. بقيه مجلّدات دوره کتاب الصلوة
همچنين ايشان در تأليف سفينة البحار با مرحوم حاج شيخ عباس قمي (ره) همکاري داشته اند، و قسمت زيادي از سفينة البحار خطي، به خط ايشان نوشته شده است.

شاگردان

با توجه به اينکه ايشان به خاطر شهرت گريزي عمدتاً در منزل خود تدريس مي کردند، با وجود اين افراد بسياري از محضر آن جناب استفاده کرده و مي کنند. که برخي از آنان خود صاحب رساله و فتوي مي باشند، اينک نام بعضي ديگر از آنان را با حذف القاب ذکر مي کنيم:
1. محمد تقي مصباح يزدي.
2. عبدالمجيد رشيد پور.
3. سيد مهدي روحاني.
4. علي پهلواني تهراني.
5. مختار امينيان.
6. محمدهادي فقهي.
7. هادي قدس.
8. محمود امجد.
9. محمد ايماني.
10. محمد حسن احمدي فقيه يزدي.
11. محمد حسين احمدي فقيه يزدي.
12- مسعودي خميني
13- سيد رضا خسروشاهي.
14- حسن لاهوتي
15- عزيز علياري
16- سيد محمد مؤمني
17- حسين مفيدي
18- جواد محمد زاده تهراني
19- سيد صابر مازندراني
20- شهيد نمازي شيرازي
منبع: http://www.mtb.ir/fa
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image