اوقات فراغت به عنوان يك پديده فرهنگي- اجتماعي كه در ابعاد مختلف اقتصادي- سياسي و غيره نيز مؤثر است موضوع مشترك بين تمام اقشار جامعه است. اوقات فراغت به جهت داشتن ويژگيهاي خاص از يك سو مورد توجه و عنايت دست اندركاران تعليم و تربيت و مسؤولان امور فرهنگي و از طرف ديگر روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است. شركت در اوقات فراغت در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان تأثير به سزايي دارد. پركردن اوقات فراغت دانش آموزان و برنامه ريزي براي هدايت رفتاري و شكوفا كردن استعدادهاي خدادادي آنان از اركان فلسفه وجودي معاونت پرورشي وزارت آموزش و پرورش است. فضاي مدرسه هرچند از امكانات پرورشي و مربيان كارآمد هم برخوردار باشد، به تنهايي نمي تواند پاسخگوي نيازهاي رواني و تربيتي كودكان و نوجوانان باشد.
دانش آموز ساعاتي را در مدرسه به آموزش و فراگيري دروس اشتغال دارد و بخش ديگر اوقات خود را در خانه مي گذراند. علاوه بر اين برهه زماني ديگري نيز وجود دارد كه در رشد استعدادها يا ايجاد مشكلات رفتاري و رواني آنان تنش چشمگيري دارد. آن وقتي است كه دانش آموز در مدرسه به مقتضاي سن و سال در جمع همسالان و دوستان مي بايستي اوقات فراغت خود را در اماكني تحت نظارت مربيان مجرب در امور كودكان و نوجوانان غني نمايد. بنابراين از اين جهت توجه به اوقات فراغت و اثر آن در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان و مقايسه اين پيشرفت در دانش آموزان داراي اوقات فراغت و فاقد اوقات فراغت حائز اهميت مي باشد و برنامه ريزي لازم و دقيق براي پاسخگويي به نيازها و احتياجات اين دانش آموزان بايد صورت بگيرد.
به نظر مي رسد كه استفاده از اوقات فراغت در همه جامعه با ميزان و درجه توسعه يافتگي آن ارتباط داشته باشد. اصولاً اوقات فراغت و برنامه ريزي آن يكي از معيارهاي شناخت توسعه يافتگي است. برنامه ريزي اوقات فراغت بيشتر بايد با مسايل توسعه يافتگي جامعه هماهنگي شود و جنبه زيربنايي و اساسي داشته باشد. اوقات فراغت و تأمين امكانات براي گذراندن آن بايد در برنامه ريزيهاي عمراني و زيربنايي مطرح و سرمايه گذاري لازم روي آن انجام شود، زيرا درواقع توسعه عبارتست از استفاده بهينه از امكانات و نيروي انساني و استفاده بالفعل آنان براي زندگي مطلوبتر افراد جامعه.
در برنامه ريزي اوقات فراغت در درجه اول دانش آموزان را بايد از لحاظ سن و جنس طبقه بندي كرد و فهرستي از نيازهاي هر مقطع و رده را تهيه كرد.مسأله مهم كه بايد به آن توجه كنيم، اين است كه بيشتر مفاسد و گرفتاريها و انحرافات جوانان و نوجوانان بيكاري است. برعكس غني سازي اوقات فراغت جهت جذب دانش آموزان و پرورش ابعاد مختلف شخصيت آنها به اصلاح جامعه كمك مي كند. نوجوانان و جوانان پرانرژي ترين افراد هستند و اين انرژيها به هرحال بايد مصرف شود، اما اگر در جهت سازنده مصرف نشود جوانان و نوجوانان راهي براي مصرف آن پيدا مي كنند و به دليل بي تجربه بودن به راههاي غيرسازنده و منحرف كشيده مي شوند. تحقيقات نشان مي دهد كه بسياري از آسيبهاي جسمي، رواني در زمان بيكاري و اوقات فراغت بدون برنامه اتفاق افتاده است.
رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «ان ا... يبغضوشاف الافارغ»، خداوند دوست ندارد كه جواني فارغ باشد. مقصود در اين جا دوره بيكاري و تنهايي دوره اي است كه انسان با شيطان زندگي مي كند و به اين سبب امكان مفاسد در آن بيشتر است. طبق بررسيهاي به عمل آمده يكي از عوامل بزهكاريهاي نوجوانان و جوانان استفاده ناصحيح از اوقات فراغت است. اين گروه از افراد بنابر اقتضاي سن و ويژگيهاي جسمي- رواني مي خواهند اساس موجود را درهم بريزند و دنيايي مطابق ميل و سليقه خود بنا كنند. ما نمي توانيم جلوي بروز اين حالت را در نوع بشر بگيريم، ولي با آگاهي از آموزشهاي غيررسمي و روانشناسي تربيتي مي توانيم آن را در جهت مثبت هدايت كنيم. با توجه به تعاريف فوق و نيازهاي جسمي رواني و اخلاقي دانش آموزان ايجاب مي كند كه برنامه ريزي لازم و دقيق براي پاسخ آن احتياجات از طرف دستگاههاي ذيربط صورت گيرد و نسبت به سازندگي و ايجاد فضاهاي پرورشي با جاذبه براي نوجوانان مبادرت گردد و براي آنان امكانات و برنامه هاي پرورشي كارآمد مهيا شود.
گروههاي سني جوان و نوجوان نيز برنامه ها و گرايشهاي ويژه خود را جهت پرداختن به وقت آزاد دارند. تحقيقي كه در سال 1354 از اوقات فراغت دانشجويان دانشگاه تهران انجام گرفته است، نشان مي دهد كه عوامل مؤثر در چگونگي اوقات دانشجويان عوامل مادي (فقر و نبودن امكانات) عوامل رواني (دلسردي و ترس از آينده) عوامل سياسي و اجتماعي نظاير آن است، به طور كلي اوقات بيكاري دانشجويان به اموري نظير كارهاي شخصي، خانوادگي، وسايل ارتباط جمعي، مطالعه، ورزش و گردش با دوستان مي گذرد، اوقات فراغت اين دسته بيشتر است.
نقش ورزشها در گذران اوقات فراغت
ساموئل كينگ جامعه شناس انگليسي معتقد است كه ورزش و تفريح امروز جنبه سرگرمي ندارد، بلكه به منزله عواملي براي تأمين سلامت جسماني و اجتماعي به كار مي رود. در سنين پايين تر طبعاً بازيها، فعاليتهاي هدايت نشده و نامنظم و بي برنامه اي مي باشد و در مقايسه با ورزشها اولويت دارند و هميشه شاهد آن هستيم كه كودكان گروه گروه در كوچه و خيابان تن به اين فعاليتها مي دهند و آن هنگام كه وسيله مناسبي (زمين و وسايل بازي) در دسترس آنها قرار مي گيرد، تمايل بيشتري در اين زمينه از خود نشان مي دهند. درواقع فقدان امكانات مورد نظر تمايلات افراد را در زمينه ورزش و بازي تحت تأثير قرار مي دهد.
مطالعه و تفريح
مطالعه براي گذران اوقات آزاد از ديدگاه مورد نظر اين تحقيق مي باشد، بلكه اساساً وسيله اي مؤثر در جهت كسب معلومات و دانشهاست. مطالعه افق ديد را وسيعتر و فكر را روشنتر و حافظه را ورزيده كرده و بر غناي ذهن و تنوع محتويات آن مي افزايد.
مطالعه اگر به منظور وقت كشي و پركردن خلا ء هاي سازماني و بدون انگيزه باشد و با اشتياقي خاص صورت گيرد، فوايد ويژه خود را داراست. به عنوان نمونه، مطالعه يك روزنامه به طور عادي و بدون ذوق و شوق ويژه اي ذهن فرد را بي اثر از آنچه مي خواند، نمي گذارد و خواه ناخواه پيامهايي درون مغز مي رساند، به همين خاطر در جهان لذتي كه با مطالعه برابري مي كند، موجود نيست.
اهميت اوقات فراغت در بهداشت رواني
انسان تمايل دارد اوقات فراغت كه از كار اجباري و وظيفه اي خارج مي شود به نوعي به تفريح و يا سرگرمي بپردازد و اين تمايل از نيازهاي اساسي محسوب مي شود، چگونگي گذران اوقات فراغت در هر جامعه به عواملي بستگي دارد كه بايد به فرهنگ و امكانات مالي فردي و اجتماعي به عنوان دو عامل مهم اشاره نمود. امروز روانشناسان عقيده دارند كه تفريح و سرگرمي نقش مهمي در پرورش قواي جسماني، فكري، اخلاقي و رفتاري دارد و چنانچه از اين اوقات به خوبي و به طور صحيح استفاده شود در پيشگيري از كج رويها و انحرافات مي توان به نحو چشمگيري مؤثر باشد و بايد افراد فرصتهايي داشته باشند تا هدفهاي مشخص و معين را دنبال نمايند و به رشد همه جانبه شخصيت خود بپردازند.
برنامه ريزي براي اوقات فراغت
برنامه ريزي براي اوقات فراغت همانند برنامه ريزيهايي كه در زمينه هاي ديگر صورت مي پذيرد نوعي فرايند هدف دار دارد. در برنامه ريزي اوقات فراغت بايد عوامل زير در نظر گرفته شود:
1- نيازها: در يك برنامه ريزي دقيق براي اوقات فراغت بايد به نقش نيازها توجه نماييم. آنچه كه در برنامه اوقات فراغت آورده مي شود، بايد جوابگوي نياز طبيعي و معمولي جوان باشد واو را از مسير طبيعي منحرف نسازد. مثلاً اگر دختر 15ساله اي علاقه مند به شركت در فعاليتهاي گروهي سالم است، اين علاقه ناشي از نياز به تعلق داشتن به گروه مي باشد كه يك نياز طبيعي است، بايد از نيازهاي كاذب و تمايلات نامطلوب منفك شود. پس در برنامه ريزي اين مهم بايد درنظر گرفته شود.
2- اولويتها: در برنامه ريزي اوقات فراغت اولويتها بايد مورد توجه قرار گيرد. نيازها براساس درجه اهميت آنها برآورده مي شود و اگر در خانواده اي نيازهاي اوليه و اساسي نوجوانان از قبيل خوراك و پوشاك هنوز برآورده نشده است، درست به نظر نمي رسد كه هزينه زيادي صرف خريدن دوربين فيلمبرداري شود. و يا اگر نوجواني نياز به كلاسهاي كمك آموزشي دارد و از لحاظ درسي لازم است كه زماني را به غير از ساعات موظف خود به درس خواندن بپردازد، درست آن است كه اولويت اول را به اين مهم اختصاص دهد و وقت كمتري را صرف تماشاي سريال نمايد.
3- امكانات موجود: در برنامه ريزي اوقات فراغت بايد از امكانات موجود استفاده بهينه كرد و هر نوجواني و يا هر خانواده اي در برنامه ريزي اوقات فراغت چنانچه امكانات موجود را در نظر بگيرد و بخواهد به بلند پروازيهاي جاه طلبانه جامه عمل بپوشاند، درواقع به بروز توقعات نابجا كمك كرده است، اما اين بدان معني نيست كه والدين سرگرمي را جزو نيازهاي فرزندان تلقي نموده و برنامه ريزيهاي شايسته اي در اين زمينه انجام دهند.
4- مشاركت و همفكري: برنامه اوقات فراغت بايد به گونه اي طرح ريزي شود كه در آن از نظريات افراد شركت كننده در برنامه ريزي استفاده شود. همچنين برنامه بايد به نوعي جوابگوي خواسته هاي معقول و منطقي آنها باشد، درغير اين صورت يك برنامه تحصيلي ارايه خواهد شد و به جاي اينكه فعاليتهاي خاص فرحبخش تقلي گردد، عذاب آور و فشارزا خواهد بود.
5- مسؤوليت پذيري: در برنامه ريزي اوقات فراغت و اجراي آن وظايف و مسؤوليتها بايد مشخص گردد و هر كس موظف است وظايف محوله را خود انجام داده و احساس مسؤوليت نمايند و براي يكديگر ارزش قائل شوند.
6- پيش بيني اتفاقات احتمالي: كساني كه براي اموري دست به برنامه ريزي مي زنند بايد اتفاقات احتمالي را با آينده نگري خاص پيش بيني نمايند. معمولاً نوجوانان به خطرات احتمالي فكر نمي كنند و تصور مي كنند كه خود به تنهايي در حل مشكلات قادر هستند و چنانچه براي مورد احتمالي پيش بينيهاي لازم انجام نگيرد، ممكن است نوجوان از خود رفتارهاي پرخاشگرانه سازي نايافته و ناپسند احتمالي را بروز دهد. همچنين مواقعي لازم است والدين خطرات و موانع احتمالي را به فرزندان متذكر شوند و آنها را در زمينه آينده نگري و امكان وقوع موانع احتمالي آموزش دهند.
آثار بهسازي اوقات فراغت
بسياري از جامعه شناسان و نيز اقتصاددانان همچون دومازيه، اندرسون، اوژه و... براين باورند كه تحول جوامع انساني به سوي تمدن فراغت در حركت است، به همين جهت توجه به چگونگي بهره گيري از اوقات فراغت روز به روز آشكارتر و از اهميت بيشتري برخوردار است. هرچند همه افراد خانواده به اوقات فراغت نياز دارند، اما در اين ميان نوجوانان و جوانان با توجه به نقش حساس وسازنده اي كه در ساخت فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي كشورها به عهده دارند نيازمند توجه دقيق تري در اين ارتباط هستند.
در كشورما دانش آموزان حدود يك سوم جمعيت كشور را تشكيل مي دهند و بيشترين نياز را به بهره گيري از اوقات فراغت دارند. آنان به طور متوسط 6 ساعت در روز به امر تحصيل اشتغال دارند و حدود هشت ساعت در شبانه روز را هم به استراحت و به رفع نيازمنديهاي ضروري در منزل مي پردازند. اگر اشتغالات تحصيلي و انجام تكاليف درسي را براي آنان دو تا چهار ساعت در روز محاسبه نماييم، هر فرد جوان و نوجوان بيش از 6 ساعت در روز وقت فراغت دارد. البته اگر ساير تعطيلات از جمله تعطيلات نوروز و تابستان و ساير ايام تعطيل به مناسبتهاي مذهبي و ملي را هم اضافه كنيم، هر فرد در شبانه روز حدود هشت ساعت وقت آزاد دارد كه بايد براي استفاده مطلوب و بهره گيري از آن برنامه ريزي لازم صورت پذيرد. بنابراين اگر ما براي اوقات فراغت فرزندانمان برنامه ريزي لازم را انجام ندهيم، آنان براي پركردن اوقات فراغت خود اقدام خواهند نمود كه در آن صورت ممكن است بدآموزيها و مشكلات تربيتي حاصل گردد. پيامبر گرامي ما(ص) مي فرمايند: اگر پدران و مادران به تربيت فرزندان خود اهتمام ننمايند، روزگار آنان را تربيت خواهد نمود. در حقيقت مراد رسول گرامي اسلام(ص) آن است كه چنانچه والدين در امر تربيت فرزندان خود برنامه اي نداشته باشند، حوادث و شرايط پيش آمده كه ممكن است برخلاف موازين تربيتي هم باشد تربيت فرزندان را سامان دهد.
روانشناسان معتقدند كه تأمين دروني فرد به شادي، نشاط و سرور او خواهد انجاميد و اين امر به شكوفايي خلاقيت به فرد منجر خواهد گرديد و شخصيت او را كه متشكل از ابعاد فكري، عاطفي، اجتماعي و جسمي است، تعالي خواهد بخشيد. اوقات فراغت پر ارزش ترين سرمايه آدمي، مناسب ترين شرايط و مطلوب ترين موقعيت براي انديشه و تفكر خلاق و تبلور رفتارهاي خوشايند فردي و اجتماعي است.بدون ترديد هدايت فكري و حمايت مستمر و مؤثر كودكان، نوجوانان در اوقات فراغت نه تنها آسيب پذيري اجتماعي و كجرويهاي اخلاقي آنان را در هر شرايطي به حداقل مي رساند، بلكه ايشان را در برابر همه آسيبها و تهاجمات فرهنگي مصون مي كند.استفاده از اوقات فراغت براساس برنامه ريزي داراي آثار ارزشمندي در زمينه هاي فرهنگي، اخلاقي و اجتماعي مي باشد كه عبارتند از:
الف - آثار فرهنگي
1- افزايش كمي و كيفي كتابخانه ها، مطبوعات و نمايشگاهها در جامعه
2- افزايش كمي و كيفي مراكز هنري
3- تقويت و افزايش امكانات ورزشي
4- بالارفتن فرهنگ عمومي افراد جامعه به تبع استفاده بيشتر از امكانات فرهنگي در ايام فراغت
ب - آثار رواني اجتماعي
1- افزايش روحيه نشاط و سرور در افراد كه منجر به سلامت رواني و حتي جسمي افراد خواهد شد.
2- تأثير روحيه نشاط و سرور در برخوردهاي فردي و اجتماعي مردم با همديگر و كاهش تنشهاي ناشي از شرايط يكنواخت و روحيه هاي نگران
3- كاهش آسيبها و كجرويهاي اجتماعي و فردي
4- افزايش قدرشناسي افراد نسبت به والدين ومربيان
5- ايجاد آثار مطلوب در زمينه تربيت فردي و اجتماعي
6- بهره وري بيشتر فردي و اجتماعي در اشتغالات روزانه
ج- آثار اجتماعي
1- كاهش آسيبهاي اجتماعي و بزهكاريها در سطح جامعه و خانواده ها
2- بالا رفتن روحيه و توان جمعي در انجام مشاركتهاي مورد نياز جامعه
3- افزايش روحيه اميد براي سازندگي و عمران
4- پويايي و تحرك بيشتر زندگي اجتماعي
5- رشد، توسعه و شكوفايي اجتماعي و اقتصادي
6- افزايش حسن تعاون و مشاركت جمعي
روي ديگر سكه؛ بزهكاري
يكي از رايج ترين اشكال ناسازگاري نوجوان جرمهايي است كه نوبالغان مرتكب مي شوند و گاهي بدون هيچ علت و انگيزه مشخص به اعمال خطرناك كه همگان را به حيرت مي افكند دست مي زنند كه نمونه هاي آن را مي توان در ستون حوادث جرايد مطالعه كرد. بزه نوجوانان همواره مورد توجه روانشناسان، جرم شناسان و مربيان و پزشكان قرار گرفته است و در نهايت توانسته اند رگه هايي از اختلالات رفتاري و عقده هاي ذهني در ايشان بيابند. شرايط زندگي نيز در بزهكاري نوجوانان تأثير دارد و فقر و تنگدستي، فاصله شديد طبقات اجتماعي و بيكاري و غيره در بزهكاري موثر است. اصولاً هر نوع بزه در شهر بيشتر از روستا شيوع دارد.
غالب جرمهاي جوانان ناشي از عدم تعادل رواني مي باشد و جواناني كه به سهولت تحت تأثير القائات ديگران قرار مي گيرند و يا براي خودنمايي دست به اعمال خلاف مي زنند. اينان معمولاً جواناني بزرگ انگار و قدرت طلب هستند كه به ترتيب در رده هاي عاميان و كينه جويان قرار مي گيرند. به اين ترتيب آشكار مي شود كه عوامل متعددي در به وجود آوردن بزه جوانان دخالت مي كند كه از آن ميان مي توان به محيط خانوادگي، تحصيلي، اجتماعي و همچنين استعدادهاي نوجوانان اشاره نمود. در اين سن و سال نوجواني و جواني است كه مسايل مبرم انساني و فوق بشري مطرح مي گردد. در دوران اكتشافات شورانگيز عرفاني و هنري نوجوان شيفته و مجذوب رفتار زيباي جوانمرديها و وفاداريها مي گردد، پس بايد آنچه در توان داريم به كار ببنديم تا ايشان را از آنچه در طلب آنند محروم نسازيم.
متخصصان در زمينه روانشناسي بزهكاري در ايران عقيده دارند كه قبل از 11سالگي نسبت بزهكاري پسر 5 برابر دختران است، از 11سالگي تا 12سالگي اين نسبت دو برابر و از 12سالگي تا 17سالگي به سه برابر مي رسد و حداكثر بزهكاري پسران در 14سالگي و دختران در 15سالگي است.
برنامه هاي مناسب براي اوقات فراغت
مشكل ما كمبود امكانات، فقدان مكان و حتي نيروي مدير و گرداننده نيست، مشكل بزرگ فقدان برنامه ريزي همه سو نگرانه و فراگيري است كه همه جامعه را برانگيزد و درگير اين مهم گرداند.
«دومازيه» جامعه شناس فرانسوي براي ايام فراغت سه كاركرد مطرح كرده است:
1- استراحت به منظور رفع خستگي، جبران خدمات جسمي و رواني ناشي از هيجانهاي مداوم كار
2- تفريح به منظور رفع خستگي ناشي از يكنواختي وظايف روزانه در كارگاه، اداره يا منزل
3- رشد شخصيت: زيرا فراغت، انسان را از كارهاي روزمره و قالبهاي يكنواخت كاري و قالبي شدن امور روزانه مي رهاند. استعدادهاي بدني و ذهني خود را پرورش مي دهد و از همين طريق در شكل گيري شخصيت فرد موثر مي افتد. در دو كاركرد نخستين (استراحت و تفريح) بايد برنامه هايي براي غني سازي اوقات فراغت طراحي كرد، زيرا پركردن به معني فرصتها را اشغال كردن نيست. ويژگيهاي فرهنگي كشور و نيازهاي گسترده نسل جديد اعم از كودك و نوجوان و همچنين توسعه كلاسهاي تابستاني چنين اقتضا مي كند كه در برنامه ريزي محتوايي و اجرايي دقت نظر مبذول شود.
بديهي است كه مربيان و استادان با تجربه و متخصص به بهترين وجه دانش آموزان را در جهت وصول و اهداف ياري و برنامه مورد نظر را اجرا مي كنند. مركز و محور فعاليتهاي مستمر و مداوم كلاسهاي تابستاني دانش آموزان هستند و بيشترين فعاليتها مورد توجه افراد علاقه مند است. دانش آموزان در فصل تابستان فرصت مناسبي دارند كه فعاليتهاي پرورشي به شكل متنوع تر و جذاب تر از فعاليتهاي سال تحصيلي و مناسب با نيازهاي رواني و روحي خود را ادامه داده و آماده براي پيشرفت شوند.
دانش آموزان به تفكيك جنس و با توجه به رشته هاي موجود و علاقه خود انتخاب رشته مي كنند. روزهاي فرد پسران و روزهاي زوج دختران در كلاسهاي تابستاني فعاليت مي كنند و تأثير اين كلاسها در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مورد بررسي قرار مي گيرد كه تحقيق به همين منظور اجرا شده است. نهايت اينكه اوقات فراغت تنها وسيله پركردن وقت و گذراندن لحظات نيست، اوقات فراغت فرصتي است براي رشد و بالندگي و پروراندن استعدادهاي نهفته دانش آموزان و هدف تحقيق شناخت ويژگيهاي گذران اوقات فراغت اين گروه و ارايه پيشنهادها به مديران و ستادهاي تربيتي مدارس براي جلوگيري از اتلاف وقت دانش آموزان و ارايه پيشنهادهايي به والدين و خانواده ها جهت برنامه ريزي براي اوقات فراغت فرزندان خود و توجه به نيازهاي آنان.
پيشنهادات پژوهشگر
1- ايجاد هماهنگيهاي مناسب در محتويات درسي رشته هاي مورد علاقه دانش آموزان مي تواند در يادگيري آنان نقش مهمي بازي كند، چراكه با ايجاد علاقه به محتويات درسي در رشته هاي مختلف مي توان موفقيت آنها را براي انتخاب شغلهاي مختلف به طور چشمگيري افزايش داد.
2- با توجه به تنوع علاقه دانش آموزان، ضرورت دارد رشته هايي توسعه يابد تا اوقات فراغت آنها ثمربخش و مفيد باشد و بدين منظور كلاسهاي آشنايي با علوم روز نظير رايانه پيشنهاد مي گردد.
3- لازم است مكاني ايجاد گردد تا آثار دانش آموزان به نمايش گذاشته شود و زمينه جذب دانش آموزان فراهم آيد.
4- در پايان هر ترم دانش آموزان فعال در كلاسها شناسايي و با تشويق لازم شكوفايي استعدادهاي آنان را فراهم مي آورند.
5- پيشنهاد مي شود تبليغات لازم در سطح شهر و مدارس به منظور شركت دانش آموزان در كلاسهاي تابستاني فراهم آيد.
6- پيشنهاد مي شود به منظور بررسي، شناخت و رفع مشكلات تربيتي برخي دانش آموزان كلاسهاي مشاوره بكار گرفته شود.
7- توجه به نيازهاي جوانان و رفع مشكلات آنان و ايجاد رشته هاي شغلي و فني
و نكته مهم اينكه اوقات فراغت و فرا رسيدن تابستان و وقت آزاد دانش آموزان نبايد تنها به منظور ايجاد يك فضاي رسمي مانند مدرسه باشد، بلكه جوي دوستانه و آزاد براي ابراز شخصيت و رشد و بالندگي دانش آموزان باشد.
با توجه به نتايج به دست آمده از داده هاي تحقيق اگرچه تفاوت چنداني بين دانش آموزان داراي اوقات فراغت و فاقد اوقات فراغت مشاهده نمي شود، ولي بايد برنامه ريزي جدي تري در اين مورد انجام شود. بايد تدابيري اتخاذ شود كه تمام دانش آموزان چه آنها كه توان مالي دارند و چه آنها كه توان مالي ندارند در كلاسهايي كه به اين منظور تشكيل شده، شركت كنند و امكانات مناسب در اختيار دانش آموزان قرار بگيرد و هدف فقط پركردن اوقات فراغت نباشد، بلكه بايد هم از نظر فني و علمي و هم از نظر شخصيت به رشد و بالندگي دست يابند و براي كلاسهاي اوقات فراغت بايد طوري برنامه ريزي شود كه شركت در اين كلاسها در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان كه مهمترين مسأله است تأثير به سزايي داشته باشد و باعث موفقيت همه آنها شود.