جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
الگوي خانواده اسلامي(1)
-(6 Body) 
الگوي خانواده اسلامي(1)
Visitor 578
Category: دنياي فن آوري

سازگاري، مهرباني، مديريت پيامبراکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه

زندگي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در نوشته‏هاي بي‏شمار، از ابعاد گوناگون بررسي شده است. در اين نوشتار تلاش شده از ديدگاه امور خانوادگي به اين مسأله توجه شود، زيرا پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) نه تنها همسران متعدد داشته ـ و اين خود طبعا در محيط خانه مشکل‏ساز است ـ بلکه برخي از آن زنان از ويژگيهاي روحي خاصي برخوردار بودند که حتي جنگ بزرگي نظير جَمَل را رهبري کرده و در ميدان جنگ حاضر شده و در امور ريز و درشت دخالت مي‏کردند.
به همين جهت براي هر مسلماني شايسته است بداند پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در خانه، با همسران چه برخوردي داشتند. آيا خانه پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) هر روز پر از نزاع، زد و خورد و حرفهاي ناشايست بود؟ آيا زنان ـ از آن‏رو که ايشان پيامبر خدا و حکم او حکم خدا و داراي لشکر و امکانات و فرماندهي بود، کاملاً تسليم او بودند و هيچ تخلفي نمي‏کردند و تنشي در خانه وجود نداشت؟ يا اينکه از طرف همسران يا برخي از آنان پيوسته سعي در ايجاد نزاع، اختلاف و درگيري بود، ولي آن حضرت با گذشت، محبت و بزرگواري، آنان را شرمنده مي‏ساخت و از همين راه توانسته بود چندين همسر را اداره کند، بدون اينکه نياز باشد وقت خود را صرف دعواهاي خانوادگي کند و يا اينکه آنان را مجبور کند در نکاح او باقي باشند، و نيز بدون اينکه با امکانات ماديِ فراوان، آنان را به سکوت بکشاند؛ همچنين بدون اينکه نياز باشد آزادي آنان را محدود يا شخصيت آنان را تحقير کند؛ بلکه آنچنان اخلاق حسنه و کرامت و بزرگواري او بر خانه سايه افکنده بود که همگان را تسليم خود ساخته بود و حتي هنگامي که برخي از همسران توطئه عظيمي عليه او تدارک ديدند و خداوند پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) را از آن توطئه آگاه ساخت، آن حضرت(صلي الله عليه و آله و سلم) تنها قسمتي از ماجرا را براي آنان بازگو کرد و با بزرگواري تمام از گفتن بقيه مراحل توطئه خودداري کرد و حتي آنان را به خاطر توطئه مورد عتاب، طلاق و غيره قرار نداد. به هر حال در اين سلسله نوشتار سعي بر نشان دادن سازگاريها و بزرگواريهاي پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) در خانواده است. در انتخاب نمونه‏ها تلاش شده است مواردي ذکر شود که از مسلمات تاريخ و يا داراي شاهد قرآني است و هر دو گروه شيعه و سني به گونه‏اي آن را بيان کرده باشند.
به اميد اينکه همگان از اخلاق کريمه و رفتار بزرگوارانه پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) درس بياموزيم و با پياده کردن اندکي از آن روشها به زندگي خانوادگي طراوت بخشيم و از نزاعهاي بيهوده بپرهيزيم و سعي کنيم بر خوبيهاي خود بيفزاييم و از بديها دوري کنيم.
قبل از شروع بحث، ذکر يک نکته بسيار ضروري به نظر مي‏رسد و آن اينکه توجه داشته باشيم در امور اجتماعي نمي‏توان علتها را از يکديگر کاملاً جدا کرد و سهم هر علت را در معلول و در حوادث بعدي به طور کامل، رديابي کرد. در آزمايشگاهها و علوم طبيعي، همه عوامل و شرايط را ثابت مي‏کنند و تنها يکي را متغيّر قرار مي‏دهند و اثر آن را بررسي مي‏کنند. در آزمايش بعدي اين عامل را ثابت و عامل ديگري را متغيّر قرار مي‏دهند؛ اما در بررسي اموري که مربوط به جامعه انساني است، عوامل به دست ما نيست، تا برخي را ثابت و برخي را متغيّر قرار دهيم. از طرف ديگر بشر چون داراي ذهن و عقل و شعور است، براي خود برنامه‏ريزي مي‏کند و آنها را از ديگران مخفي مي‏کند. گاه در گير و دار مسايل روزمره حوادثي پيش مي‏آيد که موجب مي‏شود پرده از اسرار کنار رود و درون وي آشکار شود، ولي بسياري از مکنونات و اسرار افراد پيوسته مخفي مي‏ماند. در حالي که اين برنامه‏ها و تصميمهاي دروني، اثرات فراواني در خارج گذاشته و کارهاي مختلفي بر اساس آن انجام گرفته، ولي انگيزه و علت اصلي اين کارها ظاهر نشده است. براي نمونه هر کس مي‏تواند به زندگي شخصي خود سري بزند و يا زندگينامه برخي سياستمداران شکست‏خورده را ـ که در اواخر عمر نوشته‏اند ـ مطالعه کند. عکس اين مسأله نيز ممکن است، يعني حادثه‏اي در زماني اتفاق مي‏افتد، ولي عوامل آن بر ما پوشيده است و نمي‏دانيم چرا چنين حادثه‏اي اتفاق افتاده است.
در بررسي سازگاريهاي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) با همسرانش و اعمال و رفتار آنان با پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) همه اين امور وجود دارد؛ خصوصا با گذشت هزار و چهار صد سال و نيز وجود دستهاي مرموزي که پيوسته براي حمايت از شخصي و منکوب کردن شخص ديگري در طول تاريخ دست به کار است، يافتن عوامل و نقش هر يک و بررسي و توجيه هر کار، با مشکلات بسياري مواجه است.
در اين نوشتار براي اينکه مشکلي بر مشکلات افزوده نشود و حتي‏المقدور در حل مشکلات و آسان کردن آنها تلاش شود، سعي شده است در هنگام بررسي هر عامل، از ساير عوامل چشم‏پوشي شود و آن عامل در وقت و جاي مناسب خود بررسي شود. به عبارت ديگر اگرچه جامعه و تأثيرات افراد در يکديگر به صورت آزمايشگاه علوم طبيعي نيست، ولي سعي شده است هنگام بررسي براي سهولت در فهم، نظير آزمايشگاه عمل شود. همچنان که سعي شده است حوادثي که ناگهان به وقوع مي‏پيوست، تحليل شود و عوامل مخفي آن با توجه به قراين و شواهد روشن شود.
اين نوشتار، دربردارنده سه فصل است:
1ـ نمونه‏هايي از ناسازگاري همسران پيامبر، شامل دو بخش: با استناد به آيات، و روايات؛
2ـ نگاهي به مباحث مطرح شده از ديدگاهي ديگر، شامل دو بخش: علت تعدد همسران پيامبر، دستاوردهاي ازدواجها و چند پرسش در باره زندگي خصوصي پيامبر؛
3ـ بزرگواري و اخلاق نيکوي پيامبر، شامل دو بخش: نمونه‏هايي از برخورد پيامبر با ديگران، و برخوردهاي پيامبر در خانواده.
نمونه‏هايي از ناسازگاريهاي همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) با استناد به آيات و روايات
در اين فصل سعي مي‏شود نمونه‏هايي از ناسازگاريهاي همسران پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) با استفاده از آيات و روايات ذکر شود.
اين فصل به دو بخش تقسيم مي‏شود: در بخش اول نمونه‏هايي از آيات قرآن را که در آنها برخي کارهاي همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و آزار و اذيتهاي آنان بيان شده است، مطرح مي‏کنيم. در اين بخش سعي بر اين است که در مرحله اول بدون نظر به شأن نزولها و ساير مسايل جنبي، خود آيات مورد تحليل قرار گيرد، سپس به شأن نزولها نظري افکنده شود و در مواردي که شأن نزولهاي مختلفي ذکر شده، با کمک خود آيه يکي از آنها ترجيح داده شود.
در بخش دوم، به ذکر نمونه‏هايي از ناسازگاريهاي همسران حضرت با استفاده از روايات پرداخته شده است. روشن است در هيچ يک از دو بخش، نه در صدد برشمردن تمامي موارد ناسازگاري و نه در صدد بيان مهمترين موارد آن بوده‏ايم، بلکه هر آنچه ذکر شده، تنها نمونه‏اي است، بدون هيچ ويژگي خاص ديگر.
بخش اول

نمونه‏هايي از ناسازگاري با استفاده

از آيات
نمونه اول:
آيه‏هاي سوره تحريم
«يآ أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللّه‏ُ لَکَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوجِکَ وَ اللّه‏ُ غَفُورٌ رَّحيِمٌ، قَدْ فَرَضَ اللّه‏ُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أيْمنِکُمْ وَ اللّه‏ُ مَوْلکُمْ وَ هُوَ الْعَليمُ الْحَکيِمُ، وَ إذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَي بَعْضِ أَزْوجِهِ حَدِيثا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّه‏ُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَکَ هَذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليِمُ الْخَبيِرُ، 3 إِن تَتُوبَآ إِليَ آللّه‏ِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَ إِنْ تَظَهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللّه‏َ هُوَ مَوْلَئهُ وَ جِبرِيلُ وَ صَلِحُ الْمُؤْمِنيِنَ و الْمَلئِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهيِرٌ؛(1)
اي پيامبر! چرا براي جلب رضايت همسرانت آنچه را که خدا به تو حلال کرده است، حرام مي‏کني؟ و خداوند بخشاينده و مهربان است! خداوند گشودن اين گونه سوگندها را بر شما واجب کرده و خدا مولاي شما و دانا و حکيم است. و هنگامي که پيامبر سرّي را با برخي همسرانش در ميان نهاد و هنگامي که او آن را (به ديگران) خبر داد و خداوند پيامبر را (از افشاي سرّ) باخبر ساخت، پيامبر برخي را به او شناسانده و از گفتن برخي خودداري کرد. هنگامي که پيامبر، وي را از آن باخبر ساخت، (او) گفت: اين خبر را چه کسي به تو داد؟ (پيامبر) گفت: خداي داناي آگاه مرا باخبر ساخت. اگر شما دو زن توبه کنيد، بهتر است، اما دلهاي شما سخت شده است و اگر با پشتيباني هم عليه او (پيامبر) قيام کنيد، خداوند ياور اوست و نيز جبرئيل و مؤمنان شايسته و فرشتگان نيز پشتيبان وي خواهند بود.»
قبل از مراجعه به تفاسير و شأن نزولها اموري را که از خود آيات مي‏توان به دست آورد، مرور مي‏کنيم، تا با کمک آن بتوانيم شأن نزول واقعي را بيابيم؛ زيرا شأن نزولهاي گوناگوني در اينجا نقل شده است؛ اگرچه همه آنها در اين مشترکند که برخي از همسران ـ به طور مشخص حفصه و عايشه ـ موجبات ناراحتي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را فراهم کردند، ولي دانستن شأن نزول حقيقي در اين آيات بسيار مهم است، تا معلوم شود نوع آزار چه بوده است.

نکته‏ها:

1ـ پيامبر اکرم براي جلب رضايت همسرانش چيزي را که بر وي حلال بود، حرام کرد.
2ـ نحوه حرام کردن اين بود که پيامبر اکرم سوگند ياد کرد ديگر آن حلال را که خداوند براي وي قرار داده بود، مرتکب نشود.
3ـ با اينکه عمل به مفاد سوگند واجب است و مخالفت کننده با سوگند بايد کفاره بدهد، خداوند بر پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) واجب کرد اين سوگند را بشکند ـ و همان طور که در روايات هست، کفاره آن را هم بدهد، که حضرت چنين کرد.
4ـ پيامبر اکرم به يکي از همسرانش سرّي را بيان کرد و از او خواست آن سرّ را فاش نکند.
5ـ او سرّ پيامبر را فاش کرد.
6ـ خداوند پيامبر را از فاش شدن سرّ باخبر ساخت.
7ـ پيامبر قسمتي از سرّ فاش شده را به آن همسر گفت.
8ـ او با تعجب پرسيد: از کجا دانستي و پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) جواب داد: خداوند مرا باخبر ساخت.
9ـ سرّي که بيان شد، داراي پيامدهاي متعدد بود و پيامبر از برخي از آنها پرده برداشت و باقي را پوشيده نگه داشت.
10ـ همسر پيامبر اين سرّ را با يکي ديگر از همسران آن حضرت در ميان گذاشت.
11ـ سرّ فاش شده يا تبعات آن داراي گناهي عظيم بود که نياز به توبه داشت.
12ـ آن همسران در اثر اين مسأله به بازگشت دل از حق گرفتار شدند که توبه کردن براي آنان کار مشکلي بود.
13ـ ياور پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)، خداوند و جبرئيل و افرادي که مؤمنان شايسته‏اند، مي‏باشد. از تفاسير و روايات و مفرد بودن «صالح» معلوم مي‏شود آن ياور، تنها حضرت علي(عليه السلام) است.
14ـ در صورت ادامه ماجرا و تصميم آن دو زن براي توطئه عليه پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) ملائکه به ياري حضرت مي‏شتابند.
15ـ شايد «وَ اِذْ» دلالت کند بر اينکه دو حادثه اتفاق افتاده که مشابه يکديگر بوده و در يکي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) چيزي را بر خود حرام کرده و در ديگري سرّي از اسرار را با همسرش در ميان گذاشته است.
16ـ از لحن آيات و خصوصا با توجه به آيات ديگر همين سوره ـ که از زنان حضرت لوط و حضرت نوح که شوهرانشان را اذيت کردند و به آنان خيانت روا داشتند، ذکري به ميان مي‏آيد ـ روشن مي‏شود برخورد و عمل اين همسران کاري بسيار زشت و ناپسند بوده و نوعي خيانت است و آنان در حد زن حضرت لوط و زن حضرت نوح سقوط کرده‏اند.

توضيح نمونه اول با استفاده از شأن‏نزولها

مفسران در شأن‏نزول اين آيات اختلاف زيادي دارند و موارد مختلفي را ذکر کرده‏اند، از جمله:
1ـ رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) پس از نماز صبح به حجره‏هاي همسرانش سر مي‏زد. نزد يکي از همسرانش(2) ظرف عسلي بود که برايش هديه آورده بودند. او براي پيامبر از آن عسل شربتي
درست مي‏کرد. بنابراين وقتي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) وارد مي‏شد تا سلام بکند و بگذرد، او پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را نگه مي‏داشت، تا شربت را به او بدهد. عايشه حسادت کرد و به همسران ديگر رسول‏اللّه‏ گفت: وقتي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نزد شما آمد تا سلام کند، بگوييد دهانت بوي «مَغافير» مي‏دهد، که گياهي بدبو است، تا به اين وسيله پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را از ماندن بيشتر در يک جا و نوشيدن شربت منع کنند. عايشه همين که پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را ديد، بيني خود را گرفت و گفت: مغافير خورده‏اي؟ پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: نه، نزد فلان زن شربت عسل خورده‏ام. گفت: حتما زنبور آن از شيره غُرْفُط مکيده است. پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) براي رضايت همسرانش سوگند ياد کرد ديگر از آن شربت نخورد.(3)

نکته‏ها:

1ـ طبق اين شأن‏نزول سرّي را که رسول‏اللّه‏ به برخي همسرانش گفت، مربوط به تحريم شربت بود و حضرت نخواست که خبر به گوش صاحب عسل برسد و او ناراحت شود. اما اينکه چگونه پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) پس از فاش شدن سرّ، برخي را براي فاش کننده سرّ گفت و برخي را نگفت و چگونه يک جمله خبري که بيانگر يک چيز است، قابل تقسيم است، که برخي را بيان کند و برخي را نه، معلوم نيست؛ به همين جهت اين شأن‏نزول با «عَرَّفَ بَعْضَه وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْض» ناسازگار است و قابل قبول نيست.
2ـ از شأن‏نزول ذکر شده معلوم مي‏شود عايشه در خانه پيامبر داراي موقعيت بوده است، زيرا وقتي او تصميم مي‏گيرد پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را از ماندن بيشتر در يکي از حجره‏ها منع کند و به ديگران مي‏گويد به پيامبر بگوييد دهانت بوي مغافير مي‏دهد، آنان گوش مي‏کنند و چنين کاري را انجام مي‏دهند.
3ـ عايشه در برخورد با پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) ماهرانه عمل مي‏کند: اول با گرفتن دست جلوي بيني، پيامبر را حساس مي‏کند و وقتي حضرت مي‏فرمايد مغافير نخورده‏ام و عَسَل خورده‏ام، با مهارت مي‏گويد: حتما زنبور عسل از شيره غُرفُط مکيده است!
4ـ پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به هيچ وجه نمي‏خواست دهانش بوي بد بدهد و با متوجه شدن بوي دهان، عسل را بر خود حرام مي‏کند؛
5ـ پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) هيچ گاه آزرده‏خاطر شدن همسرانش را نمي‏پسندد و از همين‏رو مي‏خواهد خبر اين تحريم فاش نشود، تا آن همسر ناراحت نشود و از طرفي ديگر مردم تصور نکنند عسل حرام شده است.
6ـ علاوه بر اينکه عايشه در نزد ساير همسران پيامبر موقعيت داشت و براحتي توانست توطئه خود را با کمک آنان اجرا کند، معلوم مي‏شود همسران پيامبر نسبت به زني که داراي عسل بوده، حساسيت داشته و مي‏خواستند او را از گردونه خارج کنند، يا خودشان را هم‏رتبه او قرار دهند.

دومين شأن‏نزول:

رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) هر روز نزد يکي از همسرانش مي‏ماند، تا رعايت عدالت بشود. روزي که نوبت حفصه بود، بر او وارد شد، ولي حفصه از حضرت اجازه خواست براي کاري نزد پدرش برود و در نبود او، ماريه قبطيه که مادر ابراهيم فرزند رسول‏اللّه‏ بود و به خدمت حضرت مشغول بود، پيامبر را نزد خود خواند. حفصه برگشت و وقتي فهميد ماريه نزد پيامبر بوده است، بناي ناسازگاري را گذاشت و گفت: در روز من، در حجره من و با غير من؟! هرگز نمي‏شود. پيامبر اکرم براي راضي کردن او گفت: ماريه را بر خود حرام مي‏کنم و سوگند ياد مي‏کنم ديگر با او خلوت نکنم و اين مسأله را با کسي در ميان مگذار. ولي حفصه بلافاصله عايشه را از اين حادثه باخبر کرد.(4)

سومين شأن‏نزول:

شأن‏نزول سومي که نقل شده مانند شأن‏نزول دوم است، فقط مقداري اضافه دارد.(5)

نکته‏ها:

1ـ از اين شأن‏نزول استفاده مي‏شود حفصه و عايشه در يک خط و در يک راستا کار مي‏کردند و اخبار را سريعا به يکديگر منتقل مي‏کردند و عايشه نقش مرکزيت داشته و زود در جريان کارها قرار مي‏گرفت.
2ـ حفصه و عايشه نسبت به ماريه حساسيت داشتند و از اينکه پيامبر او را بر خود تحريم کرد، بسيار خوشحال شدند؛ به طوري که وقتي پيامبر از حجره حفصه خارج شد، او با مشت به ديوار اتاق عايشه زد و وي را از اين خبر مهم آگاه کرد.
3ـ شايد حساسيت عايشه و حفصه ـ خصوصا عايشه ـ از آن‏رو ناشي شد که هيچ کدام از همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) در مدينه از ايشان داراي فرزند نشدند و تنها ماريه بود که صاحب فرزندي به نام ابراهيم شد. در اين صورت عايشه ـ که عقيم بود ـ جا داشت بيشترين حساسيت را نشان بدهد.

نمونه دوم:

آيه‏هاي 28 و 29 سوره احزاب
«يا اَيُّهَا اَلْنَبِيُّ قُلْ لأَِزواجِکَ اِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدّنيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ اُمَتَّعکُنَّ و اُسَرِّحْکُنَّ سَراحا جميلاً. وَ اِنْ کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللّه‏َ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الأآخِرَةَ فَأِنَّ اللّه‏َ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْرا عَظيِما؛(6)
اي پيامبر! به هسمرانت بگو: اگر خواهان زندگي دنيا و زينت آن بوده‏ايد، بياييد شما را با متاع دنيوي بهره‏مند سازم و شما را به طلاقي نيکو طلاق دهم. و اگر خواهان خدا و رسول او و آخرت بوده‏ايد، خداوند براي نيکوکاران پاداش عظيمي تدارک ديده است.»

شأن‏نزول:

هنگامي که رسول‏اللّه‏ در غزوه خيبر پيروز شد و بر گنجهاي آل‏ابي‏الحقيق دست يافت، همسرانش ـ يا برخي از آنان ـ گفتند: آنچه را که به دست آوردي، به ما بده. پيامبر به آنان
فرمود: بين مسلمانان آن طوري که خداوند دستور داده بود، تقسيم کردم. زنان غضبناک شدند و گفتند: شايد فکر مي‏کني اگر ما را طلاق دهي، همطرازهايي از قوم خود پيدا نمي‏کنيم که ما را به همسري برگزينند؟! خداوند براي رسولش حميّت و غيرت به خرج داد و دستور داد حضرت از آنان کناره‏گيري کند.
پيامبر اکرم از آنان کناره‏گيري کرد و در «مشربه امّ‏ابراهيم»(7) بيست و نه روز باقي ماند، تا زنان حايض شوند و پاک گردند، تا طلاق‏دادنشان جايز باشد. آنگاه آيه تخيير آمد و آنان را بين زندگي ساده و فقيرانه پيامبر اکرم همراه با آخرت و بين دنياخواهي و بهره‏وري از متاع دنيا و طلاق، بدون نزاع و کشمکش مخيّر ساخت. «ام‏سلمه» برخاست و گفت: خدا و رسول را برگزيدم. ديگران نيز برخاستند و دست در گردن پيامبر انداختند. در روايات اهل سنت آمده است: پيامبر اول آيه تخيير را بر عايشه خواند و او پيامبر را برگزيد.
آيا همه همسران پيامبر از او نفقه بيشتري طلب کردند، يا تنها برخي از آنان اين خواسته را داشتند؟
از تفسيرها چيزي معلوم نشد، ولي روشن است که پيامبر از همه آنان کناره گرفت و همه را بين همسري خود با زندگي ساده و يا طلاق محترمانه و بهره‏مند شدن از متاع دنيا مخيّر ساخت.

روايتهاي مبغوض بودن طلاق

اگر آيه قرآن را کنار رواياتي که طلاق را مبغوض‏ترين اشيا مي‏داند، قرار دهيم، زمينه براي بحثهاي بعدي آماده‏تر مي‏شود.

احاديث شيعه

امام صادق(ع): «ان اللّه‏ عز و جل يُحِبّ البيت الذي فيه العُرس و يُبغض البيت الذي فيه الطلاق و ما من شئٍ ابغض الي اللّه‏ عز و جل من الطلاق؛(8) خداوند خانه‏اي را که در آن عروسي باشد، دوست دارد و خانه‏اي را که در آن طلاق باشد، دوست ندارد و هيچ چيز نزد خدا از طلاق مبغوض‏تر نيست.»
امام صادق(ع): «سمعتُ ابي يقول: ان اللّه‏ عز و جل يُبغض کلَّ مِطلاق و ذَوّاق؛(9) از پدرم شنيدم: خداوند هر انسان مطلاق (زياد طلاق‏دهنده) و ذوّاق ـ که هر لحظه هوس زني را دارد ـ مبغوض مي‏دارد.»
احاديث اهل سنت از رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم)
ان اللّه‏ تعالي يُبغضُ الطّلاقَ و يُحِبُّ العتاق؛(10) خداوند طلاق را مبغوض مي‏دارد و آزادسازي را دوست مي‏دارد.
ما احلّ اللّه‏ شيئا ابغضَ اليه من الطلاق؛(11) خداوند چيزي مبغوض‏تر از طلاق را حلال نکرده است.
ابغض الحلال الي اللّه‏ الطلاق؛(12) مبغوض‏ترين حلالها نزد خداوند طلاق است.
تزّوجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق يهتزّ منه العرش؛(13) ازدواج کنيد و طلاق ندهيد، زيرا طلاق عرش خدا را به لرزه مي‏آورد.
وقتي که طلاق مبغوض‏ترين راه حلال است ـ نظير: آخِرُ الدواء اَلْکَيّ؛ آخرين دوا داغ کردن و سوزاندن است ـ و تا راههاي مسالمت‏آميز ديگري باشد، کسي اين راه را پيشنهاد نمي‏کند؛ از اين‏رو روشن مي‏شود چقدر زنانِ پيامبر يا برخي از آنان براي ايشان مشکل آفريده و چقدر او را اذيت کرده‏اند که خداوند به مبغوض‏ترين راههاي حلال رضايت داده است و حتي پيامبرش را تشويق مي‏کند آنها را طلاق گويد: «عَسَي رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن يُبْدِ لَهُ أَزْواجا خيرا مِنْکُنَّ؛(14) خداوند اميدوار است که اگر او شما را طلاق دهد، بهتر از شما را نصيب او کند.» بنابراين مسأله نبايد منحصر به زياده‏خواهي در سهم غنيمت يا اتهام بد بويي دهان پيامبر باشد؛ اگرچه اينها نيز مهم است. دنياخواهي زنان پيامبر را آيه 28 سوره احزاب با صراحت بيان مي‏کند. در واقع پيامبر را به سوي زندگي تجملاتي کشيدن، پوچ کردن دين از درون و تضعيف کردن ارزشهايي است که اسلام براي احياي آنها آمده است.
براي اينکه با اخلاق، کارها و روحيات همسران پيامبر بيشتر آشنا شويم، بحث را با احاديثي از اين همسران يا پدران آنان پي مي‏گيريم، تا مقداري از زواياي ناگفته زندگي پيامبر و آزار و اذيتهاي آنان روشن و معلوم شود حوادث سهمگين در خانواده پيامبر اکرم اتفاق مي‏افتاد و حرفهاي گوناگوني زده مي‏شد که هر کدام از آنها براي تخريب بناي خانواده کافي بود، ولي بزرگواري، مديريت و متانت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نمي‏گذاشت آن حادثه يا سخن در جامعه راه يابد. و از طرفي نشان مي‏دهد هيچ پيامبري مانند ايشان اذيت نشد، و اين تنها مربوط به اذيتهاي مشرکان و کفار نبود.

نمونه سوم:

آيه 11 سوره حجرات
«يآ أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قوْمٍ عَسَيآ أَن يَکُونُوا خَيْرا مِنْهُمْ وَ لا نِسَآءٌ مِن نِسآءٍ عَسَيّ أَن يَکُنَّ خَيْرا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالأَلقبِ بِئسَ الإسْمُ الأِفُسُوقُ بَعْدَ الأِيمنِ؛(15) اي اهل ايمان! گروهي (از شما) گروه ديگر را مسخره نکند؛ شايد آن مسخره شدگان از اينها بهتر باشند و زنان، زنان ديگر را (مسخره نکنند) شايد آنها بهتر باشند و از يکديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاي زشت ندهيد. چه ناپسند است نام زشت پس از ايمان!»
از انس نقل شده است که «و لانساء من نساء ...» در مورد عايشه و حفصه نازل شده است که ام‏سلمه را مسخره کردند. او با پارچه‏اي سفيد دو کشاله ران خود را مي‏بسته و دو طرف پارچه از پشتش آويزان بود. عايشه مي‏گفت: ببينيد چه چيزي مانند زبان سگ از پشت او آويزان است!
و گفته شده است: عايشه او را به خاطر کوتاهي قد مورد تمسخر و عيبجويي قرار مي‏داد.(16)
در مورد اين آيه ابن‏عباس نقل کرده است: روزي صفيّه گريان نزد پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و گفت: عايشه مرا سرزنش کرد و گفت: اي يهودي، فرزند يهودي! پيامبر اکرم فرمود: چرا به او جواب ندادي که پدرم هارون است و عمويم موسي و شوهرم محمد؟! آنگاه آيه فوق نازل شد.(17)
کسي که در آيات قرآن و تفاسير و شأن‏نزولها تفحص کند، نمونه‏هايي اينچنين پيدا مي‏کند، ولي قصد ما شمارش تمامي موارد نيست و حکم به صحت تمامي موارد نمي‏کنيم و فعلاً در صدد تفکيک بين شأن‏نزول و سبب نزول نيستيم، ولي از برخي آيات بخوبي روشن مي‏شود پيامبر از دست برخي همسرانش بشدت آزرده خاطر بود. قرآن در اين موارد جانب پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) را مي‏گيرد و نشان مي‏دهد زنان آن حضرت، کار خلافي مرتکب شده‏اند و آن کار سبب رنجش پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) شده است. آياتي که خود تصريح به خلافکاري برخي زنان دارد و يا آياتي که از شيعه و اهل سنت شأن‏نزول آنها روايت شده است و قابل بحث و تشکيک نيست. برخي از حوادث نظير تهمت به ماريه قبطيه توسط عائشه که فقط در تفسير قمي ـ که شيعي است ـ نقل شده است، در کتابهاي اهل سنت نيز يافت مي‏شود؛ مثلاً ابن ابي‏الحديد در جلد نهم شرح نهج‏البلاغه در صفحه 159 به اين داستان اشاره مي‏کند و کشف اين توطئه توسط حضرت علي(عليه السلام) را از علل کينه عايشه نسبت به آن حضرت و زهرا(س) مي‏داند. بنابراين اصل قصه در روايتهاي هر دو گروه موجود است، بلکه در نزد ابن ابي‏الحديد از مسلمات است.ادامه دارد.

پي نوشت :

1ـ تحريم (66)، آيه 1 ـ 4.
2ـ در اينکه آن زن چه کسي بود، نيز اختلاف است. برخي گفته‏اند زينب بنت جحش، برخي گفته‏اند: سوده، و برخي: ام‏سلمه و برخي گفته‏اند او حفصه بود.
3ـ مجمع‏البيان، ذيل آيه؛ درّالمنثور، ذيل آيه؛ بحارالانوار، ج22، ص228.
4ـ بحارالانوار، ج22، همان، ص229.
5 ـ تفسير علي بن‏ابراهيم، ج2؛ بحارالانوار، ج22، ص239.
6ـ احزاب، آيه 28 ـ 29.
7ـ مشربه ام‏ابراهيم: منزل مسکوني ماريه همسر پيامبر.
8ـ وسائل‏الشيعه، ج15، ص267.
9ـ همان.
10 ـ کنزالعمال، ج9، ص661.
11 ـ همان.
12ـ همان.
13ـ همان.
14ـ تحريم، آيه 5.
15ـ حجرات، آيه 11.
16ـ مجمع‏البيان، ج9، ص135.
17ـ همان.

منبع: ماهنامه پيام زن، ش93
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image