جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
شيخ مرتضي انصاري
-(0 Body) 
شيخ مرتضي انصاري
Visitor 691
Category: دنياي فن آوري

در خانواده علم و فضيلت

انديشمند نامور شيعه شيخ مرتضي انصاري در روز عيد غدير سال 1214 ق در شهر دزفول در خانواده علم و ادب چشم به جهان گشود. پدرش شيخ محمدامين از علماي بنام و در علوم اسلامي از سرآمدان روزگار خود به شمار مي‏رفت. مادرش دختر شيخ يعقوب فرزند شيخ احمد بن شيخ شمس‏الدين انصاري است که خود از پرورش يافتگان خاندان علم و فضيلت بود؛ بانويي که نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد و همواره به راز و نياز با پروردگار مي‏پرداخت.

در عالم رؤيا

مادر شيخ مرتضي انصاري پيش از تولد وي، شبي حضرت امام صادق عليه‏السلام آن گنجينه علوم الهي و ترجمان کتاب نفيس وحي را در عالم رؤيا مي‏بيند که قرآني طلاکاري شده به او مي‏دهد. خوابش را به فرزندي صالح و بلندانديش تعبير کردند و چنين شد که گفته بودند.

آغاز تحصيل

شيخ مرتضي انصاري از همان دوران کودکي، عشق فراواني به تحصيلِ معارف جاودانه و حيات‏بخش اسلام داشت. او با کوشش بي‏وقفه، تا نيمه‏هاي شب به مطالعه دروس خود مي‏پرداخت و از اين کار لذت مي‏برد. او فراگيري ادبيات عرب و مقدمات را نزد پدر آغاز کرد. وي در ميان طلاب معاصر خود در فضل و تلاش و دانش نمونه بود و همه او را به تلاش، پشتکار و ذکاوت مي‏شناختند. او پس از اتمام ادبيات عرب، دوره سطح را خدمت شيخ حسين انصاري (عموزاده‏اش) که از فقهاي نامور و شهير دزفول به شمار مي‏رفت تلمّذ نمود و از خرمن دانش و فضل وي خوشه‏ها چيد. او در اين ايام هم‏چنين از سرچشمه زلال قرآن و کوثر کلام اهل بيت عليه‏السلام جرعه‏ها نوشيد و در کسب دانش و نشر فرهنگ اهل بيت عليه‏السلام تلاش بسيار نمود.

در محضر سيد محمد مجاهد

شيخ مرتضي انصاري در سال 1232 ق به همراه پدرش براي تکميل دروس خويش به عتبات رفت. شيخ محمد امين پدر شيخ انصاري، در کربلا به محضر سيدمحمد مجاهد ـ که از فقهاي برجسته شيعه در آن زمان بود و رياست حوزه کربلا را به عهده داشت ـ رسيد. پس از معرفي خود، گفت: فرزندم را براي استفاده از محضر مبارک آورده‏ام و آن گاه به شيخ مرتضي که در آخر مجلس نشسته بود، اشاره کرد. سيد نگاهي خاص به شيخ کرد؛ زيرا کم‏تر کسي در 18 سالگي مي‏توانست از محضر درس استاد و فقيهي چون او استفاده کند. از اين‏رو براي آزمودن معلومات فقهي طلبه جوان مسئله‏اي پيش آورد و گفت: شنيده‏ام برادرم شيخ حسين در دزفول نماز جمعه مي‏خواند در حالي که بسياري از فقهاي شيعه اقامه نماز جمعه را در زمان غيبت ولي عصر(عج) جايز نمي‏دانند. در اين موقع شيخ مرتضي دلايلي در وجوب نماز جمعه در زمان غيبت اقامه کرد که سيد مجاهد از تقرير دليل‏ها و بيان او شگفت‏زده شد و به شيخ محمدامين، پدر شيخ انصاري، رو کرد و گفت: «اين جوان نبوغ ذاتي دارد، او را به صاحب اين قبّه بسپاريد» و به بارگاه امام حسين عليه‏السلام اشاره کرد. بدين ترتيب شيخ محمدامين به دزفول بازگشت و فرزندش براي ادامه تحصيل نزد دانشمند پرآوازه شيعه، سيدمحمد مجاهد، در کربلا ماند.

فضايل اخلاقي

فقيه فرزانه شيخ مرتضي انصاري از تبار عالمان بلند انديش و با اخلاص بود. او نه فريفته دنيا شد و نه مغرور دانش خود. اين عالم تا آخر عمر، به معناي واقعي کلمه طلبه بود. او نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به ياد سرمايه و ثروت. از تمام وجود آن عزيز، عزت و شرف مي‏باريد. به غناي عجيبي دست يافته بود. در چهره‏اش اثري از کبر و نخوت ديده نمي‏شد. انساني بود قانع، صبور، خوش‏رو و خوش برخورد. وقتي راه مي‏رفت زمين را مي‏نگريست و وقتي مي‏نشست در حال فکر کردن بود و وقتي به کسي مي‏رسيد با تبسّم و تواضع تمام احوال‏پرسي مي‏نمود. شيخ مرتضي ظاهري ساده و بي‏آلايش داشت. لباس ساده مي‏پوشيد و با مردم ساده سخن مي‏گفت. مهربان بود و با مردم صميمانه مي‏نشست و صادقانه برخورد مي‏کرد. آري، شيخ انصاري بزرگ‏مردي بود که ادب و تواضعش، همگان را به شگفتي وا مي‏داشت و اخلاص و صفا از تمام وجودش نمايان بود.

در مکتب شيخ انصاري

مکتب علمي شيخ انصاري از اواسط قرن سيزدهم تا اوايل قرن چهاردهم، پرورش‏دهنده فرهيختگان و دانشمندان بزرگ شيعه بود. علما و دانشوراني که شمار آنها را در کتب رجالي و تاريخي از پانصد تا سه هزار نفر ثبت کرده‏اند. جلسات درس ايشان بسيار باشکوه بوده و از امتيازاتي چون داشتن دقت در تبيين مسائل، و تسلط به مباني فقهي و اصولي برخوردار بود. شيخ انصاري در عرصه تدريس، شاگردان فراواني تربيت کرده است. بزرگاني چون شيخ ابراهيم آل صادق، سيدمحمدابراهيم بهبهاني، شيخ ابراهيم خوئيني، ميرزا محمدحسن شيرازي، آخوند خراساني، سيدجمال الدين حسيني، ميرزا حبيب‏الله رشتي، ميرزا محمد آشتياني، شيخ ابراهيم قمي، سيدابوتراب قزويني، ميرزا ابوالحسن سبزواري، شيخ ابوالقاسم انصاري دزفولي و سيدابوالقاسم خوانساري، همگي از شاگردان برجسته ايشان به شمار مي‏روند؛ بزرگان و دانشمنداني که هر يک در عصر خويش منشأ خدمات فراوان براي جهان اسلام و تشيّع شدند.

يادگار جاودان شيخ انصاري

شيخ مرتضي انصاري از علماي پرکاري بود که در طول عمر خود با تلاش گسترده و نيّتي خالصانه توانست تحقيقات ارزنده‏اي را با بياني رسا و قلمي شيوا و استوار به فرهنگ اسلامي عرضه بدارد. برخي از آثار مکتوب او عبارتند از:
1. کتاب رسائل يا فرائدالاصول
2. کتاب المکاسب اين اثر گران‏سنگ در خصوص مسائل کسب و تجارت است. هر دو اثر پيش گفته هنوز از کتب درسي رايج در حوزه‏هاي علميه تشيّع است و دانش پژوهان علاقه‏مند به معارف اهل‏بيت عليه‏السلام از آن بهره‏مند مي‏شوند.
3. کتاب الصلاة
4. کتاب الطهارة اين کتاب در 548 صفحه به قطع رحلي در سال 1317 ق چاپ و منتشر شده است.

سه ويژگي ممتاز شيخ انصاري

شيخ مرتضي انصاري داراي همت بلند، اخلاقي نيکو و تقواي بي‏نظير بود و به مانند استادي بي‏بديل، پدري مهربان و مربّي دل‏سوزي رفتار مي‏کرد. ميرزا حبيب الله رشتي، از شاگردان شيخ، در اين باره چنين مي‏گويد: «شيخ سه چيز ممتاز داشت: علم، رياست، تقوا، رياست را به ميرزا محمدحسين شيرازي و علم را به من داد و تقوا را با خود به قبر برد».

سفارش صاحب جواهر درباره شيخ انصاري

در سال 1266 ق آيت‏الله شيخ محمدحسن صاحبجواهر در لحظات آخر حياتش در جمع علما و بزرگان شيعه ـ که براي تعيين تکليف مرجعيت و زعامت ديني به حضورش رسيده بودند ـ پرسيد: بقيه علماي محترم کجا هستند؟ به عرض رسيد که علماي حوزه همگي در خدمت شما هستند. نگاهي ديگر همراه با تبسّم کرد و فرمود: آري هستند اما عالمي در اين شهر (نجف) هست که در جمع نيست. مجددا به عرض رسيد که خير آقا همگي خدمت شما هستند. آن گاه فرمود: پس ملاّمرتضي کجاست؟ عدّه‏اي به جست‏وجوي وي پرداختند. پس از مدتي او را در حرم اميرالمؤمنين عليه‏السلام يافتند که مشغول دعا براي بهبود صاحب جواهر بود. ماجرا را به عرض شيخ انصاري رساندند و به حضور صاحب جواهر رسيدند. صاحب جواهر نفس عميقي کشيد و رو به حضّار نمود و فرمود: «هذا مَرجِعُکُم مِنْ بَعْدي»؛ اين مرجع شما بعد از من است. آنگاه رو به شيخ انصاري نمود و فرمود: «اي شيخ تو هم از احتياط خود کم کن؛ چه دين اسلام آسان است».

تدريس در سفر

فقيه بزرگ شيخ مرتضي انصاري، از جمله بزرگ‏مرداني است که حتي در سفر نيز از کوشش‏هاي علمي باز نمي‏ايستاد. از برادرش شيخ منصور نقل شده که شيخ حتي در سفر براي وي درس مي‏گفت و او تقريرات شيخ را مي‏نوشت. حاج ملانصرالله تراب در لَمَعاتُ‏الْبَيان مي‏نويسد: در سفر مکه همراه شيخ استاد بوديم. ما و همه حجّاج به علت ترس از غارت دو ماه در محلي به نام عُنيزه توقف نموديم. شيخ عصرها براي ما از کتاب هِدايَةُ‏المُستَرشِدِين درس مي‏گفت و از جمله حاضران، محمدباقر فرزند مؤلف کتاب مذکور بود.

سخنان شهيد مطهري درباره شيخ انصاري

متفکر بزرگ شهيد مطهري در کتاب عدل الهي از چگونگي بيانات علمي و استدلالي شيخ انصاري به هنگام تدريس ماجرايي به اين شرح نقل مي‏کند: «سيدحسين کوه‏کمري که از فضلاي عصر شيخ بوده و خود مجلس درسي داشته است، يک روز در محل درس خود، پيش از آمدن شاگردان حاضر شد، ديد در يک گوشه مسجد، شيخ ژوليده‏اي با چند نفر شاگرد نشسته و تدريس مي‏کند؛ سيدحسين سخنان او را گوش داد و احساس کرد که اين شيخ بسيار محققانه بحث مي‏کند. روز ديگر راغب شد، زودتر بيايد و به سخنان شيخ گوش کند. آمد و گوش کرد و به اعتقاد روز پيشين افزون شد که اين شيخ از خودش فاضل‏تر است... و اگر شاگردانش به جاي درس او به درس اين شيخ حاضر شوند بهره بيشتري خواهند برد. روز ديگر که شاگردان او آمدند گفت: رفقا اين شيخ که در آن کناره با چند شاگرد نشسته از من براي تدريس شايسته‏تر است و خود من نيز از او استفاده مي‏کنم. همه با هم به درس او برويم. از آن روز سيدحسين و شاگردانش در مجلس شيخ حاضر شدند. اين شيخ همان است که بعدها به نام شيخ مرتضي انصاري معروف شد و استاد متأخرين لقب يافت».

صفات و ملکات اخلاقي شيخ

شيخ مرتضي انصاري افزون بر اين که در علوم شرعي و معارف اسلامي تبحّر خاصي داشت و در اين ميدان، گوي سبقت را از ديگران ربوده بود، به صفات و ملکات اخلاقي آراسته بود. فروتني، بزرگواري، خويشتن‏داري، ايثار، ساده‏زيستي، توکل بر خداوند و توسل به ائمه اطهار عليه‏السلام از جمله فضايل اخلاقي اين آيت الهي بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند. شيخ انصاري زندگي بسيار ساده‏اي داشت و به دور از هرگونه مظاهر فريبنده مادي مي‏زيست. وي پس از اين که به مقام مرجعيت و زعامت حوزه علميه نجف رسيد و هر روز از اطراف و اکناف عالم، پول و وجوهات شرعي بسياري به دستشان مي‏رسيد، هم‏چنان به زندگي ساده پيشين خود، ادامه مي‏داد، و به زخارف دنيوي به ديده حقارت مي‏نگريست. با اين‏حال کم‏تر روزي اتفاق مي‏افتاد که نيازمندي به شيخ مراجعه کند و با دست خالي باز گردد.

فقيه خوش بيان

شيخ مرتضي انصاري داراي ذوقي سليم و فهمي نيکو و نظري صائب در استنباط و درک احکام و مسائل شرعي بود و همين خصوصيت او را در مجالس‏علمي زبان‏زد اهل دانش نموده بود. ژرف‏نگري شيخ و تأمل و تعمق بسيارش در مسايل علمي ستودني بود. جولان فکري و پژوهش بسيار او در جوانب هر مسئله باعث مي‏شد که موضوع مورد بحث را به خوبي بشکافد و در مسائل پيچيده فقهي به گره‏گشايي بپردازد. شيخ در هنگام تدريس خارج فقه و اصول، در توضيح مطالب علمي چنان خوش بيان بود و با استدلال، آراي ابتکاري خود را درباره مباني اصولي و فقهي تقرير مي‏نمود که همه انديشوران را مجذوب و شيفته خود مي‏کرد.

شيخ انصاري و رياست حوزه نجف

شيخ مرتضي انصاري پس از شيخ علي کاشف الغطاء و برادرش شيخ حسن کاشف الغطاء و هم‏چنين شيخ محمدحسن صاحب جواهر رياست و اداره حوزه علميه نجف را از سال 1266 تا 1281 ق به مدت 15 سال به عهده داشت. در زمان وي نجف شاهد جنب وجوش وصف‏ناپذيري شد. چرا که مردي آسماني با روحِ لطيف به لطافت شبنم، داراي انديشه‏اي به خروش اقيانوس و اراده‏اي خلل‏ناپذير چون پولاد، در پي خدمت به مولاي خويش و رونق مکتب وي بود. بدين ترتيب او حوزه نجف را قبله آمال و آرزوي عاشقان علم و معرفت ساخت. شيخ انصاري، تشنگان معرفت را که در مرقد او به چلّه نشسته بودند، به ميهماني در بوستان دانش علوي دعوت کرد و تحفه‏اي از انديشه‏هاي علوي را به ايشان تقديم داشت.

در محضر بزرگان

رسيدن به مقام اجتهاد، تحمل رنج‏هاي طاقت‏فرسايي را مي‏طلبد. طالبان علوم اسلامي براي دست يافتن بدين منزلت علمي، راه‏هاي بسيار سخت و دشواري را طي مي‏کنند، رنج سفرهاي سخت را به جان مي‏خرند و ساليان طولاني از عمر خود را در محضر بزرگان دانش به تحصيل علوم مختلفي چون ادبيات، منطق، حديث‏شناسي، رجال، علوم قرآن، اصول و فقه و صرف مي‏کنند. شيخ انصاري يکي از اين ره‏پويان دانش و معرفت است. او از محضر استادان بزرگواري هم‏چون شيخ حسين انصاري دزفولي، شريف‏العلماي مازندراني، شيخ موسي کاشف الغطاء، و حاج ملااحمد نراقي بهره‏ها جست تا توانست به مقام عظماي مرجعيت و زعامت ديني شيعيان نايل گردد.

غروب آفتاب دزفول

شيخ انصاري پس از سال‏ها خدمت به معارف اهل بيت عليه‏السلام ، سرانجام در هيجدهم جمادي‏الثاني 1281 ق چشم از جهان فاني فروبست و به خانه بقا شتافت. پيکر مطهرش پس از تشييع کم‏نظير، در حجره‏اي متصل به باب قبله صحن مجلل اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام به خاک سپرده شد.
منبع: سايت حوزه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image