عرصه بازي فوتبال، نقش عوامل طبيعي و انساني مؤثر در سرنوشت ميدان و وجود قواعد بازي مورد قبول همگان نشان از مديريتي منقي، آزاد نشانه و عدالت خواهانه دارد. مديريتي که در صحنه و پشت صحنه ي ميدان بر همه عوامل مؤثر در بازي يا مسابقه حاکم است از آنجا که اين قواعد از عقل جمعي و يا قراردادهاي اعتباري و اجتماعي بصورتي منطقي و عقلاني سرچشمه مي گيرد، نوعي تقدس و زيبايي خاصي به آن مي بخشد که وقتي بدانها، شور و شوق آرمانها و علايق انساني بازيگران و تماشاچيان را بيفزاييم، حاکي از شور و هيجانهاي مثبت و آرامش بخشي دارد، تا جاديکه حتي قواعد اين بازي مهيج و شورانگيز، زيبايي مسابقات را بيش از برد و باخت تيمهاي رقيب به نمايش مي گذارد و در واقع موفقيت برندگان، حاصل يک بازي عقلاني، اجتماعي، مدبرانه و صميمانه است که هرگز قابل مقايسه با يک بازي معمولي و يا صرفا رقابت طلبانه نخواهد بود.
عوامي که در اين بازي پر شور مي تواند مورد توجه قرار گيرد، عبارت از سه دسته عوامل است:
الف: عوامل طبيعي مثل وضعيت و کيفيت زمين، آب و هوا، نور و ساير عوامل طبيعي.
ب: عوامل انساني درون ميدان مثل سازماندهي تيم و کارآيي بازيکنان، نقش ريتم داوري، محدوديت زماني بازي، وضعيت بازي که آيا مقدماتي يا فينال و يا دوره خواهد بود.
ث: عوامل مديريتي کارآمد خارج از ميدان: نقش مربيان و هدايتگران تيم، روحيه حق طلبانه و پرشور تماشاچيان،مديريت صحيح و عادلانه فدراسيون ها، تيم هاي پزشکي، وضعيت باشگاهها و تمرينهاي بدن سازي که سلامت کافي بدن را براي نقش آفرينان تضمين مي کند، رخت کن و محل استراحت بازيکنان و ساير عوامل ديگر. اينک در مورد نقش هر کدام از عوامل سه گانه فوق الذکر توجه همگان را به نکاتي در خور توجه جلب مي نماييم:
الف- عوامل طبيعي
1/1: مساعد و مساوي بودن نقش زمين براي هر دو تيم که به معناي يک فرصت مساوي است و شبيه صحنه دنياست که مي تواند صحنه ي مطلوبي برابر نقش آفريني انسان و رقابت سالم و مسالمت آميز، مجموعه انسانها براي رسيدن به کمال باشد که براي دست يافتن به اهداف بازي بديد «سارعوا الي مغفرة من ربکم»(1) و «سارعو الي الخيرات»(2) بود. همين زمين پست و بي مقداري که محل عروج انسانهاي خداجوست که الدنيا مهبط اولياء الله و... دنيا محل عروج اولياي خداست.
2/1: شروع بازي در شرايط مساوي آب و هوايي و ساير عوامل طبيعي در برابر با اقتضاي عدالت الهي است، آنچه که خداوند هم براي نقش آفريني همه انسانها در تاريخ و رسيدن به کمال انسانيت فرصت هاي مساوي مهيا کرده است.
3/1: وجود نور کافي براي بازي ضروري است همچنانکه حيات انسان نيازمند به نور و هدايت است و «الله نور السموالت و الارض» و خداوند روشني بخش آسمانها و زمين است.(4)
4/1: دوقسمت مساوي بودن زمين بازي: براي آنکه مي برد و پيروز مي شود، نيمه اي بهشتي است و براي آنکه مي بازد نيمه اي جهنمي دارد چنانکهه حق و باطل را هم يم توان در دنياي بشري تصور نمود.
5/1: محدود مشخص بودن فضاي بازي، مي تواند حاکي از آن باشد که دنيا با همه بزرگي اش، محدود و دست يافتني است، همچنانکه هم پيروزي است و هم شکست دور از تصور نيست!
ب- عوامل انساني درون ميدان
1- سازمان تيم و بازيکنان
1/1: هر کس تيم مورد علاقه خود را براي بازي و نقش آفريني انتخاب مي کند يا به بيان ديگر انتخاب جبهه بازي که يا پيروز ميدان مي شوند و يا بازنده و از آنجا که هيچ اجباري در اين کار نيست، انتخابي سرنوشت ساز خواهد بود کما اينکه انتخاب جبهه حق و باطل نيز به عهده خود انسانهاست و حتي ماندن يا خروج از اين سازماندهي هم به دست خود انسانهاست چرا که انتخابگر هستند.
2/1: نقش مديريت صحيح در بازي انکار ناپذير است، مکانيسمي که حاصلش بايد گل زدن باشد، اين سازماندهي در واقع از دروازه بان شروع مي شود که آغازگر بازي است و تا دروازه بان که گل مي خورد، خاتمه مي يابد زيرا بازگشت بازي به همان نقطه آغاز است.
3/1: نکته قابل توجه ديگر آنکه بازي در آغاز هر دور از رقابت ها و دو نيمه ي بازي، از وسط ميدان آغاز مي شود و بافرصتي کاملا مساوي و مورد توافق است که مي تواند حاکي از اقتضاي عدالت الهي در بازي رقابت اخير سالم و دنيوي انسانها باشد اما متکي بر ايمان و علم و آگاهي و دانستن قواعد بازي و داشتن بصيرت لازم که هر کدام به نوبه خود در سرنوشت برد و باخت بازي مؤثر است.
4/1: اگر بازي دوستانه باشد، نشانه ي نوعي تمرين سعادت در صحنه بازي دنياست.
5/1: آنچه سرنوشت بازي را شکل مي دهد، مکانيسمي است که به گل زدنها ختم مي شود که مي تواند به نوعي انجام حسنات باشد اگر با پيروزي همراه باشد و اگر منجر به گل خوردنها شود به نوعي انجام سيئات خواهد بود و هرچه گل زدن و عمل صالح بهتر و بيشتر باشد، شانس پيروزي در بازي بيشتر است و موفقيت کارنامه تيمها درخشان تر خواهد بود چنانچه قرآن کريم مي فرمايند: ان الحسنات يذهبن السيئات، انجام خوبيها، بديها را پاک مي کند.»(5)
6/1: محدود بودن رمان بازي نوعي تمرين فرصت سازي و بهره وري حداکثري از فرصتهاي برآمده است، و مي توان چنين پنداشت که بالاخره عمر زمين و انسانها و هرچه در آن هست، محدود است و آنچه مهم و ماندگار خواهد شد، هنر خوب بازي کردن و پيروزي ها و موفقيت هاي آرمان گرايانه و عدالت خواهانه هست که با هيچ لذتي قابل مقايسه نيست.
«الذي خل الموت و الحياة ليبلوکم ايکم احسن عملا» ما مرگ و حيات راآفريديم تا روشن شود چه کساني بهترين عمل را انجام خواهند داد. قرآن کريم آيه ي 2 سوره ي ملک.(6)
7/1: وقت اضافي: فلسفه تدبير آن براي سرنوشت بازي، که مي تواند پرداختن به جبران شکست ها و عدم موفقيت ها و افزودن فرصتي ديگر براي رقابت دسالم براي رسيدن به سرنوشت مطلوب در بازي تلقي شود و به بيان ديگر اميد به نوعي پيروزي است به شرط آنکه فرصت سوزي نکينم.
آيا مي توان تصور کرد که: فلسفه ي ابتلائات، تمرينها و بازيها، پيروزيها و شکست ها براي نجات انسانهاست، که ممکن است از سر غفلت همه فرصت هاي زندگي را از دست داده باشند و به نوعي در وقت اضافي بسر برند، از آنجا که خاصيت هيجانات و شور و اضطرابها براي رسيدن به مقصد و اميد به پيروزي، گرچه تماما سير کردن در سرگرداني و حيرت است اما سرگرداني مقدس و اميد بخش خواهد بود، بنابراين و در چنين شرايطي انسانها بيش از آنکه به توانمنديهاي خود متکي باشند، به امدادهاي الهي مي انديشند که خود دغدغه اي مقدس وپوياست.
يارب از عرفان مرا پيمانه اي سرشارده
چشم بينا جان آگاه و دل بيدار ده
هر سر موي حواسي من به راهي مي رود
اين پريشان سير را رد بزم وحدت بارده (7)
8/1: نوع بازي (مقداماتي يا فينال)
بازيهاي مقداماتي و باشگاهي نوعي تمرين موفقيت براي رسيدن به آرمانهاي نهايي و مطلوب تلقي مي شود، و همين است که پستي و بلنديهاي زندگي، صحنه هاي شکوهمند امتحان انسانها است و فرقي هم نمي کند که با برد باشد يا باخت زيرا بودن در هر دو شرايط امتحان به حساب مي آيد:
«وتبلوکم بالشر و الخير فتنه» ما شما را شرور و خيرها مي آزمائيم. (سوره انعام آيه) (8)
در بازيهاي فينالي، نقش ضربه هاي پنالتي از سوي هر دو تيم رقيب در لحظات آخر بسيا سرنوشت ساز است زيرا اولا به حساب تک تک افراد تيم گذاشته مي شود و ثانيا باشگاه مربوطه و يا يک مجموعه بالاتر مثل تيم ملي براي يک ملت، بنابراين در چنين بازيهايي غلبه بر اضطرابات روحي در سايه آرامش و امنيت خاطر و بازي کاملا مدبرانه همراه با سرعت و وقت، شکست يا پيروزيهاي مشترک را به ارمعان مي آورد و مي توان تصور نمود که خداوند حکيم نيز شايد آخرين فرصت هاي نقش آفريني را در اختيار ما گذاشته باشد و نکنند که ما غافل ازآن باشيم؟!
9/1: رعايت قواعد بازي و زمين از اصول مشترکي است که بر سرنوشت بازي و کارکردد تيمها مؤثر است، اصولي که هرگز تخلف از آنها جايز نيست و مورد توبيخ رهبران ميدان از سويي و تماشاچيان منصف از سوي ديگر خواهد بود و عکس العمل مثبت يا منفي آنها را در پي خواهد داشت.
10/1: رعايت قواعد بازي مثل:
الف- خطانکردن و فول نزدن: چرا که عناصر نقش آفرين ميدان بايد يک بازي صحيح، منطقي و حتي انساني را با رعايت همه جوانب و حقوق طرفهاي مقابل يا ديگران را به نمايش گذارند و هرگز براي رسيدن به هدف هر وسيله اي را توجيه و تجويز ننمايند و چنانچه در بازي سرنوشت بشري و در ميدان رقابت دنيوي، انجام گناهان و خطاها موجب غذاب و محروميت از نعمتهاي الهي مي گردد .
چنانچه در دعاي کميل فرمود: «اللهم اغفرلي الذنوب التي تغير النعم و...» يعني خدايا بر من ببخش گناهاني را که موجب تغيير نعمتهاي تو مي شود،
ب- هند نکردن: هند کردن از روي عمد خطايي محسوب مي شود که علاوه بر از دست دادن فرصت براي تيم مهاجم، اعطاي فرصت به تيم مقابل است و نوعي فرصت سوزي براي خود وفرصت سازي براي رقيب خواهد بود، چنانچه گناهان هرچند کوچک، لحظاتي انسان را از بازي سالم اين جهان، براي رسيدن به خدا، محروم مي کند و به شيطان نفس فرصتي براي تخريب شخصيت الهي انسان مي بخشد.
ج- پنالت کردن، عبارت از خطايي است که ممکن است غير قابل جبران هم باشد، خطاهايي که به پنالتي منجر مي شود را مي توان، دادن فرصت هاي جدي و خطرناک به دشمن، بر اثر تقصيرات جبهه ي خوري چرا که معمولا «خود کرده را تدبير نيست!»
د- انجام بازي جمعي: مديريت دادن هاي فردي و تکرويهاي شخصي در ميدان بازي، بسيار مقر و خطرناک خواهد بود مجگر برخي استثنائات، آنهم در شرايط مساعد که منجر به بهره برداريهاي مناسب مي گردد. از آنجا که پاسکاري يا برخورداري از تکنيک هاي جمعي، به عنوان اصلي مشترک قلمداد مي شود مي تواند احياگر روح نوعي تعاون و تمرين براي موفقيت باشد همه پاسکاري مي کنند اما کس که در شرايط بهتري قرار دارد، با بهره برداري مناسب، توپ را وارد گل مي کند و اينجاست که امتياز گل به حساب تيم گذاشته مي شود، لذا در يک فرآيند مديريتي صحيح، همه مخلصانه و صميمانه کار مي کنند اما آنکس به رياست و قدرت مي رسد که شايستگي خدمتگزاري بيشتري را دارا باشد و خدمات يک مجموعه خدمتگزار به حساب همه گذاشته مي شود.(10)
هـ- اوت زدن: در واقع شوت هاي بي هدف و از روي ناچاري و يا خطاست که غالبا از روي علم و آگاهي است و منجر مي شود تا فرصت هاي زماني را از تيم مقصر بگيرد و به تيم مقابل ببخشد، ريا کردن و انجام گناهان ثواب تمام و به ظاهر خوب هم چنين مشکلاتي دارد که در نهايت چيزي جز خسران و ضرر کردن ندارد (ان الانسان لفي خسر، الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و ...» (11)
و- کرنر سازي: مي توان چنين پنداشت، کسي که کرنر مي آفريند، در واقع خطري را دفع مي کندکه ممکن است جدي هم باشد اما در نهايت مي تواند خطر بزرگتري را براي تيم آفريننده به ارمغان آورد که به نوعي آگاهانه به استقبال خطر رفتني تلقي مي شود، و قاعدتا از هيچ انسان عاقلي چنين انتظاري نمي رود. اما تيمي که کرنر را مي زند، گرچه فرصتي را از دست داده ولي در حقيقت فرصت ديگر و بهتري بدست مي آورد که براي تيم رقيب بسيار خطرناک است و نوعي هجوم سازمان يافته خواهد بود.
ز- سلامت جسمي بازيکنان از ديگر عوامل مؤثر در سرنوشت بازي است که همواره بايد بدان توجه داشت، بدن سالم، پرتحرک و پر نشاط و متعادل است که مي تواند، نقش آفرين خوبي در عرصه رقابت باشد و به قول فردوسي:
«اسب لاغر ميان به کار آيد در جنگ نه گاو پرواري»
ضعفهاي جسماني مي تواند ضعفهاي روحي ورواني گير به ارمغان آورد و يا بر عکس، قوت روحي مي تواند ضعف هاي بدني را جبران نمايد چنانچه در دعاي کميل فرمود: يا رب الرحم خسنت بدني ... قو علي خدمتک جوارحي يعني خدايا بر بدن ضعيفم رحم نما و اعضاء و جوارح مرا در خدمت خود، قوت بخش.(12)
ج- نقش مؤثر هيئت داوران:
1- داورها در واقع ناتوان بر بازي از سوي مربيان و فدراسيونهاي ورزشي هستند که نقش بسيار حساسي را در قضاوتي عادلانه انجام مي دهند.
2- داورها بر سراسر زمين اشراف دارند و پابه پاهي بازيکنان در ميدان نبرد حضور دارند و حضور آنها حاکي از تسلط آنها بر ميدان بازي است.
3- نظارت آنها براي انجام صحيح قواعد بازي است.
4- دادن کارت زرد به برخي بازيکنان متخلف به منزله ي دقت در محاسبه خطاهاي صغيره است که اگر مواظب آنها نباشند و تذکر ندهند به خطاهاي بزرگتر منجر مي شود و به دادن کارت قرمز مي انجامد که به معناي انجام گناهان کبيره است که امکان دارد به خروج و محروميت از ميدان بازي منجر شود و انسان را از برخي نعمت ها محروم سازد.
آواتثاژ دادن ها مي تواند به منزله ديدن خطاها و در گذشتن از آنها به اميد جبران آنها باشد. آفسايد شدنها نيز مي تواند توجيه کننده ي اين نکته باشد که مي توان تا چند قدمي پيروز هم رفت و گل هم زد اما از آنجا که بر خلاف قواعد بازي بوده است، نه تنها گلي قبول نمي شود بلکه سعي باطلي است که خسارت و زيان هم بحساب مي آيد چنانچه حکيم الهي فرمود عمال صالحه و نيک فقط از اهل ايمان و متقين پذيرفته مي شود که: «انما يتقبل الله من المتقين»(13) ، اما قادر لايزال و مهربان نه تنها صحنه ي بازي را ملاحظه مي کند و بر نيات دروني افراد واقف است بلکه فرمان عفو و نديدن به فرشتگاه مأمور هم مي دهد و فرصت هاي ديگري به انسانها مي دهد تا خود را به قله هاي سعادت برسانند، «وانت الرقيب علي من وارئهم و الشاهد لما خفي عنهم و برحمتک احفتيه»(14)
ج: نقش عوامل مديريتي خارج از ميدان
1- فدراسيون و مربيان:
رسالت آنها ترسيم کننده استراتژي کلي بازيها و رقابتها، حمايت و هدايت و تربيت ورزشکاران است. به طور کلي در مسيري عادلانه و مطلوب و منطقي، شناسايي تيمهاي برتر و موفق و اعطاء جوايز و هدايا به به آنان، نظارت مستمر و دقيق بر بازيها و بازيکنان. نکات ديگر اينکه:
- هر تيمي يک مربي دارد که نقش آفريني او به جهان بيني و نوع نگرش کلي تيم بر مي گردد.
- مربي نقاط مثبت را تقويت مي کند و نقاط ضعف را مرتفع مي کند.
- مي توان گفت: انبياء و اولياي الهي، مربيان عالم بشريتند، بعد از خطاي متعال که خود عاري از خطا نيز هستند، به عنوان شهداء علي خلقه يا الگوهاي مردمند (15)، بايد با آنها همراه بود و به نصايح شان گوش فرا داد که در غير اين صورت، انسان دچار خسران خواهد شد.
- بايد توجه داشت که وقتي بازيکني خطا مي کند، غير از خود و اعضاي تيمش، مربي تيم نيز ناراحت مي شود و شايد احساس سرشکستگي کند.
2- باشگاههاي تمرين آماده سازي: اين باشگاهها به منزله عرصه ي خودسازي است که البته هر زماني هم ممکن است به شکلي باشد (يک روز ميدان ورزشي و نمايش اخلاق فاضله انساني، يک روز ميدان نبرد نظامي حق عليه باطل و روزي هم ممکن است به ميدان مبارزه فرهنگي مبدل شود.) و تيمهاي پزشکي نيز مي توانند ضمن رفع خطر، سلامت بازيکنان را نيز تضمين نمايند.
3- تيم هاي انتظامي: امنيت فضاي اجتماعي بازي را فراهم مي کنند چنانچه هرگز در شرايط نا امني نمي توان رقابت سالم نمود.
4- رختکن و استراحتگاه: نوعي محل آماده شدن، آمادگي براي مبارزه سالم با طرد آلودگيها و پوشيدن لباس پاک نبرد براي حضور در ميدان است؛ لباسهاي بازي نيز شاخصه تيم ها و معرفي آنهاست. آري دنياي بشريت مي تواند به منزله ي رخت کني باشد که انسان لباس ماديت و تعلقات مادي را بر مي کند و لباس معنويت و عزت و عروج به سوي خداي خويش را مي پوشد و به قول مولوي:
چند خواهي پيرهن از بهر تن تن رها کن تا نخواهي پيرهن(16)
5- تماشاچيان: نظاره گران صحنه بازي اند و مي توانند شاهد پيروزي آمال خود باشند که در اين صورت تماشاچي ميدان سعادتند و يا مي توانند تماشاچي ميدان شقاوت و شکست باشند و غالبا نظاره گر بي طرف نيستند. آنان مي توانند اهل عبرت و پند آموزي از سرنوشت ميدان باشند و يا آيندگاني باشند که صحنه بازي گذشتگان را در آينده به قصاوت مي نشينند، گرچه ممکن است در اقليت هم باشند، به تعبير زيباي اميرالمؤمنين و مولي الموحدين (عليه السلام) ما اکثر و العبر و اقل الاعتبار، براستي که چقدر پندها زياد است و عبرت گيرندگان کم.(17)
به هر حال با نگاهي آسماني به اين بازي زيبا و با شکوه و با اعمال مديريت صحيح و عقلاني، مشارکت در سرنوشت، ايجاد محبت و دوست و رفتار صميمانه، ايمان و اميد به پيروزي داشتن، و اصولا دغدغه داشتن و صرف هزينه هاي صحيح مالي و معنوي، شاهد موفقيت هاي چشمگيري در عرصه رقابت سالم اجتماعي شد که اين خود الگوي مناسبي براي يک زندگي خوب و الهي زيستن خواهد بود.
پي نوشت :
1- قرآن کريم: سوره ي آل عمران آيه 133.
2- قرآن کريم: سوره ي آل عمران آيه 114.
3- نهج البلاغه: ترجمه محمدرشتي، کلمات قصار 131، ص 392.
4- قرآن کريم: سوره ي نور آيه 35.
5- قرآن کريم: سوره ي هود آيه 114.
6- قرآن کريم: سوره ي ملک آيه 3.
7- مولانا جلال الدين بلخي روحي (مولوي)
8- قرآن کريم: سوره ي انبياء آيه 35.
9- مفاتيح الجنان: دعاي کميل
10- مضمون يکي از جملات شهيد مظلوم آيه اله دکتر بهشتي است که درجزوه روح تشکيلات اسلامي، چاپ حزب جمهوري اسلامي آمده است.
11- قرآن کريم: سوره ي آل عصر آيه 2و 3.
12- مفاتيح الجنان: دعاي کميل
13- قرآن کريم: سوره ي مائده آيه 25.
14- مفاتيح الجنان: دعاي کميل.
15- مفاتيح الجنان: زيارت جامعه کبيره.
16- مثنوي معنوي: مولانا جلال الدين بلخي روحي (مولوي)
17- نهج البلاغه: ترجمه دشتي، کلمات قصار، شماره 297.
/س