تفاوت هاي زن و مرد از نظر ادراک
در قسمت قبل به تصورات جامعه در مورد تفاوت هاي زن و مرد پرداختيم . اينک در ادامه مي خوانيم ...
زماني که دستگاه هاي ادراک را بررسي مي کنيم به تفاوت هاي بين دو جنس بر مي خوريم. از لحاظ مقايسه ادراک شنوايي، خانم ها چنان توان بالايي در
ادراک شنوايي
دارند که از هر صد محرک صوتي تقريباً تمامي آنها را مي شنوند. در اين زمينه تحقيقي در يک سالن بزرگ ارکستر صورت گرفت که در حدود دويست و پنجاه نفر سازهاي مختلف مي نواختند و خانم ها صداي اکثر آنها را تشخيص دادند ؛ در حالي که آقاياني که رهبر ارکستر بودند صداهاي تعدادي از سازها را نمي شنيدند. اين نشنيدن آقايان به علت ضعف دستگاه شنوايي نيست بلکه بدين علت است که انسان در مغز يک پالايه يا صافي دارد که تمام صداها از آن صافي رد مي شود و صداي مطبوع از آن پالايه عبور مي کند و ما آن را مي شنويم، گويا اين پالايه در مغز خانم ها به خوبي کار نمي کند از اين رو خانم ها تقريباً تمام صداها را مي شنوند و آقايان تنها صداهاي انتخاب شده را مي شنوند.
شنيدن زياد انسان را خسته مي کند، به خاطر همين مي گويند زن موجودي است عصبي، زيرا همه صداها و محرکه هاي صوتي را مي شنود و در بسياري از مواقع توان پاسخگويي به همه آنها را ندارد . آقايان کمتر مي شنوند لذا کمتر انرژي مصرف مي کنند ، پس کمتر خسته مي شوند.
نکته ديگر
قدرت بينايي
زنهاست که همانند قدرت شنوايي ، از مردها بيشتر است و اين امر به خاطر اين است که زنان ادراک جزيي دارند و مردها ادراک کلي .خانم ها تمام جزييات را مي بينند و آقايان فقط کليات را مي بينند. از اين لحاظ سرعت ادراک در زن ها بيشتر است. منظور از سرعت درک اين است که فرد با سرعت و دقت متوجه جزييات امري شود و سپس توجه خويش را معطوف به مرحله ديگري از درک کند . آزمون هاي اين توانايي زماني بوده، و شخص بايد در فاصله زماني خاصي دو رشته عدد و يا حرف را با يکديگر مقايسه کرده و به جواب هاي مورد نظر برسد . براساس روي کرد «فرا تحليلي» کارايي زنان بيشتر از مردان بوده و مقدار 32/- = D است اين ميزان نشانگر تفاوت جزيي تا متوسط است.
در تحقيق ديگري هزار نفر زن و مرد را وارد يک سالن کردند که سن تمام اين افراد نزديک به هم بود و سواد و فرهنگ آنها نيز مشابه بود. از آنها خواسته شد هر آن چه در سالن مي بينند بنويسند . سپس اطلاعات به دست آمده را مقايسه کردند. نتيجه به دست آمده بسيار جالب بود : خانم ها چندين صفحه نوشته بودند و آقايان فقط چند خط از طرف ديگر مردها در چهره شناسي و بازشناسي چهره ها از زن ها موفق ترند . مي توان گفت زن ها در تشخيص رنگ ها و ادراک اندازه ها برتري قابل ملاحظه اي نسبت به مردها دارند.
امروزه جاي ترديد باقي نمانده است که کور رنگي جنبه ارثي دارد و از صفات وابسته به جنس است، زيرا تعداد مردان کور رنگ شانزده برابر تعداد زنان کور رنگ است . حتي اگر افراد کور رنگ را کنار بگذاريم باز هم برتري زن ها بر مردها از نظر ادراک رنگ به راحتي تأييد مي شود. براي مثال زن ها بين رنگ صورتي تا بنفش طيف گسترده اي از رنگ ها از قبيل صورتي ، سرخابي، ياسي ، بادمجاني، پوست پيازي و نهايتاً بنفش را شناسايي مي کنند و اختلاف بسيار ظريف رنگ ها را بهتر درک مي کنند، در صورتي که اين تنوع رنگ با جزييات در مردها نيست.
در زمينه احساس و ادارک بويايي
نيز نتيجه به نفع خانمه است، و اين قدرت بويايي در زنان زن باردار قوي تر از افراد عادي است و يکي از دلايل ويار خانم ها نيز قدرت بويايي قوي آنهاست . علت اين امر آن است که حس بويايي به ميزان استروژن بستگي دارد و استروژن در اين دوران افزايش مي يابد . اصلاً قدرت بويايي ، سنگ بناي رابطه احساسي بين مادر و کودک است . در تحقيقي چشم هاي تعدادي از مادران را بستند و سپس آنها را تک تک در مقابل عده اي نوزاد قرار دادند و مادران از طريق حس بويايي نوزاد خود را تشخيص دادند.
از لحاظ قدرت چشايي
زنان از قدرت بالايي نسبت به مردان برخوردارند. گاهي اوقات زنان شکايت مي کنند که شوهرانشان در اوايل ازدواج از کيفيت غذاي پخته شده توسط آنها تعريف مي کنند ولي بعداً بي تفاوت مي شوند. اين امر مربوط به چشايي ضعيف مردان است.
از نظرحساسيت نسبت به درد
، بعضي از تحقيقات نشان مي دهد آستانه درد زن ها پائين است . قدرت تحملشان هم کم است يعني با کمترين ضربه ، احساس درد مي کنند . در مقابل ، آستانه درد مردها بسيار بالاست و قدرت تحملشان نيز بيشتر است و شايد يکي از علل آن ضعف نيروي ماهيچه اي در زن باشد. البته بعضي از يافته ها نيز عکس مطالب فوق را نشان مي دهد.
از تحقيقات فوق چنين استنباط مي شود که به طور کلي قدرت ادراک در زن ها بالاتر از مردهاست.
يکي ديگر از جنبه هاي شناختي،تفکر است.
از يک ديدگاه ، تفکر را به چند مرحله تقسيم بندي کرده اند:
تفکر ابتدايي
که ويژه کودکان است . گفته شده است به طور کلي دختران کوچک بيشتر از پسران کوچک مي انديشند، حرف زدن و خواب ديدن علامتي از تفکر ابتدايي است . در بسياري از مواقع خانم ها خواب هاي طولاني مي بينند.
تفکر انتزاعي
انتزاعي کردن به معناي بيرون کشيدن است. اين نوع تفکر بدين معناست که شما قادر باشيد معناي صحيح را از يک موقعيت استنتاج کنيد. اين تفکر يک پيشرفت و گسترش هميشگي دارد.خانم ها در تفکر انتزاعي جزيي گرا هستند و آقايان کلي گرا. به همين خاطر حرف زدن با خانم ها مشکل است. رابطه و مباحثه با ايشان سخت است. يک خانم تا مباحثه را به مجادله نکشاند، از پا نمي نشيند؛ ولي آقايان در مباحثه و مجادله به سرعت موضوع را ختم مي کنند.
گاهي وقت ها مشکلات خانواده ها بر سر همين ادراک کلي و جزيي است. خانم ها وقايع را با جزييات کامل و به صورت نمايشي تعريف مي کنند ولي آقايان کليات را مطرح مي نمايند. به همين خاطر اگر براي مثال آقايي به تنهايي در يک مهماني شرکت کند وقتي برمي گردد خانم دايماً از کيفيت مهماني، تعداد افراد و وقايعي که گذشته است سؤال مي کند، اما آقا به خاطر ادارک کلي توضيح زيادي ندارد که بدهد؛ دايم مي گويد خوب بود، بد نبود ولي باز هم خانم سؤال مي کند. در اين شرايط آقايي که از روان شناسي و نوع ادراک زن ها اطلاعي ندارد، عصباني مي شود و فکر مي کند خانم مي خواهد استيضاحش کند و خانمي هم که از نوع ادراک مردها بي اطلاع باشد، مي پندارد همسرش مي خواهد چيزي را از او پنهان نمايد.
از جمله اشکالات يک تفکر انتزاعي گسترده اين است که خانم ها عصباني هستند و مردها که اين گستردگي تفکر انتزاعي را ندارند آرام اند.
نوع ديگر تفکر،
تفکر حل مسأله
اي است که از طريق آن مي توانيم براساس معلومات به دسته اي از مجهولات پي ببريم. در اين نوع تفکر مردها از زن ها جلوترند. مردها براي حل کردن يک مسئله زمان کمتري مي طلبند. کيفيت سرعت در حل مسايل در مردها بهتر است. تفکر حل مسأله اي در زن ها تحت تأثير تفکر انتزاعي آنها به کندي پيش مي رود. حافظه زنان مانند بايگاني، پرونده هاي قطور دارد و بسيار گسترده است ، به همين خاطر دير به جواب مي رسند. جزيي نگريستن در زن ها و توجه و حساسيت بيش از حد به مسايل جزيي ، آنها را از پرداختن به مسايل مهم و با ارزش باز مي دارد.
درتفکر فيلسوفانه
که عالي ترين نوع تفکر است، تفکري که به متافيزيک و به جهان ماوراء طبيعت مي پردازد مردها جلوترند، حقيقت اين است که زن فيلسوف در دنيا نادر است. يک زن در طول عمر خود، وقتش را چنان صرف امور ناچيز و يا کارهاي مختلفي که به وي محول کرده اند مي کند که فرصت تفکر فيلسوفانه پيدا نمي کند.
از لحاظ هوش
- هوش مکانيکي پسران بهتر از دختران است . در فهم مطالب نيز پسران راحت تر از دختران مطالب را مي فهمند. از طرفي پژوهش هاي انجام شده در زمينه توانايي فضايي حاکي است که سه نوع توانايي فضايي وجود دارد و هر کدام در ميان دو جنس تفاوت هاي محسوسي دارد.
يکي از توانايي ها،
توانمندي تجسم فضايي
است. در اين آزمايش شخص بايد شي ء پنهان شده در ميان اشکال پيچيده را پيدا کند. نمره اختلاف دو جنس در اين بررسي 3/0 - = D است . اين ميزان گرچه اندک مي باشد با اين وجود نشان دهنده برتري جنس مذکر است . دومين نوع توانايي فضايي، درک فضايي است. در اين آزمون شخص بايد در برابر اطلاعات گمراه کننده خط عمودي و يا خط افقي را تشخيص دهد. در اين آزمون نيز مردان موفق تر از زنان بوده اند و ميزان 44/0 =D بود. سومين نوع آزمون چرخش ذهني است. در اين آزمون ، فرد مورد آزمايش بايد شيئي را در ذهن خويش گردانده تا به جواب درست برسد در اين آزمون تفاوت دو جنس کاملاً چشمگير و مقدار اختلاف دو جنس ، مساوي با 73/0 بود.بعضي از مشاغل هم چون مهندسي به توانايي فضايي نوع سوم ( چرخش ذهني) نيازمندند.
توانايي رياضيات
. در ميان تفاوت هاي شناختي مرد و زن، توانايي دريافت رياضيات بيشترين توجه انديشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش ها در بعضي از موارد همانندي و در مواردي ديگر ، ناهمانندي را نشان مي دهد. براساس بررسي هاي «مک کوبي» و «جاکلين» ، پسران و دختران تا پايان دوره کودکي از نظر توانايي دريافت رياضيات همانند يکديگرند. از آغاز 12 سالگي پسران در مقايسه با دختران نمره هاي بالاتري از درس رياضي مي گيرند. اما تفاوت هاي پايدار و معني دار آنها در حدود 15 سالگي آشکار مي شود. پژوهشگران علت اين امر را چنين مي پندارند که پسران در مقايسه با دختران، بيشتر به بازي هاي رياضي و فضايي مي پردازند و اين خود انگيزه آنان را براي يادگيري بهتر و بيشتر افزايش مي دهد.
بينش و بصيرت نسبت به خود
خانم ها از وضعيت ظاهري و از حالات رواني و دروني خود از آقايان آگاهترند، و به خاطر همين برتري با کوچکترين نشانه بيماري به پزشک مراجعه مي کنند، تعداد مراجعين زن به پزشک بيشتر از مردان است، اما آقايان گاهي چنان از جسم و روان خود بي خبر مي شوند که گاهي جان خود را از دست مي دهند و پس از مرگ مشخص مي شود که به بيماري هاي مزمن مبتلا بوده اند. آقايان بيش از خانم ها به روان خود تسلط دارند و به خاطر همين توان سازگاري و انطباق بيشتري نيز دارند.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به شيوه هاي ارتباطي زن و مرد مي پردازيم.
منبع: مقدمه اي بر روان شناسي ازدواج/خ