|
روانشناسي خانواده
-(1 Body)
|
روانشناسي خانواده
Visitor
571
Category:
دنياي فن آوري
حضرت امام زين العابدين عليه السلام، ضمن بيان گوشهاي از زحمات طاقت فرساي مادر در مسير در مسير رشد و تربيت فرزند، ميفرمايند: هرگز کسي را به تنهايي ياراي سپاس و تقدير از مادر نيست، مگر اينکه از خداوند مدد جويد و از او توفيق انجام دادن اين وظيفه را بطلبد. در باره اين سوال که آيا اشتغال مادران در خارج از خانه سازنده است يا زيان آور، جواب قطعي و روشني نميتوان داد. ميزان تأثير اشتغال مادران شاغل بر فرزندان رابطه نزديکي با ويژگي ها، نگرشهاي اجتماعي، شرايط موجود در خانه و اجتماع، جنس و سن کودک، و نيز علت اشتغال مادر دارد. در مجموع ميتوان گفت اشتغال تمام وقت مادران، به طور قطع تأثيرات نا مطلوبي در رشد کودک به ويژه رشد عاطفي او برجاي ميگذارد. خانه داري مادران نيز هنگامي ميتواند روش تضمين شدهاي براي تربيت سالم و شايسته کودک به حساب آيد که مادران در محيط خانه رابطه خويش را با کودک حفظ کنند و نسبت به امور تربيتي آنها اهتمام ورزند. اينکه برخي از روايات بافندگي را به عنوان بهترين شغل و سرگرمي براي زنان معرفي کرده اند، شايد به اين دليل باشد که بافندگي شغل آرام و کم دردسر و متناسب با روحيه زندگي است و معمولاً انجام دادن آن در محيط خانه و در کنار فرزندان ميسر است. خواهر و برادر بعد از والدين در شخصيت و رفتارهاي اجتماعي يکديگر بيشترين تأثير را دارند، بخصوص اگر در سنين 2 تا 10 سالگي باشند. در روابط خواهر و برادر احتمال يادگيري کودک از الگوهاي رفتاري چون وفاداري، حمايت، اختلاف، تسلط جويي و رقابت زياد است. در روايات اسلامي در مواردي خواهران و برادران عامل زداينده غم و اندوه يکديگر دانسته شده و در مواردي، هنگام اندوه و بلا، ياور و پشتيبان هم و به هنگام خوشي و آسايش، زينت يکديگر معرفي شده اند. قابل ذکر است که در بيشتر موارد برادر نسبت به برادر و خواهر نسبت به خواهر روابط دوستانه تري دارد تا برادر نسبت به خواهر و يا بعکس. ترتيب تولد: فرزند نيز از عواملي است که در روند رشد اجتماعي کودک تأثير ميگذارد. به عنوان مثال، کودک اول خانواده، مزايا و نيز کمبودهايي دارد که در کودکان بعدي مشاهده نميشود. در مجموع، فرزندان بعدي از مهارتهاي اجتماعي و رفتارهاي دوستانه بيشتري برخوردارند و بنابراين محبوبيت زيادتري را در ميان همسالان خود کسب ميکنند و علاوه بر ارتباط با والدين، با برادران و خواهران خود نيز ارتباط مثبت دارند و بهتر ميتوانند آنها را معلم و راهنماي خويش قرار داده، از آنها تقليد کنند. فاصله سني فرزندان نيز از نکات حايز اهميت است . بر اساس مطالعاتي که توسط زاژونک و مارکوس انجام پذيرفت، وقتي فاصله سني کودکان بين يک تا دو سال باشد، بهره هوشي آنها کمتر از مواردي خواهد بود که فاصله سني آنها چهار يا پنج سال است.ييش غالباً از فرزند ارشد انتظار ميرود مسئوليت خواهر و برادر کوچکتر را که جانشين او شده است بپذيرد و خويشتن دار باشد. قدرتمندي و زور گويي فرزند ارشد براي فرزندان کوچکتر قابل قبول است و آنها اين قدرتمندي را ميپذيرند؛ زيرا در بيشتر اوقات به حال آنان مفيد است. رفتارهاي متقابل معمولاً از جانب خواهر و برادر بزرگتر نسبت به کوچکترها يا مشاهده نميشود و يا بسيار کم است. به علاوه آنان نسبت به فعاليتهاي کوچکترها علاقه چنداني نشان نميدهند، مگر اينکه به کار خودشان مربوط شود. با افزايش تعداد اعضاي خانواده فرصت ارتباط والدين با کودک به ميزان زيادي تقليل مييابد و نگرش والدين در مورد پرورش کودک و شرايطي که کودک در آن پرورش مييابد، تغيير ميکند . همچنين مشکلات اقتصادي ناشي از زيادي جمعيت براي برخي از خانوادهها باعث ميشود که فشار رواني در درون خانواده بروز کند و آثار سويي بر فرزندان بگذارد. فرزند يگانه به سبب ارتباط مستقيم و نزديک با والدين رشد ذهني خوبي دارد و چه بسا همچون فرزند اول به پيشرفتهاي شايان توجهي نائل شود . اگر والدين فرصت لازم را براي معاشرت با همسالان و ديگران به فرزند يگانه خود ندهند و نيز توجه و اضطراب بيش از حد به فرزندشان داشته باشند، باعث خواهند شد که زمينه ناهنجاريهايي در رشد اجتماعي و شخصيتي فرزند يگانه به وجود آيد. نقش الگوهاي تربيتي در رشد کودکان: بامريند خانواده را به سه نوع کلي دسته بندي کرده است: 1) والدين (خانواده) سهل گير: از ويژگيهاي خانواده سهل گير بي توجهي به آموزش رفتارهاي اجتماعي است. گرچه کودکان خانوادههاي سهل گير داراي استقلال فکري و عملي هستند، به سبب هرج و مرج، نوعي تزلزل روحي در اينگونه خانوادهها به چشم ميخورد؛ زيرا هر کس به منافع خود توجه دارد نه به منافع عمومي خانواده، و همين تزلزل باعث بي بند و باري کودکان شده، باعث ميشود آنان نسبت به زندگي احساس مسئوليت نکنند . يکي از اساسيترين مباني رفتار انساني از نظر دين مقدس اسلام، برقراري اعتدال در برنامههاي زندگي است. امام باقر (ع) فرموده اند: «بدترين پدران کساني هستند که در نيکي کردن به فرزند زياده روي کنند». بنابراين اگر سهل گيري نوعي انحراف تربيتي است و در آينده کودک آثار رواني منفي خواهد داشت . 2 ) والدين (خانواده) سختگير: در خانوادههاي مستبد بر قدرت والدين بيش از اندازه تأکيد ميشود. فرد مستبد که غالباً پدر است، تصميم گيرنده و تعيين کننده وظايف ديگر اعضاي خانواده است. فرزندان اينگونه خانوادهها کمتر به خود متکي بوده، خلاقيت کمي دارند و از اينکه بخواهند در چنين محيطي ادعاي حق کنند هراس دارند. تربيت والدين مستبد و سختگير، در پسران نتايج منفي دراز مدت بيشتري برجاي ميگذارد تا در دختران. حضرت علي (ع) فرموده اند : «آداب و رسوم خود را بر فرزندان به زور تحميل نکنيد؛ چرا که آنها براي زماني غير زمان شما خلق شده اند». 3) والدين (خانواده) مقتدر: اينگونه خانوادهها کودک را به شيوهاي که در نظر او اطمينان بخش و قاطع است آزاد ميگذارند و فرزند به استقلال و آزادي فکري تشويق ميشود، در حالي که نوعي محدوديت و کنترل از طرف والدين بر او اعمال ميشود. از ويژگيهاي اين خانواده، انضباط توأم با رفتار خود مختارانه است. خلاصهاي از اساس کار اين خانواده چنين است: 1- همه افراد خانواده قابل احترامند؛ 2- اعضاي خانواده صلاحيت اظهار نظر درباره مسائل و مشکلات مربوط به خود را دارند؛ 3 - همه افراد خانواده در تصميماتي که در باره آنها اتخاذ ميشود و يا کاري که به آنها مربوط است حق دخالت دارند و در تصميم گيريها عاقلانه انجام وظيفه ميکنند؛ 4- نوعي روش عقلايي در کليه شئون زندگي اين خانواده ديده ميشود؛ 5- اساس اين نوع زندگي بر همکاري و همياري است. اين الگو نزديکترين الگو و روش تربيتي به دستورات تربيتي اسلام است . منبع: سايت افلاطون /س
|
|
|