جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
فاشيسم زيربناي « بهائيت»
-(5 Body) 
فاشيسم زيربناي « بهائيت»
Visitor 683
Category: دنياي فن آوري
فرانچسکو فيچيکيا که قبلاً خود بهايي بوده، بر اين باور است که عقايد سياسي افراطي رهبريت تشکيلات جهاني بهاييت، برانگيخته از گرايش‌هاي فاشيستي است. اعضاي تشکيلات در برابر هرگونه تفکر انتقادي، نوآوري‌، آزادي بيان، انتقاد از مقررات سخت و سانسور با طرد فوري از سوي تشکيلات روبه‌رو مي‌شوند.
فرانچسکو فيچيکيا متولد سال 1946، در سال 1971به عضويت محفل بهائي سوئيس درآمد. از نوامبر سال 1973 در زوريخ به عنوان مددکار اجتماعي استخدام شد و پس از مطالعه کتاب «هرمان زيمر» در آگوست سال 1974 نظرات تشکيلات بهائيت را مورد انتقاد قرار داد و به پيروي از نظريه زيمر الواح، وصاياي عبدالبها را که همراه کتاب اقدس بهاءالله در نزد بهائيان منشور نظم اداري تشکيلات بهائيت به شمار مي‌رود، جعلي دانست و مؤسسه ولايت امرالله را که در الواح وصايا تعيين شده، غاصب خوانده و معتقد است که آن توسط شوقي افندي غصب شده است.
فيچيکيا پس از مکاتبه با مرکز جهاني بهائيت در حيفا و بحث و گفت‌وگوهاي بسيار با نمايندگان انتصابي تشکيلات بهائي، سرانجام در اواخر نوامبر سال 1974 انصراف خود را از عضويت در تشکيلات بهائيت اعلام کرد و پس از مدت کوتاهي، تشکيلات بهائيت طرد روحاني او را اعلام کرد.
در اوايل سال 1975، فيچيکيا با ارسال مطلبي با عنوان «نامه يک خواننده» به روزنامه زوريخي der zurcher obelander در يازدهم فوريه سال 1975، انتقادات خود را به تشکيلات بهائيت در سطحي گسترده مطرح کرد. پس از مدت کوتاهي در ماه اوت سال 1975 مقاله خود را با نام بهايي‌گري ـ يک آينده نا معلوم براي دين آينده Der Bahaismus - Ungewisse Zukunft der Zukunfts Religion در نشريه ادواري دفتر مرکزي کليساي پروتستان موسوم به Materialdienst 15\16 شماره 38 (1975) منتشر کرد. و اين مقاله مقدمه اي شد براي انتشار کتابش در سال 1981 تحت عنوان «آيا بهائيت دين جهاني در آينده است؟» پژوهشي نقادانه در تعاليم، تاريخ و تشکيلات آنDer Bahaismus -Religion der Zukunft? Geschichte ,leher und organization in kritischer Anfrage (Bahaism - Religion of the Future? History ,Doctotrine and organization: A critical Inquiry).
اين کتاب توسط دفتر مرکزي کليساي پروتستان آلمان مختص مسائل عقيدتي: Evangelische zentralstelle fur welTanschauungsfragen ) centeral office of the protestant church for ouestions of ideology) منتشر شد.
کتاب فيچيکيا از ساختار سيستماتيک، ارجاعات، يادداشت‌هاي متعدد، نقل قول‌هايي از آثار علمي، منابع مطالعاتي و منابع اصلي بهائي برخوردار است. اين کتاب از اصطلاحات عربي و يونان باستان و نيز اصطلاحات اصلي فارسي و عربي استفاده کرده و همچنين يک جدول نمايش تلفظ کلمات عربي و فهرستي از مراجع را عرضه کرده است.
اين کتاب مورد اقبال محققاني همچون «ميشل ميلدن برگر Micheal Mildenberger»، «جوزف هنينگر Joseph Henninger»، «هانس يوآخيم کليمکات Hans Joachim Klimkeit»، «اولاف شومان Olaf Schumann»، «هانس والد نفلس Hans Waldenfels»، «گونتر لانتسکووسکي Gunter Lanczkowski» و «کريستين کانوير Christian Cannuyer» قرار گرفت.
تشکيلات بهائيت پس از پانزده سال از تاريخ انتشار کتاب فيچيکيا، ردّيه‌‌اي تحت عنوان Der information als method توسط سه تن از محققان بهائي به نام‌هاي اودوشفر، اولريخ گولمر و نيکولا توفيق به زبان آلماني در سال 1995 منتشر کرد. اين ردّيه در سال 2000 به انگليسي توسط ژرالدين شاکلت با عنوان Making the crooked straight ترجمه و منتشر شد و از ترجمه انگليسي آن به پيشنهاد تشکيلات بهائيت ايران در سال 1379 تحت عنوان «راست را ک‍ژ انگاشته‌اند» به فارسي ترجمه شد.
ازنظر اولريخ گولمر نظرات فيچيکيا تأثير بسياري بر افکار عمومي در کشورهاي آلماني زبان گذاشته و به حيثيت تشکيلات بهائيت لطمه وارد کرده است. وي اعتراف مي‌کند که کتاب فيچيکيا در بي‌آبرو کردن بهائيت موفق بوده است. وي همچنين بيان مي‌کند که کتاب فيچيکيا، بي‌شک مدت‌ها در اين زمينه تاثيرگذار خواهد بود.
اودو شفر نيز اظهار مي‌کند بي‌ترديد اين کتاب رايجترين و وسيع‌الانتشارترين کتاب درباره بهائيت در ممالک آلماني زبان است.
نظري اجمالي بر محتواي کتاب:
فيچيکيا در تبيين ساختار تشکيلات جهاني بهائيت بيان مي‌کند که اين تشکيلات کاملاً سخت‌گير و پيچيده است. از نظر او تعاليم و اعتقادات بهائي، صرفاً در خدمت پذيرفتن و اجراي فرامين تشکيلات است. ساختار اين تشکيلات در اطاعت بي‌چون چرا و تأکيد اکيد بر اطاعت و پيروي کوکورانه بنا شده است و در اين تشکيلات هرکس که از اين قاعده اصلي تخطي کند طرد مي‌شود. فيچيکيا در اثر خود، بارها به ماهيت استبدادي و مقاصد و افکار افراطي تشکيلات بهائيت تأکيد مي‌ورزد. او اهداف سياسي تشکيلات جهاني بهائيت را ديکتاتور مآبانه، ضد مردمي و شديداً معارض با آزادي مي‌داند و معتقد است که عقايد سياسي افراطي رهبريت تشکيلات جهاني بهائيت، برانگيخته از گرايش‌هاي فاشيستي است. (1)
فيچيکيا در تبيين اهداف تبليغاتي تعاليم بهايي اشاره مي‌کند که تشکيلات بهائيت در پي آن است که بهائيت را به عنوان نوعي «ابر ديانت» اجتماعي و اخلاقي معرفي کند و اين در حالي است که از ارايه اطلاعات مربوط به احکام و تعاليم بهايي امتناع مي‌شود. وي حتي حضور جامعه بين‌المللي بهائي را در سازمان ملل به منزله يک مؤسسه غير دولتي و ايجاد ارتباط با سازمان‌هاي جهاني را از اهداف تبليغاتي تشکيلات جهاني بهائيت مي‌داند. از نظر فيچيکيا، فعاليت‌هاي ميسيونري و سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده تشکيلات جهاني بهائيت در مقام مقايسه با فعاليت اسلام که بدون سرمايه‌گذاري مالي عمده صورت مي‌گيرد موفقيت‌آميز نبوده است. او معتقد است که امروزه تعاليم بهائي توسط تشکيلات بهائيت به شکل يک کالا درآمده که در همه قاره‌ها توزيع و عرضه مي‌شود. (2)
از نظر فيچيکيا با انتقال مرجعيت عقيدتي به بيت‌العدل ‌اعظم در سال 1963 از آن زمان به بعد تشکيلات بهائيت مانند کليساي کاتوليک به عنصري از قدرت حقوقي و تنها سازمان عقيدتي در جامعه بهائي تبديل شده و فيچيکيا از آن به عنوان «کليسايي کردن جامعه بهائي» ياد مي‌کند و به اعتقاد فيچيکيا در تشکيلات بهائيت اعضاي آن در برابر هرگونه تفکر انتقادي، نوآوري‌هاي فردي، آزادي بيان، انتقاد از مقررات سخت، سانسور و منعِ مطالعه آثار مخالفان با طرد فوري از سوي تشکيلات بهائيت روبه‌رو مي‌شوند. به گونه‌اي که او معتقد است تعاليم بهائي در راستاي اهداف تشکيلات جهاني بهائيت به تعاليم ايدئولوژيک بدل شده که جانشين فکر مستقل است و او با استناد به بندهاي 122 و 125 کتاب اقدس که در آنها آزادي‌هاي اجتماعي ناديده گرفته شده، بهائيت را در تقابل با دمکراسي مي‌داند. همچنين فيچيکيا بر اين باور است از آنجايي که در ساختار تشکيلات جهاني بهائيت اصل تفکيک قوا لحاظ نشده، آن تشکيلات تمرکزگرا و ضد دمکراتيک است. (3)
فيچيکيا به نقد و بررسي اسنادي دو جايگاه مهم بهائيت مي‌پردازد: مؤسسه ولايت امر و بيت العدل اعظم. او معتقد است که از مؤسسه ولايت امر در کتاب اقدس بهاءالله، نامي برده نشده و آنچه در الواح وصاياي عبدالبهاء آورده شده، جعلي است و اين مقام را شوقي افندي غصب کرده است.
و اما درباره بيت‌العدل اعظم مرجع مرکزي جامعه بهائي، فيچيکيا اعتقاد دارد که چنين مرجعي در کتاب اقدس يافت نمي‌شود و بهاءالله تنها به راه‌اندازي بيوت عدل محلي امر کرده است و در واقع، اين مرجع عالي تنها توسط عبدالبهاء در الواح وصايا مطرح شده و به همين خاطر است که سند قانوني تشکيلات جهاني بهائيت الواح وصايا عبدالبهاء است نه کتاب اقدس بهاءالله. (4)
از نظر فيچيکيا کتاب اقدس مجموعه‌اي از قواعد سخت، پيچيده، عجيب و غريب، متعلق به شرق باستان، نامفهوم و به طورکلي مجموعه‌اي از قوانين طاقت‌فرسا است. به نظر او کتاب اقدس به دليل وجود قوانين ضد اخلاق در بخش احکام و حدود، احکام ارث، اختيار دو همسري، ناديده گرفتن آزادي‌هاي اجتماعي، در راستاي اهداف تبليغاتي تشکيلات بهائيت در غرب به طور کامل چاپ نشده است. وي معتقد است حتي عبدالبهاء در فعاليت‌هاي تبليغي خود در اروپا و آمريکا ناچار شد که تعاليم بهاءالله در کتاب اقدس را مکتوم نگه دارد. فيچيکيا بيان مي‌کند به خاطر همين دلايل است که کتاب اقدس ازبهائيان جديد پنهان نگه داشته مي‌شود. وي در تحليل نهائي خود بيان مي‌کند که کتاب اقدس همچون خاري در چشم تشکيلات جهاني بهائيت است. (5)
فيچيکيا تشکيلات بهائيت را به دليل تمايلات افراطي تهديدي براي دولت‌ها مي‌داند. او معتقد است که تشکيلات جهاني بهائيت به پيروي از شوقي افندي، دولت‌ها را به دليل اينکه مانع تحقق حکومت جهاني بهائي هستند صرفاً به عنوان يک «بت» تلقي کرده و در راستاي تشکيل حکومت جهاني، سرنگوني نظم اجتماعي موجود در کشورها اجتناب ناپذير است. بنا به نظريه فيچيکيا، بنابراين نبايد تعجب کرد که فعاليت تشکيلات بهائيت در بسياري از کشورها ممنوع اعلام شده است، زيرا فعاليت آن‌ها در جهت تهديد دولت و همراه با فعاليت‌هاي براندازنده است.
از نظر فيچيکيا، وفاداري ظاهري تشکيلات بهائيت به دولت، پرهيز از دخالت در سياست، لزوم اطاعت از قانون، پرهيز از احزاب سياسي ناشي از فرصت‌طلبي محض است و صرفاً يکسري اقدامات عملي است که تا زماني که جامعه بهائي در مرحله طفوليت است، مراعات مي‌شود تا بتواند در موقعيتي قرار گيرد که قادر به تحقق اهداف اعلان شده‌اش باشد و فيچيکيا آن را چيزي جز پنهان کاري نظام اعتقادي و اختفاي اهداف سياسي تشکيلات بهائيت نمي‌داند و در اين ارتباط است که به کتمان عقيده نخست وزير سابق ايران يعني امير عباس هويدا اشاره مي‌کند و وفاداري و اطاعت از حکومت را که بارها در آثار بهاءالله و عبدالبهاء تأکيد شده، شيوه‌اي مصلحتي مي‌داند. فيچيکيا همچنين اشاره دارد به دولت‌هاي ملي جديد جهان سوم که در مرحله اثبات هويت خود هستند و در مواجهه با تشکيلات بهائيت و تمايل آن تشکيلات به ايجاد يک دولت جهاني متمرکز، باعث شده است که آن دولت‌ها مواضع سياسي تشکيلات بهائيت را به نوعي استقرار استعمار جديد تلقي کنند. (6)
از نظر فيچيکيا تشکيلات جهاني بهائيت، يک قدرت خودکامه است که قصد دارد سرانجام خود را تا سطح يک دولت جهاني بالا بكشد. تشکيلات جهاني بهائيت از نظر او در مسير سلطه مطلقه جهاني است. تشکيلات بهائي براي استقرار يک دولت متحد متمرکزگرا و دولتي جهاني همراه با يک گرايش تئوکراسي در حال تلاش است. تشکيلات بهائيت اين هدف را در پس پرده مدارا، صلح‌طلبي و تمکين به حکومت و قانون مکتوم نگاه داشته‌اند. از نظر فيچيکيا، هرچند بهائيان در تبليغات خود تلاش مي‌کنند که به جهانيان القا کنند که جامعه مشترک‌المنافع فدرال با اهداف تشکيلات جهاني بهائيت منطبق و سازگار است، ولي در حقيقت هدف تشکيلات بهائيت تأسيس نظام فدرال مشترک‌المنافع از دولت‌ها نيست بلکه هدف تشکيل دولت واحد تمرکزگراست. (7)
فيچيکيا درباره بررسي تشکيلات بهائيت در ايران بيان مي‌کند که بهائيان در انقلاب مشروطه ايران نشان دادند که مخالف حکومت جمهوري، آزادي‌هاي مدني و هرگونه نهاد انتخابي از سوي مردم بوده‌اند. آن‌ها حامي سلطنت مطلقه بودند تا جايي که عبدالبهاء از سلطنت‌طلبان حمايت کرد و با آنان از درِ معامله درآمد.
وي بيان مي‌کند که تشکيلات بهائيت در ايران به عنوان حاميان صريح دربار در حکومت پهلوي بسيار منتفع شدند و شاه نيز براي سرکوب و جلوگيري از نفوذ روحانيون شيعه به حمايت از تشکيلات بهائيت روي آورد. وي از نقش اساسي تشکيلات بهائيت در سرنگوني دکتر مصدق در سال 1953 ياد مي‌کند و همينطور نقشي را که اين تشکيلات در روي کار آمدن اميرعباس هويدا به نخست وزيري ايفا کرد.
فيچيکيا بر اين باور است، تشکيلات بهائيت نه تنها در برابر سياست‌هاي فاسد حکومت پهلوي سکوت کردند بلکه پنهاني از اين سياست‌ها حمايت کردند و در خفا با دربار به توطئه نيز پرداختند. فيچيکيا در تحليل خود از وضعيت تشکيلات بهائيت ايران در نظام جمهوري اسلامي ايران، تضاد ميان مقامات دولتي و بهائيان را ناشي از جوهر و ماهيت تشکيلات بهائيت مي‌داند. او از آنجايي که تشکيلات بهائيت ايران را مروج و حامي حکومت سلطنتي ايران مي‌داند، معتقد است که نبايد تعجب کنيم که ما در ايران شاهد خشم ايرانيان با چنين تشکيلاتي باشيم و از نظر او از آنجايي که تشکيلات بهائيت مخالف با مردمي شدن و اصلاح ساختار دولتي ايران بودند و به طور مخفيانه با دربار عليه مردم توطئه مي کردند، براي همين، طبيعي است که اين تشکيلات با خشم فزاينده توده‌هاي مردم ايران روبه‌رو شود. (8)
گفتني است، ترجمه فارسي اين کتاب در دست اقدام است.

پي نوشت

1. فصل سوم «اقامت بهاءالله در عکا»151- 156-181 / فصل پنجم «تعاليم بهائي» 226 / فصل ششم «آداب و مراسم مذهبي در بهائيت»240 / فصل هشتم «عصر آهنين شوقي افندي» 288 / فصل دهم «بهائيت در عصر حاضر» 394-399-405-407-413-422-426-429
2. فصل نهم «نظم اداري بهائي» / 374 فصل دهم 381-409
3. فصل پنجم 234 / فصل هشتم 278-288-300 / فصل نهم 334-337-339-340-367-368 /فصل دهم 379-389-390-417-421-426
4. فصل هشتم 293 / فصل نهم 319-331
5. فصل سوم 149-160 / فصل هفتم «تعاليم اجتماعي و اخلاقي در بهائيت» 251 / فصل هشتم 283-293 / فصل دهم 430
6. فصل ششم / 238فصل دهم 393-398
7. فصل دهم 389-391-414-425
8. فصل هفتم 272-275 / فصل دهم 395

منبع: ايرنا
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image