محصولات
دریافت کاتالوگ محصولات
پورتال ایمن
سیستم آرشیو اسناد
سیستم پشتیبانی (Ticketing)
سیستم مدیریت جلسات
سیستم مدیریت وظایف
سیستم پورتال داخلی ویژه همکاران
سیستم تولید و مدیریت وب سایت
سیستم اتوماسیون اداری
سیستم مدیریت فروشگاه
سیستم گفتگوی آنلاین (پشتیبانی)
نرم افزار های اندروید
فروشگاه
جستجوی محصولات
همه محصولات
بانک شماره موبایل
گالری تصویری فایل PSD
گالری تصویری فایل افتر افکت
سیستم پیامک
عضویت رایگان در سامانه
ورود به سامانه پیامک
ارسال به BTS ایرانسل
امکانات سامانه پیامک
وب سرویس رایگان پیامک
سرویس HTTP پیامک رایگان
افزونه ورد پرس
نرم افزار ویندوزی پیامک
خرید خط هزار و تلفن ثابت
عمومی
اخبار
تقویم تاریخ
نرم افزارهای موبایل
مقالات
معرفی سایت
درباره ما
پرسش و پاسخ
ارسال تیکت
اطلاعات تماس
درباره ما
پرسش و پاسخ
آموزش برنامه نویسی
سفارش تبلیغ اندروید
Type
All
کامپيوتر
دنياي فن آوري
جستجو در محصولات
14 ارديبهشت 1388 / 9 جمادي الاولي 1430 / 4 مي 2009
-(0 Body)
14 ارديبهشت 1388 / 9 جمادي الاولي 1430 / 4 مي 2009
Visitor 619
Category:
دنياي فن آوري
1) 14ارديبهشت ماه سال1370هجري شمسي:
دكتراحمد طاهري عراقي ازجمله اديبان معاصرايران براثرعارضه ريوي درتهران درگذشت. طاهري عراقي درسالهاي 1348 تا 1355هجري شمسي درمركزخدمات كتابداري به تحقيقات علمي كتابداري بويژه گسترش و تكميل طرحهاي رده بندي جهاني مشغول بود. بعد ازمدتي دكترطاهري عازم انگلستان شد و پس ازاخذ درجه دكتري به ايران بازگشت. ازدكترطاهري عراقي تأليفاتي چون «كنيه درزبان فارسي و نامه مينوي» باقيست.
2) تصويب قانونِ تأسيس "بانك ملي ايران" در مجلس شوراي ملي (1306 ش):
در چهاردهم ارديبهشت ماه سال 1306 ش، قانوني از مجلس شوراي ملي گذشت كه به موجب آن، دولت، مأمور تاسيس بانكي براي پيشرفت امور بازرگاني و كشاورزي و پيشه و هنر گرديد. سرمايه اين بانك طبق قانون، 150 ميليون ريال پيشبيني شده بود كه قرار شد از محل فروش جواهرات سلطنتي تامين شود. چون از اين كار، سرمايه كافي به دست نيامد، به كمك دولت، مبلغ بيست ميليون ريال سرمايه مقدماتي به بانك داده شد. پس از تصويب اين تصميم در كميسيون دارايي مجلس، بانك ملي ايران در 17 شهريور ماه 1307 ش رسماً افتتاح شد.
3) ويراني شهر لار و دهكده گراش به فاصله 4 ساعت در اثر وقوع زلزله (1339 ش)
4) استعفاي"شريفامامي" به دنبال اوجگيري تظاهرات دبيران و مشاجراتِ دروني مجلس (1340ش):
ادامه اعتصاب فرهنگيان كه از روزهاي قبل در اعتراض به كمي حقوق خود آغاز شده بود، باعث شد كه در مجلس شوراي ملي، دو تن از نمايندگان، دولت جعفر شريف امامي را به علت عدم رسيدگي به كار فرهنگيان و قتل يكي از آنان در جريانات اخير استيضاح كرده و دولت را مسؤول حوادث پيش آمده بدانند. شريف امامي، نخست وزير نيز يكي از وكلاي مجلس كه قبلاً وزير فرهنگ بوده را مورد حمله قرار داده و او را توبيخ كرد. ولي رييس مجلس از ادامه سخنان شريف امامي جلوگيري كرد و شريف امامي نيز با اعتراض جلسه مجلس را ترك نمود. شريف امامي كه در حقيقت از مجلس اخراج شده بود، از مجلس به دربار رفت و استعفاي خود را به شاه تسليم نمود. وي كشور را با مشكلاتي كه ظرف هشت ماه از نخستوزيري خود حل نكرده بود و شايد بر بار آن نيز افزوده بود تنها گذاشت و سكان كشتي را به دست ديگري سپرد و موقتاً از صحنه سياسي كنار رفت.
5) سرنگوني هواپيماي حامل "بن يحيي" وزير امور خارجه الجزاير توسط عراق (1360 ش):
پس از پايان سفر رسمي بن يحيي وزير امور خارجه الجزاير به ايران، هنگامي كه هواپيماي حامل وي در حال برگشت به اين كشور بود، مورد حمله هواپيماهاي جنگنده عراقي قرار گرفت و با سرنگوني آن، تمامي مسافران هواپيما كشته شدند. در پي اين حادثه نماينده ويژه رييس جمهور اسلامي ايران و چندين هيئت براي بررسي چگونگي حادثه به محل اعزام شدند. مسؤولان ايراني اعلام كردند كه بر اساس اسناد به دست آمده، هواپيماهاي عراقي در تعقيب هواپيماي الجزايري بودند. به همين مناسبت از سوي دولت، سه روز عزاي عمومي اعلام شد. چند روز بعد، پيكر كشتهشدگان حادثه با حضور هيئت اعزامي از طرف رييس جمهور الجزاير، از مقابل مجلس شوراي اسلامي در تهران تشييع شد و سپس به آن كشور منتقل گرديدند. همچنين از سوي دولت جمهوري اسلامي ايران، وزير امور خارجه وقت، در رأس هيئتي براي شركت در مراسم تشييعِ وزير امور خارجه الجزاير و ابلاغ پيام همدردي دولت و ملت ايران، راهي الجزاير شد. چند روز بعد، هيئتي از الجزاير براي بررسي حادثه سقوط هواپيما وارد تهران گرديد و پس از به نتيجه رسيدن تحقيقات مربوطه، رييس جمهور، رييس مجلس، نخست وزير و مسؤولان دفتر سياسي جبهه آزاديبخش الجزاير به صورت رسمي از جمهوري اسلامي ايران تشكر كردند. حمله هواپيماهاي عراقي به هواپيماي حامل وزير امور خارجه الجزاير، باعث لكهدار شدن چهره عراق نزد جهانيان، به ويژه دولتهاي عرب منطقه گرديد.
6) رحلت دانشمند بزرگ مسلمان آيتاللَّه "سيد امير محمدكاظمي قزويني" (1373 ش):
آيتاللَّه سيداميرمحمد كاظمي قزويني در سال 1296ش (1335 ق) در كويت در بيت علم و تقوا به دنيا آمد. وي در هشت سالگي به همراه پدر دانشمندش به بصره كوچيد و به تحصيل علوم ادبي و متون فقهي پرداخت. در 18 سالگي، به شوق فراگيري دانش اهل بيت(ع) به شهر نجف روي آورد و پس از تكميل سطح، به فراگيري خارج فقه و اصول پرداخت. آيتاللَّه قزويني در اين مسير از محضر بزرگاني همچون آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ محمدرضا آل ياسين و... بهره برد و پس از سالياني، از مراجع بزرگواري همچون سيد محسن حكيم، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محمود شاهرودي و شيخ محمدحسين كاشف الغطاء اجازه اجتهاد گرفت. ايشان پس از فوت پدر، به بصره بازگشت و به تبليغ مذهب اهلبيت(ع) از طريق تدريس، تاليف، امامت جماعت، وعظ و ارشاد مردم و مناظره با منحرفان پرداخت. آيتاللَّه قزويني در انجام رسالت ديني خويش از كسي نميهراسيد و در اين راه آزار بدخواهان را به جان ميخريد. در نهايت، اثرات تبليغي اين فقيه بزرگوار به جايي رسيد كه دشمنان و مخالفانش در حزب بعث عراق، قصد كشتن ايشان و به آتش زدن خانهاش را داشتند كه او به ناچار در سال 1350ش به كويت هجرت كرد. از اين مجاهد سترگ بيش از چهل اثر ارزشمند برجاي مانده كه بيشتر در زمينههاي فقه، اصول، كلام و تاريخ بوده كه نشانگر دانش سرشار وي و كوشش ارزنده ايشان در حمايت از دين و دفاع از مذهب و پاسخگويي به مخالفان و حل مشكلات فكري مردم است. آيتاللَّه قزويني سرانجام در چهاردهم ارديبهشت 1373ش برابر با بيست و سوم ذيقعده 1414ق در 77 سالگي رحلت كرد و حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
7) شهادت "شمسالدين محمد بن حامد مَكّي عاملي" معروف به "شهيد اول"(786 ق):
ابوعبداللَّه شمس الدين محمد بن حامد بن احمد مَكّي عاملي، معروف به "شهيد اول"، در سال 734 ق در يكي از روستاهاي جبل عامل در لبنان به دنيا آمد. اجداد شمسالدين تا چندين پشت از علما و فقها بوده و فرزندان اين خاندان از دانشمندان و اهل كمال و معرفت ميباشند. شمسالدين در محضر عالمان بزرگواري همچون فخرالمحققين، سيدعميد الدين و سيد ضياءالدين به مدارج بالاي علمي دست يافت و از آن پس به تدريس و تأليف مشغول شد. شهيد اول از افراد زيادي اجازهي روايت گرفته و خود نيز شاگردان متعددي را پرورش داده است. اختصارُ الجَعفر، الباقياتُ الصّالحات، اللُّمْعَةُ الدَّمشقيَّه و المَزار و... از جمله تاليفات وي ميباشند. سرانجام اين عالم رباني و نويسندهي نامدار شيعه در 9 جمادي الاول 786 ق بر اثر پرونده سازي حسودان و پس از تحمل يك سال حبس به دار آويخته شد و به بدن مباركش اهانت نموده و آن را سنگسار كردند.
8) وفات "ابنغازي" اديب و مورخ(919 ق):
ابوعبداللَّه محمد بن احمد بن محمد بن محمد بن علي بن غازي عثماني، معروف به ابن غازي، فقيهِ مالكي، مورخ، اديب و رياضيدان مسلمان قرن دهم هجري در سال 858 ق در شهر فاس واقع در مراكش امروزي به دنيا آمد. او در حديث، علم رجال، شرح حال نگاري و گزارش جنگها نيز تسلط داشت و در علم قرائت، تفسير، ادب، عروض و حساب، استاد بود. بسياري از جويندگان دانش، از مناطق دور در مجلس درسش حاضر ميشدند و از وي دانش ميآموختند. ابن غازي داراي منطقي قوي، بياني شيرين و روان، خُلقي نيكو و محضري پربار بود. وي نزد خواص و عوام، عزت و احترام داشت و سخنورترين فرد زمان خود به شمار ميرفت. الفِهرَسَةُ المباركه، كليّات فقهيّه و... از تاليفات ابن غازي است.
9) تولد "صدرالدين شيرازي" متفكر بزرگاسلامي معروف به ملاصدرا(980ق):
صدرالدين شيرازي مشهور به ملاصدرا و صدرالمتألهين در نهم جمادي الاول سال 980 ق در شيراز به دنيا آمد. سنگ بناي علمي و اخلاقي ملاصدرا در محضر درس شيخ بهايى بنا نهاده شد و سپس در جرگهي درس حكيمِ الهي، ميرداماد، كسب فيض كرد. وي پس از رسيدن به مقام والاي علمي، بر مسندتدريس تكيه زد و به تدوين حكمت متعاليه پرداخت. ملاصدرا با تركيب فلسفهي مشّاء و اشراق، حكمت متعاليه را بنيان نهاد و تاثيري شگرف بر فلسفهي اسلامي گذاشت به طوري كه اين تاثير، بسيار وسيع و غيرقابل انكار است. صدرالمتألهين به عنوان بزرگترين فيلسوف اسلامي در حالي كه در يك دست، قلمِ تفسير سورهي بقره و در دست ديگرش برگههاي شرح كتاب الحُجّهي اصول كافي بود، در سال 1050 ق در 70 سالگي در بصره دار فاني را وداع گفت و در همان شهر مدفون گشت.
10) برگزاري تظاهرات آزاديخواهي بهرهبري حضراتآيات "طباطبايي" و "بهبهاني" (1321 ق)
11) رحلت "سيدابوتراب خوانساري" فقيه اصولي(1346 ق)
سيدابوتراب خوانساري در سال 1271 ق در خوانسار به دنيا آمد. تحصيلاتش را در اصفهان آغاز كرد و در نزد آيت اللَّه سيدحسين كوه كمرهاي و ميرزا محمدهاشم خوانساري و... كسب علم نمود. پس از فوت آيت اللَّه كوهكمرهاي، سيدابوتراب به تدريس پرداخت و مرجع احكام و فتاوي شد. در محضر اين عالم بزرگ شخصيتهاي بزرگواري همچون آيات عظام: سيد محسن حكيم، سيد محمد حجت كوه كمرهاي، آقابزرگ تهراني، ميرزا ابوالحسن شعراني و سيد علي قاضي طباطبايى پرورش يافتند. از اين عالم رباني نزديك به پنجاه كتاب و رساله بر جاي مانده كه سَبيلُ الرَّشاد في شرح نِجاةُالعباد، البَيان في تفسير القرآن، اَصالةُالعَدَم و احكامُ الوَضعيّه از آن جملهاند. اين فقيه بزرگوار، سرانجام در 75 سالگي در نجف اشرف وفات يافت و پس از تشييعي باشكوه، بر حَسَب وصيتش در وادي السلام نجف اشرف به خاك سپرده شد.
12) يورش سپاه ابرهه به مكه مكرمه معروف به حادثه عامُالفيل (570م):
واقعه عامالفيل، مهمترين حادثه سالهاي تاريخي عرب و يكي از مبدأهاي تاريخ آن قوم است كه به مناسبت لشكركشي ابرهه با سپاه فيل به قصد ويران كردن خانه كعبه بدين نام خوانده ميشود. به قول مورخين اسلامي، اين حادثه در سال چهلم حكومت انوشيروان، برابر با چهارم ماه مه سال 570 م و مطابق با سال 216 تاريخ عرب جاهلي بوده است. از مجموع نوشتههاي مورخين و مفسرين در اين باب چنين برميآيد كه ابرهه ابن صباحالاشرم كه در يمن نماينده نجاشي پادشاه حبشه بود، كنيسهاي در شهر صنعا بنا كرد و اين كنيسه را به انواع نقشهاي زيبا و سيم و زر آراست. سپس به نجاشي نامه نوشت كه حاجيان عرب را از مكه به آنجا متمايل كند تا افتخار هميشگي آن براي نجاشي باشد. عربها كه اين ماجرا را شنيدند در خشم شدند و يكي از ايشان رفت و آن كنيسه را به نجاست آلوده ساخت كه باعث خشم ابرهه شد. همچنين گفتهاند دستهاي از بازرگانان قريش به حبشه رفتند و چون هوا سرد بود به كليسايى پناه بردند و آتشي افروختند. بعد از آن، آتش را رها كرده و رفتند. بر اثر وزيدن باد، كليسا آتش گرفت و سوخت. نجاشي پس ازشنيدن اين ماجرا، ابرهه را با گروه بسياري از حبشيان به همراه فيلهاي بزرگ، به جنگ عرب فرستاد. وقتي خبر حمله ابرهه به اهل مكه رسيد، همگي به جز چند نفر به كوهها و درههاي اطراف پناه بردند. ابرهه در ابتدا دستور غارت اموال قريش را صادر كرد و روز بعد به عزم ويران كردن خانه كعبه بيرون آمد. در اين ميان، خداوند، دسته دسته مرغهايى به شكل پرستو و به نام ابابيل فرستاد كه هر كدام سه سنگ داشتند. يكي در منقار و دو تا در چنگال. در بالاي سر هر مردي از سپاهيان ابرهه يكي از آن مرغان ميايستاد و با افكندن سنگي، او را هلاك ميكرد. به اين ترتيب، خداوند كعبه و اهل مكه را از شر ابرهه رهايي بخشيد و خانه خود را نصرت داد. از آن به بعد، اين واقعه را به دليل حضور فيلهاي فراوان در لشكر ابرهه، سال فيل يا عامالفيل ناميدند. همچنين حضرت محمد(ص) پيامبر بزرگ اسلام، در اين سال و در اين شهر به دنيا آمد.
13) درگذشت "ژان فوكه" نقاش شهير فرانسوي (1480م):
ژان فوكه، نقاش معروف فرانسوي، در 18 اوت 1425م در شهر تور فرانسه به دنيا آمد. وي از كودكي و نوجواني به هنر گراييد و محيط خانواده، اين پيشرفت را براي او مهيا نمود. همه افراد خانواده فوكه، با هنر آشنايى داشتند و خود او نيز علاوه بر نقاشي، به هنر مينياتور سازي نيز آشنا بود. وي بعدها نقاش رسمي دربار فرانسه شد و آثار متعدد ارزشمندي به وجود آورد. شهرت فوكه به خاطر تذهيبهاي زيبايى است كه از او به يادگار مانده است. وي يكي از خلاّقان هنر فرانسه به شمار ميرود كه هميشه دقت داشت تا آثارش به طبيعت نزديك باشد. ژان فوكه يكي از بزرگترين پديد آورندگان مكتب نقاشي فرانسه و از پيشگامان اين هنر در اروپا ميباشد. چهره شارْل و مريم عذرا(س) از جمله آثار مشهور اوست. ژان فوكه سرانجام در چهارم ماه مه 1480 در 55 سالگي درگذشت.
14) امضاي عهدنامه "فين كن اشتايْنْ" بين ايران و فرانسه (1807م):
به دنبال حملات پيدرپي قواي روسيه به مناطق شمالي ايران، دولت ايران براي دفع اين حملات، ابتدا از انگلستان تقاضاي كمك كرد. ليكن انگليسيها به علت اتحاد با روسيه بر ضد فرانسه، حاضر به همكاري با ايران نشدند. ناچار دولت ايران به ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه توسل جست و ناپلئون نيز كه براي مقابله با انگلستان به يك متحد در منطقه نياز داشت درخواست ايران را پذيرفت. از اين رو بين طرفين، عهدنامهاي به نام فين كن اشتاين منعقد شد. به موجب اين قرارداد، فرانسه تعهد كرد كه با ارسال اسلحه و كارشناس نظامي، ايران را در باز پسگيري گرجستان و ديگر متصرفات روسيه در خاك ايران ياري كند. در برابر، ايران تعهد سپرد كه تمامي روابط سياسي و تجاري خود را با انگلستان قطع و به اين كشور اعلان جنگ دهد و در جنگ فرانسه با انگليس و روس، متحد فرانسه باشد. همچنين اگر ناپلئون بخواهد از ايران به هند كه مستعمره انگليس بود، لشكركشي كند، ايران امكانات خود را براي عبور سپاهيان فرانسه در اختيار آنها قرار دهد. پس از انعقاد اين پيمان، گروهي از مستشاران نظامي به فرماندهي ژنرال گاردان به ايران آمدند تا به لشكريان ايران رسم جنگهاي اروپايي بياموزند. اين معاهده ديري نپاييد و ناپلئون بر خلاف قرار خود، پس از مدتي با روسيه طرح دوستي ريخت و مستشاران فرانسوي، ايران را ترك كردند.
15) تولد "لوكور بوزيه" معمار بزرگ قرن بيستم (1887م):
لوكور بوزيه، معمار معروف در چهارم مه 1887م در شهر لاشودوفوند در سوئيس به دنيا آمد. پدرش كه ساعتساز بود، او را در 13 سالگي به مدرسه صنعتي فرستاد تا ساعتسازي بياموزد، ولي پس از مدتي، لوكور بوزيه نام خود را در فن معماري ثبت نمود. در 17 سالگي اولين نقشه خانه خودشان را به بهترين وجه كشيد و پس از چندي بنگاه مستقل معماري در پاريس تأسيس كرد. لوكور بوزيه در اين هنگام، مطالعات قابل توجهي در مورد صنعتي كردن ساختمان، نه فقط به طريق تئوري بلكه از راه اجرايى، به عمل آورد. وي از راه علم و تجربه شخصي به نتايجي دست يافت كه هرگز از هيچگونه تعليم دانشگاهي نميتوانست آنها را به دست آوَرد. او در سال 1920، مجله ادبي و هنري روح تازه را منتشر كرد و با انتشار مقالات تجدد خواهانه خود، برضد مِتُدهاي كهنه معماري مطالبي نگاشت. وي در اين سالها طرحها و ماكتهاي فراوان و سرشار از انديشههاي خاص خود به وجود آورد و ساختمانها و همچنين چندين شهر را به شيوه نوين طراحي نمود و تئوريهاي خود را به مرحله اجرا رساند. فلسفه لوكور بوزيه در مورد معماري شهرها، پيشنهاد شهرهاي عمودي است كه براي هر خانواده، حداكثر خصوصيات و استقلال داخلي و نيز تجهيزات لازم عمومي را فراهم آورَد. با وجود تنوع شكلي فراوان در كارهاي لوكوبوزيه، كار معماري وي هرگز وحدت خود را از دست نداده است، چنانچه با تقليد و تكرار، اَشكال و حجمها اشتباه نميشود و به حالت صحيح شكل توجه ميگردد. لوكور بوزيه خالصترين معمار فرانسه است كه با توجه به سنن قديم ساختمان كه در آنها، شريفترين خلاقيت در خدمت انسان قرار ميگرفت، به آفرينشهاي هنري پرداخته است. به طور كلي نقش لوكور بوزيه در معماري نو همانند نقش پيكاسو در نقاشي نو است. لوكور بوزيه نقشههاي معماري خود را در سي جلد كتاب جمعآورده است. وي سرانجام در بيست و هفتم اوت 1965م در هشتاد و هفت سالگي به هنگام استحمام طبي در يك پلاژ غرق شد و درگذشت.
16) انحلال حزب نازي آلمان در پي شكست اين كشور از متفقين (1945م):
با انحلال حزب ناسيونالْ سوسياليست آلمان مشهور به حزب نازي، دوران اقتدار و سلطه اين حزب كه با استفاده از ديكتاتوري، خشونت و سركوب شديد، از سال 1932م زمام امور آلمان را به دست گرفته بود، به پايان رسيد. حزب نازي كه در اكتبر 1920م ايجاد شده بود در سال 1933م دو ميليون عضو داشت و در سالهاي بعد 6 ميليون نفر را جذب خود كرد. اين حزب قصد داشت با اتحاد ملل آلماني زبان، آلمان مقتدري ايجاد كند كه بتواند مرزهاي خود را گسترش دهد. حزب نازي پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم از هم پاشيد و براي هميشه غير قانوني اعلام شد.
17) مرگ "جوزف مك كارتي" سناتور امريكايي و بنيانگذار مكتب "مك كارتيسم" (1957م) :
جوزف مك كارْتي، سياستمدار معروف امريكايى، در سال 1909م به دنيا آمد. او پس از اتمام تحصيلات خود وارد فعاليتهاي حزبي گرديد و در37 سالگي به نمايندگي سناي امريكا برگزيده شد. مدتي پس از فرار چيانكايچك، رهبر چين ملي كه مورد حمايت امريكا بود، مك كارتي در نطق شديداللحني اعلام كرد كه شكست دولت امريكا در چين، به سبب وجود كمونيستها در وزارت خارجه امريكاست. سخنان تند مككارتي باعث شد دستگاه قضايى امريكا به پيگيري اين اتهام بپردازد. از قضا اتهام مك كارتي واقعيت داشت و تعداد زيادي از كارمندان وزارت امور خارجه، به عنوان جاسوسان كمونيست از كار بر كنار شدند و تحت بازجويى قرار گرفتند. انتشار خبر بازداشت اين افراد، موجي از تبليغات ضد كمونيستي را در مطبوعات و محافل سياسي امريكا به همراه آورد. اين موج كه مككارتيسم لقب گرفت و به مدت چندين سال افكار عمومي مردم امريكا و جهان را به خود مشغول داشت، باعث شد كه تمامي حركات كمونيستها با بدبيني شديد ارزيابي شود و از اين پس دولتنيز نسبت به كل تحركات دولتهاي كمونيستي حساسيت فراواني از خود نشان دهد. از جمله آثار اين بدبيني، راسختر شدن عزم امريكا براي شركت گسترده و فعال در جنگ كره در سالهاي 1950 تا 1953م بود. جوزف مك كارتي با افكار و عقايد تند ضد كمونيستي خود، هرگونه افكار ليبرال و ترقيخواه را به كمونيسم نسبت ميداد. به پيشنهاد او كميتههاي تحقيق كنگره و مراجع قضايى امريكا، بسياري از مقامات امريكايى، دانشمندان، نويسندگان و هنرمندان را تحت تعقيب و بازجويى قرار دادند و عده زيادي را به اتهام تمايلات كمونيستي از كار بركنار كردند. اصطلاح مك كارتيسم تا سالها، در مباحث سياسي براي بيان طرز تفكر كساني كه هر جريان ليبرال و مخالفي را به كمونيستها نسبت ميدهند يا به هر جريان مخالفي بر چسب كمونيستي و گرايشهاي دست چپي ميزنند، به كار ميرفت. جوزف مك كارتي سرانجام در چهارم مه 1957م در 48 سالگي جان سپرد.
18) گسترش اعتراضات و جنگهاي داخلي لبنان عليه حكومت "كاميل شمعون" (1958م):
كاميل شمعون كه از سال 1952م به رياست جمهوري لبنان دست يافته بود، سياست دوري از اعراب و گرايش به غرب را دنبال ميكرد. اين سياست، مخالفت و اعتراض شديد مسلمانان لبنان را برانگيخت و هنگامي كه شمعون قصد داشت تا فرقه ماروني مذهبها را بر سراسر لبنان مسلط سازد، جنگ داخلي در اين كشور آغاز شد. شمعون از امريكا تقاضاي كمك كرد ونيز به سرعت تفنگداران خود را در خاك لبنان مستقر نمود. اگر چه پس از مدتي جنگ داخلي پايان يافت اما كاميل شمعون ناچار به استعفا شد. پس از خروج نيروهاي امريكايي، فواد شهاب به مقام رياست جمهوري لبنان رسيد.
19) درگذشت مارشال "ژوزف تيتو" رهبر يوگسلاوي و يكي از بنيانگذاران جنبش عدم تعهد (1980م):
مارشال ژوزف بُروز تيتو رهبر پيشين يوگسلاوي در 25 مه 1892م در ايالت كولدات كرواسي به دنيا آمد. وي در ابتدا مدتي به تحصيل و كار پرداخت و سپس به ارتش پيوست. تيتو در جريان جنگ جهاني اول در سال 1915م در جبهه جنگ عليه روسيه دستيگر شد و پس از آزادي، همراه كمونيستها بر ضد حكومت تزاري جنگيد. تيتو سپس به يوگسلاوي بازگشت و به عنوان يك سازمان دهنده تشكيلات سياسي به متشكل ساختن كمونيستها پرداخت. وي مدتي در حزب كمونيست يوگسلاوي نيز نقش فعالي داشت و به اين جرم به 6 سال زندان محكوم شد. تيتو پس از حمله آلمان به يوگسلاوي در جريان جنگ جهاني دوم، اقدام به تشكيل جبهه آزادي بخش ملي نمود و نيروهاي چريكي تربيت كرد. او در سال 1943م به درجه مارشالي نائل آمد و از نيروهاي متفقين خواست حكومت در تبعيد يوگسلاوي را به رسميت بشناسند. وي در 1944م با بهرهگيري از 200 هزار چريك تحت فرماندهي خود و حمايت نيروهاي شوروي سابق، موفق به شكست ارتش نازي در يوگسلاوي گرديد. او در سال بعد، پايان حكومت سلطنتي و آغاز استقرار جمهوري سوسياليستي يوگسلاوي را اعلام كرد و خود سمت نخست وزيري و وزارت دفاع را بر عهده گرفت. تيتو در سال 1953 به رياست جمهوري، رياست شوراي اجرايى فدرال و فرماندهي عالي نيروهاي مسلح برگزيده شد و در سال 1974م نيز رئيس جمهور مادام العمر گرديد. تيتو در سالهاي حكومت خود سياستي را پي گرفت كه مبتني بر ملي كردن صنايع در سطح گسترده و هماهنگسازي و يكنواخت سازي زندگي بود. او همچنين به اصلاحات ارضي پرداخت و زمينهاي بزرگ ملاّكان را ميان كشاورزان و زارعان تقسيم نمود. تيتو در برابر تقاضاي مقامات كرملين در زمينه اشتراكي كردن مالكيت زمين و رواج كشاورزي به شيوه شوروي سابق به شدت مقاومت كرد و به همين دليل توانست حمايت اكثريت مردم يوگسلاوي را جلب كند. او همواره در سياست خارجي خود برخلاف مسير ساير كشورهاي اروپاي شرقي، استقلال از شوروي سابق را حفظ كرد و به همين سبب از جرگه احزاب كمونيست جهان اخراج شد. اين اختلاف به حدي رسيد كه تيتو تمام مستشاران نظامي شوروي را از يوگسلاوي اخراج كرد و حضور نظامي شوروي را در افغانستان محكوم نمود. با اين حال، در سال 1976م كمونيستهاي اروپاي شرقي وي را پس از 28 سال بايكوت، به جمع خود پذيرفتند كه اين امر نشانه اهميت فوق العاده تيتو در منطقه بود. اعتقاد تيتو مبني بر در پيش گرفتن سياست مستقل، ملي و بيطرف، اساس سياست خارجي يوگسلاوي را در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم را شكل داد. مارشال ژوزف تيتو سرانجام در چهارم مه 1980م در سن 88 سالگي به دنبال يك بيماري طولاني و پس از 35 سال حاكميت مطلق بر يوگسلاوي درگذشت. پس از مرگ تيتو، دوره رياست جمهوري در يوگسلاوي، يك ساله شد اما سياست تيتو بر اساس قبل ادامه يافت. اين سياست در نهايت با فروپاشي نظامهاي سوسياليستي اروپاي شرقي و تجزيه كشور يوگسلاوي، خاتمه پيدا كرد.
20) سقوط "ببرك كارمل" رئيس جمهور كمونيست افغانستان (1986م)
21) 4ماه مي سال1502ميلادي:
برطبق متون تاريخي كريستف كلمب درچهارمين سفراكتشافي خود سرزمين كاستاريكا را كشف كرد. اين كشورسه قرن تحت سلطه اسپانيا بود اما درسال1821ميلادي استقلال طلبان كاستاريكا سرانجام نيروهاي اسپانيايي را ازخاك كشورشان بيرون راندند. اين سرزمين پس ازكسب استقلال ابتدا با مكزيك متحد شد و بعد درسال1961ميلادي با كشورهاي گوآتمالا، هندوراس، نيكاراگوآ و السالوادور بازارمشتركي دراِمريكاي لاتين بوجود آورد. اين سازمان بنام پيمان عمومي يكپارچه سازي اقتصاد اِمريكاي مركزي آغازبه كاركرد. هدف ازايجاد اين بازاربرقراري تجارت آزاد تعرفه بازرگاني مشترك براي همه اقلام وارداتي و تبادل نظردرمورد سياست پولي مشترك بود.بَبْرَك كارمِل رئيس جمهور پيشين افغانستان در سال 1929م متولد شد و تحصيلات خود را در مدرسه آلمانيهاي كابل و سپس دانشگاه كابل به پايان رساند. وي از جواني وارد فعاليتهاي سياسي شد و با گرايش به كمونيسم، به دليل فعاليتهاي كمونيستي و مبارزات مخفي عليه رژيم پادشاهي ظاهر شاه، در دهه 1950م به مدت پنج سال را در زندان به سر برد. با اين حال وي از سال 1956م به مدت 17 سال در مجلس افغانستان موسوم به لويه جرگه عضويت داشت. ببرك كارمل در سال 1965م حزب خلق افغانستان را تأسيس كرد و پس از ائتلاف اين حزب با حزب پرچم در سال 1977م، وي معاون دبيركل اين ائتلاف گرديد. كارمل در زمان حكومت دولت نورمحمد تركي به سفارت در برخي كشورهاي بلوك شرق فرستاده شد اما با كودتاي ديگري به فرماندهي حفيظ الله امين، از بازگشت به افغانستان خودداري كرد. ولي چون روسها به حفيظ الله امين، كه درصدد نزديكي به امريكا و ايجاد تعادلي در روابط افغانستان با شرق و غرب بود، بدگمان شدند، موجبات سرنگوني او را فراهم آوردند و طي كودتاي 27 دسامبر 1979م ببرك كارمل را به جاي حفيظاللَّه امين بر اريكه قدرت نشاندند. آغاز حكومت كارمل در افغانستان با اشغال نظامي اين كشور توسط قواي ارتش سرخ شوروي همراه بود. اما اين اشغالگري با مقاومت مجاهدان افغاني روبرو شد تا اينكه دولت شوروي براي رويارويى با آنها ناچار شد نيروهاي خود در افغانستان را تا يكصد هزار نفر افزايش دهد. نبردهاي سنگين مجاهدان افغان تا هشت سال ادامه يافت و در اين زمان دولت شوروي درصدد تغيير سياست خود در افغانستان برآمد. از اين رو در نخستين گام در راه اين تغيير سياست، ببرك كارمل را در چهارم مه 1986م از رياست جمهوري بركنار كرد و قدرت را به ژنرال نجيباللَّه رئيس پليس مخفي افغانستان سپرد. كارمل در طول هفت سال حكومت خود، بيشترين تلاش را در صحنه تبليغات داخلي و بينالمللي براي موجه جلوه دادن حضور نظامي شوروي سابق در افغانستان كرد. وي هفت ماه پس از بركناري، در روز 25 دسامبر 1986م هنگامي كه قصد داشت از سفارت چين در كابل درخواست پناهندگي سياسي كند توسط نيروهاي امنيتي افغانستان بازداشت شد و از آن به بعد تا سقوط رژيم نجيباللَّه در آوريل 1992م هيچ گزارشي از سرنوشت وي منتشر نگرديد. هرچند بر اساس برخي از اسناد، وي در اين مدت در مسكو اقامت داشته است. اما كارمل از آن پس به شمال افغانستان رفت و در آنجا ساكن شد تا اينكه در اوايل دهه 1990م درگذشت.
/خ
Add Comments
Name:
Email:
*
User Comments:
SecurityCode: