مقدمه
کشور ايران به لحاظ جغرافيايي در منطقه اي واقع شده است که بزرگ ترين منبع توليد مواد مخدر در کنار خود دارد واقع شدن در مسير اصلي قاچاق اين مواد و همچنين برخورداري جامعه ايران از ويژگي هايي همچون جوان بودن جمعيت و قرار داشتن در دوران گذار و تحولات ناشي از آن جامعه ما را در برابر صدمات مرتبط با مواد مخدر آسيب پذير ساخته است گرفتار آمدن گروه بزرگي از جوانان در دام اين مواد وکاهش مستمر ميانگين سن اعتياد باعث اتخاذ سياست ها و اقدامات گسترده اي از سوي نظام جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با تهديدات ناشي از اين مواد گرديده است که از جمله آنها مي توان به مبارزه شديد با سوداگران مرگ اشاره کرد .
در کنار چنين برنامه هايي مبارزاتي اجراي برنامه هاي پژوهشي جهت شناخت ويژگي هاي روان شناختي ، پيشگيري و درمان شخصيت مختل شده افراد گرفتار در دام اعتياد ضروري به نظر مي رسد .
تعاريف
اعتياد : عبارت است از يک حالت رواني وگاهي جسماني ناشي از تاثير دارو بر روي يک موجود زنده که به اجبار به بروز رفتار و عکس العمل هاي خاصي در فرد مي انجامد و هميشه با يک کشش افراط آميز همراه است ( اداره پيشگيري استان سيستان و بلوچستان 1377 )
ازسوي ديگر اعتياد واژه اي است که امروزه به دليل کاستي هاي آن از اصطلاح، وابستگي به مواد، استفاده مي شود.
وابستگي نيز به نوبه خود به معناي تمايل شديد فرد به ادامه مصرف يک ماده مي باشد به طوري که وابستگي به عنوان يک سندرم باليني با جنبه هاي رفتاري شناختي و فيزيولوژيکي باعث مي شود که فرد مصرف مواد را به رفتارهاي ديگر ترجيح دهد.
سوء مصرف : بدين معناست که اگر چه فرد نسبت به آن مواد اعتياد ندارد ولي آن را مصرف مي کند .
معيارهاي تشخيص : براي تشخيص وابستگي به مواد حداقل وجود 3 نشانه از نشانه هاي زير لازم است :
1- تحمل : افزايش تدريجي مقدار ماده مصرفي لازم براي دستيابي به علائم مصرف آن ماده
2- پيدايش علائم ترک و در صورت عدم مصرف يا کاهش مقدار مصرف
3- تمايل دائمي به مصرف و تلاشهاي ناموفق براي کاهش يا قطع مصرف ماده
4- مختل شدن فعاليت هاي اجتماعي ، شغلي و تفريحي
5- تداوم مصرف علي رغم آگاهي از عوارض آن (رحيمي موقر و همکاران، 1376)
معتاد : به انساني اطلاق مي شودکه از چهار طريق خوردن ، تزريق ، دود کشيدن يا تنفس و بالاخره مقعد به مصرف يک يا چند ماده مخدر به طور مداوم مي پردازد و در صورت قطع اين عمل با مشکلات تنفسي ، رواني و رفتاري به تنهايي و يا با هم دچار مي گردد . (اداره پيشگيري استان سيستان و بلوچستان، 1377)
به عبارت ديگر معتاد قرباني يک نوع وابستگي دارويي يا رواني به مواد مخدر شناخته مي شود. (بررژه، 1368)
شخصيت معتاد
استعمال مواد مخدر انسان را دچار بي تفاوتي نسبت به پستي و بلندي هاي زندگي مي کند يعني در شخص معتاد شخصيت عذر اجتماعي بروز مي کند و اکثر آنان در حالتي جنگ و گريزاند با اجتماع ميانه خوبي ندارد ونه تنها به افراد بلکه به اجتماع نيز وفادار نيستند اينان عادات و رسوم ملي ومذهبي رازيرپا مي گذارند .
حس مسئوليت فردي و اجتماعي ندارند، اغلب قيد و بندي احساس نمي کنند، خود پسنداند و ديگران را مسئول اعمال و رفتار خود قلمداد مي کنند، نمي توانند احساس گناه کنند، مرتب از ديگران انتقاد دارند و تمايل به کار کردن ندارند اگر هم به کاري مشغول شوند نمي توانند به خوبي آن را انجام دهند، معتادان به ظاهر خود بي علاقه اند، زياد دروغ مي گويند، افکار عجيب و غريبي دارند ودر حالت افسردگي و گوشه گيري به سر مي برند .
در واقع استعمال مواد مخدر اراده شهامت و جرات را از بين مي برد افراد مبتلا را به طور کامل بي هدف مي کند قدرت جسمي آنها را به تحليل مي برد وآنان جرات مقاومت ايستادگي و پشتکار در برابر مشکلات را از دست مي دهند تنها هدف فرد معتاد بدست آوردن ماده مورد اعتياد است تا زماني که نشئه است ايمان و اعتقادش پا به برجاست و وقتي خمار مي شود بجز مواد مخدر چيز ديگري را پذيرا نيست معتادان به ترياک اغلب علاقه مندند که تنها و بدون مسئوليت خانوادگي بسرببرند زيرا لذت خود را فقط در منقل و وافور مي بينند و در کنار آن احساس خوشبختي ميکنند وديگر نيازي به خانواده ندارند. (اداره پيشگيري استان سيستان و بلوچستان، 1377)
بين شخصيت و اعتياد رابطه اي متقابل وجود دارد يعني فرد به علت وضع خاص شخصيتي و نيازها و شکستها ، ناتواني در برخورد با مسائل وناکامي در زندگي عدم ثبات عاطفي وناملايمات ديگر به اعتياد روي مي آورد وبدين ترتيب بين اعتياد و شخصيت دور باطلي ايجاد مي گردد که مبارزه با آن مستلزم تغيير شرايط بيروني و دروني از طريق ايجاد اراده و روحيه اي قوي وآسيب ناپذير مي باشد بالاخره فساد بافت هاي مغزي در اثر مصرف مواد مخدر موجب مي گردد که شخص کنترل حرکات خود را از دست بدهد و آمادگي آسيب رساني به خود و ديگران را پيدا نمايد .
علل و انگيزه هاي گرايش به اعتياد
1- جستجوي پناهگاه : انسان کنوني با از دست دادن ارزش هاي معنوي دچار اضطراب و پريشاني گرديده است و بدنبال يافتن پناهگاه و مايه آرامشي مي باشد از اين رو زماني که اوضاع را بر وفق مراد خود نمي بيند به سراب ها دل مي بندد.
2- دوستان ناسالم : تنگناهاي زندگي وبيشتر سهل انگار يها و بي دقتي ها در انتخاب دوستان موجب مي گردد که افرادي به حريم خانواده ها و منازل راه يابند که هيچ نوع شايستگي دوستي و آشنايي در آنها وجود ندارد اينان همان افرادي هستند که معاشران خود را به راه هاي انحراف اعتياد و آلودگي ها سوق مي دهند .
3- کام جويي در عالم خيال : مواد مخدر ، انسان ها در عالم خيال سير مي دهد و آنها را از واقعيت هاي زندگي دور نگه مي دارد از اين رو کاميابي خيالي و تسکين خاطر موقتي براي کساني که در صحنه هاي واقعي زندگي موفقيتي به دست نياورده اند عاملي جهت روي آوردن به اين گونه مواد به شمار مي آيد:
4- بيکاري و اشتغال کاذب
5- سابقه اعتياد در خانواده
6- کنجکاوي و حساسيت دوران بلوغ
7- محروميت در خانه وخانواده
8- آزادي بيش از حد
9- فقدان ايمان ودرک فضائل انساني
10- محيط مساعد
11- خانواده از هم پاشيده و متزلزل ( اداره پيشگيري استان سيستان و بلوچستان، 1377)
بدين ترتيب، عواملي که موجب اعتياد مي گردند عبارتند از :
1- کمبود اعتماد به نفس : مانند فردي که در مقابل درخواست دوستانش براي کشيدن حشيش جرات مخالفت ندارد
2- ناراحتي رواني : کسي که ناراحتي اعصاب دارد وبراي کاهش افسردگي خود مواد مصرف ميکند
3- درد يا بيماري جسمي مزمن : مانند فردي که دچار پا درد است يا کودکي که گوش درد دارد و به جاي درمان توسط پزشک خود فرد يا خانواده او به اشتباه از ترياک استفاده مي کنند
عواملي که مربوط به شرايط فرد ومحيط خارجي است :
1- عوامل مخاطره اميز فردي
الف : دوره نوجواني : مخاطره آميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد مخدر دوره نوجواني- دوره انتقال از کودکي به بزرگسالي و کسب هويت فردي و اجتماعي- به شمار ميآيد.
ب : صفات شخصيتي : عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند وبرخي از صفات پيش بيني کننده احتمال اعتياد هستند از جمله عدم پذيرش ارزش هاي نسبي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد به استقلال، صفات ضد اجتماعي، پرخاشگري شديد، احساس فقدان کنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت هاي اجتماعي و انضباطي .
ج: اختلالات رواني : در 70 درصد موارد اعتياد با اختلالات ديگر روانپزشکي نيز همراه است .
د – نگرش مثبت به مواد مخدر : افرادي که نگرشي مثبت يا خنثي به مواد مخدر دارند بيش از کساني که ديدگاهشان منفي است در خطر اعتياد قرار دارند مانند کساني که از اين مواد جهت کسب بزرگي، رفع دردهاي جسمي و خستگي و کسب آرامش رواني استفاده مي کنند .
2- عوامل مخاطره آميز محيطي :
الف – خانواده : خانواده اولين مکان رشد شخصيت ، تشکيل باورها و کسب الگوهاي رفتاري براي فرد است از اين رو، ناآگاهي والدين، ارتباط ضعيف والدين با فرزندان، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته از نقش بسزايي در گرايش به مواد مخدر برخوردارند.
ب – دوستان : در 60 درصد موارد اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مي دهد چنانکه که ارتباط ودوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد عامل مستعد کننده مهمي براي ابتلاي نوجوانان به اعتياد به شمار مي آيد و مصرف کنندگان اين مواد براي گرفتن تائيدي جهت رفتار خود از دوستان سعي مي کنند آنان را نيز به اين عمل وادار نمايند .
3- عوامل مخاطره آميز اجتماعي
الف – فقدان قوانين و مقررات جدي بر ضد خريد و فروش حمل و مصرف مواد مخدر موجب وفور و ارزاني آن مي شود .
ب – مصرف مواد به عنوان يک هنجار اجتماعي : در جوامعي که مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نم يشود بلکه جزئي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخص و وسيله احترام و پذيرايي است به فراگير شدن آن خواهد انجاميد .
ج – کمبود امکانات فرهنگي ، ورزشي ،تفريحي : کمبود امکانات لازم براي ارضاي نيازهاي طبيعي ، رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان از قبيل کنجکاوي، تنوع طلبي، هيجان ، ماجرا جويي و … به گسترش استعمال اين مواد کمک خواهد کرد .
د- عدم دسترسي به سيتسم هاي خدماتي ، حمايتي ، مشاوره اي و درماني :
فقدان امکانات لازم و عدم دسترسي به خدماتي که در چنين مواقعي بتوان فرد را از نظر رواني مالي ، شغلي ، بهداشتي و اجتماعي حمايت نمود به افزايش گستره اين مواد منجر خواهد شد .
هـ - توسعه صنعتي جامعه ، فقدان مهارت کافي ، کمبود فرصت هاي شغلي و محروميت اقتصادي : توسعه صنعتي ، جوامع را به سمت شهري شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مي دهد .
مهاجرت باعث مي شود تا فرد با موانع جديدي برخورد نمايد و در صورت ناکامي و ناآگاهي به مصرف اين گونه مواد روي آورد . (رحيمي موقر و همکاران، 1376).
مراحل اعتياد
اعتياد به هر شکلي که باشد معمولا طي يک دوره سه مرحله اي انجام مي گيرد:
1- مرحله آشنايي : در اين مرحله شخص در اثر مسامحه يا تشويق ديگران يا ميل به انجام يک کار تفريحي يا کنجکاوي يا علل ديگر مانند کسب لذت با مصرف مواد مخدر آشنا مي شو د.
2- مرحله ميل به افزايش مصرف مواد : در اين مرحله بدن هر روز به دريافت مواد بيشتر نياز پيدا مي کند بعد از مدتها استفاده نامرتب از مواد مخدر شخص دچار شک وترديد مي شود و براي رهايي از آن دست به مبارزه با اميال خود مي زند .
3- مرحله اعتياد (بيماري ): در اين مرحله بعد از شک و ترديد و شايد مدتي ترک اعتياد شخص سرانجام به مرحله اعتياد واقعي مي رسد که اگر مواد مخدر بدون رعايت ترتيبات لازم ناگهان قطع شود نشانه هاي سندرم محروميت بروز مي کند.
عوارض اعتياد
1- عوارض جسمي
اگر مصرف روزانه شخص معتاد متوقف گردد پس از گذشت ده تا دوازده ساعت عوارض جسمي و ناراحتي هاي عصبي ، اضطراب ، بي قراري ، عطسه ، ريزش مکرر آب از بيني و چشم ، ناراحتي عضلاني ، فشار شديد در ستون فقرات ، دل درد و دل پيچه ، بي اشتهايي ، استفراغ مکرر ، لاغري و کاهش وزن نمودار مي گردد.
2-عوارض رواني
شخص معتاد فاقد تعادل رواني است و لاابالي گري عدم توجه به اصول و مقررات جامعه ، تسليم شدن در برابر پيشامد ها، ضعف اراده ، بي توجهي به مسئوليت هاي فردي و اجتماعي از خصوصيات رفتاري او به شمار ميآيد .
معتادان از لحاظ عاطفي، نابالغ ، عصيانگر ، بي قرار و داراي احساسات خصومت زا هستند افرادي مضرابند که احساس بي کفايتي و تنهايي مي کنند به اين واکنش ها و تمايلات پسيکونوروتيک و پسيکوپاتيک را مي توان در آنها تشخيص داد اصل اتکاي رواني مقدم بر تاثير اعتياد بر جسم است زيرا شخص معتاد پيش از آنکه تعادل جسماني خود را از دست بدهد تعادل رواني خود را تا رسيدن به دارو از دست مي دهد.
3-عوارض اجتماعي
معتادان نه تنها مولد و سازنده نيستند بلکه مصرف کنندگاني هستند که غير از ضرر اجتماعي، هنري ندارند فرد معتاد نسبت به اعضاي خانواده خود احساس مسئوليت نمي کند موقعيت اجتماعي اومتزلزل است به ديگران اعتماد ندارد برآوردن نيازهاي خود را مقدم برديگران مي داند روابط اجتماعي او بسيار سطحي وتصنعي است و به ندرت مي تواند پيوند هاي مستحکم عاطفي و وفاداري و تعهد داشته باشد چنين فردي فقط براي کسي که بتواند براي او مواد مخدر تهيه کند اهميت قايل است بدين ترتيب ارتکاب جرائم معتادان به علت ضعف روابط انساني روز به روز بيشتر مي شود و به همين دليل اعتماد عمومي واهميت اجتماعي به خطر مي افتد، زيرا بيشتر معتادان براي تامين مخارج مصرف مواد مخدر خود به راه هاي نادرستي نظير دزدي ، تجاوز به ديگران ، وآدمکشي روي مي آورند .
انواع مواد
7-1 – مواد افيوني
مواد افيوني از گياه خشخاش به دست مي آيند و تضعيف کننده سيستم عصبي مرکزي مي باشند مهمترين اين مواد عبارتند از : ترياک ، شيره ، و سوخته ترياک ، کدئين ، پروتئين ، مرفين ، مپريدين ومتادون
آثار مصرف مواد افيوني
1- تغييرات رواني يارفتاري ( ابتدا سرخوشي و سپس بي تفاوتي ، کج خلقي ، پرخاشگري ، بي قراري و . . )
2- تهوع واستفرغ
3- کاهش احساس درد
4- احساس گرما ، گر گرفتن ، خارش بيني
5- سنگيني دست و پا و رخوت
6- خشکي دهان
7- کاهش فشار خون
8- انقباض مردمک
9- انقباض عضلات
10-افت عملکرد شغلي و اجتماعي
مصرف طولاني مواد افيوني نيز عوارض زير رادر پي دارد :
1- اعتياد
2- يبوست طولاني
3- تيره شدن رنگ پوست
4- کاهش ميل جنسي
5- بهم خوردن دوره هاي قاعدگي در زنان
6- اختلال نعوظ درمردان
7- کاهش وزن و سوء تغذيه
8- پايين آمدن سطح سلامتي به علت بي توجهي به وضعيت بهداشتي
9- تغيير ساعات خواب وبيداري
10-افسردگي
11-عوارض تزريقي و ريوي
علائم ترک مواد افيوني :
پس از اعتياد به مواد افيوني قطع ناگهاني مصرف آنها باعث بروز علائم ناخوشايندي مي شود که 6 تا 8 ساعت پس از آخرين بار مصرف، ظاهر مي گردد و تاده روز باقي مي ماند اوج شدت علائم در روزهاي دوم و سوم پس از قطع به چشم مي خورد :
- درد استخواني و عضلات
- دل پيچه و اسهال
- آبريزش از چشم وبيني
- عطسه ، سکسکه و خميازه
- سيخ شدن موهاي بدن و احساس سرما و لرز
- بي قراري
- عصبانيت و پرخاشگري
7-2- مواد توهم زا
مواد توهم زا، دسته اي مواد هستند که سبب ايجاد تغييرات در خلق و ادارک مي شوند و سردسته اين گروه از مواد (ال . اس . دي ) است تحمل نسبت به اين داروهاخيلي سريع و پس از 2 تا 4 روز مصرف مستمر پديد ميآيد .
مواد توهم زا وابستگي جسماني بوجود نمي آورند و با قطع مصرف آنها علائم ترک ظاهر نمي شود اما وابستگي رواني شديدي در فرد به وجود مي آورد.
آثار مصرف ال . اس . دي
-تغييرات رواني يا رفتاري ( اضطراب ، ترس از ديوانگي ، افکار پارانوئيد، اختلال قضاوت ، رفتارهاي خود آزارانه و حتي خود کشي ) واکنش پانيک ، اختلال ادراکي ( مسخ شخصيت، توهم، خطاي حسي در ادراکات مثل شنيدن رنگ ها و يا ديدن صداها)
- اختلال تعادل
- افت عملکرد شغلي و اجتماعي
7-3- آمفتامين ها
آمفتاتين ها گروهي از داروها هستند که به لحاظ ساختماني با ناقل هاي عصبي نورايي نفرين و دوپامين مربوطند و به نام داروهاي مقلد سمپاتيک يا محرک سيستم عصبي مرکزي نيز معروفند .
آثار مصرف آمفتامين ها
- تغييرات رفتاري يا رواني ( سرخوشي ، اضطراب ، و بي قراري ، عصبانيت ، اختلال قضاوت )
- اتساع مردمک
- تغييرات فشار خون
- لرز
- تهوع و استفراغ
- اختلال در عملکرد شغلي و اجتماعي
7-4- فن سيکليدين
فن سيکليدين (p.c.p) نيز نوعي مواد مخدر است که مصرف آن عوارض زير را به دنبال دارد :
- تغييرات رفتاري يا رواني ( سرخوشي و احساس خوشايند غوطه وري و سرعت ، بي قراري ، اختلال قضاوت )
- سفتي عضلات
- کاهش واکنش به تحريکات دردناک
- ديس آرتري
- آتاکسي
- نيستاگموس
- افزايش فشار خون
- بلند شنيدن صداها (رحيمي موقر و همکاران ، 1376)
نظريه ها
اينک اين مسئله که اعتياد به کدام يک از علوم مربوط مي شود خود يکي از مباحث روز شده است بعضي از پزشکان اعتياد را يک بيماري زيستي و بيولوژيک برخي جامعه شناسان آن را ناهنجاري اجتماعي ، عده اي از روان شناسان به اعتياد با رويکرد روان شناختي و شماري از حقوق دانان اعتياد را جرم و معتاد را مجرم مي دانند و هرگروه از بعدي خاص به فکر حل اين مشکل بر آمده اند .
واقعيت اين است که اعتياد را بايد به صورت معضلي چند بعدي نگريست و عوامل و راه حلها را در سطوح خرد ميانه و کلان جستجو کرد. (ماهنامه سراب، شماره 9، شهريور 1378)
8-1 – نظريه روانکاوي
در مقالات روانکاوي، رفتار معتاد به مواد مخدر بر حسب تثبيت ليبيدويي، با پسرفت به سطوح پيش تناسلي ، دهاني ، يا حتي سطوح ابتدايي تر رشد رواني ، جنسي توصيف شده و بيش از همه روي حالت دهاني تاکيد شده است از سوي ديگر ضرورت توضيح روابط سوء مصرف دارو، دفاع، کنترل تکانه ، اختلالات عاطفي و مکانيسم هاي انطباقي منجر به انحراف اخير در فرموله کردن پويشي با تاکيد بر روان شناسي ايگو گرديده است.
همچنين اغلب تصور مي شود که پاتولوژي شديد ايگو با سوء مصرف مواد مخدر رابطه دارد و حاکي از آشفتگي هاي عميق مربوط به رشد مي باشد .
رابطه بين ايگو وعواطف نيز به عنوان يک مسئله کليدي همواره مطرح بوده است.
8-2- نظريه هاي رواني – اجتماعي و روان پويشي
نظريه هاي متعدد روان پويشي در مورد سوء مصرف مواد در 100 ساله اخير رواج يافته اند و از منظرهاي گوناگون به اين مسئله پرداخته اند .
در نظريه هاي کلاسيک سوء مصرف مواد، معادل استمنا و يک مکانيسم دفاعي در مقابل تکانه هاي همجنس گرايانه يا تظاهري از پس رفت دهاني تلقي مي شد، امادر فرمول بندي هاي روان پويشي اخير بر رابطه بين مصرف مواد و افسردگي تاکيد مي گردد و مصرف اين مواد بازتاب اعمال مختل ايگو معرفي مي شود در رويکردهاي روان پويشي به احتمال ارتباط سوء مصرف مواد با بي ثباتي دوران کودکي فرد نيز اشاره مي گردد و پژوهش هاي زيادي هم اختلالات شخصيت را پيدايش وابستگي به اين مواد ربط ندارند .
اما در مجموع در شمار کمي از نظريه هاي رواني اجتماعي به نقش خانواده و جامعه در گرايش به مواد مخدر تاکيد شده است چون دلايل چندان محکمي براي قائل شدن به يک نقش اجتماعي در پيدايش الگوهاي سوء مصرف مواد و وابستگي به مواد وجود ندارند.
امروزه روزنامه ها مملو از حکايات تکان دهنده د رمورد چگونگي نفوذ فرهنگ استعمال مواد مخدر به ويژه در نواحي فقير شهري است اين مقالات نشان مي دهند که چگونه کودکان در سنين بسيار پايين با دنياي اين مواد آشنا مي گردند اما با وجود اين چندان مويد تاثير فشار اجتماعي بر کودکان جهت سوء مصرف مواد يا وابستگي به آنها نيستند و بيشتر بر ساير عوامل اشاره دارند .
8-3- نظريه هاي رفتاري
بعضي از نظريه هاي سوء مصرف مواد مخدر بر رفتار مواد طلبانه افراد تاکيد کرده اند تا علائم جسمي وابستگي به بيان ديگر در مدل رفتاري نمي توان بر وجود علائم ترک يا تحمل متکي بود چراکه سوء مصرف بسياري از مواد با پيدايش وابستگي فيزيولوژيکي همراه نيست .
بعضي از پژوهشگران در پي يافتن آن بوده اند که کدام اصول رفتاري عمده در ايجاد رفتار مواد طلبانه موثرند و يافته هاي آنان نشان داده است که زمينه هاي تقويت مثبت و اثرات نامطلوب بعضي از مواد در درجه اول اهميت قرار دارند به طوري که در بيشتر موارد سوء مصرف با تجربه مثبت پس از نخستين بار مصرف که به عنوان يک تقويت کننده براي رفتار مواد طلبانه عمل مي کند تداوم مي يابد .
البته بسياري از مواد نيز با اثرات نامطلوب همراه هستند که در اين صورت در جهت کاهش رفتار مواد طلبانه عمل مي کنند.
همچنين شخص بايد قادر به تفکيک ماده سوء مصرف با ساير مواد باشد و تقريبا تمام رفتارهاي مواد طلبانه او با نشانه هاي ديگري که ممکن است باتجربه مصرف دارو همراه گردند. رابطه دارند
8-4 – نظريه هاي ژنتيک
قرائن محکم به دست آمده از مطالعه فرزند خوانده ها و دوقلوهايي که جدا از هم بزرگ شده اند حاکي از آن است که در علت سوء مصرف الکل يک جزء ژنتيک وجود دارد امادر ساير انواع سوء مصرف مواد يا وابستگي به مواد وجود يک الگوي ژنتيک چندان قطعيت ندارد با وجود اين در بعضي از مطالعات يک پايه ژنتيک براي وابستگي و سوء مصرف مواد غيرالکلي يافت شده است محققين به تازگي از روش يکي مورفسيم طولي قطعات عدود شده در مورد سوء مصرف و وابستگي مواد استفاده کرده اند و گزارش هاي معدودي از روابط (rfi,p) منتشر شده شده است. (پور افکاري، 1378، جلد دوم).
8-5- نظريه هاي فور وشيميايي
امروزه پژوهش گران براي اکثر مواد سوء مصرف -به استثناي الکل- نوعي ناقل هاي عصبي يا گيرنده هاي ناقل عصبي که مواد بر آنها موثراند، شناسايي کرده اند .
به عنوان مثال ترکيبات ترياک برگيرنده هاي ترياک اثر مي کنند. بنابراين در کسي که فعاليت افيوني درون زا کم است (سطح اندورفين ها ) پايين يا فعاليت آنتاگونيستي افيوني درون زا خيلي بالاست ) خطر ابتلا به وابستگي به ترکيبات ترياک بيشتر مي باشد اما بعضي از پژوهشگران اين نوع فرضيه را nv مطالعات خود تضعيف مي کنند حتي در کسي که کارکرد گيرنده درون زا در او کاملا طبيعي و غلظت ناقل هاي عصبي بهنجار است.
از سوي ديگر مصرف طولاني يک ماده مورد سوء مصرف ممکن است سيستم هاي گيرنده را در مغز تعديل نمايد به طوري که مغز براي حفظ تعادل خود حضورماده برون زا طلب مي کند چنين فرايندي در سطح گيرنده مرکزي مي باشد . با اين وصف، اثبات تعديل ميزان آزاد شدن ناقل عصبي و عمل گيرنده هاي ناقل عصبي دشوار است و پژوهش هاي جديد بر تاثير مواد بر سيستم پيام برنده دوم و تنظيم ژن متمرکز مي باشد. ( در اين قسمت طرح صفحه 13 بايد درج گردد.)
6- 8- ديدگاه سنخ شناسي
به نظر طرفداران اين ديدگاه از پيش نمي توان عامل يا عواملي را علت آسيب هاي اجتماعي به شمار آورد بلکه آسيب هاي اجتماعي - و از جمله اعتياد- در خصوص تيپ هاي معين افراد و سنخ شناسي آسيب ها قابل بحث و بررسي است به بيان ديگر هر آسيب اجتماعي در زمينه گونه هاي مختلف انساني داراي عامل تعيين کننده متفاوت مي باشد. (برژره، 1368)
پيشگيري از اعتياد
9-1 پيشيگري از اعتياد در جهان
مهم ترين استراتژي هاي پيشگيري از اعتياد در سطح جهان به شرح زير است :
1- آگاه سازي افراد در مورد خطرات و مضرات مواد مخدر.
2- افزايش مهارتهاي زندگي مانند مهارت تصميم گيري، حل مسئله و ارتباطات اجتماعي.
3- تقويت فعاليت هاي جايگزين به جاي مواد مخدر براي ارضاي نيازهاي رواني و اجتماعي نوجوانان و جوانان.
4- مشاوره و مداخله در بحران هاي مختلف در طول زندگي.
5- ارتقاي سطح بينش فرهنگي و مذهبي.
6- تقويت قوانين و مقررات مبارزه با مواد مخدر.
7- درمان معتادان براي جلويگري از افزايش اعتياد در سطح جامعه
بديهي است که استراتژيهاي فوق در قالب فعاليت هاي زير قرار مي گيرند :
1- فعاليتهاي متمرکز بر فرد
2- فعاليت هاي متمرکز بر آموزش وآگاه سازي والدين .
3- فعاليت هاي متمرکز بر معلمان و مدرسه.
4- فعاليت هاي پيشگيري با استفاده از رسانه ها.
5- فعاليت پيشگيري با استفاده از شبکه مراقبتهاي بهداشتي اوليه .
6- وضع و اجراي قوانين و مقررات لازم .
9-2- روش هاي پيشگيري از اعتياد
مهمترين روش هاي پيشگيري از اعتياد ( توسط خانواده ، مدرسه ، رسانه ، دستگاه هاي مسئول بهداشت و . . ) را مي توان در قالب محورهاي زير خلاصه کرد:
1- تاثير بر ارزش ها و نگرشها : تغيير نگرش هاي مثبت وتثبيت نگرش هاي منفي نسبت به مصرف مواد مخدر
2- آموزش مهارت هاي اجتماعي و تطابق با استرس ها :
مهارت هاي اجتماعي به معناي توانايي انطباق کافي در روابط بين فردي است از اين رو با افزايش مهارت هاي اجتماعي مي توان فرد را به پيش بيني عواقب رفتار خود و ديگران هدايت کرد اين توانايي موجب تنظيم رفتار فرد و دروني کردن تشويق ها و تنبيه ها و در نتيجه تغيير رفتاري او مي شود مطالعات نيز ثابت کرده که آموزش مهارت هاي اجتماعي منجر به کاهش سوء مصرف مواد مخدر ودر نتيجه افت پرخاشگري، انزوا ، و فرار از مدرسه وخانه مي شود و سرقت را هم کاهش مي دهد. بدين ترتيب مهمترين مهارت هاي اجتماعي عبارت اند از :
الف) مهارتهاي ارتباطي.
ب) توانايي اظهار نظر.
ج) توانايي مخالفت و رد کردن.
3- شناسايي افراد در معرض خطر و انجام اقدامات لازم : ضروري است که کساني را که با ارزش ها و ساختارهاي اجتماعي ( خانواده ، مدرسه ، مذهب )پيوندي ندارند شناسايي و مورد توجه قرار داد. همچنين به افراد درگير با استرس هاي گوناگون از قبيل مرگ والدين ، بيماري ، بلاياي طبيعي ، مهاجرت ، اخراج از مدرسه ، فرار از خانه ) که معمولا منجر به بروز واکنشهاي حاد رواني مي شوند و مدتي طول مي کشد تا فرد با شرايط جديد سازگار گردد در مورد عدم استفاده از مواد مخدر جهت کاهش درد و زجر هشدار داده شود .
4- ارضاي نياز هاي اجتماعي و رواني نوجوانان.
5- آموزش مقاومت در مقابل فشارهاي دوستان.
6- الگو بخشي و آموزش از طريق همسالان.
7- فعاليت هاي پيشگيري متمرکز بر آموزش و آگاه سازي والدين.
8- آموزش اطلاعات لازم در مورد مواد مخدر.
9- افزايش مهارت لازم براي تحکيم پيوند هاي خانوادگي.
10- وضع مقررات واضح در خانواده.
11- آموزش الگوي خوب بودن.
12- تشويق فعاليت هاي سالم و خلاق.
13- ترغيب تشکيلات والدين.
14- اجراي فعاليت هاي پيشگيري از طريق مدرسه و معلمان.
15- فعاليت هاي پيشگيري با استفاده از امکانات رسانه ها : تلويزيون ، راديو، روزنامه ، مجلات و پوستر.
16- اجراي فعاليت هاي پيشگيري از طريق محل هاي کار و مکان هاي تجمع مانند سربازخانه ها ، کارخانه و دانشگاه ها.
17- فعاليت هاي پيشگيري با استفاده از شبکه مراقبت هاي بهداشتي.
18- وضع و اجراي قوانين و مقررات لازم ( اداره کل مطالعات و پژوهش هاي مبارزه با مواد مخدر، 1377).
منابع :
اداره کل مطالعات و پژوهش هاي مبارزه با مواد مخدر (1377) اعتياد جنگل را بيابان مي کند
اداره پيشگيري سازمان بهزيستي استان سيستان و بلوچستان (1371) اعتياد و پيامد هاي آن
اداره مبارزه با مواد مخدر ( 1369 ) علل گرايش به اعتياد
برژره ژان (1368) اعتياد و شخصيت
پورافکاري، نصرت اله (1378) به نقل از کاپلان و سادوک ، خلاصه روانپزشکي علوم رفتاري ، روانپزشکي باليني
پيران ،پرويز (1368) بررسي اعتياد و باز پروري معتادان ، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
دادگران ، محمود (1361)، علل اعتياد به مواد مخدر در ايران، سازمان صدا و سيما
رحيمي ، موقر ، آفرين و همکاران (1376) راهنماي پيشگيري و درمان اعتياد .
معاونت امور فرهنگي و پيشگيري سازمان بهزيستي کشور
ستوده ، هدايت (1373) مقدمه اي بر آسيب شناسي اجتماعي
سراب (1378) ماهنامه علمي فرهنگي اجتماعي شماره 9
معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي (1376) گزارش هايي در مورد وضعيت اعتياد در استان کهگيلويه و بوير احمد .
منبع: http://www.pezeshk.us/خ